بيل گيتس ثروتمندترين مرد جهان است که 11 سال متوالي برنده اين عنوان بوده و دارايي او در حدود 51 ميليارد دلار تخمين زده مي شود. گيتس در سن 43 سالگي ثروتمندترين مرد جهان بود. او از سن 20 سالگي تاکنون رئيس شرکت مايکروسافت بوده است که ارزش آن چيزي در حدود 50 بيليون دلار است. گيتس با دگرگونى مايكروسافت و تبديل آن به يك بازيگر مهم در صنعت كامپيوتر و استفاده از جايگاه برتر جديد براى ايجاد بسترى جهت رشد خيلى زياد در برنامههاى كاربردى فكر خود را به منصه ظهور گذاشت.
توصيه اول: جريان اطلاعات را خون زندگى بخش بدانيد
گيتس عقيده دارد كه شايسته ترين راه شاخص نمودن شركت در ميان رقيبان و بهترين راه پيش افتادن از ديگران، بهره بردارى كارآمد از «اطلاعات» است و چگونگى و روش گردآوري، مديريت و كاربرد اطلاعات است كه سرنوشت برد و يا باخت ما را رقم مى زند. به نظر گيتس برندگان آنهايى خواهند بود كه با برپا كردن يك «دستگاه عصبى ديجيتالى سراسري»، جريان اطلاعات را در ميان همكاران و مشتركهاى وابسته به خود، ساده و روان نمايند و در سايه آن، به بهينه سازى و يادگيرى پيوسته بپردازند.
گيتس براى روان ساختن جريان پيوسته اطلاعات در سازمان ها، دوازده گام بنيادين را برمى شمارد:
در انجام ارتباطات سازمانى از راه «پست الكترونيكي» پافشارى كنيد، زيرا مى توانيد در برابر خبرهاى تازه با شتاب بازتاب هاى عصبى واكنش نشان دهيد.
داده ها و اطلاعات فروش را همواره به صورت «در خط» (مستقيم) – از روى نمايشگر رايانه ـ بررسى كنيد تا به آسانى به سهم و روند بازار آگاه شويد. به روند كلى و همچنين خدمات موردى مشتريان توجه نماييد.
در تجزيه و تحليل وضعيت كسب و كار، از رايانه شخصى (PCS) بهره بگيريد و كاركنان فرهيخته را در بخشهاى نيازمند به سطح فكرى بالا در زمينه توليد، خدمات، و سودآورى بگماريد.
به يارى ابزار ديجيتالي، «تيم هاى نمادين (مجازى) فراسازماني» بيافرينيد تا اعضا بتوانند آگاهيهاى همديگر را در سراسر جهان و به هنگام بيفزايند.
همه فرآيندهاى «كاغذي» را به «ديجيتالي» تبديل كنيد و تنگناهاى ادارى را برطرف نماييد. بدين گونه كاركنان فرهيخته براى انجام وظيفه هاى مهمتر آزاد مى شوند.
با بكارگيرى ابزار ديجيتالى از فعاليتهاى «تك- وظيفهاي» بكاهيد و يا آنها را به فعاليتهاى «ارزشافزا» تبديل كنيد، تا مهارتهاى كاركنان فرهيخته را خوب بكار گيريد.
يك جريان «بازخورد» ديجيتالى بوجود آوريد تا به افزايش كارآيى فعاليتهاى كمي، و كيفيت كالاها و خدمات، بيفزايد. بايستى همه كاركنان به آسانى بتوانند كه رعايت معيارها و استانداردهاى اصلى را پيگيرى كنند.
نظام ديجيتالى را براى انتقال ديدگاهها و شكايتهاى مشتريان به كاركنانى كه مسئوليت و توان بهسازى فرآورده ها را دارند، بكار گيريد.
به يارى ارتباطات ديجيتالي، طبيعت و چگونگي، مرزها، و پيرامون كسب و كار خود را دوباره بررسى كرده و خوب بشناسيد. با دريافت اخطارهاى ناشى از دگرگونى وضعيت مشتريان، سازمان را بزرگتر و مهمتر/ يا كوچكتر و خودمانىتر (صميمىتر و نزديكتر به هر مشترى) كنيد.
