گفتگو با حجت الاسلام محمد مهدي آصفي
درآمد
شهيد آيت الله محمد باقر صدر در پاسخگوئي به نيازهاي زمانه، همواره، از مشاورت و همراهي ياران خويش برخوردار بوده است تا آرا و افكار او را در جامعه و در ميان اقشار مختلف آن از جمله نخبگان، روشنفكران و دانشگاهيان اشاعه دهند. حجت الاسلام و المسلمين محمد مهدي آصفي از جمله كساني است كه توفيق حضور در دروس رسمي شهيد صدر را نيافت، ولي با ممارستي مستمر، به تمامي جوانب انديشه ها و آثار ايشان اشراف پيدا كرد و از مقطع حضور در نجف تاكنون، مروج افكار و آثار شهيد صدر بوده است.
نحوه آشنايي با شهيد صدر و افكار و نوآوري هاي ايشان چگونه بود؟
مرحوم آيت الله صدر از همان جواني از چهره هاي برازنده، معروف و شناخته شده حوزه نجف به شمار مي رفت و به همين دليل بسيار مورد احترام زعماي حوزه بود. به رغم اينكه سن و سال ايشان چنين موقعيتي را ايجاب نمي كرد ؛ او با نبوغ سرشارش توانسته بود بسياري از دروس حوزوي را در مدتي كوتاه فرا بگيرد و سپس نقد كند. پيشرفت او در زمينه آموزش و تحقيق و تفحص، بسيار اعجاب برانگيز و لذا از اقتصائات سني و زماني خود، بسيار پيش تر و جلوتر بود./ علاوه بر اين، طلاب جواني كه در درس شهيد صدر حاضر مي شدند، به ايشان به ديده تحير مي نگريستند و ابداعات و نوآوري هاي فكري ايشان را به كرات در گفتگوها و مباحثات علمي با دوستانشان در حوزه مطرح مي ساختند و براي ايشان جايگاه بسيار والايي قائل بودند و همين امر موجب مي گرديد كه حساسيت كساني كه در درس ساير علما و مراجع حاضر مي شدند، نسبت به اين شخصيت جلب شود و به هر شكل ممكن، خود را به اين كانون نزديك سازند و از مباحث مطرح شده در درس ايشان آگاه شوند و ببينند آنچه كه از وي نقل مي شود تا چه ميزان صحت دارد. من در آن ايام، جوان بودم و لذا به كتاب و كتابخواني علاقه وافر داشتم و تمايل داشتم با آرا و عقايدي كه در دوران ما در محيطمان وارد شده و رشد كرده بود، آشنا شوم. در آن مقطع به مقتضاي اوضاع فكري و سياسي، افكار و انديشه هاي ماركسيستي در ميان جوانها رواج فراواني پيدا كرده بود و ما خواه و ناخواه با پيروان و معتقدين به ماركسيسم كه انصافا در آن زمان كم هم نبودند،مباحثاتي داشتيم. ماركسيسم در عراق موجي را به وجود آورد كه هر چند زودگذر بود، ولي در آن مقطع، پديده تأثيرگذاري به شمار مي رفت و بديهي است كه اين انديشه با آرا و مقدسات ديني ما در تعارض بود و همين موجب مي شد كه در فضاي فكري و عقيدتي آن روز عراق، تشنجاتي به وجود آيد. به هر حال، ما در آن دوران با پيروان و مروجين انديشه هاي ماركسيستي، از لحاظ فكري چالش داشتيم. اين چالشها اشكال مختلفي داشتند. گاه مباحثه رودرو مي كرديم، گاه سخنراني مي كرديم و ايستادگي در برابر انديشه الحادي را براي خود يك وظيفه شرعي تلقي مي كرديم. در اين مقطع بود كه انديشه هاي ؟آقاي صدر، ارزش خودشان را به تمامي به ما نشان دادند و در واقع آنچه كه ايشان در قالب دو كتاب بسيار ارزشمند «اقتصادنا»و «فلسفتنا» تدوين كرده بود، براي ما بسيار آموزنده و موجب اعتلاي و تقويت و توانايي ما براي مقابله با انديشه جديد، يعني ماركسيسم، بود.
