سال شمار احساسات زنانه
کودک وقتي به دنيا مي آيد . پدر و مادر ش مي دانند روزي بزرگ شده سنين نوجواني و جواني را طي کرده و به بزرگسالي و پيري مي رسد .
اين سير هميشگي زندگي است از اين ميان آنها تلاش فراواني مي کنند تا کودکشان رشد مطلوبي داشته و رشد رواني – اجتماعي و جسماني مناسبي داشته باشد تا هنگام پيري معضلات و مشکلات زيادي نداشته باشد .
والدين خوب مي دانند رشد رواني – جسمي و اجتماعي کودک دخترشان با خردسال پسر فرق مي کند و دختران و زنان از کودکي تا پيري مراحل پرفراز و نشيبي را مي گذرانند .
دکتر غلامرضا عليزاده ، محقق جامعهشناسي و مدرس دانشگاه، تربيت و رشد متفاوت دختران در دوره هاي مختلف سني شان را ناشي از فرهنگ خاص يک جامعه مي داند . او معتقد است : « زنان هم مثل مردان در پروسه رشد شان از نوزادي به نوباوگي و از کودکي به نوجواني و جواني و در نهايت ميانسالي و پيري رسيده که در اين جريان تجربيات فراواني به دست آورده و رفتار هاي متناسب با شرايط اجتماعي دارند .
به بيان ديگر هر چه سن بالاتر مي رود فرآيند اجتماعي شدن اعم از جامعه پذيري و فرهنگ پذيري در زنان نيز رشد مي کند و طبيعتاً هوش او نيز تقويت مي شود و همين موضوع باعث برتري برخي زنان نسبت به مردان مي شود .
از جمله اين که در بسياري از موارد هوش اقتصادي زنان ممتازتر از مردان است بطوري که مطالعات نشان مي دهد چنانچه مديريت هزينه هاي خانه برعهده زن قرار گيرد راحت تر بين درآمد و هزينه هاي زندگي تعادل برقرار مي کند . »
دکتر عليزاده همچنين هوش عاطفي زنان را بالاتر از مردان دانسته و مي گويد : « زنان در اموري که به شکيبايي بيشتري نياز دارند مناسب تر عمل مي کنند و علاوه بر آن ريزبيني و تيزبيني زنان بيشتر است بنابراين در اموري که به دقت بيشتري احتياج دارد قويتر عمل مي کنند . »
البته برتري زنان در اين موارد انکار کننده موفقيت مردان در آنها نيست .
زنان در برخي موارد کاستي هاي فراواني دارند که استرس و ضعف جسماني از جمله آنها است . اين موفقيت ها و ضعف هاي زنان در دوره هاي سني يکسان نيست و همواره با تغيير شرايط سني و اجتماعي و موقعيتي تغيير مي کند .
کودکان دختر
کودک دختر وقتي بهدنيا مي آيد از طريق فرهنگ رشد پيدا مي کند . او با توجه به ظرافت هاي جسمي به لحاظ رواني نيز ظريف ، کوچک و ضعيف شناخته مي شود .
بنابراين فرهنگ پذيري و نقش پذيري جنسيتي دختران نيز تحت تأثير همين قضاوت ها قرار مي گيرد .
دکتر علي همت يارزاده ، روانشناس معتقد است : « کودک تا قبل از يادگيري زبان ، والدين با اصرار فراوان و نادانسته او را تشويق به فعاليت ها و رفتار هاي دخترانه مي کنند و به صورتي عملي با خريدن عروسک و اسباب بازي هاي دخترانه او را از پسر ها متمايز مي کنند ، اما کودک حداقل تا دو سال نخست تفاوتي بين خود و جنس مخالفش حس نمي کند تا اين که کودک به سن چهار يا پنج سالگي رسيده و تفاوت بين خود و يا پدر و مادرش را درک مي کند زيرا در اين دوره والدين به صورت کلامي دخترشان را تفهيم مي کنند مي بايست متفاوت از پسر ها رفتار کرده و رفتاري ظريف تر و مناسب تر داشته باشند . »
گذشته از نوع برخوردي که با کودک دختر مي شود . دختر بچه نياز هاي متفاوتي در اين سنين نيز دارد . الهه شفايي درباره اين نيازها در اين دوره مي گويد : « در کودکي ، کودک از در آغوش گرفتن مادرش احساس امنيت و آرامش مي کند و اين احساس با بزرگ تر شدن او گسترش پيدا مي ند و تعلق خاطر او نسبت به برخي چيز ها افزايش پيدا مي کند .