اطلاعات بازرگانى را با شتاب انتقال دهيد. با بكارگيرى روش جابجايى ديجيتالي، چرخه داد و ستد اسناد را با تامين كنندگان و شريكان، كوتاه كنيد و در همه موارد به هنگام باشيد.
فرآورده ها (كالا/ خدمات) را با كمك روشهاى ديجيتالى به مشتريان برسانيد و دست واسطه ها را كوتاه كنيد. چنانچه كسب و كار شما خود جنبه واسطه گرى دارد، با بكارگيرى ابزار ديجيتالي، ارزش و اهميت داد وستد را در نزد مشترى بالا ببريد.
با كمك ابزار ديجيتالي، مشتريان را در حل مشكلات خود راهنمايى كنيد. ديدارهاى حضورى را به پاسخگويى به نيازمنديهاى پيچيده و پرارزش تر مشتريان اختصاص دهيد.
توصيه دوم: بازرگانى اينترنت را بشناسيد و به كار گيريد
گيتس مى گويد كه شركتها و سازمان هاى تجارى در دهه آينده ابزارهاى ديجيتالى را به خدمت خواهند گرفت چرا كه تصميم گيرى هاى پرشتاب، واكنشهاى كارآمد و تماس هاى بى واسطه با مشتريان، از ويژگيهاى شركتها و سازمانهاى سده بيست و يكم است كه در آنها بسيارى از داد و ستدها به صورت «خودخدمتي» (سلف سرويس) ديجيتالى درخواهند آمد، واسطه ها يا به فعاليتهاى ارزش آفرين رو خواهند آورد و يا ميدان را خالى خواهند كرد، واحد «خدمات مشتريان» پيشاهنگ فعاليتهاى ارزش افزا در هر كسب و كارى خواهد شد. بنابراين تيم مديريت يك شركت و يا سازمان تجارى بايد خود را با اينترنت آشنا كرده و زمانى را صرف آماده ساختن ديدگاهى از دهه آينده و دگرگونى هاى رخ داده در كسب و كار كند و راههاى پياده كردن چنين ديدگاهى را با گروه «فن آورى اطلاعات» شركت در ميان بگذارد.
گيتس عقيده دارد كه اينترنت با ارتباط دادن مستقيم خريداران و فروشندگان راه رسيدن به «سرمايهدارى بى دردسر» را هموار خواهد ساخت و با كاستن از هزينه هاى داد و ستد، واسطه را از ميان خواهد برد. تنها دسته كوچكى از دارندگان كسب و كارها با برگزيدن قيمت هاى بسيار پايين به پيروزى خواهند رسيد و بسيارى ديگر بايد راهبرد خدمت بهتر به مشتريان را پيشه كنند. پس با توجه به نظر گيتس در اين مورد، اگر بخواهيم در دهه آينده براى موفقيت سازمان به كارهاى خدماتى سرگرم شويم، بايد كاركنان فرهيخته را با ابزار ديجيتالى اطلاعات مجهز كنيم تا بدان وسيله بتوانند با مشتريان ارتباط تنگاتنگى برقرار نمايند.
بيل گيتس مى گويد كه براى بهره گيرى از توانمندى هاى بى مانند اينترنت در آفرينش پيوند دو سويه با مشتريان بايد يك «سايت» در شبكه جهانى برپا سازيم كه اين امر خود نيازمند به پشتيبانى بىدريغ مديريت ارشد و شناخت ايشان از فنآورى اينترنتى مى باشد. به نظر گيتس يك شبكه خوب جهانى مىتواند فروشندگان را به مشاوران مشترى تبديل كند. از سوى ديگر بخش بزرگى از ارتباطهاى دوسويه اينترنتى با مشتريان مربوط به عرضه خدمات و پشتيبانى از فعاليت ايشان است. چنانچه كيفيت خدمات پايين باشد، موجب بدنامى گسترده و شكست مى شود؛ زيرا گستره اينترنت فراوان است. بنابراين بايد نظام ديجيتالى شركت و سازمان تجارى ما، توان عرضه خدمات ويژه شخصى به مشتريان را داشته باشد، اين فرصت را فراهم كند كه اطلاعات را جانشين دارايىهاى عينى نمايد و همچنين زيربناى نظام ديجيتالى ما ، كاربرد ابزار صوتي، تصويرى و حركتى (ويديويى) را در آينده ممكن سازد.
