مقدمه :
در فضاي آموزشي قرن 21 مقوله هاي سرعت، دقت، مهارت و اطلاعات و فناوري هاي نوين مطرح است. در اين فضا، کلاس درس، تحت عنوان سلف سرويس عمومي و مدرسه، تحت عنوان جمهوري دانش نام مي گيرد که از استانداردهايي خاص پيروي مي کنند که بايد در به کارگيري آنها دقت هاي لازم اجرائي ويژه لحاظ گردد. لذا وجود خصوصيات و شرايط لازم در فرايند ياددهي- يادگيري در کلاس درس که مطابق نيازها و ويژگي هاي فراگيران مي باشد، طبق استاندارد سازي يعني تعيين آنچه که بايد انجام شود و اجراي آن، بايد به بهترين وجه ترسيم شود. در اين فضاي آموزشي عقيده بر اين است که به منظور تدوين استانداردها بالاخص در يک کلاس و فضاي آموزشي بايد برنامه و نيازهاي فراگيران لحاظ گردد. محيط آموزشي لازم است با تکنيک هاي جديد آموزشي آراسته گردد، زيرا عقيده بر اين است که انطباق هاي خلاق پويا به طور مؤثري در فضاي کيفي آموزشي تأثير دارد. انطباق هاي خلاق مي توانند برنامه هاي درسي را به يکديگر مرتبط کنند و مفاهيم عيني- ذهني را عيني تر سازند و برخي درس ها و محتواها در فضاي مناسب که بر اساس استانداردها غني شده اند بر يادگيري تأثير به سزايي دارد.
بيان مساله
در آستانه ي قرن بيست و يکم در حوزه ي آموزش و پرورش با توجه به سطح انتظارات افکار عمومي، نسبت به برون دادهاي فعلي نظام تعليم و تربيت کاستي هاي قابل توجهي احساس
مي شود. از طرفي تغييرات سريع به وجود آمده در عرصه هاي مختلف و تغيير نيازمندي هاي جامعه، بروز حرف و مشاغل جديد، همگي ضرورت بازنگري در فرايند آموزش و پرورش را فراهم کرده است. در نگرشي سريع به آموزش و پرورش براي جلب اعتماد عمومي، تربيت معلم شايسته مطرح مي باشد. لذا پرداختن به برنامه ي آموزشي در آموزش و پرورش که بخشي از آن معلمان خلاق و شايسته مي باشند ضروري به نظر مي رسد. راجر کافمن مي نويسد درجه ي موفقيت يک نهاد يا سازمان
آموزشي به ميزان هم خواني قصد آن سازمان با قصد جامعه بستگي دارد. (پرويزيان، سايت آموزش و پرورش) بايد توجه داشت که برنامه ريزي آموزش و پرورش قبل از اين که بر شاخص هاي کمي استوار باشد تاکيد بر کيفيت دارد لذا بايد برنامه هاي پيش بيني نشده در جهت بهبود کيفيت آموزش و در راس آن معلمان به عنوان مجريان اوامر آموزشي باشد و فرايند تصميم گيري ها بايد بر اساس يک الگوي مشخص و هدفمند صورت گيرد. ضمن اين که آموزش و پرورش ما در حال حاضر با بسياري از جوامع تطبيق داشته است ولي براي رسيدن به اهداف متعالي سازمان و رسيدن به استانداردهاي لازم نياز به بازبيني و چاره انديشي دارد و اين بازبيني مي بايست در سطوح مختلف نظام آموزشي و علي الخصوص در بازنگري روش آموزش در مقاطع مختلف صورت پذيرد. بنابراين در اين مقاله، سوالات ذيل مطرح است. نظام آموزشي در قرن بيست و يکم چگونه است؟ ويژگي هاي معلم در قرن بيست و يکم چيست؟
