خانواده سليم
Family Charadriidae
پرندگاني هستند آبچر كه از آبچليكها با بدن جمع و جورتر ، گردن كوتاهتر و كلفتتر ، منقار كوتاهتر ، چشمهائي درشتتر و نقش نگار بيشتر ، مشخص مي شوند . بالهاي نسبتا دراز و نوكتيز دارند ، پروازشان قوي است و به سرعت مي دوند . هنگام تغذيه سر و دم خود را به حركت مخصوصي بالا و پايين مي كنند . نقش پر و بال در پرواز و صداي رساي اين پرندگان در تشخيص آنها اهميت بهسزائي دارد . دم گسترده آنها اغلب داراي طرح مشخصي است .بيشترشان مهاجرند و به صورت گلههاي بزرگ ديده ميشوند . در خارج از فصل زادوولد غالبا گلههاي مختلط تشكيل مي دهند . بسياري از آنها تابستان را در سواحل جنوب منطقه زادوولد خود مي گذرانند . نر و ماده آنها همشكل است و روي زمين آشيانه مي سازند ، جوجههاي آنها پس از خروج از تخم پوشيده از كركپرند و تقريبا بلافاصله قادر به ترك آشيانه مي باشند . از مواد مختلف حيواني و نيز بعضي مواد گياهي تغذيه مي كنند .!
سليم طوقي
انگليسي : Ringed Plover
فرانسوي : Grand gravelot
لاتين : Charadrius hiaticula
مشخصات :
19 سانتيمتر ؛ پرندهاي است ساحلي ، كوچك و فعال با بدني فربه كه طوق سينهاي پهن و سياه و پاهاي نارنجي رنگ دارد ( غالبا پاها به علت آلودگي به گل سياهرنگ به نظر مي رسد ) پرندهاي است پرتحرك و دويدنش توام با توقفهاي كوتاه است كه در اين حالت براي برداشتن غذا سر و بدن خود را بطرز خاصي خم مي كند . سطح پشتي آن به رنگ قهوهاي روشن و دور گردنش سفيد است ، نوار چشمي سياه و پيشاني سفيد و برجستهاي دارد ، منقارش نارنجي و نوك آن سياه است ، نوار بالي سفيد آن در پرواز مشخص مي باشد . پرنده نابالغ در سطح پشتي به رنگ قهوهاي با طرح فلس مانند است ، نشانههاي سياهرنگ سر را ندارد و طوق سينهاي آن به رنگ قهوهاي مايل به سياه و ناقص مي باشد ( مانند سليم كوچك ) پاهايش تقريبا زرد و نوك دمش سفيد است . پرواز سليم طوقي سريع است و منظم بال مي زند .
زيستگاه :
در سواحل شني و گلي ، آبهاي داخل خشكي و گاهي نيز در زمينهاي باتلاقي ديده مي شود . !
پراكندگي :
سليم طوقي پرنده ايست که زمستانها در سواحل جنوب از پراکندگي فراواني برخوردار است و گاهي به صورت مهاجر عبوري در همهجاي ايران ديده مي شود . !
سليم طوقي كوچك
انگليسي : Little Ringed Plover
فرانسوي : Petit gravelot
لاتين : Charadrius dubius
مشخصات :
15 سانتيمتر ؛ شبيه سليم طوقي ، ولي كوچكتر از آن است ، با اين تفاوت كه نوار بالي سفيد را ندارد ، پاهايش گوشتي رنگ يا تقريبا زرد است ( نه نارنجي – ولي وقتي به گل آلوده است رنگ آن تشخيص داده نمي شود ) ، و خط سفيدي در بالاي نوار سياه پيشاني آن ديده مي شود . صدا و زيستگاهش نيز با سليم طوقي فرقي ندارد . از فاصله نزديك حلقه چشمي زردش را مي توان ديد . پرنده نابالغ طوق سينهاي قهوهاي رنگي دارد كه كامل نيست و در نتيجه شبيه سليم كوچك بهنظر مي آيد ولي پاهاي گوشتي كمرنگ ، و فقدان نوار بالي سفيد آن را مشخص مي سازد .
زيستگاه :
در مجاورت آبهاي شيرين و بخصوص در روي جزيرههاي شني وسط رودخانه ها . در زمستان در سواحل دريا ديده مي شود . اغلب در كرانههاي شني يا ماسهاي آبهاي داخل خشكي و بطور استثنايي در ساحل دريا زادوولد مي كند .
پراكندگي :
سليم طوقي کوچک از جمله پرندگانيست که تابستانها از پراکندگي فراواني برخوردار بوده و نيز در حال حاضر از وضعيت مناسب پراکندگي در مناطق مختص به خود برخوردار است . تعداد قابل توجهاي از آنها را مي توان در تالاب مهارلو ديد .
سليم كوچك
انگليسي : Kentish Plover
فرانسوي : Gravelot a collier interrompu
لاتين : Charadrius alexandrinus
مشخصات :
16 سانتيمتر ؛ تفاوت اين پرنده با سليم طوقي و سليم طوقي كوچك عبارت است از سطح پشتي كمرنگتر ، بدن نسبتا لاغرتر و پاهاي سياه ، نوار چشمي باريكتر و دو لكه تيره در طرفين و بالاي سينه ( به جاي طوق كامل سياه ) . در پرواز نوار بالي باريكترش بيننده را به ياد سليم طوقي مي اندازد ، ولي سطح پشتي آن كمرنگتر و سفيدي طرفين دم تيرهرنگش بيشتر است . پرنده نــر ، ابروي سفيد و باريك و يك لكه سياه در جلو تارك خرمائي رنگش دارد . پرنده ماده كمرنگتر است با لكههاي قهوهاي ( به جاي سياه ) در طرفين سينه ، و لكه سياه روي تارك را ندارد . پرنده نابالغ ممكن است با نابالغ سليم طوقي و سليم طوقي كوچك كه طوق سينهاي كامل ندارد و پاهايشان به رنگ زرد و يا گوشتي است ، اشتباه شود ، ولي پاهاي سياه ان نشانه تشخيص خوبي است .
زيستگاه :
بيشتر در سواحل درياها و درياچههاي شور ديده مي شود . در سواحل شني و ريگزار و يا كرانههائي كه از مخلوط ماسه و گل تشكيل شدهاند ، زندگي و زادوولد مي كند
پراكندگي :
بطور كلي سليم كوچك از جمله پرندگان بومي ايران است و از پراکندگي نسبتا فراواني برخوردار بوده و اما در حال حاضر اطلاع دقيق و مستندي از تعداد و وضعيت پراكندگي آن در دست نيست .
سليم شني كوچك
انگليسي : Mongolian Plover
فرانسوي : Gravelot de Mongolie
لاتين : Charadrius mongolus
مشخصات :
18 سانتيمتر ؛ در تمام فصول شبيه سليم شني ، ولي خيلي كوچكتر از آن است با منقاري باريك و كوتاه . در پر و بال تابستاني از روي تارك پررنگتر و نداشتن سفيدي روي پيشاني شناخته مي شود . در زمستان تنها وسيله شناسايي آن ، اندازه كوچكتر و منقار كوچتر است . رفتار سليم شني كوچك ، شبيه ساير سليمهاي كوچك است .
زيستگاه :
زمستانها در سواحل هموار گلي ، حاشيه درياچههاي شور ، نمكزارهاي خشك و گاهي در سواحل سنگي ديده مي شود
پراكندگي :
سليم شني کوچک از دسته پرندگانيست که زمستانها در سواحل جنوبي ايران فراوان است ولي تاكنون در ناحيه خزر ديده نشده ، مي توان تعداد قابل ملاحضهاي از آنها را در تالاب گميشان رامسر مشاهده كرد .
سليم شني
انگليسي : Greater sand Plover
فرانسوي : Gravelot de Leschenault
لاتين : Charadrius leschenaultia
مشخصات :
22 سانتيمتر ؛ سطح پشتي اين پرنده به رنگ قهوهاي مايل به خاكستري و سطح شكمي آن سفيد است . منقاري ضخيم و سياه شبيه منقار پرستوي دريايي دارد و پاهاي آن زيتوني پررنگ است . پرنده نــر در فصل زادوولد داراي طوق سينهاي پهن و بلوطي رنگ ، پوشپرهاي گوش سياه و يك نوار سياه باريك در پهناي پيشاني است ، پيش تارك و پس گردنش دارچيني كمرنگ است و طوق گردني سفيد را ندارد . .
در پرنده ماده طوق سينهاي كمرنگتر مي باشد و حد نامشخصي دارد و بهجاي قسمتهاي سياه سرش ، رنگ خاكستري ديده مي شود . در زمستان نــر و ماده شبيه يكديگرند جز اينكه در نــر اثر مختصري از رنگ سياه روي سر باقي مي ماند و ابروي سفيد پهن آن مشخص كننده است . در پرنده نابالغ طح پشتي حاشيه كمرنگ دارد و پرهاي سينه حاشيه بلوطي .
