اشتياق به نجف اشرف
علاقه استاد به نجف اشرف آنقدر زياد بود که توصيف آن مشکل است . جائي که شاه ولايت در آنجا مدفون باشد بمنزله صد است ، ( چونکه صد آمد نود هم پيش ماست) يعني همه چيز در آنجا براي اهلش جمع است.
بارها مي فرمود:
من اگر نجف بروم حالم خوب مي شود، آنقدر نجف هيبت از صاحب هيبت ،اميرالمؤمنين عليه السلام دارد که اگر اعلم علماء به آنجا بيايند همانند يک طلبه معمولي مي مانند .
علاقه بسيار ايشان به حرم اميرالمؤمنين عليه السلام و دريافت کثرت برکات وافرمادي و معنوي سبب شد که در هجران ديار موحدان دائما" بسوزد!
مي فرمودند:
سرزمين نجف منور است، وقتي توي ماشين از کربلا به نجف مي آمديم دخترکي قبل از يک فرسخ به نجف مي گفت:
مادر ببين چقدر اين سرزمين نوراني است!!
گاهي آنقدر توصيف نجف مي کردند که انگار شهر ديگري در دنيا وجود ندارد و مي فرمود:
همه ايران يک نجف نخواهد شد. نجف چيز ديگري است، حتي مساجد کوچک آنجا داراي يک معنويتي است که مساجد بزرگ ايران مثل مسجد گوهرشاد خراسان آن معنويت را ندارد.
فرمود:
آنقدر نجف مهم است که مانند مرحوم شيخ زين العابدين مرندي که مجتهدي مسلم و باتقوا بود، مي آمد جلو درب صحن اميرالمؤمنين عليه السلام آنجا که گداها مي نشستند، مي نشست. وقتي مي گفتند آقا اينجا خوب نيست؟
مي فرمود:
اينجا جائي است که امام زمان و حضرت خضر به طرف حرم مي روند، من هم نشسته ام تا شايد توجهي به من کنند.
مي فرمودند:
در نجف 360 پيامبر دفن هستند ولي در کربلا 260 پيامبر مدفونند، عظام حضرت آدم و جسد نوح کنار اميرالمؤمنين عليه السلام هستند .
در زيارت حضرت آمده:
السلام عليک يا مولاي و علي ضجيعتک آدم و نوح
سلام بر تو اي مولاي من و بر دو هم قبرت آدم و نوح عليهما السلام.
آري نجف جائي است که قبر اميرالمؤمنين عليه السلام را نوح پيامبر 700 سال قبل از طوفان ، براي وصي پيامبر ساخته بود.
يازده امام آنرا زيارت کردند و امروز حضرت بقيه الله عليهما السلام به زيارت جدش مي رود، و از روايات ظاهر مي شود که از نظر ثواب و اجر زيارت قبر اميرالمؤمنين عليه السلام از همه ائمه ( ع ) بالاتر و مهمتر است.
مرحوم سيد هاشم رضوي شاگرد سيد علي آقا قاضي مي فرمود:
آقاي کشميري از معجزات نجف است، چون آن حوزه چنين افرادي را پرورش نمي دهد.
توسل به امير المومنين ( ع )
درباره توسل به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند:
هر مشکل که برايم در نجف پيش مي آمد، مي رفتم صحن اميرالمؤمنين عليه السلام و هفت بار « نادعلي» مي خواندم و مشکلم حل مي شد.
محبت امير المومنين ( ع )
مرحوم جعفر آقا مجتهدي « ره» مدفون در حرم امام رضا عليه السلام که با استاد سالها رابطه دوستي داشتند بارها گفته بود:
هر وقت آقاي کشميري را مي بينم به ياد اميرالمؤمنين مي افتم.
علاقه به وادي السلام نجف
استاد مي فرموند :
اول کسي که مرا با وادي السلام آشنا کرد و فرمود؛ براي ارواح مؤمنين حمد و بعضي سوره ها را بخوان و به آنان هديه کن، که آنها برايت دعا مي کنند( و بارها غروبها با هم به وادي السلام رفتيم) مرحوم شيخ ذبيح الله قوچاني ( متوفي 1414 مدفون در سرداب صحن امام رضا )عليه السلام بود.
بعضي شبها به وادي مي رفتيم، عمامه زير سر و عبا به رو مي انداختيم و مي خوابيديم.
