براي موفقيت، اول سراغ سخت ترين کارتان برويد
اگر اولين کاري که بايد هر روز صبح انجام بدهي اين باشد که قورباغه زنده اي را قورت بدهي، در بقيه روز خيالت راحت است که سخت ترين و بدترين کاري را که ممکن است در طول روز برايت پيش بيايد انجام داده اي." اين يکي از مطايبه هاي مارک تواين بوده که برايان تريسي، اسم کتابش را از آن گرفته است. قورباغه هر کس مهم ترين کاري است که بايد انجام دهد. اين کار همان قدر که مهم است، سخت و انزجار آور هم هست؛ همان کاري است که شما مدام آن را عقب مي اندازيد. کتاب "قورباغه ات را قورت بده" مي خواهد به خوانندگانش بياموزد که براي موفقيت، آدم بايد همان اول به سراغ همين کاري برود که هي مي خواهد آن را به فردا موکول کند.
قوانين قورباغه خوري
اولين قانون قورت دادن قورباغه اين است: "اگر قرار است دو تا قورباغه را بخوري، اول آن يکي را که زشت تر است بخور".
يعني اگر دو تا کار خيلي ضروري داريد، اول آن کاري را انجام بدهيد که اصلاً دلتان نمي خواهد به اش فکر کنيد. دومين قانون قورت دادن قورباغه هم اين است: "اگر قرار است قورباغه زنده اي را بخوري، هيچ فايده اي ندارد که همين طور بنشيني و فقط به آن زل بزني". خيلي از ماها وقتي به کسي مي گوييم: "سرم به شدت شلوغه و حسابي دارم کار مي کنم" در حقيقت داريم به اين فکر مي کنيم که بايد کار کنيم. ساعت هاي متمادي به طور بسيار جدي به اين مي انديشيم که چه کارهاي مهمي داريم و چقدر انجام اين کارها اهميت دارند. در واقع کار نمي کنيم بلکه به کار کردن فکر مي کنيم! اين همان زل زدن به قورباغه زنده است که يکي از آفت هاي موفقيت به شمار مي رود.
برايان تريسي در کتابش حکايتي تعريف مي کند که واقعاً حيفم مي آيد شما از شنيدن آن محروم شويد. مردي در يکي از خيابان هاي نيويورک از موسيقي داني مي پرسد: "چطور مي توانم خودمو به تالار کارنگي برسونم؟". موسيقي دان جواب مي دهد: "با تمرين آقا، با تمرين". فکرش را بکنيد! آدرس از يکي بپرسيد و چنين جوابي بدهد. حقش است که يک فصل کتکش بزنند تا ديگر مزخرف تحويل مردم ندهد. به هر حال برايان تريسي در کتابش 21 روش عالي براي غلبه بر تنبلي را برمي شمارد.
سفره را بچينيد
مگر نمي خواهيد قورباغه بخوريد؟ خب بايد سفره بيندازيد و با قاشق و چنگال اين کار را انجام دهيد. در کنارش ترشي ليته هم اگر باشد به هضم قورباغه کمک مي کند. يک پارچ دوغ هم اگر باشد که چه بهتر! اما دست نگه داريد. مي خواهيد قورباغه را نپخته بخوريد؟ پيشنهاد سرآشپز ما اين است که اول قورباغه خودتان را خوب آب پز کنيد، بعد کمي آن را در پياز داغ تفت دهيد و سپس کمي سرکه اضافه کنيد. حالا مي توانيد نوش جان بفرماييد. اما يک چيزي کم است! کمي پنير پيتزاي رنده شده مي تواند طعم قورباغه را از اين رو به آن رو بکند... برايان تريسي مي گويد! اينها همه طفره رفتن از خوردن قورباغه است. اگر قورباغه خور باشيد، مي رويد کنار جوي آب، دولا مي شويد و لنگ يک قورباغه را مي گيريد، سپس دهان مبارک را باز مي کنيد و د برو که رفتي!
براي هر روز از قبل برنامه ريزي کنيد
حتماً اين سؤال قديمي را شنيده ايد: "يک فيل را چطور مي خورند؟". شما چه جوابي مي دهيد؟ مشکل اول اين است که فيل را چگونه ذبح کنيم؟ چون فيل گردن ندارد. سرش همين جور تلپي به تنه اش چسبيده است. بنابراين از جايي که پايش تمام مي شود تا بيخ خرطومش مي تواند جزء گردنش باشد. حالا فرض بگيريد ذبحش کرديم. کجايش را بخوريم.
باور کنيد من دارم کم کم از فيل خوردن پشيمان مي شوم. همين جوري مي شود که آدم کارهايش را انجام نمي دهد. نمي شد فيل نخوريم؟ حالا شما خيلي سلول هاي خاکستري مغزتان را اذيت نکنيد: "يک فيل را چطور مي خورند؟". برايان تريسي جوابش اين است: "لقمه، لقمه!".
قانون 20-80 را در همه امور به کار بگيريد
نام ديگر قانون 20-80 "اصل پارتو" است که به افتخار آقاي پارتو- اقتصاددان ايتاليايي - نامش را روي آن گذاشته اند. طبق اصل پارتو 80 درصد از کل نتايجي که شما به آن مي رسيد، نتيجه 20 درصد فعاليت هاي شماست.
ما ظاهراً طبق طبيعت خودمان هميشه اين اندرز را به کار مي گيريم: "اول اين کارهاي خرده ريزه را يک سر و ساماني بدهم، بعد بنشينم با خيالي راحت آن کار بسيار مهم و بزرگ را انجام دهم". الان شما داريد از خوردن قورباغه بزرگ و زشت طفره مي رويد و دنبال بچه قورباغه ها مي دويد. اين قورباغه هاي کوچولو را رها کنيد. قورباغه بزرگ، منتظر شماست.