زيستگاه :
بيشتر در سواحل ماسهاي و گلي ديده مي شود .!
پراكندگي :
سليم شني پرنده اي است که زمستانها در سواحل جنوبي ايران فراوان است و نيز به صورت مهاجر عبوري در همهجاي ايران ديده ميشود ، زادوولد اين پرنده از شمال شرق خراسان گذارش شده است .!
سليم سينه بلوطي
انگليسي : Caspian Plover
فرانسوي : Gravelot asiatique
لاتين : Charadrius asiaticus
مشخصات :
19 سانتيمتر ؛ يك سليم باريك جثه با پاها و گردن نسبتا دراز و قامت راست . در همه فصول با پيشاني كمرنگ ، ابروي روشن ، نوار چشمي قهوهاي و خط بالي كمرنگ مشخص مي شود . در تابستان روي سينه آن نوار پهن قهوهاي مايل به قرمزي ديده مي شود كه حد پاييني آن سياه است . در زمستان اين نوار خيلي كمتر نمايان است ولي اثري از آن مشاهده مي شود .
زيستگاه :
زمينهاي هموار شورهزار يا رستني در نقاط بياباني و نيمه بيابان و اغلب نزديك آب . ضمن مهاجرت در كشتزارها و علفزارها ديده ميشود . !
پراكندگي :
سليم سينه بلوطي به صورت مهاجر عبوري نسبتا فراوان است و تقريبا در همهجاي ايران ديده مي شود . طبق گفته Zarudny در حوضه هريررود در شمال شرقي خراسان زادوولد مي كرده است که در حال حاضر اين امر نياز به بررسي بيشتري دارد .
سليم كوهي
انگليسي : Dotterel
فرانسوي : Pluvier gugnard
لاتين : Eudromias morinellus
مشخصات :
21 سانتيمتر ؛ پرندهاي است بسيار آرام و نــر آن كوچكتر از ماده مي باشد . نشانههاي تشخيص اين پرنده عبارتند از نوار سفيد در حد بين سينه و سطح شكمي بلوطي مايل به نارنجي ، تارك تقريبا سياه با نوارهاي چشمي سفيد پهن كه امتداد آنها در پس گردن به شكل ( V ) بهم متصل مي شوند . شكمش سياه و حاشيه دم آن سفيد است ، پاهايش زرد است ، در پرو بال زمستاني و در پرنده نابالغ نوار چشمي تيره و طرح مشخص سطح شكمي وجود ندارد ، سينه و پهلوها قهوهاي است و نوار سينهاي تا حدي نامشخص مي باشد . در پرواز گلو ، نوار سينهاي و پوشپرهاي زير دم سفيد آن با سينه تيره و شكم سياهش تضاد خاصي دارد . در زمستان اين نشانهها زياد واضح نيست ولي نوار چشمي و نوار سينهاي آن همواره وسيله تشخيص خوبي است گرچه گاهي اوقات ديدن آنها مشكل است . سليم كوهي در پرواز بدنش نسبتا گرد و دمش كوتاه بنظر ميرسد .
زيستگاه :
زمستانها بيشتر در سواحل ماسهاي يا باتلاقي ، مزارع شخمزده ، چراگاههاي ناهوار ، مناطق كم ارتفاع و همچنين در بيابانهاي ماسهاي ديده مي شود . سليم كوهي در توندرا و مناطق كوهستاني زادوولد مي كند .!
پراكندگي :
سليم کوهي پرنده اي است که زمستانها در خوزستان از پراکندگي فراواني برخوردار است و به صورت مهاجر عبوري در شمال و غرب ايران نسبتا فراوان ديده مي شود .!
سليم طلايي
انگليسي : Golden Plover
فرانسوي : Pluvier dore
لاتين : Pluvialis apricaria
مشخصات :
27 سانتيمتر ؛ در تمام فصول به وسيله سطح پشتي سياهرنگ با خالهاي طلايي فراوان تشخيص داده مي شود . در تابستان معمولا صورت و سطح شكمي آن سياه براق است كه در امتداد بدن از پيشاني ، كنار گردن ، پهلوها تا نزديك دم توسط يك نوار پهن سفيد از سطح پشتي جدا مي شود . اين نوار سفيد در محل سينه پيشرفتگي زياد دارد . در زمستان صورت و سطح شكمي اين پرنده سفيد است . وسط و قاعده سطح زيرين بالهايش سفيد مي باشد . پرنده نابالغ ممكن است با سليم خاكستري اشتباه شود . ( رجوع شود به سليم طلائي خاوري )
زيستگاه :
كشتزارها ، سواحل دريا و خورها .!
پراكندگي :
سليم طلايي از جمله پرندگاني ست که زمستانها در نواحي ساحلي درياي خزر نسبتا فراوان ديده مي شده است اما در حال حاضر اطلاع دقيقي از تعداد و وضعيت پراکندگي آن در دست نيست .!
سليم طلايي خاوري
انگليسي : Asiatic Golden Plover
فرانسوي : Pluvier dore asiatique
لاتين : Pluvialis dominica
مشخصات :
24 سانتيمتر ، از سليم طلايي كوچكتر و اندكي لاغرتر است ، با پاهاي بلندتر ، سر نسبتا بزرگتر ، بالهاي باريكتر كه در حالت بسته نوك آنها از انتهاي دم تجاوز مي كند . در تمام فصول سطح زيرين بالهايش نخودي تيره و پرهاي زير بغل آن خاكستري است ( سطح زيرين بال در سليم طلايي سفيد مي باشد ) . سليم طلايي خاوري در تابستان در سطح پشتي و در سطح شكمي رنگ سياه بيشتري دارد و بر خلاف سليم طلايي معمولا سفيدي پهلوها را ندارد .
زيستگاه :
ضمن مهاجرت مانند سليم طلايي ، ولي در سواحل سنگي نيز ديده ميشود !
پراكندگي :
سليم طلايي خاوري پرنده اي ست که بهصورت سرگردان از نزديكي تهران گزارش شده است . در جنوب شرقي بلوچستان به تعداد كم ديده شده و ممكن است در زمستان بهطور منظمتري در اين منطقه مشاهده شود ، اما بطور كلي اطلاع دقيق و مستندي از وضعيت كنوني آن در دست نيست .!
سليم خاكستري
انگليسي : Grey Plover
فرانسوي : Pluvier argente
لاتين : Pluvialis squatarola
مشخصات :
27 سانتيمتر ؛ اين پرنده در فصل زادوولد بطور كلي در سطح شكمي سياه و در سطح پشتي سفيد رنگ بنظر ميآيد . به هيچيك از پرندگان ساحلي به جز سليم ظلايي شباهت ندارد . اما در تمام فصول به وسيله جثه پر ، منقار كلفتتر ، چشمهاي درشتتر ، پرهاي زيربغلي سياه ( كه با سفيدي سطح زيرين بالها تضاد خاضي دارد ) و بالاخره نوار بالي ، دمگاه و دم سفيد رنگ مشخص مي شود . سطح پشتي پرنده نابالع در تابستان پر از خالهاي سفيد ( نه طلايي ) و در زمستان بيشتر خاكستري مايل به قهوهاي يكدست است . سطح شكمي آن سفيدتر از سطح شكمي سبيم طلايي بنظر مي رسد . پرنده نابالغ زرد رنگ است و گاهي با سليم طلايي اشتباه مي شود . سليم خاكستري معمولا حالتي قوز كرده دارد .!
زيستگاه :
در زمستان در خورها و سواحل ماسهاي يا گلي و كمتر دور از دريا ديده مي شود .
پراكندگي :
سليم خاکستري پرنده اي ست که به صورت مهاجر عبوري زياد است و در همهجاي ايران ديده مي شود .
در 15 سال گذشته ، زمستانها در سواحل درياي خزر و سواحل جنوبي ايران فراوان بوده است و اما در حال حاضر اطلاع دقيق و صحيحي از تعداد و پراكندگي آن در دست نيست
خروس كولي دم سفيد
انگليسي : White-tailed Plover
فرانسوي : Vanneau a queue blanche
لاتين : Vanellus leucurus
مشخصات :
26.5 سانتيمتر ؛ سطح پشتي قهوهاي برنزه ، پيشاني سفيد و دمي به رنگ سفيد يكدست دارد . بيشتر شاهپرهاي ثانوي سفيد است كه در پرواز با شاهپرهاي نخستين تيرهرنگ تضاد خاصي دارد . گلوي سفيد ، گردن قهوهاي كمرنگ ، سينه خاكستري و سطح شكمي سفيد مايل به نخودي دارد . پاهايش دراز و زرد رنگ است . خارج از فصل زادوولد به صورت گلههاي كوچك ديده مي شود .
