پرفسور ايليف مدير موزه ليورپول انگلستان :
در جهان امروز بارزترين شخصيت جهان باستان كورش شناخته شده است . زيرا نبوغ و عظمت او در بنيانگذاري امپراتوري چندين دهه اي ايران مايه شگفتي است . آزادي به يهوديان و ملتهاي منطقه و كشورهاي مسخر شده كه در گذشته نه تنها وجود نداشت بلكه كاري عجيب به نظر مي رسيده است از شگفتي هاي اوست .
دكتر هانري بر دانشمند فرانسوي - تمدن ايران باستان :
اين پادشاه بزرگ يعني كورش هخامنشي برعكس سلاطين قسي القب و ظالم بابل و آسور بسيار عادل و رحيم و مهربان بود
زيرا اخلاق روح ايراني اساسش تعليمات زردشت بوده. به همين سبب بود كه شاهنشاهان هخامنشي خود را مظهر صفات (خشترا) مي شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خدواند دانسته و آنرا براي خير بشر و آسايش و سعادت جامعه انسان صرف مي كردند .
آلبر شاندور - كورش بزرگ :
شاهنشاهي ايران كه پايه گذار او كورش بزرگ است به هيچ وجه بر اساس خشنونت پي ريزي نشد . بلكه عكس آن صادق است زيرا با رعايت حقوق مردمان پايه گذاري شد . پارسيها با مساعدت يكديگر و به ياري پادشاهان مقتدر خود عظمت وشكوهي را در تاريخ به جاي گذاشته اند كه نشانه نبوغ و نژاد پاك آنان است . نژادي كه حماسه آنان را همچون آفتابي در تاريكي نشان ميدهد . آنان درخششي در جهان از خود به جاي گذاشته اند كه براي آيندگان نيز خواهد ماند .
ژنرال سرپرسي سايكس :
خوش زباني او از پاسخي كه در داستان رقص ماهيان به يونانيان داده است آشكار است. مطالب كتاب مقدس (تورات) و نوشته هاي يوناني و سنتهاي ايراني همه همداستانند كه كورش باستاني سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست ميخواندند.
ما نيز ميتوانيم بدان بباليم كه نخستين مرد بزرگ آريائي كه سرگذشت اش بر تاريخ روشن است، صفاتي چنان عالي و درخشان داشته است .
ژنرال سرپرسي سايكس بعد از ديدار از آرامگاه شاهنشاه كورش بزرگ :
من خود سه بار اين آرامگاه را ديدار كرده ام ، و توانسته ام اندك تعميري نيز در آنجا بكنم، و در هر سه بار اين نكته رايادآورده شده ام كه زيارت آمارگاه اصلي كورش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان، امتياز كوچكي نيست و من بسي خوشبخت بوده ام كه بچنين افتخاري دست يافته ام. براستي من در گمانم كه آيا براي ما مردم آريائي (هندواروپايي) هيچ بناي ديگري هست كه از آرامگاه بنياد گذار دولت پارس و ايران ارجمندتر و مهمتر باشد .
سرپرسي سايكس - تا ايران باستان :
در شاهنشاهي كورش زيبايي - مردانگي - شجاعت - قهرمانيت - عدالت به عيان ديده شده است . وي هيچگاه عياشي نكرد . كاري كه اكثر بزرگان گرفتار آن بوده و هستند . آزادي هايي كه داشت به هيچ وجه به شخصيت او صدمه نزد و افكاري داشت كه به راستي متعلق به تاريخ نبوده است .
كورش يكي از شخصيتهاي بزرگ تاريخ جهان است . او ابتدا پادشاه سرزمين كوچكي بود . ولي پس از مدتي با اراده مصمم و قلبي آكنده از وطن پرستي امپراتوري را در تاريخ بنا نهاد كه در كل جهان بي سابقه بود . اين بدين دليل بود كه تاكنون هيچ كشوري نتوانسته بود اينچنين با صلح و احترام به عقايد ديگران كل خاورميانه را تصاحب كند . او هيچ گاه
خوشگذران و تن آسايي نكرد .
