جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
بررسي موانع و راهكارهاي نهضت نرم افزاري و توليد علم
-(3 Body) 
بررسي موانع و راهكارهاي نهضت نرم افزاري و توليد علم
Visitor 572
Category: دنياي فن آوري
جنبش نرم افزاري، بي ارتباط با مقوله هاي مهم ديگري كه سابق بر اين در جامعه مطرح گرديده نيست. از جمله مسأله انقلاب فرهنگي، ضرورت تمدن اسلامي، تهاجم فرهنگي و مواردي از اين قبيل. لكن حركت جديد؛ رويكرد متمركز و قابل توجهي به مقوله توليد علم نموده و تأثير آن بر حل مسايل بنيادي و كاربردي كشور، جامعه را به چنين ضرورتي رسانده است. همانند هر حركت اجتماعي ديگر، شناخت خلأ و كمبود فعلي، هدف گذاري صحيح، اتخاذ خط و مشي متناسب براي كمبودها و كاستيهاي فعلي از ضرورتهاي ساماندهي حركت مؤثر در اين خصوص است. تاكنون انديشمندان گرامي جنبه هاي مختلفي از مسأله را مورد بررسي قرار داده اند؛ اما به نظر مي رسد بيشتر مباحث پيرامون ضرورت و چيستي جنبش نرم افزاري رقم خورده است. به دليل نوپا بودن اين شكل از طرح مسأله در جامعه، طبيعي است تا فصلي از زمان، مسايل عمدتاً پيرامون اين نوع مطالب دور زند. اما لازم است تا پس از زمان مناسب از اين مقوله عبور نموده و به مسأله چگونگي جنبش نرم افزاري و شناخت موانع و راهكارهايي كه براي مسأله فراروي ما قرار دارد اهتمام بيشتري نماييم.
روشن شدن تفاوت نرم افزار و سخت افزار، زمينه بيان موضوع در نهضت نرم افزاري را فراهم مي نمايد. نرم افزار در مقابل سخت افزار استعمال مي شود و سخت افزار عموماً به مواردي اطلاق مي شود كه با پديده اي فيزيكي و قابل لمس روبرو هستيم. در مقابل آن نرم افزار در مواردي استعمال مي شود كه با پديده اي مؤثر اما نامحسوس (نسبت به سخت افزار) روبرو هستيم. مثلاً يك ساختمان چند طبقه، پديده اي است سخت، اما نقشه اي كه اين ساختمان مبتني بر آن طراحي گرديده است نسبت به ساختمان، نرم افزاري محسوب مي شود كه بدون آن ساختمان سازي امكان نداشته است. همچنين رايانه وسيله اي سخت است اما برنامه اي كه مبتني بر آن رايانه قابل استفاده مي باشد، نرم افزاري است كه رايانه به وسيله آن كار مي كند. نرم افزار و سخت افزار هر دو جنبه آلي و ابزاري دارند، لكن عموماً نرم افزارها زمينه توليد و يا حداقل قابليت بهره مندي از سخت افزارها را فراهم مي نمايند. آنچه در مبحث جنبش نرم افزاري اخيراً مطرح گرديده نيز مشمول همين قاعده است. در حقيقت نهضت نرم افزاري شرط و زمينه لازم براي ايجاد جامعه اي آرماني و مطلوب فراهم مي نمايد. آنچه جامعه بدان نياز دارد اين است كه ما به وضعيتي نايل آييم كه در عين حفظ اسلاميت نظام، كارآمدي، توسعه يافتگي و رفاه اجتماعي نيز در حد قابل قبول و در شأن جمهوري اسلامي تأمين شده باشد. تحقق جامعه اي با چنين ويژگيهاي فوق را فراهم مي نمايد، طراحي مهندسي توسعه جامعه مي باشد. بنابراين، مهندسي توسعه اجتماعي مبتني بر فرهنگ اسلام اولين لايه نرم افزاري است كه جامعه بدان نياز دارد. در قدم دوم براي آن كه بتوان به مهندسي توسعه اسلامي نايل آمد، لازم است تا اطلاعات و علوم تخصصي، توليد گشته و جامعه به ظرفيتي از توليد علم نايل آيد كه تمامي نيازمنديهاي اطلاعاتي لازم براي اين منظور خود از لايه هاي متفاوتي تشكيل مي شود كه در جاي خود بايد به بررسي آن پرداخت. بنابراين نرم افزار مورد نياز در اداره جامعه تنها به توليد علم محدود نمي شود، بلكه بايد توليد علم به طراحي مهندسي اجتماعي منتهي گردد تا مبتني بر آن تنظيم اعتبارات جامعه و تخصيص امكانات به شكلي بهينه و عادلانه ممكن شود.
