نقش شهيد در مسائل جامعه خويش
علاوه بر اين، شهيد عارف حسيني در مسائل اجتماعي مردم پاكستان نيز حضور فعال داشت و با شجاعت و شهامت در برابر سختي ها و دشواري ها ، مي ايستاد و براي بازيابي حقوق مردم محروم ، آنها را زير لواي اسلام جمع كرده و راهنمايي مي نمود، چنانكه در سال 1980 در پي حوادث خونين «پاراچنار» و طرفداري حكومت پاكستان از قاتلان و متجاوزان و سكوت در برابر غارتگري ها و تجاوزهاي بي شرمانه آنان ، شهيد حسيني با يك اقدام شجاعانه و انقلابي ، اين سكوت را در هم شكست و روز عيد فطر را به عنوان «روز سپاه» را اعلام كرد و با تشكيل اجتماعات مردمي، اعتراضات را به صورت منظم عليه حكومت ، جهت بخشيد.
بنا به دستور شهيد حسيني بازار و مغازه ها به حالت تعطيل درآمد. طلاب، دانشجويان و مردم منطقه همه يك صدا ، انزجار و نفرت خويش را از دست اندركاران آن فاجعه خونين ، ابراز داشتند سرانجام در 21 سپتامبر 1980 شهيد حسيني به عنوان اعتراض ، آمادگي خود را براي هر نوع پيامدي اعلام كرد و كه در نتيجه دستگير شد. بعد از دستگيري ايشان ، مردم داوطلبانه با سردادن شعارهاي «يا حجه بن الحسن ، العجل العجل» ، «كل ارض كربلا و كل يوم عاشورا» به سوي زندان مي رفتند و اين اعتراض بمدت 22 روز ادامه يافت كه علاوه بر ايشان 416 نفر داوطلبانه به زندان افتادند و بعد از 22 روز هنگامي كه رژيم آزادي دستگير شدگان را اعلام كرد شهيد حسيني با آزادي خود مخالفت نمود و به مأمورين گفت: «من در زندان براي زندانيان ديگر سلسله درس هايي را شروع كرده ام كه فعلا ناتمام است. و تا وقتي كه اين درس ها به پايان نرسد. از زندان بيرون نخواهم رفت.
با اين برخورد قهرمانانه ، رژيم با مشكل بزرگي مواجه شد و شهيد حسيني بعد از اتمام يك دوره كامل از درس هاي قرآن ، از زندان بيرون آمد و با اين حركت ايثارگرانه او ، شيعيان پاكستان به حقوق از دست رفته خود تا اندازه اي دست يافتند و مردم هم شهامت ، شجاعت و دلسوزي ايشان نسبت به ملت و اسلام را با تمام وجود مشاهده كردند و ارج نهادند.
فعاليت هاي فرهنگي همپاي مبارزات اجتماعي
شهيد در كنار فعاليت هاي سياسي ، اجتماعي ، ملي به فعاليت هاي علمي و فرهنگي نيز مي پرداخت. به دنبال مراجعت از حوزه علميه قم ، در مدرسه علميه جعفريه «پاراچنار» به تدريس علوم ديني پرداخت. شهيد استادي كامل و دلسوز براي شاگردان به حساب مي آمد. شاگردان از روش تدريس و صلاحيت علمي و از شيوه اخلاقي ايشان بهره هاي فراوان بردند. و امروزه در حوزه علميه قم جمعي از شاگردان ايشان مشغول تحصيل مي باشند. شهيد در كنار تدريس و تعليم به تربيت روحي و معنوي طلاب توجه خاصي داشت و تحصيل تقوي را شرط اساسي براي تعالي يك روحاني مي دانست.
علاوه بر اين از هدايت و تعليم و تربيت مردم نيز غافل نبود؛ براي مردم جلسات درس و سخنراني در زمينه هاي عقائد ، احكام و ديگر معارف اسلامي تشكيل مي داد.
او كه خطيبي پرتوان بود ، با بيان شيواي خويش نيروهاي ارزنده زيادي را به جلسات مذهبي جذب مي كرد.
