جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
معماري باغ هاي ايراني
-(2 Body) 
معماري باغ هاي ايراني
Visitor 1634
Category: دنياي فن آوري

مقدمه :

ساخت باغ در کشور ما سابقه اي طولاني داشته و در تمام دورانها بخصوص دوره اسلامي مورد توجه بوده است . باغها در کل عملکردهاي مختلفي داشته اند و در بعضي دورانهاي باغهاي عمومي براي گردش و تفريح اهالي ساخته مي شوند . در دوره اسلامي نيز ايجاد باغها و درخت زارها همچنان مورد علاقه ساکنان اين سرزمين کهنسال بوده و علاوه بر باغهاي بزرگ و با شکوه بيرون شهرها ، چندين سده پديده باغسازي در درون و پيرامون شهرها ، خاص اين سرزمين بوده است . در دين اسلام کاشتن درخت پسنديده و از بين بردن و قطع بيمورد آن نکوهيده شمرده شده و در اين مورد احاديث و روايت فراواني در دست است . از طرفي به دليل اختلاف آب و هوايي مناطق مختلف ايران ، بخصوص در مناطق گرمسيري باغ اهميت ويژه اي پيدا مي کند . اين دو موضوع و مسايل ديگر باعث شدند که در اين سرزمين درخت به عنوان عامل گياهي و حياتي مورد احترام اهالي قرار گيرد

باغهاي ايراني :

باغ ايراني از قديمي ترين و مهمترين باغ هاي جهان به شمار مي روند . باغ ايراني بيشتر حاکي از نيازهاي روحي و کمتر متناسب با نيازهاي آب قابل سنجش است . از زمان هاي قديم بخش اساسي از زندگي ايران و معماري آن بوده در موجوديت آتشکده هاي بزرگ و تقويت نمادين آنها ، سهم داشته است از زمان سومريان باغ ، معبد و قصر سلطنتي را احاطه مي کرد. زندگي در ايران به آب وابسته و در واقع آب عامل اصلي زندگي است . ايرانيان درخت را همراه با آب روان ترسمي کرده اند که مطلوبترين منظره در يک سرزمين خشک است . پس از آب درختان مهمترين نقش را در شکل گيري باغ ايراني دارند . ايرانيان قديم معتقد به فرشته مقدسي بودند به نام ( اوروزا ) که صدمه زدن به گل و گياه موجب ناراحتي و خشم او مي شد . ايرانيان بسيار پيشتر از ساير اقوام و ملل پي بردند که باغ سازي اساس کشاورزي است و نيکوترين شيوه هاي باغ سازي را هم از زمانهايي د يرين به دست آورده بودند . در دوران اسلامي ، باغ هاي انبوهي کاخ را احاطه مي کردند و از لحاظ معماري به صورت بخشي از آن در نظر گرفته مي شد. به صورتي که باغ تمامي جوانب اصلي بنا را به صور قرينه فرا مي گرفت . سراسر محوطه به قطعات مستطيلي تقسيم مي شد که از ميان آنها جوي هاي کوچکي مي گذشت . اين باغ ها به پيروي از پيشينيان ايراني ساخته مي شوند از همان سده هاي نخستين هجري ، باغ سازي به شيوه ايراني به فراسوي مرزهاي مي رود و به مرور زمان گستره خود را وسيع تر مي کند . شيوه باغ سازي در کشورهاي شرقي از باغ سازي ايران الهام گرفته است ، در اين اسلام کاشتن درخت پسنديده و از بين بردن و قطع بي مورد آن نکوهيده شمرده شده و در اين مورد احاديث و روايات فراواني در دست است .

