جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
دانستنيهاي علمي شطرنج
-(6 Body) 
دانستنيهاي علمي شطرنج
Visitor 1756
Category: دنياي فن آوري
چکيده
در اين مقاله بر آنيم که پيرامون شطرنج بحث نماييم ابتدا واژه و تاريخچه آن را مورد بررسي قرار داده و بعد ديدگاه شطرنج بازان ، روان شناسي آن را مورد بررسي قرار داده ايم و در پايان فتواي تاريخي امام عليه السلام را آورده ايم و به اين نتيجه رسيده ايم که شطرنج هنوز از آلات قمار بودن خود بيرون نيامده است و بازي کردن با آن حرام مي باشد.انشاء الله آيات قرآني و احاديث و فتاوي مراجع تقليد را در مقاله اي جداگانه مورد بحث و بررسي قرار مي دهيم.
واژگان کليدي:
شطرنج، روان شناسي، شطرنج بازان، استفتاء، امام خميني(ره).
مقدمه
مدتي بود مساله اي به ظاهر ساده ولي شايع و فراگير، ذهن مرا به خود مشغول کرده بود؛ و هر کجايي که مي رفتم سخن از آن به ميان بود؛ موضوعي که از جهات مختلف شايسته ي تحقيق و بررسي بود و در نظر اکثر مردم او وضوح و روشني قانع کننده-اي برخوردار نبود.که آيا اين بازي يک نوع ورزش فکري و تقويت کننده ي فکر است که اکثر مردم از آن دم مي زنند؟بازي با آن چه حکمي دارد؟آيا قبل از اسلام نيز وجود داشته؟آيا شطرنج امروز با زمان قديم فرقي دارد؟آيا کسي توانسته است از اين طريق به تخصص هاي علمي دست يابد؟آنان که مداومت دارند مانند استادان شطرنج، چه نظري و ايده اي درباره ي آن دارند؟روانشناسان در ارتباط با آن چه مي گويند؟نظر حضرت امام (ره) در مورد شطرنج چيست؟ آيا جايز است يا نيست؟و ديگر آياها و آياهاي ديگر...اين موضوع فکر مرا سخت به خود مشغول نموده بود، تا فرصتي پيش آمد و توانستم اين موضوع را از ديدگاههاي مختلف مورد بررسي قرار دهم.
فصل اول: واژه و تاريخچه شطرنج
واژه شطرنج
شطرنج مأخوذ از شترنگ فارسي که بازي معروف است و به فارسي آوند خوانند و سين لغتي است که در آن و آن مأخوذ است از شطاره يا شطير.(1) تفسيرها و معاني گوناگوني كه در لغت نامه ها براي شطرنج و واژگان آن آمده گواه آن است كه واژه شطرنج معرب «شترنگ» فارسي و از ريشه ي «چترنگ» پهلوي آمده است.(2) بعضي گفته اند: شطرنج در اصل « شتورنگا» بوده که يک لفظ هندي است و از دو لفظ «شتو» به معناي چهار و «رنگا» به مفهوم بخشي از سياه ترکيب شده است که معناي حقيقي آن چهار ستون لشکر است که در صفحه ي شطرنج به صورت فيل و اسب و ارابّه ي جنگي و پياده ها نشان داده شده است. بعد از حمله ي اسکندر به هند «ارابّه ي جنگي» به علت عدم کارآيي منسوخ شد و «رخ» يا «قلعه» جايگزين آن شد. به نظر جونزشتورنگا در قرن هشتم ميلادي به ايران آمد و به مقتضاي لهجه ي ايراني تبديل به شترنگ گرديد. پس از آمدن تازيان به ايران و غلبه ي زبان عربي، شترنگ معرّب گرديده و شطرنج شد.(3) تاريخچه ي پيدايش شطرنج به روايت فردوسي در شاهنامه، در زمان خسرو اول انوشيروان، سفيري از هند با هداياي فراوان و از جمله شطرنج به ايران آمد و از خسرو خواست، كه دانشمندان ايران رمز بازي با شطرنج را بگشايند، و در صورتي كه از عهده بر نيايند وي از تقديم هدايا معذور خواهد بود. خسرو هفت روز مهلت خواست. در اين مدت هيچ يك از فرزانگان دربار ساساني به فهم آن نائل نيامدند جز بزرگمهر كه راز شطرنج را گشود و سپس به هند سفر کرد و بازي نرد را كه خود اختراع كرده بود، به هنديان عرضه داشت.(4) کارنامه ي اردشير بابکان (اشکانيان)کهن ترين سندي که در آن از لغت شطرنج صحبت شده است کارنامه ي اردشير بابکان (کارنامک ارتخسير بابکان) مي باشد. تاريخ نوشتن اين سند در حدود سال ششصد ميلادي است و به زبان پهلوي بوده و د اراي 5600 کلمه است. کتاب مزبور توسط صادق هدايت ترجمه شده است که بخشي از آن در اينجا نقل مي شود: « اردوان، چونش اردشير بديد، شاد شد، و گرامي کرد و فرمود که: هر روز با فرزندان و سپوهرگان خويش به نخجير و چوگان شويد، و اردشير همگونه کرد. و به ياري يزدان به چوگان و اسوباري و چترنگ و نو اردشير و ديگر فرهنگ از ايشان همگي چيرو ورد بود».(5)
ساسانيان
موري، محقق بزرگ انگليسي نظريه اي در اين باره دارد که به عنوان حسن ختام در انتهاي فصلي از کتاب تاريخش که به شطرنج دوره ي ساسانيان اختصاص داده شده، نگاشته شده است.(6)