اين گفت وگوها در داخل دانشگاه پيش مي آمدند يا خارج از آن ؟
بيشتر با دانشگاهيها در داخل و خارج از آنجا، بحث مي كرديم. دوستاني از دانشگاهيان متدين داشتيم كه اينها راه را باز مي كردند تا ما بتوانيم با دانشجوياني كه تحت تأثير انديشه هاي ماركسيستي قرار گرفته بودند، گفت و گو كنيم و اين براي ما به صورت يك كار و روزمره و حتي وظيفه درآمده بودو مدت زيادي هم گرفتار آن بوديم. طبيعي بود كه ما به كتابهايي كه در اين زمينه نوشته شده بودند، نياز داشتيم و بهترين كتابهايي كه در رد ماركسيسم، چه از لحاظ فلسفي و چه از لحاظ اقتصادي، در آن زمان در دسترس ما بودند، دو كتاب ارزشمند شهيد آيت الله صدر بودند كه در اوضاع آشفته آن روز، به مثابه سد محكمي در مقابل آرا و عقايد ماركسيسم ايستاده بودند.اين كتابها چند ويژگي بارز و جذاب داشتند. اولا استدلالهاي مطرح شده در رد ماركسيسم در اين كتابها به گونه اي بودند كه همه افرادي كه به اين كتابها مراجعه مي كردند، مطالب آنها را مي فهميدند و در عين حال ذره اي از دقت، وزانت و قدرت استدلال كتاب، به دليل زبان همه فهم آن كاسته نمي شد و اين، مهارت ويژه اي است كه هر كسي از آن برخوردار نيست، اما شهيدصدر به تمامي از آن برخوردار بود. چه افرادي كه از نظر مطالعه و آشنايي با مبادي و جزئيات مسئله، در سطح پاييني بودندو چه محققين و پژوهندگاني كه در پي يافتن پاسخهاي مستدل و منطقي به سئوالات خويش بودند، انصافا پاسخهاي قانع كننده اي را در اين دو كتاب پيدا مي كردند. قدرت استدلال و جامعيت اين دو كتاب موجب گرديد كه اينها در خارج از حوزه هاي تخصصي و پژوهشي و در ميان افرادي كه در لايه هاي متوسط و پايين جامعه عراق زندگي مي كردند و نيز در ميان افراد علاقمند، به پيگيري اين مباحث، حتي در خارج از عراق، به عنوان كتابهاي شاخص و ممتازي معرفي شوند. اين دو كتاب از لحاظ غناي محتوايي و توانايي نشان دادن نقاط ضعف انديشه هاي ماركسيستي، در كشورهاي همسايه عراق نيز ترجمه شدندو مورد اقبال فراوان قرار گرفتند و تأثيرات قابل ملاحظه اي را بر جا گذاشتند، مضافاً بر اينكه ادبيات و نوع نگارش آقاي صدر هم بسيار بديع و به تعبير امروزيها، مدرن بود و همين مسئله موجب مي شد كه تحصيلكرده ها با اين دو كتاب احساس انس و الفت ويژه اي داشته باشند. يك عالم ديني، صرف نظر از بيان دلايل متقن و محكم براي اثبات نظرات و آراي خويش، بايد با ادبيات روز هم آشنايي كافي داشته باشد تا بتواند كساني را هم كه در فضاي فكري و ادبي جديد سير مي كنندو گفتمان آنها متفاوت است، جذب كندو بر آنها تأثير بگذارد. به هر حال يكي از معدود كساني را كه توانست بي آنكه از ارزش علمي و فني مطالب خويش بكاهد، آنها را به شكلي ساده و در عين حال، پخته و مفيد ارائه كند، مرحوم شهيد صدر بود و لذا ما از آثار وي بهره هاي فراوان برديم و علاوه بر آن، از محضر ايشان نيز استفاده كرديم.
آيا شما نزد شهيد صدر درس خاصي هم خوانديد؟
من بيشتر از افكار ايشان استفاده كردم و چندان توفيق حضور در درسهاي ايشان را پيدا نكردم، اما خود را به شدت تحت تأثير انديشه هاي شهيد صدر مي دانم و فكر مي كنم افرادي چون من، كساني بودند كه از انديشه هاي ايشان در راه فعاليتهاي تبليغي استفاده مي كردند، بي آنكه به شكل رسمي در درسهاي ايشان حضور داشته باشند.