اهميت موضوع
تحولات سياسي کشورهاي مختلف جهان در قرن گذشته بحران هاي اجتماعي- اقتصادي، فرهنگي و... بدنبال داشته است. اين مسائل باعث شده که کارآيي نظام هاي آموزشي فعلي مورد سؤال قرار گيرد و بازنگري در آنها لازم و ضروري به نظر برسد و براي مقابله با مسائل مذکور و ارتقاء کيفي نظام آموزشي نياز به اتخاذ برنامه ريزي استراتژيک و استاندارد آموزشي بيش از هر زمان ديگر احساس مي شود. ضمناً در کشورهاي جهان سوم علاوه بر موارد ياد شده، افزايش تقاضا براي آموزش، افزايش هزينه هاي آموزش و پرورش و تامين آن، کاهش کيفيت آموزشي، سست شدن مديريت نظام آموزشي، عوامل چالش برانگيز به نظر مي رسند که در پيش روي کارشناسان و دست اندرکاران
نظام هاي آموزشي خودنمايي مي کند. در کشور ما نيز با استفاده مدارک موجود (عسگري، 1373- بازرگان، 1374) مشکلات مذکور وجود دارد و تجديد نظر در کميت و کيفيت بخش آموزش و پرورش کشور اجتناب ناپذير مي باشد. از طرفي هر گونه تغيير يا اصلاح در برنامه هاي آموزشي بايد مبتني بر نظريه هاي شناخته شده و استاندارد شده صورت گيرد در غير اين صورت تغييرات تکراري بي ثمر ناپايدار همراه با تجارب تلخ آموزشي خواهد بود. انگيزه ي مقاله ي حاضر نيز بر همين اساس مي باشد و ضمن ترسيم آموزش و پرورش در قرن بيست و يکم و ضرورت در سطح کلان ارائه شود تا در آينده بتواند در ارتقاء کيفيت و کميت آموزش موثر باشد.
محتواي فضاي قرن بيست و يکم
هم اکنون قرن بيستم به انتهاي خود رسيده و هزاره ي سوم آغاز شده
است. قرن بيستم پرحادثه ترين قرن هاي بشري بود. دو جنگ جهاني اول و دوم که در کشتار و ويراني نظيري برايشان نبود، انقلاب روسيه و چين که ادعا داشت وضع بشر را از بيخ و بن دگرگون مي سازد. فروپاشي شوروي و اروپاي شرقي، افول انقلاب فرهنگي چين، برچيده شدن بساط سلطنت در چند کشور، نظير مصر و ايران، استقلال يافتن کشورهاي استعمار زده، پيشرفت عظيم علم و فن، شکافتن اتم، پياده شدن در کره ي ماه، کامپيوتر و اينترنت، آلودگي محيط زيست، مباحث جهاني شدن، IT، دولت الکترونيک و رويداد ديگر از اين نوع، همگي زاييده ي اين قرن مي باشد. همه ي اين تحولات، بسي سترگ تر و پيچيده تر در قرن 21 خواهد بود.