گيتس توصيه مى كند كه ما با «الگوى زندگى تار عنكبوتي» سازگار شويم كه در آن شبكه جهانى از راه اينترنت با هم پيوند مى خورد. در «الگوى زندگى تار عنكبوتي» گيتس حركت در شبكه اينترنت همانند حركت عنكبوت در تور خود است كه مىتواند در همه جهات و با شتاب حركت كند. بنابراين توصيه گيتس به ما اين است كه بازرگانى اينترنتى را بشناسيم و الگوى زندگى تار عنكبوتى را به كار گيريم تا در شبكه اينترنت در همه جهات و با شتاب حركت كنيم.
بنابراين ما بايد ارتباط دو سويه با مشتريان خود را به كمك اينترنت از همين امروز آغاز كنيم و ابزارها و نظامهاى ديجيتالى مشتريان را كه به هنگام روى آوردن از نظام سنتى به الگوى اينترنتى نياز دارند، برآورد كنيم.
به نظر گيتس فن آورى «الگوى تار عنكبوتي» ايجاب مىكند كه نظام ديجيتالى ما بايد اين امكان را داشته باشد كه ما با افراد حرفهاى «برون سازماني» مانند وكيلان دادگسترى و حسابداران ارتباط مستقيم و پيوسته داشته باشيم و همچنين در اين نظام ديجيتالى بيشتر به كارهاى اصلى و شايستگىهاى ويژه سازمان بپردازيم و بقيه كارها را به پيمانكار بدهيم.
گيتس مى گويد كه در هر كسب و كارى «نخستين» باشيد و پيش از ديگران به بازار وارد شويد تا موقعيت رقابتى شركت را بهبود بخشيد. اما نكته اى كه گيتس در اين ميان مطرح مىكند، اين است كه «شتاب» و «نخستين» بودن در كسب و كار بيشتر فرهنگى است تا فني؛ يعنى بايد دستاندركاران را قانع كنيم كه ادامه كار پيروزمندانه سازمان، در گرو حركت پرشتاب همگانى است. گيتس در همين خصوص توصيه مىكند كه براى رسيدن به برگشت سريع سرمايه، كيفيت برتر و بهاى ارزان فرآوردهها از جريان روان دادههاى ديجيتالى استفاده كنيم و در ميان سازندگان، تامين كنندگان، بخش فروش و ديگر فعاليتها … ارتباط الكترونيكى برقرار سازيم تا برنامهريزى را هر چه سنجيدهتر نمايد و به تغييرات پيشآمده در توليد، در همان نوبت هشت ساعته كاري، واكنش نشان دهد.
توصيه سوم: دانش و آگاهي را به خدمت انديشه هاي راهبردي درآوريد
توصيه سوم بيل گيتس، ثروتمندترين مرد جهان و غول کامپيوتري قرن بيست و يکم، براي موفقيت در کسب و کار اين است که دانش و آگاهي را به خدمت انديشه هاي راهبردي درآوريم و براي اين منظور گيتس، رعايت نکات زير را ضرورى مى داند:
خبرهاي ناگوار را با شتاب پخش کنيد
گيتس عقيده دارد که يکي از ويژگيهاي هر مدير خوب اينست که بتواند به جاي انکار خبرهاي بد، با آنها کنار بيايد و چگونگي خبرها را به خوبي شناسايي کند. پس مديران عامل، بايد خبرهاي بد را جستجو و پذيرش کنند و سازمان را به پاسخگويي مناسب بدان تشويق کنند و به اين مهم اطمينان داشته باشند که خبرهاي بد نيز همانند خبرهاي خوش در مديريت خريدار دارد. همچنين به نظر گيتس توانايي يک شرکت در ميدان رقابت به توان پاسخگويي آن شرکت در برابر رخدادهاي برنامه ريزي نشده (خوب و يا بد) بستگي دارد، گيتس توصيه مي کند بايد اشتباه هاي ارزشمند –تجربه هاي شکست خورده در راهي درست- را ارج بنهيم و به آنها پاداش دهيم.
