? مقدمه
همه ما ميخواهيم شاد باشيم، اما معيار و مقياس شادي چيست؟ آيا ميتوان شادي و رضايت خاطر را اندازه گرفت. لرد لايارد استاد اقتصاد در مدرسه علوم اقتصادي لندن و مولف کتاب شادي- درسهايي از علم جديد ميگويد که شادي هميشه مفهومي بيش از حد مبهم بوده است. اکنون دانشمندان ميگويند واقعا ميتوانند شادي را اندازه بگيرند. دانشمندان علوم اعصاب لذت را اندازه ميگيرند. آنها ميگويند که شادي چيزي بيشتر از مفهوم مبهم يا يک حالت خلقي است، شادي امري واقعي است.
? اندازهگيري شادي
دانشمندان علوم اجتماعي شادي را صرفا با پرسيدن از افراد در مورد اينکه چقدر شادند، اندازه ميگيرند. اين بحث مطرح بوده است که آنچه يک شخص درباره شادي و خرسندي خودش ميگويد با آنچه دوستان و حتي غريبهها ممکن است در صورت مورد سوال قرار گرفتن بگويند تطبيق ميکند. اغلب افراد هنگام مورد سوال قرار گرفتن ميگويند که نسبتا شاد و خرسندند.
پروفسور دينر از دانشگاه ايلينويز ميگويد که علم شادي براساس ايدهاي ساده است به قول او ، گرچه ممکن است احمقانه به نظر رسد، اما ما از افراد ميپرسيم شاد بودن خود را از 1 تا 7 يا از 1 تا 10 ارزيابي کنند و نکته جالب اين است که اين نوع پرسش جوابهاي واقعي بدست ميدهد که معتبرند. اين پاسخها کامل نيستند، اما معتبرند و براساس آنها ميتوان امور واقعي در زندگي اين افراد را پيشبيني کرد.
در يک نوع اندازهگيري ديگر حتي سعي ميشود تا ميزان شادي افراد در طول روز در مکانهاي مختلف ارزيابي شود. در ارزيابي لحظه به لحظه بوم شناختي از کامپيوترهاي دستي استفاده ميشود. با شخص در جاهاي مختلف تماس برقرار ميشود و يک پرسشنامه براي او فرستاده ميشود تا پر کند. پروفسور دينر ميگويد: اين اندازهگيري کامل نيست، اما فکر ميکنيم از جهات مختلف به همان دقت اندازهگيريهايي باشد که اقتصاددانان به کار ميبرند.
? قدرت شادي
به نظر ميرسد که شادي داراي خواصي تقريبا جادويي باشد. شواهد علمي حاکي از آن است که شادي به عمر طولاني ، سلامتي ، بهبودي و کارکرد بهتر منجر ميشود. دانشمندان به مقايسه ميزان شادي گزارش شده افراد و مجموعه عوامل ديگر مثل سن ، جنس ، وضع تاهل ، مذهب ، سلامتي ، درآمد ، بيکاري و... ميپردازند. بررسيهاي متعدد در مورد گروههاي بزرگ افراد همبستگي ميان شادي و برخي عوامل ديگر را نشان دادهاند. در حال حاضر دانشمندان رابطه سببي ميان اين عوامل را نميتوانند ثابت کنند، مثلا اينکه آيا افراد به علت شاد بودن سالمترند يا برعکس به علت سالمتر بودن شادند.
روانشناسان توانستهاند ارتباطات بسيار محکمي را ميان شادي اين عوامل بيابند. به گفته پروفسور دينر شواهد بيانگر آن است که افراد شاد نسبت به افراد افسرده طول عمر بيشتري دارند. به گفته او در يک بررسي ، تفاوت طول عمر ميان شادترين گروه و ناشادترين گروه 9 سال بود. کشيدن سيگار ميتواند چند سالي از عمر شما کم کند، يعني حدود سه سال. اگر خيلي سيگار بکشيد تا 6 سال از عمرتان کم ميشود. در هر حال 9 سال تفاوت به خاطر شادي تاثير بسيار بزرگي است.