چيستي و چرايي جنبش نرم افزاري.
نهضت نرم افزاري به معناي ياد شده ضرورت حتمي براي تحقق آرمانهاي هر جامعه محسوب مي شود، چون كه جامعه پردازي و توسعه يافتگي مرهون توليد علم و فن آوري در هر جامعه مي باشد. كشور ايران پس از انقلاب مبارك اسلامي، فصلي نوين از حيات و جوشش خود را آغاز نموده است. طبيعتاً براي تحقق و استمرار آرمانهاي انقلاب و تحقق اهداف آن لزوماً محتاج ظرفيت علمي توانا و متناسب با اهداف و آرمانهاي خود مي باشد. در صورت كم توجهي به اين مسأله از بعد داخلي و خارجي با محدوديت و فشارهايي روبرو خواهيم بود. از بعد داخلي، وابستگي علمي، تشابه در الگوهاي توسعه اجتماعي را به همراه خواهد داشت و تشابه در الگوهاي توسعه پيام حذف دين از عرصه جامعه پردازي و تمدن سازي را به ارمغان خواهد آورد، در نتيجه آرمان دستيابي به تمدن اسلامي و پيشتازي در تمدن سازي مبتني بر فرهنگي اسلام، آرماني دست نيافتني و شعاري بي پشتوانه قلمداد خواهد شد.
از بعد بيروني، عصر كنوني عصر جهاني سازي است و جهاني سازان درصددند تا همانندسازي را روز به روز در دنياي كنوني توسعه دهند و بدين ترتيب گردش اعتبارات اقتصادي و نيروي انساني و همچنين ساز و كار قدرت در دنيا را بر اساس روالي هماهنگ و مشابه به پيش برند، البته به گونه اي كه مديريت كلان اين جريان، در اختيار اربابان زر و زور و تزوير باشد.
به همين دليل جامعه و فرهنگي كه قدرت پاسداري از خود را نداشته و نتواند مبتني بر فرهنگ بومي خود به توليد نرم افزار متناسب براي اداره جامعه بپردازد قهراً منزوي مي شود، بلكه بالاتر از آن، توان و پتانسيل او در اختيار اهداف جهاني سازي قرار خواهد گرفت. پاسداري و گسترش حريم فرهنگي براي جامعه ما كه از فرهنگي غني و استوار برخوردار است، اهميتي مضاعف دارد. لذا بايد ساز و كاري بيانديشيم تا جايگاه خود را در جامعه جهاني كنوني روز به روز توسعه بخشيده و مبتني بر فطرت توحيدي آحاد بشر قطب جديدي در جهاني سازي ايجاد نماييم.
در صورتي كه اين آرمان به توليد معادلات علمي و فن آوري نوين متناسب با خود نينجامد، طبيعي است كه در حد شعار باقي مانده و در عمل، محكوم توانمندي و كارآيي عيني رقيب قرار خواهد گرفت. به همين دليل يكي از انديشمندان معاصر هشدار مي داد شبهه اصلي كه جامعه اسلامي با آن روبروست "شبهه نظري" نيست.
? موانع نهضت نرم افزاري
1-عدم تخصيص كافي منابع مالي.
