چکيده
عصر کنوني، عصر بحران ها و چالش هاي بنيان افکن است. بشر امروز براي رسيدن به تعادل رواني و موفقيت در روابط فردي و اجتماعي چاره اي جز روي آوري، به اخلاق و تربيت اخلاقي ندارد. امروزه رويکرد اخلاقي به منزله ي يکي از مهم ترين رويکردها در قلمرو برنامه ريزي درسي به شمار مي رود. در اين رويکرد، برنامه هاي درسي ابزاري مؤثر در رشد و توسعه ي فضايل اخلاقي و مهارت هاي اجتماعي در فراگيران است و آنان را براي برخورد مناسب با مسائل و موضوعات جديد آماده مي سازد. هدف اين مقاله، بررسي رويکردهاي اخلاقي و ارائه ي عناصر اصلي ديدگاه اخلاق مدار در برنامه ي درسي است.
بايد آموزش اخلاق به منزله ي يک درس در برنامه درسي يا در ارتباط با دروس ديگر توسط دست اندرکاران تربيتي، به ويژه معلمان، مورد توجه قرار گيرد. براي تربيت اخلاقي مي توان سه بعد شناختي، عاطفي و عملي در نظر گرفت. در اين ابعاد، توانايي ها و قابليت هايي از حيث دانش، گرايش و عمل در فرد پديد مي آيد.
کليد واژه ها: تربيت اخلاقي، برنامه درسي، پرورش منش.
مقدمه
در دوران رنسانس و پس از آن، با پيشرفت هايي که در زمينه علوم تجربي در کشورهاي غربي به دست آمد، به تدريج توجه به آموزه هاي اخلاقي و به دنبال آن توجه به تربيت اخلاقي کمرنگ و حتي در مواردي نيز با اخلاق و فضايل اخلاقي مبارزه شد. اما به تازگي به سبب آسيب هاي جدي که از اين ناحيه به سلامت جامعه و افراد وارد شده است، توجه به آموزش مسائل اخلاقي افزايش چشمگيري داشته است. يک فرد تربيت شده و فرهيخته به چه کسي اطلاق مي شود؟ آيا فرد تربيت شده به فردي اطلاق مي شود که جامعه معتقد است او اطلاعات مهمي دارد يا فرد تربيت شده کسي است که مهارت هاي کافي براي ايجاد يک زندگي خوب دارد؟
اخلاق جمع خلق است و در لغت بر صفت رسوخ يافته اي در نفس آدمي دلالت مي کند که معمولاً کارها و افعال، متناسب و مطابق با آن صفت، بدون نياز به تفکر و تأمل از انسان صادر مي گردد. اخلاق و تربيت اخلاقي، يکي از ارکان اساسي فرهنگ بشري را تشکيل مي دهد و به همين سبب اين موضوع از ديرباز در فرهنگ ها مورد توجه بوده، و امروزه نيز در بسياري از کشورها مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. بخش زيادي از آموزه هاي ديني اديان مختلف را اخلاقيات تشکيل مي دهد. تجربه ي بشري نشان مي دهد که انسان هيچ گاه حتي در دوره ي مدرن و پسامدرن هم بي نياز از تربيت اخلاقي نيست.
برنامه درسي بايد بيش از گذشته در جهت گيري خود به آموزش باورها و ارزش هاي ديني و اخلاقي حساسيت نشان دهد. ايجاد مصونيت اعتقادي و ارزشي، در فضا و شرايطي که مصونيت فيزيکي منتفي و دست نايافتني است، ضروري مي باشد.(1) همچنين، يکي از هدف هاي اساسي تربيتي، توجه به ارزش هاي انساني و درک ارزش هاي اخلاقي و معنوي است.(2)
هدف از مقاله حاضر، بررسي اين مسئله است که چگونه برنامه ريزان درسي و معلمان مي توانند درسازمان دهي فعاليت ها، به گونه اي عمل کنند که دست يابي دانش آموزان به اهداف تعيين شده ي اخلاقي و دروني ساختن هر يک از ارزش هاي ياد شده به منزله ي جزئي جدايي ناپذير از شخصيت دانش آموزان ميسر شود. براي رسيدن به يک چارچوب عملي قابل استفاده در کلاس درس، بايد به بررسي رويکردهاي تربيت اخلاقي متعدد پرداخته شود. سپس بر اساس نقاط قوت هر رويکرد، ديدگاه مناسب برنامه ي درسي اخلاق مدار ارائه مي گردد.
تربيت اخلاقي در اسلام
نفس مسئله ي بعثت انبيا و نزول کتب آسماني و به طور کلي مأموريتي که آنها براي هدايت و تربيت همه ي انسان ها داشتند، محکم ترين دليل بر امکان تربيت و پرورش فضايل اخلاقي در تمام افراد بشر است. آياتي مانند «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأمِّيِّينَ عَلَيهِم آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِم وَ يُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ وَ إن کانُوا مِن قَبلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ» (جمعه: 2) و آيات مشابه آن، به خوبي نشان مي دهد که هدف از مأموريت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله، هدايت و تربيت و تعليم و تزکيه همه ي کساني بود که در «ضلال مبين»(گمراهي آشکار) بودند. بنابراين، مي توان گفت رشد و تربيت در اسلام، رشد و تربيت اخلاقي و ارزشي اوست.
