نگاهي به حيات علمي «شيخ مفيد» ؛ مفيدترين معلم تاريخ
هر نظام اجتماعي، فلسفه وانديشه اي كلي درباره زندگي دارد. اين فلسفه چنانچه در بازتاب عقلاني انديشمندان دين مدار، ارزيابي شود، فارغ از سطحي نگريهاي بي مايه، ارايه گر صراطي مستقيم در گونه عرفي آن مي شود.
براين اساس، تجليل از انديشمندان، دانشمندان وعالمان، نشاط و پويندگي را در جامعه پديد آورده است. دراين بين يكي از شاخه هاي علوم كه در پيوستگي با ديگر دانشها به محوريت بازشناسي پديد آورندگان علوم و نخبگان از ويژگي برخوردار است، دانش تراجم نگاري دانشمندان و شخصيتهاي علمي واخلاقي است كه هركدام به مثابه تنديسي زيبا و استوار، نمايانگرفرهنگ، اخلاق و بينش يك نظام اجتماعي مي باشند. گرچه امروزه به لحاظ مرزهاي جغرافيايي و حس وطن خواهي، هر جامعه اي در راه شناسايي شخصيتهاي ويژه و جهاني خود بيش از پيش همت گمارده است، با اين حال در نمونه آرماني و ايده آل جامعه اسلامي شايسته است، مسلمانان به محوريت اسلام در راستاي تجليل از دانشمندان و صاحبان افكار خود گام بردارند و با رها گشتن از مقوله نژاد، خاك و سرزمين، در بازشناسي چهره هاي ماندگار تاريخي و معاصر خويش كوشش نمايند. نگارنده با اين رويكرد به دورنمايي از شخصيت مانا و سرشار از افتخار شيخ مفيد (ره) مي پردازد تا در مسير الگويابي نسل معاصر، مفيد واقع شود.
* زندگي نامه
در يازدهم ذي القعده سال 336 قمري در محله عكبراي بغداد، نوزادي به دنيا آمد كه نامش را محمد نهادند. «محمد بن محمد من النعمان» كه نسبش به «يعرب بن قحطان» مي رسيد، به لحاظ شغل معلمي پدرش به «ابن المعلم» و بعدها به «عكبري»، «بغدادي» و «مفيد» معروف گشت. ازهمان كودكي شيفته مطالعه بود، به گونه اي كه در پنج سالگي از «ابن ابي الياس» اجازه روايت دريافت نموده و در حدود هشت سالگي از «ابن سماك» نقل روايت كرده است.
از معروفترين استادان وي مي توان به شخصيتهايي همچون محمد قولويه قمي، محمد بن علي بن بابويه قمي (شيخ صدوق) ابوعبدا... صفواني، محمد بن داود قمي و... اشاره داشت كه ايشان داراي مسلكهاي شيعه، سني و زيدي بوده اند. از ميان دانش آموختگان مكتب علمي اش نيز مي توان از سيد مرتضي، سيد رضي، شيخ طوسي، ابوالعباس نجاشي، ابوالفتح كراجكي و... نام برد.
كتابهاي فراواني را نگاشت و سرانجام در شب جمعه سوم ماه مبارك رمضان سال 413 ه به سن 75 سالگي درگذشت. شخصيت علمي و ممتاز وي باعث شد هشتاد هزار نفر از شيعه و سني در تشييع پيكر پاكش حضور يابند و سيد مرتضي بر وي نماز گزارد.
ابتدا در خانه اش دفن شد و پس از چند سال به «مقابر قريش» در شهر كاظمين جنب مرقد امام موسي بن جعفر(ع) منتقل گرديد.
حيات علمي شيخ مفيد در دوره اي واقع شد كه در ساليان چندي پس از غيبت صغري در ميانه سده چهارم هجري، به لحاظ ضعف بني عباس، همچنين به حكومت رسيدن آل بويه در بغداد، خلفاي اسماعيلي فاطمي در مصر و حكومت شيعي سيف الدوله حمداني وامراي اين خاندان در شام، از محدوديت شيعه و اماميه كاسته شد.
تاريخ به مواردي از اين آزاديها اشاره كرده است، به گونه اي كه در 16 سالگي شيخ مفيد در سال 352 ه اولين عزاداري آشكار شيعيان در عاشورا برپا شد، عيد غدير جشن گرفته شد. با اين حال در سال 381 ه خلافت عباسي تجديد قدرت نمود و پس از كاسته شدن نفوذ آل بويه، دوره پرالتهاب عقيدتي و هرج و مرج ديني آغاز شد.