تاريخ شطرنج در اسلام

در دوره ي اسلامي شطرنج در دربار خلفا، بتداء در زمان خلفاي اموي و سپس در دوره ي خلفاي عباسي رواج زيادي پيدا كرد. عبدالملک مروان که در سال 65 هجري قمري بر مسند خلافت امويان نشست، اولين خليفه اي است که به شطرنج علاقه داشته است. از جمله نزديکان وي مي توان الشعبي را نام برد. پس از وي در سال 86 قمري وليد بن عبدالملک به خلافت رسيد او نيز با شطرنج آشنايي کامل داشت.(7)در بعضي نوشته هاي قديمي از وليد بن عبدالملک حکايتي نقل مي کنند که خلاصه ي آن چنين است:روزي خليفه وليد بن عبدالملک با يکي از درباريانش به شطرنج مي پردازد. به قرار معلوم ، حريف به رسم چاپلوسي و براي جلب حسن ظن خليفه سعي نمي کند بر خليفه پيروز شود همين که مطلب بر خليفه روشن مي شود ، سخت رنجيده خاطر مي گردد و براي تنبيه او، با ضربه ي مهره ي وزير سر او را مي شکند و مي گويد: «لعنت برتو! آيا با چنين احساسي به شطرنج مي پردازي؟»(8) ابتدا در زمان دوّمين خليفه ي عباسي، ابو جعفر منصور و بعد از منصور در سال 158 قمري پسرش المهدي و بعد از او با روي كار آمدن هارون پنجمين خليفه عباسي در سال 170 قمري شطرنج گسترش چشمگيري پيدا كرد، به طوري كه در عهد وي براي استادان شطرنج مقرري هم معلوم كرده بودند. زندگاني شخصي وي نيز خالي از شطرنج نبود،(9) چنان كه بازي او با همسرش زبيده، مادر امين، و همبستري او با كنيز مطبخي و به وجود آمدن مأمون اين مطلب را تائيد مي كند.صاحب منتخب التواريخ مي نويسد :يك روز مأمون، زبيده ، مادر امين را ديد كه لبهايش تكان مي خورد و چيزي مي گويد.مأمون گفت : اي مادر، آيا مرا نفرين مي كني چون پسرت محمد امين را كشته ام؟گفت : نه به خدا قسم.پسر گفت :پس چه مي گفتي؟مادر گفت : مرا معذور بدار.مأمون اصرار كرد.زبيده گفت: با خود متذكر اين مطلب بودم كه يك روز من با پدرت هارون الرشيد مشغول بازي شطرنج بوديم به شرط اين كه هر كس در بازي غالب شود ، طرف مقابل بايد به خواسته ي او عمل كند. اتفاقاً پدرت غالب شد و از من خواست در پيش او عريان راه بروم، و من هم ناچار به اطاعت شدم ، ولي عصباني و خشمگين بودم. با همان شرط، درخواست تجديد بازي را نمودم و اين دفعه من غالب شدم. به پدرت گفتم : بايد هم اكنون به مطبخ بروي و با «مراجل» كه قبيح ترين و بد شكل ترين كنيزان است، در آميزي!پدرت هر چه اصرار و التماس كرد كه او را از اين كار معاف دارم، قبول نکردم و حتي حاضر شد تمام خراج يك ساله ي مصر را به من بدهد، ولي من نپذيرفتم و در خواسته ي خود پا فشاري كردم. ناچار پدرت با آن كنيز همبستر شد و نطفه ي تو منعقد شد، پس در واقع خودم سبب قتل پسرم بوده ام.(10) بعد از هارون فرزند دوم وي محمد امين در سال 193 قمري به خلافت رسيد و او نيز به شطرنج علاقه مند بود. به قرار معلوم او در طفوليت شطرنج را نزد استاد خويش به نام الخزاعي آموحته بود. در دوران خلافت وي هنگامي که شهر بغداد به سبب اختلاف بين امين و برادر بزرگتر وي مأمون دچار وضع بحراني گرديده بود و لشکريان مأمون تا حوالي شهر پيشروي کرده بودند:« در داخل شهر نيز شورش هايي برپا شد و هر آن احتمال تسخير و سقوط شهر مي رفت. در چنين موقعيتي رسولي نزد امين مي آيد که او را از چگونگي خطر و مسئوليتي که متوجهش مي باشد ، مطلع سازد. فرستاده، چنان وي را غرق در شطرنج مي بيند که بي اختيار فرياد مي زند: « اي فرمانده بزرگ، اکنون وقت شطرنج نيست، هنگام استغاثه و قيام است!» امين در پاسخ با خونسردي مي گويد: « صبر داشته باش دوست من، مگر نمي-بيني تا چند حرکت ديگر به حريف کيش و مات خواهم گفت!»(11) بعد از او مامون در سال 196 قمري خلافت را آغاز كرد و اگر چه خودش در شطرنج مهارتي نداشت و به آنها توجه خاص مي کرد و چون آنان را مي ديد، در آغوش مي گرفت و حتي فرصت نمي داد به او تعظيم کنند. ولي استادان شطرنج را گرامي مي داشت و همواره در كنار وي عدّه اي از استادان و بزرگان شطرنج جمع بودند.(12) روي هم رفته در زمان وي شطرنج به حدي رواج يافت كه به صورت جزئي از حيات عامه در آمد و به نماد آن دوران تبديل شد. پس از انقراض خلافت عباسيان(13) كانون فعاليت شطرنج به سوريه، تركيه و مصر كشانيده شد و در بين مغولها معمول گرديد و به تدريج از خاورميانه به داخل اروپا گسترش پيدا كرد.(14) اين در حالي است که به هيچ عنوان شطرنج در سيره اهل بيت عليهم السلام ، پيامبر صلي الله عليه و آله و شاگردان آنها وجود نداشته است، بلکه از نظر آنها همان گون که خواهد آمد، شطرنج کاري لغو و باطل بوده، مسلماً کار لغوي که در دربار ظالمان و حاکمان خودسر و قاتلين ائمه اطهار عليهم السلام رواج داشته، مورد نهي اهل بيتعليهم السلام واقع خواهد شد. و مؤمنين را از بازي با شطرنج نهي نموده اند.
فصل دوم: شطرنج از ديدگاه شطرنج بازان
اسناد و مدارك اسلامي درباره ي حرمت شطرنج ، جاي شك و ترديد در حرمت آن باقي نمي گذارد. ولي عدّه اي از مردم تا از آن طرف ديوار (غرب) مطلبي را نشنوند به دلشان نمي نشيند و ما در اين فصل سخنان شطرنج بازان جهان مانند شانتال شوده و غيره را بيان مي نمائيم كه معلوم شود چه اثراتي دارد.
شطرنج تقويت كننده ي فكر يا ورزشي خسته كننده
1- اين مطلب از كارشناس معروف جهان«شانتال شوده دو سيلان فرانسوي» است كه درباره ي وي گفته شده است‌ :‌ كسي جز شانتال نمي تواند عنوان قهرمان شطرنج جهان را به دست آورد. و مطبوعات جهان مخصوصاً مطبوعات شوروي قدرت او را ستوده و برتري او را بر ساير حريفان ستايش كردند.اينك مطلبي را از نوشته ي خود شانتال بخوانيد:«همين قدر كافي است براي اثبات اينكه شطرنج ورزشي است بسيار خسته كننده، كه پس از انتهاي حركت چهلم اگر نتيجه بدست نيامد بازي به تعويق مي افتد چنان كه در« ريك ياويك» اتفاق افتاد.»و حساب كرده اند جميع تركيبات احتمالي در چهار حركت اول 318976584000 و در ده حركت اول 169518829100544000000000000000 مي باشد.وي سپس به قهرمانان شطرنج كه ممكن است استعدادشان در هر مورد ديگر از حد متوسط پائين تر باشد اشاره كرده مي گويد: « خواستم همين را بگويم كه خطر واقعي شطرنج است زيرا پرداختن به شطرنج ساير منابع ذهني را از كار مي اندازد و ديگر فعاليتهاي ذهني بيهوده و پوچ مي شود. شطرنج مي تواند به مفهوم لغت اختلال حواس ايجاد كند». بعد شانتال نظر « الخين» قهرمان نابغه را تكرار مي كند كه هميشه مي گفت :‌ «براي برنده شدن بايد از حريف خود متنفر شد …» و اين يك زيان غير قابل انكار اخلاقي به اضافه زيانهاي ديگر است.(15)«كليولند» ، روان شناس معروف آمريكائي پس از سالها بررسي ثابت كرده است كه افراد كودن وكم هوش كه در ساير رشته هاي فكري كمبود و نارسائي دارند،‌ به خوبي مي توانند شطرنج بازي كنند و به درجه استادي برسند.(16)آيا واقعا همين بازي است كه بعضي ادعا مي كنند يك ورزش فكري است و نياز به هوش و فكر قوي دارد به طوري كه فقط افراد متفكر و دانا و با هوش مي توانند به آن بپردازند؟!!