گيتس در برخورد با خبرهاي ناگوار توصيه مي نمايد که نظامهاي ديجيتالي را در سراسر سازمان به وجود آوريم تا به ما در شناخت ابعاد گوناگون رخدادهاي بد در سراسر سازمان و آگاه ساختن پرشتاب مديريت از آنها کمک کند. اين نظام ديجيتالي بايد ما را در گردآوري داده هاي مورد نياز و تشکيل تيمهاي مشکل گشا، ياري رساند. همچنين گيتس توصيه مي کند که از افرادي در واحدهاي مختلف و نقاط جغرافيايي دور از هم، تيمهاي نمادين (مجازي) تشکيل دهيم تا در وضعيت بحران سازمان به کمک مديريت بشتابند.
خبرهاي بد را به خوب تبديل کنيد
گيتس عقيده دارد که براي موفقيت در کسب و کار بايد به پيشواز خبرهاي بد برويم تاجاهايي را که نياز به بهسازي دارند بشناسيم و خبرهاي بد را به پيامدهاي خوب تبديل کنيم. گيتس براي موفقيت در اين امر توصيه مي کند که «ناخشنودترين مشتريان» را به عنوان بزرگترين منبع يادگيري مديريت دريابيم و در کسب و کار خود ساختار و سياست هايي پياده کنيم که شکايتها را با شتاب و بيواسطه با راه حلها پيوند دهند. براي اين منظور مي توانيم يک نظام ديجيتالي را ايجاد کنيم تا بتوانيم اطلاعات بازخوردي از مشتريان را با ابزار الکترونيکي دريافت و تجزيه و تحليل کنيم تا دريابيم که آنها از ما چه مي خواهند؟، اين نظام ديجيتالي بايد شکايتهاي دريافتي از مشتريان را با شتاب به افراد مسئول برساند تا اشکالات را برطرف سازند. همچنين اين نظام ديجيتالي بايد توان پاسخگويي به پرسش کنندگان را به هنگام و در زمان مناسب داشته باشد. توصيه ديگر گيتس در اين خصوص اين است که پرسشهاي عادي و تکراري را در «سايت» شبکهاي پاسخ دهيم و تلفن را براي تماس هاي ضروري و دشوار نگه داريم.
از آمارهاي خود آگاه باشيد
براي آنکه به اهميت آمار در مديريت واقف شويم به اين سخن «ويليام گرلي» در کتاب «بالاي سر جمعيت» اشاره مي کنيم که مي گويد: « براي رسيدن به نور رستگاري، بايد اطلاعات دقيقي از سفارش خريدهاي همه مشتريان (تازه و قديمي) و هر گونه اموال شرکت (ثابت و عيني و موجوديهاي گوناگون) داشته باشيد. چگونه مي توانيد چنين کنيد؟ فن آوري اطلاعات و بکارگيري دليرانه آن، چنين امکاني را براي شما فراهم مي آورد.»
گيتس نيز عقيده دارد که آگاهى از اعداد و تحليل و فهم آنها بنيان شناخت هر كسب و كار است و مىگويد: آگاهي به عدد و رقم هاي سازمان، چيزي بيش از تراز کردن ماهانه دفترهاي حسابداري است. اين داده ها در بازاريابي و امور مالي هم به درد مي خورند. عددها بر کاغد حالت ايستاد و مرده دارند اما داده هاي ديجيتالي آغازگر انديشيدن و حرکت هستند. آمار و عددهاي درست و تازه، ما را به پاسخگويي به هنگام به مشتريان و شريکان وا مي دارند. بنابراين گيتس توصيه مي کند که نظام ديجيتالي که ما در سازمان به وجود آورده ايم بايد بتواند داده هاي مربوط به کسب و کار را بيدرنگ و از نقطه داد و ستد با مشتريان و شريکان دريافت کند. داده هاي متعلق به شريکان را با داده هاي ما يک کاسه کند و همه نيازها را برآورده سازد.
