بي شک معرفي و شناخت چهره هاي درخشان آسمان علم و معرفت به منزله يادبودي است از گذشتگان و اين عبرتي است براي نسل امروز و آينده، به طوري که با مرور بر صفحه صفحه و سطر سطر برگ هاي تاريخ زندگي علما و فضلا و تعمق در آن مي توان از آن پند گرفت و از لغزش هاي زندگي خودداري نمود و به سوي علم و دانش و معرفت ،تقوا و پرهيزکاري و امور خير و شايسته رهنمون گشت.
خوشبختانه در کشور ما بخصوص اصفهان از وجود چنين علما و فقهايي بسيار برخوردار بوده و هستيم؛ آثار برجسته و ارزشمند آنها ،خود گوياي اين ادعاست. از جمله آنان مي توان به مرحوم آيت الله شيخ محمد باقر زند کرماني و آثارش اشاره نمود.
تولد و نسب
آيت الله شيخ محمد باقر زند کرماني،عالم و فاضل جليل القدر،فقيه واعظ و فرزند مرحوم حاج آقا رضا زند به سال 1312 قمري در کرمان ديده به جهان گشود. وي از فاميل زند و از نوادگان مرحوم صادق خان زند است.
دوران تحصيلات
شيخ محمد باقر پس از طي دوران طفوليت هنوز به سن 7 سالگي نرسيده بود که به مکتب خانه سپرده شد و در آن جا به تعليم نماز و اصول و فروع دين و همچنين تعليم حروف الفبا و قرآن مجيد پرداخت.
وي هنگامي که به سن 8 سالگي رسيد از وجود نعمت پدر محروم گشت و تحت سرپرستي مادر و برادر قرار گرفت. با تغيير مکتب هاي معتبر به مدارس ابتدايي، شش کلاس اول خود را در مدرسه سعادت نزد مرحوم آقا شيخ احمد بهمنيار به اتمام رسانيد.
لازم به ذکر است که تحصيل نزد استاد بهمنيار موقعيت بسيار مساعدي را جهت شکوفايي استعدادهايش فراهم آورد .پس از آن به مدرسه ملي به تحصيل و تلمذ نزد مرحوم آقا جوادکرماني، برادر استاد بهمنيار پرداخت و از دروس تبصره، شرايع و فقه بهره مند شد.سپس براي استحضار و تکميل ادبيات عرب، «مقامات حريري» را نزد مرحوم حاج سيد محمد باقر تعليم ديد. همچنين از ديگر دروس و از ديگر معلمان نيز کسب فيض کرد.
پس از طي اين دروس و فراغ از مدرسه ملي، وي در مدرسه انگليسي ها ثبت نام کرد تا علاوه بر فراگيري زبان انگليسي ،علوم شيمي،فيزيک ،طب و جغرافيا را فرا گيرد و در اين دوران با مسيحيان و پيروان اديان ديگر در اين مدرسه مباحث مذهبي برپا مي کرد.
ادامه تحصيلات و عزيمت به اصفهان
شدت ذوق و علاقه شيخ محمد زند کرماني به حدي بود که در ايام جواني و پس از فوت مادرش براي ادامه تحصيلات و جهت تکميل علوم حوزوي از کرمان به اصفهان عزيمت نمود و به دليل آن که اين شهر از نظر علمي و اساتيد برجسته در سطح بسيار عالي بود، ديگر براي سکونت به زادگاه خود کرمان مراجعت نکرد.
وي در اصفهان از محضر بزرگاني چون آيت الله العظمي آخوند فشارکي،آيت الله سيد علي نجف آبادي و آيت الله حاج مير محمد صادق مدرس خاتون آبادي استفاده نمود.از ديگر اساتيد وي مي توان به مرحوم حاج ميرزا هادي کلباسي که از رجال علم و مردي زاهد بود،اشاره کرد.در اين ميان وي ارادت خاصي نسبت به مرحوم آيت الله فشارکي داشت به طوري که جزو خواص او قرار گرفت.
آيت الله زند کرماني سفري نيز به عتبات عاليات داشت و سپس به قم مهاجرت کرده و از محضر درس مرجع عاليقدر جهان، آيت الله حاج عبدالکريم حائري استفاده نمود.لازم به ذکر است که در اين مدت که هفت سال شاگرد آيت الله حاج عبدالکريم حائري بود، مرحوم امام خميني (رحمت الله عليه) از هم درس هاي وي به شمار مي رفت.