با اين سرعت تغيير و تحولات جهاني عجيب است که انسان، همان انسان قبل با قالب هاي قديمي باقي بماند و کلاس هاي درس، همچون گذشته و به شيوه هاي متداول سنتي و مکتب خانه اي باقي بماند و نظام هاي آموزشي، متحول نشود. بايد طرح و برنامه ريزي تازه، آموزش نوين مدرسه و کلاس و بالاخره معلم با روش هاي جديد راه انداخت. لذا بحث استانداردها در فضاهاي آموزشي و کلاس درس و روش هاي يادگيري، زيربناي تحولات و تغييرات بنيادي مي باشد. در قرن بيست و يکم، انفجار جمعيت يادگيرنده، سرعت ارتباطات جهاني و افزايش آموزش و افزايش انتظارات، وجود سلاح هاي بنيان افکن، تجربه هاي شکست خورده ي مدل قبلي، فاصله ي هولناک ميان علامتي هشدار دهنده است بر اين که نظامي ماوراي آنچه که بوده، باشد و شايد مقوله ي استانداردسازي، حرکتي باشد به سمت ايجاد تعادل لازم چرا که بعضي ها استانداردسازي را هماهنگي براي رسيدن به خوشبختي نظام ها مي دانند. فرق قرن بيست و يکم با قرون گذشته در اين خواهد بود که مرز هاي حفاظ و دريچه هاي اطمينان در آن به حداقل کارايي مي رسند و مشکل هاي موضعي تبديل به مشکل هاي جهاني مي شوند. بنابراين بايد در قرن بيست و يکم پايه هاي نظام آموزشي را محکم تر و ريشه دارتر کنيم تا بتوانيم در مقابله با اين تغيير و تحولات، سرفراز بايستيم. و استانداردسازي در آستانه ي قرن بيست و يکم، چيز عجيب و غريبي نيست. بلکه علمي کردن نظام آموزشي و مطابقت دادن آن با تحولات روز مي باشد و آموزش و پرورش با کمک استاندارد سازي بايد براي فردايي بهتر و شفاف تر، آماده شود. (خنيفه، سايت آموزش و پرورش)
مسائل اساسي در آموزش و پرورش قرن 21
کسي به طور قطع نمي تواند ابراز نظر کند که قرن بيست و يکم داراي چه ويژگي هايي خواهد بود.
اما آنچه مسلم است اين است که دنيا مانند هزاران سال قبل، روال آرام و کندي نخواهد داشت و بسي جاي اميد است که انسان با تکيه بر هوش و تفکر خود که از ويژگي هاي ستايش شده او در قرآن کريم مي باشد و به واسطه ي آن به عنوان اشرف مخلوقات معرفي شده است، راهکارهايي در برابر موانع آن قرن بيابد. اما آنچه که به نظر مي رسد آموزش و پرورش با چهار مسئله ي مهم در قرن بيست و يکم مواجه خواهد بود که اگر از هم اکنون درصدد پاسخ قاطع براي آن نباشد، نگران کننده خواهد بود.
1- جمعيت افزاينده ي دانش آموزي و برنامه ريزي دقيق و پيش نگر
2- کيفيت آموزش و استاندارد هاي علمي جهاني و بومي
3- افزايش بهره وري در همه ي ابعاد
4- مطالعات تطبيقي و تحول بر مبناي زمان و ضرورت و فرهنگ
از آنجايي که قرن بيست و يکم، قرن اطلاعات، ابتکار و مهارت و سرعت مي باشد بنابراين ويژگي هاي معلم در اين قرن بر اساس اين اصول مي باشد.
الف) اطلاعات:
ويژگي معلم، بالا بردن اطلاعات و به روز کردن آن است. در بحث اطلاعات ((برنامه ICT فناوري اطلاعات)) جايگاه ويژه اي دارد که به آن مي پردازيم.
1- آشنايي فناوري آموزشي: براي کسب موفقيت در قرن بيست و يکم، معلمان بايد دانش آموزاني تربيت کنند که يادگيرندگان مادام العمر باشند و اين مسير نمي گردد مگر اين که فرايند يادگيري مبتني بر انتقال صرف دانش تغيير پذيرد بنابراين معلمان بايد با استفاده از کامپيوتر و اينترنت و کاربرد آنها تدريس واقف باشند و دانش آموزان را نيز به اين امر ترغيب کنند. فناوري اطلاعات به ما مي گويد آن چه که تا ديروز درست بوده امروز ممکن است نادرست و حتي گمراه کننده باشد، بنابراين معلمان با استفاده از اين تکنيک بايد معلماني محقق و پژوهشگر باشند و دانش آموزان پرسش گر امروز و پژوهشگر فردا تربيت کنند.
2- آشنا با استاندارهاي جهاني کيفيت کار
3- بالا بردن اطلاعات عمومي: معلم قرن بيست و يکم در همه ي زمينه ها اطلاعات خود را بالا ببرد نه فقط در زمينه ي رشته ي تدريس خود چرا که بسياري از علوم به هم وابسته اند. اصطلاحات رايج روز را بشناسد، امور سياسي، اقتصادي، اجتماعي جامع خود را بداند و در نهايت به علم روان شناسي آگاه باشد چرا که يک معلم بيش از معلم بودن خود بايد يک روان شناس آگاه و خبره باشد.