انسانها را به کارهاي فکري بکشانيد
گيتس مي گويد که بايد نرم افزارهاي تحليلگري را ارايه دهيم که به ما اين فرصت را بدهد تا نيروي انساني ارزشمند خود را از گردآوري اطلاعات رهانيده و به فعاليتهاي ارزش آفرين بگمارد، تا اين نيروها بازده شگرفي داشته باشند. تجزيه و تحليل هاي نرم افزاري خود را بايد ابتدا در جاهايي بکار بگيريم که نتيجه هاي مشخص ببار آورند و حرکت را از بازاريابي و تبليغات توده وار و همگاني به سوي تبليغات هدفدار و بر روي گروهي مشخص آغاز کرده و ادامه دهيم. براي رسيدن به اين اهداف گيتس توصيه مي کند که نظام ديجيتالي ما بايد توان تجزيه و تحليل پيچيده الگوهاي خريد مشتريان را داشته باشد، به گونه اي که بتواند در به نتيجه رساندن خدمات ويژه فردي به مشتريان، ياور سازمان باشد. اين نظام ديجيتالي بايد بتواند به کمک داده هاي جمعيتي، مانند درآمدها، گروه سني، توزيع جغرافيايي، و يا آمارهاي ديگر، گروههاي مشتريان سودآور و گروههاي کم بازده را شناسايي کند. همچنين اين نظام ديجيتالي بايد بتواند اين امکان را براي کارکنان فراهم کند تا آنها از کار عادي و تکراري، به فعاليتهاي اسثنايي بپردازند. اين کارکنان بايد به آساني به عددها و داده هاي ديجيتالي دسترسي داشته باشند و از سرفصلها و چکيده ها به ريز داده بروند و دادهها را از جهتهاي مختلف ديده و بررسي کنند.
بهره هوشي سازمان خود را بالا ببريد
اين بحث را با سخني از «جک ولش» رئيس هيات مديره جنرال الکتريک آغاز مي کنيم که ميگويد: «توان يادگيري و به عمل درآوردن پرشتاب آموخته ها، بزرگترين امتياز رقابتي را در اختيار سازمان ميگذارد.»
گيتس براي آنکه بهره هوشي سازمان خود را بالا ببريم، توصيه مي کند که از «مديريت دانايي» استفاده کنيم؛ يعني اطلاعات را گردآوري و سازماندهي کرده و سپس به کاربراني که بدان نياز دارند برسانيم و براي بهسازي پيوسته اطلاعات از راه تجزيه و تحليل داده ها با ديگران همکاري داشته باشيم، به واکنش مشتريان شتاب ببخشيم و آموزش را بي دردسر کنيم به گونه اي که به افراد اين امکان را بدهيم تا در خانه و يا محل کارشان، در پشت ميز خود و هر گاه که برنامه هايشان اجازه دهد، به آموختن بپردازند. بايد بر روي بزرگترين دارايي يعني «افراد باهوش» سرمايه گذاري کنيم و افراد هوشمند را به استخدام سازمان درآوريم.
گيتس نقش مدير عامل را در بالا بردن بهره هوشى سازمان بسيار موثر مي داند و عقيده دارد که نقش مدير عامل در بالا بردن بهره هوشي شرکت حکم مي کند تا محيط کار را به گونه اي بيافريند، که همکاري و مشارکت در اندوخته هاي علمي را براي کارکنان فراهم سازد؛ نقاطي را که در آنها همانديشي و همکاري سودمند است، نشان دهد؛ ابزار ديجيتالي به منظور آسان ساختن پخش مهارتها و مشارکت در دانسته ها را فراهم نمايد؛ و به کارکنان در برابر همکاريها و از خود گذشتگي هايي که براي آموزش ديگران از خود نشان مي دهند، پاداش مناسب بدهد.
