محکومين زيادي در طول تاريخ به اشتباه به مرگ محکوم شده اند و بعد از مرگ بي گناهي انها ثابت شد .
1. پرونده محکومين بي گناه يکي از جنجالي ترين پرودخ قضايي در ان ور ابهاست که در ان افراد بي گناهي بر اثر صدور حکم هاي اشتباه به غلط اعدام شده اند .اين پروندخ خا بخ خاطر حرف و حديث هاي که بين مردم عادي به وجود امد ،هميشه در مرکز توجه رسانه ها قرار دارند .البته بعد از روش ابداع روش ازمايش «دي ان اي»چنين پيچيدگي هاي قضائي اي تا حدي بر طرف شد و براي مثال از سال 1992بيش از 15 نفر که در امريکا که در صف مرگ و اعدام بودند ،تبرئه شدند .با اين حال براي تمام پرونده هاي جنايي نمي توان از ازمايش دي ان اي استفاده کرد و اين روش در بعضي از پرونده ها ي بسيار مهم و حساس به کار مي رود . در سال هاي اخير مرکز اطلاعات و امارمحکومين به مرگ د رامريکا،اسم هشت زنداني را ثبت کرده که اشتباه در صف قصاص افتاده اند .البته اسم انها به هيچ وجه عنوان نشده است .با اين حال ادعا مي شود که حد اقل 39 اعدام اشتباه در سال هاي گذشته در امريکا انجان پذيرفته است.کميته بازنگري پرونده ي جنائي از بررسي مجدد پرونده قضايي اين کشور ،به اين نتيجه رسيده است که عفو و 3 تبرئه به افرادي که بين سال ها ي1950و1953اعدام شده اند بدهکار است .در ان سال ها ميانگين اعدام در انگلستان 17 نفر در سال بود.
شهادت درو غين :
در امريکا وقتي صحبت از اجراي حگم اعدام اشتباهي مي شود ،خيلي ها به ياد اعدام «جس تافيرو»در فلوريدا مي افتند .بر اساس اطلاعات مندرج در پرونده قضايي تافيرو،در سال 1976 با همدستان خود به نام هاي «سونيا جا کوبس»«والتر رادس»هنگام جابه جايي محموله مواد مخدر با پليس برخورد مي کند و يک در گيري سخت بين انها و پليس بزرگراه به وجود مي ايد و تافيرو دو مامور پليس را هنگام اجراي ماموريت به قتل مي رساند .بعد از دستگيري اين سه نفر ،جاکوبس و تافيرو به خاطر شهادت دوست و همدستشان ،والتر رادس به اعدام محکوم مي شوند ،غافل از اين که والتر در دادگاه به دروغ شهادت داده است .بعد خا معلوم شد که «والتر رادس»براي اينکه بتواند در حکم محکوميتش تخفيف بگيرد تن به چنين کار کثيفي داده بود .در سال 1982 رادس شهادت خود را پس گرفت و مدعي شد که خو دش دو ما مور پليس را کشته است .
والتر گفت «کنار اتوبان در اتومبيلمان خوابيده و اسلحه هايمان را روي سينه هايمان گذاشته بوديم .دو مامور پليس به ما نزديک شدند و به پنجره کوبيدند و تز ما خواستند از ماشين پياده شويم اما ما سريع ماشين را روشن کرده و پا به فرار گذاشتيم و در حين حادثه ،اين من بودم که به دو مامور شليک کردم »اين اعتراف والتر گر چه بر مبناي حقيت بود اما ديگر دير شده بود ،چون يک سال قبل از ان حکم اعدام سونيا جا کوبس اجرا شده بود و تافيرو هم در انتظار اعدام به سر مي برد .
به رغم اينکه رادس به شهادت دروغ خود اعتراف کرده بود دادگاه هيچ توجهي به اين امر نکرد.و در سال 1990 جس تافير و حم به دست صندلي اعدام الکتريکي سپرده شد . دو ساعت از اين ماجرا گذسته بود که ديوان عالي اتحامات وارده عليه جا کوبس لغو کرد چون در جريان باز نگريه پرونده جا کوبس مدارک و شواهد کافي براي دوباره محکم کردن او به دست نيامد.