4- تدريس نوين: استفاده از روش تدريس فعال و همگام با روز، روش هايي تدريس معلم را ويژگي خاص مي بخشد عبارتنند از : روش همياري، روش تدريس فعال، روش بارش مغزي، روش ايفاي نقش، روش نمايشي، روش بحث گروهي، روش حل مسئله، روش استقرايي، روش اکتشافي. تمامي اين روش ها را مي شناسد و مي داند که هر يک را در چه درسي و در چه کلاسي به کار گيرد و به تعبيري تدريس او مبتني بر استانداردها است و تدريس بر اساس استاندارد نوعي بهبود فرايند کار در آموزش و پرورش است.
5- شرکت در دوره هاي ضمن خدمت: معلم هميشه خود بايد در حال فراگيري علم باشد و اطلاعات جديد و نو را بگيرد، در طول کار خود هميشه يکسان تدريس نکند و نکات را از جهات مختلف و زواياي متعدد بيان کند. لازمه ي اين کار، شرکت در دوره هاي ضمن خدمت آموزش معلمان است.
6- آشنايي با اصول روانشناسي تربيتي: از آنجائي که معلم در طول تدريس خود نياز به ارتباط مقابل دارد، بنابراين بايد مخاطبان خود را شناسايي کند. بداند در چه شرايطي زندگي مي کنند، تا حدي از خانواده آنها مطلع باشد. در اين صورت مي تواند پيام هاي ياددهي خود را شفاف منتقل سازد.
7- داشتن طرح درس: معلم، بايد زمان تدريس خود را حساب کند کتاب مورد تدريس را با طرح درس سالانه، بودجه بندي کند و همچنين طرح درس روزانه، داشته باشد و اطلاعاتي کافي و جامع درباره ي مراحل طرح درس نويسي داشته باشدف ارزشيابي تشخيصي،تکميلي، پاياني را بداند و در مراحل تدريس خود به کار بندد. هدف هاي جزئي و کلي و هدف هاي رفتاري را شناسايي کند. حيطه هاي آموزشي (دانش، درک و فهم، کاربرد،ترکيب قضاوت) را بداند و در طرح ريزي سؤالات و ارزشيابي هاي مستمر خود که در طرح سالانه خود در نظر گرفته است اعمال نمايد. ب) ابتکار دومين ويژگي قرن بيست و يکم، قرن ابتکار بود که در اين زمينه، معلم بايد داراي ويژگي هاي زير باشد.
1- خلاق است: معلم قرن بيست و يکم در اين رابطه ي خود خلاق است، دست به شيوه هاي جديد مي زند و دانش آموزان را نيز خلاق با مي آورد هر اندازه دانش آموز از نظر اطلاعات، غني تر باشد. انگيزه ي خلاقيت که در نهاد او بالقوه وجود دارد به فعليت مي رسد و اين صورت نمي پذيرد مگر اين که معلم و راهنما خودش، آراسته به صفت خلاقيت باشد.
2- ايجاد دنياي پرسش در کلاس: معلم مبتکر، کسي است که هميشه سؤالي براي مطرح کردن در کلاس داشته باشد و حس انگيزه ي کنجکاوي دانش آموزان را تحريک کند. آنان را به فعاليت و جنبش وا دارد. (در کلاس مرده و خسته کننده، مرتباً ديدگان دانش آموزان فقط به عقربه هاي ساعت مي باشد)، را روشن سازد و عشق يادگيري فنون جديد را در آنها زنده کند.
3- ايجاد دنياي تخيل در کلاس: معلم مبتکر به تخيل دانش آموزان احترام مي گذارد. يک انشاي نو يا يک نقاشي غير عادي را به مسخره نمي گيرد، از جنبه ي خلاقانه و مبتکرانه به آن مي نگرد زيرا تخيل است که خلاقيت و ابتکار را به دنبال دارد.
