بسياري از واژگان هستند که ما در طول روز از آن ها استفاده مي کنيم. اما بايد توجه داشت که هر کدام از اين واژگان در زمان و مکان خاصي،معنا و مفهوم متفاوتي را براي افراد مختلف با پيشه هاي متنوع تداعي ميکنند.
براي مثال مي توان به واژه فضا (Space) اشاره کرد. اين واژه براي يک معمار, تداعي کننده محيط يک خانه يا مجتمع است اما همين واژه براي يک مهندس کامپيوتر، تداعي کننده (Space) در کيبورد يک کامپيوتر است و مي بايست توجه داشت که همين کلمه فضا، براي يک ستاره شناس معنا و مفهوم متفاوتي را نسبت به سايرين دارد.
ما در برخي علوم خاص نيز شاهد چنين کلماتي هستيم که امروز مي خواهيم به بررسي کلمه بينهايت از ديدگاه يک رياضيدان و فيزيکدان بپردازيم.
اين کلمه در رياضيات تداعي کننده و مترادف کلمه نامحدود است. به طوري که نمي توان عددي خاص را براي آن در نظر گرفت. شما هر عددي را که بخواهيد مي توانيد مثال بزنيد ، اما بايد نوجه داشت که شما مي توانيد به عددي بزرگتر از آن نيز اشاره کنيد. بنا براين بينهايت که آن را با نماد نشان مي دهند عددي دور از ذهن مي باشد اما به اين نکته مي بايست اشاره کرد که بينهايت در رياضيات بيشتر خواستار بيان عددي بس بزرگ است که با علم و دانش امروزي و حتي با محدوديت لوازم و ادوات قرن 21 نيز ما قادر به بيان و توصيف آن نيستيم. اما در پايان تعريف بينهايت در رياضيات مي بايست اشاره کرد که اين بي نهايت در ذات به معني نامحدود نيست زيرا عددي را نشانه کرده است اما اين عدد آنقدر بزرگ است که ديگر ما قادر به مشخص کردن آن نيستيم و به ناچار از اين واژه مدد مي جوييم.
اما بينهايت در فيزيک معنا و مفهوم خاصي را براي مخاطب خود و يا بهتر بگوييم يک فيزيکدان و يا دانشجوي فيزيک تداعي مي کند. بينهايت در فيزيک هنگامي رخ مي دهد که ما ديگر شاهد تغييراتي در شرايط يک جسم، اعمال نيرويي نامتناوب و ... در آن جسم نباشيم.
براي مثال فرض کنيد که يک چراغ قوه تهيه کرده ايد و با آن به ديواري که در 10 متري شما واقع شده است نور مي پاشيد. اگر اين چراغ قوه را به سمت ديواري که در 50 متري شما واقع شده است بگيريد،شاهد خواهيد بود که ديگر نوري از طرف چراغ قوه بر روي ديوار نقش نخواهد بست پس اين ديوار در نقطه بينهايت واقع شده است و اگر شما بخواهيد نور چراغ قوه را به ديواري که در 100 متري شما واقع شده نيز بپاشيد مجددا مشاهده مي کنيد که هيچ نوري از سوي چراغ قوه به سمت ديوار نخواهد رسيد. پس مجددا نتيجه خواهيد گرفت که آن ديوار در نقطه بينهايت واقع شده است و هيچ فرقي نميکند که ديوار شما در فاصله 50 متري واقع شده باشد يا 100 متري و يا حتي يک کيلومتري شما. هر کجا که نور بدان جا نرسد در بينهايت قرار گرفته.
مثالي ديگر؛ فرض کنيد که به قصد ميهماني به منزل عموي خود رفته ايد، منزل عموي شما در فاصله 2 کيلومتري يک کارخانه واقع شده است. شما با پسر عموي خود به يک پارک در 1 کيلومتري کارخانه مي رويد. توجه داشته باشيد که اين کارخانه در روزها شروع به کار ميکند و در حين کار سر و صداي زيادي را ايجاد ميکند به طوري که اين سر و صدا تا شعاع 1.5 کيلومتري کارخانه نيز شنيده مي شود. هنگامي که شما در پارک واقع شده ايد صداي اين کارخانه را مي شنويد اما هنگامي که به خانه عمو ي خود باز ميگرديد ديگر صدايي نمي شنويد. از نظر يک فيزيکدان که در کارخانه واقع شده است شما در نقطه بينهايت قرار گرفته ايد. و ديگر فرقي نميکند که شما در خانه خود باشيد( که در شهر ديگري واقع است) و يا در خانه عموي خود که در 2 کيلومتري کارخانه قرار گرفته و يا حتي در هر نقطه اي از اين جهان به غير از شعاع 1.5 کيلومتري کارخانه، زيرا در تمامي اين موارد شما در نقطه بينهايت قرار گرفته ايد.
مثالي ديگر؛ کره اي با بار اکتريکي مثبت را در نظر بگيريد، هنگامي که شما يک بار آزمون( ذره ايي با بار الکتريکي مثبت) را به اين کره نزديک مي کنيد، انرژي در جهت دفع آن ذره حس خواهيد کرد و مشاهده مي کنيد که ذره از ميدان الکتريکي خارج مي شود. اگر شما ذره را در فاصله ايي قراردهيد که ديگر هيچ انرژي از طرف کره بر ذره وارد نشود، شما ذره را در بينهايت قرار داده ايد و ديگر فرقي نميکند که اين ذره در 10 سانتي متري باشد يا 100 سانتي متري و يا در نقطه A واقع شده و يا در نقطه B . بلکه تمامي نقاطي که ديگر هيچ نيرويي بر آن ها وارد نمي شود در بينهايت واقع شده اند.
همان طور که مي بينيد، بينهايت در فيزيک معنا و مفهوم ديگري را نسبت به رياضيات بيان مي کند. منظور بينهايت در فيزيک تعريف نشده و يا نامشخص است اما در رياضيات منظور عددي بس بزرگ است که ما قادر به اندازه گيري آن نيستيم.
منبع:http://www.s-nova.blogfa.com