بر روي تاثير اين جمله در دانش آموزان ، مقداري تامل کنيم ؛ "ما هم اشتباه کرديم آمديم معلم شديم و با شما کله پوک ها سر و کله مي زنيم ، اگر رفته بوديم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اينها بود" ...اين جمله مشهور را در يکي دو دهه پيش برخي ها در کلاس عنوان مي کردند...
منظور از افت تحصيلي چيست؟
افت تحصيلي کاهش نسبي فعاليت درسي و مطالعه يک دانش آموز در يک دوره نسبي در مقايسه با دوره نسبي قبل از آن مي باشد.مثلاً کسي که طي سه ماه نمرات در حد 15 داشته اما در دو هفته اخير در تمامي يا تعدادي از دروس نمرات حدود 12 کسب کرده، مي گوييم در حال حاضر نسبت به سه ماه پيش افت تحصيلي دارد. منظور از آوردن کلمه نسبي اين است که افت تحصيلي تنها شامل دانش آموزان ضعيف نبوده حتي کسي که چند ماه پيش نمرات حدود 18 داشته اگر در حال حاضر نمرات حدود 16 کسب مي کند ، دو نمره نسبت به دوره قبل افت دارد.
عوامل موثر بر افت تحصيلي:
1. عوامل مربوط به خود دانش آموز
· عوامل فيزيولوژيکي و جسمي مانند ضعف بينايي و شنوايي و غيره
· عوامل ذهني و رواني مانند ميزان هوش و قدرت حافظه و سلامت رواني
· نداشتن هدف واقعي و عيني و روشن از تحصيل
· عدم انگيزش دروني براي تحصيل و مطالعه
· نداشتن اعتماد به نفس کافي
· ضعف اراده در تصميم گيري هاي تحصيلي و مطالعه و اجراي تصميمات
· عدم برنامه ريزي دقيق از لحاظ زمان و ميزان مطالعه روزانه
· نداشتن روش مطالعه مناسب براي دروس مختلف
· مهارت هاي مطالعه نادرست (مهارت هاي درست مطالعه در آخر اين بحث ذکر مي گردد
2. عوامل مربوط به خانواده
· اختلاف خانوادگي و خانواده آشفته ، طلاق فيزيکي يا رواني والدين ، وجود نا مادري يا نا پدري و غيره
· اختلاف فرزندان با خانواده مانند لجبازي با والدين و اعتراض به جو خانواده
· وابسته و متکي نمودن فرزندان به والدين در امور درسي و تکاليف منزل از دوران ابتدايي
· تحقير ، سرزنش و مقايسه نادرست فرزندان با همسالان موفق و در نتيجه پايين آوردن اعتماد به نفس و خود پنداري آنان
· تغييرات منفي در خانواده مانند ورشکستگي سياسي و اقتصادي و اعتياد و غيره
· تغيير در جهت ارتقاي سريع و غير مترقبه سطح اقتصادي يا اجتماعي خانواده و از خود باختگي و غافلگير شدن فرزندان و انواع انحرافا
3 . عوامل مربوط به مدرسه
· گروه همسالان مانند مزاحمت و شوخي هاي نابجا در کلاس درس
· رفتارهاي نا مناسب عوامل اجرايي مدرسه مانند مدير ، معاونين ، دبيران و مشاوران
· جو عمومي حاکم بر مدرسه از لحاظ درسي مانند سخت گيري بيش از حد دبيران در دادن نمره به خاطر بالا فرض کردن سطح علمي مدرسه يا همرنگ شدن دانش آموز با ساير دانش آموزان ضعيف با فرض اينکه همه دانش آموزان مدرسه ضعيف هستند
4. عوامل مربوط به اجتماع
دوستان نا باب
استفاده نادرست از کلوپ هاي ورزشي ، بدن سازي ، بيليارد و غيره
استفاده نادرست از کافي نت ها و گيم نت ها گذراندن وقت زياد در خيابان ها و خارج از منزل
مهارت هاي صحيح مطالعه
مطالعه با فاصله: مطالعه بي وقفه و مستمر موجب خستگي و بيزاري از مطالعه مي شود؛ روش درست ، مطالعه ي با فاصله و استراحت در ميان دو وعده مطالعه ميباشد. مورد زير الگوي مناسبي است » 90 دقيقه مطالعه و 15 دقيقه استراحت ، 75 دقيقه مطالعه و 30 دقيقه استراحت ، 60 دقيقه مطالعه و 45 دقيقه استراحت ، 45 دقيقه مطالعه و استراحت نسبي زياد و انجام ساير امور روزانه » يادتان باشد به هر ميزان که ميزان مطالعه در يک روز افزايش مي يابد خستگي زياد شده و به دقايق استراحت زيادتري نياز داريد و مدت زمان مطالعه مرحله بعدي بايد کاهش يابد.