4- واهمه نداشتن از شکست: معلم مبتکر در به کارگيري مسائل از هيچ گونه شکستي نمي هراسد بلکه قوي و استوار مي ايستد، طرح هاي خلاق خود را آزمايش مي کند و جواب و نتيجه را مي گيرد و به همه منعکس مي کند.
5- خطرپذيري: معلم مبتکر در راه خود هر گونه خطري را مي پذيرد اعم از خطرات مالي يا غير مالي، زيرا به هدفش اميدوار و معتقد است.
6- قدرت تغيير پيش فرض ها: معلم مبتکر پيش فرض هاي جديد ارائه مي دهد و به يک مسئله از زواياي مختلف مي نگرد، پيش فرض هاي قديمي براي او جالب نيستند، مي انديشد در ذهن خود ((چرا)) پروري ذهني ايجاد مي کند و پيش فرض ها را تغيير مي دهد، تجربه مي کند، مي آزمايد تا بالاخره روشي جديد و طرحي نو در اندازد.
7- تشخيص پيش نيازهاي دانش آموزان: يکي از زمينه فعاليت هاي معلم اين است که از کجا شروع کند و پيش نياز فراگيران او چيست؟ نقطه ي شروع مبتکر سنتي و معمولي نيست، بهترين نقطه ي شروع را به کار مي بندد، گاهي با طرح سؤالي نوين با آوردن وسيله با ماکتي سؤال برانگيز و...
8- درمان ناتوانايي هاي يادگيري: معلم مبتکر دانش آموزان ناتوان را شناسايي مي کند و به درمان آنها مي پردازد. معلمي که با دانش آموزان يک دست خلاق و توانا کار کند، ابتکار خاصي شايد نتواند در کار خود به کار بندد، اما معلم مبتکر کسي است که با به کار بردن روش ههاي جديد آموزشي به دانش آموزان ناتوان کمک کند.
9- شناخت تفاوت هاي فردي: معلم مبتکر به تفاوت هاي فردي دانش آموزان توجه دارد . مي داند به هر کدام چه مسئووليتي بدهد و در چه زمينه اي آنها را خلاق بار آورد و استعدادهاي نهان آنان را در
چه رشته ي تحصيلي بارور سازد.
ج) مهارت و سرعت سومين مميزه ي قرن بيست و يکم، مهارت و سرعت است که معلم بايد داراي ويژگي هاي زير در اين مقوله باشد.
1- مهارت هاي فردي: شامل قدرت طرح ريزي مدل ذهني، به کارگيري اصول منطقي در تدريس، قدرت تجزيه و تحليل مسائل قدرت تصميم گيري.
2- مهارت هاي ارتباطي: مهارت هاي ارتباطي معلم شامل ويژگي هاي: کنترل احساسات، فن بيان، به کار بردن شعر و امثله در تدريس و گزارش دهي صحيح مي باشد.
3- مهارت در تدريس: بيشترين تأثير در اثر بخشي کار معلمان، مهارت در تدريس و اطلاع از دانش تدريس است و ارتباطي خاص بين دوره کارآموزي و عملکرد معلمان وجود دارد، معلم قرن بيست و يکم بايد با فنون جديد تدريس آشنا باشد و آنها در تدريس خود به کار گيرد.
4- استفاده از وسايل کمک آموزشي (تکنولوژي آموزشي): يکي از مقوله هايي که به مهارت و سرعت تدريس معلم کمک مي کند به کار بردن وسايل کمک آموزشي در امر تدريس مي باشد به ويژه در دوره مقطع ابتدايي.