شهيد حسيني در شهر «پيشاور» مركز ايالت سرحد سلسله درس هايي را از معارف اسلامي شروع كرد كه با موافقت زيادي همراه بود و جوانان و نوجوانان از شركت كنندگان اصلي اين جلسات بودند.
زبان مادري او «پشتو» بود؛ بدين جهت سلسله بحث هائي را به زبان «پشتو» پي گرفت كه برخي از مجالس ايشان از شبكه تلويزيون «پشتو» پخش مي گرديد.
در سال 1364 مدرسه علميه اي به نام «جامعه معارف اسلاميه» را در پيشاور تاسيس كرد كه در حال حاضر يكي از بزرگ ترين مراكز علمي به شمار مي رود. اين مدرسه پس از شهادت آن عزيز به پاس خدمات ايشان به نام «شهيد عارف حسين الحسيني» نامگذاري شد. شهيد شخصا چند سالي در مدرسه مزبور تدريس كرد ، علاوه بر اين مدرسه ، در سطح كشور به تأسيس مساجد ، حسينيه ها و مدارس همت شايان داشت.
پيوستن به نهضت اجراي فقه جعفري پاكستان
در سال 1358 وقتي براي بازيابي حقوق شيعه ، سازماني به عنوان «نهضت اجراي فقه جعفري» به وجود آمد ، شهيد هم به اين سازمان پيوست. مرحوم مفتي جعفر حسين ايشان را به عضويت شوراي عالي سازمان درآورد و در سال 1359 اجتماع عظيمي كه در اسلام آباد ، مركز حكومت پاكستان به عنوان اعتراض عليه اقدامات دولت تشكيل يافته بود ، شهيد نقش عمده اي به عهده داشت و ايفا كرد. او براي پيشبرد اهداف اسلامي و ملي ، همه توانائي هاي خود را به كار بسته و به عنوان يك مبارز در صف اول مبارزه قرار گرفت كه سرانجام در 7 شهريور 1362 مرحوم مفتي جعفر حسين «اعلي الله مقامه» بلقاءالله پيوست و ملت شيعه نياز به رهبري جديد پيدا كرد.
عارف حسيني در جايگاه رهبري
در 21 بهمن 1363 ضمن بك جلسه فوق العاده شوراي عالي «نهضت اجراي فقه جعفري» علامه عارف حسيني به اتفاق آراء به عنوان رهبر انتخاب گرديد و علت اين انتخاب ، لياقت و كفايت شخصي او و نياز ملت به شخصيتي چون او بود. علامه عارف حسيني بعد از انتخاب ، نهضت را از نو سازماندهي كرد و در كشور فعال نمود. و خود نيز به بسياري از شهرهاي كشور مسافرت كرد حتي به مناطقي كه فقط چند تن از شيعيان مي زيستند رفته و از نزديك با آنان آشنا گرديد. حرف مردم را از نزديك مورد مطالعه قرار مي داد و به حل مشكلات آنان مي پرداخت. اين تلاش ايثارگرانه سبب شد كه فرد فرد ملت پاكستان از نزديك رهبر خود را ديده و از اخلاص الهي او آگاهي پيدا كنند.
در طول مدت رهبري ، شهيد حسيني توجه ملت را به مسائل مهم و واقعي جلب نموده و از تفرقه ها برحذر داشت و عملا براي وحدت مسلمانان تلاش كرد و با حفظ ويژگي هاي مكتبي خود به ديگر مذاهب اسلامي نزديك گرديد.
در 15 تير 1366 در يك اجتماع چند صد هزار نفري ، علامه حسيني رسما سازمان را به عنوان يك حزب سياسي اعلام كرد و به اين صورت تز« جدائي دين از سياست» را نفي كرد و نشان داد كه «ديانت عين سياست» و «سياست عين ديانت» است. بعد از حضور رسمي در صحنه سياست ، شخصيت او نمايان تر شد و اين اولين باري بود كه تاريخ اساسي پاكستان سياستمداري «آگاه» با «بينش اسلامي» و «شجاع» را به خود مي ديد. شهيد حسيني در اظهار نظرهاي شجاعانه براي سياسون ديگر اسوه و الگو بود. و اين چيزي است كه همه به آن اذعان داشته و دارند.