با اينکه قبرستان مخوف بود و من هم شجاع نبودم اما ميل شديد وادارم مي کرد که شبها به قبرستان بروم و از هيچ چيز نترسم. گاهي هم در گرماي شديد نجف به وادي مي رفتم، و بعضي درسها را در وادي براي طلاب تدريس مي کردم.
در وادي دو مقام وجود دارد: يکي مقام امام صادق عليه السلام و ديگر مقام امام زمان ( عج)، که آنان آنجا نماز خواندند.
لزوم داشتن استاد
در سيره و روش آيت الله کشميري استاد حاذق نقشي بسيار برجسته دارد بارها از ايشان شنيده شد که :
استاد جزء لوازم اوليه تهذيب و جهاد اکبر است و بدون آن بسيار مشکل است، چه آنکه آفات و عوارض و شهوات نفس را کسي ميتواند مدوا کند که خود اين راه را رفته باشد و حاذق باشد.
احترام به بزرگان دين
استاد مي فرمودند :
در نجف اين چنين بود که اگر اهل علمي راه عرفان را پيش مي گرفت به او اتهام تصوف مي زدند. يکي از بزرگان نجف به من گفت:
نزد آقاي قاضي مي روي؟
گفتم: آري!
گفت: او شما را از اجتهاد ساکت مي کند. !
مرحوم آيت الله سيد عبدالعلي سبزواري به درس خارجش رفتم، او اهل دل بود. ايشان اوايل کارش در مدرسه آخوند خراساني بود، به خاطر اتهام به صوفي بودن بيرونش کردند.
ايشان مي فرمودند:
اينان نمي دانند هرگاه يکي از استخوانهاي تقوا و عارفي مي ميرد معمولا" بعدش بلا مي آيد، الان همه رفتند، شما زحمت بکشيد جاي آنان را بگيريد، آنهائي که من ديدم الآن نيستند...
معيار درس خوب
درباره کساني که خوب درس مي دهند مي فرمود:
خوب درس دادن معيار نيست که به درد قبر و قيامت بخورد، معيار خوبي نزد حق تعالي، تدريس با تهذيب است.
نصيحت به طلاب
عده اي جهت عمامه گذاشتن خدمت ايشان آمده بودند و تقاضاي نصيحت کردند، استاد فرمودند:
عمامه گذاشتن شرط دارد، و آن اينکه دائم در حضور خدا باشيد و غفلت نکنيد!
استخاره عنايتي
استاد در مسجد مسابک ( شيره پزها) امامت جماعت داشتند، و در تابستانها در صحن کربلا نماز جماعت مي خواندند، چون جد ايشان آقا سيد حسن کشميري و عموي بزرگ ايشان آقا سيد مصطفي آنجا نماز مي خواندند، مردم آشنائي با ايشان داشتند و به ايشان اقتدا مي کردند. تدريس علوم ديني هم مي نمودند، ولي مراجعات استخارات زياد داشتند.
ايشان مي فرمود:
در نجف خدمت آقا شيخ علي اکبر اراکي مي رسيدم، دستورالعملي براي استخاره خواستم، ايشان يک اربعين روزه به اضافه سوره نور را با عدد و شرايط مخصوصي فرمودند، من هم انجام دادم.
در عالم رؤيا ديدم، در ايوان طلا اميرالمؤمنين امام علي عليه السلام ايستاده، نوح پيامبر، با عمامه بزرگ در عقب سر ايشان ايستاده، امام به من تسبيح دادند.
خواب ديگري ديدم که آقا سيد ابوالحسن اصفهاني در صحن اميرالمؤمنين عليه السلام بودند و به من تسبيح دادند.
خواب سومي هم ديدم که در کفم چيزي مانند ماه است و کم کم نور آن زياد مي شود، از آن به بعد استخاره ام شهرت پيدا کرد و مراجعاتم زياد شد.
از استاد سئوال شد شما قرآن را حافظ هستيد؟
فرمودند: نه.
عرض شد:
شما با تسبيح استخاره مي گيريد، از آيات قرآني جواب مي دهيد!؟
فرمودند:
به دلم الهام مي شود.
سئوال شد: استخارات شما صد در صد درست در مي آيد؟
فرمودند:
استخارات مربوط به حال انسان هم مي شود، چطور شاعر نمي تواند در همه ساعات روز و شب شعر بگويد، بايد حالش بيايد، وقتي حالش مي آيد استخاره مطابق واقع مي شود...
منبع:کتابهاي آفتاب خوبان ، روح و ريحان ، صحبت جانان