طوفان فکري (Brainstorming)يک روش براي برانگيختن خلاقيت در يک گروه است که براي توليد تعداد زيادي ايده در مورد يک مسأله به کار ميرود.
طوفان فکري يکي از شناخته شده ترين شيوه هاي برگزاري جلسات همفکري و مشاوره بوده و کاربرد جهاني دارد. اين روش داراي مزايا و ويژگي هايي منحصر به فرد است. در واقع بسياري از تکنيک هاي ديگر منشعب از اين روش است.
اسامي رايج ديگر براي طوفان فکري : سيال سازي ذهن، بارش فکري، بارش مغزي و طوفان مغزي
Alex Faickney Osborn
اين روش توسط الکس اسبورن در سال 1930 معرفي و عمومي گرديد.
قواعد طوفان فکري
اسبورن عنوان مي دارد: «پيشنهاد ايجاد شده در ذهن يک فرد عادي در گروه ، 2 برابر پيشنهاد ايجاد شده در حالت انفرادي است.» در صورتي که قواعد و مقرّرات مشخصي براي جلسات طوفان فکري در نظر گرفته و رعايت گردد، اين روش بسيار کار آمد تر خواهد شد. طوفان فکري بر دو اصل و چهار قاعده اساسي استوار است.
اصل اول مبتني بر تنوّع نظرات است. تنوّع نظرات آن بخشي از مغز را که به خلاقيت مربوط است فعال تر ميکند تا بر تفکر قضاوتي خود فائق آيد. تفکر قضاوتي در واقع به معني ارزيابي ها و نظرات تکميلي نسبت به مطلبي مطرح شده است. بدين منظور بعد از جمع آوري تمامي پيشنهادات بررسي و ارزيابي آن ها صورت ميگيرد.
اصل دوم - کميت ، فزاينده کيفيت است. يعني هر چه تعداد پيشنهادات بيشتر شود ، احتمال رسيدن به يک راه حل بهتر افزايش مي يابد.
چهار قاعده اساسي طوفان فکري:
تمرکز بر کميت (Focus on quantity)
هرچه تعداد ايدههايي که توليد ميشوند بيشتر باشد، احتمال دست يافتن به يک راهحل اساسي و اثربخش بيشتر است و احتمال وجود پيشنهادات مفيد و کارسازتر در بين آنها بيشتر ميشود. موفّقيت اجراي روش طوفان فکري با تعداد پيشنهادات مطرح شده در جلسه رابطه مستقيم دارد. در اين روش اين گونه عنوان ميشود که هر چه تعداد پيشنهاد بيشتر باشد، احتمال وجود طرح پيشنهاد کيفي بيشتر است.
اجتناب از انتقاد (No criticism)
اگر در مواجههي اوليه با يک ايده، به جاي انتقاد از آن، به توسعه و بهبود آن فکر کنيم، يک جو مناسب براي توليد ايدههاي غيرمعمول فراهم ميشود.
اين مهمترين قاعده است و لازم است تمام اعضا به آن توّجه کرده و بررسي و ارزيابي پيشنهاد را به آخر جلسه موکول کنند. ضمن اينکه ملاحظه تبعيض آميز پيشنهادات نيز ممنوع است.
استقبال از ايدههاي غيرمعمول (Unusual ideas are welcome)
ممکن است ايدههاي غيرمعمول رويکردهاي جديدي را به مسأله فراهم کنند و منجر به راهحلهاي بهتري نسبت به ايدههاي معمول شوند.
اين قاعده براي جرأت بخشيدن به شرکت کنندگان براي ارائه پيشنهاداتي است که به ذهن آنها خطور ميکند . به عبارت ديگر در يک جلسه طوفان فکري تمام اعضا بايد جسارت و شهامت اظهار نظر را پيدا کرده باشند و بدون آنکه ترسي از ارزيابي و بعضاً انتقاد مستقيم داشته باشند؛ بتوانند پيشنهاد و نظر خود را بيان کنند. هرچه پيشنهادات جسورانه تر باشد، نشان دهنده اجراي موفّق تر جلسه است.
