فرق المپيک و بازي هاي آسيايي
کسب عنوان چهارمي بازي هاي آسيايي گوانگ جو توسط کاروان ورزشي ايران اتفاق خوبي بود که با تلاش ورزشکاران کشورمان حاصل شد اما اگر به همين اتفاق خوب درست نگاه نشود، چه بسا باعث افول و عقبگرد ورزش شود. اين که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي براي نخستين بار با 59 مدال صاحب سکوي چهارم بازي هاي آسيايي شده ايم و بعد از چين، کره جنوبي و ژاپن، بالاتر از کشورهايي چون قزاقستان، هند و چين تايپه توانسته ايم ورزش خود را به رخ آسيايي ها بکشانيم، تبلوري از غرور ملي است. اين که بانوان ورزشکار ما از کنار گود به وسط ميدان ورزش قهرماني آمده اند و مدال هاي ارزشمندي را به نشانه اثبات لياقت هاي خود کسب کردند، بيانگر واقعيات انکارناپذيري است. اما نبايد فراموش کنيم از نظر ساختار و تشکيلات ورزشي، به واقع جايگاه و منزلتي به مراتب پايين تر از چهارمي آسيا داريم. بايد بپذيريم که اگر در رشته هايي چون کشتي، تکواندو و نيز ووشو قدرت اول يا دوم قاره نبوديم، امروز جايگاهي به مراتب نازل تر در رده بندي مجموع مدال ها داشتيم. اين واقعيت ها را بايد پذيرفت و براي علاج درد ورزش، فکري کرد.
رشد ورزش ايران همه جانبه نيست
ما در کشتي آزاد و فرنگي خوب مدال گرفتيم. در تکواندو نيز انتظارات را برآورده کرديم و در هندبال، کبدي، ووشو، دو و ميداني و قايقراني به نوعي فراتر از حد انتظار ظاهر شديم.
اما در کاراته، واليبال، بسکتبال و وزنه برداري نتوانستيم مثل ادوار گذشته بازي هاي آسيايي عمل کنيم. در جودو، بوکس، دوچرخه سواري و تيراندازي خيلي معمولي بوديم و در رشته هايي چون شمشير بازي نااميد کننده عمل کرديم. با اين حساب اگر هم بخواهيم ورزش ايران را در ابعادي خاص مشمول فرضيه پيشرفت بدانيم بايد بپذيريم اين مقوله، فراگير و همه جانبه نيست.
اگر چين نبود...
وقتي چيني ها 199 مدال طلا را از آن خود مي کنند و بيش از 400 مدال به آن ها تعلق مي گيرد، فرصت براي کشورهايي چون ايران، قزاقستان و هند پيش مي آيد تا بعد از کره جنوبي و ژاپن، با تعداد مدالي به مراتب کمتر از مثلث قدرت ورزش آسيا، رتبه هاي چهارم به بعد را بين خود تقسيم کنند. در تورنمنت هاي ديگر و در غياب چين، ژاپن و کره جنوبي نيز اين طور نيست که عنوان نخست هميشه بين ايران، قزاقستان و ...دست به دست شود.
بنابراين بايد بپذيريم يکي از دلايل اصلي صعود در جدول رده بندي مدال ها، خالي شدن دست ديگر کشورها از مدال هايي است که چيني ها (خصوصاً در بخش ورزش زنان) آن ها را درو مي کنند و اگر ابر قدرت ورزش آسيا يا کره جنوبي و ژاپن در مسابقات حاضر نباشند، قطعاً آن مدال ها نصيب ايران نمي شود بلکه سهم ديگر کشورها خواهد شد.
المپيک، سنگ محک بهتري است
اگر بخواهيم واقعيات ورزش خود را بهتر بشناسيم، بهتر است عملکردمان در رقابت هاي المپيک را مدنظر قرار دهيم.
بر خلاف بازي هاي آسيايي که بعضاً يک ورزشکار با قرعه استراحت در دور نخست مواجه شده و بدون برگزاري مسابقه راهي مرحله نيمه نهايي فلان رشته انفرادي مي شود، در المپيک ها بايد راهي سخت و طولاني را پيمود تا بتوان به مدال و عنوان نائل آمد. در واقع آن ها که در مسابقات المپيک صاحب مدال مي شوند و از سکوهاي سه گانه بالا مي روند، واقعاً در رشته خود نابغه بوده و داراي توانمندي هاي خاصي هستند که توانسته اند از پس تمام قدرت هاي موجود در سطح دنيا برآيند و کسب افتخار کنند. اما در بازي هاي آسيايي اوضاع فرق مي کند؛ رقابت برخي اوزان وزنه برداري، کاراته، جودو و ...در گوانگ جو با 6،5 نفر انجام شد و در چنين شرايطي مدال گرفتن و از سکو بالا رفتن قطعاً راحت تر از المپيک 2008 پکن بود. يک مثال ديگر؛ در وزن به اضافه 105 کيلوگرم وزنه برداري مردان که 6 نفر در گروه A حضور داشتند، وزنه برداران کره جنوبي و خصوصاً قهرمان دسته سنگين وزنه جهان در سال 2009 آن قدر ضعيف و دور از انتظار ظاهر شد که اگر عليرضا کاظمي نژاد قهرمان نوجوانان جهان هم در مسابقات آسيايي حاضر بود، به احتمال فراوان مدال مي آورد.
اين ها را براي آن گفتيم که متذکر شويم بازي هاي آسيايي يک معيار درون قاره اي با شرايط خاص است و در مقام مقايسه با مسابقات المپيک و جهاني، داراي استانداردها و فاکتورهاي ارزش مدارانه بسيار پايين تري است.
ليگ هاي خوبي نداريم
ما در بازي هاي آسيايي گوانگ جو چهارم شديم؛ با کمتر از يک هفتم تعداد مدال هايي که چيني ها گرفتند. کره جنوبي و ژاپن هم حدوداً 4 برابر ايران مدال کسب کردند و اين ها هم نشان مي دهند که فاصله اي بعيد با سطح اول ورزش آسيا داريم. در رشته هاي تيمي اين فاصله البته بيشتر است و در مقياس جهاني، تقريباً حرف خاصي براي گفتن نداريم. ورزش ايران متکي به چند رشته خاص و محدود است که ديگر کشورهاي دنيا سرمايه گذاري چنداني روي آن نکرده اند. در همين رشته هايي که مدال تيمي گرفتيم نيز وضعيت مسابقات باشگاهي اسفناک است. واليبال مان نايب قهرمان شد اما هر سال بر تعداد باشگاه هاي انصراف داده از ليگ برتر افزوده مي شود. بسکتبال مان اوضاع داخلي خوبي ندارد، هندبال و جودو نيز به همچنين. در کشتي به زور 5 تيم براي شروع مسابقات باشگاهي جمع و جور مي شود و اين ها همه، درد ورزش است. در ورزش ما پول ها درست خرج نمي شود و ورزش جيره خوار دولت است. تا وقتي هم که جاذبه هاي فعاليت در اين حوزه براي بخش خصوصي تببين نشود، آش همين آش است و کاسه همين کاسه!
منبع: تماشاگر، شماره 34