وي در سفر ديگري که به عتبات عاليات داشت، مدتي از محضر پرفيض عالم فرزانه آيت الله شيخ حسين کاشف الغطاء، به بهره گيري علمي و اخلاقي پرداخت و از جانب وي تائيديه اي مبني بر حصول والاي اجتهاد دريافت نمود.
مراتب علمي و ايماني آيت الله زند همچنين از جانب علماي بزرگ ديگري چون آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني ،آيت الله قاضي،آيت الله شيخ آقا بزرگ تهراني،آقا سيد ابوالحسن شيرازي تأييد شد و اين بزرگان اجتهاد وي را اجازت نمودند.
آيت الله زند کرماني همچنين سفرهايي به تهران و مشهد مقدس داشت اما مجالست با عالم رباني آيت الله آخوند شيخ محمد حسين فشارکي را ترجيح داده و در اصفهان رحل اقامت هميشگي افکند.
تدريس در اصفهان
آيت الله زند کرماني در اصفهان شروع به وعظ و ارشاد در مجالس و اقامه جماعت در مسجد جامع نمود. همچنين مدرسه اي به نام ذوالفقار را تعمير کرد و به تدريس در آن و تفسير قرآن مشغول گشت و پس از چند سال در يکي از اتاق هاي شمالي مدرسه صدر بازار به تدريس «شرايع» يا «شرح لمعه» پرداخت.
اساتيدي که اجازه اين امر را به وي مي دادند به قرار زير است:
مرحوم آيت الله فشارکي، مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالکريم حائري قمي،مرحوم آيت الله سيد علامه اصفهاني، مرحوم سيد محمد باقر قزويني، شيخ محمد حسين آل کاشف الغطاء ،آيت الله العظمي آقا ميرزا اصطهباناتي ، حجت الاسلام و المسلمين سيد جمال الدين فادقاني ،شيخ آقا بزرگ تهراني.
آيت الله زند کرماني درس را بسيار دقيق و تحقيقي مي گفت، ابتدا متن درس را مي خواند و بعد آن را معني مي نمود و اگر متني، شرحي داشت قول آن را نقل مي کرد. درس وي اجتهادي بود، به طوري که گاهي تا دو هفته طول مي کشيد تا دقيقاً يک بحث علمي يا فقهي را به تفصيل ،بررسي و تشريح کند.
وعظ و خطابه
شيوه اين روحاني روشنفکر چنان بود که فقط در ماه هاي محرم و صفر ذکر مصيبت مي کرد و در بقيه ايام سال فقط در شب آخر دهه، يکي از حوادث جانگداز تاريخ اسلام را مانند حادثه عاشورا، بيست و هشتم صفر،بيست و يک رمضان و... را به شکل علمي مطرح و آن گاه ذکر مصيبت مي کرد و قبل از همه خودش اشک مي ريخت. منبر وي هميشه تحقيقي بود و مسائل را به خوبي تجزيه و تحليل مي نمود و هرازگاهي مسائل شيمي و فيزيک را مطرح مي کرد و در خطابه هاي خود نقش فوق العاده اي در جذب جوانان داشت، به طوري که جوانان زيادي پاي منبر وي حضور مي يافتند.
احاطه علمي
وي در طب و علم پزشکي يد طولاني داشت و بسيار خوب طبابت مي کرد و بسياري را معالجه نمود. اطلاعات فيزيک و شيمي او در سطح بالايي بود، لذا در کنگره اتم شناسي از طرف مرحوم دکتر محمود حسابي در تهران دعوت شد و سخنراني نمود.
مرحوم آيت الله زندکرماني به چند زبان رايج دنيا تسلط داشت، بخصوص به زبان انگليسي کاملاً آشنا بود و حتي چندين کتاب به زبان انگليسي به رشته تحرير درآورد و حتي در ايام ملي شدن نفت ايران، جلسه اي در دانشگاه تهران با شرکت شخصيت هاي سياسي متخصص در رشته نفت که از کشورهاي مختلف به ايران آمده بودند، تشکيل شد و از وي دعوت شد که به تهران برود. مرحوم زند هم به آن جلسه رفت و چنان سليس و روان به زبان انگليسي صحبت کرد که گويا زبان مادري وي انگليسي است. و درآنجا ايشان سبب حيرت ديگران شد. زيرا حضور يک آيت الله مسلط به زبان انگليسي درآن زمان بسيار قابل توجه بود.
