جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
حکايتهايي از آيت الله سيد عبدالکريم کشميري(ره) (1)
-(16 Body) 
حکايتهايي از آيت الله سيد عبدالکريم کشميري(ره) (1)
Visitor 1571
Category: دنياي فن آوري

زيبا فرمودند!

يک نفر از طلاب کويتي ( يا بحريني) که جوان بود و گاه گاهي محضراستاد حضور پيدا مي کرد؛ يک روز عرض کرد: خدمت آيت الله بهجت که رسيدم، از من پرسيد:
درس چه مي خواني ؟
گفتم: مقدمات ( اولين کتابي است که طلاب مي خوانند).
فرمود:
بر شما باد بر مؤخرات ( يعني توجه شما به مقصود و محبوب و ذي مقدمه باشد).
استاد فرمود: ايشان زيبا فرمودند!!

امتحان است

يکي از افراديکه با جنابش محشور و متصل بود و مشکل عيال داشت که به بعضي امراض مبتلا بود خدمت استاد عرض کرد:
پيش عده اي از اولياء الهي رفتم و هر کدام دستوري دادند و انجام دادم اما نتيجه اي نگرفتم. آيا اين مرتاض خانواده، اثر گناهانم هست که او خوب نمي شود؟
فرمودند:
اين مسئله براي شما امتحان است، اگر صبر کنيد خداوند در عوض عطاي بزرگي به شما خواهد داد.

نفس زکيه و نماز مقبول

روزي از محضر آيت الله کشميري سؤال شد :
آقاي کوهستاني را چگونه يافتيد؟
فرمود:
او صاحب نفس زکيه بود.
با ايشان ملاقات کردم و يک نماز نيز به ايشان اقتداء کردم، خيلي براي من جالب توجه بود و لذت بردم و از نمازهايي بود که مطمئن هستم مورد قبول واقع شده است.

عنايت سيدالشهدا(ع ) در وادي السلام

از استاد درباره مشاهداتش در وادي السلام سئوال شد ، فرمودند:
روزي به وادي رفتم، شخصي بود به نام شيخ مالک که اهل علم نبود، به من گفت: من از اينجا زيارت امام حسين عليه السلام را مي خوانم شما هم همراهم بخوان!
او زيارت امام حسين عليه السلام را مي خواند و من پشت سرش مي خواندم.
با آنکه از آنجا تا کربلا خيلي مسافت بود، کربلا را مشاهده مي کردم...

علم بدون تهذيب

نظر استاد اين بود که علم بدون تهذيب فايده اي ندارد و اهل علم بايد در حضور خدا باشند و مي فرمودند:
« شرف اهل علم فقر است، چي شده بعضي ها هي خارج کشور مي روند...».

استخاره دقيق

يکي از بزرگان و خانمهاي عشاير عراق براي ازدواج پسرش با دختري که مورد علاقه پسر بود، استخاره نزد استاد گرفت و بد آمد.
پسر که عاشق دختر بود ناراحت شد و کاردي زير لباس گذاشت و آمد صحن اميرالمؤمنين عليه السلام نزد استاد، گفت:
يک استخاره بگيريد.
استاد استخاره گرفتند و با صداي بلند فرمود:
دور شو قصد داري کعبه را خراب کني!!
جوان متوجه شد که استخاره ايشان دقيق است و از قصدش خبر داده، خود را معرفي کرد و گفت:
اگر استخاره خوب مي آمد قصد داشتم شما را با کارد بزنم.
بعد لباس خود را کنار زد و آن را نشان داد، سپس توبه کرد و از استاد عذرخواهي نمود.

مکاشفه واقعي

استاد در منزل يکي از اهل سلوک بودند و شيخي فاضل از اهل آذربايجان منزل آن شخص آمد و عرضه داشت:
دخترم مريض است و التماس دعا بسيار از او داشت.
آن اهل سلوک گفت:
مريضت خوب مي شود.
استاد فرمودند:
يک مرتبه تابوت و جنازه آن دختر جلويم (بصورت مکاشفه ) پديدار شد و فهميدم دختر او مي ميرد، به آن اهل سلوک گفتم، دخترش مي ميرد و خوب نمي شود.
بعد از يک هفته سر پل آهنچي قم آن شيخ را ديدم و به من گفت: آقا دخترم مرد!

ذکر بي اثر

کسي به استاد عرض کرد ذکر مي گويم اثرش را نمي بينم علتش چيست؟
ايشان بزبان عربي محلي به يکي از دوستانش که کنارش بودند فرمود:
او زمان الانش را مي بيند، اما دفتر کهنه احوال و اعمال گذشته را ورق نمي زند ( که چه خرابيهائي دارد) .

وصيت خاص آيت الله سيد علي قاضي – ره

از استاد سئوال شد وصيت خاص مرحوم آقاي قاضي قدس سره به فرزندش مرحوم سيد مهدي ( که با شما بسيار صميمي بود) چه بود؟
استاد فرمود ، دو چيز بود:
اول : اينکه هر روز خودت را بر اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه بدار
دوم : اينکه هيچگاه درب خانه اهل دانش که مردم مراجعه مي کنند ( بقصد دنيا و پول) رفت و آمد مکن.