در پژوهش هايي که در دوره ي معاصر در جهان اسلام درباره ي تربيت اخلاقي انجام شده است، مي توان به دو رويکرد اشاره کرد: الف)رويکرد فلسفي: در اين رويکرد، محقق دلالت هاي مکاتب فلسفي خاص در زمينه ي تربيت اخلاقي جهان اسلام را استخراج، و بر اساس آن نظريه اي درباره ي تربيت اخلاقي ارائه مي کند؛ ب)رويکرد متني: در اين رويکرد، تربيت اخلاقي از منابع اسلامي، يعني قرآن و حديث؛ کشف و استخراج مي شود. رويکرد متني را مي توان در مقوله ي مستقلي به نام رويکرد ديني قرار داد. دانشمندان مسلمان مانند فيض کاشاني، در تربيت اخلاقي بيشتر به رويکرد نقلي و حديثي تکيه کرده اند. روش برخورد قرآن با مقوله ي اخلاق و تربيت اخلاقي، نظر به وجه الله است. منطق ويژه ي قرآن کريم در تهذيب اخلاقي آن است که انسان ها را به آن درجه از اوصاف جميله اخلاقي رهنمون سازد که ديگر هيچ محل و موضوعي براي رذايل اخلاقي باقي نماند. در مطالعه و بررسي متون اسلامي «تقوا» به معناي اجتناب از مواضع فساد، روح تمام اخلاقيات اسلامي را تشکيل مي دهد. سراسر آموزه هاي قرآن و سنت و سيره ي معصومان نشان دهنده ي چنين اولويتي است.
هنگامي که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «من براي تکميل فضايل و مکارم اخلاقي برانگيخته شدم»، بايد توجه داشت که واژه ي «برانگيخته شدم» يک معناي اجمالي دارد و آن مبعوث شدن است و يک معناي تفصيلي دارد و آن اينکه 23 سال برخورد با مشکلات، براي به پايان رساندن مکارم اخلاق بوده است. بي شک معناي رسالت پيامبر و نزول آيات قرآن و همه ي احاديث و روايات، براي اخلاق ــ انسان سازي ــ بوده است. با توجه به اينکه پيامبر صلي الله عليه و آله در حديثي ديگر مي فرمايند: «انما بعثت معلما»، نقش تربيتي معلمان براي تحول در نظام تعليم و تربيت و رشد اخلاقي در دانش آموزان بر اساس سيره ي پيامبر اعظم صل ي الله عليه و آله يکي از وظايف مهم آموزش و پرورش است.
حضرت علي عليه السلام در وصيت نامه خود خطاب به امام حسن عليه السلام مي فرمايند:
پسرم! بدان محبوب ترين چيزي که از ميان گفته هايم در اين وصيت نامه به آن تمسک جويي، تقوا و پرهيزگاري است. پسرم خويشتن را معيار و مقياس قضاوت بين خود و ديگران قرار بده؛ پس آنچه را براي خود دوست مي داري براي ديگران دوست بدار و آنچه را که براي خود نمي پسندي براي ديگران نيز مپسند. ستم مکن؛ همان گونه که دوست نداري به تو ستم شود. نيکي کن؛ همان طور که دوست داري نسبت به تو نيکي کنند. براي خويشتن چيزي را زشت بدان که همان را براي ديگري قبيح مي شماري؛ به همان چيز براي مردم راضي باش که براي خود مي پسندي.(3)
در حوزه ي مطالعات اخلاقي، بين انديشمندان مسلمان مي توان سه مکتب و مشرب عمده ي اخلاقي را مشاهده کرد که عبارتند از: الف)اخلاق فيلسوفانه: توصيه اصلي اين مکتب براي تربيت اخلاقي، اعتدال بخشيدن به قواي دروني است. اين شيوه به دليل مشکلاتي که براي تفسير «اعتدال» دارد و همچنين عدم جامعيت آن در تفسير و توجيه همه مفاهيم اخلاقي، نقد شده است؛ ب)اخلاق عارفانه: اخلاقي است که عارفان مروج آن بوده اند. محور اين نوع اخلاق که بيشتر بر تربيت اخلاقي و سير و سلوک تکيه دارد، مبارزه و مجاهده با نفس است؛ ج)اخلاق نقلي: يعني اخلاقي که محدثان با نقل و نشر اخبار و احاديث در ميان مردم به وجود آورده اند.
شيوه ي مورد قبول در اخلاق اسلامي، ترکيبي از ويژگي هاي مثبت موجود بين اين سه مشرب است. بنابراين، سعي مي شود اولاً اخلاق اسلامي از نظر شکل و محتوا در حد امکان بر اساس قواعد عقلاني و منطقي تنظيم و تبيين گردد؛ ثانياً از دستاوردها و تجربيات عارفان در حد امکان استفاده شود و ثالثاً، ملاک و معيار داوري اخلاقي همواره قرآن و روايات باشد.(4)
منبع:معرفت اخلاقي (1) ادامه دارد...