ويژگي ديگر علامه حسيني ، پرداختن به مسائل جهان اسلام بود ، زيرا ايشان با نهضت هاي اسلامي جهان ارتباط تنگاتنگي داشت و حقيقتا در پاكستان حلقه اي از سلسله مستحكم انقلاب جهاني اسلام بود. بعد از انتخاب به عنوان رهبر از «پاراچنار» به «پيشاور» هجرت نمود ، فعاليت هاي ديني ، سياسي ، اجتماعي و فرهنگي خود را در اين شهر ادامه داد چهار سال آخر عمر پربركت ايشان را مي توان از آن ايامي به شمار آورد كه تمام لحظات آن بي چون و چرا و خالصانه و ايثاگرانه وقف اسلام بود.
او فرزند امام «قدس سره» و فرزند اسلام و قرآن بود. شهيد عزيز ما لحظه لحظه زندگي خود را وقف اسلام و خدا كرد. او عاشق اهل بيت عترت و طهارت و دلباخته دين و مكتب بود و به همين خاطر دشمنان زيادي داشت. طبعا او نيز بسياري را دشمن مي داشت! و دشمن استعمار و استكبار بود. او دشمن هر كسي بود كه با خدا دشمني داشت. تا سرانجام با دست خون آشام استكبار جهاني در مدرسه علميه جامعه المعارف الاسلاميه در تاريخ 21 ذي الحجه 1408 هنگام صبح نداي «يا ايتها النفس المطمئه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه» را لبيك گفت و با خونش وضو ساخت و پيشاني بر سجاده شهادت ساييد و رستگار شد.
روحش شاد، يادش بزرگ و راهش پر رهرو باد!
ويژگي هاي شهيد حسيني
يک. تقوي:
شهيد ما از سلاحي برخوردار بود كه بر تمام نيروي مخالف دروني و بيروني غلبه داشت. او انساني رها شده از تمامي قيد و بندهاي دنيا و مالك نفس خود بود.«منيت» خويش را در راه معبود «فاني» كرد كه ديگر خبري از او نبود. او با ديگران با يك معيار اسلامي برخورد داشت. او تقواي مجسم بود. نه فقط در عبادت و بندگي آفريدگار يگانه بود ، بلكه در جميع ابعاد زندگي تقوا پيشه بود. از تقواي فردي ، اجتماعي ، علمي و سياسي برخوردار بود. او در اين راه به حدي رسيده بود كه براي ديگران الگو قرار گرفت. دشمنان هر چه بر اين اسوه زهد و تقوي ، اتهامات وارد كردند و به دامن پاك اين مظهر سيرت معصومين لطمه وارد كردند ، ولي باز هم نتوانستند بعد تقوا و زهد ايشان را زير سئوال ببرند. اين سيد عزيز در طول زندگي پربركت خود با سادگي در يك خانه محقر با كمترين اثاثيه و لوازمات زندگي بسر مي برد. او هميشه ديگران را به تقوي و ورع توصيه مي نمود.
دو. شب زنده داري:
ساكنان عشق پيشه را خلتي ديگر نيز هست و آن اينكه دائما به معشوق مي انديشند. براي راز و نياز با او دنبال خلوت شب تاريك هستند و چه خلوتي بهتر از دل شب و شب چنان با مناجات اين عارفان آشنا است كه اگر در شبي ناله اي نباشد ، بركتي نخواهد داشت. مجاهدان ، روز وقتي با خلق مي آميزند بياد خالق مي افتند و اما اگر با خالق خلوت داشته باشند راحتي و هدايت خلق را مي طلبند. سيد حسيني شب زنده دار بود كه شب با زمزمه هايش از همه بيشتر آشنا بود. گريه در محضر معبود عرشيان را بوجد مي آورد. كسي تا آن روز آن بزرگوار را سحرگاهان در حال خواب نديده بود. جور مامورين پليس و تاريكي زندان سياه نيز مانع از تحجد و شب زنده داريش نشد. رنج مسافرت هاي طولاني و پشت سر هم بر خضوع و خشوع ايشان مي افزود: چنين بود كه فعاليت هاي اجتماعي سياسي كه به نظر بعضي ها خلاف تقوي است در ديد آن شهيد والامقام ميدان اصلي تقوي بود نشستن در خانه دست روي دست گذاشتن و تماشاگر فقر و محروميت و ظلم و جور بودن و به چشم خود ارزش هاي اسلامي را در جاي نابودي ديدن بنظرش خلاف تقوي بود. او نه فقط يك متقي بود بلكه تقوي را به ديگران نيز مي آموخت.
