جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
دروغگويي و علل آن در کودکان
-(6 Body) 
دروغگويي و علل آن در کودکان
Visitor 1120
Category: دنياي فن آوري

مقدمه
 

يکي از انحرافاتي که موجب شکايت والدين از فرزندان خود مي‌باشد،درغگويي است. اکثر والدين از اين شکايت دارند که فرزندانشان ، با وجود اينکه ازهيچگونه رسيدگي در تربيت وي قصوري به عمل نمي‌آيد، درغگو بار آمده يا مغلطه و اغراقمي‌کنند. آنان از اين بابت ناراحتند که آدمهاي متديني هستند، پرهيزگارند، دروغنمي‌گويند. لقمه حرام نمي‌خورند و براي تربيت صحيح کودکان حتي‌المقدور از تمامامکانات تربيتي استفاده مي‌کنند، او را از بچه‌هاي درغگو و کم تربيت دور نگهمي‌دارند، براي راستگويي تشويق مي‌کنند، ولي با اين وصف چرا بايد درغگو از آبدرآيد.

چرا بعضي از کودکان دروغ مي‌گويند؟
 

دروغگويي نيز مثل ساير انحرافات اخلاقيو عاطفي ، خالي از علت نيست. عامل و انگيزه‌ها هستند که کودکان را در مسير انحرافاتقرار مي‌دهند و يا براي سال‌هاي بعد و انحرافات عارضي در آنان ، زمينه‌سازيمي‌کنند. بعضي از والدين با امتناع يکي دو تا از غرايز خيال مي‌کنند که کار تمامشده و از ساير مسائل غريزي کودکان غافل مي‌مانند.
در صورتي که اگر بخواهيمکودکان خود را با شخصيتي مثبت و عالي به بار آوريم، بايد همه استعدادهاي مثبت آنانرا پرورش داده و ضمن ايجاد هماهنگي بين استعدادهاي مثبت ، استعدادهاي منفي را تضعيفو به سرحد انهدام بکشانيم و اين کار با امتناع غرايز مثبت آنان از راه صحيح وانهدام يا هدايت غرايز منفي امکان پذير مي‌باشد. با غرايز چهارگونه رفتار مي‌توانيمداشته باشيم. اقناع غريزه در حد امکان و به صورت معمولي ، سرکوب غريزه ، تعريفغريزه و تصعيد غريزه. حال ببينيم که با کودکان خود چه کرده‌ايم؟ آيا به راستي صالحو قادر بوده‌ايم که غرايز آنان را اقناع يا غرايز سرکوب و تعريف شده‌شان را هدايت وتصعيد نماييم؟
آيا به راستي استعدادهاي مثبت آنان را پرورش داده‌ايم؟ آيا درمورد انهدام يا اصلاح استعدادهاي منفي آنان را پرورش داده‌ايم؟ آيا در مورد انهداميا اصلاح استعدادهاي منفي آنان قدم مثبتي برداشته‌ايم؟ آيا اصولا شناخت صحيح ومهارت لازم را درباره مسائل تربيتي دارا بوده‌ايم يا همه‌اش حرافي بوده و بس؟ آياپرهيزگار بودن و لقمه حرام نخوردن کافي است؟ همانطوري که در اين زمينه چراها زياداست، آياها هم نسبتا زياد مي‌باشد.

ناتواني يکي از علل دروغگويي
 

دروغگويي مثل ساير انحرافات اخلاقي و عاطفيعلل و انگيزه‌هايي دارد که يکي از آنها ناتواني مي‌باشد. وقتي که شما کودک را ترسمسايل موهوم ، در منزل در حال اسارت و به صورت زنداني نگه داشته ايد و آزاديهاي اورا ندانسته از دستش مي‌گيريد و همراه خشونتهايي که از خود بروز مي‌دهيد او را دراحساس عجز و ناتواني غوطه‌ور مي‌سازيد ناچار است که از دست شما و ستمکاريهايي کهمسبت به وي روا مي‌داريد بگريزد و اميال و غرايز خود را به نوعي و به هر نحو ممکنارضا نمايد و براي اين کار ناگزير است که در مقابل شما به دروغ متوسلشود.
مادر مي‌گويد با "الف" بازي نکن زيرا "الف" کودک بي‌تربيتي است. اماکودک وقتي از منزل خارج مي‌شود و در کوچه "الف" مي‌بيند. بنابه نيازهاي غريزي وعاطفي ، يا با او صحبت مي‌کند. به بازي مشغول مي‌شود و بعد که زمان برگشتن به منزلفرا رسيد به محض ورود به خانه ، مادر مي‌پرسد: در کوچه با چه کسي بازي مي‌کردي؟جواب مي دهد با "ج" زيرا اولا دلش مي‌خواهد مادر را راضي نگهدارد و خود را حرف شنونشان دهد. ثانيا دلش نمي‌خواهد که مادر با علم و اطلاع از اصل قضيه به ممانعت خشونتآميزي دست بزند لذا به حربه‌اي که در نظر او راحت‌ترين و کارآترين حربه‌هاست يعنيبه دروغ متوسل مي‌شود
.