عدم مطالعه در کنار وسايل صوتي و تصويري روشن
لب خواني به جاي بلند خواني
مطالعه در حالت نشسته و آرامش به جاي حالت حرکت و قدم زدن
مطالعه به موقع و بيدار نماندن در شب براي حضور مناسب در کلاس يا جلسه امتحان روز بعد
مطالعه نکردن در موقع خستگي
عدم مطالعه طوطي وار (بدون درک و تلخيص و طبقه بندي)
مطالعه نکردن با حالت افسردگي
شروع مطالعه از مطالب آسان به مشکل
مطالعه نکردن در حالت نگراني و اضطراب
افت تحصيلي يکي از موضوعاتي است که شايد همه دانش آموزان در طول سالهاي تحصيل خود با آن دست و پنجه نرم کرده باشند.
گاهي اوقات افت تحصيلي از عوامل دروني نشات مي گيرد و گاهي نيز عوامل محيطي دارد. اقتصاد بيمار ، تدريس بد ، وابستگي به کمکهاي آموزشي خارج از مدرسه ، بيماري ، سرخوردگي هاي اجتماعي و خانوادگي و... از جمله عواملي هستند که هر کدام در افت تحصيلي دانش آموزان نقش بسزايي دارند.
يکي از دلايل عمده افت تحصيلي مخصوصا در دانش آموزان دوران دبستان وابستگي آنها به والدين است. مثلا وابستگي اي که در دوران ابتدايي بين والدين و فرزندان شکل مي گيرد و وقتي آن نيروي کمکي به هر شکلي يا علتي نتواند ديگر به آنها کمک کند آن وقت زمينه افت تحصيلي در فرزند شما به وجود مي آيد. از آنجا که وابستگي به مرور زمان شکل مي گيرد قطع وابستگي نيز بايد در طول زمان صورت بگيرد. کودک شما بايد روزي روي پاي خود بايستد و بتواند تکاليفش را به تنهايي انجام دهد ، ولي عادت دادن او به اين که هميشه کسي ، دوستي يا قوم و خويشي است که در دروس مدرسه به آنها کمک کند اين تفکر که هميشه کسي براي تکيه کردن وجود دارد را در ذهن او تقويت مي کند و سرانجام با از بين رفتن اين تکيه گاه تحصيلي نشانه هاي افت تحصيلي در کارنامه فرزند دانش آموز شما جلب توجه مي کند.
اين به اين معني نيست که اصلا به دانش آموزان خود کمک نکنيد بلکه هدف شما از کمک بايد اين باشد که او را در شرايطي قرار دهيد که اگر ضعفي دارد روي پاهاي خود بايستد. البته اگر شما به طور ناخواسته کودک تان را به خود وابسته کرده باشيد با اولين تلاش نمي توانيد شرايط لازم را براي داشتن استقلال تحصيلي در او به وجود بياوريد و حتي ممکن است قطع کمکهاي آموزشي شما سبب افت تحصيلي موقت فرزند دانش آموزتان شود، ولي اين دوره مدت زيادي به طول نخواهد انجاميد ؛ البته شما بايد زمان مناسبي را براي قطع کمکهاي آموزشي خود انتخاب کنيد. براي مثال در جريان امتحانات نبايد يکدفعه پشت فرزند خود را خالي کنيد.
بهترين زمان براي اين کار وقتي است که امتحانات جدي در پيش روي فرزند دانش آموز شما وجود ندارد. اگر والدين ، فرزندان خود را به جاي يادگيري در مدرسه به يادگيري در محيط خانه وابسته کنند براي هميشه معلول يک علت بزرگ باقي خواهند ماند.
مشکلات خانوادگي
دعواهاي خانوادگي زن و شوهر و تداوم آنها يکي از عواملي است که بشدت سبب تضعيف روحيه و افت تحصيلي دانش آموزان مي شود. از آنجايي که کودکان در چنين لحظاتي زود انرژي و توان خود را از دست مي دهند و نمي توانند همزمان با تحصيل بار مشکلات خانوادگي را نيز به دوش بکشند خسته و ناتوان مي شوند و اولين آثار خستگي روحي آنها را مي توان در کيفيت نمرات درسي آنها مشاهده کرد.
والدين نبايد در چنين شرايطي از فرزند دانش آموز خود توقع نمرات خوب داشته باشند و به او بگويند اين دعواها ربطي به تو ندارد. چنين چيزي غير ممکن است زيرا فرزندان جزيي از محيط خانواده هستند و هر چيزي چه مثبت چه منفي تاثيرات زيادي روي آنها در محيط خانواده خواهد داشت. اين وظيفه والدين است که مراقب روحيه فرزندان دانش آموز خود باشند تا مانع از فرورفتگي شخصيتي آنها شوند و به اين ترتيب راه را بر هر نوع زمينه انحرافي که در چنين لحظاتي آينده فرزندان را تهديد مي کند ببندند.