ترکيب و بهبود ايدهها (Combine and improve ideas)
ميتوان با ترکيب دو ايدهي خوب، به ايدهاي بهتر رسيد که از هر دو ايدهي قبلي کاملتر باشد.
رعايت اين قواعد، منجر به همافزايي در گروه ميشود که نهايتاً باعث بروز خلاقيت در اعضاي گروه ميشود. بر اين اساس، محدوديتي براي مطرح کردن ايدهها وجود نخواهد داشت و طي يک فرآيند طبيعي و بدون دخالت بيروني، جمع مستمراً به ايدههاي بهتر دست خواهد يافت.
اعضا ميتوانند علاوه بر ارائه پيشنهاد ، نسبت به بهبود پيشنهاد خود اقدام کنند.. روش طوفان فکري اين امکان را به اعضا ميدهد که پس از شنيدن پيشنهادات ديگران پيشنهاد اوليه بهبود داده شود. آنها همچنين ميتوانند پيشنهاد خود را با چند پيشنهاد تلفيق کرده و پيشنهاد بهتر و کاملتري را به دست آورند.
اهداف روش طوفان فکري : ايده سازي - ايده يابي – راه حل يابي
مراحل روش طوفان فکري :
1 ) خلاقيت و توليد انديشه :
الف – آماده سازي اعضاء ( از قوانين )
ب – ارائه مسأله يا فعاليت ( در صورت لزوم اطلاعات جانبي نيز داده مي شود که اعضاء با موضوع ، بيشتر درگير شوند) .
ج - ارائه نظريات به صورت چرخشي و نوبتي
د - ثبت تمامي نظريات و انديشه ها ( اعم از درست يا نادرست )
2 ) قضاوت و ارزشيابي :
در اين مرحله نظريات و انديشه ها پالايش و جمع بندي مي گردد و نظريات مشابه و نامناسب حذف مي گردند.
از مزاياي اصلياي که طرفداران اين روش براي آن ذکر ميکنند تقويت روحيهي کار گروهيست، و انتقاد عمدهاي که به آن وارد ميشود وقتگير بودنش است.
ترکيب اعضاي گروه طوفان فکري
در هر جلسه طوفان فکري لازم است افراد ذيل حضور داشته باشند: رئيس جلسه، دبير جلسه و اعضاي گروه.
رئيس جلسه، قواعد کاري و مسئله مورد بحث «مشکل» را مطرح ميکند و ناظر بر حسن اجراي آنهاست.
دبير، کار ثبت صورت جلسه را انجام ميدهد. بهتر است دبير نزديک رئيس جلسه بنشيند، به طوري که بتواند نقش رابط غير مستقيم بين رئيس جلسه و اعضا را ايفا کند. بهتر است پيشنهادات بطور گزارشي– نه کلمه به کلمه – يادداشت شوند.
اسبورن پيشنهاد ميکند که از افرادي که داراي موقعيتهاي شغلي يکسان هستند، براي همفکري، دعوت به عمل آيد. ضمناً بايد در نظر داشت چنانچه رئيس و مرئوس با هم در يک گروه باشند، اصل اظهار نظر آزاد و بيواسطه خدشه خواهد يافت مگر آن که براي آن قبلاً تدابيري انديشيده شده باشد.