از انجا که جا کوبس و تافيرو به هر دو با استناد به مدارک مشابه محکوم شده بودند حکم قصاص جس تافيروهم اشتباه اعلام شد يعني اگر او هنوز اعدام نشده بود مطمئاًازاد مي شود با فاش شدن اين ماجرا مطبوعات امريکا گزارش هاي زيادي در اين باره تهيه کرده اند ،تا جايي که تافيرو به يک چهره مشهور بين مردم تبديل شده است و خيلي ها تا مدت ها ماجراي زندگي ان را پيگيري مي کردند .گفته مي شود وقتي که تافيرو براي اجراي حکم اعدام روي صندلي الکتريکي نشست ،به خاطر نوع اسفنجي که اشتباه روي سرش گذاشته بودند ناگهان بدنش اتش گرفت .ناظرين اعدام ابتدا فکر مي کردند که او مرده است اما اينطور نبود و مرد بي گناه بعد از 13 دقيقه با سه شوک الکتريکي ديگر از پا درامد .
ساعت مرگ اشتباه :
در سال 1981بعد از نا پديد شدن يک زن گرجستاني در امريکا ،پليس دست به کار شد تا سر نخ هايي از اين ماجرا پيدا کند .در جريان اين تحقيقات کاراگاهان به مردي به نام «واين فيلکر»مظنون شدند و تقريباًدو هفته ان را زير نظر گرفتند تا اينکه جسد اين زن پيدا شد جسد مقتول فورا به پزشک قانوني منتقل و زمان مرگ او قبل از زماني که فيلکر تحت نظارت بود گزارش داده شد به اين ترتيب فيلکر محکوم شد اما بعد از محکوميت فيلکر وکلاي او با کمک شواهدي که جرم شناسان در اختيار انها گذاشته بودند مدارکي را دال بر اينکه در زمان کشف کشف جسد اين زن گرجستاني سه روز بيشتر از مرگ او نگذشته بود ارائه کرد.
اما هيچ کدام از اين مدارک که نتايج ازمايش دي ان اي هم يکي از انها بود. در دادگاه بعدي ارائه نشد و اين فيلکر در سال 1996 به وسيله صندلي برقي اعدام شد . در سال 2000وقتي که پرونده فيلکر دوباره براي بررسي مجدد در دستورر مرکز اطلاعات و امار محکومين به مرگ اين کشور قرار گرفت ،مشخص شد که گزارش زمان وقوع مرگ اشتباه بوده وهيچ کدام از مدارکي که وکلاي فيلکر به کمک جرم شناسان به دست اورده بود توسط دادستان در جلسه دادگاه ارائه نشده است ،تا مبادا شکي در گناهکار بودن فيلکر به وجود بيايد يا او تبرئه شود .
اعدام به خاطر شباهت ظاهري:
در يکي از شب هاي فوريه سال1983 ،وندالوپز،امور کشيک شيفت شب در ايستگاه گاز رساني تگزاس بود اما نزديکي هاي صبح جسد او در حالي که با ضربات چاقو به قتل رسيده ،پيدا شد .وقتي که پليس جنايي در محل حادثه مشغول جست و جو بود ،متوجه فردي شد که زير کاميون مخفي شده بود .
بعد از اينکه ماموران پليس شخص نا شناس را دستگير کردند مشخص شد او فردي به نام «دولونا»است که به تازگي با عفو مشروط از زندان ازاد شده است. دولونا بعد از دستگيري در اظهاراتش به پليس گفت به خاطر اينکه در شب حادثه نوشيدني الکل دار مصرف کرده و در خيابان مزاحم چند نفر شده بود ،با ديدن پليس ترسيده زير کاميون پناه گرفته است .
دو لونا مدعي شد که در تاريکي شب حادثه،خلافکاري را در ايستگاه گاز رساني ديده که او را مي شناسد اما ماموران پليس تمام حرف هاي او را نشنيده گرفتند و حتي به اين مساله که مقتول غرقدر خون پيدا شده بود اما روي لباس دو لو نا حتي يک قطره خون هم پيدا نداشت اعتنايي نکردند و فقط به خاطر حضوردو لو نا در نزديکي محل جنايت او را دست گير کردند .