مقدمه اي بر پيشينه تاريخي باغ ايراني :

شعر و ادب هنرهايي تزئيني ايراني خواه از زمان هخامنشيان و خواه از زمان سامانيان و دوره اسلامي ، هميشه سرشار از احترام و علاقه به طبيعت است . در باغ – اين طبيعت از پيش انديشيده – راه به انسان و طبيعت در نهايت هماهنگي است . باغ به کمک اشکال منظم هندسي رابطه ميان طبيعت و دنياي دروني تصور مي شود . باغ مفهوم عرفاني و مذهبي طبيعت و نظم جهان را منعکس و مفاهيم فضاها را مطرح مي کند . قرآن کريم در آيه هاي متعددي ، خوشي هاي بهشت را توصيف مي کند و شادي و لذت عميق کساني را که به خداي خويش ايمان آوردند و سرانجام آرامش ، برکت و آسايش يافتند و براي هميشه در باغهايي جاي گرفتند که آب از زيرآنها جاري است . در سايه هاي خنک و براي هميشه ، اراسته به چشمه هاي سرشار، باغ ايراني نه تنها جاي امن و آرام که در عين حال جايي است براي تفکر آرام يا مذاکرات فلسفي . جايي است براي تأمل و تحقيق ، جايي که روح خسته آدمي مي تواند تازه شود و آرامش يابد و منظره هايي تازه بر او مشکوف گردد . نيلوفر آبي در سراسر اعصار و در تمامي آسيا يک نماد مقدس آسماني بود . آرايش معماري در سراسر اعصار ، منحصر به گل و گياه بوده و مي باشد . تعريف و واژه شناسي : باغ ايراني آن گونه که از ايده و تعريف آن بر مي آيد گذشته از فضايي عملکردي که مردمان در آن دمي بياسايند و تفرج کنند ، خود مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شکل گرفته در آداب و رسوم مردمان است . باغهايمان در گذشته از انديشه هاي شکل گيريشان ، دورنمايي از آرمانهاي انسان ايراني اند ، چه به آنگاه که با حفظ تقديس آب را چنان در باغ ميگرداندند تا باغشان نيز نماد تفکر و انديشه و عناصر هستي بخششان گردد و چه زماني که بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين مي دانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تجربه مي کردند. واژه باغ معادل پرديس است که از کلمه « پايري د آزا » ( به معني محوطه محصور و مدور باغ ) از بوستان ريشه گرفته است که معرب آن« فردوس است . باغ ايراني به عنوان گونه اي از معماري برون گراي ايراني در منطق و اصول شکل گيري فضا ارتباطي نزديک با معناري درون گرا ( حياط دار ) دارد . اصول باغ ايراني از عقايد اسلامي نيز متأثر است . واژه پرديس به همان باغهاي پيرامون خانه ها گفته مي شده است . علامه دهخدا درباره معني واژه پرديس مي نويسد : پرديس لغتي است ماخوذ از زبان مادي به معني باغ و بوسان که اين واژه در پهلوي ، پاليز شده و در فارسي دري هم به کار رفته است . باغ هم واژه اي فارسي که در پهلوي هم به همين شکل به کار رفته است . در وصف بهشت ، آيات و احاديث زيادي وجود دارد به طوري که در آن تصوير باغهايي زيبا و بس بزرگ با درختان تنومند و آبشارهايي دلپذير و کاخهاي شکوهمند با ستونها و سقف هايي بلند به دست مي دهد و اين بهشت داراي حوض بزرگي است و نهرهاي زيادي در آن جاري است . آيات ديگري نيز در وصف بهشت آمده که گاهي آن را فردوس يا جنت ناميده اند در يک مورد نيز بهشت ، ارم ناميده شده و آن بهشتي است که روي زمين ايجاد شده بود . به همين جهت همواره باغهاي زيادي در ايران با نامهاي باغ ارم – باغ رضوان – باغ فردوس – باغ مينو و باغ جنت وجود دارد که مفاهيم همگي آنها کنايه از بهشت است . مرحوم دکتر محمد کريم پرنيا ، باغ ايراني