رويه برگزاري جلسات توفان فکري
يک گروه 6 تا 12 نفري از اعضا انتخاب مي شوند "حتي الامکان از لحاظ رتبه اداري همسان باشند";
مشکل به روشني تعريف شده ، و براي شرکت کنندگان توضيح کافي داده مي شود;
حداقل يک هفته از طرح صورت مسئله گذشته باشد "يعني دستور کار هر جلسه قبلا اعلام شده باشد";
بلافاصله پيش از جلسه اصلي توفان فکري ، براي اعضا، جلسه اي توجيهي برگزارمي شود;
با نوشتن صورت مسئله بر روي تخته سياه به طوري که براي همه قابل خواندن باشد،جلسه توفان فکري شروع مي شود;
رئيس جلسه 4 قاعده جلسه توفان فکري را متذکر مي شود;
هريک از اعضا که مايل به ارائه پيشنهاد باشد دست خود را بالا مي برد و در هر نوبت يک پيشنهاد را ارائه مي دهد;
رئيس جلسه طي يادداشتي 2کلمه اي و کوتاه ، هريک از پيشنهادات را روي تخته سياه مي نويسد و در همين حال دبير جلسه پيشنهاد را با جزئيات بيشتري ثبت مي کند;
درصورت لزوم رئيس جلسه مي تواند براي برانگيختن اذهان در ارائه پيشنهادات جديدصورت مسئله يا پيشنهادات ارائه شده ، را مجددا طرح کند;
مدت زمان جلسه نبايد از حد مجاز، که معمولا 60 دقيقه است تجاوز کند.
مزايا و معايب
با وجودي که روش طوفان فکري بسيار متداول و رايج است ، ليکن تاکنون به طورخاص ، درجهت روشن نمودن بهترين شرايط اجراي اين روش ، تحقيقات کافي صورت نگرفته است . مزاياي اين روش عبارتند از :
1 - باتوجه به اصل هم افزايي يا سينرژي باعث مي شود که خلاقيت گروهي موثرتر ازخلاقيت فردي عمل کند ;
2 - با اين روش ، در مدت زمان نسبتا کوتاهي ، شمار زيادي پيشنهاد حاصل مي شود ;
معايب و نقايص اين روش عبارتند از :
1 - ممکن است ، ايجاد شرايط جهت اظهارنظر آزاد و بيواسطه دشوار باشد ;
2 - گروه معمولا تحت فشار اکثريت قرار گرفته و موجب مي شود فرد با نظر اکثريت موافقت کند، حتي اگر قويا احساس کند که نظر اکثريت اشتباه است ;
3 - اکثر اوقات تمايل گروه بر حصول يک توافق است ، تا دستيابي به پيشنهادات متنوعي که به خوبي موردبررسي قرار گرفته باشند; درواقع اين حرکت در حال حاضر بخاطرساختار جلسات ، به صورت عادت در آمده است .
4 - هنگام طوفان فکري ، اغلب افراد مواردي بديهي يا ايده آل را پيشنهاد مي کنند و اين ازتلاش آنها براي بحث بيشتر و درنتيجه ارائه پيشنهادات خلاق مي کاهد ;
5 - ماهيت تنوع گراي طوفان فکري ; خود به خود مسبب افزايش پيشنهادات مي شود ولي اصلاح و پالايش ساختاري پيشنهادات را دربرندارد ;
6 - اگر گروه از يک رئيس جلسه خوب برخوردار نباشد ممکن است برخي از افرادجلسه را، به طور کامل تحت الشعاع خود قرار دهند ;
7 - اجراي موفقيت آميز اين روش مستلزم شناخت قبلي افراد از مسئله است ;
8 - در اين روش ، بهبود مرحله به مرحله "تدريجي " پيشنهادات کمتر مشاهده مي شود ;
9 - گاهي اوقات اين روش ، به مسائل نسبتا ساده و پيش پاافتاده محدود گشته و باعث مي شود که روش ارائه شده ، براي حل مسائل کلي پيچيده و کارآيي کافي را نداشته باشد ;
10 - براي بعضي افراد، پيروي از قواعد اين روش ، يا ارائه پيشنهادات متنوع مشکل است .