ترس از والدين به عنوان يکي از علل دروغگويي
 

بعضي از والدين رفتار خشونتبارتري با فرزندان خود دارند. به کوچکترين بهانه آنها را کتک مي‌زنند در مقابلديگران پرخاش و تحقيرشان مي‌کنند به خيال اينکه با خشونت و پرخاش و تنبيه و نيشزبان خواهند توانست جلو انحرافات رواني کودک را بگيرند. اينگونه خانواده‌ها علاوهبر اينکه نمي‌توانند کار مثبتي به عنوان کامل بازدارنده از انحرافات در تربيت کودکخود انجام دهند بلکه يا باعث مي‌شوند که ترس کودک به تدريج ريخته و کارهاي خلاف خودرا با جرات و جسارت بيشتري انجام دهد.
يا اينکه والدين را مثل دژخيم چاق بهدست بالاتر خود احساس کرده و از ترس آنان بنابه مختصات زماني و مکاني متوسل به دروغگردد و کودکي که از ترس و اجبار فرامين والدين را مي‌پذيرد و در اين فرمان‌پذيريهيچگونه علايق عاطفي از خود بروز نمي‌دهد پايه‌هاي اخلاقي سست و نااستواري خواهدداشت و در غياب والدين ، چون ديگر حضور ندارند برخلاف آنچه را که ميل آنها بودهانجام خواهد داد و رفته رفته به طرف فساد اخلاقي که دروغ نيز يکي از آنهاست کشيدهشده و به درجات پايين‌تر انساني نزول پيدا خواهد کرد. بنابراين بهتر است والدينبراي انجام کاري که از فرزندشان مي‌خواهند قبل از آن که متوسل به جبر و خشونت شوندميل انجام کار را در دل کودک برانگيزانند تا در چنين صورتي لزوم خشونت نيز از بينرود.
کودک به خاطر ترس از کتک خوردن و خشونتهاي والدين ، کم‌کم از آنانفاصله گرفته و خود را جدا احساس مي‌کند و گاه گاه در بعضي از موارد توسل به دروغمي‌گردد زيرا احساس مي‌کند که اگر راست بگويد والدين در اثر عصبانيت کتکش خواهند زدچوب اجبار و خشونت را کنار نهيد و بگذاريد کودکتان با داشتن کمي آزادي عمل و احساساستقلال خود را فرد محترمي در اجتماع خانوادگي به حساب آورد. ديگر در اين صورتلزومي ندارد که او با دروغ گفتن به خانواده خود خيانت کرده باشد.

خودنمايي يکي از علل دروغگويي
 

بعضي از کودکان به خاطر خودنمايي متوسل بهدروغ مي‌شوند اينان کودکاني هستند که مورد توجه والدين و اطرافيان قرار نمي‌گيرند،هر کاري مي‌کنند کسي ، نيست که مشوقشان باشد و به حسابشان بياورد و يا لااقل بفهمدکه آنان چه کاري مي‌کنند و چه مي‌گويند و چه مي‌خواهند. پدر يا مادر به علتگرفتاري‌هاي شغلي يا مشکلات خانوادگي کاري به کار آنان ندارند و گوششان به حزف آنانبدهکار نيست و اطرافيان نيز به خاطر اينکه در کار ديگران مداخله‌اي نکرده باشند ويه به خاطر ساير ملاحظات و محصولات ، کاري کودکان ديگر نداشند.
بالاخره خيالمي‌کند که حرفها يا کارهايش مورد پسند والدين يا اطرافيان نيست و به ناچار برايخودنمايي هرچه بيشتر متوسل به دروغ و مغلطه و اغراق شود. گاه دروغگوهاي چنانشاخداري مي‌گويند که موجب تحريکات منفي عصبي والدين مي‌شود و گاه ، کارهايي را بهدروغ به خود نسبت مي‌دهد که از خود قهرماني بسازد تا بدين وسيله بتواند توجهاطرافيان را به خود جلب نمايد و گاه واقعا دست به کارهاي خطرناکي مي‌زند که با جثهو سن و سالش جور درنمي‌آيد.
آنچه که مسلم است اينها همه به خاطر خودنمايي وجلب توجه والدين و اطرافياني است که اعتنايي به کودک ندارند بنابراين بهتر استکودکان را محترم بدانيم، به حرفهاي آنها هرچند که بيجا و بي‌موقع هم باشد گوش فرادهيم کارهايي را که هر چند به ظاهر کوچک انجام مي‌دهند به ديده تحسين و تکريمبنگريم. مشوقشان باشيم تا بعدها کارهاي بزرگتر و بهتري انجام دهند، هر از چندگاه وبه مناسبتهاي مختلف در پيش ديگران تعريف و تمجيد تشويق آميزي از آنها نيابيم.
منبع:تبيان
 
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image