آرامگاه خواجه ربيع - مشهد
آيت الله سيد يونس اردبيلي از علماي شايسته و وارسته بود.
اين مرجع بزرگ شيعه تا زمان نهضت آيت الله العظمي حسين قمي، در مشهد اقامت داشت و به خاطر پشتيباني از او به اردبيل تبعيد شد.
هشت سال در اردبيل بود و باز ديگر به مشهد بازگشت.
ايشان در مورد خواجه ربيع داستاني دارد که جالب و خواندني است.
اين مرد عالم که در مسجد بالا سر حرم حضرت رضا عليه السلام نماز را به جماعت اقامه مي کرد نسبت به خواجه ربيع عقيده اي نداشت و به زيارت او نمي رفت.
يکي باز سيد بزرگواري از نجف آمده و ميهمان آيت الله اردبيلي بود از او مي پرسد. « چرا شما به زيارت خواجه نمي رويد ؟ »
پاسخ مي دهد:
« چون برخي از رجال شناسان او را مدح و ستايش نموده اما برخي او را به خوبي ياد نکرده اند از اين رو فکر مي کنم احتياط در ترک زيارت اوست و نمي روم.»
سيد مي گويد:
« شما به زيارت خواجه ربيع برويد چرا که من هر وقت به مشهد تشرف يابم خواجه را زيارت مي کنم. برنامه من هميشه در مشهد اينطور بود که روز جمعه بعد از ظهر به زيارت خواجه مي رفتم و آنگاه به حرم مشرف شده و دعاي سمات را در آنجا مي خواندم.
عصر يک جمعه دير از منزل حرکت کردم و چون ترسيدم به حرم و دعاي سمات نرسم از زيارت خواجه گذشتم و به جاي آن به زيارت پير پاره دوز رفتم.
در آنجا به خواندن فاتحه مشغول بودم که يک سيد جوان و بسيار زيبا و نوراني از راه رسيد. هيچ کس در آنجا نبود او به طرف من آمد و مرا با اسم و رسم صدا زد و گفت: « به زيارت خواجه نرفتي؟»
گفتم: « چون وقت گذشته بود ترسيدم به خواندن دعاي سمات موفق نشوم.»
فرمود: « نه! وقت هست، بيا با هم برويم.»
دست مرا گرفت از درب مقبره پير پاره دوز که بيرون آمديم ديدم در باغ خواجه ربيع هستم فاتحه خواندم و بازگشتم و ديگر آن سيد را نديدم.
در بازگشت يکي از تجار با ايمان مشهد را ديدم که با ماشين شخصي خود آنجا آمده بود و مرا به شهر رسانيد و پيش از غروب آفتاب به حرم
مشرف شدم و دعاي سمات را هم خواندم.
آيت الله اردبيلي پس از شنيدن اين داستان نسبت به خواجه ربيع ديدگاه جديدي يافتند و از آن پس به زيارت او مي رفتند.
منبع:کرامات صالحين