کودک دختر در اين سن به اسباب بازي هاي دخترانه و عروسک و اتاق خودش تعلق خاطر بيشتر دارد . همچنين يکي ديگر از نياز هاي دوران کودکي نياز به جلب توجه است خصوصاً نياز به جلب توجه در دختر هاي چهار يا پنج ساله بيشتر به چشم مي خورد در اين دوره اگر به جلب توجه دختران اهميت داده نشود آنها علائمي مثل پرخاشگري و لجبازي نشان مي دهند . »
الهه شفايي همچنين درباره نياز به استقلال کودکان دختر مي گويد : « در کودکي دختران استقلال خود را با مستقل غذا خوردن ، بازي مستقلانه و داشتن اتاقي مستقلانه نشان مي دهند . کودکان دختر همچنين به لحاظ هوشي و تکلم جلوتر بوده و زودتر زبان را مي آموزند . همچنين دختران در کودکي به لحاظ اجتماعي روابط بهتري دارند . »
نوجوانان دختر
دختران وقتي به سن بلوغ مي رسند انتظارات والدين ، آشنايان و جامعه از آنها اوج مي گيرد . همت يارزاده مي گويد : « در اين دوره نه تنها خانواده بلکه جامعه ، مدرسه ، دوستان و آشنايان نيز از آنها انتظار رفتار دخترانه داشته و حتي تحولات فکري آنان را نيز تحت نظر دارند . از طرف ديگر دختران که به داشتن اندامي متناسب و دخترانه تشويق مي شدند حالا به دليل تغييرات هورموني برخي اندام هاي بدنشان مثل دست ها و پا ها بزرگتر و عضله اي تر شده و حتي افزايش وزن نيز پيدا مي کنند اين مسئله باعث مي شود دختر نوجوان احساس کند ديگر مورد قبول والدين و جامعه نيست و دچار استرس و افسردگي شود . »
الهه شفايي همچنين معتقد است نياز ها در اين دوره نيز در دختران تغيير مي کند : « احساس امنيت در اين دوره گسترش پيدا کرده و تعلق خاطر به وسايل شخصي و دوستان و روابط اجتماعي افزايش پيدا مي کند .
توجه در دوره نوجواني نيز از نيازهاي دختر نوجوان است . در اين دوره اگر از طريق تشويق هاي خانواده و يا افراد مورد قبول حس توجه نوجوان ارضا نشود نوجوان با گريه و اضطراب و واکنش هاي رفتاري نامناسب جلب توجه مي کند . استقلال نيز در اين دوره شکل متفاوت تري گرفته و به صورت جدي تري مطرح مي شود . او دائماً خواستار آن است که پدر و مادر در کارش دخالت نکرده و بگذارند او تصميم هاي مستقلانه اي بگيرد . روابط اجتماعي در دوران نوجواني افزايش پيدا کرده و از محدوده خانواده و آشنايان فراتر رفته و دايره هايش بيشتر مي شود . »
دختر جوان
بالاخره بحران نوجواني در دختران به پايان رسيده و آنها پا به مرحله جواني مي گذارند اين سن بحران دوره قبل را ندارد اما ويژگي هاي اين دوره استرس زاترين ويژگي هاي رشدي را در خود دارد .
