جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
خصال مديريتي شهيد علامه عارف حسيني
-(3 Body) 
خصال مديريتي شهيد علامه عارف حسيني
Visitor 1028
Category: دنياي فن آوري
هر چند كه بحث پيرامون شخصيت والاي شهيدعارف ، مولانا عارف حسين حسيني (ره) كه عمر گرانمايه و پربارش را در راه خدمت به اسلام و مسلمين و بيداري مردم سپري كرد و در راستاي آن با كليه خطوط انحرافي چپ و راست ، ارتجاع و التقاط ، وهابي گري و قادياني گري و بالاخره استبداد داخلي و استعمار خارجي و با تمام مظاهر فتنه و فساد آن درآويخت و مباره كرد و سرانجام در اثر يك توطئه ناجوانمردانه از سوي مثلث شوم: امپرياليسم ، وهابيسم و عفلقيسم در محراب عبادت به شهادت رسيد و به لقاءالله پيوست ، براي نگارنده كه با وجود ارتباط وثيق معنوي با وي ، خيلي زياد از نزديك با شهيد محشور نبودم ، چندان سهل و آسان نيست.
اما از باب آنكه يادي هر چند گذرا از آن شهيد محراب و از آن قتيل تير كين و عداوت شده باشد ، لذا جملات زير را به عنوان عرض اخلاص و اداي احترام به مقام شهيد و شهادت تقديم مي كنم و اميدوارم همين اندك با وجود نقص تعبيري كه دارد ، نمونه اي از بسيار و مشتي از خروار به حساب آيد.
علامه فقيد ، شهيد عارف ، عارف حسين حسيني(ره) كه هم اكنون به مناسبت اولين سالگرد شهادت مظلومانه اش به سوگ مي نشينيم ، يكي از برجسته ترين چهره هاي تاريخ معاصر و يكي از زبده ترين علماي زمان و يكي از محبوب ترين و پرنفوذترين شخصيت هاي علمي و سياسي و مذهبي جامعه تشيع و كشور اسلامي پاكستان بود. او ويژگي ها و خصوصيات و ملكات بسياري داشت كه همان ويژگي ها و خصوصيات از وي شخصيت اسلامي ممتاز ، انسان نمونه و چهره اي محبوب و دوست داشتني ساخته بود كه اگر دشمنان كينه توز و قسي القلب مي گذاشتند و اجل به وي مهلت مي داد ، الگوئي عالي و اسوه اي حسنه براي جامعه پويا و خداجوي پاكستان اسلامي مي شد.
يكي از خصوصيات و ويژگي هاي وي درايت و كفايت و مديريت و مدبريت در كارها بود. با آنكه وي در دوراني خاص و در شرايطي مخصوص و در حالي كه همه مخالفان دست به دست هم داده بودند و عليه هر گونه اقدام سازنده و مفيدي كارشكني مي كردند و امكان هر گونه برخورد فكري و اصطكاك عملي در ميان جناح هاي مختلف وجود داشت ، از سوي ملت مسلمان و متعهد پاكستان و روحانيت معظم آن سامان به سمت رهبر سياسي مذهبي جامعه تشيع برگزيده شد و آن چنان شايستگي و صلاحيتي در انجام اين مهم از خود نشان داد كه تا وقتي كه در قيد حيات بود و سمت رهبري جامعه تشيع و مسئوليت تحريك نفاذ فقه جعفري و سرپرستي سازمان خطي دانشجويان اماميه را به عهده داشت ، كمترين نقطه ضعفي به دست مخالفان نداد و به همين دليل در ميان مردم به عنوان يك رهبر فكري و سياسي و مذهبي شايسته و بايسته و خردمند ، معروف و شناخته گرديد. اين نكته ا ي است كه بر هيچ فرد خبير و بصيري پوشيده نيست.
يكي ديگر از ويژگي هاي او صلابت و قاطعيت در كارها بود. هر گاه با توجه به شرايط و مقتضيات و ساير جهات ، در امري تصميمي مي گرفت و عملي شدن آن را به صلاح اسلام و مسلمين مي دانست ، ديگر كمترين تامل و درنگي را در انجام آن روا نمي داشت و محال بود كسي بتواند وي را از تصميمش منصرف و يا متزلزل سازد. مسئله اولتيماتوم به دولت وقت پاكستان در مورد آزادي زندانيان بيگناه سياسي كه در اثر حادثه غير مترقبه 6 جولاي به زندان افتاده بودند و اعلام راه پيمايي عمومي و سرتاسري از تمام نقاط پاكستان به طرف كويته (محل زندانيان سياسي) در صورت عدم موافقت دولت با آزادي آنها در موعد مقرر كه دولت را وادار به تسليم كرد ، يكي از نمونه هاي بارز صلابت و قاطعيت وي به شمار مي آيد.
