جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
راههاي استحکام روابط خانوادگي و اجتماعي
-(10 Body) 
راههاي استحکام روابط خانوادگي و اجتماعي
Visitor 1378
Category: دنياي فن آوري
هر انساني اگر در مسير فطرت و عقل سالم گام بردارد، از شخصيت سالمي که خداوند بر اعتدال و عدالت آفريده هم چنان برخوردار خواهد بود. سلامت شخصيت و تعادل آن، موجب مي شود تا فرد بتواند به سادگي با هر مشکل و بحران دروني و بيروني کنار آيد و آن را حل و فصل کند.
رفتارهاي اجتماعي اشخاص سالم، رفتارهاي سالمي است که جامعه سالم را ايجاد مي کند. لذا اگر هزاران و ميليون ها انسان سالم از نظر شخصيت را گرد هم آوريد هرگز ميان آنان اختلافي نخواهد بود. از اين رو، گفته اند که اگر پيامبران در يک جا گرد آيند هرگز ميان آنها اختلافي پديد نخواهد آمد.
مومناني که امت اسلامي را تشکيل مي دهند نيز از اين خصلت برخوردار هستند. آنان همانند يک خانواده بزرگ عمل مي کنند و برادراني مي باشند که نه تنها مال يکي مال همگي است بلکه از مقام احسان و ايثار وارد شده و از حقوق خويش به خاطر احسان مي گذرند. از اين رو فراتر از قوانين عادلانه عمل کرده و از حقوق خود به نفع ديگري چشم پوشي مي کنند و از در احسان درمي آيند.
خانواده اسلامي و ايماني، خانواده اي سالم است که افراد آن از شخصيت سالم و معتدل برخوردار بوده و فراتر از حقوق و عدالت رفتار مي کنند. اين سلامت خانوادگي در بيرون نيز به خوبي نمايان مي شود، زيرا از کوزه برون همان تراود که در اوست.
از نظر قرآن، روابط ميان افراد امت اسلامي مي بايست همانند افراد يک خانواده سالم و معتدل باشد. از اين رو روابط ميان مومنان بر پايه برادري تعريف شده است. در آياتي چند از قرآن، بر مساله اخوت ايماني تاکيد شده و حتي پيامبر(ص) به شکل نمادين ميان افراد جامعه، عقد اخوت و برادري را برگزار مي کرد. البته اين بدان معنا نيست که تنها ميان دو نفري که عقد اخوت برقرار مي شود، اين رابطه تعيين مي شود، بلکه اين عمل تنها شکل نماديني از حقيقت جامعه اسلامي است که براساس برادري ايماني شکل مي گيرد.
بر اين اساس، همه مومنان نسبت به يکديگر در حکم برادر ديني هستند و بايد روابط ميان خود را براساس اين اصل برادري تعريف و تعيين کنند. پس همه امت در حکم يک خانواده بزرگ هستند. چنين حکمي اقتضا مي کند که بسياري از روابط در چارچوب برادري تعريف شود که يکي از شاخصه هاي آن گذشت از بسياري از حقوق و عمل براساس احسان و ايثار است؛ زيرا روابط ميان برادران خويشي همواره بر اين چارچوب است. بدين ترتيب اصل احسان و عفو و گذشت، هرگونه اختلافاتي را از ميان برمي دارد و شقاق و جدايي ميان ايشان پديد نمي آيد.

? آينه بودن
 

اگر بخواهيم مقتضيات برادري ايماني را تعريف کنيم، بايد بخش عمده اي از مقاله را به آن اختصاص دهيم. از اين رو تنها به نکته اي از نکات برادري اشاره مي کنيم که در عمل اجتماعي بسيار مهم و حساس است. يکي از مقتضيات برادري ايماني، آيينه بودن است. در روايات معتبر اسلامي اين معنا بارها تکرار شده که: «المومن مرآه المومن، مومن آيينه مومن است». نتيجه آينه بودن آن است که همواره رو به روي شخص قرار مي گيرد و چهره را چنان که هست نشان مي دهد. از اين جاست که امام صادق(ع) مي فرمايد: احب اخواني الي من اهدي الي عيوبي؛ محبوب ترين برادران ديني ام، کسي است که عيوبم را به من هديه کند. پس به جاي اين که عيوب و نواقص برادرش را مخفي و نهان سازد براي او آشکار مي کند تا خود را اصلاح کرده و کمالات را در خود تحقق بخشد. اين همان وظيفه اي است که در اسلام به عنوان امر به معروف و نهي از منکر تعريف شده است؛ زيرا برادر ايماني با بيان کار معروف و پسنديده و تشويق بدان، تلاش مي کند تا کمالاتي را که مي شناسد و در برادر ديني مفقود مي يابد در وي با انگيزه بالا ايجاد کند و از ناپسندها که نواقص و عيوب است او را دور سازد و پرهيز دهد.
