جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
ياد بزرگان از زبان آيت الله کشميري(ره) (4)
-(4 Body) 
ياد بزرگان از زبان آيت الله کشميري(ره) (4)
Visitor 3329
Category: دنياي فن آوري

مرحوم صدر اراکي

درباره مرحوم صدر اراکي ( عراقي) مي فرمود:
او از بهترين منبريها بود و مطالب را عرفاني صحبت مي کرد، در ذکر مصيبت اهلبيت گريزهاي خوبي مي زد.
يک بار درباره آهن مي گفت:
هر چيزي استعداد دارد، يک آهن ضريح قبر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي شود و انسان آن را مي بوسد، و يک آهن ميخ در مي شود و به سينه حضرت زهرا عليها السلام فرو مي رود.
پاي منبرش زياد اهل علم مي نشستند، ولي اتهام صوفيگري به او هم زدند...

شيخ محمد تقي لاري

درباره شيخ محمد تقي لاري ( 1280-1360ه) مدفون در باغ بهشت همدان مي فرمودند:
او از شاگردان سيد علي آقا قاضي بود و در اذکار و مکاشفات قوي بود بسيار آدم خوب و اهل معني و با من رفيق بود.
مي گفت :
اينکه گفته اند اول العلم معرفه الجبار و آخر العلم تفويض الامر إليه ، علم بسيط است و اول علم که آمد خود بخود تفويض مي آيد ديگر احتياج به آخر العلم ندارد.

شيخ طه نجف

درباره شيخ طه نجف مي فرمود:
او يکي از مجتهدين عارف بود، و در آخر عمر نابينا شده بود. يکي از اولياء هندي روزي بخانه سيد جعفر شهرستاني آمد و چون ايشان داراي علم جفر کامل بود سيد سؤال کرد آيا شما مي توانيد بگوئيد که امام زمان عليه السلام اينک کجاست؟
ايشان حساب کرد و گفت:
در خانه شيخ طه نجف است. سيد با همراهان بطرف خانه شيخ مي روند.
از دور مي بينند از دورن خانه عربي بيرون رفت. خدمت شيخ مي رسند و مي بينند شيخ دارد گريه مي کند.
گفتند چرا گريه مي کني؟
فرمود: کسي آمد و از من پرسشهائي کرد که من گيج شدم، معلوم بود خيلي ملا است.
سيد فرمود او امام زمان عليه السلام بود.

مرحوم واعظ خراساني

درباره واعظ خراساني ( پدر شيخ عبدالحسين ) مي فرمود:
واعظ خراساني آدم خوبي بود و مقدس بود، موقع جان دادن بود که پسرش را دنبالم فرستاد، ناله خفيف مي زد، به او گفتم سلام، مرا به امام حسن و امام حسين برسان.

سيد احمد کشميري

درباره سيد احمد کشميري مي فرمود:
او از شاگردان مرحوم آقاي قاضي و سوخته دل بود. قدش کوتاه و درب حجره را مي بست و اخلاق خوبي داشت.

شيخ مهدي مازندراني

درباره شيخ مهدي مازندراني ( صاحب کتاب معالي السبطين) مي فرمود:
او منبري بود و منبرش خوب بود، خمسش را به طلبه ها مي داد و با من مفصلا" رفيق بود و به من علاقه داشت و فرزندي نداشت.

ميرزا باقر قمي

درباره مرحوم ميرزا باقر قمي مي فرمود:
او قبل از شيخ علي زاهد قمي نماز مي خواند. روزي در راه درون چاهي افتاد، مردم صداي تسبيحي از دورن چاه مي شنيدند، آمدند گوينده تسبيح را بيرون آوردند ديدند ميرزا باقر قمي است.

آقا سيد احمد کربلايي

درباره استاد آقاي قاضي بنام آقا سيد احمد کربلائي مي فرمودند:
او عارف و ملا بود و سجده هاي طولاني داشت.
در جواب مرحوم آقاي غروي در مکاتبات با ايشان، بنحو اهل معني و عرفاني جواب دادند و مرحوم غروي به نحو قاعده حکمت و فلسفه جواب دادند.