تمامي كشورهاي توسعه يافته،به اصطلاح رايج،به اين مهم توجه نموده اند كه برتري آنها در عرصه اقتصادي و ساير عرصه هاي اجتماعي مرهون استفاده از نيروهاي زبده و خلاقيتهاي به فعليت درآمده مي باشد، به اين واقعيت توجه نموده اند كه يكي از شرايط لازم براي توفيق در جلب سرمايه هاي انساني و سوق دادن آنها به سمت نوآوري و خلاقيت، تخصيص بودجه و منابع كافي و به موقع براي تحرك بخشي پژوهش مي باشد. متأسفانه ميراث شوم باقي مانده از رژيم گذشته براي جامعه ايران، عادت به استفاده بسته بندي شده و تقليدوار از محصولات علمي و حتي مصرفي ساير كشورهاست؛ به همين دليل سرمايه گذاري براي توليد خود اتكا در عرصه هاي مختلف، مهم شمرده نشده است. آمار نيز بر اين واقعيت صحه مي گذارد كه بودجه تحقيقات كشور از 6 درصد از بودجه ناخالص كشور تجاوز نمي كند و اين آمار با آمار مشابه در كشورهاي توسعه يافته فاصله بسيار چشمگيري دارد. در كشورهاي پيشرفته بيش از 3 درصد، در كشورهاي در حال توسعه بين 5? تا 2 درصد و در كشورهاي عقب افتاده كمتر از 5 درصد از توليد ناخالص ملي به تحقيقات اختصاص دارد.
2،ارزش نگذاردن به ابتكار و خلاقيت.
رويه شدن تقليد و استفاده بسته بندي شده از محصولات علمي و اقتصادي ساير كشورها نه تنها سرمايه گذاري براي توليد جديد را با اخلال روبرو نموده است، بلكه همت افراد يا گروههاي خاص و نايل آمدن ها به ابتكاري جديد و فن آوري نوين و يا نظريه اي بديع در زمينه هاي مختلف، با استقبال و تشويق روبرو نمي گردد. علاوه بر اين كه بايد به هر نوآوري متناسب با ارزش و منزلت آن، اعتبار قايل شد. بهترين طريق براي تشويق نوآوران به كارگيري و استفاده از خلاقيت آنها و ايجاد شرايط لازم براي بهره مندي عمومي جامعه از آن ابتكار از يك سو و بهره مند شدن فرد مبتكر از منافع ابتكار به عمل آمده از سوي ديگر است. كم توجهي به نوآوريها در عرصه داخلي باعث گرديده تا برخي فرهيختگان و حتي جوانان كشور براي ثبت علمي خلافيت خود به كشورهاي خارجي روي آورند و به دليل اعتباري كه تأييد مجامع بين المللي و مراكز علمي خارج از كشور براي تصميم گيران و حتي فرهيختگان كه قبل از ارايه و طرح نظر خود به متخصصين داخلي آن را به مراكز بين المللي و عمدتاً غربي ارايه نموده و پس از ثبت و تأييد آنها به محافل داخل ارايه نمايند. چه اين كه معمولاً اين روش باعث استقبال بيشتر مراكز داخلي و حتي مراكز دولتي از چنين دستاوردهايي شده است. اشاعه چنين رويه اي نشان از ارج ننهادن كافي نسبت به نوآوري و خلاقيتهاي علمي و تكنيكي در داخل دارد.
3،فراهم نبودن زمينه جرأت علمي در جامعه.
يكي از عواملي كه ضامن توليد علم مي باشد، جسارت علمي و شجاعت شكستن حصارها و حريمهاي گذشته توسط نخبگان جامعه است. هر چند دو عامل پيش گفته در كم شدن جرأت علمي مؤثرند، لكن در توضيح اين عامل از جنبه ديگري نيز مي توان به توضيح مسأله پرداخت.