هيچ گاه مغرور نشد و هميشه به ياد خداوند خود بود و براي احترام به مزدا حيواناتي را نثار مي كرد . كاساندان دختر فرناسپه هخامنشي از دودماني بود كه از نجباي پارس محسوب مي شدند و پدر و اجدادش در
چند نسل شاه پارسيان بودند .
كورش در شوخ طبي و انسانيت سرآمد زمان خود بود . من سه بار تا كنون موفق شده ام آرامگاه اين ابر مرد آريايي را زيارت كنم و خداوند را براي اين توفيق سپاس ميگويم .
افلاطون - قوانين ( 477 تا 347 پيش از ميلاد ) :
پارسيان در زمان شاهنشاهي كورش اندازه ميان بردگي و آزادگي را نگاه مي داشتند . از اينرو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسياري از ملتهاي جهان شدند . در زمان او ( كورش بزرگ ) فرمانروايان به زير دستان خود آزادي ميدادند وآنان را به رعايت قوانين انسان دوستانه و برابري ها راهنمايي ميكردند .
مردمان رابطه خوبي با پادشاهان خود داشتند ازاين رو در موقع خطر به ياري آنان ميشتافتند و در جنگها شركت ميكردند . از اين رو شاهنشاه در راس سپاه آنان راهمراهي ميكرد و به آنان اندرز ميداد . آزادي و مهرورزي و رعايت حقوق مختلف اجتماعي به زيبايي انجام ميگرفت
هرودوت – تاريخ هرودو ت( 484 تا 425 پيش از ميلاد ) :
هيچ پارسي يافت نمي شد كه بتواند خود را با كورش مقايسه كند . از اينرو من كتابم را درباره ايران و يونان نوشتم تاكردارهاي شگفت انگيز و بزرگ اين دو ملت عظيم هيچگاه به فراموشي سپرده نشود .
كورش سرداري بزرگ بود . در زمان او ايرانيان از آزادي برخوردار بودند و بر بسياري از ملتهاي ديگر فرمانروايي مي نمودند بعلاوه او به همه مللي كه زير فرمانروايي او بودند آزادي مي بخشيد و همه او را ستايش مينمودند . سربازان او پيوسته براي وي آماده جانفشاني بودند و به خاطر او از هر خطري استقبال ميكردند .
هارولد لمب دانشمند امريكايي - كورش بزرگ :
در شاهنشاهي ايران باستان كه كورش سمبول آنان است آريايي ها در تاجگذاري به كردار نيك - گفتار نيك - پندار نيك سوگند ياد ميكردند كه طرفدار ملت و كشورشان باشند و نه خودشان . كه اين امر در صدهها نبرد آنان به وضوح ديده ميشود كه خود شاهنشاه در راس ارتش به سوي دشمن براي حفظ كيان كشورشان مي تاخته است .
گزنفون – كوروپد ا ي ( 445 پيش از ميلاد ) :
مهمترين صفت كورش دين داري او بود. او هر روز قربانيان براي ستايش خداوند ميكرد . اين رسوم و دينداري آنان هنوزدر زمان اردشير دوم هم وجود دارد و عمل ميشود . از صفتهاي برجسته ديگر كورش عدل و گسترش عدالت و حق بود.
ما در اين باره فكر كرديم كه چرا كورش به اين اندازه براي فرانروايي عادل مردمان ساخته شده بود . سه دليل را برايش پيدا كرديم . نخست نژاد اصيل آريايي او و بعد استعداد طبيعي و سپس نبوغ پروش او از كودكي بوده است .
كورش نابغه اي بزرگ - انساني والا منش - صلح طلب و نيك منش بود . او دوست انسانها و طالب علم و حكمت و راستي بود . كورش عقيده داشت پيروزي بر كشوري اين حق را به كشور فاتح نميدهد تا هر تجاوز و كار غير انساني را مرتكب شود .