اظهارات نامناسب در حضور دانش آموزان
گاهي اوقات يکي از عوامل افت تحصيلي دانش آموزان معلمها هستند. گاهي ديده شده تعدادي از معلمان بعضي اوقات در سر کلاس درس شروع به شکايت از وضع مادي خود مي کنند و ناخواسته اين پيغام را براي دانش آموزان مي فرستند که تحصيل در شرايط امروز جامعه فايده اي ندارد و کساني که در جستجوي وضع مادي بهتري مي گردند بايد آينده بهتر را در بازار کار جستجو کنند. بايد به خاطر داشت که اين تبليغات سوئ دانش آموزان را منحرف مي کند و همين انحراف از تحصيل زمينه ساز افت تحصيلي آنها مي شود.
اعتماد به نفس دانش آموز خود را تقويت کنيد
کمبود اعتماد به نفس در دانش آموزان يکي از عواملي است که دانش آموزان را از تلاش و خودباوري باز مي دارد و سبب افت تحصيلي شديد آنها مي شود. والدين بايد به دانش آموزان خود کمک کنند تا خودشان را باور کنند و بتوانند خلاقيت هاي تحصيلي خودشان را بروز دهند. ترس از رفوزه شدن يا گرفتن نمرات بد در امتحانات آخر سال يکي از عوامل خطرناکي است که سبب افت تحصيلي شديد دانش آموزان مي شود.
ترس از شکست ، انرژي دانش آموزان را ضعيف مي کند و آنها را به عقب هل مي دهد. مي شود با صحبت کردن و تعريف خاطراتي از دوراني که خودتان نيز دانش آموز بوديد ترس آنها را از امتحانات کاهش دهيد. بعضي از دانش آموزان خيلي زودرنج هستند و به همين علت زود به مرز افسردگي مي رسند. والدين بايد به آنها راه مبارزه با مشکلات را بياموزند. بايد به فرزند دانش آموز خود بياموزيد تمام مشکلاتي که بر سر هر انساني مي آيد به خاطر اين است که آنها نتوانند خوب پيشرفت کنند و مشکلات نيز همين را مي خواهند. به فرزند دانش آموز خود بياموزيد که مقاومت و استقامت را در خود تقويت کند. البته والدين خود بايد الگوي مناسبي براي فرزندان باشند. هر گام موثري که شما در راه تقويت اعتماد به نفس فرزندتان بر مي داريد زمينه سازي براي پيروزي هاي تحصيلي آينده آنها خواهد شد.
مثلا وقتي معلمي به جاي تقويت انگيزه دانش آموزان براي ادامه تحصيل و کسب نمرات بهتر به آنها مي گويد که پول در بازار ريخته و با گفتن اين که ما هم اشتباه کرديم آمديم معلم شديم و با شما کله پوک ها سر و کله مي زنيم يا اگر رفته بوديم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اينها بود اين گونه افکار را در سر کلاس درس مطرح مي کنند و مقام معلم را پايين مي آورند ، همين پيام در ذهن دانش آموزان تاثير مي گذارد و سبب انحراف ذهني آنها مي شود.
به همين ترتيب والدين نيز در افت تحصيلي خيلي نقش دارند. يک حرف مي تواند سرنوشت دانش آموزي را عوض کند و سبب دلسردي او از ادامه جدي تحصيلات شود. بايد مراقب اظهاراتي که در حضور دانش آموزان درخصوص آينده و فارغ التحصيل شدن مي شود بود. بعضي از والدين ناخواسته اين طرز فکر را در ذهن فرزندان خود به وجود مي آورند که درس خواندن به بيراهه رفتن است. به خاطر داشته باشيد از آنجا که فرزندان شما در سن کم تجربگي هستند و از اظهارات اطرافيان نزديک خود الگوبرداري مي کنند نبايد در حضور آنها چيزهايي را بيان کرد که تاثيرات منفي بر آنها داشته باشد.
دوستان ناباب
يکي از عوامل ديگر که سبب افت تحصيلي شديد دانش آموزان مي شود معاشرت با افراد ناباب است. فراموش نکنيد که دوستان در سرنوشت فرزندان شما نقش خيلي موثري دارند. بکوشيد به طور غير مستقيم کنترلي روي دوستان فرزندان خود داشته باشيد و مراقب ارتباطهايي که آنها با ديگران در خارج از محيط خانواده برقرار مي کنند باشيد. در مدرسه دانش آموزان زيادي با افکار و شخصيت هاي متفاوت وجود دارند که همگي آنها مي توانند تاثيرات مثبت و گاه نامطلوبي روي فرزند شما داشته باشند. طبيعتا شما هميشه نمي توانيد همراه فرزند خود باشيد ، ولي مي توانيد به او بياموزيد هر کسي را به دوستي قبول نکند. بکوشيد علاوه بر داشتن شناختي از دوستان نزديک فرزندان خود شناختي نيز از خانواده آنها داشته باشيد.