زيستگاه :
تالابهاي آب شيرين ، علفزارهاي مرطوب ، ساحل درياچهها و به ندرت در ساحل دريا . روي زمين و در ميان گياهان كوتاه نواحي باتلاقي آشيانه مي كند .
پراكندگي :
خروس كولي دم سفيد ، پرندهاي است نيمه مهاجر ، به تعداد كم در شمال و به تعداد فراوان در جنوب ديده ميشود . از جمله گونه هاي مهاجر زمستان گذاراني است که در نيمه شمالي کشور به ندرت ديده مي شود و بدين رغم براي اولين بار تعداد 2 قطعه پرنده خروس کولي دم سفيد در تالاب کاني برازان مهاباد مشاهده شد .!
خروس كولي دشتي
انگليسي : Sociable Plover
فرانسوي : Vanneau Sociable
لاتين : Vanellus gregarious
مشخصات :
29 سانتيمتر ؛ پرندهاي است نسبتا درشت و پادراز كه از دور خاكستري مايل به صورتي بنظر مي آيد و از نزديك تارك سياه آن با ابروي سفيدش كه به شكل ( V ) در پس گردن تلاقي مي كنند ، تضاد خاصي دارد .
در پرواز به وسيله شاهپرهاي ثانوي سفيد ، شاهپرهاي نخستين سياه و دم سفيد با نوار سياه پهن نزديك به انتها مشخص مي شود . در تابستان گونهها و پايين گردنش نخودي ، سينه و پشت آن خاكستري مايل به صورتي و شكمش بلوطي پررنگ است كه در پرواز با پوشپرهاي سفيد زير دم تباين ويژهاي دارد . در زمستان نشانههاي سر و شكم زياد واضح نيست و سينهاش رگهرگه تيره است . پرنده نابالغ شبيه پرنده بالغ با پر و بال زمستاني ، ولي قهوهاي رنگتر است . اما سطح شكمي آن نخودي رنگ مي باشد و رگهرگه فراوانتري دارد . پروازش بيننده را به ياد خروس كولي مي اندازد ولي بالهايش باريكتر و در انتها نسبتا نوكتيز است .
زيستگاه :
در دشتهاي ماسهاي يا علفزار ، زمينهاي باير اطراف كشتزارهاي مرتفع و همچنين در سواحل ديده ميشود .
پراكندگي :
بهصورت مهاجر عبوري و زمستاني ، به تعداد كم در ناحيه درياي خزر و شمال غربي ايران ديده مي شود به طور اتفاقي در سيستان نيز مشاهده شده است و اما در حال حاضر خروس كولي دشتي به شدت در معرض خطر انقراض نسل قرار دارد .!
خروس كولي
انگليسي : Lapwing
فرانسوي : Vanneau huppe
لاتين : Vanellus vanellus
مشخصات :
30 سانتيمتر ؛ پرندهاي است درشت به رنگهاي سياه مايل به سبز و سفيد كه پر و بالش جلاي خاصي دارد و به وسيله كاكل باريك و دراز ، سينه سياه ، سطح شكمي و گونههاي سفيد مشخص مي شود . همچنين از روي صدا و در پرواز از شكل بالهايش كه خيلي پهن و گرد است مي توان آن را تشخيص داد . دمش سفيد است با نوار انتهائي پهن سياه و پوشپرهاي زير دم آن بلوطي رنگ مي باشد . هيچگاه در پرواز مسير معيني را طي نمي كند . پروازش خيلي نامنظم و توام با بالزدنهاي آهسته است . ضمن پروازهاي نمايشي و آكروباتيك اغلب در هوا غوطه مي زند . خروس كولي پرندهاي است اجتماعي و در زميتان اكثرا به صورت گلههاي خيلي بزرگ ديده مي شود .!
زيستگاه :
كشتزارها ، علفزارها ، زمينهاي باتلاقي و گلي . در زمينهاي شخم زده ، علفزارها و باتلاقها زادوولد ميكند .
پراكندگي :
زمستانها فراوان و به تعداد نسبتا فراواني در ايران زادوولد مي كرده است ولي به رغم عادي اعلام شدن وضعيت خروس کولي توسط سازمان محيط زيست ، در طي 15 سال گذشته تعداد اينگونه زيبا كاهش چشمگيري پيدا كرده ، اما هنوز هم مي توان تعدادي از آنها را در پناهگاه حيات وحش خان گرمز كه در 34 كيلومتري غرب تويسركان و جنوب غربي رشته كوه الوند و شرق دشت اسدآباد قرار ، منطقه مهاباد و ديگر زيستگاههاي مختص به اين پرنده مشاهده كرد .!
ديدومك
انگليسي : Red-wattled lapwing
فرانسوي : Vanneau I’inde
لاتين : Vanellus indicus
مشخصات :
31 سانتيمتر ؛ سر ، گردن و قسمت بالايي سينه آن سياه است بجز يك نوار پهن سفيد كه از ناحيه چشم شروع مي شود و در طرفين گردن امتداد پيدا كرده با سفيدي سطح شكمي يكي مي شود . سطح پشتي آن قهوهاي سير است كه در روي بالها پررنگتر و داراي جلاي سبز برنزي و قرمز مي باشد . سطح شكمي آن سفيد است و دم سفيد با نوار انتهائي سياه پهن دارد . قسمت اعظم شاهپرهاي نخستين و ثانوي آن سياه است كه با نوار سفيد روي پوشپرهاي بال تضاد خاصي دارد . زائده قرمز رنگ و مشخصي در جلو چشمش ديده مي شود ، منقارش قرمز و در انتها سياه است و پاهايش زردرنگ مي باشد . ديدومك كمتر از پرندگان نظير خود اجتماعي است و معمولا جفتجفت ديده مي شود .
زيستگاه :
مناطق باز ، معمولا در حوالي آبهاي شيرين ، كشتزارهاي آبياري شده و واحهها ديده ميشود .
روي زمين در نقاط باز آشيانه ميسازد .!
پراكندگي :
ديدومك پرندهاي است بومي ايران و در گذشته نچندان دور از پراكندگي نسبتا فراواني برخوردار بوده و اما در حال حاضر اطلاع دقيق و مستندي از تعداد و پراكندگي آن در دست نيست .!
سنگ گردان
انگليسي : Turnstone
فرانسوي : Tournepierre a collier
لاتين : Arenaria interpres
مشخصات :
22 سانتيمتر ؛ پرندهاي است پر نقش و نگار با پاهاي كوتاه نارنجي و منقار سياه نوكتيز و نسبتا كوتاه . در تابستان سطح پشتي به رنگهاي بلوطي سير و سياه ، سر سياه و سفيد و سطح شكمي سفيد با نوار سينهاي پهن و سياه دارد . در زمستان اين نقش و نگار جاي خود را به پروبالي به رنگ قهوهاي تيره مي دهد و سفيدي گلو وسعت بيشتري پيدا مي كند . سنگها ، صدفها و اشياء ديگر را در جستجوي غذا با منقار جابهجا مي كند و به همين مناسبت به آن سنگ گردان گفتهاند .!
زيستگاه :
هنگام زمستان در طول سواحل سنگي يا ريگزار بسر مي برد . !
پراگندگي :
سنگ گردان پرندهايست که زمستانها در سواحل جنوبي ايران فراوان است و گاهي به صورت مهاجر عبوري در ديگر مناطق ايران ديده مي شود .!
خانواده آبچليك
Family Scolopacidae
پرندگاني هستند آبچر با پاهاي نسبتا بلند يا خيلي بلند ، بالهاي دراز كه معمولا نوكتيز و زاويهدار است و منقار دراز و باريك كه ممكن است راست يا خميده باشد . پر و بال آنها اغلب در تابستان و زمستان متفاوت است نوار بالي و طرح دمگاه و دم در تشخيص آنها اهميت زيادي دارد .
بيشتر آنها مهاجرند و تابستانها را در سواحل جنوب منطقه زادوولد خود مي گذرانند نسبتا اجتماعي هستند و بعضي از آنها گلههاي بزرگ تشكيل مي دهند . نــر و ماده آنها همشكل است . معمولا روي زمين آشيانه ميسازند . جوجه آنها پوشيده از كركپر است و بعد از خروج از تخم قادر به فعاليت مي باشد . غذايشان شامل مواد مختلف حيواني و بعضي مواد گياهي است .
تليله كوچك
انگليسي : Little Stint
فرانسوي : Becasseau minute
لاتين : Salidris Minuta
مشخصات :
14 سانتيمتر ؛ از همه تليلهها كوچكتر است و از تليله شكم سياه به وسيله منقار راست كوتاه و جثه ريز و خوشتركيبش شناخته مي شود . پرنده بالغ در تابستان تارك و سطح پشتي خرمايي رنگ دارد ، سينهاش رگهرگه با اثري از رنگ خرمايي ، و شكم و ابروي آن سفيد است . در زمستان سطح پشتي آن به رنگ خاكستري و گردن و سينهاش سفيدتر است . پرنده نابالغ شبيه بالغ ولي كمرنگتر و سينهاش يكدستتر است و دو علامت كمرنگ اما مشخص به شكل ( V ) در پشت دارد . تليله كوچك در پرواز مانند تليله شكم سياه خط بالي ، و سفيدي دو طرف دمگاهش پيداست ولي روي دم آن رنگ سفيد ديده نمي شود .