در صورتي كه نوآوران براي ادامه راه خود با تنگناهاي مالي مواجه باشند و ملاحظه كنند كه با افراد مشابه خود به سردي برخورد شده و نتيجه سالها تلاش آنها به فراموشي سپرده شده است، قطعاً جرأت علمي و انگيزه براي توليد علمي در آنها كاسته خواهد شد. لكن نكته ديگري كه در اينجا مي توان به آن توجه نمود تأثير بزرگ نمايي شخصيتهاي علمي گذشته در هر رشته علمي نزد دانشوران هر عصر است. استفاده از ميراث علمي گذشته و پاسداشت تلاش علمي گذشتگان از وظايفي است كه نسلهاي بعد همواره بر عهده دارند. لكن اگر اين تجليلها از نظر شكلي و محتوايي از حد خود فراتر رود، باعث مي شود تا دانشجويان قدرت هم آوردي با دانشمندان گذشته را در خود سلب شده ببينند و بدين ترتيب تلاشي براي طرح نظريات جديد به عمل نياورند. اين مسأله هم در زمينه علوم دانشگاهي و جديد و هم در زمينه علوم حوزوي و قديم مصداق دارد. علاوه بر القاي ناتواني از طريق بزرگ نمودن شخصيتهاي علمي گذشته عامل ديگري كه باعث سلب جرأت علمي مي شود، متهم شدن افراد با مسايلي است كه تحمل آنها براي عموم، دشوار است و همين امر باعث وارد نشدن آنها در عرصه توليد علم مي باشد. اتهام بي سوادي و تحريف دين از جمله مواردي است كه به صورت شايع در چنين مواردي استعمال دارد. هر چند اظهارنظر در هر زمينه بدون اطلاع،هر چند اجمالي،از مسايل مربوط به آن علم و نظريه پردازان مربوط به آن علم، امكان پذير نيست؛ اما مطلق كردن چنين اطلاعاتي و اجازه ندادن به نظريه پردازيهايي فراتر از چارچوبها و رويه هاي متداول انجام پذيرفته است، مانع بزرگي براي تحولات اساسي در علوم مختلف به شمار مي آيد. البته در آنجا كه ميدان محك زدن حرفها و ادعاها فراهم مي آيد بايد شرايط و ضوابطي گذارده شود كه افراد با سواد از بي سواد و افراد تحريف كننده از افراد متعبد و ديندار قابل بازشناسي باشند.
4،عدم ايجاد فراغت كافي براي افراد محقق.
در جامعه انتظار يك عموم افراد قابليت و توانايي ابتكار و خلاقيت در عرصه هاي مختلف را داشته باشند، انتظاري دور از واقع و دست نيافتني است. لكن در مقابل شناسايي نشدن افرادي كه چنين تواناييهايي را دارند و شكوفا نشدن استعدادهاي آنها و برخورد شدن با آنها همانند ساير افراد نيز باعث ايجاد محدوديتهايي است كه مانع ظهور استعداد چنين افرادي مي شود. براي هيچ يك از افراد جامعه اسلامي شايسته نيست تا براي حداقلهاي زندگي و معيشت خود و خانواده به اشتغالاتي كه در شأن آنها نيست، بپردازند، لكن اين مسأله براي افرادي كه قدرت توليد انديشه دارند ضايعه اي اسفبارتر است. البته جدا شدن اين افراد از طبقه متوسط به حدي كه خود را كاملاً مجزا و برتر محسوب نموده و امتيازات مبدأ تفاخر و تجمل در زندگي آنها شود، اشتباه است، لكن از سوي ديگر نيز ناديده گرفتن مسايل جاري زندگي اين افراد و دل مشغولي آنها به فراهم نمودن امكانات متوسطي كه براي زندگي در خور شأن آنها لازم است، باعث مي شود تا از ظرفيت فكري و توانايي علمي چنين افرادي بهره مندي كافي به عمل نيايد. رفع دغدغه معيشت و مسكن و فراهم آوردن محيطي امن و آرام به دور از تنشهاي سياسي و جناحي امكان بهره مندي مناسب از چنين استعدادهايي را بيشتر فراهم مي نمايد. علاوه بر اين فراهم آوردن ابزارهاي پژوهش و ارايه خدمات پژوهشي به محققين باعث مي شود تا وقت و فكر خود را صرف اين امور ننمايند.
