تکنيک توهم خلاق (از تکنيکهاي تجزيه و تحليل محيط)
-(4 Body)
|
تکنيک توهم خلاق (از تکنيکهاي تجزيه و تحليل محيط)
Visitor
1037
Category:
دنياي فن آوري
اکثر مواقع خلاقيت، نتيجه تشخيص خطاها از واقعيتها است. خيلي اوقات چيزهايي را که ما فکر ميکنيم واقعيت است واقعيت نيست. مغز انسان بايد خودآگاه يا ناخودآگاه واقعيت را تعيين، درک و نسبت به آن بصيرت پيدا کند. واقعيتها بوسيله پنج حس انسان تعيين مي شود. فرض بر اين است که حواس پنجگانه گزارش دقيق و درستي از محيط اطراف به انسان ارايه مي دهند. اما آيا آنها عينا همان چيزي هستند که در خارج وجود دارند؟ چيزهايي که چشم شما مي بينيد و طوري که مغز شما آنرا ترجمه و تفسير مي کند، باعث اين خطا يا توهم مي گردد. مغز شما آنچه را که چشمتان ديده است به تکانه هاي الکترونيکي تبديل و آنرا منتقل مي کند. وظيفه ذهن، هوش يا آگاهي مرتب کردن و دسته بندي اين نشانه هاي الکترونيکي و قابل فهم نمودن آنهاست. بنابرين تصاويري که در ذهن شماست، کپي مستقيم اشياء نيست بلکه کدهاي خلاصه ايست که از طريق شبکه عصبي به مغز شما ارسال شده است. بدين ترتيب هيچ رنگ، بو، صدا يا مزه اي در بافتهاي عصبي شما وجود ندارد که به مغز منتقل شود، بلکه تنها تکانه هاي کدبندي شده اي هستند که به مغز ارسال مي شوند. از آنجايي که سيم پيچي مغز انسانها با يکديگر تفاوت دارد و از آنجايي که بعضي از افراد در انتقال اطلاعات در شبکه عصبي خود (انتقال از قسمت چپ به قسمت راست مغز) داراي مشکلاتي هستند و همچنين از آنجا که عده اي سيستم اعصابشان از نظر فيزيکي طوري است که کد گذاريها غلط انجام مي شود (مانند افرادي که بيماري کور رنگي دارند) لذا همه افراد در همه مواقع درک يکساني از يک موضوع ندارند و ارتباط ادراکي چشم و مغز هميشه منجر به درکي منسجم از واقعيت نمي شود.بلکه بعضي از اوقات با يکديگر تضاد پيدا مي کنند. حال فرض کنيد چشم و مغز نتواند درک منسجم و درستي از واقعيت آنچه که ديده ايد، ارايه دهد و تمايلات و انتظارات ما نيز در موضوع اثر گذاشته باشد. حال با اطلاعات رسيده چه کار بايد کرد؟ چقدر مي توان به آن اتکا کرد. آيا آنچه را که ديده ايم همان واقعيت است؟ در پاسخ بايد گفت شايد تنها راهي که بوسيله آن بتوان واقعيت را مورد شناسايي و بررسي قرار داد، حذف پيش فرضها و تمايلات يا عينکها و فيلترهاي پنهاني است که بر موضوع اثر گذاشته، براي اين منظور اولين قدم اين است که متوجه شويم حواس پنجگانه نشان دهنده دقيقي از واقعيت بيروني نيستند و اين خود از ضرورتهاي يک فکر خلاق است. شما براي ارزيابي صحيح دنياي اطراف خود و تعريف درست مسايل بايستي در جايگاهي فراتر از اطلاعات رسيده از حواستان قرار گيريد. منظور و هدف اين تکنيک اين است که شما بتوانيد با قدرت توهم و خيلي از اوقات با خطاهاي عمدي خود طور ديگري به مسايل نگاه کرده تا بدينوسيله اصل و واقعيت موضوع را دريابيد. در واقع بدينوسيله سعي مي کنيد مجازا سيم پيچي مغز خود را تغيير، اصلاح يا توسعه دهيد. اين سعي باعث مي شود مقداري اطلاعات از شکافهاي موجود در بافتهاي عصبي، آزاد شده و بوسيله پيوند با اطلاعات قبلي، الگوي ذهني جديدي ساخته مي شود و يا موضوع از الگوي ذهني قبلي به الگوي ديگري انتقال يابد و نهايتا اين فعل و انفعالات موجب الهام يا بصيرت و کشف ناگهاني و غير منتظره اي شود. بنابراين براي اينکه بتوانيم خلاقانه با موضوعات برخورد کنيم يا راه حلهاي جديدي براي مسايلمان پيدا کنيم، گاهي احتياج است بوسيله قدرت خيال و توهم موضوع را از زواياي ديگري ببينيم، هر چند که ديدن از آن زاويه اشتباه به نظر آيد ( وقتي چيزي را اشتباه حس ميکنيم که مفهوم درک شده از آن با مفهوم مورد انتظار ما مغاير باشد و چه بسا خيلي از مفاهيم مورد انتظار ما ممکن است غلط باشد لذا رفتن راه اشتباه باعث شناسايي و اصلاح فکرها و مفروضات غلط ما مي شود). به همين دليل بسياري از افراد خلاق کارهايي مي کنند که در ابتدا احمقانه به نظر مي رسد. منبع: تکنيکهاي خلاقيت
|
|
|