هشدار به مدعيان

نقل شده :
در تهران شخصي بدون اينکه استاد را ببيند ، بعضي از روحيات ايشان را گفته بود ، وقتي به ملاقات ايشان آمده بود، استاد فرمود:
اولا شما مسلمان نيستي ثانيا در کاري به شوهرت خيانت کردي،
تا اين را فرمود رنگ از صورت آن شخص پريد.

آينده فرزندان

يکي ازشاگردان نقل مي کند :
دو پسر دبستاني داشتم، روزي ( قريب سال 1366ش) آن دو را منزل استاد بردم و عرض کردم فرزندانم را چطور مي بينيد؟
فرمودند:
پسر بزرگت به دانش و علم روي مي آورد و پسر کوچک پولدار مي شود.
آن شخص مي گفت:
فرزند کوچکم بعد از کلاس اول راهنمائي به کسب و کار روي آورد و الان روز به روز وضع مادي اش خوب مي شود، و فرزند بزرگم امسال از دانشگاه دولتي ليسانس گرفته است، و کلام استاد دقيقا" همان شد.

رياست مانع اوست !

يکي از اهل دانش که داراي منصب بود مدتي به استاد عرض مي کرد چيزي بفرمائيد تا شهود حقايق و معاني برايم شود و استاد بخاطر آشنائي با ايشان، ملاحظه و مدارا مي کرد.
روزي خدمت ايشان عرض شد :
آقا ايشان به شما علاقمند است چرا لطف به او نمي کنيد، مانعش چيست؟
فرمود: رياست مانع اوست.

نمازت قضا شده !

شخصي منزل استاد آمد مانند افرادي که کم خوابيده باشند، چرت مي زد، خودش گفت: ديشب کم خوابيدم!!
استاد فرمود:
ديشب توي حياط خوابيدي و نماز صبح تو هم قضا شد !!

فرزند شما پسر است !

سيد ... تاجر فرش دو دختر داشت و 18 سال داراي بچه نبود، ناراحتي قلبي هم داشت. بواسطه يکي از دوستان خدمت استاد رسيد.
استاد فرمودند:
ناراحتي قلبي شما خوب مي شود...
پس از معاينه اطباء ديدند ديگر مشکل قلب ندارد.
روزي ديگر فرمودند:
شما بچه دار مي شويد و خدا يک پسر سالم به شما مي دهد.
آقا سيد تعجب مي کند و براي کارش به آلمان مي رود و بعد خانواده اش به او اطلاع مي دهند که حامله است. دکترها بوسيله سونوگرافي و معاينه گفتند بچه دختر است !.
سيد به رئيس بيمارستان تهران مي گويد آقائي گفته است بچه پسر است، او در جواب مي گويد: آخوندها اين چيزها را نمي دانند گوش به حرف آخوندها نده!!
دو روز قبل از زايمان سيد خدمت استاد مي رسد و عرض مي کند، دکتر متخصص زايشگاه تهران مي گويد: بچه دختر است.
فرمود: پسر است اسمش را علي بگذار.
دو روز بعد خانواده اش زايمان کرد و پسر بود !
رئيس بيمارستان تعجب کرد و به سيد گفت مرا پيش اين آقا ببر که اين چنين دقيق خبر داده است...

ترک منصب و فتوحات !

يکي از شاگردان نقل مي کند :
يک نفر از اهل فضل، سمتي داشت، و بخاطر اينکه ترک منصب کند، نزد استاد برايش استخاره گرفتم.
بدون آنکه جنابش آن شخص را ديده باشد و يا موضوع گفته شود، جزئياتي در ارتباط با آن شخص و اطرافيانش فرمود از جمله اينکه :
ترک منصب برايش فتوحاتي خواهد داشت.
آن اهل فضل، توفيق رفتن به مکه را پيدا کرد و بعد از آن ترک منصب کرد و به حقير گفت: تازه جزئيات و خصوصياتي را که آقاي کشميري در استخاره فرمودند دارم درک مي کنم که چقدر دقيق بود.

سکونت در قم

مرحوم سيد هاشم رضوي متوفي 1371 شمسي از شاگردان آقاي قاضي، ابتدا در تهران بودند و قصد کردند يا در قم و يا در مشهد ساکن شوند، لذا نزد استاد استخاره اي براي اين دو جا گرفتند. استاد فرمود:
سکونت در قم خيلي خوب و افرادي پروانه وار دورش مي گردند و خدمت مي کنند، اما براي سکونت مشهد خوب نيامد.
آقاي رضوي در قم سکونت کردند و واقعا" عده اي از طلاب و دوستان دور و برش را پروانه وار گرفته بودند.
چند سال که بودند، روزي تصميم مي گيرند در مشهد ساکن شوند پس به مشهد مي روند و ساکن مي شوند.
لکن يکسال طول نکشيد، که دوباره به قم تشريف آوردند و دوستان ملازمت ايشان را اختيار و به خدمت و استفاده از جنابش مشغول شدند و استخاره دوباره مطابق آنکه استاد فرموده بود شد.

آيت الله قاضي و علم ضمير

استاد مي فرمودند :
مرحوم شيخ محمد تقي آملي وقتي از آقاي قاضي سؤال کرد شما علم ضمير را از کجا پيدا کرديد ؟فرمود:
از بين الطلوعين در وادي السلام. منبع: کتابهاي آفتاب خوبان ، روح و ريحان ، صحبت جانان
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image