جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
جوان و اُنس با قرآن
-(1 Body) 
جوان و اُنس با قرآن
Visitor 937
Category: دنياي فن آوري
جواني، بهترين دوران براي مأنوس شدن با قرآن مجيد است، چنان‏که آمده است: «هر کس در حالي که جوان و با ايمان است قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته مي‏شود».
قرائت قرآن در سيره امامان معصوم و بزرگان، ارزش الهي داشته است. امام رضا عليه‏السلام شب هنگام در بستر خويش بسيار قرآن تلاوت مي‏کرد و وقتي که به آيه‏اي درباره بهشت يا دوزخ مي‏رسيد، مي‏گريست، از خدا بهشت مي‏طلبيد و از دوزخ به او پناه مي‏برد.
جاذبه قرآن به اندازه‏اي است که تلاوت آيه‏هايي از آن، زمينه اُنس با همه قرآن را فراهم مي‏سازد. البته اين اعجاز است که اگر کسي معناي حقيقي سوره‏هاي قرآن را نداند و فقط توانايي تلاوت آن را داشته باشد، به همين مقدار از فيض خدا بهره برد و همين عبادت لفظي، او را به عبادت فکري مي‏رساند.
رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مي‏کوشيد مردم از راه تلاوت، با قرآن مأنوس شوند، آن را خوب بفهمند و به فهميده‏هاي خود عمل کنند.
چه خوش است يک شبي بکُشي هوا را                           به خلوص خواهي ز خدا، خدا را
به حضور خواني ورقي ز قرآن                                            فکني در آتش کتب ريا را
شود آنکه گاهي بدهند راهي                                           به حضور شاهي چو من گدا را
(الهي قشمه‏اي)
در حالات علامه طباطبايي رحمه‏الله آمده است:
«شب‏هاي ماه رمضان تا صبح بيدار بود، مقداري مطالعه مي‏کرد و پس به دعا و قرائت قرآن، نماز و دعا مي‏پرداخت».
حضرت امام راحل، روزانه چندين نوبت قرآن مي‏خواند و در ماه رمضان هر روز 10 جزء آن را تلاوت مي‏کرد.
همه شب تا سحر آن عشق‏بازان                                     ز شوق دوست چون شمع گدازان
کنند اجزاي قرآن را تلاوت                                                 به ترتيل و تفکر وز درايت
کنند از فکر در آيات قرآن                                                   هزاران درد و جان خويش درمان
... خوشا آنان که شب زين دفتر عشق                             همي خوانند نام دلبر عشق
خوشا آنان که هر شب تا سحرگاه                                      بدين خوش نغمه از دل برکشند آه
زمخشري در کشاف، از شخصي به نام اصمعي چنين نقل مي‏کند:
از مسجد بصره بيرون آمدم، عربي بياباني به من گفت: از کدام قبيله‏اي؟ گفتم: از بني اصمع، گفت: از کجا مي‏آيي؟
گفتم: از آنجا که سخن خداوند رحمان (قرآن) را مي‏خوانند (مسجد)، گفت: براي من هم بخوان. من چند آيه از سوره والذاريات را برايش تلاوت کردم تا به آيه «فِي السَّماءِ رزقُکُمْ و ما تُوعَدونَ» رسيدم.
مرد گفت: کافي است، آن‏گاه برخاست، شترش را نحر کرد، گوشت آن را به نيازمندان بخشيد، شمشير و کمانش را شکست، به گوشه‏اي افکند و رفت.
وقتي من (اصمعي) با هارون الرشيد به زيارت خانه خدا رفتيم، هنگام طواف ديدم کسي با صداي آهسته مرا مي‏خواند، همان مرد عرب بود، پيکرش نحيف و رنگ صورتش پريده مي‏نمود. وقتي مرا ديد، سلام کرد و گفت: بار ديگر همان سوره را برايم بخوان.
هنگامي که به همان آيه رسيدم، فرياد کشيد و گفت: ما وعده خداي خود را به خوبي يافتيم، آيا پس از اين هم آيه‏اي هست!
من آيه بعد را خواندم «فَوَربَّ السماء و الاَرض أَنَّه لَحَقٌّ»، مرد ديگربار فرياد کشيد و گفت: به راستي عجيب است، چه کسي خداوند جليل را به خشم آورده است که اين‏گونه سوگند ياد مي‏کند، آيا سخن او را باور نکردند که ناگزير قسم خورده است؛ اين جمله را سه بار تکرار کرد، به زمين افتاد و مرغ روحش به سوي ملکوت پرواز کرد.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image