به طور کلي در علوم،به خصوص علوم جديد تسلط فراواني داشت و در تفسير هم از تبحر خاصي برخوردار بود.
وي در حين تدريس نيز به مطالعه دروس مختلف و مطالعه کتاب مي پرداخت. مثلاً تا سن 40 سالگي دروس کلاسيک مي خواند و پس از آن وارد طلبگي شد.
آثار و تأليفات
نام تأليفات آيت الله شيخ محمد باقر زند کرماني عبارتند از:
1-فيوضات اللامعه في حال الکتب الاربعه
2-نبذه في تحقيق کتاب قرب الاسناد و مؤلفه و اخباره
3-رفع النزاع من البين في الصلح المقصود منه الفرار عن الدين
4-اماره الولايه (اخيراً چاپ شده است)
5-تاريخ مختصر نفت در دنيا (اخيراً ضميمه کتاب «تقابل دين و سياست در ايران»چاپ شده است و شامل پنج بخش است:فصل اول:جغرافياي طبيعي و سياسي ايران، فصل دوم:نفت در خاور،فصل سوم:نفت در باختر، فصل چهارم:دوره جديد نفت در دنيا و ايران، فصل پنجم: کلمات مطلعين راجع به نفت ).
6-رساله فقه فارسي در احکام آب ها
از ديگر کتب وي مي توان به رساله اي در «اساس الاقتباس» اشاره کرد که به خط خود زند کرماني تحرير شده است و همينطور کتاب ديکشنري(انگليسي به انگليسي)و همچنين کتاب هاي ديگري که هم اکنون در کتابخانه آستان قدس موجود است و برخي از کتب وي در قم تحويل آيت الله العظمي مرعشي نجفي داده شد.
اقدامات سياسي
آيت الله زند کرماني در زمان رضا شاه پهلوي، با مفاسد اين پادشاه مبارزه نمود و در برخي از سخنان خود غيرمستقيم محمدرضا پهلوي،شاه ايران را يک وابسته معرفي مي کرد.
وي از اولين افرادي بود که در مسايلي که براي امام خميني (رحمت الله عليه) پيش مي آمد، اعلاميه مي داد. و از او طرفداري مي نمود، به طوري که در سال 1242 که امام را دستگير کرده بودند،بيانيه اي داد و از او دفاع نمود.
همچنين اين روحاني مبارز براي تشکيل حکومت اسلامي تلاش مي کرد ، بخصوص به وسيله مطرح نمودن مطالبي با جوانان، آنان را براي ايجاد حکومت اسلامي آماده و دلگرم مي ساخت.
همچنين در راستاي نهضت 15 خرداد تلاش هاي فراواني داشت.در مورد مبارزه با انگلستان، بخصوص در ملي شدن صنعت نفت، يکي از حاميان سرسخت آيت الله سيد ابوالقاسم کاشاني بود و در بيانات خود انگلستان را غاصب نفت معرفي مي فرمود و جريان دادرسي را که به عنوان جاسوس انگليس، نفت جنوب ايران را تصرف نمود و منافع ما را غارت کرد، متذکر مي شد(به نقل از مصاحبه با حاج حسن حدادي).
کلاً در ابعاد سياسي صاحب نظر و داراي شمه اي قوي بود و بر مسايل سياسي اشراف داشت؛ در زماني که کانديداي مجلس شد رقباي سياسي ايجاد تنش کردند و تبليغات بسياري عليه وي انجام دادند تا او را از صحنه خارج سازند.
اقدامات اجتماعي و خدمات ارزنده
آيت الله زند کرماني علاوه بر راه اندازي و احياي مدرسه علميه ذوالفقار،درآن زمان با توجه به وضعيت نامناسب بهداشت و عدم وجود مراکز درماني کافي در شهر اصفهان،درمانگاهي را در اختيار مردم قرار داد و مقداري پول نيز براي اين منظور فراهم کرد.
همچنين ايشان سعي و کوشش بسياري در افتتاح مجدد درب مسجد جامع و مسجد امام کرد؛ چرا که در دوره پهلوي اين اماکن به دليل وضعيت و اوضاع نامناسب آن زمان به روي نمازگزاران بسته شده بود.