روشهاي مشابه طوفان فکري به شرح زيرند :
تکنيک گروهي اسمي (Nominal group technique)
تکنيک گروه اسمي ، ابزار تشخيص سودمندي است . چرا که ابزاري ساختاري ، براي دستيابي به اتفاق نظر گروهي درباره ي موضوعي مشخص است . براي مثال ، دستور کار مي تواند چنين باشد . موانع اصلي براي بهبود بهره وري در سازمان چه هستند ؟ ليست مرتب به دست آمده از موانع ، داده ي سودمندي براي گروه تشخيص خواهد بود فرآيند تصميم گيري متشکل از پنج مرحله است:
اعضاء گروه در يک ميز جمع مي شوند و موضوع تصميم گيري به صورت کتبي به هريک از اعضا داده مي شود و آنها چگونگي حل مسئله را مي نويسند؛
هريک از اعضا به نوبه، يک عقيده را به گروه ارائه مي دهد؛ عقايد ثبت شده در گروه به بحث گـذارده مـي شود تا مفاهيم براي ارزيابي روشن تر و کامل تر شود؛
هر يک از اعضاء مستقلاً و مخفيانه عقايد را درجه بندي مي کنند؛ ! تصميم گروه آن تصميمي خواهد بود که در مجموع بيشترين امتياز را به دست آورده باشد.
تکنيک پاس کردن گروهي (Group passing technique )
در اين تکنيک افراد گروه بطور دايره وار دور يک ميز مي نشينند و يک ايده روي کاغذي مي نويسند و به فرد بعدي پاس مي دهند تا اينکه افراد بعدي نيز ايده خود را با مشاهده ايدههاي قبلي بنويسند تا اين عمل تکرار مي يابد تا اينکه مجدداً اين کاغذ به همه افراد يکبار ديگر برگردد. اين روش مديريت ساده تري نسبت به طوفان فکري دارد چون در سکوت انجام مي شود و فقط به نوشتن ايده ها اکتفا مي شود.
روش نقشه کشي ايده هاي تيم (Team idea mapping method )
اين روش در سازمانها مرسوم است. در اين روش هيچ ايده اي رد نمي شود تا همه اعضاء در آن مشارکت فعالي داشته باشند. فرايند کاري با يک موضوع مشخص آغاز مي شود. هر عضو يک طوفان فکري حول آن موضوع انجام مي دهد. تمام ايده ها در يک نقشه ايده بزرگ ترکيب مي شوند. در فاز مشارکت، اعضا ممکن است به يک درک مشترک برسند. در اين مشارکت ممکن است ايده هاي جديدي عنوان شود . آن ايده ها نيز به نقشه ايده ها اضافه مي شوند. وقتي کليه ايده ها جمع آوري شد، گروه براي اولويت بندي آنها اقدام مي کنند.
روش افکارنويسي (Brainwriting )
در اين روش از شرکت کنندگان خواسته مي شود، تانظرات خود را در مدتي کوتاه به رشته تحرير درآورند.
روش تلفيقي (Trigger )
تلفيقي از افکارنويسي و توفان فکري نيز وجود دارد که به روشTRIGGER مشهوراست . اين روش را جورج مولر کارشناس شرکت فورد موتورز ابداع کرد. در اين روش شرکت کنندگان هرکدام شخصا فهرستي از کلمات مرتبط به مسئله را تهيه مي کنند. مزيت اين روش بر روش توفان فکري در اين است که قابليت بسط و گسترش پيشنهادات رادارد.
روش موفقيت آميز اجزاي مسئله (SIL )
(Succesive Integeration of problem Elements (SIL
اين روش به وسيله هلموت اشليکسوپ از موسسه باتل ابداع گرديد. در اين روش عناصرجلسات آزاد و روابط اجباري بطور فزاينده ترکيب مي شوند تا اينکه گروه به راه حل نهايي موردتوافق دست يابد. توفان فکري عبارت است از بيان تفکرهاي متنوع ، درحالي که روش SIL کتبي بوده و تفکر "چه متنوع و چه مشابه " اصل است.
طوفان فکري الکترونيک (Electronic brainstorming )
طوفان فکري الکترونيک را مي توان از طريق ايميل انجام داد. مدير يا تسهيل کننده سوالي را براي اعضاي گروه مي فرستد و آنها بطور منفرد ايده هاي خودشان را براي مدير ارسال مي کنند. مدير نيز ليستي از ايده هاي اعضاء تهيه مي کند و مجدداً براي آنها براي دريافت ايده هاي تکميلي ارسال مي کند .