اين که مومن بايد عيوب برادرش را به خود او گوشزد کند، بدان معناست که اگر به پشت سر رود و هياهو کند و عيوب نهانش را آشکار کند، غيبت کرده که حکم آن نيز در آيه 21 سوره حجرات حرمت است.
از خصوصيات آينه بودن آن است که عيبي را بزرگ تر يا کوچک تر از آن چه هست، نشان نمي دهد. چنان که توجهي به پست و مقام و اين امور اشخاص نيز ندارد و هر آن چه ديده بي توجه به نام و نشان و پست و مقام به نمايش مي گذارد. البته آينه نيز بايد پاک و بي غبار و بي آلايش باشد، وگرنه تصويري دروغين ارايه مي دهد. اين جاست که صداقت و راستي، ارزش و جايگاه خود را نشان مي دهد. برادر ديني مي بايست، همانند دوستي صادق و صديق عمل کند و هر آن چه است بي کم و کاست به نمايش گذارد.
دوست آن به که جمله عيب ترا
همچو آيينه روبرو گويد
نه که چون شانه با هزار زبان
پشت سر رفته مو به مو گويد
اگر برادر ديني واقعيت تلخ و شيرين را به نمايش گذاشت، نبايد او را به سبب گفتارش سرزنش کرد و به جاي اين که با هوچي گري، او را شکست، خود را شکست که شکستن آينه خطاست.
آن چه بيان شد تنها گوشه اي از برادري ايماني است که بايد در روابط اجتماعي ميان امت اسلام در يک جامعه ايماني رعايت شود. مي توان فهرست بلند و بالايي را از مقتضيات برادري ايماني رديف کرد که اين مقال جاي آن نيست.

? احسان، محور روابط خانوادگي
 

اساس روابط اجتماعي در ميان همه انسان ها، عدالت است که عقل مستقل نيز آن را درک کرده و بر آن حکم مي کند. از اين جاست که بايدها و نبايدهاي حقوقي و اخلاقي زاده مي شود. اما در ميان امت اسلام که يک خانواده بزرگ است، روابط در يک مرحله و مرتبه فراتر از عدالت تعريف و تعيين مي شود. به اين معنا که اصول خانواده اسلامي براحسان است.
براي اين که اين معنا به درستي تبيين شود، نگاهي گذرا به اصول قرآني در ميان فرزند و والدين و نيز همسران مي اندازيم تا دانسته شود که جامعه ايماني و خانواده بزرگ اسلامي چگونه مي بايست روابط خود را تنظيم کنند.
خداوند در آياتي از جمله 32 سوره اسراء، مدار و محور روابط ميان فرزند و والدين را احسان قرار داده و آن را حکمي دايمي و قطعي مي داند که به هيچ وجه قابل تغيير و تبديل و استثنا نيست. به اين معنا که نمي توان زماني و يا علتي را يافت که موجب شود حکم احسان به والدين تغيير يافته و تبديل به امري ديگر شود و يا استثنا بردار گردد.
احسان به معناي نيکوکاري، تنها شامل امور مادي نمي شود، بلکه امور عاطفي و معنوي را نيز در بر مي گيرد. بنابراين نمي توان تنها با انفاق مالي و دادن پول و غذا و لباس مدعي شد که احسان، صورت گرفته است؛ زيرا احسان به معناي نيکوکاري است که عاطفه و احساس در آن نقش اساسي را ايفا مي کند. پس فرزند مي بايست خود با لقمه احساس، غذا بر دهان والدين بگذارد و در اين راه محبت و مودت را به اوج خود رساند.