از ديگر اقدامات وي ساختن زايشگاه حضرت نرجس خاتون در خيابان سروش اصفهان بود و همينطور استرداد مسجد مصلاي تخت پولاد از فرودگاه و تعمير ديوارهاي اطراف آن و اقامه نماز عيدين در آن و نيز تأسيس مؤسسه اي به نام «جامعه مذهبي دين و دانش» براي روشن ساختن اذهان و تحليل مسايل جامعه بخصوص براي جوانان.
احياي مسجد باغ قوشخانه و مسجد پيرپالان دوز و مسجد جويباره، باز پس گيري حجره هاي امامزاده هارونيه از دست بيگانگان و نيز اقامه نماز جمعه با آوردن آيت الله ارباب در مسجد جامع نيز از ديگر اقدامات اين بزرگ مرد بود.
و اما مهمترين و بزرگترين اقدامات و خدمات ارزنده آيت الله زند کرماني، ايجاد مرکز خيريه و تأسيس بيمارستان خيريه عسگريه بود. وي در اين زمينه در جلسات متعددي ضرورت وجود اين بيمارستان را مطرح کرد و زمينه ايجاد آن را با تشويق مردم فراهم ساخت. پس از آن ، به تدريج زمينه ساختمان سازي هم فراهم آمد و بيمارستان عسگريه فعلي پديد آمد،که آن زمان از مهمترين مراکز درماني محسوب مي شد و در حال حاضر نيز بيمارستان بزرگي به شمار مي آيد.
مقابله با تحريفات و خرافات
شيخ محمد باقر زند کرماني به شدت با تحريفات و خرافات مخالف بود و با آن مبارزه مي نمود.بخصوص در زمان قاجاريه که به نام دين بدعت هاي زيادي ايجاد شده بود و منجر به معرفي مسلمانان به عنوان اجتماعات عقب افتاده و خرافي شده بود. وي براي آنکه جامعه را از اين اتهام نجات دهد ،سعي نمود که اصول اسلام را آنچنان که هست و واقعيت دارد، شرح دهد.
وي در باب علاج ها مي فرمود:«اگر کسي بخواهد فقط از طريق دعا و يا نذورات مشکلاتش را حل کند، اين کار عملي نيست، برخدا توکل کردن و شفا خواستن از او،مرحله اول است .اما اقدام عملي در رفع مشکل بايد از طريق سنت الهي انجام گيرد.»
اين روحاني همچنين با توسل جستن به سقاخانه ها و درخت ها که درآن زمان خيلي رايج بود و افکاري از اين قبيل مخالفت مي نمود. در مورد قمه زني هم ،سابقه آن را مربوط به ملاي دربندي در تبريز مي دانست و از تعصب زياد وي در دهه روضه خواني اش مي گويد:«در يک روز عاشورا يکي از وعاظ روضه اي خوانده بود و ملاي دربندي از خود بيخود شده بود و چون که برخي مستحب مي دانستند شيعه به حالت انتظار نسبت به ظهور امام عصر مسلح باشد و لذا هميشه با خود شمشيري داشته باشد، ملاي دربندي هم قمه اي همراه خود داشت و در حالي که از خود بيخود شده بود، آن را بر سر خود مي زد و همين قضيه سبب رسم قمه زني شد.
ابعاد شخصيتي و ويژگي هاي اخلاقي
زندگي مرحوم آيت الله کرماني، معمولي و بسيار ساده و بي آلايش بود.امرار معاش وي از راه جوراب بافي تأمين مي شد و هيچ وجوهي از ديگران دريافت نمي کرد. مرحوم کرماني از نظر ظاهري قدي بلند و کشيده داشت و داراي محاسن سفيدي بود،لباس او عمدتاً آراسته بود و با وقار حرکت مي کرد و سخن مي گفت. و در مورد ويژگي هاي اخلاقي او بايد گفت:برخورد او با مردم بسيار مؤدبانه بود، بسيار مردم دار بود و با عموم خوش رفتاري مي کرد. ايشان همواره حالت متفکرانه داشت.
رابطه خوبي با خانواده اش داشت. مهمان نواز بود و اگر پولي به دستش مي آمد، درصدد اندوختن آن بر نمي آمد و حفظ آبرو را بهتر از حفظ پول مي دانست. در زندگي اسراف هم نمي کرد.