5،دشواري توليد فكر
يكي از موانعي كه به طور طبيعي بر سر راه نهضت نرم افزاري وجود دارد دشواري توليد علم در مقايسه با ساير اشتغالات غيرعلمي و حتي علمي مي باشد. كسب مهارت، به كارگيري آن در بازار كار و بهره مندي از آن، چندان دشوار نيست. فراگرفتن اطلاعات و اخذ اعتبار علمي براساس محفوظات فراگرفته شده و بهره مندي از بازگويي اين اطلاعات نيز هر چند ارزشمند است، لكن كار بسيار دشواري نيست؛ اما اكتفا نكردن به محفوظات گذشته و حرف پيشينيان و دغدغه توليد فكري جديد و گشودن راههاي نو و پيمودن راههاي نرفته به معناي آمادگي مواجهه با فضاها و موانع ناشناخته است كه محقق از پيش، قدرت برآورد آنها را ندارد. محقق مطمئن نيست كه با صرف نظريه اي نمايد و نهايتاً به بطلان آن پي برد. محقق بايد با موضوع تحقيق جولان داشته باشد. محقق بايد قدرت هضم احتمالات و عوامل پيش بيني شده را در ذهن و نظريه خود بازپروري انديشه هاي گذشته خود را داشته باشد. محقق بايد با تحمل ابهام در فرآيند زمان از ابهامات خود بكاهد و دائماً با ابهامات پيش بيني شده و پيش بيني نشده مبارزه كند. محقق بايد در شرايطي كه احياناً مورد تحقير و بي اعتنايي جامعه قرار مي گيرد بتواند چنين تلاشي را سامان دهد. اين باعث شده تا افراد كمتري به سمت چنين فعاليت دشواري سوق يافته و افراد و تصميم گيران جامعه به استفاده از دست آوردهاي آماده شده و احياناً تجربه شده علمي اكتفا نمايند، يا حداكثر حرف ديگران را قبل از اشاعه عمومي آن، به نام خود در جوامعشان مطرح نمايند.
6،سودانديشي يا مريدپروري در امر توليد علم.
از جمله آفتهايي كه جامعه علمي از آن رنج مي برد آن است كه نخبگان جامعه به دنبال سود و يا به دنبال نفوذ معنوي و يا قدرت ظاهري در جامعه باشند و قدرت علمي خود را صرف تأمين چنين اموري نمايند. جامعه اي كه محققان آن با استشمام منافع مادي، تحريك شوند، هم در هدف گذاري علمي دچار انحراف خواهد شد و هم اخلاق علمي را از دست خواهد داد.
جامعه اي كه بزرگان علمي آن به دنبال جلب مريد بيشتر و محصور نمودن آن نسبت به اصطلاحات خود باشند، نوآوري در آن دوام و نوآوري در نسل پس از آنها خواهد گرديد. البته دو آفت ياد شده در حد متعادل و منضبط آن نه تنها آفت نيست، بلكه فضيلت است.
اين كه محقق در ازاي منافع اقتصادي كه نصيب جامعه مي كند خود نيز از بهره متناسبي برخوردار گردد، انتظار نا به جايي نيست (البته بين اين كه محقق به دنبال منافع مادي باشد با اين كه جامعه ارزش اقتصادي تلاش محقق را پاس بدارد بسيار فاصله است). در خصوص ارتباط عاطفي با اساتيد نيز هر دانشجو و طلبه اي در قبال فراگيري اطلاعات و تخصصها از اساتيد خود لازم است تا ارتباطي عاطفي و تواضعي احترام گونه نسبت به ايشان داشته باشد. جرأت علمي و جسارت نوآوري هيچ گاه به معناي بي احترامي و يا تحقير و ناديده گرفتن ارج بزرگاني كه فرد در دامن آنها به فضيلتهايي دست يافته است نمي باشد، بلكه وجود چنين امري به معناي بحران اخلاقي در جامعه علمي است.
7،مبتلا بودن به روزمره گي در امر پژوهش.