به ياد داشته باشيد كه بردهاي بزرگ با خطرهاي بزرگ همراهند
به نظر گيتس در آغوش کشيدن پيروزي هاي بزرگ، گاهي به خطر کردنهاي بزرگ نياز دارد و بايد در صنعت، اطلاعات را جانشين موجودي انبارها کنيم و در فعاليتهاي دانش بر، اطلاعات را در برابر خطرها قرار دهيم. گيتس در اين خصوص مي گويد: «دور بودن از اطلاعات در ميدان کارهاي دانشبر، همانند جدا کردن مغز از پيک دانشمند فرهيخته است». بنابراين گيتس توصيه مي کند که يک نظام ديجيتالي را در سازمان به وجود آوريم و اين نظام را دربست در اختيار خود قرار دهيم تا بتواند مديريت دانايي، عمليات سازمان و نظامهاي بازرگاني را آنچنان به هم پيوند زند که با همديگر يک نظام يکپارچه ديجيتالي بيافريند، اين نظام ديجيتالي بايد بتواند توان آزمايش فرآورده ها بر مبناي استانداردها و پذيرش جهاني را داشته باشد و ضمن بازنگري هاي لازم، مهار کار را از دست ندهد.
توصيه چهارم: به عمليات سازمان بينش بيفزاييد
يكى ديگر از توصيه هاى بيل گيتس براى موفقيت در كسب و كار اين است كه به عمليات سازمان بينش بيفزايم. گيتس در اين خصوص نيز رعايت موارد زير را توصيه مىكند:
فرآيندهايي را برگزينيد که به کارکنان اختيار مي دهند
گيتس عقيده دارد که بايد به نيروي ابتکار فرد ميدان داده شود و کارکناني که نسبت به نظامهاي توليد و طرز کار آنها آگاهي بيشترس دارند، بهتر و هوشمندانه تر بکار گرفته شوند. گيتس در اين خصوص مى گويد:« من سخت اعتقاد داريم كه اگر شركتها به كاركنان خود آگاهى و اختيار لازم و ابزار بكارگيرى آنها را بدهند، دستاوردهاى شگفت انگيز و آفرينشهاى چشمگيرى از آن جوانه خواهد زد.» بنابراين بايد کارکنان فرهيخته اي به کار گرفته شوند تا شغلهاي وظيفه محور از ميان برود و يا در فرآيندهاي گسترده اي ادغام شود. براي اين منظور گيتس توصيه مي کند که کارکنان خط توليد به داده هاي به هنگام دسترسي داشته باشند تا به کمک آنها بتوانند کيفيت فرآورده ها را بهتر کنند و نظام توليد و ساخت فرآورده ها را با ديگر نظامها يکپارچه سازند.
به ياري فن آوري اطلاعات به مهندسي دوباره بپردازيد
«پاول اونيل» رئيس هيات مديره و مدير عامل «الکوا» (CEO Alcoa) مي گويد: «من به فنآوري اطلاعات به چشم يک نظام مستقل مي نگرم. از ديد من، اين نظام يک رهگشاي پرارزش است. شايد مهمترين اثرش اينست که ما را به چنين پرسشي وا مي دارد: چرا، چرا، چرا؟»
گيتس عقيده دارد که فن آوري اطلاعات عصاي دست فرآيندهاي کارآمد است که اين فرآيندها در زمان و منابع ديگر تا ده برابر از پيش، صرفه جويي مي کنند. گيتس مي گويد که بايد همه فرآيندها را باز ارزشيابي کنيم و فرآيندهايي بيافرينيم که ساده و موثر باشند و همه مانع ها را دور بريزيم. براي حل بسيار از مشکلات بايد فرآيندها را در جهت عرضه اطلاعات روان و بهينه، از نو طراحي کنيم. شمار افراد درگير در يک فرآيند و نيز شمار دست به دست شدن کار را کاهش دهيم تا مسايل کم و ساده شوند. بايد رهبران کسب و کارها، را براي تصميم گيري در کنار مديران فن آوري اطلاعات، در زمينه نيازهاي شرکت به کار بگيريم.