5- مهارت تفکر انتزاعي: معلماني که تفکر انتزاعي بالايي دارند مي توانند با ديدهاي متفاوت به يک مسأله يا مشکل بنگرند( از ديد خودشان، دانش آموزان، مشاوران، مديران، اولياء و ...) بنابراين مي توانند راه حل هاي متفاوتي ارائه دهند و درباره ي مزايا و معايب هر برنامه، فکر و بهترين راه را انتخاب کنند و اگر نتايج پيش بيني شده، تحقق نيابد مشتاقند که برنامه را تغيير دهند. در هنگام برنامه ريزي مشکلات اضافي را مي توانند حدس بزنند و قبل از اين که مشکل روي دهد به طور منظم و اصولي پيشگيري هايي را تدارک ببينند، مهارت تفکر انتزاعي باعث مي شود معلمان در امر ياددهي موفق تر باشند.
6- مهارت تجزيه و تحليل مسائل: اين معلمان سطح تفکر انتزاعي فوق العاده بالايي دارند. در حوزه ي کلامي از هوش زيادي بهره مندند، سرشار از انديشه هاي عالي هستند. درباره ي موضوعات گوناگون به روشني بحث مي کنند، مي دانند انجام چه کارهايي لازم است و چه کارهايي ضرورت و اهميت ندارد. نکته اي که قابل ذکر است اين که هر چند در قرن بيست و يکم تحولات جهاني و واژه ي سرعت اطلاعات، ابتکارات، مفاهيم کليدي و خاص مي باشند اما ويژگي هاي معلم در فرهنگ ديني ما هميشه جاي خود را دارد که در کنار ويژگي هاي قبلي اهميت فراوان و به سزايي دارد چرا که هدف از تعليم و تربيت فراگيران تنها در زمينه ي علم نيست بلکه تربيت و پرورش ديني و رشد خصوصيات اخلاقي بسيار مهم است که در اين جا به ويژگي هاي اخلاقي معلم در قرن بيست و يکم مي پردازيم. د) ويژگي هاي اخلاقي
1- مراعات آداب و رسوم اجتماعي: بسياري از سعادت هاي اجتماعي مرهون ادب و مراعات آداب و رسوم اجتماعي است و به بهانه ي پيشرفت علم و تحولات و جهاني شدن نبايد معلم که الگوي اخلاق براي دانش آموزان خود است آداب و رسوم اجتماعي خود را کنار گذارد، حصارها را بشکند و حريم عفت و پاکدامني جامعه را کنار نهد.
2- نشاط و شادابي: معلم بايد به هنگام ورود به کلاس، مشکلات زندگي خود را که ناشي از تغيير و تحولات جامعه اش مي باشد نظير تورم، گراني، بيماري ها و ... همه را کنار گذارده و با روحيه ي شاداب و پرنشاط پا به دنياي کلاس نهد. اگر بي نشاطي، کسلي، افسردگي بر او غلبه کند موجب انتقال آن به دانش آموزان نيز مي شود و به قول نيچه: ((هيچ کاري که در آن روحيه ي شاد نقش نداشته باشد پيش نمي رود)). (رشد تکنولوژِي، 82)
3- آراستگي ظاهر: هر چند در قرن بيست و يکم سرعت، اهميت ويژه اي مي يابد و زمان و فرصت به حداقل مي رسد اما معلم بايد فرصت رسيدن به ظاهر را به خود بدهد و با ظاهري آراسته وارد کلاس شود. رسول اکرم (ص) قبل از خروج از منزل، مقابل آئينه مي رفته و ظاهر خود را مرتب مي کرده است و در جواب اين سؤال که چرا تا اين اندازه به اين موضوع اهميت مي دهند مي فرمودند: نمي خواهم باعث غيبت مردم شوم. معلم بايد از رسول اکرم (ص) که الگو و اسوه ي اخلاق است درس بياموزيد.