زيستگاه :
مانند تليله شكم سياه در سواحل درياها ، خورها و همچنين آبهاي داخل خشكي .
پراكندگي :
تليله کوچک از جمله پرندگانيست که به صورت مهاجر عبوري درهمهجاي ايران ديده مي شود . زمستان را در خوزستان ، فارس و در طول سواحل جنوبي ايران مي گذراند .
تليله دم سفيد
انگليسي : Temminck’s Stint
فرانسوي : Becasseau de temminck
لاتين : Calidris Temminckii
مشخصات :
14.5 سانتيمتر ؛ رنگ پروبال اين پرنده در سطح پشتي و سينه خاكستريتر و يكدستتر از پرنده مشابهاش تليله كوچك است و از لحاظ صدا و رفتار نيز با آن متفاوت است . در پرواز خط بالي سفيد و نامشخصي دارد و شاهپرهاي كناري دمش سفيد است ( در تليله كوچك خاكستري بنظر مي رسد ) . از فاصله نزديك پاهاي قهوهاي يا سبز رنگ آن مشخص است در صورتي كه پاهاي تليله كوچك سياه مي باشد .
زيستگاه :
به ندرت در سواحل دريا و بيشتر در باتلاقها و درياچههاي پرگياه و گاهي در شورهزارها و خورها ديده ميشود
پراكندگي :
تليله دم سفيد پرندهايست که بهصورت مهاجر عبوري از پراکندگي نسبتا فراواني برخوردار است و در همهجاي ايران ديده مي شود ، تعداد كمي از آنها زمستانها در زمينهاي پست ساحل درياي خزر و در جنوب ايران بسر مي برند .
تليله شكم سياه
انگليسي : Dunlin
فرانسوي : Becasseau variable
لاتين : Calidris Alpina
مشخصات :
17 سانتيمتر ؛ در تابستانها تنها تليلهاي است كه قسمت پايين سينه و شكم آن سياه است ، سطح پشتي و تارك بلوطيرنگ آن با رگهرگه سياه ، قسمت بالاي سينهاش سفيد و داراي رگههاي ظريفتري است . منقارش نسبتا دراز و نوك آن اندكي رو به پايين است . در زمستان سطح پشتي خاكستري مايل به قهوهاي رگهرگه و سطح شكمي سفيد دارد ، با رگهرگه ظريف خاكستري رنگ روي سينه و پهلوها . خط بالي سفيد و طرفين سفيد دمگاه ودمش در پرواز نسبتا مشخص است . ( تليله سفيد درزمستان با اندازه بزرگتر ، پر و بال سفيدتر و خط بالي روشنتر مشخص مي شود . تليله بلوطي در زمستان با وجود داشتن پاهاي درازتر و سطح شكمي سفيدتر ، دمگاه سفيد بهترين نشانه تشخيص آن است ) . معمولا در هنگام تغذيه قوز مي كند .
زيستگاه :
سواحل درياها ، خورها و همچنين آبهاي داخل خشكي .
پراكندگي :
تليله شکم سياه پرندهاي است كه بهصورت مهاجر عبوري در همهجاي ايران ديده مي شود . زمستانها در زمينهاي پست خزر و سواحل جنوبي ايران ، جزاير هرمزگان نسبتا فراوان مي باشد .
تليله بلوطي
انگليسي : Curlew Sandpiper
فرانسوي : Becasseau cocorli
لاتين : Calidris ferruginea
مشخصات :
18 سانتيمتر ؛ اين پرنده در پر و بال زادوولد بهطور كلي به رنگ قرمز آجري است . تارك و سطح پشتي آن پر از نشانههاي سياه و بلوطي ، طرفين سر ، گردن و سطح شكمي قرمز آجري روشن و قدري لكهلكه ، و دمگاهش سفيد است كه تا حدي به وسيله نوك تيره بالها پوشيده بوده ، به خوبي ديده نميشود . در زمستان اغلب همراه تليله شكم سياه ديده ميشود و خيلي شبيه آن است . ولي با داشتن دمگاه سفيد كه در پرواز كاملا اشكار مي باشد ، به خوبي از آن تشخيص داده مي شود ( دمگاه تليله شكم سياه در وسط تيره است ) . تفتوتهاي ديگر عبارت است از گردن و پاهاي درازتر ، قامت راستتر وكشيدهتر ، سينه يكدستتر و بدون لكه ( كه در پرنده نابالغ نخودي مايل به صورتي است ) ، ابروي روشنتر ، صداي متفاوت و بالاخره منقار نازكتر و بلندتر كه خميدگي متناسبي رو به پايين دارد . اما شكل منقار هميشه تعيين كنند نيست ، زيرا منقار تليله شكم سياه نيز گاهي اوقات به همينشكل است .
زيستگاه :
سواحل درياها ، خورها و همچنين آبهاي داخل خشكي .
پراكندگي :
تليله بلوطي از جمله پرندگانيست که به صورت مهاجرعبوري از پراکندکي نسبتا خوبي برخوردار است و نيز در همه جاي ايران ديده مي شود .
تليله سفيد
انگليسي : Sanderling
فرانسوي : Becasseau sanderling
لاتين : Calidris alba
مشخصات :
20 سانتيمتر ؛ پرندهاي تقريبا سفيد ، كوچك ، فربه و بسيار فعال كه اغلب به دنبال امواج غلطان مي دود . در پرواز نوار بالي دراز و سفيد آن در زمينه بال تيرهرنگش مشخصتر از ساير پرندگان ساحلي كوچك است .دمش تيرهرنگ و كنارههاي آن سفيد مي باشد . در تابستان سطح پشتي ، سر و سينهاش بلوطي رنگ است با خالخال تقريبا سياه كه با شكم سفيد يكدست آن تضاد خاصي دارد . در زمستان بين پرندگان نظير خود از همه سفيدتر است . سر و سطح شكمي آن سفيد و در سطح پشتي خاكستري رنگ است ، با يك لكه تيره روي شانه و از فالاروپهاي با پر و بال زمستاني به وسيله بدن پُرتر ، نداشتن نوار چشمي تيره و رفتار متفاوت تشخيص داده ميشود . در زمستان ، نشانههاي تشخيص اين پرنده از تليله شكم سياه كه تيرهرنگتر مي باشد عبارت است از اندازه بزرگتر ، نوار بالي بسيار واضحتر ، و منقار كلفتتر و راست ، و در تابستان نيز سطح پشتي آن كمرنگتر از پرنده مزبور است و لكه سياه روي شكم را ندارد . پرنده نابالغ در سطح پشتي نقش شطرنجي سياه و سفيد دارد ، سر و سينهاش نخودي مايل به صورتي است .
زيستگاه :
زمستانها در سواحل ماسهاي بسر مي برد و بيشتر اوقات در كنار آب ديده مي شود . گاهي چندتايي از آنها ضمن گذر مهاجرتي ، دور از دريا ديده مي شوند .
پراكندگي :
تليله سفيد، زمستانها در سواحل ماسه اي و اغلب در کنار آب به سر مي برد در ايران به صورت مهاجر عبوري، در اغلب زيستگاههاي مناسب ديده شده و زمستانها در سواحل درياي خزر و سواحل جنوبي به تعداد اندک و به صورت عبوري يافت مي شود .
آبچليك شكيل
انگليسي : Ruff , ? Reeve
فرانسوي : Chevalier Combattant
لاتين : Philomachus pugnax
مشخصات :
جنس نــر 29 سانتيمتر ، ماده 23 سانتيمتر ؛ پرنده نــر در فصل زادوولد بهوسيله پرهاي بلند و افراشته گردن و طره گوش كه به صورت يك شنل با تركيبي از رنگهاي سياه ، سفيد ، بلوطي و نخودي جلوه مي كند به آساني تشخيص داده مي شود . در پرواز نيز گردن پفكرده اين پرنده نشانه تشخيص خوبي است . نر و ماده در فصل زمستان به وسيله طرح فلسي سطح پشتي مشخص مي شوند . سينه آنها نخودي رنگ است و شنل و طره گوش را ندارند . پرنده بالغ در آغاز يا پايان فصل زادوولد در سطح پشتي قهوهاي بوده ، در سينه لكههاي تيرهرنگ فراوان دارد كه با چانه كمرنگ و شكم سفيد آن تضاد شديدي نشان مي دهد . در زمستان شبيه آبچليك پا سرخ است ولي به وسيله منقار كوتاهتر طرح فلسي پر و بال ، دم تيره با دو لكه سفيد بيضي شكل در طرفين آن ( كه گاهي به هم پيوستهاند ) نداشتن سفيدي روي شاهپرهاي ثانوي بال و بالاخره قامت راستتر ، از پرنده مزبور تشخيص داده مي شود . رنگ پاهايش بين قهوهاي مايل به خاكستري تا سبز و يا نارنجي متغير است . پرنده نابالغ شبيه ماده بالغ ولي نقش و نگار سطح پشتي آن پررنگتر و سينهاش به رنگ نخودي مايل به صورتي است و اغلب تشخيص آن دشوار است .!