به نظر گيتس پيچيدگي سبب مرگ برنامه هاي مهندسي دوباره مي شود، بنابراين بايد يک نظام ديجيتالي را ايجاد کنيم که به رشد پرشتاب راهحلها در بستر زمان کمک کند، امکان پيگيري وضعيتهاي گوناگون را به کاربران بدهد، روند پيشرفت کارها و آنجاهايي را که به تصميم گيري مديريتي نياز هست، نشان دهد، يک فرآيند بزرگ را به چندين زير مجموعه مستقل تبديل کرده و نتيجه کار آنها را بهم ارتباط دهد تا يک نظام کارآمد بوجود آيد، از يک جريان روان اطلاعات ديجيتالي براي ساده کردن سراسر فرآيند کار بهره بگيرد و با آفرينش ابزارها و راه حلهاي کوچکتر و سراسر ديجيتالي، از روي آوردن به چرخه هاي گسترده و دراز مدت حل مسايل، خودداري کند.
فن آوري اطلاعات را منبعي راهبردي به حساب آوريد
بيل گيتس عقيده دارد که مديرعامل بايد به فن آوري اطلاعات به چشم منبعي راهبردي بنگرد که به افزايش درآمد شرکت کمک مي کند. بايد مديرعامل فن آوري اطلاعات را نيز همپاي ديگر فعاليتهاي شرکت به خوبي بشناسد و مدير ارشد فن آوري اطلاعات (CIO) بايد خود عنصري از گروه گسترش راهبردهاي شرکت باشد تا بتواند نظام اطلاعات را در خدمت اجراي راهبردها سامان دهد.
گيتس توصيه مي کند که نظام ديجيتالي ما هر ساله بخش اندکي از بودجه را صرف امور جاري و بخش بزرگتر را در راه گسترش نظام اطلاعات و دستيابي به ابزار بهتر هزينه کند. همچنين اين نظام ديجيتالي بايد چند ابزار درجه يک در اختيار داشته باشد و در مواقع لزوم پاره اي ابزار کار تازه به نظام کنوني افزوده شود.
توصيه پنجم: در انتظار غير منتظره ها باشيد
«جك ولش» مدير عامل شركت جنرال الكتريك مى گويد: «هر دگرگوني، با خود فرصتى به همراه مى آورد. بنابراين سازمانها بايد به جاى رخوت، از دگرگونىها نيرو بگيرند.»
بيل گيتس نيز از دگرگونى ها استقبال كرده و عقيده دارد كه رهبران پيروزمند آنهايى هستند كه به پيشواز روشهاى نوين كسب و كار مى روند بنابراين گيتس توصيه مى كند كه براى آينده ديجيتالى محور خود را آماده سازيم تا از فن آورى بالاترين بازده را بدست آوريم.
اما آنچه كه گيتس بيش از همه بر روى آن تاكيد دارد اين است كه بايد بپذيريم كه در عصر ديجيتالى زندگى مى كنيم تا از پيامدهاى مثبت و توانمنديهاى آن بهره بگيرم؛ گيتس خود مى گويد كه من فرد خوش بين هستم و به پيشرفت اعتقاد دارم. من از اينكه در چنين دوره اى از تاريخ زندگى مى كنم خشنودم؛ ابزار دوران صنعتى به كمك ماهيچه هاى ما آمدند، ابزار دوران ديجيتالى ميدان فعاليت و توان مغز و انديشه ما را گسترش مى دهند. بسيار خوشحالم كه فرزندانم در اين دوران رشد مىنمايند.»
بيل گيتس عقيده دارد براى آنكه بتوانيم با دگرگونى ها كنار آمده و اين دگرگونى ها را به خدمت بگيريم بايد ابزارهاى ديجيتالى را براى بازآفرينى روش كار خود به خدمت بگيريم تا به يارى يك سيستم عصبى ديجيتالى با شتاب انديشه به كسب و كار بپردازيم.
منبع:www.mgtsolution.com ارسال توسط کاربر محترم سايت : abdo_61