روان شناسي شطرنج

1- « ارنست جانس» ضمن مطالعه استادانه ي روان شناسي شطرنج، خاطر نشان مي كند: مسلم است كه انگيزه ي بازيكنان شطرنج تنها جنبه ي مبارزه اي نمي باشد. بلكه انگيزه اي زشت تر و ناپسندتر دارند كه همان جنبه ي پدركشي اين بازي است، زيرا هدف اين بازي اسير كردن و مات كردن است.(17)يک پزشک آمريکايي بعد از سالها تحقيق به اين نتيجه رسيده که هر سال فقط در آمريکا هزارها نفر در اثر قمار جان خود را از دست مي دهند، اين پزشک ثابت کرده که: « هنگام قمار ضربان قلب بازيکنان خيلي بيشتر مي شود و قلب يک پوکر باز ماهر معمولاً بيش از صدبار در دقيقه مي زند».همين طپش غير معمولي قلب باعث مي شود که قماربازان يا پشت ميز قمار سکته يا پانزده سال پيش از موعد طبيعي پير شوند و بميرند.(18)
2- «جان هس» نيز از اين كه در دوران اقامتش در زندان شطرنج بازي كرده بود احساس ندامت مي كرد، زيرا معتقد بود كه بدين طريق عواطف نا مطلوب خويش را بروز داده است.
يك ضرب المثل فرانسوي
در يك ضرب المثل فرانسوي نيز مي خوانيم : اگر قلب مهرباني داشته باشي نمي تواني شطرنج بازي كني.(19)فرض مي كنيم كه بازي با شطرنج – اگر بدون برد و باخت باشد – يك نوع تقويت فكر باشد،‌ اما تقويت فكر جنگجوئي است ، فكر ستيز، غلبه بر حريف، اسير كردن و… مخصوصاً با توجه به اين كه مهره هاي شطرنج با عناصر يك جنگ واقعي مطابقت دارد، مي-توان گفت: بازي شطرنج يك جنگ فكري است. و از اين گذشته شطرنج يك بازي استعماري است، ‌زيرا يك جنگ استعماري را نشان مي دهد كه يادبود دوران هاي تاريك زندگي بشر مي باشد، ‌بنابراين تقويت روحيه استعماري شطرنج يكي از زيان هاي آن است. در اواخر قرن نوزدهم آندرسن قهرمان جهان، گفته است: « من تا به حال از هيچ آدم سالمي بازي شطرنج را نبرده ام، زيرا هر کس پس از باخت، مدعي نوعي بيماري مي شود».(20)«تارتاكوور» نابغه ي بزرگ شطرنج جهان كه در سال 1950 عنوان استاد بزرگ بين المللي به او داده شد ، نيز شطرنج را هنر جنگ و ستيز ناميده است.(21)
حالت شطرنج باز بعد از باخت
«الخين» كه نابغه شطرنج و صاحب عنوان قهرماني جهان بود ، آن چنان خود خواه و خود بين بود كه هر وقت مي باخت از فرط خشم و عصبانيت با چوب دستي خويش اثاثيه اتاق را مي شكست.(22)«ريچارد رتي» كه او نيز از نوابغ شطرنج جهان به شمار مي آيد و الخين او را نابغه خوانده است ، بعد از هر باخت ، 24 ساعت خود را در يك اتاق زنداني مي كرد.(23) « جيمزبلاكبرن» استاد بزرگ انگليسي وقتي در يك بازي به «اشتاي نيتس» كه در سال 1886 ميلادي قهرمان رسمي جهان شد، مي بازد، آن چنان ناراحت مي شود كه با دست هاي نيرومندش حريف خود را از روي صندلي بلند كرده و از طبقه ي دوم ساختمان به بيرون مي اندازد ولي «اشتاي نيتس» شانس آورده و كشته نمي شود.(24)

تقديم همسر براي باخت در شطرنج

ديوان اشعار گارين(رومون گلان) که د ر قرن 13 ميلادي منتشر شده است در زمينه ي برد و باخت هاي غير عادي در شطرنج اشاراتي دارد. اعتياد و افراط در بازي شطرنج كار را به جائي مي رساند كه «شارل كبير» به حريفش«گارين» اطمينان مي دهد كه اگر بازي را ببازد علاوه بر سلطنت كشور فرانسه، همسرش را نيز تقديم وي خواهد كرد. و در تاريخ ثبت است كه هندي ها نيز از اعضاي بدن خود گرفته تا بانوان حرم خود را در بازي شطرنج به قمار مي گذاشتند.(25)