از ديگر ويژگي هاي شهيد ، وسعت نظر و شرح صدر بود. با آنكه او در شرايط خاصي به سمت رهبري جامعه تشيع برگزيده شد و شرايط زماني ايجاب مي كرد كه در جهت و طيف و جو خاصي قرار گيرد و حركت كند، ولي هرگز تحت تاثير محيط يا طيف خاصي قرار نگرفت و روي قشر خاصي كه موجب اصطكاك يا حساسيت ديگران گردد ، تكيه نكرد؛ بلكه پيوسته سعي اش بر آن بود كه توحيدي ميان صفوف مسلمين اعم از شيعه و سني در خط اسلام ناب محمدي (ص) در برابر اسلام آمريكائي و ارتجاعي به وجود آورد و همه را يك دل و يك جهت سازد. به همين منظور در سمينارهايي كه به مناسبت روز جهاني قدس ، حج ، هفته وحدت و غيره تشكيل مي داد، از تمام علماي ذي شأن و ذي صلاح و صاحب نظر شيعه و سني دعوت مي كرد و خواستار سخنراني و اظهار نظر آنها مي شد و خود نيز سخناني در جهت اتحاد و هماهنگي تشيع علوي و تسنن نبوي(ص) ايراد مي نمود كه غالبا مفيد و راهگشا بودند.
يكي از ويژگي هاي ايشان ميانه روي و اعتدال در گفتار و كردار و رفتار بود. او از هر گونه افراط و تفريط ، تندروي و كندروي ، پرهيز داشت و مي گفت: «اسلام دين اعتدال است و ما امت وسط و ميانه هستيم. وظيفه اسلامي و اخلاقي انساني ما ايجاب مي كند كه از هر گونه تندوري و كندروي كه موجب بريدگي ما از مردم و يا مردم از ما مي شود بپرهيزيم و در نهايت اسباب شكست را به دست خودمان فراهم نياوريم.»
يكي از ويژگي هاي ايشان صفا و خلوص در كارها بود. او هرگز اهل ظاهرسازي و مجامله و سياست بازي نبود. گفته هاي قرآن كريم را كه مي فرمود: «ان تتقوالله يجعل لكم فرقانا و من يبتق الله يجعل لكم مخرجا» را همواره نصيب العين قرار مي داد و سعي مي كرد تمام كارها را خالصا مخلصا لوجه الله و ابتغاء لمرضات الله انجام مي داد و در جهت خير و صلاح عموم باشد.

ديگر ويژگي او تبعيت و پيروي از خط امام بود. وي عقيده داشت كه خط امام بهترين و آزموده ترين و موفق ترين راه مبارزه براي مسلمانان عليه خطوط انحرافي چپ و راست، ارتجاعي و التقاطي به شمار مي آيد ، زيرا خط امام در واقع ابعاد مختلف اعتقادي ، اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي دارد كه هر بعد آن يك نوع مبارزه را در بردارد ، و مثلا در بعد اعتقادي مبارزه با شرك و الحاد را در بردارد ، و در بعد اقتصادي مبارزه با استثمار را و در بعد اجتماعي مبارزه با استبداد را و در مجموع مبارزه با همه فتنه و فساد را...و بنابراين اگر بنا باشد انسان با كژي هاي فكري و انحرافات عملي جامعه به مبارزه برخيزد ، لازم است از طريق خط امام كه روشن ترين و واضح ترين و مستقيم ترين خطوط مبارزاتي است ، وارد كارزار گردد و گرنه ممكن است خود دچار انحراف گردد و هرگز بر ديگر خطوط انحرافي پيروز نگردد.
ديگر ويژگي هاي وي ، علاقه و محبت مفرط به نهضت هاي آزادي بخش ، به خصوص نهضت هاي آزادي بخش اسلامي ، بالاخص مجاهدين سنگرنشين و پيكارگر در سطح جهان بود و به همين دليل روابط بسيار حسنه و نزديكي با جريان هاي اسلامي اعم از شيعه و سني افغانستان ، عراق ، لبنان ، فلسطين ، جزيره العرب و غيره داشت كه گاه و بيگاه به ملاقات آنان مي رفت و يا آنان به ملاقات وي مي شتافتند و با هم به تبادل نظر و مذاكره پيرامون مسائل مورد علاقه مي پرداختند. مسافرت اخير ايشان به جمهوري اسلامي ايران و لبنان و ملاقات با سران جريان اسلامي افغانستان ، عراق ، لبنان ، فلسطين ، مستقر در ايران و لبنان را مي توان يكي از نشانه هاي آن دانست. در سفر اخير كه به مناسبت دهه مباركه فجر در جمهوري اسلامي ايران داشت ، غير از ديد و بازديدها در سطوح مختلف نهادها و ارگان ها و سازمان هاي اسلامي ، در سمينار افغانستان نيز كه از سوي شوراي ائتلاف اسلامي افغانستان تشكيل يافته بود شركت و سخناني ارزنده را پيرامون اتحاد و هماهنگي جريان هاي اسلامي ايراد كرد كه مورد توجه عموم مستضعفين به خصوص جنبش هاي آزادي بخش قرار گرفت.
