درمان وابستگي متقابل يک فرايند انفرادي است. اين درمان، زمان خواهد برد و در اين مسير براي شناسايي ريشه‌هاي واقعي وابستگي بايد از يک فرد متخصص يا جلسات گروه درماني کمک گرفت. درمان عواطف با حمايت گروهي مي‌تواند بهترين راهکار براي درمان برخي از مشکلات باشد. جلسات گروه درماني در مؤسسات روان‌درماني تشکيل مي‌شوند. يکي از اين جلسات، جلسات درمان وابستگي متقابل است که با نام هم‌وابسته‌هاي گمنام تشکيل مي‌شوند.
در فرايند درمان وابستگي متقابل، اغلب دوران کودکي‌تان مورد بررسي قرار مي‌گيرد؛ زيرا سرچشمه بسياري از مشکلات، دوران کودکي است. از آنجايي که بچه‌ها رفتارها و واکنش‌ها را از نزديک‌ترين افراد خود مي‌آموزند لذا ترک اين عادات که از کودکي آغاز شده‌اند، بسيار‌دشوار است. ترک اين عادات حتي وقتي که فرد بزرگسال به‌طور عقلاني تصديق مي‌کند که اين رفتارها نادرست است باز هم دشوار است. براي درمان وابستگي متقابل لازم است ريشه اين وابستگي شناسايي شود و دريابيد که در وابستگي متقابل، شما مقصر نيستيد.
ابتدا شما بايد تصديق کنيد که مشکلي داريد و رابطه‌تان ناسالم است. همچنين شما بايد تصديق کنيد که اعمال غيرمنطقي‌تان ممکن است عاملي باشد براي سرپوش گذاشتن بر احساس عزت نفس و مناعت طبع پايين‌تان. به‌منظور فائق آمدن بر وابستگي متقابل، شما بايد از تمامي احساساتي که باعث مي‌شوند رفتارهاي ناسالم داشته باشيد خلاص شويد. همچنين شما بايد مراوده با افرادي که مشکلي مشابه شما را دارند، قطع کنيد زيرا ارتباط با چنين افرادي باعث مي‌شود تا فکر کنيد که احساساتتان طبيعي هستند اگرچه که اين احساسات ناسالم باشند.
فهميدن اين مطلب که چه علتي باعث مي‌شود به سمت وابستگي متقابل سوق پيدا کنيد بزرگ‌ترين عامل براي قطع وابستگي متقابل است. يکي از گزينه‌هاي قطع وابستگي اين است که از همسر، دوست و شريک خود پيشي بگيريد اما به ياد داشته باشيد که طردکردن ديگران نمي‌تواند رفتارهايي که شما را به ستوه آورده، فورا و يکباره درمان کند. وقت بگذاريد و تمامي مقالات و کتاب‌هاي مربوط به درمان وابستگي متقابل را به‌طور کامل بخوانيد. سپس چيزي را که واقعا داريد به آن رسيدگي مي‌کنيد، کشف کنيد. در اين صورت شما حقيقتا شروع به کمک کردن به‌خود کرده‌ايد. کتاب‌هاي زيادي با موضوع درمان وابستگي متقابل تاليف شده‌اند. يک نمونه از اين کتاب‌ها، کتابي با عنوان ديگر به هم وابسته نباشيم نوشته ملودي بيتي است.
اين کتاب در رابطه با وضعيت وابستگي متقابل به شما يک بينش مهم مي‌دهد. گروه‌هايي که با نام هم‌وابسته‌هاي گمنام تشکيل مي‌شوند مي‌توانند به ميزان بسيار زيادي به شما کمک کنند. البته کساني که در اين جلسات شرکت مي‌کنند بايد اشتياق لازم براي ايجاد تغيير را داشته باشند و براي داشتن روابطي سالم سعي و تلاش کنند. به دوران کودکي خود فکر کرده و سعي کنيد انگيزه‌هايي را که باعث به‌وجود آمدن احساسات ناسالم در شما شده‌اند، مشخص کنيد. براي مثال مشخص کنيد که آيا در دوران کودکي احساس دوست داشته شدن و امنيت مي‌کرديد؟ اگر در دوره‌اي که نياز به محبت پدر و مادر داشته‌ايد از اين محبت محروم بوده باشيد منطقي است که به دنبال يک جايگزين مانوس براي پر کردن اين خلأ بوده‌ايد و لذا حلقه رفتاري ناسالم عشق، نياز، اعراض و درد عاطفي را خلق کرده‌ايد.
اگر دوران کودکي مملو از محبت و امنيت نداشته‌ايد کاملا صحيح است که احساس خشم کنيد و اين تقصير شما نيست. زخم‌هايي که در دوران کودکي برپيکره روح شما به‌وجود آمده‌اند ممکن است از بيرون التيام پيدا کرده باشند اما همچنان از زير، ملتهب‌اند. زماني اين زخم‌ها به‌طور کامل التيام مي‌يابند که شما با آنها رودررو شويد. جلسات گروه درماني از طريق ايجاد فرصت براي تبادل تجربياتتان با ديگران به شما کمک مي‌کند تا وابستگي متقابل خود را درمان کنيد.

منبع:http://www.hamshahrionline.ir
ezinearticles.com
ارسال توسط کاربر محترم سايت : omidayandh