تواضع و فروتني از ويژگي هاي وي بود. در مورد درخواست کردن از ديگران مي گفت:«کساني که در دنيا اهل سؤال کردن هستند(درخواست مادي مي کنند)،در قيامت صورت آنها پوست ندارد. پس سعي کنيد تا حد امکان از کسي درخواست و سؤال نکنيد.»
از اين رو اگر کسي از وي درخواست کمک مادي مي کرد، اگر شخص از کارافتاده و ناتواني بود، به وي کمک مي نمود و در صورت جوان بودن فرد، پس از تحقيق از آن، سعي مي کرد وسيله کار و امرار معاش او را فراهم نمايد و بدين ترتيب با گداپروري مبارزه مي کرد.از نظر روحي وي مردي بسيار شجاع و بي باک بود.
از لحاظ عبادي همواره شاکر بود، در نماز بسيار محکم مي ايستاد ، نماز را با جماعت مي خواند.نماز صبح را در مسجد جمعه در شبستان خيمه اقامه مي کرد و شب ها معمولا تا ساعت يک بامداد بيدار مانده و به عبادت مشغول مي گشت. تبسم و گاهي شوخي و مزاح را جزئي از زندگي مي دانست . وي بسيار اهل مطالعه و کتاب خواني بود، به طوري که شب ها تا کتاب نمي خواند، به خواب نمي رفت. به طب سنتي بسيار علاقه مند بود و «قانون» ابن سينا و «مخزن الادويه» را بسيار مطالعه مي نمود و دستورات پزشکي گياهي را در مورد خود و ديگران اعمال مي نمود. از ورزش ها به اسب سواري و پياده روي علاقه مند بود.
پسر مرحوم کرماني مي گفت:پدرم فوق العاده به شهر اصفهان و مردم آن علاقمند بود و اين علاقه دو جانبه بود،به طوري که هنگام رحلت ايشان، تمام اصفهان تعطيل گشت و مردم بسيار غمگين و ناراحت شدند.
همچنين در مورد غذاي ايشان بايد گفت:گوشت مصرف نمي کردند و بيشتر غذايشان نان ،جو،لبنيات و سبزيجات بود.
آيت الله زند کرماني در طول زندگي از بيماري قند ،اوره و فشار خون رنج مي برد و سرانجام در سال 1389 قمري برابر با 1348/6/19 شمسي در سفر به آلمان زير عمل جراحي از دنيا رفت.
وي قبل از رفتن به سفر مي گفت:«من لازم است براي عمل به خارج بروم و اين را هم مي دانم که ديگر بر نمي گردم،اما اگر اين را بگويم، مردم مي گويند:مگر علم غيب دارد؟»
اين عالم بزرگوار در وصيت نامه خود در مورد وضعيت دفن و تشييع خود اشارات زيادي کرده بودند،از آن جمله فرموده بودند:«اگر در يکي از مشاهد مشرفه وفات نمودم همان دفنم کنيد،و الا در هرجا از دنيا که بودم جنازه ام را به اصفهان منتقل نماييد و در تکيه متعلق به حاج امين الله فولادي،مدير محترم مسافربري لوان تور، در قبري که نشان من داده اند دفنم نماييد؛ در زير آسمان و بنايي بر روي قبر نسازند که بدعت مي دانم و راضي نيستم؛ و اگر کسي باني شد که اتاقي بسازد،يک يا دو اتاق به صلاحديد انجمن خيريه تعاون عسگري در زايشگاه نرجس خاتون (عليهاالسلام) بسازد که انشاء الله قرن هاي بعدي براي فقراي مسلمين مورد استفاده بوده،حقير و باني يا بانيان بهره مند گردند.»
ايشان تمام آداب غسل، تشييع و دفن خود را در وصيت نامه شان به تفصيل بيان کردند .روحشان شاد!
منابع
1-فطرت بيدار زمان(شرح حال و انديشه هاي مرحوم آيت الله شيخ محمد باقر زند کرماني)،گردآورنده: محمد زاهد نجفي
2-گنجينه دانشمندان
3-تاريخ اصفهان،حسن جابر انصاري.
منبع : ماهنامه موج عصر شماره 13 و 14