اسارت جسم در برابر اسارت جان، بهايي نيست. آنان كه استوار ايستادند و عزت شأن خويش را با پايمردي و استواري پاس داشتند، نيك مي دانند اسيران واقعي كساني هستند كه روح خويش را به بهايي اندك مي فروشند تا جسمي را بپرورانند كه بدون جان آدمي، حقير است و ناچيز. آدمي از آن رو جانشين خداست كه او را نمي توان در هيچ قفسي اسير كرد؛ مگر آن كه خود، اين شأن والا را از ياد ببرد. مهرماه سال 59 بود كه در چند كيلومتري جاده آبادان خرمشهر توسط نيروهاي بعثي به اسارت درآمد. در آن روزها، منطقه ساعتي در دست نيروهاي دشمن بودو ساعتي در دست نيروهاي خودي. هنوز ساعتي چند از سپيده صبح نگذشته بود. سي و سه روز پس از شروع جنگ، در منطقه اي در شش كيلومتري جاده آبادان، در آمبولانسي راهي منطقه بود كه ناگهان بعثي ها را ديد كه با لباس برادران سپاهي، راهشان را سد كرده بودند. آنها به تصور اينكه نيروهاي خودي هستند، نزديك تر رفتند و ناگهان متوجه شدند كه دشمن از اين ترفند استفاده كرده و آنان را به اسارات درآورده است. او كه هنوز هفده سال بيشتر نداشت، در كسوت امداگري كوشا و پرستاري مهربان، به مرهم گذاري زخم رزمندگان شتافته بود. از آنجا كه عضو سپاه منطقه جنوب آبادان و حكم مأموريت را همراه داشت، دشمن او و زن ديگري به نام شمسي بهرامي را كه به اسارت گرفته بود، به شدت تحت نظر گرفت. ابتدا آندو را به پشت جبهه و سپس به بغداد منتقل كردند، با اين تصور كه ژنرالهاي زن ايراني را گرفته اند. سپس آندو و دو اسير ديگر را به چادرهاي فرماندهي منتقل كردند. رفتارشان طوري بود انگار كه غنائم گرانبهايي را گرفته اند. سپس تفتيش عقايد شروع شد. هدف آنها ترسان و ايجاد رعب و وحشت در دل اسرا بود. ولي كمتر موفق مي شدند.
سه سال اسارت، از دختر نوجوان ديروز، زني سلحشور و نستوه ساخت. او در كسوت جانبازي آزاده و خواهري از خواهران شهيد، قدم به خاك وطن گذاشت و چشم ودل ميليون ها برادر و خواهرش را در اشك شادي غوطه ور ساخت. او پس از چندي قدم به خانه بخت نهد و حاصل اين ازدواج سه فرشته بود. او كه داغ برادر را بر دل داشت و زخم اسارت را بر پيكر، دمي از پاي نايستاد و در سنگر دانش پزشكي تا درجه دكتراي جنين شناسي پيش رفت و از دانشگاه كنيكس كالج لندن فارغ التحصيل شد. از اين بانوي آزاده تأليفات پژوهشي و علمي نطفه تا تولد، پرنده هاي كاغذي، دوره درهاي بسته، مدرسه عشق و بدون من چگونه كار مي كند (در ده جلد) منتشر شده است. او مدتي به مداواي بيماران پرداخت و تجربه هاي گرانقدر سالهاي مقاومت و نبرد را نيز طي سخنراني ها، مصاحبه ها و ديدارهاي جمعي با گروههاي مختلف اجتماعي در ميان مي گذارد.
دكتر معصومه آباد در حال حاضر، در شوراي شهر تهران، به فعاليتهاي اجتماعي جديد مشغول است و اميد آنكه تجربه هاي گرانقدر او از يك زندگي پربار، موفقيتهاي روزافزوني را برايش به همراه آورد.
منبع:ماهنامه شاهد ياران، شماره 19