? ثروتمندتر اما نه شادتر
به گفته پروفسور دينر ، يک کليد واحد براي شادي وجود ندارد، بلکه مجموعهاي از عناصر در اين مورد تاثير دارند. اولا خانواده و دوستان نقش تاثيرگذاري در اين مورد دارند. هرچه ارتباطات شما با اطرافيانتان گستردهتر و عميقتر باشد، حال شما بهتر خواهد بود. حتي پيشنهاد شده است که دوستي ميتواند ما را از ميکروبها حفاظت کند. مغز ما بسياري از مکانيسمهايي را در بدن ما کنترل ميکند که مسئول دفاع از بدن هستند.
درست همان طور که استرس ميتواند باعث بروز بيماري در فرد شود، تصور بر اين است که دوستي و شادي ميتواند اثر محافظتي داشته باشد. بر اساس پژوهشها در مورد شادي ، دوستي بطور ميانگين نسبت به ميزان درآمد يک شخص معمولي اثر بسيار بيشتري در مورد احساس شادي دارد. پروفسور اسوالد اقتصادداني در دانشگاه وارويک فرمولي دارد تا محاسبه کند فرد به چه مقدار پول اضافي نياز دارد تا جبران نداشتن دوستان را کند. پاسخ 50هزار پوند است.
? عوامل موثر در احساس خوشبختي و شادي
? ازدواج:
به نظر ميرسد ازدواج نيز در احساس خوشبختي نقش داشته باشد. بر اساس پژوهشها اثر ازدواج 7 سال افزودن به طول عمر مردان و حدود 4 سال به طول عمر زنان است.
? داشتن معنايي براي زندگي:
عنصر تاثيرگذار دوم داشتن معنايي براي زندگي است، داشتن عقيدهاي بزرگتر از علائق خود فرد. معنايي که ممکن است از مذهب ، روحانيت يا فلسفهاي براي زندگي ناشي شود.
? داشتن اهدافي در قالب ارزشهاي درازمدت:
که نه تنها شما براي تحقق آنها تلاش ميکنيد بلکه آنها را لذتبخش هم مييابيد. روانشناسان استدلال ميکنند که ما نياز داريم از طريق داشتن مجموعهاي از اهداف که کار کردن در جهت آنها براي ما جذاب است و تواناييها و استعدادهايمان را براي آنها به کار مياندازيم، به رضايت خاطر دست يابيم.
? ناخرسندي
البته چيزهاي بسياري هم در زندگي وجود دارند که ميتوانند ناخرسنديهاي طولاني مدتي را به بار آورند. پروفسور دينر در اين رويداد ، کليدي را که ميتواند تاثيرات درازمدتي به جاي بگذارند يادآور ميشود.
به دنبال از دست دادن همسر ممکن است سالها طول بکشد تا فرد دوباره به سطح پيشين خرسندي و شادي بازگردد.
رويداد دوم از دست دادن شغل است که ميتواند حتي در صورتي که فرد بعدها به کار بازگردد، تا سالها تاثير ناراحت کننده خود را بر روان فرد حفظ کند.
اما اگر عبوس و ناراحت به دنيا آمده باشيد، آيا هميشه ناراحت باقي خواهيد ماند؟ درباره اين پرسش که آيا واقعا ميتوانيم از دانشمان در مورد چيزهايي که ما را شاد ميکند، استفاده کنيم تا ميزان شاديمان را به طور دائم بالا ببريم؟ بحث داغي ميان روانشناسان در جريان بوده است.
به نظر مارتين اسليگمن از دانشگاه پنسيلوانيا تا حدي امکان دارد که ما در طيف حد زيستي شاديمان را با انجام کارهايي به سمت بالا حرکت دهيم. به گفته او ، حداکثر کاري که ما با احساسات مثبت ميتوانيم انجام دهيم اين است که به افراد کمک کنيم در حد اوج اين طيف زندگي کنند. بنابراين ميتوانيم حدود 10 تا 15 درصد اعمال نفوذ انجام دهيم اما نميتوان يک آدم غرغرو را گرفت و او را بدل به يک آدم خوش خنده کرد
منبع:شبکه رشد ارسال توسط کاربر محترم سايت :hojat20