در احسان به والدين تفاوتي ميان فاجر و کافر و مؤمن و مانند آن نيست، بلکه عنوان پدر و مادر موجب مي شود که اين حکم قطعي شود. هم چنين اين احسان مي بايست دايمي باشد و تفاوتي ميان مرده و زنده آنان نيست.
احسان به والدين از اصول توحيد است. از اين رو در هر چهار آيه اي که در مورد پدر و مادر نازل شده، احسان همراه مسئله وجوب عبادت خداوند آمده است.
جامعه اسلامي به عنوان خانواده بزرگ نيز اين گونه بايد عمل کند. بنابراين، هر يک از افراد جامعه ايماني در حکم برادري ايماني لازم است که احسان به ديگري را از اصول توحيد بداند و بي توجه به برخي از اشتباهات و خطاها، احسان خود را مبذول دارد و در روابط اجتماعي، عواطف و احساسات را دخالت دهد و تنها براساس عدالت حکم نکند.
اين مسئله درباره بزرگان جامعه اسلامي و پيران و سالخوردگان به عنوان والدين امت اسلامي تقويت مي شود و حق سبقت ايشان در اسلام و ايمان موجب مي شود تا با آنان به عنوان والدين امت اسلام برخورد شود.
در آيات ديگر قرآن، روابط ميان همسران براساس احسان و مودت تعريف شده است. از اين رو از همسران خواسته شده تا فراتر از عدالت به مسئله زندگي بنگرند و روابط خويش را براساس احسان و مودت تعريف کنند.
از نظر قرآن، روابط ميان همسران، همانند روابط ميان روح يکتا با جسم دوگانه است. ولذا در قرآن، اختلاف ميان همسران به شقاق تعبير شده است. شق، زماني اتفاق مي افتد که يک جسم به دو تکه تقسيم شود. از جمله شق القمر که معجزه پيامبر(ص) بود و ماه به دو نيم تقسيم شد. برادران خوني همچون دوقلوها را شقيق مي خوانند، زيرا در تقسيم سلولي به دو موجود و برادر دوقلو تبديل شده اند. بنابراين، شقيق برادراني هستند که در اصل يک جسم بودند ولي به دو قلو و چند قلو تبديل شده اند.
اين که در قرآن از اختلاف ميان همسران به شقاق تعبير شده است، از اين روست که از نظر قرآن، همسران در حقيقت کيان يکتا و يگانه اي هستند که جدايي ميان ايشان در حکم شقاق است.
خداوند در آيه 53 سوره نساء، از مؤمنان مي خواهد که اجازه ندهند شقاقي ميان همسران در خانواده ايجاد شود و همين که ترس اين معنا رفت مي بايست پيش قدم شده و راه براي آشتي ايجاد کنند و اجازه ندهند تا اين ترس شقاق به شقاق واقعي منجر شود؛ زيرا در اين صورت هر دو تکه از يک جسم و جان آسيب مي بيند.
ديده شده که همسران پس از شقاق، دچار مشکلات روحي و رواني بسياري مي شوند که به سادگي قابل درمان نيست و حتي پس از ازدواج با ديگري آثار آن باقي مي ماند، زيرا ازدواج شرايطي را فراهم مي آورد که همسران در يک فرآيندي از دوگانگي به اتحاد و سپس وحدت مي رسند.
جامعه ايماني نيز اين گونه است، زيرا پس از اتحاد و سپس وحدتي که از طريق توحيد الهي در مجموعه انسان هاي متاله وخدايي شده ايجاد مي شود، هرگونه جدايي ميان مؤمنان به معناي شقاق است که آثار آن در همه اجزاي جامعه و افراد آن باقي خواهد ماند.