را به پيوند فرخنده زيبائي و سودمندي مي نامد . عناصر باغ ايراني : عناصر اصلي که شامل چهار عنصر ( زمين ، آب ، گياه و فضا ) هستند وقتي در منظومه فکري معماري ايراني و با چهارچوب مفهوم و ايده باغ در کنار هم قرار مي گيرند ( باغ ) را شکل مي بخشند . در رابطه با زمين که يکي از عناصر اصلي باغ است به جزء شکل موقعيت هاي کلي ، عوامل ويژگي هاي ديگري همچون جنس خاک شيب و اختلاق سطح ، قابليت آبياري و حاصلخيزي نيز اهميت دارد . باغ ايراني ممکن است در يک سطح با شيب ملايم و يا زياد ساخته شود و در صورت قرارگيري در زميني با شيب زياد ، معمولاً شکل باغ تحت تأثير شکل زمين قرار گرفته و در چند سطح ساخته مي شود . در اين حالت امکان ايجاد آبشر ه آبشار ميسر خواهد بود . آب نيز که از عناصر اصلي باغ ايراني است دست کم از سه جنبه مفهومي ، کارکردي و زيباشناختي در باغ حضور دارد. در بيشتر موارد قناتها و يا چشمه ها منبع اصلي تأمين آب باغ بوده اند و در بسياري از موارد ميزان آب و نحوه مديريت و تقسيم آن در گذشته که معمولاً نيز بسيار دقيق صورت مي پذيرفته تعيين کننده مساحت باغ بوده است . علاقه وافر ايرانيان در به کارگيري آب در باغ باعث شده تا آنها آب را به شيوه هاي گوناگون در باغ به حرکت در آورده و بر زيبايي و لطافت آن بيفزايند . گياهان در باغ ايراني گذشته از جنس و گونه از نظر محل قرارگيري ، طرح کاشت زيبايي و سودمندي بسيار قابل ملاحظه است . گياهان در باغ ايراني با اهداف متفاوتي از جمله سايه اندازي ، محصول دهي و تزئين باغ و ... به کار مي روند و از آنجا که سودمندي يکي از اصلي ترين ويژگي هاي باغ سازي ايراني است با بيشترين حجم گياهان باغ ، درختان ميوه و پس از آن درختان سايه افکن تشکيل مي دادند . به همين نسبت گياهان تزئيني به ميزان کمتري در باغ به چشم مي آيند و آخرين حلقه از عناصر چهار گانه باغ ايراني فضا يا فضاي معمارانه است .در باغ ايراني بناها ( فضاي بسته ) و فضاي باز با هم تلفيق گرديده و جداي از يکديگر نيستند و حتي شاهد آنيم که آب نيز حضور و جريان خود را در ميانه بناها اعلام مي نمايد . در ميان عناصر چهارگانه اي که باغ را شکل مي بخشد ( فضا) عنصري معمارانه است که وظيفه دراد تا محيطي انساني را ايجاد کند . در تقسيم بندي و بر اساس مقياس مي توان فضاهاي باغ را به گروه هايي همچون فضاهايي اصلي مانند سر درخانه ، کوشک ، شاه نشين و يا بالاخانه و فضاهاي فرعي که مجموعه فضاهايي کم اهميت تر باغ همچون حمام ، فضاهاي جنبي ، خلوتها و ... را شامل مي گردند تقسيم کرد. فضاهاي اصلي در هماهنگي با ساختار هندسي همواره در نقاط مهمي که هندسه باغ مشخص مي نمايد قرار مي گيرند . از نظر ويژگي هاي کالبدي نيز مي توان فضاهاي باغ را تقسيم بندي کرد . اين تقسيم بندي مبتني بر فضاهاي باز ، نيمه باز و بسته بوده و بر اساس آن مي توان ساختار فضايي و کالبدي باغ را باز شناخت و در عين حال به اين دليل که بسياري از تغييرات که در طول زمان در فضا باغ حادث مي گردد حاصل تغييرات جانبي و جداره هاي باغ است ، روند توسعه و سير تکامل فضايي – کالبدي آن را مورد بررسي دقيق تر قرار داد . هندسه ، ساختار و نظام : مهمترين ويژگي و شاخصه باغ ايراني فضاي به غايت هندسي ، منظم وار و از پيش طراحي آنهاست . اين شالوده هندسي در انتزاع مفاهيم ، مباني و عناصر شکل دهنده باغ و نحوه ترکيب اين