عاقبت شطرنج باز

يكي از شطرنج بازان مي گويد:شطرنج مبارزه اي تنگاتنگ با تنش و هيجان فوق العاده سيستم عصبي است.وقتي به مطالعه درباره ي زندگاني شطرنج بازان مي پردازيم مي بينيم كه بسياري از آنها در اثر شطرنج مبتلا به بيماريهاي رواني يا قلبي شده اند و حتي مرگ برخي از آنها به خاطر حملات قلبي و يا مشكلات رواني بوده است.«پاول مورفي» نابغه ي شطرنج جهان كه در سن 12 سالگي بازيكني معروف گرديد، و در سال 1875 ميلادي با شكست دادن تمام حريفان خود قهرمان آمريكا شناخته شد، يك سال پس از كسب مقام قهرماني به علت يك نوع بيماري رواني فعاليت خود را در عرصه ي شطرنج رها كرد. «آدلف آندرسن» استاد شطرنج جهان نيز بر اثر بيماري قلبي از دنيا رفت.(26)« ايوان مخوف» تزار روسيه بر اثر علاقه ي شديد به شطرنج، در پاي صفحه ي شطرنج دچار حمله ي قلبي شد.(27)سلطان محمد اول پادشاه عثماني، از باخت در شطرنج به اندازه اي عصباني مي شود که هر مهره اي را که سبب باختش بود براي هميشه از صفحه شطرنج خود طرد مي کرد و دور مي انداخت.اواسط قرن 17 ميلادي در نزديکي هالبرد اشتاد(آلمان) دهکده ي شطرنج (اشتروبک) ساخته شد در اين دهکده تمام اهالي، حتي اطفال خردسال شطرنج بازي مي کردند. اهالي اشتروبک شطرنج را از (بره لات برناردوس) نامي که در زندان دهکده محبوس بود، آموختند. برناردوس شطرنج را به زندانبانان آموزش داد و آنها هم به نوبه ي خود مربي بقيّه سکنه دهکده شدند و بتدريج همه، بازي شطرنج را آموختند و روايت شده که چنان ذوق و شوق بازي آنها را فرا گرفته بود که اهالي اشتروبک از عشق شطرنج ، حتي کار فلاحت (کشاورزي) و دامداري را رها کرده بودند و از سپيده دم تا نيمه هاي شب شطرنج مي زدند! در تاريخ جنگهاي، جنگ ترنتون در شرق آمريکا هم داستاني دارد، به اين معني که چون در جنگها استتار يکي از اصول اوليّه و مهم هر جنگي است لذا جرج واشنگتن که فرمانده نيروهاي آمريکايي است، مي کوشيده که تدارکات و نقل و انتقال حمله اش از چشم فرماندهان انگليسي مخفي بماند ولي يکي از طرفداران انگليسي ها موضوع را مي-فهمد و آن را طي نامه اي به اطلاع فرمانده نيروهاي انگليس مي رساند اما چون سردار انگليس مشغول بازي شطرنج بوده، نامه را با بي اعتنايي در جيب خود مي گذارد تا سرفرصت آن را مطالعه کند و موقعي موضوع را مي فهمد که هم بازي شطرنج را باخته بود و هم جنگ ترنتتون را.(28)(اين واقعه در سالهاي کسب استقلال آمريکا اتفاق افتاده است).آيا اگر مي شنويم مرگ بعضي از شطرنج بازان به علت بيماري هاي رواني و اعصاب بوده تعجب آور است؟آيا همين بازي است كه فكر را باز مي كند در حالي كه جيمز بعد از باخت در يك بازي حريف خود را از طبقه ي دوم ساختمان به پائين پرتاب مي كند؟آيا همين بازي يك هنر فكري است كه شطرنج باز حاضر مي شود در صورت باخت همسر خود را تقديم برنده ي بازي كند؟در سرگذشت كدام مخترع يا مكتشف خوانده ايد كه جزء قهرمانان شطرنج بوده است؟ و... .