غذا و بيماري
بيماري مي تواند در افت تحصيلي دانش آموزان نقش داشته باشد. والدين همواره بايد مراقب جسم و روح فرزندان خود باشند و به تغذيه آنها در طول سالهاي تحصيل بخصوص هنگام امتحانات اهميت ويژه اي قائل شوند. دانش آموزان بايد غذاي مناسبي ميل کنند تا انرژي مورد نياز براي يادگيري در سر کلاس درس را داشته باشند. دانش آموزاني که غذاي کافي نمي خورند همواره در سر کلاس درس خسته ، افسرده و زودرنج هستند و چيزي ياد نمي گيرند.
کشش به سوي غير همجنس
خيلي از دانش آموزان در فاصله سالهاي راهنمايي - دبيرستان دل به عشقهاي زودرسي مي دهند که سبب انحراف فعاليت هاي ذهني آنها از مطالب درسي به احساسات زودگذر مي شود. در چنين شرايطي دانش آموزان به جاي صرف انرژي خود براي مطالعه دل به احساسات خود و طرف مقابل مي دهند و تمام تلاش خود را براي جلب توجه طرف مذکور متمرکز مي کنند و از مسير اصلي منحرف مي شوند. بايد دانست کمبود عاطفه در دانش آموزان به سرعت خود را نشان مي دهد.
والدين مي توانند براي بازگشت مجدد فرزند دانش آموز خود به مسير اصلي زندگي نقش موثري در اين خصوص ايفا کنند. ارتباط برقرار کردن با غيرهمجنس در طول تحصيل در سال هاي آخر دبيرستان که سالهاي سرنوشت سازي در آينده دانش آموزان هستند سبب تغيير هدف و علاقه مي شود. به دانش آموزان خود بياموزيد که دوست داشتن درس و نه دوست داشتن ديگران آنها را به پيروزي مي رساند. دانش آموزاني که از درس راهي براي رسيدن به هدف نساخته اند انگيزه هم براي پيروزي ندارند.
تكليف خانه
تكليف دانش آموزان در منزل فعاليتي هدفدار، تكنيكي و وسيله اي در خدمت يادگيري است لذا نبايد آنرا به منزله وسيله اي جهت پر كردن اوقات فارغت دانش آموزان و يا سرگرم كردن آنان تلقي نمود. تكليف بايد با تواناييها و علايق دانش آموزان مطابقت داشته باشد.
مدت تكليف بايد متناسب باشد با مدت زماني كه لازم است دانش آموز در منزل صرف امور درسي كند. ولي گهگاه اين تناسب رعايت نمي شود. و تكاليف سنگين بر دانش آموزان تحميل مي شود كه موجب خستگي و دلسردي مي شود.
«كرزيك (1966) در يكي از مطا لعاتش از محصلين علل بي ميلي شان به انجام تكاليف را جويا شد. آنان عمدتاً اين سه مورد را ابراز داشتند: مزاحمتهاي درون خانه _ عدم جذابيت تكاليف _ تماشاي تلويزيون _ آموزگاران نيز مهمترين علل را به ترتيب عدم علاقه به درس و مدرسه _ زياد بودن تكاليف و عدم رسيدگي و كنترل اولياء ذكر كرده اند. »1
معلم بايد در خصوص زماني كه هر دانش آموز براي انجام تكليف صرف مي كند و نيز از علاقه پشتكار، استعداد، سرعت عمل، و... اطلاعات كافي داشته و بر اين اساس براي دانش آموز تكليف تعيين كند. و گاه نيز دانش آموز به دلخواه خود از بين آنها، تكليف براي خود انتخاب كند.
محتواي كتب درسي
از عوامل مهم و تعيين كننده در افت يا پيشرفت تحصيلي دانش آموزان كتابهاي درسي است كه به دانش آموزان ارائه مي شود. اين مسئله از دو جهت در نظام آموزشي حائز اهميت است. اول آنكه: ارزشيابي تحصيلي و استخدامي، تعيين صلاحيت علمي افراد و نيز ملاك ورود به دانشگاهها و مراكز آموزشي عالي، و... بر محور كتابهاي درسي و فهم محتواي آن استوار است. دوم اينكه: اگر بگوييم كتب درسي تنها وسيله آموزشي است كه در اختيار معلمين قرار مي گيرد، سخني به گزاف نگفته ايم.