4- سعه ي صدر: اگر معلم در عصر تحولات و تغييرات، رفتار هايي خاص از دانش آموزان خود ديد بايد با سعه ي صدر با آن برخورد کند، دريا دل باشد و توانايي پشت سر گذاشتن هيجان هاي ناشي از پيشرفت در دانش آموزان خود را داشته باشد زيرا با سعه ي صدر، بسياري از مشکلات حل مي شود ((رب اشرح لي صدري ... و يسرلي امري ( سوره طه، آيه 25) )) با سعه ي صدر مي توان استعداد دروني فراگيران را شناخت و آنها را شکوفا کرد.
5- اخلاص: بارزترين ويژگي معلم در عصر شکوفايي علم، اخلاص است. مدرسه، درس، کلاس، رفتار، گفتار همه بايد بوي اخلاص بدهد. اگر به دنبال آموزش هاي جديد و تکنيک هاي جهاني است نبايد به خاطر ريا و رخ کشيدن خود و خودنمايي باشد، بلکه بايد اخلاص در کار داشته باشد و تنها خود را نبيند بکله هدفش پيشرفت جامعه و تعالي آن باشد و اگر اکسير اخلاص در کار معلم نباشد هر چند در زمينه ي علمي، معلمي موفق باشد اما ارزش معنوي نخواهد داشت.
6- شخصيت دان به ديگران: معلم موفق در قرن بيست و يکم، کسي است که علاوه بر اين که خود متشخص است براي ديگران اعم از دانش آموزان يا همکاران ارزش و شخصيت قائل است و با سخنان کنايه آميز نبايد ديگران را برنجاند، بلکه بايد راهنماي بقيه در راه يابي به موفقيت ها باشد ديگران را تحقير و در جمع سرزنش نکند ((ويل لکل همزه لمزه)) زيرا باعث عقده و کينه در وجود شخص مي شود و آتش انتقام را شعله ور مي سازد.
7- تعهد در کار: اگر معلم همگام با جامعه پيشرفت کرد و بر تمامي زواياي علوم و فنون جديد دست يافت اما در کارش به خصلت تعهد آراسته نگشت، جز زيان و خسران براي جامعه اش ارمغان ديگري نخواهد آورد. تعهد کاري موجب درست استفاده کردن از اطلاعات علمي مي شود، راه بکارگيري صحيح آنها را به معلم مي نماياند و گرنه علم در خدمت نسل کشي و تباهي جوامع مي شود؛ همان طور که اين وضعيت در غرب حاکم است.
8- تقوا: ويژگي هاي اوليه و مسلم براي قرن بيست و يکم، تقوا است. اگر معلم آراسته به خوي و خصلت تقوا نباشد، نسلي که تحت تعليم و تربيت او مي باشند عاري از اين صفت خواهند بود و کسي که تقوا نداشته باشد تحت تأثير فرهنگ هاي مخرب قرار خواهد گرفت و پديده ي تهاجم فرهنگي را با استقبال خواهد پذيرفت و يا اين که دچار غرور علمي کاذب مي گردد.
9- وظيفه شناسي: معلم قرن بيست و يکم، داراي خصلت وظيفه شناسي است. از زير بار مسووليت به بهانه هاي مختلف نمي گريزد، تأخير در کار ندارد، در کلاس درسش اتلاف وقت نمي کند، کم کاري در برنامه اش مفهوم ندارد و حتي گاهي بيش از وظيفه نيز کار انجام مي دهد و ايثار مي کند، فقط به کار از جنبه ي مالي و سود مادي نمي نگرد و در حين انجام وظيفه اش چشم داشت به تعريف، تمجيد يا پاداش و تشويق خاص و ... ندارد.
10- رأفت و مهرباني: معلم قرن بيست و يکم، مهربان است و با اين صفت کودکان و نونهالان را به خود جذب مي کند، پرخاشگر و تندخو و عصباني نيست، زمينه را براي هر گونه پرسش و سؤال فراهم مي کند، اجازه مي دهد به راحتي دانش آموزان با او گفتگو کنند، مشکلات درسي يا غير درسي خود را بازگو کنند.