زيستگاه :
آبهاي داخل خشكي ، ساحل درياچهها و گاهي خورها .
پراكندگي :
آبچليک شکيل ؛ پرنده اي است که طي سالهاي اخير به صورت مهاجر عبوري از پراکندگي نسبتا خوبي برخوردار بوده است و تقريبا در همهجاي ايران ديده مي شود .معدودي از آنها زمستان را در جنوب غربي ايران مي گذرانند .!
تليله نوك پهن
انگليسي : Broad-billed Sandpiper
فرانسوي : Becasseau falcinelle
لاتين : Limicila falcinellus
مشخصات :
16 سانتيمتر ؛ از تليله شكم سياه كوچكتر است ، پاهايش بهطر نامتناسبي كوتاه و منقاري دراز با قاعده ضخيم دارد كه نوك آن به سمت پايين كج مي باشد . در فصل زادوولد سطح پشتي اين پرنده خيلي پررنگ است و مانند پاشلك كوچك در ناحيه پشت رگههاي كرم رنگ واضحي دارد . ابروي آن مشخص و در پشت چشم دو شاخه مي باشد كه به سر پرنده منظره راهراه مخصوصي مي دهد . در حال استراحت لبه مسي رنگ شاهپرهاي ثانوي مشهود است و سينه رگهرگه با سفيدي سطح شكمي تضاد خاصي دارد . در حال پرواز خيلي تيرهرنگ بنظ ميرسد و فقط اثري از خط بالي نشان مي دهد . در زمستان سطح پشتي آن تقريبا خاكستري رنگ و سينهاش رگهرگه مي باشد ( درست مثل تليله شكم سياه ) ولي شاخه بالائي دوشاخه ابروي آن گاهي نامشخص است و لكه تيرهاي در خم بالش به چشم مي خورد . از اغلب پرندگان ساحلي كوچك ، كم جنب و جوشتر است .!
زيستگاه :
معمولا در باتلاقهاي شور يا زمينهاي گلي و گاهي در ساحل دريا ديده مي شود .!
پراكندگي :
تليله نوک پهن پرندهايست که بهصورت مهاجر عبوري ولي به تعداد خيلي كم در همهجاي ايران ديده ميشود . معدودي از آنها طي فصل زمستان در سواحل جنوبي ايران از جمله تالاب بينالمللي خور خور ، باقي مي مانند .!
آبچليك دودي
انگليسي : Spotted Redshank
فرانسوي : Chevalier arlequin
لاتين : Tringa erythropus
مشخصات :
30 سانتيمتر ؛ در تابستان از تمام پرندگان مشابه خود به وسيله پر و بال دودي مايل به سياه و سطح پشتي با خالهاي ريز سفيد مشخص مي شود . از فاصله دور سطح شكمي آن تيرهتر از سطح پشتي بنظر مي رسد . دمگاهش سفيد است و به صورت نوار باريكي تا قسمتي از پشت ادامه دارد . دم آن داراي راهراه عرضي است . در زمستان بيشتر شبيه آبچليك پا سرخ است با اين تفاوت كه خط بالي ندارد ، منقار آن درازتر و باريكتر و پاهايش بلندتر است ( به طوري كه در پرواز امتداد پاها به خوبي از حد دم تجاوز مي كند ) و سطح پشتي آن خاكستري روشنتري است كه پر از خالهاي سفيد مي باشد . وقتي همراه آبچليك پا سرخ باشد با قامتي راستتر و گردن درازتر و جنب و جوش بيشتر هنگام تغذيه از آن تشخيص داده مي شود .
زيستگاه :
مانند آچليك پا سرخ
پراكندگي :
آبچليک دودي از جمله پرندگاني بوده است که به صورت مهاجر عبوري در همهجاي ايران ديده مي شده ، در گذشته نچندان دور ، در فصل زمستان از پراکندگي نسبتا فراواني برخوردار بوده است و اما در حال حاضر اطلاع دقيق و مستندي از تعداد و وضعيت پراکندگي آن در دست نيست .!
آبچليك پا سرخ
انگليسي : Redshank
فرانسوي : Chevalier gambette
لاتين : Tringa totanus
مشخصات :
27 سانتيمتر ؛ در حال پرواز به وسيله سفيدي واضح حاشيه عقبي بالهاي تيرهرنگ ، پشت و دمگاه سفيد و در حال استراحت به وسيله پاهاي درازش كه به رنگ قرمز نارنجي است تشخيص داده مي شود . منقاري سياهرنگ با نوك سياه دارد . سطح پشتي آن نقش و نگار سياه و خاكستري آشكار و دمش راهراه عرضي سياه و سفيد دارد . سطح شكمي آن پر از خط و خال است . پرنده نابالغ در سطح پشتي نخودي رنگتر است و پاهاي زرد نارنجي دارد . اين پرنده محتاط و در عين حال پر سر و صدا است . هنگام اضطراب مرتب سر خود را بالا و پايين مي كند .
زيستگاه :
در مردابها ، علفزارها ، شورهزارها و چمنزارهاي مرطوب و هنگام زمستان در خورها و زمينهاي گلي ساحلي ديده ميشود . در بين علفهاي انبوه آشيانه ميسازد .!
پراكندگي :
آبچليک پا سرخ پرندهايست که به تعداد نسبتا خوبي در ايران زادوولد مي كند و به طور كلي تعداد آنها در فصل زمستان بيستر است .!
آبچليك تالابي
انگليسي : Marsh Sandpiper
فرانسوي : Chevalier stagnatile
لاتين : Tringa stagnatilis
مشخصات :
22 سانتيمتر ؛ پرندهاي است با بدني باريك و پاهاي دراز كه در پر و بال زمستان شبيه آبچليك سبز است . ولي صرفنظر از اندازه به وسيله منقار راست و خيلي ظريف ، صورت و پيشاني سفيد و پاهاي نسبتا دراز و سبزرنگ از پرنده مزبور مشخص مي شود . در تابستان پرهاي سطح پشتي آن در وسط سياه و در حاشيه نخودي رنگ است كه منظره خال خال كاملا واضحي به پرنده مي دهد . در پرواز نظير آبچليك سبز طرح تيره و روشني دارد ، ولي پاهايش از حد دم تجاوز مي كند و صدايش كاملا متفاوت است . حركاتش بسيار زيباتر از حركات آبچليك سبز مي باشد .!
زيستگاه :
به ندرت در ساحل دريا ديده مي شود و زمستان را در اطراف آبهاي داخل خشكي و باتلاقها مي گذراند
پراكندگي :
آبچليك تالابي پرندهايست كه به صورت مهاجر عبوري از پراكندگي فراواني برخوردار است و در زمستان به تعداد نسبتا فراوان در خوزستان و سواحل جنوبي ايران باقي مي مانند .!
آبچليك پا سبز
انگليسي : Greenshank
فرانسوي : Chevalier aboyeur
لاتين : Tringa nebularia
مشخصات :
30 سانتيمتر ؛ از آبچليك پا سرخ به وسيله صورت و سطح شكمي سفيدتر ، نداشتن سفيدي روي بال ، پاهاي درازتر و سبز رنگ كه در پرواز به خوبي از حد دم تجاوز مي كند ، تشخيص داده مي شود . ضمنا از لحاظ اندازه كمي بزرگتر از آن است ، منقار سياهرنگش خيلي كم روي به بالا است و سفيدي دمگاه آن پيشروي بيشتري به سمت دم دارد . سطح پشتي اين پرنده در زمستان خاكستريتر و كمرنگتر است .
زيستگاه :
مانند آبچليك پا سرخ
پراكندگي :
بصورت مهاجر عبوري از فراواني خوبي برخوردار است و تقريبا در همهجا ديده مي شود . آبچليک پا سبز پرنده اي است که به تعداد فراوان زمستان را در ايران مي گذراند .!