در اين ايام است كه شيخ مفيد پس از سپري شدن چهار دهه از عمرش، در سن 45 سالگي به عنوان انديشمندي راستين در راستاي پاسداري از مكتب جعفري، رياست تشيع را با درايتي عالي و منسجم تر از پيش عهده دار گرديد و بحق كه براي جهان اسلام مفيد واقع شد.
* عنوان «مفيد»
«محمد بن محمد بن نعمان» اگر چه برايش عناويني همچون بغدادي، عكبرايي و ابن معلم ذكر شده است، ولي به يقين از مشهورترين عناوين وي عنوان تاريخي «مفيد» مي باشد. در اينكه چگونه وي به «مفيد» ملقب شد، چند ديدگاه مطرح است. عده اي اين لقب را از ناحيه مقدسه امام عصر (عج) مي دانند كه آن امام همام او را با عنوان «الشيخ المفيد» خوانده است.
برخي نيز اين عنوان را نتيجه هوش و ذكاوت شيخ مفيد در مناظراتش با برخي از دانشمندان مخالف با عقيده وي مي دانند كه ازسوي شخصيتهاي علمي، معروف به «مفيد» گرديده است.
«ابوالحسين و رام بن ابي فراس» دراين باره مي نويسد: «شيخ ابو عبدا... محمد بن نعمان» از مردم عكبراء از محلي به نام «سويقة بن بصري» بود و همراه پدرش به بغداد رفت و نزد «ابو عبدا... معروف به جعل»، در دروازه رياح تحصيل علم كرد، سپس نزد ابوياسر غلام «ابوالجيش» در دروازه خراسان به تحصيل پرداخت.
ابو ياسر از او پرسيد: چرا كلام را نزد «علي بن عيسي رماني» نخواندي و از او استفاده نبردي؟ گفت: نه من او را مي شناختم و نه با او انسي داشتم، كسي را با من بفرستيد تا مرا راهنمايي كند!
«ابن نعمان» مي گويد: «ابوياسر» اين كار را كرد و كسي را به همراه من فرستاد تا مرا به «رماني» رساند و من بر او وارد شدم، درحالي كه مجلس پر از جمعيت بود آخر مجلس نشستم و هرچه جمعيت كم مي شد، نزديك تر مي شدم. پس مردي وارد شد، گفت: بيرون خانه كسي است كه درخواست حضور به انجمن تو را داد و او از مردم بصره است.
«رماني» پرسيد: آيا او از اهل علم است؟ گفت: پسر بچه اي است؛ نمي دانم از اهل علم است يا نه، جز اين كه درخواست حضور در مجلس شما را دارد. «رماني» اجازه داد و او وارد شد، او را گرامي داشت و ميان آنها سخن به درازا كشيد، آن مرد به «علي بن عيسي رماني» گفت: نظر شما درباره روز غدير خم و داستان غار چيست؟
رماني گفت: داستان غار مربوط به علم درايه است و خبر غدير مربوط به علم روايت است و درايت بر روايت مقدم است (يعني داستان غار امري مسلم و معقول است و حديث غدير روايت منقول مي باشد و آنچه ازدرايت و امر مسلم استفاده مي شود، بر روايت پيشي دارد. شيخ مفيد (ره) مي گويد: من نزد وي رفتم و گفتم: اي شيخ، سؤالي دارم، گفت: بپرس. گفتم: نظر شما درباره كسي كه امام عادلي را بكشد، چيست؟ گفت: كافر است، دوباره از حرفش برگشت و گفت: فاسق است. گفتم: نظر شما درباره اميرالمومنين علي بن ابي طالب (ع) چيست؟ گفت: او امام و پيشواست.
گفتم: پس درباره روز جمل و طلحه و زبير چه مي گويي؟ گفت: آن دو تن توبه كردند! گفتم: اما خبر جنگ جمل مربوط به درايت است و جريان توبه آنها روايت است. (يعني جنگ جمل امري مسلم است و توبه آن دو نفر غير مسلم مي باشد) شيخ مفيد مي گويد: آنگاه رو به من كرد و گفت: آيا تو وقتي كه آن مرد بصري از من پرسيد، حاضر بودي، گفتم: آري.
آنگاه گفت: روايتي مقابل روايت و درايتي در برابر درايت ! پرسيد: به چه نامي معروفي و نزد چه كسي تحصيل مي كني؟
گفتم: به ابن معلم معروفم و نزد شيخ «ابوعبدا... جعلي» درس مي خوانم، گفت: همين جا بايست. وارد خانه اش شد و بيرون آمد در حالي كه به همراهش نامه اي بود كه نوشته و سر آن را چسبانده بود، رو به من كرد و گفت: اين نامه را به «عبدا...» برسان! و من آن نامه را نزد وي بردم.