عناصر و اجزاء که در نهايت به ارائه شکل کلي آن مي انجامد نقش دارد . از سوي ديگر مجموعه اي از نظامها را نيز مي توان بازشناخت که در شکل گيري باغ مؤثرند . اين نظامها اساس فکري ، آداب طراحي و نحوه زندگي و حيات مردمان تا رويش هاي نظم بخشي به فضاها را شامل مي گردند . هندسه و ساختار : طرح باغ ايراني براساس توجه و کاربرد خاص مربع ترکيب کلي و اجزا آن استوار است و اين خصيصه شخصيت متمايز باغ ايراني را تشکيل مي دهد . تأثيرگذاري هندسه در باغ ايراني که در پيوند فضاهاي بسته و باز شکل مي گيرد در تمامي عرصه ها به چشم مي خورد . ساختارهاي هندسي در باغ و تناسبات کلي ، حصارها ، محورهاي اصلي و فرعي ، رديف درختکاري ، جويهاي آب و نحوه حضور و عبور آب و به طور کلي به هندسه مسلط در باغ مي پردازد . ساختار کالبدي باغ ايراني : محيط بيروني باغ عمدتاً به شکل مربع کامل يا مستطيل است و با ديوار نسبتاً مرتفعي محصور است . ارتفاع ديوراها با توجه به جنبه هاي ايمني و عوامل اقليمي در هر محل متفاوت است . ديوار فضاي باغ را به طور کامل مشخص از محيط پيرامون جدا مي کند . ديوار بر جدايي دو عرصه فضاي بيرون فضاي درون باغ تأکيد ميکند . درختاني که در حاشيه ديوار باغ به تبع هندسه آن کاشته مي شود نيز همگي همسو با هندسه ديوار باغ بوده و بر نقش آن به عنوان يک چارچوب مي افزايد . فضاي کلي دروني به ما تبعيت از ساختار هندسي و با خطوط عمود بر هم به فضاهاي جزئي تر تقسيم مي شود که اين دو محور فضاي باغ را به 4 قسمت تقسيم مي کند . يکي از دلايلي که از مربع يا مسطيل در طرح باغ استفاده ميي شود بحث جاري شدن آب در جاهاي باغ و حرکت در چهارجهت است هر بخش از باغ که به شکل مربع يا مستطيل است به مربع هاي کوچک تقسيم مي شود . در هر راس اين شبکه مربعي يک درخت که عمر طولاني تري دارد کاشته مي شود و در اين شبکه هر مربع به مربعهاي کوچکتر تقسيم و در هر راستا درختان با عمر متوسط و به همين ترتيب درختان با عمر کوتاه در رأس مربعهاي ميان آن ها کاشته مي شود . اين نظم هندسي به قدري دقيق است که با نگاه کردن به هر طرف رديفهاي منظم درختان ديده مي شود و امکان نورگيري منظم همه درختان فراهم مي شود ، تا ناگهان قسمت اعظمي از باغ خالي از درخت نشود . جلوه باغ در فرهنگ ايران : باغ مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شکل گرفته در آداب و رسوم مردمان است . دور از ذهن نيست اگر تصور کنيم که باغهايمان نيز گذشته ازانديشه هاي شکل گيريشان ، دورنمايي از آرمانهاي انسان ايراني اند . چنانچه با حفظ تقديس ، آب را چنان در باغ مي گرداندند تا باغشان نماد فکر و انديشه و عناصر هستي بخششان گردد و چه به زماني که بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين مي دانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تجربه مي کردند . باغ در حوزه فرهنگي بيش از هر چيز در ادبيات و شعر پارسي ، معماري و هنرهاي ايراني به چشم مي خورد . از اين روست که باغ در شعر فارسي از ديرباز اهميت و جايگاه خاص خود را داشته است . نقش باغ در هنرهاي وابسته به معماري همچون کاشيکاري و تزئينات ديگر به عيان مي توان ديد . چنانچه در صنايع و هنرهاي دستي نيز اين حضور هميشگي و جاودانه بوده است و تأثير عميق باغ بر مهمترين هنرها همچون مينياتور باغ در فضاسازي اين از نقاشي ها تأثير عميق خود را بر جاي