از ديدگاه شما در حال حاضر، حوزه هاي علميه و دانشگاهها و مجامع علمي چه استفاده هايي مي توانند از آثار شهيد صدر بكنند؟
دو كتاب «اقتصادنا» و «فلسفتنا» ماندگار و جاويد شده اند، در حالي كه انگيزه تأليف آنها در واقع مقابله با موج ماركسيسمي بود كه جوامع اسلامي آن روز، به ويژه عراق را تحت تأثير خود گرفته بود. اكنون ماركسيسم در بزرگ ترين پايگاه خود، يعني اتحاد جماهير شوروي سابق، شكست خورده و در بسياري از پايگاههاي ديگر خود در سراسر دنيا نيز صاحب نفوذ و اعتبار چنداني نيست، اما اين دو كتاب اهميت و ارزش خود را از دست نداده اند و همچنان مورد استفاده حوزه ها و دانشگاههاي ما هستند. قطعا در اين مسئله، سر و رازي وجود دارد. اولا شيوه برخورد علمي شهيد صدر با يك پديده جديد دراين دو كتاب، بسيار جديد و بديع است. حفظ بي طرفي و انصاف، در هنگامي كه فرد قصد دارد انديشه اي را نقد كند، كار سهلي نيست. برخي تصور مي كنند كه اساسا اين دو با يكديگر قابل جمع نيستند، اما افرادي چون شهيد صدر مي توانند با شيوه اي كاملا علمي به نتيجه اي دست پيدا كنند كه بسياري از افراد با دست يازيدن به شيوه هاي تعصب آميز و غير علمي و رفتارهاي غير استدلالي، قصد رسيدن به آن را دارند و نمي توانند. به نظر من شيوه خاص شهيد صدر در اين زمينه، يكي از عوامل ماندگاري آثار اوست. عامل ديگر را مي توان طرح فلسفه و اقتصاد اسلامي به شكل فراتر از پاسخگويي به ايده هاي ماركسيستي از سوي شهيد صدر دانست. وقتي مسئله اي به شكل اعم و گسترده بيان مي شود، ضمن پاسخگويي به بسياري از شبهات مطرح شده، شالوده و پايه آن موضوع نيز تبيين مي شود و ايشان نيز در اين دو كتاب، مباني اقتصاد و فلسفه اسلامي را به شكلي جامع مطرح ساخته و لذا آرا و نظراتش در گذر زمان نيز، ارزشهاي خود را حفظ كرده اند. چنانچه تلاش فرد معطوف به پاسخگويي به برخي از شبهات مطرح شده توسط يك انديشه باشد، بديهي است كه با امحاي آن انديشه، آثار آن انديشمند نيز نفوذ وتأثير خود را از دست مي دهد، اما نگاه جامع و بسيط از سنخ و نوع انديشه ها ي شهيد صدر، اعتبار و ارزش و ماندگاري خويش را از جامعيت و اصالت و جاودانگي مسائل مطرح شده در آن، مي گيرند و گذر زمان را بر آنان تأثيري نيست. لذا شالوده ريزي و بازخواني يك نظام فلسفي، بدانگونه كه شهيدصدر مطرح مي كند، ماندگار خواهد بود و هر پديده و انديشه جديدي را نيز مي توان با مراجعه به آن اثر، تحليل و نقد كرد. به نظر من شيوه مواجهه شهيد صدر با پديده هاي فكري و همچنين ميراثي كه وي از لحاظ طرح مفاهيم اسلامي در حوزه هاي مختلف، آن هم به صورتي عام كه در هر عصري بتواند پاسخگوي شبهات باشد، بر جا نهاد، براي حوزه هاي علميه، دانشگاهها و محققين ما يك درس بزرگ است و لذا از اين جنبه نيز آثار آقاي صدر همچنان ارزش ويژه خود را دارند.
منبع:ماهنامه شاهد ياران، شماره 18