ضربه هاي اخلاقي

اگر ياد خدا از زندگي حذف شود و مهر و عشق الهي يعني ايمان از وجود بشر حذف گردد، چه مي ماند؟ موجودي با يك سلسله احساسات خشن و وحشي، بشري نا آرام، مضطرب، خائف، محزون و نااميد.به اتفاق همه ي دانشمندان علم اخلاق، رمز خوشبختي و سعادت حقيقي بشر در تعديل احساساتش نهفته است كه از آن به عدالت تعبير مي شود و آن به معناي واقعي كلمه در منطبق كردن مسير زندگي با راه خدا كه صراط مستقيم است، خلاصه مي شود، زيرا روح آرامش و اطمينان آنجا است. در حديثي كه از پيشوايان ما نقل شده، به اين نكته لطيف اشاره شده كه: « الانسان هو المرء المؤمن» انسان واقعي همان فردي است كه ايمان داشته باشد.(29) و قمار از جمله وسايلي است كه بوسيله آن بشر از ياد خدا محروم و از ايمان و بندگي باز داشته مي شود. اينجا است كه مي فهميم چرا اسلام قمار را به طور كلي حتي در صورتي كه برد و باخت هم در كار نباشد حرام كرده است زيرا هيچ نوع قماري در واقع بدون برد و باخت نيست بلکه در مواردي كه پول در ميان نباشد اين برد و باخت در وجود و فكر و اخلاق است.
چند مسئله :
سؤال1: آيا شطرنجي كه در روايات آمده با شطرنجي كه در عصر ما وجود دارد فرقي دارد؟
جواب:در كتابهاي اصول، قاعده اي وجود دارد كه مي گويد: اگر يكي از ائم? اطهار عليهم السلام حكمي را براي شيئي قرار داد و براي آن قيدي نياورد ( كه مثلا آن شيء چه خصوصياتي دارد) آن حكم براي تمام انواع آن شيء لازم الاجر است و حتي اگر در روايات نيز خصوصيات شطرنجي كه ذكر نموده اند نيامده باشد و با فرض اين مطلب كه شطرنج امروزي با آن شطرنج فرق دارد طبق قاعده فوق، در مورد اين شطرنج هم احكام گفته شده جاري است.البته ناگفته نماند كه احاديث فراواني از پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام درباره ي شطرنج با همين نام و خصوصيات ذكر شده است مانند روايت اول كه از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده و يا احاديث ديگري كه امام صادق عليه السلام شطرنج را با عنوان صاحب شاهين نام مي برد. (وجه نامگذاري شطرنج به شاهَين وجود دو شاه و وزير در دو طرف شطرنج مي باشد). در اينجا رواياتي كه صاحب شاهين را شطرنج معرفي نموده است به ذكر سند فقط اکتفاء مي نمائيم و مشتاقان به تحقيق به كتب زير كه در پاورقي آمده مراجعه نمايند.(30)
سؤال2: آيا احاديثي كه در زمان گذشته از لسان مطهر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بيان شده است به همان زمان مربوط است يا به زمان ما هم ربط دارد؟
جواب: بله – زيرا مراجع تقليد نيز احكام شرعي را از همين روايات بدست مي آورند و چنانچه اين احاديث مربوط به زمانهاي قبل باشد و ربطي به زمان ما نداشته باشد پس احكام شرعي را چگونه مي توان بدست آورد؟مسائلي كه اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام حلال كرده اند تا قيامت حلال است و مسائلي كه حرام كرده اند تا قيامت حرام است و با گذشت زمان نه حلالي حرام و نه حرامي حلال مي شود و اگر كسي خلاف اين حرف را بزند در دين بدعت آورده است.در كتاب اصول كافي روايتي در باره بدعت آمده است كه حضرت مي فرمايند:عن زراره قال، سالت ابا عبدالله عليه السلام عن الحلال و الحرام فقال: حلال محمد حلال ابدا الي يوم القيامه و حرامه حرام ابدا الي يوم القيامه، لا يكون غيره و لا يجيء غيره و قال علي عليه السلام : ما احد ابتدع بدعه الا ترك بها سنه.زراره گويد: از امام صادق عليه السلام راجع به حلال و حرام پرسيدم؟حضرت فرمودند: حلال محمد صلي الله عليه و آله هميشه تا روز قيامت حلال است و حرامش هميشه تا روز قيامت حرام ، غير حكم او حكمي نيست و جز او پيغمبري نيايد و علي عليه السلام فرمود: هيچكس بدعتي ننهاد جز آنكه به سبب آن سنتي را ترك كرد.(31)حال بر فرض اينكه احاديث مربوط به زمان ما نباشد آيات قرآن چطور؟آيا نصي بالاتر از قرآن داريد؟ خودتان جواب را بدهيد و قضاوت كنيد.آيا مي دانيد كه:اين سخن :‌ « شطرنج يك ورزش فكري است» تنها در كشورهاي اسلامي كه آن را حرام دانسته اند ، رواج دارد و در كشورهاي غير اسلامي از فكري بودن آن خبري نيست و تنها آن را به عنوان قمار مي دانند؟ مي دانيد چرا؟ چون در كشورهاي اسلامي تنها به بهانه هاي زيبا از جمله «ورزش فكري» مي توان قمار و يا حرامي را جايز نمود و رواج داد. ولي چه بايد کرد! بزرگترين مصيبت روز اين شده که برخي از جوانان قول شانتال شوده ها، تارتاکوورها، روان شناسان آمريکايي و اروپايي را مي پذيرند و اگر آن ها بگويند : شطرنج ذهن را کور مي کندو يک جنگ فکري است قبول مي کنند، اما در پذيرفتن قول اسلام چون و چرا مي کنند. اسلامي که سادگي ها و زيبايي ها و جامع بودن قوانين آن در زمينه هاي مختلف اعتقادي، علمي، فقهي، اخلاقي و ... بر اساس منطق و استدلال، موجب شده که بزرگان زيادي را به سوي خود جذب کند، به طوري که « دونالد» آمريکايي در علت اسلام آوردنش مي گويد: عوامل و جهات زيادي مرا به سوي اسلام جذب کرد که از آن جمله است: سادگي عقيده ي اسلامي و سهولت آن، عقيده ي اسلامي نه پيچيدگي دارد و نه مبهم است بلکه يک ايمان ساده اي است که از راه عقل و دقت در نظام آفرينش براي انسان حاصل مي شود. بسياري از سادگي ها و محاسن اسلام چه در قسمت عقايد و عبادات و چه در قسمت معاملات و غير آن ، باعث گرديد که به اسلام معتقد گردم.(32)
فصل سوم:رنج شطرنج
در پايان توجه خوانندگان عزيز را به مقاله اي زيبا توسط نويسنده ي معاصر مرحوم حسين عبداللهي خوروش نوشته شده جلب مي نمائيم.آيا شطرنج مقوي انديشه و عامل رشد فكر است؟ بديهي است كه شطرنج يك بازي فكري بوده و انديشه انساني را به كار مي گيرد. لكن بايد ديد در پس اين انديشيدن چه چيز بدست مي آيد؟ آيا مطلب مهمي كشف و اختراعي انجام مي گيرد؟ و يا تحولي در زندگي يكي از دو بازيكن حاصل مي شود؟ آيا فائده اش به اندازه تحليل چند مسئله رياضي يا اجتماعي هست؟ و يا حداقل به اندازه حل نمودن يك جدول روزنامه فايده دارد؟يا بر عكس چنانچه ذيلاً خواهد آمد مغزي پر از درد ، اعصابي خسته و رواني آشفته براي انسان فراهم مي آورد.بر آگاهان بازي شطرنج پوشيده نيست كه كمتر بازي يا مسابقه اي مي توان يافت كه مانند شطرنج كليه مشاعر و تمامي وجود انسان از جسم و روح او را اسير و مجذوب خود سازد. دو حريف در شطرنج در تمام طول بازي كه گاهي ساعتها به طول مي انجامد و به قوت مي توان گفت در يك مصاف پيگير تمامي فكر و مغز و اعصاب بازيکنان معطوف مهره هاي سياه و سپيد شطرنج مي باشد.قاعده بازي و اصولاً اصطلاحاتي همچون« بزرگان سيه، مهره بازي كنند» ايجاب مي كند كه به صورت يك آوانس هم كه شده ، بازي از جانب مهره سفيد شروع مي شود و در پس آن صاحبان مهره هاي سفيد و سياه با حمله و گريزهاي پياپي به قلع و قمع مهره هاي مقابل كوشيده ، باكشتن هر مهره از حريف شوكي بر روان دشمن وارد مي كنند، خاصه اگر آن مهره، مهره مهمي باشد، در مقابل ،شعف و غروري واهي بر زننده مهره دست مي دهد ... براي مثال ، بسيار اتفاق افتاده است كه به نحوي از انحاء با كيش دادن (تهديد نمودن) شاه به وسيله فيل و به خصوص اسب كه حمله اش چند جانبه بوده و باصطلاح «هم از توبره مي خورد و هم از آخور» حريف به راحتي وزير و در حقيقت فرمانده و بزرگترين قدرت بازي خود را از دست مي دهد.حريف وزير از كف داده ، با احتمال قوي ، دچار ضربه عصبي مي شود. به ويژه اگر بازي مهم و در سطح بين المللي، مثلاً ميان افرادي چون اسپاسكي و بابي فيشر باشد ...، طبيعي است حريف وزير از كف داده از ديگر مهره هاي قوي استفاده مي كند و گاهي شده است كه با به ميدان كشيدن رخ مصمم به عمل انتقامي مي شود، به خصوص اينكه حريف او به موجب وزير كشي خيالي در پرتو غرور كاذب و سرمستي بيجا از شراب پيروزي احتمالي به رجز خواني هاي تو خالي و بي ثمر و نيز تحقير حريف پرداخته و حتي گاهي به اعمال و حركات غير معقول دست مي زند. غرور بيجا گاهي نيز او را از بازي صحيح و لازم مانند (قلعه) كه شاه را در لاك دفاعي و يك حفاظ محكم قرار مي دهد، محروم مي سازد و بسيار شده است كه بازي كني كه وزير داده از غفلت ناشي از سرمستي موهوم حريف استفاده كرده و در يك فرصت مناسب با انتقال رخ به پشت جبهه دشمن ، شاه حريف را با يك كيش مهلك غافل گير و او را كه به اعتبار گرفتن وزير، مطمئن به پيروزي كرده بود، مات و بازنده مي نمايد.در چنين حالتي، تنها آشنايان به شطرنج مي توانند شدت فوق العاده كشنده «شوك و ضربه» محكم مغزي و احتمالاً قلبي بازنده را احساس كنند، اين امر از بديهياتي است كه حتي در ساده ترين و تفريحي ترين بازيهاي شطرنج بر بازنده به خيال خود پيروز عارض مي شود، بالا رفتن فشارخون در لحظات حساس درگيري با حريف به خصوص در هنگام باختنهاي غير منتظره حتمي است.پس به موجب كدام منطق و كدام مصلحت به سراغ شطرنج برويم؟ تنها به اين سبب كه شطرنج يك سرگرمي است، نبايد ساعتها وقت پربها را كه مي بايد صرف مسائل مثبت و سازنده گردد، ضايع و خراب نمود، به خصوص اينكه در پرتو آن نه سودي حاصل است و نه نتيجه و خدمتي عايد. سودش يك تصديع حتم است و يك تخريب مغز و يك فرسايش اعصاب و يك تشويش افكار و اتلاف گرانبهاترين سرمايه عمر كه اوقات عزيز آدمي مي باشد. و اگر فرضاً بازي كنان شطرنج، كيف و لذتي خيالي هم براي آن قائلند ، بايد دانست انسان نسبت به هر چيزي علاقه پيدا كرد، از برخورداري و تماس با آن چيز لذت مي برد، معتادين به چرس، بنگ، هروئين ، ال اس دي، ماري جوانا و ديگر مواد مخدر از استعمال آنها لذت مي برند. الكل براي يك الكلي عليرغم همه مضرات فراوانش لذتبخش است.يك قمار باز با وجود همه زيانهاي خانمان برانداز و همه بي آبروئيهاي پيرامون قمار از كار خود لذت مي برد يك لذت عاطل، يك لذت بي منطق، يك لذت واهي و جاهلانه.يك شطرنج باز از چه لذت مي برد؟ از اوقات فراوان عمر عزيزي كه از دست مي دهد؟ از اعصاب فرسوده و روان آشفته اي كه پيدا مي كند؟ از كينه و عداوتي كه با حريف خود هر يك در دل جاي مي دهند؟ و يا از توهمات واهي كه غالباً بر آنها حكومت مي كند؟ و چه زيبا مي گويد آن انديشمند بزرگ انگليسي ولز كه: « اگر خواستيد به جنگ سياستمداري رويد لازم نيست كه به سراغ توپ و تانك برويد، تنها كافي است او را با بازي شطرنج مشغول كنيد».در خاتمه بايد ديد اسلام مكتبي كه رسالت تندرستي جسم و روح انسان را به دوش دارد، پيرامون اين آفت جسم و روح و اوقات انسان چه مي گويد!؟(33)