دکتر همت يارزاده در اين باره مي گويد : « در اين سن دختران جوان به ثبات مورد نظر رسيده و وارد فعاليت هاي اجتماعي همچون دانشگاه ، ازدواج و کار مي شوند . در واقع نوع خواسته ها، علاقه و اميالش تغيير مي کند خصوصاً آن که برخي زنان و دختران جوان مطابق با فرهنگ شان مسائل جديدتري پيدا مي کنند .
در فرهنگ هاي سنتي زنان از ادامه تحصيل منع مي شوند و آنها با عقب ماندگي فرهنگي عميقي رو به رو مي شوند آنها به دنبال اين مشکل فرهنگي در ازدواج و مراحل بعدي زندگي نيز معضل بزرگي پيدا مي کنند .
البته در اين جوامع زنان کار نمي کنند و استرس شغلي زنان جامعه مدرن را ندارند . در عوض زنان جوامع مدرن به ادامه تحصيل تشويق مي شوند و تقريباً تا سنين بالا درس مي خوانند . از اين نظر ديرتر ازدواج کرده و توقع ، نگرش و خواسته هايش نيز تغيير مي کند . »
دکتر غلامرضا عليزاده در اين مورد مي گويد : « از بعد جامعه شناختي زنان جوامع مدرن بيشتر در معرض استرس قرار دارند . آنها از زماني که از منزل خارج مي شوند تا وقتي به سرکار برسند با استرس هاي اجتماعي متفاوتي که ناشي از پاره اي رفتار هاي نامناسب اجتماعي است رو به رو شده و در محيط کار نيز الگوي رفتاري و هنجاري مناسب وجود ندارد و بيشتر تحت قضاوت قرار مي گيرند . مطالعات نشان داده در اين جوامع استرس زنان دو برابر مردان است که ناشي از روابط اجتماعي آنهاست . »
دکتر عليزاده همچنين مي گويد : « زنان پس از فعاليت در محل کارشان مسئوليت هاي خانه داري و تربيت فرزندان را هم بر عهده دارند که اين مسئله استرس آنها را زيادتر مي کند . بنابراين بايد چاره اي انديشيده شود تا اين استهلاک در زنان کاهش پيدا کند . »
الهه شفايي نيز بر گسترس احساس امنيت ، توجه ، استقلال و روابط اجتماعي در اين دوره تأکيد کرده و مي گويد : « در اين دوره زنان جوان با ازدواج و يکي شدن احساس با همسر خود احساس رضايت و امنيت مي کنند و در اين دوره شديداً نيازمند تأييد و توجه هستند و با تصميم گيري درباره ازدواج استقلال خود را اعلام مي کنند . »
فعاليت هاي جسمي در دوران جواني به اوج خود رسيده و وضعيت جسماني زنان در اين دوره نيز مطلوب است . لذا در دوره جواني نيز فرد جوان بيشتر دوست دارد با دوستان خود روابط اجتماعي گسترده داشته باشد .
زن ميانسال
در سنين ميانسالي دغدغه زنان تغيير مي کند . در اين دوره فرزندان آنها بزرگتر شده و به سنين نوجواني يا جواني رسيده اند .
دکتر همت يارزاده مي گويد : « مادر در اين سن نگراني زيادي نسبت به تربيت ، وضعيت اجتماعي و تحصيلي فرزندان خود دارد شايد نگراني و خواسته هايش از همسرش تغيير پيدا کرده باشد ، اما فرزندان بخش اعظمي از نگراني هاي او را تشکيل مي دهند .
علاوه بر کار در خارج از منزل آنها مسئوليت هاي زيادي را در منزل بر عهده دارند . در اواخر دوره ميانسالي نيز زنان با پديده بازنشستگي و احساس رخوت و فرسودگي ناشي از بيکار ماندن رو به رو ميشوند .