دو لونا در دفاعيات خود در دادگاه به شخصي به نام «کارلوس هر ناندز»اشاره کرد و گفت که او از ان طرف خيابان هنگامي که جلوي در مغازه اي ايستاده بود ،اين مرد را ديده که وارد ايستگاه شده اما وکيل دولونا با اينکه از سابقه ي هرنانذر در چاقو کشي اطلاع داشت ،اصلا به خودش زحمت نداد تا بررسي هاي بيشتري در اين زمينه انجام دهد و به اين ترتيب دو لو نا به خاطر شهادت يک عابر که مدعي بود او را در شب حادثه ديده است ،در هفتم سپتامبر سال 1989در 27سالگي اعدام شد .
بعد از مرگ او بازنگري پرونده معلوم شد که شاهد ماجرا ،دولونا را به دليل شباهت ظاهري با هر نانذر در تاريکي شب اشتباه گرفته بوده و با بررسي بيشتر مشخص شد که سابقه هر نانذر در چاقوکشي خراب است و حتي يک مورد قتل هم در پرونده ي او ديده مي شود.به گفته ي اطرا فيان هرنانذر او با وندا براي مدتي دوست بود و انگار براي به هم خوردن اين رابطه دوستي دست به قتل او زده بود.
قاتل راست دست
در 26 ژوئن سال 1980«کوئينتين ماس»19 ساله در حين رانندگي در خيلبان لوئيس د رميسوري امريکا ،با شليک گلوله به قتل رسيد .با پخش اين خبر خيلي ها مدعي شدند که سوقصد بعد از مبادله مواد مخدر براي ماس اتفاق افتاده است .تا اينکه در دادگاه شخصي به نام «رابرت فيتز جرالد»که او هم در مبادله ي مواد مخدر دستگير شد ه بود ،شهادت داد که در زمان حادثه سه مرد سياهپوست را در هنگام تير اندازي در ماشين ديده است و فردي به نام «لري گريفين»هم بين انها بوده و از پنجره ي ماشين با دست راست به ماس شليک کرده است . اين اولين باري بود کخ گريفين در دادگاه جنايي محاکمه مي شود و در اين محاکمه حتي لحظه اي هم به ذهن کسي نرسيد که گريفين چپ دست است اما قاتل با دست راست ماشه را کشيده ،پس چطور مي توان او را محگوم کرد ؟!حتي شاهدي هم که گريفين مدعي بود در شب حادثه با او بوده به دادگاه فرا خوانده نشد .حتي در جريان تحقيقات گارشناسي بررسي صحنهي جرم هيچ اثر انگشتي _نه روي ماشين نه روي اسلحه –از گريفين پيدا نکردند.با اين حال فقط به شهادت فيتر جرالد عليه او توجه کردند.
بعد ها مشخص شده بود که فيتر جرالد وعده داده شده بود که اگر در دادگاه شهادت دروغ بدهد در مجازاتش تخفيف قائل شده و به اين ترتيب دوران محکوميتش کمتر خواهد شد .در نهايت گريفين به مرگ محکوم و در 21ژوئن سال1195با تزريق مواد کشنده اعدام شد .او تا زمان مرگش هم چنان بر بي گناهي خود اصرار مي ورزيد تا اين که ده سال بعد ،يکي از استادان دانشگاه حقوق ميشيگان ،پرونده ي گريفين را به جريان انداخت و در تحقيقاتش ،بر اساس مدارک موجود بي گناهي گريفين را اثبات کرد ،هر چند که خيلي دير شده بود.
مرگ به جاي همدست نا شناس :
در هشتم نوامبر سال 1984ديويد گارزا و يکي از دوستانش وارد خانه نيمه ساخته اي در سن انتو نيو شدند .دست بر قضا در ان خانه هر شب ،دو مرد به نام هاي «پدرو گومز »«جو ان مورينو»نگهباني مي دادند که مبادا دزد به ساختمان بزند .انها وقتي اين دو نگهبان خواب بودند وارد ساختمان شدند که ناگهان گومز اسلحه خود را که زير تشکي که رويش خوابيده بود بيرون اورد و به سمت دزد ها نشانه رفت اما عکس العمل دوست گارزا سريع تر بود و به هر دو نگهبان در چشم بر هم زدني شليک کرد .انها که فکر مي کردند نگهبان ها جابه جا مرده اند پا به فرار گذاشتند اما مورينو از اين حادثه جان سالم به سر برد.در تحقيقات پليس،عکس چندين سارق سابقه دار که در ميان انها فردي به نام «کانتو»هم بوده به ان نشان داده شد اما مورينو نتوانست انها را بشناسد .اما از انجايي که شواهد مستندي براي يافتن قاتل پيدا نشده بود ،پليس دستور دستگيري چند نفر از اين سارقان سابقه دار را صادر کرد که کانتو هم جزء انها بود.مورينو مدتي بعدرسماًشهادت رسمي خود راسماً گرفت و مدعي شد که کانتو را شناخته است .