فتواي امام خميني (ره) درباره ي شطرنج
 

در اين قسمت شايسته است متن استفتائيه بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (رحمه الله عليه) را در مورد بازي شطرنج بررسي نمائيم. در شهريور ماه سال 1367 از محضر ايشان سؤالي در مورد شطرنج مطرح شد و ايشان هم پاسخ دادند. همين سؤال و جواب به دليل عدم فهم درست و محتملا فرصت طلبي بعضي از افراد ، دستاويزي براي تجويز و حليت و اشاعه ي شطرنج واقع شد. عده اي هم كه دنبال بهانه اي در اين زمينه بودند، با طرح اين مساله كه امام خميني (رحمه الله عليه) شطرنج را حلال فرموده ، به سرعت آن را به عنوان يك رشته ي ورزشي در كنار ساير ورزش ها ، در مجامع فرهنگي كشور وارد كردند و براي ترويج آن ، تبليغات گسترده اي انجام گرفت.مناسب به نظر مي رسد در ابتدا متن آن سؤال و جواب را بياوريم، سپس به توضيح مطلب بپردازيم.
پاسخ امام (رحمه الله عليه) به دو سؤال فقهي
در روزنامه ي جمهوري اسلامي شهريور ماه 1367 در جدول اخبار روز، تحت عنوان : «پاسخ امام به دو سؤال فقهي» دو استفتاء از محضر مرحوم امام به همراه جواب آن ها چاپ شد كه سؤال اول مربوط به خريد و فروش آلات مشترك موسيقي بود که از محل بحث ما خارج است، و سؤال دوم مربوط به بازي شطرنج است.عين متن استفتاي دوم و جواب مرحوم امام از قرار ذيل است:
سئوال: اگر شطرنج آلت قمار بودن خود را به طور كلي از دست داده باشد و چون امروزه تنها به عنوان يك ورزش فكري از آن استفاده گردد، بازي با آن چه صورتي دارد؟جواب: بسمه تعالي- بر فرض مذكور اگر برد و باختي در بين نباشد اشكالي ندارد.(34)سپس در مهرماه همان سال اين سؤال وجواب مورد نقد يكي از فضلاي حوزه ي علميه قم ، حجت الاسلام و المسلمين قديري قرار گرفت و ايشان طي نامه اي به مرحوم امام سؤالاتي نقد آميز مطرح كرد كه در مورد شطرنج اين چنين آمده است:
2- در سؤال دوم (يعني در مورد شطرنج) سائل محترم از كجا ادعا مي كند كه امروز شطرنج آلت قمار بودن خود را به كلي از دست داده و تنها ورزش فكري شده است؟!مرحوم امام نيز در جواب نامه ي آقاي قديري مطالبي را بيان فرمودند. از جمله در مورد شطرنج اين چنين فرمودند:« … اما اين كه نوشته ايد از كجا سائل به دست آورده شطرنج به كلي آلت قمار نيست ، اين از شما عجيب است ، چون سؤال ها و جواب ها فرض است و بنابراين آن چه را من جواب داده ام در فرض مذكور است كه اشكالي متوجه نيست و در صورت عدم احراز بايد بازي نكنند…».(35)
تشريح پاسخ امام (رحمه الله عليه) در مورد شطرنج
با دقت و تأمل در سئوال ها و جواب هاي مذكور به خوبي روشن مي شود كه مرحوم امام فقط در يك فرض، بازي با شطرنج را تجويز فرموده اند و آن در صورتي است كه بازي شطرنج به طور كلي آلت قمار بودن خود را از دست داده باشد و تنها به عنوان يك ورزش فكري از آن استفاده گردد كه در اين صورت بازي با آن بدون برد و باخت اشكالي ندارد.حليت شطرنج در فرض مذكور تقريبا مورد اتفاق همه ي فقهاء و مراجع تقليد است، زيرا حرمت شطرنج مبتني بر آلت قمار بودن است.بنابراين اگر فرض شود روزي اين عنوان زائل گردد و شطرنج از آلت قمار بودن خارج شود و به عنوان يك ورزش و بازي فكري در آيد، حرمت منتفي خواهد شد و در اين صورت همه ي علماء قائل به جواز هستند. در اين جا اين نكته را نيز متذكر مي شويم كه خروج شطرنج از آلت قمار متوقف بر تحقق دو شرط اساسي است كه هيچ كدام در مورد شطرنج تحقق پيدا نكرده است.
شرط اول: اين كه در هيچ كشور و مجتمعي قمار با آن ، متعارف نباشد و به عنوان آلت قمار محسوب نگردد.(36)
شرط دوم: اين كه : بايد خروج اين بازي از آلت قمار بودن به طور قطع و يقين ثابت گردد و صرف گمان و احتمال كفايت نمي كند، همچنان كه در جواب امام راحل به آقاي قديري به اين شرط تصريح شده است، آن جا كه مي فرمايند:«… در صورت عدم احراز (احراز يك مطلب يعني قطع و يقين داشتن) بايد بازي نكنند…».بنابراين همان طور كه ملاحظه شد مرحوم امام (رحمه الله عليه) در فرضي كه فقط با دو شرط اساسي تحقق پيدا مي كند حكم به حليت شطرنج فرموده اند و اين حكم، مطابق با قواعد فقهيه است و شايد اگر سؤال مذكور از هر كدام علماي بزرگوار پرسيده شود جواب، همان جواب امام باشد.(37)از همه ي اين ها گذشته استفتاءات ديگري از مرحوم امام در دست است كه در آن ها به طور مطلق به حرمت شطرنج تصريح گرديده است كه توجه خوانندگان محترم را به آن سؤال ها و جواب ها جلب مي كنيم:
الف) آيا در اسلام شطرنج حرام است؟جواب: حرام است.
ب) اگر شطرنج بدون پول باشدآيا باز هم حرام است؟جواب: حرام است.
ج) بازي هاي سرگرم كننده ولي بدون شرط بندي مانند شطرنج و تخته نرد و غيره چگونه است؟جواب: بازي با آلات قمار مطلقا حرام است.(38)كوتاه سخن اينكه حرمت شطرنج از مسائل متفق عليه بين فقها و مراجع عظام تقليد است و احدي از فقهاي قديم و جديد ما حكم به حليت آن نكرده است مگر در فرض خاصي كه مفصلا در اين زمينه گفتگو شد.