سه. تواضع:
انسان هاي عادي هر چه به مقامها و عنوان هاي آن ها افزوده مي شود مغرور تر و بي اعتناتر مي شوند ولي مردان خدا وسيله خدمت را هرگز مقام نمي پندارند و هيچ يك از عناوين ظاهري را مايه افتخار به حساب نمي آورند. شهيد حسيني در تواضع و فروتني نظير نداشت. او همين احترامي را كه به بزرگان مي كرد براي جوانان و كودكان هم قائل بود. او حتي به بچه ها نيز در گفتن سلام سبقت مي گرفت و تا آخر عمرش كمتر كسي از او بدي در خاطره داشته است.
براي جاذبه آن شهيد بزرگوار همين بس كه مخالفين ايشان هم تواضع وي را تحسين كردند. ملاقات روزانه با صدها هزار نفر ، حل مشكلات آنان و گرفتاري و غرق شدن در مسائل متعدد با اين همه حفظ تواضع و فروتني ، كار آن شهيد عزيز و از ويژگي هاي ايشان بود.
چهار. ميهمان نوازي:
يكي از ويژگي هاي علامه حسيني پذيرائي از ميهمانان بود، به طوري كه اين ويژگي زبانزد عام و خاص شده بود. اگر چه اين يكي از خصلت هاي خانوادگي ايشان به شمار مي رفت. ولي در زندگي آن شهيد بزرگوار به قدري نمايان بود كه ويژگي مخصوص ايشان به شمار مي آمد. هر كس با هر موقعيت ـ چه آشنا و چه غير آشنا ، بدون هيچ تفاوتي بر سفره شهيد از غذاي ساده بهره مند مي شد. شايد در زندگي اش كمتر روزي مشاهده شده باشد كه شهيد تنها غذا خورده باشد.
پنج. دستگيري از مستضعفان:
شهيد در تمام زندگي خود در خدمت محرومين بود در خانه و يا بيرون از خانه همه جا و همه ساعت در فكر مظلومين و ستم ديدگان جهان بود. در تمام ديدارهاي خود از گوشه هاي مختلف كشور همين نوع افراد مورد توجه ايشان قرار مي گرفتند. او مسائل آنها را با دقت مي شنيد آنگاه در حد توان خود ، آنها را حل مي كرد.
به خاطر حمايت ايشان از قشر محروم ، مردم به سوي او مي شتافتند و او هم آن قدر به توده مردم محبت داشت كه در مراجعات شبانه روزي مردم هيچ گاه خم به ابرو نمي آورد. در اكثر مواقع ، كمك مالي به فقرا و مستمندان مي كرد و اين كمك ها به نحوي بود كه كسي از آن خبر نمي شد. به مهاجرين افغاني كمك هاي مالي گوناگوني ارائه مي داد. از همين روست كه امروز در غم جانكاه اين شهيد بزرگوار در صف عزاداران تعداد كثيري از مهاجرين افغاني هم ديده مي شوند.
شش. مطالعه مستمر و دائمي:
با وجود آن همه فعاليت هاي سخت و جانكاه ، هيچ گاه از خصلت علمي خود محروم نماند. به خاطر داشتن ذوقي سرشار براي تحصيل علم ، در كتابخانه اش كتاب هاي گوناگون در موضوعات متعدد وجود داشت. او دائم المطالعه بود و حتي در مسافرت هاي طولاني خود هم اين صفت را حفظ مي كرد و كتاب ها را به همراه خود مي برد درباره مسائل و حوادث عصر حاضر ، حس كنجكاوي او فعال بود.
و در كوتاه سخن، شهيد عارف حسيني در علم و عمل گوي سبقت را از همقطاران خود ربوده و در راه تعالي و كمال ، گام هائي ثابت و استوار بر مي داشت.
منبع: ماهنامه شاهد ياران، شماره 50