طوفان فکري الکترونيکي بسياري از مشکلات طوفان فکري معمولي مانند ارزيابي ايده ها بطور همزمان که مانع توليد ايده ها مي شود را ندارد. يکي ديگر از محاسن طوفان فکري الکترونيکي آنست که ايده هاي ارائه شده را بدون تغيير به همان شکل اوليه خود مي توان آرشيو کرد تا مورد ارزيابي آتي مورد استفاده قرار گيرند. در طوفان فکري الکترونيکي مي توان از گروه بيشتري نسبت به طوفان فکري معمولي بهرمند شد.
تشابه تکنيک طوفان فکري با تمثيل فيل در تاريکي
داستان مشهوريه که مولوي در مثنوي آورده : چند نفر ميخواستند در تاريکي فيلي را بشناسند و لي چون ديدنش ممکن نبود سعي کردن با دست زدن به فيل آنرا بشناسند….بعداً که شناخت ها شان را با هم مقايسه کردند ، هر کدام ديگري را تکذيب کرد….. اولي به خرطوم فيل دست کشيد ؛ تصور کرد فيل ناودان است ! ... دومي به گوشش دست کشيد و فيل را مانند بادبزن تصور کرد ! ... سومي به پاهاش دست کشيد و فيل را ستوني انگاشت !...و چهارمي به دم فيل دست کشيد و تصويري ديگر ساخت و هيچکدام نظر ديگري را قبول نداشت….در نهايت مولوي مي گويد اگر شمعي در دستشان بود اين اختلاف هم نبود.
پيل اندر خانه اي تاريک بود عرضه را آورده بودندش هنود
از براي ديدنش مردم بسي اندر ان ظلمت همي شد هر کسي
ديدنش چون با چشم ممکن نبود اندر آن تاريکي اش کف مي بسود
آن يکي را کف به خرطوم اوفتاد گفت همچون ناودانست اين نهاد
آن يکي را دست بر گوشش رسيد ان بر او چون بادبيزن شد پديد
آن يکي را کف چو بر پايش بسود گفت شکل پيل ديدم چون عمود
همچنين هر يک به جزوي که رسيد فهم آن مي کرد هر جا مي شنيد
از نظر گه گفتشان شد مختلف ان يکي دالش لقب داد اين الف
در کف هر کس اگر شمعي بدي اختلاف از گفتشان بيرون شدي
تشابه اين تمثيل با تکنيک طوفان فکري:
تکنيک طوفان فکري هم مانند تمثيل فيل در مثنوي مولوي است که هر کسي با نگاه خود و سواد و اطلاعات خود مسئله را مي بيند و تفسير مي کند و اصرار بر نظر خودش دارد ،غافل از اينکه فقط خرطوم مسئله را ديده و در آخر همه به يک خرد جمعي و اتفاق نظر مي رسند. به چند نکته از اين تشابه به شرح ذيل مي پردازيم:
1- در اين تمثيل دامنه تعريف فيل درست به اندازه دامنه و نقاطي بود که کف دست لمس مي کرد. مانند برداشت هاي جزيي هر فرد از گروه حل مسئله در تکنيک طوفان فکري که هر کدام يک بخشي از مسئله را بر اساس دانش و اطلاعات فردي خودشان متوجه مي شوند و اظهار نظر مي کنند.
2- تاريکي در داستان فيل مولوي مصداق ابهام و روشن نبودن صورت مسئله در ابتداي جلسه طوفان فکري است که هنوز ابعاد مسئله براي همگان معلوم نيست و بخاطر روشن شدن آن دور هم جمع شده اند تا با اعلام نظر هاشان ( با دست زدن به قسمت هاي مختلف اين فيل، مسئله را با درک مشترک احساس نمايند.)