او براي دفاع از كشورش كه هر ساله مورد تاخت و تاز بيگانگان قرار ميگرفت امپراتوري قدرتمند و انساني را پايه گذاشت كه سابقه نداشت . او در نبردها آتش جنگ را متوجه كشاورزان و افراد عام كشور نمي كرد . او ملتهاي مغلوب راشيفته خود كرد به صورتي كه اقوام شكست خورده كه كورش آنان را از دست پادشاهان خودكامه نجات داده بود وي را خداوندگار مي ناميدند . او برترين مرد تاريخ - بزرگترين - بخشنده ترين - پاك دل ترين انسان تا اين زمان بود .
كنت دوگوبينو فرانسوي - ايران باستان :
شاهنشاهي كورش هيچگاه در عالم نظير نداشت . او به راستي يك مسيح بود زيرا به جرات ميتوان گفت كه تقدير او را چنين براي مردمان آفريد تا برتر از همه جهان آن روز خود باشد .
نيكلاي دمشقي
كورش شاهنشاه پارسيان در فلسفه بيش از هر كس ديگر آگاهي داشت . اين دانش را نزد مغان زرتشتي آموخته بود .
پرفسور كريستن سن ايران شناس - استاد زبان اوستايي و پهلوي :
شاهنشاه كورش بزرگ نمونه يك پادشاه "جوان مرد" بوده است . اين صفت برجسته اخلاقي او در روابط سياسي اش ديده ميشده . در قواينن او احترام به حقوق ملتهاي ديگر و فرستادگان كشورهاي ديگر وجود داشته است و سرلوحه دولتش بوده . كه اين قوانين امروز روابط بين الملل نام گرفته است .
آلبر شاندور فرانسوي - شاهنشاهي كورش بزرگ :
كورش يكسال پس از فتح بابل براي درگذشت پادشاه بابل عزاي ملي اعلام نمود . براي كسي كه دشمن خودش بود . او مطابق رسم آزادمنشي اش و براي اينكه ثابت كند كه هدف فتح و جنگ و كشتار ندارد و تنها به عنوان پادشاهي كه ملتش او را براي صلح پذيرفته اند قدم به بابل گذاشته است و در آنجا تاجگذاري نمود . او آمده بود تا به آنان آزادي اجتماعي و ديني و سياسي بدهد . در همين حين كتيبه هاي شاهان همزمان او حاكي از برده داري و تكه تكه كردن انسان هاي بيگناه و بريدن دست و پاي آنان خبر ميدهد .
پرفسور گيريشمن - ايران از آغاز تا اسلام :
كمتر پادشاهي است كه پس از خود چنين نام نيكي باقي گذاشته باشد . كورش سرداري بزرگ و نيكوخواه بود . او آنقدر خردمند بود كه هر زماني كشور تازه اي را تسخير مي كرد به آنها آزادي مذهب ميداد و فرمانرواي جديد را از بين بوميان آن سرزمين انتخاب مي نمود . او شهر ها را ويران نمي نمود و قتل عام و كشتار نمي كرد . ايرانيان كورش را پدر و يونانيان كه سرزمينشان بوسيله كورش تسخير شده بود وي را سرور و قانونگذار مي ناميدند و يهوديان او را مسيح خداوند ميخوانند.
كنت دوگوبينو سفير اسبق فرانسه در تهران ( مورخ فرانسوي ) :
تا كنون هيچ انساني موفق نشده است اثري را كه كورش در تاريخ جهان باقي گذاشت - در افكار ميليونها مردم جهان بوجود آورد . من اذعان ميدارم كه اسكندر و سزار و كورش كه سه مرد اول جهان شده اند كورش در صدر انها قرار دارد . وتا كنون كسي در جهان بوجود نيامده است كه بتواند با او برابري كند و او همانطور كه در كتابهاي ما آمده است مسيح خداوند است . قوانيني كه او صادر كرد در تاريخ آن زمان كه انسانها به راحتي قرباني خدايان مي شدند بي سابقه بود
ويل دورانت - تاريخ تمدن ويل دورانت - مشرق زمين :
كورش از افرادي بوده كه براي فرمانروايي آفريده شده بود . به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند . روش او در كشور گشايي حيرت انگيز بود . او با شكست خوردگان با جوانمردي و بزرگواري برخورد مي نمود . بهمين دليل يونانيان كه دشمن ايران بودند نتوانستد از آن بگذرند و درباره او داستهاي بيشماري نوشته اند و او را بزرگترين جهان قهرمان پيش از اسكندر مينامند . او كرزوس را پس از شكست از سوختن در ميان هيزمهاي آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و يهوديان در بند را آزاد نمود . كورش سرداري بود كه بيش از هر پادشاه ديگري در آن زمان محبوبيت داشت و پايه هاي شاهنشاهي اش را بر سخاوت و جوانمردي بنيان گذاشت .