قمار از نظر فقه اسلام

حرمت قمار در اسلام بنابر تصريح قرآن و روايات بسيار قطعي و مسلم است، و در اين مورد همه فقها متفقند ، و اصولاً حرمت قمار از ضروريات دين به شمار مي رود، يعني منکر آن از دين اسلام و جماعت مسلمين بيرون است.(39)قمار بازي، ياد دادن و يادگرفتن آن، کمک به قمار باز در کارهاي قمار، خريد و فروش و ساخحت آلات قمار، نشستن در مجلس قمار، همه حرام و گناه است و حتي در اسلام، از سلام دادن به قمار باز نهي شده است. (40)براي آنکه موارد قمار و بازي هاي حرام را بهتر بشناسيم به نکات زير توجه کنيد:
1-بازي با وسايل مخصوص قمار همراه با شرط بندي و برد و باحت چکونه است؟ از نظر همه ي علماي اسلام (شيعه و سني) حرام است.
2- بازي با وسايل مخصوص قمار، ولي بدون شرط بندي و برد و باخت چطور؟ از نظر همه علماي شيعه و برخي از علماي سني حرام است.
3- بازي با وسايلي غيز از وسايل مخصوص قمار، ولي همراه با شرط بندي و برد و باخت چگونه است؟ از نظر همهي علماي شيعه و بيش تر علماي سني حرام است. (41)بايد توجه داشت که اسلام آنچه را به زيان فرد واجتماع باشد حرام مي داند و با هر آنچه بر جسم و روح و اخلاق و اقتصاد سالم و تلاش و فعاليت اصيل و اساسي لطمه وارد آورد مبارزه مي کند، و براي ريشه کن ساختن فساد همه ي راه هاي نفوذ آن را مي بندد، و هرگونه گرايش بدان را هر چند جزئي و ناچيز باشد محکوم مي کند.و از طرف ديگر، هر نوع سرگرمي سودمند و سالم که باعث رشد و يا وسيله تفريح درست و تجديد نيروي جان و تن باشد، و انسان را براي نبرد با مشکلات زندگي و رويه هاي ناگوار، و نيز براي نظام جنگ و جهاد ورزيده و آماده سازد جايز و پسنديده مي داند. اما بازي هاي بيهوده و بي ثمر که موجب رکود و عقب ماندگي است، نه سود مادي همگاني دارد و نه معنوي، از ديدگاه اسلام کار خوبي به شمار نمي رود و جز از ضايع شدن وقت و نيروهاي ارزنده ي آدمي نتايج مثبتي ندارد.قرآن کريم در توصيف مومنان مي فرمايد: « و الذين هم عن اللغو معرضون» (42)ترجمه: مومنان کساني هستند که از لغو و بيهوده روگردانند.لذا اگر بازي هاي بيهوده و بي فايده موجب شادي و غفلت مفرطي شود و انسان را از خدا بي خبر و لاابالي سازد حکم قمار را دارد، واز نظر اسلام ممنوع و حرام است.(43)« کل ما الهي عن ذکرالله فهو من الميسر» (44)ترجمه: هر لهو و بازي که انسان را از ياد خدا غافل کند حکم قمار را دارد.
آيا بازي با شطرنج حکم قمار را دارد؟
در ميان علماي معروف است بازي کردن با آلات قمار به طور کلي اگر چه بدون شرطبندي هم باشد حرام است و ممکن است فلسفه ي اين موضوع آن باشد که سر و کار داشتن با اين آلات – خواه نا خواه- انسان را به قمار مي کشاند و مخصوصاً درباره ي بازي با شطرنج اخبار متعددي از پيشوايان اسلام عليهم السلام به ما رسيده است که استعمال آلات اين بازي به هر عنوان ممنوع است و عنوان ورزش فکري به اين بازي دادن در حکم مزبور تاثيري ندارد، زيرا ممکن است ساير انواع قمار را نيز تحت اين عنوان و به اين نام انجام داد. چون در خيلي از انواع قمارها از جمله بازي با ورق اين فعاليت فکري وجود دارد ولي مفاسد آن ها جاي انکار نيست. لذا به صريح قرآن شريف و ورايات اسلامي (که در مقاله اي جداگانه آيات و روايات در رابطه با شطرنج را مي آوريم)، آيين مقدس اسلام در چهارده قرن قبل، تمام اقسام قمار را بر مسلمين تحريم کرده است، به علاوه در آمدي که از راه برد و باخت به دست مي آيد حرام دانسته است.امام رضا عليه السلام فرموده اند:« خداوند تمام اقسام قمار را تحريم کرده و به مردم فرمان داده است از آن اجتناب نمايند. خداوند قمار را پليد خوانده و آن را عملي شيطاني دانسته و مردم را از آن برحذر داشته است، مانند بازي با شطرنج و نرد و ديگر بازي هاي قمار و بازي نرد و بدتر از قمار با شطرنج است.»(45)و روايات ديگر که از ذکر آن در اينجا خودداري مي کنيم. و يا مطالبي در مورد روان شناسي و آثار مخرب و ضربه هاي اخلاقي را که در بالا گوشزد نموديم به اين نتيجه مي رسيم که: آري، بازي کردن با شطرنج عمر انسان را تلف مي کند، اعصاب را فرسوده و روان انساني را آشفته مي سازد.
نتيجه ي بحث
طبق نظر امام خميني(ره) و متخصصان طراز اول اين رشته، شطرنج علاوه بر اينکه نمي تواند يک ورزش ذهني باشد، بلکه زيانهاي جسمي و رواني زيادي براي بازيکنان به ارمغان خواهد آورد.اکثريت عرف جامعه هم از دير زمان تاکنون شطرنج را به عنوان يک قمار قلمداد مي کنند.پس جاي هيچ شک و ترديدي نمي ماند که شطرنج از حالت قمار خارج نشده است و حتي يک استعمار فکري را در معيت خود به ارمغان مي آورد و لذا سرگرمي هاي تخديري محسوب مي شود که در کنار آن فرصتها و نيروهاي فکري را به تباهي مي کشد و حيات جمعي راهم در معرض فنا و نابودي قرار مي دهد.لذا بر مسئولين عزيز و متعهد ذي ربط لازم و واجب است با آگاهي و شيوه هاي صحيح، هر چه زودتر با مبارزه اي جدي، از توليد و نشر شطرنج و امثال آن جلوگيري کنند و جامعه را به سوي سرگرمي هاي سالم رهبري نمايند.