اكنون اين سئوال به جاست كه آيا تنه هدف نظام تعليم و تربيت انتقال محتواي كتب درسي به دانش آموزان است؟ آيا انتظار جامعه، از نظام آموزشي تنها انباشته كردن اصطلاحات و مفاهيم موجود در كتب درسي است در ذهن دانش آموزان يا نه آنچه مهم است، تربيت صحيح و اسلامي دانش آموزان است. يعني ايجاد جو و محيطي مطلوب در مدرسه براي رشد و پرورش استعداد هاي نهفته و شكوفا كردن قوه ابتكار و خلاقيت، آموزش آداب و ارزشهاي اسلامي به دانش آموز است تا با آمادگي قبلي كافي افرادي سازنده براي جامعه تربيت شوند.
«آنچه بايد در هر نظام تعليم و تربيت و ملحوظ باشد، تربيت شهروندان سازگار، ساختن و پرداختن شخصيتهاي سالم، انتقال علوم و معارفي است كه ابعاد وجود مختلف جهان هستي را مي شناساند. » 2پر واضح است كه انتقال علوم و معارف تنها نقش ابزار و مقدمه دارند نه هدف. لكن متأسفانه آنچه در نظام آموزشي ما به عنوان هدف اصلي قلمداد مي شود تنها انتقال دانش و معارف موجود در كتابهاست!
نقش انگيزش درپيشرفت تحصيلي دانش آموزان ويادگيري آنها
ايجاد هوشياري وتوجه دردانش آموزان: وجوددقت وتوجه ازعوامل مهم درفراگيري مطالب درسي است ودقت وتوجه کم سبب يادگيري ضعيف دردانش آموزان مي گردد.بنابراين معلمان ومربيان براي افزايش سطح توجه ودقت دانش آموزان، باتوسل به تدابيروروشهاي مختلف،مي توانند توجه دانش آموزان رابه مطالب درسي جلب نمايند.درحقيقت معلم بايددرکلاس درس،نقش يک محرک رابازي کند.معني دار کردن مطالب،پيچيدگي وسهولت ياسختي وآساني مطالب وگفته ها،رفتارهاي معلم ازقبيل نگاه کردن يکسان وهمه رامخاطب قراردادن،کيفيت نوشته هاي معلم برروي تخته،همه به طورمستقيم توجه ودقت دانش آموزان راتحت تأثيرقرار مي دهد.معلم بااستفاده ازتدابيرآموزشي مي تواند بعدازايجادتوجه ودقت دردانش آموزان آن رادرسطح مطلوب حفظ نمايد.ازسوي ديگرکم يازيادبودن علاقه دانش آموزان نسبت به يادگيري وآموختن موضوعهاي مختلف درسي به تجارب آنها دربرخوردبااين موضوع ها ارتباط دارد.تجارب يادگيري دانش آموزان دردرسهاي مختلف وقتي به صورت موفقيت ها يا شکست هاي پي درپي باشد، سبب ايجاد تصوراتي نسبت به تواناييهادررابطه بايادگيري موضوع هاي مختلف مي شودوحتي انگيزه آنهارادررابطه باموضوع هاي مشابه،تحت تأثيرقرار مي دهد.اگردانش آموز معتقد باشدکه درگذشته،دريادگيري مطالب مشابه بامطالب جديد موفق بوده است باعلاقمندي ودقت به مطالب جديدگوش فراداده وآنها رامي آموزد، اما اگر به اين اعتقاد رسيده باشدکه يادگيري مطالب جديد نيزمانند يادگيري مطالب مشابه درگذشته منجر به شکست خواهد شد،نسبت به يادگيري آن مطلب ازخودعلاقه نشان نخواهد داد.اين انگيزه هاي مثبت ومنفي ابتدا مشخص ومحدود به موضوعهاي خاص درمدرسه هستند،اما باافزايش تجارب مثبت يامنفي، گسترش مي يابند وتا آنجا پيش ميروند که تمام دروس رافرامي گيرند. اگر تجارب داتش آموزازمحيط مدرسه خصوصاً درسالهاي نخست تحصيلي حاکي از وجودشايستگي ولياقت درمدرسه باشد،تجارب احساس موفقييت وافزايش اعتماد به نفس درسالهاي آتي نيزتکرار خواهد شد.چنين فردي قادرخواهد بود باتکيه براين تجارب موفقيت آميزدرحين تحصيل آن رابه زندگي واقعي خودتعميم دهد وبدون تحمل سختي بربحران ها،فشارهاواسترس هاي شديددرزندگي غلبه کند.اين احساس لياقت وشايستگي که در مدرسه آموخته مي شود،وي راقادرمي سازددرحل مسائل ازروشهاي واقع بينانه اي استفاده کند.ازسوي ديگر،تجارب شکست وعدم شايستگي طي ساليان تحصيل درمدرسه دردانش آموزان سبب ايجاد علائمي ازاحساس حقارت وخودکم بيني وپريشاني مي شودوبرارتباطات آنها دردنياي خارج ازمدرسه نيز تأثيرمي گذارد.