شيخ زين العابدين مرندي

درباره شيخ زين العابدين مرندي مي فرمود:
او مجتهد بود و زهدش واقعي بود. وقتي پسرش هادي به پدر عرض کرد قبايم پاره و کوتاه شده و خجالت مي کشم با اين لباس با طلاب مباحثه کنم!
ايشان به نانوا گفت: از فردا به پسرم نان نده، چون اگر شکم او گرسنه باشد سراغ لباس را نمي گيرد.
وقتي پول برايش مي آوردند مي رفت دنبال بچه سيدهاي ختنه نشده، تا در اين راه مصرف شود.
روزي عيالش از کمي مال در زندگي شِکوه کرد. ايشان به همسرش فرمود: کلاه مرا آب بگير. چون اين کار را کرد چرکهاي کلاه درون ظرف جمع شد، فرمود: اي زن تو بمن مي گوئي اين چرکها را بخورم؟!
وقتي ديوار خانه اش خراب شد از سهم امام خرج نکرد، حصير روي ديوار انداخت.
روزي پسرش تقاضاي پول بيشتر کرد، فرمود: برويد براي طلاب از چاه آب بکشيد و مزد بگيريد من چيزي نمي دهم.

سيد محمد کشميري

درباره مرحوم سيد محمد کشميري ( فرزند بزرگ سيد مرتضي کشميري) مي فرمود:
او بسيار آدم خوبي بود. با او رفاقت داشتم.
بسيار اهل آداب بود، يک بار يکي از سادات در صحن امير المؤمنين عليه السلام به روي زمين آب دهان ريخته بود، ايشان به او فرمود:
سيد اين جا صحن جدت علي بن ابيطالب عليه السلام است، آب دهان را نريز.
مي فرمود: اين مطلب مرا به توجه واداشت!
در نجف گاهي دختر کوچکي غش مي کرد، دکتر بردم فايده اي نکرد، به ايشان کسالت او را گفتم، ايشان چيزي نوشت، پس از آن ديگر فرزندم غش نکرد.
مرحوم شيخ حسنعلي نخودکي اصفهاني

درباره مرحوم شيخ حسنعلي نخودکي اصفهاني مي فرمود:

شيخ در نجف شب اول ماه در نزد جمعي از طلاب که هوا ابري بود به يک نفر گفت به ابرها بگو حسن مي گويد کنار برويد و خود با دو دست اشاره کرد، خودش ماه را ديد.
در زمان عمامه گرفتن مأموران دولت خواستند وقتي ايشان از دهات نخودک به زيارت امام رضا عليه السلام مي آيد عمامه او را بگيرند، ايشان بر حيواني سوار بود، همينکه مأمور قصد کرد، ايشان فرمود: « دي».
و مأمور خشک زده شد و هر چه کردند ديدند حرکت نمي کند. مردم فهميدند از نظر شيخ است، از جنابش خواستند تا نظرش را بردارد تا مأمور راحت شود، فرمود:
بايد توبه کند وديگر اين کار را نکند.

شيخ محمد باقر قاموسي بغدادي

درباره شيخ محمد باقر قاموسي بغدادي فرمود:
او از علماء و زهاد و عرفاء عرب بود « همانند آقاي قاضي» اتقياء و ابرار به او اقتداء مي کردند او شاگرد آخوند ملا حسينقلي همداني و شيخ محمد طه بوده و آيت الله حکيم شاگردش بود.
تا آخر عمر عمامه بر سر نگذاشت!!
روزي ميان عده اي نشسته بود، گفت: خوبست از دنيا بروم. شروع کرد به خواندن سوره يس، و متکا زير دستش بود وقتي به اين آيه ( وجعلني من المکرمين) رسيد، جان به جان آفرين تسليم کرد.

شيخ علي زاهد قمي

درباره شيخ علي زاهد قمي شاگرد ملا حسينقلي همداني فرمودند:
من کرارا" در نماز ايشان شرکت کردم و تقاضاي دستوري نمودم، سفارش اکيد کردند که قرآن زياد بخوانم.

سيد عبدالغفار مازندراني

درباره سيد عبدالغفار مازندراني که فقيه و عالم اخلاقي بودند، فرمودند:
ايشان گاهي براي رفتن به مسجد، با پدرم رفاقت داشت و به خانه پدرم مي آمدند و وضو مي ساختند.
از ايشان دستورالعملي خواستم ذکر يونسيه را به من سفارش کردند و فرمودند :
مرحوم آيت الله شيخ محمد حسين اصفهاني (غروي ) را درک کردم و از ايشان دستوري خواستم، ايشان خواندن سوره « انا انزلناه في ليله القدر» را، به من وصيت کردند، و فرمودند:
هر کس اين سوره را بخواند از سرش تا عرش عمودي از نور متصل است.
منبع: کتابهاي آفتاب خوبان ، روح و ريحان ، صحبت جانان
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image