پي نوشت ها :
 

. منتهي الارب.
2 . شطرنج از ديدگاه تاريخ و ادبيات، ص 51.
3 . راز شطرنج، ص 15.
4 . راز شطرنج، ص 18.
5 . کارنامه اردشير بابکان، ترجمه صادق هدايت، ص 173
6 . شطرنج از ديدگاه تاريخ و ادبيات، ص 58، به نقل از تاريخ شطرنج، ص 58، چاپ 1913ميلادي آکسفورد.
7 . شطرنج از ديدگاه تاريخ و ادبيات، ص 65
8 . شطرنج از ديدگاه تاريخ و ادبيات، ص 65-66
9 . همان، ص 21.
10 . منتخب التواريخ، ص 504.
11 . شطرنج از ديدگاه تاريخ و ادبيات، ص 71-72.جرجيس المکين حدود چهار قرن بعد از دوران امين اين مطلب را در کتاب مجموع المبارک يادآوري نموده و ارپنيوس هلندي آن را به لاتين ترجمه کرده است.
12 . همان، ص 71-72.
13 . زوال سلسله عباسيان ازاواخر قرن چهارم هجري قمري (قرن دهم ميلادي)است.
14 . راز شطرنج، ص 23- 24.
15 . پاسخ به پرسشهاي مذهبي، ص 402.
16. راز شطرنج، ص 65.
17. همان، ص 67.
18 . مبارزه با گناه، ص 64، به نقل از مجله روشنفکر، ش7، سال 42.
19 . راز شطرنج، ص 68.
20 . شطرنج از ديدگاه تاريخ وادبيات، ص 115- 117
21 . راز شطرنج، ص 69.
22 . همان، ص 72 .
23 . همان، ص 72.
24 . همان، ص 72.
25 . همان، ص 74. و شطرنج از ديدگاه تاريخ و ادبيات، ص 115- 117.
26 . راز شطرنج، ص 76.
27 . شطرنج از ديدگاه تاريخ و ادبيات، ص 116.
28 . شطرنج از ديدگاه تاريخ و ادبيات ص 115-117
29 . پاسخ به پرسشهاي مذهبي ص 402
30 . فروع كافي، ج 6، ص 435، من لا يحضر الفقيه، ج 2، ص98، وسائل الشيعه، ج 10، ص 306 و ج 17، ص 319 ، بحار الانوار، ج 76، ص 232 و ج 93، ص340 و 373، امالي شيخ طوسي (ره)، ص 690 ، تهذيب، ج 3، ص60.
31 . اصول كافي، ج1، ص 75، ح 19.
32. راز شطرنج/ ص 70-71.
33. برگرفته از كتاب ره آورد، از كدامين افق، هفتمين و هشتمين مجموعه مقالات فرصت در غروب، از ص 7 تا 11.
34 . روزنامه جمهوري اسلامي ، يك شنبه 20/6/1367 برابر با 29/محرم/1409، شماره 2692، سال دهم.
35. روزنامه جمهوري اسلامي ، چهار شنبه 13/7/1367 برابر با 23/صفر/1409، شماره 2712، سال دهم. و مسائل عصر جديد، م58، ص 165 تا 167.
36 . از حجت الاسلام قرهي – يكي از اصحاب استفتاي امام(ره) در اين باره سؤال شد، ‌ايشان در جواب گفتند: منظور امام(ره) در سطح جهاني است، يعني در هيچ كشوري آلت قمار نباشد.
37. راز شطرنج، ص 101 تا 105.
38. استفتاءات، ج 2، صص 9و 10.
39.مصباح الفقاهه/ ج1/ ص 368؛ مکاسب شيخ انصاري/ چاپ تبريز/ مساله 15.
40. مفتاح الکرامه/ ج2/ ص 56؛ وسائل/ ج12/ ص 119، 237 و 243.
41. مصباح الفقاهه/ ج1/ ص 374 و 368.
42. مومنون/3.
43. مکاسب شيخ انصاري/ ص 54، مساله 20.
44. وسائل الشيعه/ ج12/ ص 235.
45. مستدرک الوسايل/ ج2/ ص 436.
 

منابع و مآخذ
1.شطرنج از ديدگاه تاريخ و ادبيات/ عزيز نقدي وند/ انتشارات کليدر/ چاپ اول، 1381ش ، تهران.
2.راز شطرنج/ سعيد رمزي/ انتشارات يوسف فاطمه سلام الله عليها/ چاپ اول، 1383شمسي.
3.پاسخ به پرسشهاي مذهبي/ مکارم شيرازي، جعفقر سبحاني/ انتشارات نسل جوان.
4.مبارزه با گناه/ محمد رضا هاشم زاده/ موسسه انتشاراتي امامم عصر عليه السلام/چاپ اول، 1383ش.
5.ره آورد، از كدامين افق، هفتمين و هشتمين مجموعه مقالات فرصت در غروب/
6.وسائل الشيعه/ محمد بن حسن حر عاملي/ تحقيق ونشر موسسه آل البيت عليهم السلام،قم/ 1409 چاپ اول.
7.بحار الانوار/ محمد باقر مجلسي/ موسسه الوفا بيروت/1404ق.
8.اصول كافي/ محمد بن يعقوب کليني/ انتشارات دارالکتب الاسلاميه، چاپ چهارم 1365.
9.امالي/ شيخ طوسي/ انتشارات انديشه هادي/ چاپ اول سال 1388ش.
10.فروع كافي/ محمد بن يعقوب کليني/ انتشارات دارالکتب الاسلاميه، چاپ چهارم 1365.
11.من لا يحضر الفقيه/ ابن بابويه قمي شيخ صدوق/ انتشارات جامعه مدرسين قم، چاپ سوم، 1413ق.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image