هيات ژوري هم رابين کانتو را به عنوان قاتل درجه يک متهم کرد .پس از وارد شدن اتهام به کانتو جوان مورينو گفت که پليس او را مجبور کرده بود که بگويد کانتو قاتل است .
سالها بعدديويد گارزا به اداره يليس رفت و اتهام شرکت در دزدي را پذيرفت .
او گفت:«من با يک نفر ديگر به داخل ساختمان رفتم و شاهد قتل بودم اما فرد هم دست من رابين کانتو نبود ». اين در حالي بود که رابين کانتو در 24 اگوست سال 1993 در 26 سالگي با تزريق ماده ي کشنده اعدام شده بود و حتي به اخرين در خواست او که جويدن ادامس بادکنکي بود توجهي نشده بود .
پدر بي گناه :
«کامرون تا دو يلينگام»يکي ديگر از معروفترين نمونه هاي اعدام اشتباهي در امريکا است . او که با سه فرزند و همسرش در تگزاس زندگي مي کرد در سال1991 با حادثه ي روبه رو شد که در نهايت مرگ او را به دنبال داشت . در يکي از روزهاي همين سال ،خانه ي ولينگام ناگخان اتش گرفت و در اتش سوزي سه دخترکامرون کشته شد ندو کامرون هم بدون کوچکترين اسيب و جراحتي از اتش سوزي جان سالم به در برد .از انجا که مادر خوانواده در زمان حادثه در خانه نبود،پليس به کامرون مشکوک شد .در حقيقت کشته شدن سه فرزند کامرون و جان سالم به در بردن او از اين حادثه ،منجر شد که او به ميز محاکمه کشيده شود .در طول دادگاه هم با اينکه همسر کامرون شهادت داده بود که او تا ان لحظه هيچ اذيت و ازاري به کودکانش نرسانده است،دادگاه کمرون را متهم کرد که براي از بين بردن مدارک موجود در مورد ازاز و اذيت فرزندانش خانه را عمدا به اتش کشيده است.از طرف ديگر در جريان تحقيقات در باره خانه ي سو خته شان ،مشخص شد از مواد تسريع کننده براي هر چه شعله ور تر شدن شعله هاي اتش استفاده شده و اين ماده اتش زا در جلوي اتاق دختر ها و پذيرايي خانه هم ريخته شده بود تا با انتشار اتش تا جلوي در اتاق خواب ،هيچ کس نتواند کودکان را نجات دهد .در سال 1992 دادگاه نهايي برگزار شد و بر خلاف التماس عاجزانه ي کامرونمبني بر بي گناهيش ،او گناهکار شناخته شد و 12 سال زندان و يک بار اعدام محکوم شد .بعد از اينکه کامرون دوران حبس خود را گذراند سرانجام در17 فوريه سال 2004با تزريق مواد کشنده به بدنش کشته شد .تا اينکه با گذشت 18 سال از اتش گرفتن خانه ي کامرون و پنج سال از مرگ او در سال 2009هيات علمي دادگاه تگزاس ،دگتر گرک بيلر- يکي از کارشناسان زبده اتش سوزي –را استخدام کرد تا يک باز نگري در پرونده اتش سوزي خانه تگزاس داشته باشد .دکتر بيلر بعد از بررسي هاي زياد اعلام کرد:«استفاده از مواد اتش زا در حريق خانه کامرون تاد ويلينگام دور از ذهن است و به نظر مي رسد که مغز متفکري پشت پرده ي جنايت بوده و خمخ چيز را طوري طراحي کرده که شواهد عليه ويلينگام باشد و او گناهکار شناخته شود»
منبع:هفته نامه ي همشهري سر نخ48