گذاشته است . در مبحث جلوه باغ در هنر و فرهنگ ايراني نبايد از انديشه ها و منظومه هاي فکري ايرانيان و نيز شناخت جامعه ، مردمان، اقوام و عام و خاص ايراني غافل شد و شايسته است تا آن جلوه و آن حضور را بيش از هر کجا در ساختارهاي فکري ، فرهنگي و اجتماعي ايرانيان جستجو کرد . کيفيت فضايي باغ ايراني : ساختار هندسي دقيق کالبد باغ ايراني را تعريف مي کند و اين ساختار هندسي موجب پيدايش کيفيتهاي فضايي خاص در باغ مي شود از سويي وجود چشم انداز اصلي به شکل مستقيم و کشيده در محور طولي باغ و کاشتن درختان بلند در دو طرف آن نقش اساسي در ايجاد پرسپکتيوي دارد که باغ را طولاني تر جلوه گر مي سازد . از سوي ديگر شيب طبيعي که در اکثر باغهاي ايراني مورد استفاده قرار گرفته موقعيت مناسبي را براي قرارگيري کوشک در نقطه مرتفع باغ فراهم ساخته است . از نظر بينايي انسان وقتي در نقطه کم ارتفاع قرار گيرد فاصله خود را تا نقطه مرتفع کمتر و احساس مي کند تا زماني که همان فاصله از نقطه بلند مي نگرد همين تفاوت زاويه ديد انسان در جهت بالاتر و يا پيين تر از خط افق باعث مي شود که کوشک از سوي سر در ورودي باغ نزديک به نظر آيد و بيننده را به حرکت به سوي آن و طي اين مسافت به ظاهر کوتاه ترغيب کندو هنگامي که ازکوشک به باغ مي نگرد اين فاصله طولاني تر به نظر آمده و وسعت بيشتري به باغ مي بخشد مانند باغ شاهزاده در ماهان كرمان . يکي از ويژگي هاي معماري در باغ ايراني تلفيق بنا و باغ است و آن گاه آنچنان به هم آميخته اند که نمي توان احساس کرد که کجا باغ سازي خاتمه يافته و کجا آغاز شده است. عنصر مهمي مانند آب که در جويها جريان دارد مسير خود وارد کوشک شده و به طور نماياني در معرض مشاهده قرار مي گيرد و سپس از آن خارج مي شود عبور مسير جريان آب از داخل بناي کوشک و امتداد يافتن آن در فضاي باغ چنان هنرمندانه فضاي بيرون و درون را به هم وصل ميکند که هيچ انفصالي ميان اين دو حس نمي شود و انتقال صدا از فضاي خارج به داخل نيز اين حس را تشديد مي کند . در احداث باغهاي ايراني که غالباً در دامنه تپه ها قرار دارند اصول مستقيم هندسي و رديفها و زاويه هاي منظم رعايت مي شود. در محوطه سازي آنها تقسيمات متقاطع و صليب وار انجام گرفته و جويها و حوضها در وسط آنها ساخته مي شود . وجود جويهايي متقاطعي که باغ را به چهار قسمت تقسيم مي کند به صورت يک کيفيت عرفاني در آمده بر اساس افکار بسيار قديمي آسيا در تصور عالم موجود و تقسيم آن بر چهار منطقه که معمولاً چهار رودخانه بزرگ آنها را از هم جدا مي کند . اصلي ترين عاملي که همواره به باغهاي ايراني حيات بخشيده آب جاري بوده که در چهار باغ ها و جوبيارها و جويهاي کم شيب و مارپيچ به حرکت در آمده و منظره و هواي باغ را دلپذير مي کرده اند است براساس ويژ گي هاي اکولوژيکي در کشور ما که بيشتر مناطق آن خشک و کم آب است براي ايجاد محيطي آرام و خنک چاره اي جز احداث جويهاي آب در طول تمام باغ نمي باشد که معمولاً در تقاطعها اين جويها به حوضچه ها تبديل مي گردند . اين جويها غالباً از حوض خانه عمارت باغ آغاز و در فاصله هاي منظم با استفاده از شيب طبيعي زمين با تکرار آبشارها به داخل حوضچه ها روان مي گردد . آبنماها بيشتر در مقابل عمارت باغ احداث مي گردد و معمولاً بعد اصلي آن در جهت طول ساختمان و به شکل هاي مستطيل و مربع – چند ضلعي و بيضي است . گاهي در داخل عمارتهاي باغهاي قديمي هم آبنما ساخته مي شود .