مبحث زير در مورد رابطه صحيح ميان دو خانواده زن و شوهر مي باشد از آنجا که امروزه اکثر زوج هاي جوان دچار اين مشکل هستند و يکي از طرفين بر ديگري غالب مي آيد و به خانواده پدر و مادر ديگري تمايل کمتري نشان مي دهد بر آن شدم تا تحقيق و مطلب مفيدي را براي کاربران سايت راسخون تهيه کنم.اميدوارم مورد استفاده و توجه کاربران قرار گيرد.
دختر يا پسري که از کودکي در دامن خانواده اي پرورش يافته است نمي تواند و نبايد خانواده خود را به راحتي و به سادگي فراموش کند.احساسات و عوطف هر فرد در مورد خانواده اش ، حتي اگر خاطراتي ناخوشايند نيز داشته باشد ريشه دار و عميق است.
از ان رو که دلبستگي به خانواده و نياز به ديدار انها در دختر ها بيشتر است دلتنگي در انان که پس از ازدواج ناچارند بستگان و شهر خود را ترک کنند بيشتر بروز مي کند. زن و شوهري که ازدواج مي کنند نبايد از يکديگر انتظار داشته باشند که با افراد خانواده خود قطع رابطه کنند يا چنين برداشت شود که رابطه هرکدام با خانواده خود دليلي بر بي مهري و بي توجهي او به همسرش است.البته اين روابط بايد به گونه اي باشد که خللي به روند زندگي زناشويي وارد نسازد و موجب غفلت يا کوتاهي از انجام وظايف زندگي مشترک نشود.درصورت امکان بهتر است زن و شوهر با هم به ديدار خانواد ه هاي خود بروند.اگر چه از نظر رواني لازم است که گاهي زن و شوهر به تنهايي با خانواده هاي خود ديدار و زماني را صرف گفت و گوهاي خصوصي و خانوادگي کنند.
مسئوليت تنظيم روابط و رفتار مناسب و درست زن و شوهر با دو خانواده بر عهده فرزند همان خانواده است که نقش مهمي در ايجاد رابطه اي صميمي و دوستانه بين همسر و خانواده خود دارد و شخص اوست که بايد به گونه اي رفتار کند که محبت و صميميت بيشتري ميان آنها برقرار شود بيان نکات مثبت همسر در زندگي مشترک و مطرح نکردن نکات منفي و کمکش هاي زندگي خصوصي با خانواده خود از نکات بسيار مهم است.(1)
بايد توجه کرد که زن و شوهر بهتر است تا حد امکان از بيان اختلاف سليقه ها يا برداشت هاي خود از خانواده ديگري بپرهيزند زيرا هيچ کس انتقاد هاي ديگران به افراد خانواده خود را نمي پذيرد.بعضي از انتقادها باعث بروز واکنش هاي عصبي همراه با مقاومت هاي رواني مي شود يا موجب ابراز انتقاد و عيب جويي متقابل از خانواده ديگري خواهد شد مگر دربرخي موارد که انتقاد يا گلايه با ملايمت بيان شود و همسر او انساني منطقي باشد.البته نمي توان پذيرفت که هر انتقاد يا گلايه شوهر يا زن از خانواده ديگري مي تواند درست و صحيح باشد،بلکه اين احتمال وجود دارد که اين انتقاد ناشي از سوء تفاهم ها يا اختلاف فرهنگ دو خانواده باشد.
زن و شوهر بايد به گونه اي با خانواده هاي خود رفتار کنند که آنان را از ابراز انتقاد يا گله از همسرشان باز دارند يا آرام سازند و دوخانواده نيز نبايد چنين تصور کنند که مانند گذشته مي توانند يا بايد از جزئي ترين مسائل زندگي مشترک و زناشوئي فرزندشان آگاه شوند يا به خود اجازه دهند که در زندگي مشترک فرزندشان دخالت کنند.آنها بايد اين حقيقت را بپذيرند که فرزندانشان حق دارند و بايد با مشورت و تفاهم درباره زندگي شان تصميم گيري کنند.و به همين دليل صلاح زندگي آنها در اين است که بسياري از روابط خصوصي و چگونگي روش زندگي شان را پنهان نگه دارند.(2)
قطع رابطه يک سويه يا دوسويه با خانواده ها موجب پيدايش خلاء عاطفي خواهد شد که نه تنها بر زن و شوهر که بر فرزندان آنها نيز از جنبه هاي رواني و اجتماعي تاثير خواهد گذاشت.آنها نياز دارند که با خانواده هاي پدر و مادر خود درارتباط باشند،در غير اين صورت آنان نيز احساس کمبود عاطفي خواهند کرد.(3)
نتيجه گيري:
1- زوج هاي جوان در ابتداي زندگي نمي توانند خانواده خود را به راحتي و به سادگي فراموش کنند
2-رابطه کم هرکدام از زوج ها با خانواده خود دليلي بر بي مهري و بي توجهي او به همسرش نيست.
3-پدر ومادر نبايد به خود اجازه دهند که در زندگي مشترک فرزندشان دخالت کنند.
4-قطع رابطه با خانواده ها موجب پيدايش خلاء عاطفي خواهد شد فرزندان نيز از جنبه هاي رواني و اجتماعي تاثير خواهد گذاشت.
________________________________________
پينوشتها:
1-نقش بهداشت روان درازدواج،زندگي زناشويي،ازدواج و طلاق ص 253 و 254
2-همان صفحه 255
3-روابط سالم در خانواده،سيد داود حسيني،ص 70
منابع:
1-بهداشت رواني خانواده نام نويسنده: پژوهشکده تحقيقات اسلامي،انتشارات: زمزم هدايت
2- روابط سالم در خانواده/ سيد داود حسيني،ناشر: بوستان کتاب
3- نقش بهداشت روان در ازدواج, زندگي زناشويي, طلاق /نويسنده : عسکريفر - حسين محل نشر : تهران ارسال توسط کاربر محترم سايت : alizare1