3- در تکنيک طوفان فکري استقبال از ايدههاي غيرمعمول و اجتناب از انتقاد از نظرات افراد جزو قاعده هاي اصلي اين تکنيک است زيرا هر کس فقط يک قطعه از اين پازل بزرگ را در دست دارد و تنها آنچه را که درک مي کند، مي بيند و هوشيارانه يا نا هوشيارانه!!. آنکه دست بر گوش فيل دارد اگر غير بادبيزن بگويد خطا گفته است.آنکه بر پاي فيل دست مي کشد اگر غير ستون ببيند خطا ديده است.
4- در اين تمثيل افراد آنقدر در اتاق تاريک مي مانند تا روز مي شود و همه متوجه مي شوند که آنها يک فيل را لمس کرده اند. روز نشانه روشن شدن مسئله و ابعاد آن است که بر اساس يک خرد جمعي در طوفان فکري حاصل مي شود و از ترکيب و بهبود ايدهها که از قاعده هاي اصلي تکنيک طوفان فکري است بدست مي آيد.
5- يکي از دلايلي که هر گونه اضهار نظر حتي بظاهر مسخره در اينگونه جلسات آزاد است بخاطر اين است که عليرغم اظهارنظر هاي متفاوت و بظاهر متناقض پر از درستي و صداقت در ديد افراد وجود دارد که هرکس يک بعد از قضيه را مي بيند و تنها گوشه اي از واقعيت مسئله را لمس مي کند و اين يک امر طبيعي است که تشابه اي بين خرطوم با گوش فيل وجود ندارد و ممکن است يک اظهار نظر براي فرد ديگري مسخره بنظر برسد البته اين نقصان گريبانگير بسياري از مفاهيم کيفي است که بايد آنر با درايت تحمل کرد تا مسئله کاملاً روشن شود.
داستان فيل در تاريکي را ثنايي بگونه ديگري بيان مي کند بطوري که بجاي خانه تاريک افرادي که فيل را لمس مي کنند نابينا هستند و يک نفر به اظهار نظر هاي به ظاهر مسخره آنها که متفاوت بوده است گوش مي دهد و از جمعبندي نظرات آنها متوجه مي شود که آنها يک فيل را لمس کرده اند.
اخيراً براي اين داستان شيرين و پرمعني که نشانگر نوعي تفکر سيستمي است کتابي توسط خانم فرشته گل محمدي در دست چاپ است که بنده يکي از داوطلبان خريد اين کتاب ارزنده هستم چنانچه شما هم مايل به خريد آن باشيد مي توانيد به سايت ذيل مراجعه و براي خريد اقدام نماييد:
http://www.adinebook.com/gp/product/964369075X/481-1671348-8784760
يک تشبيه ديگر براي تکنيک طوفان فکري به چراغ راهنمايي :
مي گويند روش کار با تکنيک طوفان فکري مانند عملکرد يک چراغ راهنمايي است که هميشه براي هر نوع ايده حتي ايده هايي که بنظر ساده و پيش پا افتاده و مسخره مي باشند سبز است و حرکت و عبور خودرو ها (ارائه ايده ها) با سرعت مانعي ندارد .
در مرحله ارزيابي ايده ها چراغ احتياط زرد را بايد روشن کرد تا هر ايده اي را نپذريم و سرعت در اين مرحله کند مي شود .
چراغ قرمز موقعي روشن مي شود تا فرصت بررسي و پذيرش ايده هاي مطلوب با فرصت و فراغت بيشتر ميسر گرددو هر ايده اي مورد پذيرش قرار نمي گيرد و تعداد انکي از ايده هاي ارائه شده مورد پذيرش قرار مي گيرند .
بايد دقت کرد که هرگز چراغ زرد يا قرمز در اول جلسه طوفان فکري نبايد روشن شود و الا سرعت ايده پردازي کم مي شود و افراد راغب به ارائه ايده هاي خود نخواهند شد .
منبع:brainst.persianblog.ir