از ويژگي هاي ديگر وي برخورد بسيار صميمي و دوستانه و بدون تكلف با دوستان و آشنايان و كليه واردين و ملاقات كنندگان بود ، به طوري كه اگر كسي از قبل وي را نديده بود و نمي شناخت ، هرگز از برخوردهاي اوليه وي كه بي پيرايه و بي آلايش و در كمال صفا و صميميت و اخوت اسلامي بود، وي را نمي شناخت و پي نمي برد كه وي همان شخصيت مورد نظر و همان قائد محبوب القلوب است.
يك روز من كه به تازگي از افغانستان مراجعت كرده و به پيشاور رسيده بودم ، به عزم ديدار و ملاقات با شهيد ، همراه يكي از همراهان كه اهل كويته پاكستان بود، به ديدن ايشان رفتيم. وقتي علي المرسوم با راهنمائي يكي از طلاب وارد مهمانخانه ايشان شديم كه در كنار مدرسه واقع در مدينه كالوني خيابان جي.تي قرار داشت. ايشان حضور نداشت ، اما به فاصله زماني بسيار كمي تشريف آورد و خوشامد گفت و به من و رفيق همراهم در كمال الفت و محبت مصاحفه و معانقه كرد. من فكر كردم مرا شناخته است ، ولي وقتي مصاحفه و معانقه تمام شد و نشستيم و مطابق معمول حال و احوال كرديم فرمود: «من شما را درست به جا نمي آورم.» و حق هم با ايشان بود چون من با لباس غير معمول (يعني بدون عبا و عمامه) و با لباس معمولي پاكستاني رفته بودم... وقتي خود را معرفي كردم و ملاقات هاي گذشته را كه در هتل استقلال تهران به مناسبت دهه فجر داشتيم، به يادش آوردم ، بلافاصله از جايش بلند شد و همانند يك برادر بسيار رئوف و مهربان ، معانقه و مصافحه را از سر گرفت و عذرخواهي كرد كه قبلا مرا نشناخته بود. همين كه مصافحه و معانقه تمام شد ، پرسيد: «از كجا آمده ايد؟ چرا اين طور؟ يعني چرا با لباس غير معمولي؟» (بدون عبان و عمامه) گفتم: «من فعلا از افغانستان و از نزد مجاهدين آن سامان مي آيم. «تا اين حرف و نام مجاهدين سنگرنشين را شنيد، براي بار سوم از جا بلند شد و با من مصافحه كرد و گفت: «اين بار به حساب مجاهدين سنگرنشين و قهرمان افغانستان كه آبروئي براي اسلام و مسلمين خريدند، با شما مصافحه و معانقه مي كنم. من مجاهدين را بسيار دوست دارم ، خداوند آنها و همه مجاهدين اسلام را تاييد كند ان شاءالله.»
باري پس از آنكه معارفه و حال و احوال مطابق معمول تمام و چاي و غيره هم صرف شد ، ما موقتا از وي خداحافظي و به محل اقامتمان كه كمي دورتر از منزل ايشان بود ، مراجعت كرديم در بين راه كه مي رفتيم ، رفيق همراهم كه اهل كويته پاكستان بود و به شهيد علاقه مفرط و شديدي داشت ، پرسيد: «پس قائد كجا بود؟ چطور با ايشان ملاقات نكردي، در حالي كه به عزم ملاقات ايشان رفته بودي؟!» گفتم: «مگر ايشان را نديدي؟ (البته قائد عنوان عام و معروف ايشان در پاكستان بود.) ايشان قائد بود.» با كمال تعجب گفت: «قائد؟» گفتم: «آري قائد» گفت: «عجيب است!»
وقتي ايشان به مناسبت 6 جولاي و بازديد از خانواده هاي زندانيان در كويته آمده بود ، آن قدر مردم تشريفات گرفته بودند و آن قدر ازدحام بود كه كسي به آساني ايشان را نمي ديد و در اينجا اين طور ساده بود كه از فرط سادگي و بي آلايشي شناخته نمي شد. گفتم: «آري، آنجا در سفر رسمي و به عنوان قائد و به منظور تفقد از حال خانواده هاي زندانيان و مردم زجركشيده و زجرديده آمده بود و جا داشت همان گونه كه شايسته بوده است، مورد استقبال قرار گيرد، ولي در اينجا در خانه و منزل شخصي بود. فرق است ميان مسافرت هاي رسمي و حضور در خانه شخصي».
حاصل آنكه برخوردها و مصاحبت ايشان آن چنان صميمي و دوستانه و بدون پيرايه صورت مي گرفت كه هرگز كسي وي را از مصاحبت ها و برخوردهايش نمي شناخت و اين يكي از خصوصيات بارز و منحصر به فرد ايشان بود. اما صد حيف كه با رفتن ايشان تمام اين مظاهر عالي انسان اسلامي نيز از ميان رفت و بسيار زمان مي خواهد تا همانند و مثل ايشان پيدا و پديدار گردد. و جاي خالي ايشان را پر كند.
«قال الله تعالي في كتابه: (ما ننسخ من آيه او ننسها نأت بخير منها او مثلها».
با وجود اين اميد است خداوند تبارك، بدل و ممائل جهت رهبري مردم آن سامان عطا و عنايت فرمايد. انه قريب مجيب.
منبع: ماهنامه شاهد ياران، شماره 50
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image