كه اصطلاحاً به آن حوض خانه مي گويند .باغهاي ايراني را مي توان در يک تقسيم بندي کلي از لحاظ طرح به 2 دسته تقسيم کرد : باغهايي که دو محور موازي اصلي دارند و کوچه باغهاي فرعي اين دو محور با زاويه 90 درجه قطع مي کنند مانند باغ دلگشا در شيراز . باغهايي که دو ، سه ، يا چهار محور مضاعف و موازي دارند و در مرکز باغ از يکديگر مي گذرند مانند باغ جهان نما و باغ سلطان آباد در شيراز . جايگاه باغ در شهر ايراني : شهرهاي ايراني همواره پذيراي حضور باغ در اشکال گوناگون خود بوده اند و در هر کجا بسته به محيط اقليم و فرهنگ شکل خاصي را پذيرفته است . شکل گيري شهرهاي تاريخي ايران و رشد و توسعه آنها با توجه به ژرف به بحث باغ و باغ سازي چه در رابطه ساختاري ميان باغ و شهر و چه در استفاده از باغ و عناصر مهم باغ سازي در پيکره شهر صورت پذيرفته است . باغهاي ايراني اکثراً در مناطق گرم و خشک و کم آب ساخته شده و دليل احداث آنها در چنين مناطقي وجود چشمه هاي طبيعي و يا کاريز است . براي ايجاد باغ در صورت وجود آب که اصل اساسي مي باشد دو اصل ديگر هم در همه نواحي ايران مورد توجه بوده است: زمين شيب دار براي تسهيل آبياري باغ 2. خاک حاصلخيز و بارور شکل باغ در ايران از ديرباز تا کنون با چگونگي طبيعت و هوا و ميزان آب تناسب کامل داشته است .گاه براي احداث باغي در زمين مناسب از نقاط دور دست آبي را که با ايجاد کاريزي به دست مي آورده اند در جدولها و جويهاي منظم به آن باغها مي رسانده اند . در نتيجه همواره کوشش مي شود که از آب بيشترين بهره به دست آيد و در واقع اهميت آب در باغهاي ايراني بيش از هر عامل ديگري است و طرح باغها به صورت تقريباً يکنواخت و همانند در بيشتر شهرهاي ايران ديده مي شود که تابع و متناسب با همين نياز است جدول بندي و جوي سازي منظم باغهاي ما خود دليل جلوگيري از هدر رفتن آب است و مي توان گفت چگونگي آبياري و لزوم جلوگيري از هدر رفتن آب طرح باغها را تعيين مي کند و اين طرحها اکثراً به شکل مستطيل و داراي دو خيابان اصلي به صورت صليب و براي آبياري ساير قسمتهاي جوي هاي آب در وسط و يا طرفين اين خيابانها ساخته مي شود . يکي از شيوه هاي باغي ، باغ در زمينهاي مسطح و بيشتر در پيرامون مظهر قنات احداث مي شود و انگيزه آن کار اين است که جريان دائمي کاريز در مسير خود براي رسيدن به زمينهاي زراعتي درختان را نيز سيراب سازند و نوع ديگر باغي که در دامنه کوه احداث مي گردد و ساختمان آن در بالاترين نقطه باغ و زمين آن به صورت همه پلکاني است و آبشارهاي از هر طبقه ديگر سرازير است . باغ ايراني همواره با ديواري محصور است که هم خلوت گاهي براي آرامش و گوشه نشيني و هم حفاظتي براي تأمين امنيت باشد . در باغهاي ايراني ، فاصله ميان محورها موازي معمولاً تخته زميني است که در بعضي جاها براي کاشت گياهان چهار فصل استفاده مي شود و به آن کرت مي گويند و در بعضي ديگر در صورتي که زمين شيب دار باشد مانند باغ شاهزاده در ماهان به ايجاد آب نما و آبشار اختصاص مي يابد . در ميان کرت ، بوته هاي بلند که چشم انداز ساختمان باغ را بپوشاند کاشته نمي شده است . کرتهاي دو سوي خيابانهاي باغ را که بيشتر به صورت چهارتخته آرايش مي شود ، با نهال هاي ميوه پر مي کردند و در چند باغچه آن ، سبزيکاري و گاهي سيفي کاري مي کردند .