پيشنهادهايي براي برانگيختن وحفظ توجه وعلاقه به يادگيري دردانش آموزان:
* معلمين گرامي به دانش آموزان خودنشان دهيد که به آنها علاقه داريد وآنها به کلاس شما«تعلق» دارند. اسامي آنان رايادبگيريد.
* همکاري ميان دانش آموزان رابااستفاده ازانواع شوراهاي دانش آموزي(تحصيلي،بهداشتي)تشويق کنيد
* درصورت لزوم درشيوه کاري خود تغييردهيد وميان ساعات تدريس طولاني وسخت،فرصت استراحت کوتاهي مثلاً يک حرکت ورزشي ساده رافراهم کنيد.
* براي تشويق روح همکاري،جلساتي براي درميان گذاشتن مسائل تشکيل دهيد.
* ارزش يادگيري رابه دانش آموزان گوشزد کنيد ومحدوديت ها وزيانهاي عدم يادگيري رايادآورشويد. تأثير مشوق هادرانگيزه: مشوق عاملي است که دستيابي به آن،انگيزه هاي افرادراارضامي نمايد.براي دانش آموزان نمره خوب ورسيدن به پاسخ صحيح يک مسئله هردومشوق به حساب مي آيند.درواقع مشوق ها همان تقويت کننده هاي مثبت بوده وعاملي هستندکه افرادبراي دستيابي به آن کوشش مي نمايند.
تقويت کننده هاي مثبت به چهاردسته تقسيم مي شوند:
1-تقويت کننده نخستين:مانند آب وغذاکه درحقيقت نيازهاي فيزيولوژيکي موجودزنده را ارضا مي کند.
2- تقويت کننده شرطي:مانند پول ، نمره ، مقام ، شغل و ...
3- تقويت کننده اجتماعي:مانند توجه،محبت،تائيد،لبخندزدن ونوازش کردن و ... هستند.
4- تقوين کننده شخصي:که به آن انگيزش دروني نيزگفته مي شودکه درحقيقت رضايت خاطرحاصل از يادگيري وکسب دانش ازآن موارد مي باشد.اين انگيزه ها نيازي به تقويت کننده هاي مشخص خارجي نداشته بلکه فعاليت يادگيري ونتايج حاصل ازآن،خوداثرتقويتي دارند.باتوجه به تقويت کننده هاي فوق الذکربه معلمين ووالدين توصيه مي شود که دردانش آموزان به تدريج اثر انگيزه هاي بيروني راکم کرده ومشوق انگيزش دروني باشند تابدين ترتيب دانش آموزان يادگيري رابه خاطر يادگيري وفراگرفتن آموخته هاي جديدانجام دهند،نه به خاطرکسب مشوق هاي مادي وزودگذر.
به معلمين ووالدين گرامي توصيه مي شودکه به موارد زيرتوجه کنند:
* معلمان ارارائه مطالب کسل کننده واستفاده ازروشهاي يکنواخت تاحدامکان خودداري کرده وتنوع درشيوه تدريس رارعايت کنندوازمتکلم وحده بودن پرهيزنمايند.
* ميزان توجه ودقت شاگردان به معني داربودن مطالب،تازگي،پيچيدگي وسادگي مطالب نسبت مستقيم دارد،بنابراين،اين امرهمراه باتغييردررفتارمعلم حين درس توجه ودقت دانش آموزان راافزايش خواهدداد.
* استفاده ازتشويق هاي کلامي مانند عالي،مرحبا،احسنت پس ازعملکرددرست شاگردان سبب افزايش و تقويت يادگيري مي گردد.
* والدين ومعلمين ازنمرات دانش آموزان تنها به عنوان وسيله اي براي دادن بازخوردوتوجه هرچه بيشتر آنان به نقاط ضعف وقوت خود وميزان يادگيري ايشان استفاده کنند،نه بعنوان وسيله اي براي تنبيه.
*معلمان مطالب آموزشي بصورت متوالي ازساده به مشکل ارائه دهند تادرابتداشاگردان دريادگيري مطالب ساده موفقيت بدست آورند وانگيزه آنها درکسب يادگيري هاي بعدي افزايش يابد.
* معلمين ازايجادرقابت وهم چشمي دربين دانش آموزان،خودداري ورزند.
* معلمين بااستفاده ازمثالها واصطلاحات آشناوساده،زمينه افزايش سرعت يادگيري راايجادکنند.