آبچليك تك زي
انگليسي : Green sandpiper
فرانسوي : Chevalier cul-blank
لاتين : Tringa ochropus
مشخصات :
22 سانتيمتر ؛ درشتتر و چاقتر از آبچليك خالدار و آبچليك آوازخوان است ، در پرواز به آساني به وسيله سياهي زير بالها ( كه در آبچليك خالدار سفيد مايل به نخودي است ) ، سطح پشتي تقريبا سياه كه تضاد شديدي با سفيدي درخشان دمگاه ، قسمت عمده دم و سطح شكمي دارد ، تشخيص داده مي شود . گردن و سينهاش داراي رگهرگه قهوهاي مايل به خاكستري است ، بخصوص در طرفين ، خط بالي ندارد ، و دمش در انتها داراي راهراه عرضي سياه مي باشد . در تابستان سطح پشتي آن خالهاي نخودي مايل به سفيد دارد اما نه به اندازه آبچليك خالدار ( گرچه نابالغ آن پر خالتر است ) و در زمستان خالهايش چندان واضح نيست . پاهاي آبچليك تك زي سبز رنگ است و در پرواز از حد دم تجاوز نمي كند ، تكزي است و اغلب از انظار مخفي مي شود ، سر و دمش را مرتب بالا و پايين مي برد . پرواز آن سريع و بالزدنهايش مانند پاشلك معمولي نامنظم است .
زيستگاه :
در خارج از فصل زادوولد در باتلاقها ، درياچهها ، نهرها و به ندرت در كنار ساحل ديده مي شود .
پراكندگي :
آبچليک تک زي پرندهايست زمستان گذر و در گذشته نه چندان دور بصورت مهاجر عبوري از پراکندگي نسبتا فراواني برخوردار بوده است و در همهجاي ايران ديده مي شده ، اما در حال حاضر اطلاع دقيق و مستندي از وضعيت تعداد و پراکندگي اين پرنده در دست نيست .
آبچليك خالدار
انگليسي : Wood sandpiper
فرانسوي : Chevalier Sylvian
لاتين : Trigna Glareola
مشخصات :
20 سانتيمتر ؛ آبچليكي با جثه ظريف ، كه در تابستان به وسيله سطح پشتي قهوه اي مايل به زيتوني پررنگ با خال هاي سفيد فراوان مشخص مي شود . سر ، گردن و سينه اش داراي رگه رگه ظريف است و ابروي سفيد رنگ و مشخصي دارد . در پرواز دمگاه نسبتا سفيد و در زير بال هاي سفيد مايل به نخودي آن در مقابل سطح پشتي تضاد کمتري از آبچليک تک زي نشان مي دهد . خط بالي ندارد . در زمستان خال هاي سفيد بدنش نا مشخص تر است و به آبچليک پا سبز شباهت پيدا مي کند ولي آبچليک پا سبز پرجثه تر و سياه رنگتر است با دمگاه و دم سفيد آشکارتر و زير بالهاي سياه رنگ . پاهاي آبچليک خالدار دراز ، به رنگ زرد و يا سبز مايل به زرد مي باشد .
زيستگاه :
اغلب در باتلاقها و سواحل درياچه ها ديده مي شود .
پراکندگي :
آبچليک خالدار از جمله پرندگاني ست که به صورت مهاجر عبوري از پراکندگي نسبتا زيادي برخوردار است و تقريبا در همه جا ديده مي شود . تعداد کمي از آنها زمستان را در جنوب غربي ايران مي گذرانند .
آبچليک آوازخوان
انگليسي : Common Sandpiper
فرانسوي : Chevalier guignette
لاتين : Tringa hypoleucos
مشخصات :
19 سانتي متر ؛ اين پرنده به وسيله سطح پشتي قهوه اي مايل به زيتوني ( که در تابستان خالهاي سياه نامشخصي دارد ) ، دمگاه و دم قهوه اي با طرفين سفيد ، سطح شکمي سفيد که در روي گردن و سينه رگه هاي کمرنگي دارد ، تشخيص داده مي شود . معمولا در ارتفاع کم و نزديک به سطح آب پرواز مي کند . بال زدن آن سريع و کم دامنه است و توام با بالبازروي هاي کوتاه مدت مي باشد . در اين حالت بال ها را خميده و رو به پايين نگاهميدارد و خط بالي سفيد آن کاملا پيداست . نشانه هاي ديگر تشخيص آبچليک آوازخوان ؛ يکي صداي مخصوص آن و ديگري حرکت مداوم بالا و پايين بردن سر و دم مي باشد . غالبا بين سنگ هاي ساحل رودخانه ها مي دود . از آبچليک هاي ديگر با اندازه کوچک و سطح پشتي و دمگاه تيره رنگ مشخص مي شود .!
زيستگاه :
رودخانه ها ، جويبارهاي کوهستاني و درياچه ها . در ضمن گذر مهاجرتي در سواحل و خورها ديده مي شود . بين ريگ ها و سنگ هاي سواحل رودخانه ها و درياچه ها زادوولد مي کند .
پراکندگي :
آبچليک آوازه خوان پرنده ايست که به تعداد نسبتا فراوان در ايران زادوولد مي کند و به صورت مهاجر عبوري در همه جا ديده مي شود . به تعداد کم ، زمستان را در ساحل بلوچستان مي گذراند .!
آبچليک نوک سر بالا
انگليسي : Terek Sandpiper
فرانسوي : Bargette du Terek
لاتين : Xenus cinereus
مشخصات :
22 سانتي متر ؛ اين پرنده به وسيله منقار دراز و تيره رنگ و سر بالا و پاهاي نارنجي روشن مشخص مي شود . در زمستان تارک و سطح پشتي آن خاکستري کمرنگ و در تابستان قهوه اي تر است با دو نوار پهن نامنظم و سياه رنگ در طرفين پشت که در پايين بهم مي پيوندد . سطح شکمي سفيد با رگه هاي کمرنگ روي گردن و سينه دارد . در پرواز دمگاه کمرنگ و سفيدي حاشيه عقبي بال آن بخوبي پيداست . حرکت متناوب بالا و پايين کردن سر و دم آن شبيه آبچليک آوازخوان جلوه مي دهد ، ولي جثه کوچکتر و پاهي بلندتري دارد
زيستگاه :
در ساحال رودهاي بزرگ ، شوره زارها و زمين هاي پست ساحلي ديده مي شود .
پراکندگي :
آبچليک نوک سر بالا پرندهايست که در گذشته نه چندان دور به صورت مهاجر عبوري از پراکندگي نسبتا فراواني برخوردار بوده است و در همه جاي ايران ديده مي شده ، اما در حال حاضر اطلاع دقيقي از وضعيت تعداد و پراکندگي آن در دست نيست ، به تعداد نسبتا فراوان ، زمستان را در سواحل جنوبي ايران ميگذراند !
گيلانشاه بال سفيد
انگليسي : Black-tailed Godwit
فرانسوي : Barge a queue noire
لاتين : Limosa limosa
مشخصات :
40 سانتيمتر ؛ پرنده اي است آبچر با قامتي راست و کشيده که از گيلانشاه حنايي به وسيله منقار درازتر و راست تر ، پاهاي بلندتر ( که در پرواز به خوبي از حد دم تجاوز مي کند )، نوار بالي سفيد و نوار پهن سياه در انتهاي دم سفيد خالص ، مشخص مي شود . در تابستان سر و سينه اش بلوطي رنگ ، پهلوها و شکم آن سفيد و داراي راهراه عرضي تقريبا سياه است . در پر و بال زمستاني بيشتر شبيه گيلانشاه حنايي ولي پررنگتر است ، اما طرح دم و بالش تغييري نمي کند . پرنده نابالغ گردن و سينه نخودي مايل به خرمائي دارد .!
زيستگاه :
خورها ، باتلاقها و درياچه هاي آب شيرين .
پراکندگي :
زمستان ها در مناطق مختص به خود از پراکندگي نسبتا فراواني برخوردار است و به صورت مهاجر عبوري نيز تقريبا در همه جاي ايران ديده مي شود . گيلانشاه بال سفيد از جمله پرندگان حايز اهميت استان هرمزگان است .!
گيلانشاه حنايي
انگليسي : Bar-tailed Godwit
فرانسوي : Barge rousse
لاتين : Limosa lapponica
مشخصات :
37 سانتيمتر ؛ اين پرنده اندکي از گيلانشاه بال سفيد کوچکتر است و به وسيله دم راهراه ، دمگاه سفيد چرک ، نداشتن نوار بالي سفيد ، خميدگي بيشتر منقار و پاهاي به مراتب کوتاه تر ( که در پرواز به زحمت از حد دم تجاوز مي کند ) از آن تشخيص داده مي شود . گيلانشاه حنايي نــر ؛ در تابستان به رنگ بلوطي مايل به قرمز است ، به ويژه در ناحيه سر ، گردن و سينه . پرنده ماده رنگ تيره تري دارد . در زمستان هر دو خيلي کمرنگ بنظر مي آيند با سطح پشتي خاکستري رنگ و لکه لکه و سطح شکمي آنها تقريبا سفيد است . از دور رنگ آنها بي شباهت به رنگ گيلانشاه بزرگ نيست . پرنده نابالغ سينه نخودي پر از رگه رگه دارد . !