«ابوعبدا...» نامه را خواند و پيوسته مي خنديد، آنگاه به من گفت: چه چيزي براي تو در مجلس «رماني» اتفاق افتاده كه او به من سفارش تو را كرده و تو را «مفيد» لقب داده است و من داستان آن مجلس را برايش نقل كردم و او خنديد. اين مناظره در زماني واقع شد كه مفيد (ره) كمتر از سي سال داشته است.
* نوآوري مفيد
در زمان شيخ مفيد، علم كلام و اصول فقه در ميان دانشمندان اهل تسنن رونقي بسزا يافته بود. فقها و متكلمان بسياري از اطراف بلاد اسلامي در بغداد گرد آمده و در رشته هاي گوناگون علمي بخصوص اصول عقايد و ديگر علوم وفنون متداول، مشغول بحث و جدل بودند.
هرچند علم كلام پيش از شيخ مفيد در ميان شيعه سابقه داشت و با مداركي كه دردست است مبتكر اين علم نيز مانند ساير علوم اسلام شيعه بوده است، ولي بر اثر محدوديتي كه در كار شيعيان وجود داشت، اين موضوع از مرحله تاليف و تصنيف و متون كتابها و جنبه هاي خصوصي تجاوز نمي كرد.
پيش از شيخ مفيد، شيخ صدوق، سبك ساده اي در تصنيف و تاليف به وجود آورده و آن را مبناي كار خود قرار داده بود. شيخ صدوق در فقه و اصول عقايد، با استفاده صريح از آيات قرآني و متن روايات پيامبر(ص) و اهل بيت (ع) بهره مي گرفت و كتاب مي نوشت و به همان شيوه نيز فتوا مي داد.
از يك نظر، سبك ساده شيخ صدوق (ره) و طريق بي آلايش او در بيان احكام و عقايد كه از الفاظ بافي و عبارت پردازيهاي متكلمان و اصوليان عصر به كلي پيراسته بود، بسيار خوب و مطلوب مي نمود، ولي از نظر ديگر چون ادامه آن وضع با سير و پيشرفت اهل تسنن درعلوم نامبرده و كوتاهي شيعه دراين باره ممكن بود، ركودي در كارشان پديد آورد، لذا لزوم يك تحول اساسي در استدلال و نگارش علوم و فنون اسلامي شيعه، به خوبي احساس مي شد.
شيخ مفيد در ابداع و تصميم و توسعه اين مكتب كوشيد و با استفاده از مباني علم كلام و اصول فقه، راه بحث و استدلال را برروي شيعيان گشود. همچنين در اصول فقه نيز نوآوريهايش مورد توجه دانشمندان پس از وي قرار گرفت.
* توقيعات ولي عصر(عج)
شيخ طبرسي (ره) در كتاب «احتجاج» دونامه را كه امام زمان به شيخ مفيد (ره) نوشته است و گوياي مطالبي ارزنده و اخباري سري و پنهاني مي باشد، روايت نموده است. اين دو نامه را از ديدگاههاي گوناگون مي توان بررسي كرد:
الف) درباره سند اين دو توقيع
ب) درباره زمان و مكان صدور اين دو توقيع
نامه اول دراواخر ماه صفر سال 410 ه سه سال به آخر عمر شيخ مفيد و نامه دوم سال 412 ه يك سال مانده به فوت شيخ، به او رسيده است كه در اين زمان، اندكي بيش از هشتاد سال از درگذشت چهارمين نايب خاص امام عصر و پايان دوران غيبت صغري در سال 329 ه مي گذشته است.
در نامه اول، نامه رسان مي گويد كه اين نامه را از نواحي حجاز آورده است و از آن مي فهميم كه در آن زمان حضرت در اطراف حجاز بوده و از آنجا به وسيله يكي از شيعيان مخصوصش اين نامه را براي شيخ فرستاده است.
نامه دوم كه در تاريخ اول شوال سال 412 ه نوشته شده در روز پنج شنبه 23 ذي حجه همان سال بعد از هشتاد و سه روز به دست او رسيده است. هر دو نامه با املاي حضرت و خط يكي از افراد مورد اطمينان نوشته شده و اين مطلب در نامه اول ظاهر و در نامه دوم صريح است و در پايين هر دو نامه چند سطري نيز به خط امام (ع) است كه صحت اين مطالب را گواهي فرموده و به شيخ مفيد (ره) دستور مي دهند كه اين نامه ها را كاملاً از مردم پنهان نموده و از روي آن براي افراد موثق و مورد اطمينان بنويسد و يا به طور شفاهي براي آنها نقل كند.