11- نگرش و بينش صحيح: معلم قرن بيست و يکم، نگرشي درست و مثبت از مسائل دارد. مسائل جديد و نوآوري ها را با ديد مثبت مي نگرد که روحيه رقابت جويي را در او تقويت مي کند نه اين که کاستي هاي او را به رخش کشد، در تجزيه و تحليل اين نوآوري ها قوي و قدرتمند است و آنها را مغتنم مي شمارد و به خوبي استفاده مي کند. (افروز، غلامعلي)
12- تقدم منافع جامعه نسبت به منافع خود
نتيجه گيري
تحول اساسي و پايدار در هر جامعه در گرو متحول شدن نظام تعليم و تربيت آن جامعه است و محور اصلي تحول و توسعه ي نظام تعليم و تربيت بهبود کيفيت کار معلم، شناخت و ويژگي هاي آنها مي باشد.
معلمان به عنوان پايه گذاران انديشه هاي علمي، مبلغان ارزش ها و مسووليت هاي اجتماعي به کودکان ما مي باشند و حرف اول را در تربيت منابع انساني مي زنند و هيچ حرفه اي همچون شغل معلمي تاثير موثري در جوامع ندارد. طرفداران و مبلغان تحول و توسعه در جوامع بايد بيش از هر کس حاميان واقعي معلمان باشند و سياست گزاران آموزش و پرورش با در نظر گرفتن حقوق و مزاياي شغلي ويژه براي معلمان مدارس و يا دارا بودن مدرک تحصيلي و تخصص و تعهد مورد نظر، دغدغه هاي زندگي را براي آنان کاهش دهند زيرا معلم يک هديه الهي است و بسياري از بزرگان فرهنگ ما و ديگر فرهنگ ها افتخارشان اين بوده که سال هاي پربرکت عمر خود را در مدارس طي کرده اند نظير پياژه، اريکسون، مرحوم باغچه بان، استاد نيرزاده، شهيد رجايي، باهنر و ... از طرفي معلمان بايد بدانند در چه شرايط متحول جهاني زندگي مي کنند فکر و عمل و توان خود را محدود به مرزهاي جغرافيايي خود نکنند از قدرت ابتکار، خلاقيت و مهارت برخوردار باشند، فعاليت هاي خود را محدود به چند کتاب يا جزوه که در مراکز تربيت معلم يا در طول کار خود با آن آشنا شده اند نکنند زيرا که دنياي پيچيده و متحول امروز مستلزم يادگيري مداوم و فرزند زمان خود بودن و فعاليت، حساسيت و خلاقيت است و به گفته آلبرت انيشتن افراد انساني را نبايد همچون ابزارهايي بي جان در نظر گرفت و جوانان را به مثابه ي شخصيت هاي متعادل و موزون بايد به جامعه تحويل داد. (رشد تکنولوژي، شماره 155) در پايان از خداوند متعال مي خواهيم که به معلمان ما توفيق روزافزون در امر ياددهي عنايت فرمايد و آنان را به صفات حميده، آراسته گرداند و صبوري و بلند همتي و آزاد انديشي را به آنان اعطاء فرمايد تا بتوانند در تربيت و آموزش نسل سالم و صالح و خلاق موفق باشند چرا که آينده ي ايران در گروه کارآيي دانش آموختگان امروز مي باشد.
منابع و ماخذ:
- تکنولوژي آموزشي، شماره 19، اسفند ماه 1382
- تکنولوژي آموزشي شماره 19، فروردين 1383
- معلم خوب من، آيت اله مظاهري، 1370
- سايت آموزش و پرورش www.Amoozeshvaparvaresh.Org
- ويژگي ها و قابليت هاي مورد انتظار از معلمان، غلامعلي افروز، دانشگاه تهران، 1382
- استانداردهاي آموزش فضاي قرن 21، حسين حنيفه 1382
- تدوين استانداردهاي کيفيت معلمان، اعظم ملايي نژاد، 1382
- رشد مديريت مدرسه، شماره 15، فروردين 1383
http://www.learngroup.ir ارسال توسط کاربر محترم سايت : iman129080