زبان دست ها
سعدي دانشمند مي گويد:
از دست و زبان که برآيد
کز عهده شکرش به در آيد
شکري که با زبان بيان مي شود، شکر قولي است و شکري که با دست انجام مي گيرد ، شکر فعلي است. يعني هنگامي که آفتابي عالمتاب بر ما مي تابد ، خوب است که با زبان دهان بگوييم شکر ، و با زبان دست نيز شکر کنيم و کاري خير انجام دهيم... اما بعد : زبان دست ها ، به ويژه آن دم که با سخن گفتن چهره هماهنگ مي شوند ، يک دنيا معني پيدا مي کنند که ما زبانشناسان برخي از آنها را کشف کرده ايم . همه مردم براي تکميل کردن منظورشان از حرکات دست هاي خود سود مي برند . مثلا وقتي که مي خواهيم بگوييم : دختر بچه کوچيکي ديدم که .. يکي از دست هاي خودمان را پايين مي گيريم . هنگام توصيف چيزي که بزرگ است ، دست ها را از هم باز مي کنيم . وقتي که مي خواهيم آدرس بدهيم ، دست مان را به چپ و راست و مستقيم حرکت مي دهيم . يعني : مستقيم ... اگر انگشت اشاره را در جهت عقربه هاي ساعت بچرخانيم . يعني ميدون مي خوره ؟ اگر انگشت اشاره خود را اول در جهت عقربه ساعت و سپس در جهت خلاف عقربه ساعت حرکت بدهيم . يعني ميدون رو هم دور ميزني ؟
برخي از حرکات دست ، نمادين است . مثلا اگر انگشت شست و اشاره را به هم بماليم سپس انگشت ها را به حالت گرفتن لقمه در بياوريم و به راست بچرخانيم ، يعني قيمتش چنده ؟ کسي که مشتش را گره مي کند و بالا مي برد ، يعني مقاومت مي کنم يا من قوي هستم . کسي که با انگشت اشاره و انگشت بزرگش عدد هفت را نشان بدهد ، به علامت پيروزي اشاره مي کند اين اشاره از زبان انگليسي به زبان ما راه يافته است زيرا victory يعني پيروزي و اولين حرفش با v نوشته مي شود . حرکات دست ها چنان اهميتي دارند که گاه جاي زبان دهان را مي گيرند . با کودکاني که هنوز نمي توانند حرف بزنند ، با اشاره دست مي گوييم بيا ! وقتي کسي را ناز مي کنيم ، داريم با او حرف هاي زيادي مي زنيم . ناز کردن موي کسي با توجه به حالتي که او دارد ، معني پيدا مي کند . مثلا اگر کسي ناراحت است يا گريه مي کند ، با ناز کردن موهايش داريم مي گوييم : ناراحت نباش عزيزم ! گريه نکن نازنينم ! خودم ازت حمايت مي کنم ... وقتي که کسي ترسيده است . او را در آغوش مي فشاريم و مويش را ناز مي کنيم . يعني نترس عزيزم ... من اينجا هستم . وقتي که موي کسي را ناز مي کنيم و موي او را آرام دور انگشت حلقه مي کنيم و با انگشت ، گونه اش را نوازش مي کنيم ، يعني دختر عزيزم تو رو خيلي دوس دارم . کشيدن نشانه باضافه در هوا به معني خط و نشان است . يعني اين خط اين هم نشان .. بستن همه انگشت ها و بالا بردن انگشت اشاره به معني عدد يک يا به معني اجازه گرفتن است . ضرب گرفتن با چند انگشت روي ميز يا زانو يا ساعد با توجه به حالت روحي و عصبي شخص ، به معني اضطراب يا شادي يا انتظار است . ضرب گرفتن با دو انگشت روي چانه به معني فکر کردن درباره چيزي است که جوابش را مي دانيم ولي نمي دانيم آن را به زبان بياوريم يا نه ؟ همين حرکت اگر روي لب ها باشد ، يعني داريم مقاومت مي کنيم که حرفي را نزنيم . اگر کسي چشم هايش را ببندد و انگشت اشاره با شست خودش را وسط دو ابرويش بگذارد ، يعني دارد فکر مي کند تا چيزي را به ياد بياورد يا آن را تصور کند . کسي که کمي با خشونت و با چهار انگشتش سرش را بخاراند ، يعني کلافه است و ممکن است منفجر شود و فرياد بکشد . کسي که تند تند مفاصل انگشتانش را مي شکند و صداي ترق تروق آنها را در مي آورد يعني هم خسته است و هم اشتياق دارد کارش را زودتر تمام کند .
توضيح واضحات : کساني که مواد مخدر مصرف کرده اند ، پيوسته دماغ و گوش و سر و گردن و کت و کول خود را مي خارانند . اين کار در حوزه حرکات زبان بدن قرار نمي گيرد و جزو حرکاتي است که به حوزه پزشکي مربوط مي شوند .
کساني که نمي توانند به خوبي منظورشان را بيان کنند ، از حرکات دست کمک مي گيرند و هر چه در بيان منظور ناتوان تر باشند ، حرکات دست شان بيشتر مي شود . افرادي که خالي بندي مي کنند ، يا چيزي مي گويند که خودشان به آن اعتقاد ندارند ، حرکات دست شان بيشتر و پررنگ تر مي شود و همراه با اين حرکات ، کلماتي مانند به قول معروف ، مثلا ، به اصطلاح و ... به زبان مي آورند و صداهايي از قبيل صاف کردن سينه و سرفه از آنها شنيده مي شود . کساني که اضطراب دارند و بي قرارند يا عصباني هستند ، حرکات دست هايشان بيشتر مي شود .
کساني که احساس امنيت مي کنند و اعتماد به نفس بالا و آرامش دارند ، و درباره چيزي که حرف مي زنند ، داراي دانش و تسلط بالا هستند ، حرکات دست هايشان بسيار کم است و حتي ممکن است هيچ حرکتي نکنند . اين حالت به شنونده نيز احساس آرامش مي دهد و گوينده مي تواند روي او نفوذ کند .
منبع: نشريه اطلاعات هفتگي شماره 3430