* استفاده ازبحث هاي گروهي،بازيهاي آموزشي،ايفاي نقش مراجعه به کتابخانه وجمع آوري اطلاعات و آگاهي ازميزان پيشرفت خود سبب افزايش علاقه وتوجه دردانش آموزان مي گردد. درانتها يادآوري اين نکته مهم به نظرمي رسد که ايجاد فضاي آزاديادگيري بدون احساس ترس واضطراب ازعدم موفقيت وشکست،تشويق دانش آموزان به اظهارعقايدوانديشه هاي خودودرنتيجه افزايش حس مسئوليت وقبول توانائيها وشايسته گيهاي خودازاموربسيارمهمدرفراگيري سريع تر ومناسب تراست.
منابع:
1- سيف،علي اکبر- روانشناسي پرورشي ، انتشارات آگاه ، چاپ اول 1376
2- ريتاويکس،نلسون-الن سي،ايزرائل،ترجمه محمدتقي منشي-انتشارات آستان قدس 1375
بودن با درك و فهم دانش آموز و حتى زمان و مكان آموزشى با چالش هاى جدى روبه رو هستيم. با اين شيوه جريان يادگيرى به يك جريان مكانيكى مبدل شده. نقاط ضعف اين شيوه طرح محتواى كتب درسى عبارتند از:
1- معلومات تكه تكه شده و مجزا از يكديگر در قالب دروس مجزا ارائه مى شود لذا سريع فراموش مى شود و از كاربرد علوم آموخته شده كاسته خواهد شد.
2- برنامه درسى با موضوع محور ارتباطى با دنياى واقعى دانش آموز ندارد و مسائل و مشكلات و امور زندگى دانش آموز به طور پيوسته در برنامه درسى او گنجانده نشده است.
3- به توانمندى ها، علايق و نيازها و تجربه هاى گذشته دانش آموزان توجه كافى مبذول نمى شود. لذا انگيزه هاى لازم براى يادگيرى از آنها را سلب مى كند.
4- محتواى كتب بايد با زندگى طبيعى بيگانه نباشد.
5- درك دانش آموز از محتوا نبايد تحت الشعاع كميت آموزش قرار گيرد.
6- مهارت هاى شناختى مورد توجه قرار گيرد.
7- باتوجه به گسترش دانش بشرى و پيداشدن قلمروهاى جديد در علم و كثرت موضوع هاى درسى هماهنگى با طول زمان كلاس، تعداد شاگردان و فضاى آموزش ندارد.
از طرفى مى دانيم:
1- همه معلمين توان طراحى درسى را ندارند.
2- همه متخصصين هم آشنايى با تدوين برنامه درسى را ندارند.
3- برنامه درسى هاى روييدنى كه از تعامل بين معلم و شاگرد به وجود مى آيد به هدف هاى اجتماعى تعليم و تربيت و ميراث فرهنگى نمى تواند توجه كافى مبذول كند.
4- به هدف هاى مشترك و عام دست نمى يابيم.
لذا نياز داريم:
1- متخصصين رشته هاى گوناگون با ادبيات برنامه ريزى آشنا باشند.
2- مولفين در محل اجراى محتواى درس قرار بگيرند.
3- به نقد و بررسى محتوا پرداخته شود.
4- نظرات معلمين، نيازهاى دانش آموزان و جامعه و تجزيه و تحليل بررسى ها را يكپارچه كنند.
تصميم گيرى هاى آگاهانه مبتنى بر روش هاى روشن بينانه متكى بر اهداف كلى باشد و توان اجراى اهداف رفتارى را نيز داشته باشد.
5- محتواى دروس با تغييرات علوم، جوامع، علايق و نيازهاى يادگيرنده و جامعه متغير باشد.
ب: سطح علمى معلم
معلمى چيزى فراتر از يك تخصص علمى است. معلم بايد با زمينه هاى تربيتى، روانشناسى، برنامه ريزى، طرح درس و شيوه هاى آموزش آشنا باشد كه اين امر با يك برنامه ريزى دقيق در سطح دانشگاهى كه معلمين بعد از دستيابى به تخصص رشته اى بايد در علوم رفتارى دوره ببينند بعد از تسلط كامل به جريان آموزش وارد نشوند. شغل معلمى جاى آزمون و خطا نيست. متخصص آگاه و كاردان بايد معلم باشد. معلمان در دوره هاى تربيت معلم براى تدريس و برنامه ريزى آگاهى هاى لازم را كسب كنند شناخت دائمى با نيازهاى دانش آموزان لازمه كار معلمى است. در دنياى امروز نقش حاكمانه معلم كه زاييده خبرگى اوست به نقش تسهيل كنندگى و مشاور و راهنماى يادگيرنده تبديل شده.
ج: ناآشنايى با حيطه عاطفى دانش آموزان
در سيستمى كه يادگيرى براساس علايق و نيازهاى فراگيران نيست ايجاد انگيزه تقريباً صفر است و در صورتى كه انگيزه و رغبت درونى براى يادگيرى لازم است مواجه شدن كودك با مسائل واقعى ايجاد شگفتى، كنجكاوى و محرك درونى براى او مى نمايد و احتياج به تشويق و تنبيه و محرك هاى بيرونى ندارد. در سيستم ما دانش آموزان به كسب دانش و معلومات نائل مى شوند اما سطحى و صورى و متكى بر حافظه آنها است در صورتى كه يادگيرى بايد معنادار و پايدار باشد.