روزمره گي در هر فعاليت و تصميم گيري اجتماعي، آفتي مهلك براي تصميم گيران نظام مي باشد كه باعث منفعل شدن از حوادث آينده و عدم پيش بيني شرايط است كه در آينده با آن مواجه خواهند بود. لكن اين مسأله در امر پژوهش،كه به اقتضاي ماهيت خود نگاهي فرازماني است،افسوسي مضاعف دارد. مولد علم اگر در ظرف زمان و مكان خود محدود شود، هيچ وقت پژوهشگر موفقي نخواهد بود و جامعه علمي كه با چنين آفتي روبرو باشد نيز از رشد و پويايي كافي برخوردار نمي شود. وابسته بودن بسياري از پژوهشها به صاحبان قدرت و ثروت از يك سو و روزمره بودن احتياجات صاحبان قدرت و ثروت از سوي ديگر، باعث مي شود تا نزديك بيني احتمالي صاحبان قدرت و ثروت به جامعه علمي كشور نيز سرايت نمايد. البته همانند برخي ديگر از موارد، سوي ديگر قضيه را نيز نبايد از نظر دور داشت.
ايجاد گسستگي بين پژوهشها و نيازهايي كه در جامعه وجود دارد نيز آفتي است كه از سوي ديگر بايد بر عدم ايجاد آن مراقبت نمود. علاوه بر اين بايد در نظر داشت كه حتي در مطلوب ترين شرايط بايد بخشي از جامعه علمي كشور به پاسخگويي نيازهاي روزمره آن بپردازد و اين نيازي حتمي و ضروري براي هر كشور است.
8،فراهم نيامدن بسترهاي لازم براي ارايه افكار جديد.
در جامعه فعلي ما هر فكر و نظريه اي بدون در نظر گرفتن مخاطبان مستقيم آن، در محيط عمومي جامعه به شكلهاي گوناگون مطرح شده و در عين حال به گونه اي تبليغي مي شود كه گويا آزادي لازم براي ارايه افكار وجود ندارد. براي برون رفت از شرايط فعلي بايد مشخص ساخت كه چه نوع تفكرات و نظريه هايي را مي توان به صورت عمومي در معرض افكار عمومي قرار داد و چه افكار و سخنهايي را بايد در جمعهاي محدودتر مطرح نمود. در شرايط فعلي براي آن كه حلقه هاي تعريف شده اي براي شنيدن صحبتهاي جديد وجود ندارد، اگر فرد يا مجموعه اي به نظريات نو يا حداقل متفاوتي دست پيدا كنند براي جلب مخاطبان و حساس ساختن ذهن نخبگان جامعه، آن را به صورت عمومي در فضاي جامعه نشر مي دهند تا پس از شكل گيري دو جريان موافق و مخالف، حساسيت نخبگان جامعه جلب شده و به بررسي آن صحبت اهتمام ورزند. اما به نظر مي رسد شكل طبيعي نشر افكار بدين گونه نبايد بلكه لازم است سخنهاي تخصصي كه فهم عمومي و اطلاعات عمومي جامعه، تجزيه و تحليل آن را بر نمي تابد، ابتدا در محافل خصوصي تر مورد نقادي قرار گرفته و پس از رفع نقيصه احتمالي آن به صورت عمومي تري در معرض افكار مردم قرار گيرد.
به هر تقدير شكل گيري حلقه هايي كه فرد يا افراد بتوانند با آزادي و امنيت سخن خود را ارايه نموده و پاسخ خود را بشنوند، بدون آن كه مورد اتهامهاي مختلف قرار گيرند، نيازي ضروري براي جامعه علمي كشور است كه موجب تشويق فرهيختگان جوان جامعه در وارد شدن به عرصه نهضت نرم افزاري مي شود.
9،فقدان روش گفتگو و تفاهم علمي.