زيستگاه :
معمولا در سواحل . در زمستان غالبا به صورت گله هاي انبوه در کنار آب ديده مي شود .
پراکندگي :
به صورت مهاجر عبوري از پراکندگي خوبي برخوردار است و تقريبا در همه جاي ايران ديده مي شود . تعداد زيادي از اين پرندگان زمستان را در سواحل جنوبي ايران مي گذرانند .
گيلانشاه بزرگ
انگليسي : Curlew
فرانسوي : Courlis cendre
لاتين : Numenius arquata
مشخصات :
52 تا 57 سانتيمتر ؛ پرنده اي است بزرگ و به آساني از منقار دراز پايين برگشته و صداي مشخصش شناخته مي شود . پر و بال آن خاکستري يا قهوه اي مايل به نخودي با رگه رگه هاي فراوان است و دمگاه سفيدش تا قسمتي از پشت ادامه پيدا مي کند . پروازش پرتوان و تقريبا شبيه پرواز کاکائي ها ، توام با بال زدن هاي موزون و منظم است . گله هاي اين پرنده معمولا در يک خط و يا به شکل ( 8 ) در ارتفتع زياد پرواز مي کنند . گيلانشاه ابرو سفيد از گيلانشاه بزرگ ؛ کوچکتر است با منقار خميده و کوتاه تر و تارک راهراه .!
زيستگاه :
خورها و زمين هاي گلي ساحلي . در حين مهاجرت در داخل خشکي نيز ديده مي شود .
پراکندگي :
گيلانشاه بزرگ پرندهاي است که به صورت مهاجر عبوري و يا زمستاني از پراکندگي خوبي برخوردار بوده و تقريبا در همه جاي ايران ديده مي شود . چندتايي از آنها در طول تابستان در شمال ايران باقي مي مانند ولي زادوولد نمي کنند .!
گيلانشاه خالدار
انگليسي : Slender-billed Curlew
فرانسوي : Courlis a bec grele
لاتين : Numenius tenuirostris
مشخصات :
40 سانتيمتر ؛ از گيلانشاه بزرگ کوچکتر و لاغرتر و منقارش اندکي از منقار گيلانشاه ابرو سفيد بلندتر است . پرنده اي است کمرنگ و به اندازه گيلانشاه ابرو سفيد که در سطح پشتي طرح شطرنجي يکدست دارد و در سطح شکمي بدون رگه رگه است ولي روي سينه و پهلوهاي آن خالهاي مشخص فراواني ديده مي شود ( اين خالها قلبي شکل است ولي از دور گرد بنظر مي آيد ) تارکش رگه رگه ريز است که در برابر ابروهاي سفيد آن يکپارچه جلوه مي کند . در پرواز به وسيله سطح شکمي و دمگاه سفيد ، دم کمرنگ و تضاد بين شاهپرهاي نخستين تيره با شاهپرهاي ثانوي راهراه مشخص مي شود . پرواز گيلانشاه خالدار شبيه پرواز گيلانشاه بزرگ ولي سريعتر و نامنظم تر است .
زيستگاه :
در زمستان مانند گيلانشاه بزرگ در جلگه هاي باتلاقي زادوولد مي کند .
پراکندگي :
گيلانشاه خالدار پرنده اي است مهاجر ( مهاجر عبوري ) و خيلي نادر است ، در جنوب درياي خزر ، خليج فارس و سيستان ديده شده است ، شايان ذکر است اين پرنده در شمار پرندگان در معرض خطر انقراض قرار گرفته است .!
گيلانشاه ابرو سفيد
انگليسي : Whimbrel
فرانسوي : Courlis corlieu
لاتين : Numenius phaeopus
مشخصات :
40 سانتيمتر ؛ از گيلانشاه بزرگ کوچکتر است ، با ظاهري تميز و مرتب ، سطح پشتي تيره با طرحي واضح ، منقار نسبتا کوتاه تر ( با خميدگي نامنظم که بنظر بيشتر کج مي آيد ) و تارک راهراه . صداي آن کاملا متفاوت و بال زدنش سريع تر است . ( رجوع شود به گيلانشاه خالدار )
زيستگاه :
خورها و زمين هاي گلي ساحلي . در حين مهاجرت در داخل خشکي نيز ديده مي شود .
پراکندگي :
گيلانشاه ابرو سفيد پرندهايست که به صورت مهاجر عبوري از پراکندگي نسبتا زيادي برخوردار است و تقريبا مي توان آن را در همه جاي ايران ديد . به تعداد زياد زمستان را در سواحل جنوبي ايران ميگذراند .!
ابيا
انگليسي : Woodcock
فرانسوي : Becasse des bois
لاتين : Scolopax rusticola
مشخصات :
34 سانتيمتر ؛ پرنده اي جنگلي و نسبتا تک زي که به علت همرنگي با برگهاي خشک و کم حرکتي تشخيص آن مشکل است . ابيا تنها پرنده اي است که چشمان او قابليت ديد 360 درجه را دارد ، زيرکي اين پرنده در شکار تحسين همه را بر مي انگيزد. همان طور که مي دانيد کرمهاي خاکي در زير زمين زندگي مي کنند و پس از هر باران روي زمين مي آيند . ابيا به وسيله ي منقار بلند خود صدايي به وجود مي آورد که شبيه صداي برخورد قطره باران بر زمين است به اين ترتيب کرمهاي خاکي فريب مي خورند و با بيرون آمدن از پناهگاه خود ، طعمه ابيا مي شوند . نشانه هاي تشخيص آن از پاشلک معمولي عبارت است از اندازه بزرگتر ، جثه پرتر ، منقار کلفت تر ، بال هاي گردتر ، سطح شکمي نخودي با راهراه عرضي ظريف ، و نوارهاي عرضي سياه روي گردن و پس سر . روز را در استتار کامل بسر مي برد و در صورت پرواز با صداي مشخص سفير مانندي از زمين برمي خيزد و بلافاصله به منظور پنهان شدن فرود مي آيد . پروازش معمولا سريع و مارپيچي است . در پرواز معمولا به نظر چاق ، دم کوتاه و بي گردن مي آيد و منقارش را رو به زمين نگاهميدارد . غالبا در نور کم يعني صبح خيلي زود يا غروب فعاليت مي کند .
زيستگاه :
مناطق پر درخت به ويژه اگر مرطوب و پر گل و گياه باشد .
پراکندگي :
در پناهگاه منطقه سمسکند و گاهي به سمت جنوب تا خوزستان ، فارس و بلوچستان ديده مي شود . ابيا پرنده اي است مهاجر که در ايتاليا زادوولد مي کند و همه ساله عدهاي به منظور شکار اين پرنده از کشور ايتاليا به ايران مي آيند ( شکار اين پرنده در خود ايتاليا ممنوع است ) به تعداد فراوان زمستان را در شمال ايران بخصوص زمينهاي پست ناحيه درياي خزر مي گذراند و اين در حالي است که طي سال هاي اخير تعداد آنها کاهش چشم گيري داشته است .
پاشلک معمولي
انگليسي : Snipe
فرانسوي : Becassine des marais
لاتين : Gallinago gallinago
مشخصات :
26 سانتيمتر ؛ پاشلک معمولي پرنده اي است باتلاقي به رنگ قهوه اي با منقار دراز و راست که معمولا خود را از انظار مخفي نگاهميدارد و مشاهده دقيق آن ميسر نيست ، ولي به وسيله پرواز زيگزاک و جيغ گوش خراشش هنگام فرار از خطر ، مي توان آن را به آساني تشخيص داد . از پاشلک کوچک خيلي درشتر و تقريبا هم اندازه پاشلک بزرگ ولي از ابيا کم جثه تر و کوچکتر مي باشد . پشت خرمائي و سياه آن داراي رگه هاي فراوان نخودي طلايي است . کناره ها و نوک دمش کمي سفيدي دارد ( پاشلک بزرگ بالغ در گوشه هاي دم سفيدي قابل ملاحضه اي نشان مي دهد ، در حالي که پاشلک کوچک اصلا دمش سفيدي ندارد . نابالغ پاشلک بزرگ نيز دمش بدون سفيدي است و بنابراين تشخيص آن از پاشلک معمولي دشوار است مگر از طريق مطالعه رفتار ) خطهاي روي سر آن طولي است ( در ابيا عرضي مي باشد ) . منقار باريک و دراز خود را هنگام پرواز به سمت پايين نگاهميدارد . به صورت گله هاي کوچک پرواز مي کند .
زيستگاه :
مرداب ها ، علفزارهاي مرطوب و چمنزارهاي باتلاقي .
پراکندگي :
پاشلک معمولي پرندهايست که در فصل زمستان از پراکندگي نسبتا زيادي برخوردار است و تقريبا در همه جاي ايران پيدا مي شود .