افراد جامعه مي بايست هر يک، ديگري را با نيکوکاري عاطفي و رواني و مادي و معنوي گرامي دارد و کمال احسان را در حق او تمام نمايد. و لذا بايد طوري رفتار کند که همه افراد جامعه از وي خشنود شوند؛ زيرا خشنودي خداوند در خشنودي مؤمنان تجلي مي يابد. پس هرگز اجازه ندهد تا غم و اندوهي در دل مؤمني قرار گيرد و دل نگران و اندوهگين شود. بنابراين، مؤمنان در جامعه ايماني، وقتي به يک ديگر مي رسند بايد از ديدار هم خشنود و خوشحال شوند و موجبات سرور يکديگر گردند و رفتارشان براساس معروف و پسنديده هاي عقلاني و شرعي باشد. (احزاب، آيه15 و نسا؛ 91)
اگر جامعه ايماني اين گونه شکل گيرد و عمل کند، روابط خانواده جامعه ايماني نيز همانند خانواده کوچک از همسران و فرزندان بر بنياد احسان و مودت و محبت شکل مي گيرد و به جاي آن که روابط بر مدار عدالت وحقوق تنظيم گردد بر محور احسان و محبت سامان مي يابد و انسان ها، نه تنها از حقوق خود مي گذرند بلکه به ايثار رو آورده و به جاي عقل به حکم دل عمل مي کنند و در حق يکديگر جانفشاني مي کنند بي آن که کم ترين احساس خسران و زيان بکنند.
اما اگر اصل حاکم در روابط اجتماعي در خانواده کوچک و بزرگ خانه وجامعه عقل و عدل باشد؛ آن گاه است که انسان ها به جاي انسجام و همدلي و همدردي تنها به همراهي و همکاري مي انديشند و سود و زيان خود را ملاک قرار مي دهند و اگر کارها و رفتارهاي خود را با محاسبه عقلاني بسنجند و سبک و سنگين کنند، تنها سود و زيان خود را مي بينند و بر اساس آن مي انديشند و عمل مي کنند که در اين صورت ديگر، جامعه بر اساس احسان نخواهد بود و شرايط براي زيستن سخت مي شود؛ زيرا در جامعه اي که هر يک از افراد تنها به تکليف خود بسنده کند وحقوق خود را بطلبد و از احساس و عواطف انساني و اسلامي خبري نباشد نمي توان اميد شادابي و آرامش واقعي را داشت.
جامعه هاي کوچک ايماني در خانواده کوچک و بزرگ را مي بايست بر پايه احسان ساماندهي کرد تا عواطف بتوانند فراتر از عقل عمل کنند و دل، حاکم بر روابط اجتماعي باشد. در اين صورت، استحکام جامعه به اندازه اي خواهد بود که هيچ چيزي نمي تواند در آن خدشه وارد سازد و وحدت و يکتايي و يگانگي آن را تهديد نمايد و يا از ميان بردارد.
خداوند در آيه 103 سوره اعراف، جامعه ايماني را بر پايه تاليف قلوب و انس و الفت بين دل هاي مومنان قرار مي دهد تا اين گونه تاکيد شود که آن چه رابطه جامعه ايماني را تحکيم مي بخشد، قوانين و عدالت و احکام عقلاني نيست، بلکه فراتر از آن ها احسان و نيکوکاري است که ميان افراد جامعه در اشکال برادري ايماني و ديني خودنمايي مي کند.
جامعه ايماني، براساس اموري چون اعتصام (آل عمران، آيه 103)، اصلاح و آشتي (حجرات،آيات 9 و 01)، ارتباط (انفال، آيه 11 و آل عمران، آيه 200)، تعاون وهمکاري (مائده آيه 2)، صلح و سلم (بقره، آيه 224)، تاليف دل ها (انفال، آيه 36 و آيات ديگر)، اخوت (انبياء، آيه 29 و مومنون، آيه 25) و مودت (احزاب، آيه 5 و حجر، آيه 74) شکل گرفته است. در اوج اين ها همان مودتي است که علاقه قلبي و باطني ميان افراد جامعه را تبيين مي کند. چنين تعبيري در ميان افراد يک خانواده از جمله همسران بيان شده است.
به سخن ديگر، رابطه ميان افراد جامعه بزرگ ايماني همانند جامعه کوچک همسران بايد بر اساس مودت باشد. در اين صورت است که مي توان در کنار هم به متاله (خدايي شدن) انديشيد و حرکت کرد. همان گونه که همسران در کنار هم به کمال مي رسند و جمال مطلق مي يابند، همه کمالات و زيبايي هاي مطلق را مي بايست در جامعه ايماني جست؛ زيرا جامعه ايماني شرايطي را براي همگان فراهم مي آورد که تا اوج خدايي شدن مي توانند عروج کنند.
منبع:www.aftabir.com
www.kayhannews.ir

ارسال توسط کاربر محترم سايت : seyyedmorteza
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image