تبادل نظر علمي، به خصوص در جمعي كه با گرايشهاي فكري مختلف دور هم جمع شده اند، به راحتي اتفاق مي افتد و به سهولت و سرعت قابل تشخيص نيست كه كدام تفكر از مزيت و برتري بيشتري برخوردار بوده و بطلان يا حداقل ضعف تفكر ديگر در چه جهاتي است. معمولاً كمتر تفكري را مي توان يافت كه از هيچ نقطه روشن و قابل دفاعي برخوردار نباشد و در مقابل كمتر تفكري را مي توان يافت كه كاملاً بي عيب و عاري از نقصان باشد، به همين دليل امكان و تكيه هر طرف از صحبت بر نقاط قوت خود و فشار آوردن بر نقاط ضعف رقيب وجود دارد، همين امر موجبات عدم تفاهم را فراهم مي آورد. در اين ميان آنچه قضاوت را براي مخاطبان ممكن مي سازد، اين است كه بتوان نقاط قوت و ضعف هر بحث را در موضوعات مختلف به دست آورد و ميزان اهميت هر يك از نقاط ضعف يا قوت را نسبت به يكديگر قابل محاسبه نمود تا به اين ترتيب در برآيند يك گفتگو بتوان به قضاوت نشست كه كدام طرف برنده اين مبارزه علمي محسوب مي شود و كدام طرف از قدرت رقابت كافي در مقايسه با طرف ديگر برخوردار نمي باشد. اين امر هم به شيوه اي براي تجزيه و تركيب محتوايي طلب ارايه شده احتياج دارد و هم به شيوه اي براي برگزاري مناظرات علمي كه قابل قضاوت و نظارت توسط ناظران مستقل باشد، لذا مناظره سازماني كه در آن هيأت داوران با روشي مشخص بتواند حرف طرفين گفتگو را مورد قضاوت و ارزيابي قرار دهند از ضرورتهاي شرايط ايجاد تفاهم علمي در جامعه محسوب مي شود.
10،هدفمند و روشمند نبودن انتخاب موضوعات پژوهشي.
يكي از اركان مهم توفيق جامعه علمي هر كشور، انتخاب صحيح موضوعات و صرف نيرو و هزينه پيرامون مسايلي است كه حقيقتاً مسايل آن جامعه محسوب شده و با تحقيق پيراموان آن گرههاي ناگشوده اي از آن جامعه باز مي شود. وضعيت پژوهش در كشور ما از اين جهت نيز دچار نابساماني است، چرا كه بسياري از موضوعات مورد پژوهش، موضوعات بومي و مورد نياز جامعه نيستند و يا در بخشهاي مختلف نظام به صورت تكراري و موازي به موضوعات مشابه پرداخته مي شود. يكي از عوامل مهم تعيين كننده فعلي در انتخاب موضوعات پژوهش، مطرح شدن يك مسأله و موضوع در محافل علمي جهان به عنوان موضوع روز علمي مي باشد. اين كه يكي از نظريه پردازان معاصر و يا يكي از آكادميها و يا نشريات علمي، موضوع يا مجموعه موضوعاتي را مورد توجه قرار داده باشد كافي است تا به عنوان موضوع پايان نامه ها و يا به عنوان موضوعات تحقيق در مراكز پژوهشي برگزيده شود. هر چند نمي توان نفي كرد كه پاره اي از موضوعات مطرح در جامعه جهاني، موضوعات جامعه ما نيز هستند، اما علاوه بر لزوم انتخاب مدبرانه و هدفمند آنها در عرصه هاي مختلف، در موضوعات متشابه پژوهش، اعمال جهت گيري و گرايش و مباني خاصي كه براساس آن، پژوهش صورت مي پذيرد نيز حايز اهميت است. به هر تقدير بايد موضوعاتي كه خاص جامعه ماست با موضوعاتي كه خاص ساير جوامع است از يكديگر تفكيك شود و موضوعاتي كه خاستگاه ابتدايي آنها ساير جوامع هستند، اما به دليل كيفيت ارتباط و تأثيرگذاري جوامع بر يكديگر، امكان ورود، رسوب و شيوع آنها در جامعه ما به ميزان زيادي محتمل است نيز مورد شناسايي قرار گيرند و به هر كدام متناسب اهميت پرداخته شود. تحميل موضوعات از برون مرزها گاهي نه از طريق گذاره هاي علمي بلكه از طريق تكنولوژي و فن آوري يا محصولات نوين صورت مي پذيرد. وارد كردن و يا عرضه كردن محصولات پيشرفته يا فن آوريهاي نوين در جوامع كمتر توسعه يافته باعث مي شود تا نقطه اوج تلاش و فعاليت علمي خود را دستيابي به چنان فن آوريها و محصولات و كم كردن اين فاصله ها قلمداد نمايند. غافل از آن كه مي توان به سبك جديدي از فن آوريهاي نوين دست يافته و يا محصولاتي بومي، متناسب با شرايط فرهنگي خود توليد نمود و بدين ترتيب نه تنها تأثيرپذيري از الگوها و فرهنگهاي الحادي را به حداقل رساند، بلكه به عنوان الگويي ماندگار و تأثيرگذار در جامعه جهاني مطرح گرديد.
