چرا زن ها به شوهرشان اعتماد نمي کنند؟!
-(6 Body)
|
چرا زن ها به شوهرشان اعتماد نمي کنند؟!
Visitor
986
Category:
دنياي فن آوري
در اعماق قلب هر مردي اين آرزو وجود دارد که همسرش با تمام وجود به او اعتماد داشته باشد. چند بار شده مردي را ببينيد که به همسر خود مي گويد:« فقط اگر به من اعتماد داشتي...» بيشتر آقايان در عجب هستند که چرا انجام چنين کار ساده اي براي بيشتر خانم ها دشوار است. پاسخ اين سؤال در تفاوت هاي فيزيولوژيک موجود ميان جنسيت هاي مختلف نهفته است. اين امر از همان آغاز تولد معنا پيدا مي کند. پسر بچه ها داراي هورمون تستسترون هستند، مزيتي که دختربچه ها فاقد آن مي باشند. با توجه به دارا بودن تستسترون، آقايان مي توانند به راحتي در برابر مشکلات از خود دفاع کنند و در صورت نياز، هنگام مواجهه با خطر پا به فرار بگذارند. بيشتر دختر خانم ها داراي چنين توانايي نيستند. آنها نمي توانند از لحاظ بدني در مواقع خطر از خود دفاع نمايند. اگر پسرها به فردي اعتماد کنند که نهايتاً به آنها صدمه بزند، باز هم توانايي دفاع کردن از خودشان را دارند ( يا مي توان گفت که از هيچ تلاشي در اين زمينه مضايقه نمي کنند). از سوي ديگر دختر خانم ها در شرايط مشابه خلع سلاح شده و قدرت برخورد فيزيکي را ندارند. از آنجايي که اعتماد تنها از جايگاه قدرت ايجاد مي شود، در آينده که اين دختر بچه ها تبديل به خانم هاي بالغ مي شوند، باز هم جايگاه آسيب پذير خود را حفظ مي نمايند و زماني که احساس مي کنند ممکن است از جايي به آنها آسيب برسد، ترجيح مي دهند که به طرف مقابل اعتماد نکنند. بنابراين آقايان بايد بدانند زماني که از همسر دلخواه خود تقاضا مي کنند تا به آنها « اعتماد» نمايد، نبايد تصور کنند که آنها توانايي انجام چنين کاري را ندارند، بلکه بايد درک کنيد که بانوان قدري آسيب پذيرتر از آقايان هستند. اگر از او انتظار داريد که اعتمادش نسبت به شما جلب شود، بايد کارهايي انجام دهيد که به واسطه آن به ايجاد چنين حسي کمک کرده باشيد. البته ابزار و موقعيت هايي هستند که مي توانيد براي گسترش اعتماد، روي آنها حساب کنيد. خوشبختانه اکثر خانم ها با چنين ابزار و موقعيت هايي آشنا هستند و به راحتي آن را قبول مي کنند. امري که سبب مي شود خانم ها راحت تر به آقايان اعتماد کنند اين است که آقايان طبق گفته هاي شان عمل کنند. قول دادن در شرايطي که به آن عمل نکنيد، براي خانم ها بي معناست. يک خانم بايد ببيند که همسرش به قول هايش عمل مي کند، زيرا هميشه ديدن تأثير بيشتري نسبت به شنيدن از خود باقي مي گذارد. به عنوان مثال تصور کنيد کسي به شما مي گويد من بدجنس ترين آدمي هستم که تا به حال ديده ايد. براي ماه ها تنها چيزي که به گوش شما مي رسد، اين است که من تا چه اندازه با خانواده و دوستانم بدرفتاري مي کنم. يک روز با من قرار ملاقات مي گذاريد و طي اين جريان، متوجه مي شويد من آن قدرها هم که تصور مي کرديد، وحشتناک به نظر نمي رسم و در عين حال کمي خوش مشرب هم به نظر مي رسم. آيا تنها يک ملاقات کافي است تا عقيده کلي شما نسبت به من تغيير پيدا کند؟ البته که نه! اما اگر به طور مکرر با خوش رفتاري ها و فروتني هاي من نسبت به خودتان آگاه شويد، کم کم نظرتان در مورد من شروع به تغيير پيدا کردن مي کند. مهرباني اي که شما طي چند هفته آخر از جانب من دريافت کرده ايد با چيزهايي که قبلاً در مورد من شنيده بوديد، مطابقت ندارد. تمام شايعاتي که در مورد بدجنسي من شنيده بوديد، رفته رفته از ذهن تان محو مي شود. با گذشت زمان از طريق اعمال من، افکار منفي شما در مورد شخصيت من عوض خواهد شد. آقايان مطلع باشيد که وقتي خانم ها ببينند رفتارتان دقيقاً مطابق با گفته هايي است که بيان مي کنيد، حس اعتماد، خود به خود رشد پيدا مي کند. همان گونه زماني که به گفته هاي تان عمل نکنيد، همسرتان از شما بيمناک مي شود. او از ديدگاه خودش احساس مي کند که شما را دوست مي دارد و مي خواهد به شما اعتماد پيدا کند. فقط نيازمند کمک است تا چيزي را که شما مي خواهيد نثارتان کند. منبع:کوچه ما، شماره 11
|
|
|