برخي از معاصران به واسطه مرسله بودن اين نامه ها در كتاب احتجاج، مناقشه نموده اند با اين حال كساني نيز ضمن تقويت بخشيدن به اين دو نامه، به گونه تحقيقي به اين مناقشه پاسخ داده اند.
علاوه بر اين توقيعات، قاضي شهيد سيد نورا... شوشتري چند بيت شعر را منسوب به امام عصر مي داند كه در مرثيه شيخ مفيد (ره) وارد و بر قبر وي نوشته ديده اند.
* آثار مفيد
حدود دويست كتاب و رساله- بزرگ و كوچك- جزء مولفات شيخ مفيد(ره) نام برده اند كه اسامي اكثر آنان در «رجال نجاشي» و فهرست شيخ و معالم العلماء ذكر شده است. خوشبختانه از مصنفات شيخ مفيد (ره) نزديك به پنجاه كتاب و رساله موجود است كه توسط كنگره هزاره شيخ مفيد (ره)- گهگاهي براي اولين بار- چاپ شده است.
با وجود اين، بيش از صد كتاب و رساله از شيخ مفيد (ره) جزء كتابهاي مفقوده است كه از آنان هيچ اثري نيست، ولي اكثر كتابهاي شيخ مفيد(ره) نزد علماي قديم موجود بوده و در كتابهايشان از آنان مطلب نقل نموده اند. از كتابهاي معروف او مي توان به كتاب «مقنعه» در فقه وكتاب «ارشاد» در تاريخ اسلام و امامت اشاره داشت.
* مفيد در نگاه انديشمندان
دراين نوشتار به گزيده اي از گفتار ارزشمند انديشمندان اسلامي درباره شيخ مفيد اشاره مي شود، گرچه به تفصيل در مجموعه «المقالات و المرسلات» به آن پرداخته شده است. شيخ طوسي (ره) گويد: «محمد بن محمد بن نعمان» المفيد، كنيه اش ابوعبدا... معروف به ابن المعلم، از جمله متكلمان اماميه است كه رهبري و پيشوايي شيعه اماميه در زمان او به او رسيده و در علم و فن سخنوري و كلام و عقيده شناسي از ديگران جلو افتاده است.
وي فقيهي بود كه سرعت انديشه، خوش فكري و تيزبيني و حاضر جوابي را نيز به همراه داشت.
نجاشي (ره) مي نويسد: «شيخ واستاد ما كه خداوند از او خشنود باد، برتري و فضيلتش مشهورتر از آن است كه فقط در فقه، كلام و روايت توصيف شود.»
قمي (ره) مي نويسد: «وي نيكوييها و خوبيهاي بسياري داشته، از فضايل و ويژگيهاي زيادي برخوردار بوده، تيزبين، حاضر جواب و روايات بسياري را نقل كرده، به اخبار و رجال و اشعار آگاهي كامل داشته و در زمان خود در نقل حديث از همگان مطمئن تر، موثق تر و آشناترين افراد به فقه و كلام بوده است.»
شريف ابويعلي (داماد شيخ) درباره اش مي گويد: «شبها فقط به اندازه يك چرت زدن مي خوابيد و سپس از جاي حركت مي كرد، نماز مي خواند و يا مطالعه مي نمود، درس مي داد و يا تلاوت قرآن مي كرد.»
و ابن شاكر كتبي مي نويسد: «بزرگ مشايخ اماميه و رئيس علم كلام و فقه، با هر صاحب عقيده اي مناظره و بحث مي كرد. صدقه بسيار مي داد، خشوع فراواني داشت، نماز زياد مي خواند و بسياري اوقات را روزه بود. لباس خشن و درشت مي پوشيد، پيرمردي ضعيف الجثه، لاغر اندام و گندم گون بود...»
* سخن آخر
اين نوشتار بهانه اي است براي اينكه در روز بزرگداشت شيخ مفيد كه همه ساله در تاريخ نهم آذر گرامي داشته مي شود، بيشتر با تلاشهاي علمي و خستگي ناپذير اين مجاهد در راه نشر ارزشهاي اسلامي و شيعي آشنا شويم، به اميد آنكه جامعه اسلامي نيز، با الگو قرار دادن چنين پيشگاماني، بيش از پيش مايه مباهات جامعه اسلامي گردند.
منابع و ماخذ:
1- ما چه مي گوييم/ سيد قطب/ ترجمه: سيد هادي خسروشاهي
2- معالم العلماء
3- المنتظم في تاريخ الملوك و الامم
4- مفاخر اسلام
5- الكامل في التاريخ
6- المقالات و المرسلات
7- عيون التاريخ/ نسخه خطي كتابخانه آية ا... مرعشي