مهمترين انتظار از سيستم آموزشى تربيت عقلانى است. حال ما تا چه اندازه فرزندانمان را با مسائل واقعى مواجه مى كنيم تا تفكر كنند و با عقل و تدبير خود به حل مسئله بپردازند.
موضوع تعليم و تربيت رشد در بعد عقلانى، عاطفى، اجتماعى و اخلاقى است.
ادراك صحيح مطلب، مقايسه نظرات، درك ارتباط ميان مطالب، استنتاج، استدلال و ارزيابى تا چه حد در برنامه هاى آموزشى ما دنبال مى شود. مسئوليت پذيرى، رعايت حقوق ديگران، ارزشگذارى به كار ديگران و در نظر گرفتن عدالت در بحث تا چه اندازه مدنظر واقع مى شود.
پس بررسى افت تحصيلى فقط بررسى چرايى آمار مردودى و تجديدى نيست چه بسا كسانى كه مردود مى شوند ولى از نظر موضوع تعليم و تربيت به مرحله رشد رسيده اند و چه بسا سيستم ارزشيابى ما دچار نواقصى است.
در سيستم آموزش و پرورش تا چه حد كارايى (انگيزه* تخصص) تقسيم بر (هزينه* زمان) كلاس اندازه گيرى مى شود.
به اقتصاد زمان نظرداشتن بايد يكى از اهداف ما باشد.
استقلال عقلانى و سرعت در انتقال يادگيرى، افزايش بازدهى آموزشى را فراهم مى آورد. با چنين تفكراتى هر دانش آموز برنامه آموزشى خاص خود را نياز دارد. هر دانش آموز بايد نقطه شروع و جايگاهى را كه در آن قرار دارد شناسايى كند و پيوستن بين مطلب جديد و قديم برقرار شود و هر شخصى با سطح خود ارزشيابى شود.
مهارت هاى چگونه يادگرفتن و كشف مجهول را بايد در اختيار دانش آموزان قرار داد. متاسفانه در شرايط كنونى كه با نقصان هاى مهارتى معلمان روبه رو هستيم مسئوليت واگذارى اين زمينه به ايشان داراى محدوديت است.
با استفاده از وسائل كمك آموزشى _ رسانه اى آموزش داده شود.
آنچه كه از out come نظام بر مى آيد برآورد نظامى است كه نوع طراحى آن موجب گريز دانش آموزان از مدرسه شده است.
يكى از دلايل ترك بى موقع مدرسه بى ارتباطى محتوا با زندگى و شغل و جامعه آنان است. بايد در نظام آموزش و پرورش ظرفيت ايجاد ارتباط زندگى و مدرسه را به وجود آوريم تا از نرخ ترك تحصيل بكاهيم. نجات نظام آموزش و پرورش از حالت خشك و بى روح انتزاعى و بى معنا براى دانش آموزان شايد يك راه اصلى جلوگيرى از افت تحصيلى باشد.
تطابق كيفيت يادگيرى در محيط هاى آموزشى با يادگيرى هايى كه در محيط هاى طبيعى اتفاق مى افتد در مدرسه در قالب زنگ ها با يادگيرى موضوعى سر و كار داريم، حال آن كه در وراى مرزهاى مدرسه افراد در بستر زمان به گونه اى جارى و پيوسته بدون تقسيم بندى حوزه اى از دانش زندگى مى كنند، بايد مشوق پويايى و رفتار خلاق دانش آموزان بود.
هدف آسا ن كردن كار معلم و سازمان نباشد بلكه هدف بايد آنچه باشد تا يادگيرى موثر و كارا رخ دهد. پژوهش ها مويد آن است كه مغز انسان در دريافت معنا و مفهوم به كاوش براى كشف نقشه ها و پيوندهاى متقابل ميان عناصر و مولفه هاى يادگيرى مى پردازد لذا طراحى آموزشى بايد برمبناى ارتباط و پيوندى منطقى موجه باشد و با تلفيق مطالب از وجود مطالب تكرارى غيرضرورى بكاهيم و پيوسته و مستمر در حال پالايش برنامه هاى درسى باشيم و پيوسته و مستمر در حال آموزش معلم (در حين خدمت) باشيم. هر برنامه اى علاوه بر معيارهاى عقلانى مستلزم در نظرگرفتن شرايط و امكانات محيط اجرا اعم از امكانات و شرايط انسانى و فيزيكى است.
روزنامه جام جم
http://www.learngroup.ir ارسال توسط کاربر محترم سايت :iman129080