كلمان هوار - تمدن ايراني :
كورش بزرگ در سال 550 قبل از ميلاد بر اريكه پادشاهي ايران نشست . وي با فتوحاتي ناگهاني و شگفت انگيز امپراتوري و شاهنشاهي پهناوري را از خود بر جاي گذاشت كه تا آن روزگار كسي به دنيا نديده بود . كورش سرداري بزرگ و سرآمد دنياي آن روزگار بود . او اقوام مختلف را مطيع خود كرد . او اولين دولت مقتدر و منظم را در جهان پايه ريزي كرد . براي احترام به مردمان كشورهاي ديگر معابدشان را بازسازي كرد . وي پيرو دين يكتا پرستي مزديسنا بود . ولي به هيچ عنوان دين خود را بر ملل مغلوب تحميل ننمود .
مولانا ابوالكلام احمد آزاد فيلسوف هندي -كورش بزرگ ( عباس خليلي ) :
كورش همان ذوالقرنين قرآن است . وي پيامبر ايران بود زيرا انسانيت و منش و كردار نيك را به مردمان ايران و جهان هديه داد . سنگ نگاره او با بالهاي كشيده شده به سوي خداوند در پاسارگاد وجود دارد .
ديودوروس سيسولوس ( 100 پس از ميلاد ) :
كورش پسر كمبوجيه و ماندان در دلاوري و كارآيي خردمندانه حزم و ساير خصائص نيكو سرآمد روزگار خود بود . در رفتار با دشمنان داراي شجاعتي كم نظير و در كردار نسبت به زير دستان به مهر و عطوفت رفتار ميكرد . پارسيان او را پدر مي خواندند .
دكتر جهانگير اوشيدري - دانشنامه مزديسنا :
كورش به سال 559 قبل از ميلاد بر اريكه شاهنشاهي بنشست و در سال 529 قبل از ميلاد وفات يافت . پس از تسخير بابل با مردمان شكست خورده بامهرباني رفتار كرد و اسيران يهودي را كه بخت النصر از فلسطين به آن شهر آورده بود آزاد كرد و اجازه داد به فلسطين باز گردند . او فرماني صادر كرد كه معبد اورشليم را كه بخت النصر ويران كرده بود را با هزينه دولت ايران بازسازي كنند . كورش را در پارسه گرد كه امروزه پازاردگاد ناميده مي شود به خاك سپردند . او از مردان بزرگ تاريخ جهان است زيرا همه تاريخ نويسان نامدار جهاني از او به نيكي ستايش كرده اند . اوپادشاهي سياستمدار - شجاع - با فتوت - با عزم و اراده - با گذشت و مهربان بود . او به عقايد ديني ملل مغلوب احترام مي گذاشت . شهرهاي ويران را دوباره آباد ساخت . او عقل و تدبير را بر شمشير و جنگ برتري داد . منشور جهاني او زينت بخش سازمان ملل متحد و جهان است .
اخيلوس ( آشيل ) شاعر نامدار يوناني - تراژدي پارسه :
كورش يك تن فاني سعادتمند بود . او به ملل گوناگون خود آرامش بخشيد . خدايان او را دوست داشتند . او داراي عقلي سرشار از بزرگي بود.
منبع: www.seemorgh.com ارسال توسط کاربر محترم سايت : hasantaleb