به علاوه آن که آنان به لحاظ جسماني دچار يائسگي شده و وضعيت رواني متفاوتي پيدا مي کنند . او حتي احساس مي کند توانمندي و علاقه اش نيز تغيير کرده است . »
دکتر عليزاده نيز به اين دوران پر بحران به عنوان دوران پر از استرس و تغيير رفتار و حالات رواني آن ياد کرده و مي گويد : « با شروع دوره يائسگي زن با ويژگي رفتاري خاصي رو به رو مي شود . اگر مردان جامعه با اين ويژگي رفتاري آشنا نشوند و مهارت هاي لازم براي اين دوره از زندگي زنان را نياموزند ممکن است پاره اي از رفتار ها را با شکل خاصي تجزيه و تحليل کنند و اين مسئله منجر به افزايش تنش هاي خانوادگي شود . بنابراين در اين دوره مي بايست روانشناسان و روانپزشکان آگاهي هاي لازم را به جامعه بدهند تا ساير اعضاي خانواده زنان در اين دوره دريابند پاره اي از رفتار هاي زنان تحت تأثير تغييرات هورموني و غدد درون ريز است . شوهر نيز با اين علم برخورد مناسب تري با همسرش خواهد داشت . »
الهه شفايي نيز درباره نياز هاي اين دوره مي گويد : « زن با احساس تعلق به فرزندانش احساس امنيت مي کند و با تعريف و تمجيد ديگران به احساس رضايت دست مي يابد . او همچنين استقلال خود را با استقلال شغلي و اداره زندگي نشان مي دهد . توان جسمي زن در اين دوره روبه افول گذاشته و با شروع دوران يائسگي به اوج خود مي رسد . همچنين در اين دوره زنان براي ايجاد روابط با ديگران محدوده زماني و شناختي ندارند و با ديگران و حتي افرادي که نمي شناسند روابط اجتماعي گسترده برقرار مي کنند . »
سالخوردگي
با پاگذاشتن زنان به سنين پيري و سالخوردگي آنها ممکن است استرس خانوادگي مثل به سامان رساندن فرزندان نداشته باشند و حتي احساس آرامش بيشتري داشته باشند اما تغيير وضعيت جسماني و هورموني در آنها احساس درماندگي بيشتري را به وجود مي آورد .
دکتر همت يارزاده مي گويد : « زنان در دوران پيري تغيير فکري ، نگرشي و جهان بيني متفاوتي پيدا کرده و بيشتر به بحث هاي سياسي- اجتماعي تمايل پيدا مي کنند . مواجه شدن با پديده سالخوردگي باعث مي شود بسياري از زنان بازگشتي به گذشته داشته تا زندگي و فعاليت هايشان را بار ديگر مرور کنند . شايد بتوان اين دوره را بهعنوان آرامش پس از توفان ارزيابي کرد . البته اين به آن معنا نيست که زنان در اين دوره به آرامش کامل مي رسند . در اين سن وضعيت جسماني زنان را اذيت مي کند اما آنها تمايل دارند با آشنايانشان روابط اجتماعي داشته باشند .
الهه شفايي معتقد است همه نياز ها در اين دوره دوباره به دوران قبل باز مي گردد و افول پيدا مي کند ؛ « احساس امنيت درست مثل دوران کودکي با تعلقات خانوادگي و خانه و وسايل آن تأمين مي شود . در اين دوره اگر نياز به تعريف و تمجيد از زن سالمند ارضا نشود زمينه افسردگي و اختلالات جسمي او افزايش پيدا مي کند . بهعلاوه احساس استقلال او مجدداً بازگشت داشته و مانند دوره کودکي او خود اصرار به انجام کار هاي شخصي اش دارد . ارتباط جمعي زن سالمند هم محدود تر شده و بيشتر تمايل دارد با بچه ها و نوه هايش ارتباط داشته باشد . »
منبع:iran-newspaper.com ارسال توسط کاربر محترم سايت : sajad2007