وش تنبلي سازنده را تمرين کنيد
همه آدم ها يک مقدار تنبلي در وجودشان دارند. اما آدم هاي موفق در کارهايي تنبلي مي کنند که اهميت تعيين کننده اي در زندگي و کارشان ندارند. تنبلي غير سازنده اين است: "فردا هم روز خداست، فردا را که از آدم نگرفته اند". و البته همان طور که مي دانيد آدم هيچ وقت به فردا نمي رسد. هميشه امروز است. تنبل هاي غيرسازنده مي گويند: "اين قورباغه بيچاره حالا چه گناهي کرده؟ ببين چه نگاه معصومانه اي دارد؟ قورقوري من، ناژي ناژي، نه، برايان تريسي بيخود کرده! من تو رو نمي خورم قوري قوري قوري...".
روش الف ب پ ت ث را مدام به کار بگيريد
فرض کنيد شما يک سطل قورباغه داريد که همين طور دارند توي هم وول مي خورند. اول بايد آنها را کف آشپزخانه بريزيد و يکي يکي سوا کنيد. قورباغه هاي بزرگ را توي بشقاب الف، متوسط ها را توي بشقاب ب و... قورباغه هاي بشقاب ج به بعد را هم مي توانيد بي خيال شويد. قورباغه هاي بزرگ تر را توي ميکسر بريزيد، مقداري شکر و يک قاچ طالبي اضافه کنيد.
بسته به ذائقه خودتان مي توانيد مقداري پودر نارگيل يا پسته هم اضافه کنيد. معجون "قورباغه طالبي" ما آماده است. نوش جان بفرماييد!
هر بار يک بشکه جلو برويد
يک ضرب المثل انگليسي قديمي است که مي گويد: "يک متر يک متر سخت است ولي يک سانت يک سانت مثل آب خوردن است".
انگليسي ها با همين ضرب المثل هاي احمقانه نصف دنيا را مستعمره خودشان کرده بودند؟ ماجراي بشکه هم آن قدر بي نمک است که ارزش بازگويي ندارد. خلاصه مطلب آنکه وقتي يک قابلمه پر از قورباغه جلويتان گذاشته اند و مي گويند: بخور! اگر اين طور فکر کنيد که "من بايد يک قابلمه قورباغه بخورم" هيچ وقت قورباغه را نمي خوريد. شما فقط بايد به يک چيز فکر کنيد: "من بايد يک دانه قورباغه ميل کنم". و البته اين کار را سريعاً انجام دهيد. يک قورباغه که چيزي نيست. برويد بالا، خيرش را ببينيد. اگر با همين طرز فکر جلو برويد، به زودي خواهيد ديد که قابلمه اول را خورده ايد و منتظر دومي اش هستيد!
خودتان را به فعاليت ترغيب کنيد
براي اينکه موفق باشيد در ميدان کار و زندگي بايد هم بازيکن، هم مربي و هم تشويق کننده باشيد. خودتان را تشويق کنيد. اول به عنوان مربي به خودتان بگوييد: "تو اميد تيم مايي، تو مي توني، بخورش، لهش کن، قورتش بده!" بعد به عنوان بازيکن به خودتان بگوييد: "من از بچگي عاشق قورباغه پلو بودم:. بعد هم به عنوان تماشاگر به خودتان بگوييد: "نون و پنير و قورباغه، فلاني بزن تو زاويه!"
خودتان را از گرداب عصر تکنولوژي نجات دهيد
برايان تريسي چند وقت پيش با تعدادي از مديران عالي رتبه رفته بوده به يک رستوران خيلي خوب که ناهار بخورد. قبل از شروع ناهار يکي بلند شد و دعاي کوتاهي خواند. بعد همه مشغول خوردن شدند ولي بعضي ها هنوز سرشان پايين بود و برايان فکر مي کرد حسابي تحت تأثير دعا قرار گرفته اند. اما ديد آنها مشغول اي ميل فرستادن هستند. به هر حال اين اينترنت و تلفن همراه مي تواند آدم را به کلي نابود کند.
کار را به قسمت هاي کوچک تر تقسيم کنيد
در اينجا برايان تريسي دو روش خيلي مهم را آموزش مي دهد؛ روش اول به "روش برش کالباسي" معروف است. کالباس را ديده ايد سوپري ها چه جوري برش مي زنند؟ شما مي توانيد قورباغه خودتان را برداريد و به سوپري سر کوچه برويد. به اکبر آقا بگوييد: "اکبر آقاجان! لطفاً مي شود اين قورباغه ما را با اين دستگاه برش بزنيد؟". اکبرآقا: "اي آقا، کثيفه، اداره بهداشت، کر کره مان را پايين مي کشد." شما: "اين قورباغه تميزه، دست آموزه، برش بزنيد، دو تا برش هم خودتان برداريد، قابلي نداره!".
اکبرآقا: "برو آقا حالم را به هم زدي". ظاهراً اکبر آقا متقاعد نمي شود. بنابراين مي توانيد از روش "سوراخ کردن پنير سوئيسي" کمک بگيريد. يک قطعه بزرگ پنير سوئيسي را مي دانيد چطور مي خورند؟ اول يک سوراخ خوشگل در آن ايجاد مي کنند و بعد شروع به خوردن مي کنند. شما هم قورباغه تان را سوراخ کنيد. بعداً ميل بفرماييد. کتاب برايان تريسي براي رژيم غذايي هم مفيد است چون بعد از خواندنش کلاً تا مدت ها از خوردن بيزار مي شويد.
منبع: نشريه همشهري شماره 7 /ج