11،نظام آموزشي حافظه محور .
پژوهش و پژوهشگري مي بايست از بدو نظام آموزشي و از مقاطع ابتدايي و متوسطه آموزش داده شود، و از آن زمان بايد فرد قدرت تفكر، پرسشگري و نوآوري پيدا نمايد. در كشور ما متأسفانه قضيه برعكس است، به همين دليل محقق پروري در متن نظام آموزشي ما قرار ندارد و به طور استثنا افرادي كه به دلايلي علاقه مندي و توانايي اين عرصه را پيدا نمايند وارد اين ميدان مي شوند و با مشكلات آن دست و پنجه نرم مي نمايند. منشأ اشكال اين جاست كه به دليل تنوع و حجم مسايل علمي،كه روز به روز بر كميت و كيفيت آن نيز افزوده مي شود،تلاش مي شود تا در ظرف زمان كمتر، اطلاعات بيشتر و البته مفيدتري در اختيار دانش آموز قرار گيرد. اما همين امر با غفلت از جنبه هاي ديگر باعث شده تا دانش آموزان ما صرفاً بر محفوظات خود تكيه نمايند و دانش آموز موفق، فردي باشد كه قدرت حافظه بالاتري داشته و حجم بيشتري از اطلاعات را در ذهن خود گردآوري نموده باشد. طبيعي است كه در چنين نظام آموزشي، مقلدپروري به جاي نوآوري و جسارت پرسشگري خواهد نشست. طبيعي است كه معلم و استاد، اجازه و ميدان جولان فكر به مخاطب خود ندهد، زيرا در اين صورت از حجم پيش بيني شده اي كه بايد در يك ظرف زماني معين به دانش آموز ياد دهد، عقب خواهد ماند.
12،گسستگي بين نهادهاي توليد و مصرف علم در جامعه.
از ديگر موانع توليد علم در جامعه، عدم بهره مندي كافي از تلاش انجام گرفته پژوهشگران به دليل گسستگي نهادهاي علم و عمل مي باشد. محقق آن گاه تشويق به تلاش و فعاليت مي شود كه اطمينان نسبي از بهره مندي جامعه پس از تلاش و موفقيت خود پيدا نمايد. حال آن كه در جامعه ما نهادهايي كه در معرض استفاده و بهره مندي از تلاش علمي پژوهشگران مي باشند، معمولاً نيازي به اين امر احساس نمي كنند و غالباً براساس نسخه هاي از پيش تعيين شده و يا الگوبرداري از محصولات توليد شده در ساير جوامع و با بهره مندي از فن آوري وارداتي، به تلاش و فعاليت اقتصادي و حتي فرهنگي و سياسي مي پردازند. همين امر باعث شده تا مسأله ناشناخته و پاسخ نيافته اي را فراروي خود نبينند، لذا دغدغه يافتن پاسخ آن را پيدا نمي كنند تا چنين دغدغه اي باعث شود كه به جامعه علمي و فرهيختگان، سفارش پژوهش جديد براي حل معضلات خود بدهند.
تهيه وتدوين:دبير خانه نهضت نرم افزاري ،معاونت پژوهشي حوزه علميه قم

منبع:روزنامه قدس الف
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image