پاشلک بزرگ
انگليسي : Great Snipe
فرانسوي : Becassine double
لاتين : Gallingo media
مشخصات :
28 سانتيمتر ؛ در حالت نشسته از پاشلک معمولي به وسيله سينه برآمده تر ، ظاهر پررنگتر با راهراه عرضي بيشتر و منقار کوتاه تر با قاعده کلفت ، به دشواري قابل تشخيص مي باشد . ولي در پرواز تشخيص آن آسانتر مي باشد ، زيرا سفيدي پرهاي خارجي دمش خيلي بيشتر است . تشخيص نابالغ پاشلک بزرگ از پاشلک معمولي از همديگر ممکن نيست . پرواز پاشلک بزرگ آهسته تر و معمولا مستقيم است نه مارپيچ با بالهاي خميده تر . اغلب بي صدا از زمين بلند مي شود و در پرواز منقار را افقي تر نگاه ميدارد .
زيستگاه :
بيشتر از پاشلک معمولي در مناطق خشک ديده مي شود ، مانند کشتزارهاي درو شده و علفزارهاي با بوته هاي سرخس و از اين قبيل .
پراکندگي :
پاشلک بزرگ پرندهايست که به صورت مهاجر عبوري در شمال و غرب ايران به تعداد خيلي کم ديده ميشود .
پاشلک تک زي
انگليسي : Solitary Snipe
فرانسوي : Becassine Solitaire
لاتين : Gallinago Solitaria
مشخصات :
23.5 سانتيمتر ؛ خيلي شبيه پاشلک معمولي ولي بزرگتر از آن است ، با پر و بالي کمرنگ تر و خاکستري تر .دمش خيلي گرد ، و برخلاف دم پاشلک معمولي که 14 پر دارد ، داراي 20 پر است و سفيدي روي پرهاي کناري را ندارد . پروازش آهسته و بي شتاب و شبيه پرواز ابيا است . پرنده اي است تک زي و اغلب در نور کم صبح خيلي زود يا غروب فعاليت مي کند .
زيستگاه :
مناطق باز نزديک چشمه ها ، بستر پر از ريگ و شن جويبارهاي کوهستاني ، و زمين هاي سنگي و مرطوب مناطق کوهستاني مرتفع . در زمستان به نقاط کم ارتفاع تر کوچ مي کند . روي زمين آشيانه مي سازد .
پراکندگي :
بنا به گزارش Zarudny احتمالا به تعدا کم در کوه هاي شمال شرقي خراسان زادوولد مي کرده است .
اخيرا ضمن مهاجرت در جنوب شرقي ايران ديده شده است .
پاشلک کوچک
انگليسي : Jack Snipe
فرانسوي : Becassine soured
لاتين : Lymnocryptes minimus
مشخصات :
19 سانتيمتر ؛ از ساير پاشلک ها کوچکتر است . مشاهده آن بر روي زمين دشوار است ولي به کمک اندازه کوچکتر ، منقار خيلي کوتاه تر و پرواز آهسته تر و مستقيم تر ( گرچه گاهي ممکن است قدري تغيير جهت دهد ) مي توان آن را از پاشلک معمولي تشخيص داد . هنگاه احساس خطر خيلي دير از نهانگاه خود خارج مي شود و بلافاصله فرود مي آيد ، معمولا هنگام فرار بي صدا پرواز مي کند . اگر از فاصله نزديک ديده شود تفاوت هاي ديگرش با پاشلک معمولي در خطوط روشن تر پشت است که با جلاي بنفش رنگ آن تضاد خاصي دارد و نوار نخودي رنگ وسط تارک ، سفيدي روي دم و راهراه عرضي پهلوها را ندارد .
زيستگاه :
مانند پاشلک معمولي .
پراکندگي :
پاشلک کوچک پرندهايست که زمستان ها از پراکندگي نسبتا خوبي برخوردار است و تقريبا در همه جاي ايران ديده مي شود .
خانواده سليم خرچنگ خور
Family Dromadidae
سليم خرچنگ خور
انگليسي : Crab plover
فرانسوي : Pluvier crap2ier
لاتين : Drommas ardeola
مشخصات :
36 سانتيمتر ؛ نــر و ماده آن همشکل ، با پر و بال سياه و سفيد ، سر کاملا سفيد ، منقار سياه خيلي قطور و دراز و پاهاي دراز خاکستري به آساني تشخيص داده مي شود . از نظر شکل ظاهري ، قامت راست و سر بزرگ آن جلب توجه مي کند . سليم خرچنگ خور پرندهاي است اجتماعي .
زيستگاه :
سواحل دريا ، کنار مردابهاي ساحلي ، سواحل هموار گلي و سدهاي مرجاني . در تونلهايي که درون ماسهها حفر مي کند ، تخم مي گذارد .
پراکندگي :
سليم خرچنگ خور از جمله پرندگان بومي و نسبتا فراوان است ولي محل زادوولد آن به خوبي مشخص نيست . سوابقي از زادوولد اين پرنده در جزاير بونه و دارا در خور موسي و جزاير کوچک نزديک بندر بوشهر در دست است .
خانواده چاخ لق
Family Burhinidae
چاخلق
انگليسي : Stone Curlew
فرانسوي : Oedicneme criard
لاتين : Burhinus oedicnemus
مشخصات :
40 سانتيمتر ؛ نر و ماده همشکل . پرندهاي است بزرگ و نسبتا زشت که با سر گرد و چشمهاي درشت زرد رنگ از ساير پرندگان آبچر مشخص مي شود . منقاري کوتاه و کلفت به رنگ زرد و سياه ، پاهايي بلند و قطور به رنگ زرد روشن و پر و بالي با رگهرگه قهوهاي خاکي و سفيد دارد . در پرواز طرح بال آن مشخص و شامل دو نوار سفيد است ( که يکي از اين نوارها در بال بسته تقريبا به طور واضح ديده مي شود ) هنگام دويدن به حالتي دزدانه سر خود را پايين گرفته و قوز مي کند . در حالي که پاها را زير بدن به حالت افقي تا کرده است روي زمين استراحت مي کند و هنگام احساس خطر بدن خود را پهن و سرش را روي زمين ميگذارد . معمولا در ارتفاع کم و با بال زدنهاي آرام و مرتب پرواز مي کند و گاهگاهي نيز بالبازروي مينمايد . ولي هنگام غروب ضومن حرکت دستهجمعي ، پروازهاي نامنظمي نيز از خود نشان مي دهد .
زيستگاه :
در زمينهاي سنگلاخ يا ماسهاي و زمينهاي باير با رويش گياهي کم و گاهي نيز در کشتزارها زندگي ميکند . در زمستان ممکن است در ساحل دريا ديده شود .
پراکندگي :
بطور کلي تابستانها از پراکندگي نسبتا فراواني برخوردار است ، گرچه معدودي از آنها ممکن است طي زمستان در سواحل جنوبي ايران باقي بمانند اما تعداد قابل توجه اي از اين گونه را مي توان در منطقه حفاظت شده باهوكلات ( گاندو) مشاهده کرد .!
چاخلق هندي
انگليسي : Great Stone Plover
فرانسوي : Grand oedicneme
لاتين : Esacus recurvirostris
مشخصات :
52 سانتيمتر ؛ نر و ماده همشکل . پرنده آبچر بسيار بزرگي است با منقار خيلي قطور و اندکي رو به بالا ، طرح مشخص سياه و سفيد صورت ، سطح پشتي قهوهاي يکدست ، دمي با انتهاي سياه و سفيد ، و طرح مشخص سياه و سفيد بال در پرواز . پاهايش دراز و به رنگ زرد مايل به سبز است . رفتارش شبيه چاخلق است . هم در نور کم و هم در تاريکي شب فعاليت مي کند . معمولا جفت جفت ديده مي شوند .!
زيستگاه :
بستر شني رودخانههاي بزرگ ، سواحل ماسهاي يا گلي ، باتلاقهاي با درختان حرا و گاهي سواحل سنگي . روي زمينهاي ماسهاي تخم مي گذارد .!
پراکندگي :
با وجود آنکه چاخ لق هندي از جمله پرندگان بومي ايران است ، اما امروزه به به تعداد خيلي کم ديده ميشود به گونهاي که از جمله پرندگان حائز اهميت استان هرمزگان بشمار مي آيد .!
ادامه دارد ...
منابع :
پرندگان ايران http://fa.wikipedia.org
اشنايي با پرندگان ايران http://www.persianpet.org
پرندگان ايران http://www.iranian-birds.com
سايت پرندگان ايران http://www.centralclubs.com
پرندگان ايران http://www.iranian-bird.blogfa.com
سهره جنگلي http://www.iranbirds.com
پرندگان ايران http://www.iranbirds.com
پرندگان ايران http://www.ardalan.id.ir
پرندگان ايران http://www.birdsofiran.blogfa.com/خ