آب در باغ هاي ايراني

نقش آب در معماري

نقش آب در شكل گيري نخستين زيستگاه هاي انساني پاسخي است به يك نياز زيستي. اما وقتي فراتر از يك نياز، خانه سازي و بناي مجموعه هاي مسكوني بار فرهنگي مي گيرد، معماري پديد مي آيد و آب در زندگي انسان جايگاه هنري پيدا مي كند و از خلاقيت هنرمندان و معماران مايه مي گيرد. درك مفهوم آب در معماري همان درك معماري آب است. درك قوانين فيزيكي رفتار آب، احساسات ما در مقابل كنش و واكنش آب و مهمتر از همه نقش و تمثيل و ارتباط آن با زندگي انسان ها است. آب استعاره اي متناقض است و به همراه خاك، آتش و هوا، عناصر چهارگانه تشكيل دهنده جهان هستي به شمار رفته است.
آب يكي از عناصر طبيعي به شمار مي رود كه ماهيتي تغيير ناپذير دارد. هرجاكه ظاهر مي شود، كاربرد آن بايد منعكس كننده برداشت طراحان و سازندگان از طبيعت باشد. دسترسي به منابع آب از ديرباز به عنوان يكي از مهم ترين عوامل موثر در مكان يابي شهري مورد توجه بوده است. بررسي كلي جغرافيايي شهرهاي ايران به خوبي وابستگي ميان زندگي شهري و دسترسي به منابع آب را نشان مي دهد. فلات ايران به دليل تنوع اقليمي و چشم انداز محيط طبيعي درهمه جا از منابع آب سطحي مطمئن برخوردار نيست، زيرا همان طور كه آب هاي سطحي زمين، چون دريا و رودخانه و درياچه در معماري و به وجود آمدن آن نقش دارد، دربسياري از مناطق كه از اين منابع سطحي به دورهستند، نياز مردم از راه منابع زيرزميني، چون قنات و چاه ها حاصل مي شود. .
ساحل رودخانه ها بستر پيدايش و رشد بيشتر فرهنگ هاي كهن جهان است. در ايران نيز هرجا رودخانه اي جاري بوده، به سرعت و شتاب فرهنگي افزوده است وخود نيز در درون فرهنگ جا باز كرده است. و بايد گفت آب در گذشته هاي بسيار دور باعث به وجود آمدن مراكز حياتي و روش اقتصادي وشهرنشيني بوده است.
پيش از ظهور اسلام، در ايران، معماري در كنار آب و دردامن طبيعت بدون آنكه آن را مخدوش سازد، حضور خودرا اعلام مي كند ونقش آب بيشتر نقش تجردي است. نيايش گاه ها و معابد وآتشكده ها دركنار آب و درنهايت احترام به وجود آب شكل گرفت. گويي آب گذزگاه انسان براي ورود به دنياي ديگر بود. آب نقش معنوي خود را در معماري ايران نشان داد، به گونه اي كه گردش آب نمايش تجردي آب درطبيعت است وتمام جوهر وخواص آب به صورت مجرد كه ظاهرا جنبه نمايشي پيداكرده و در نيايش آب منظور بوده است.
پس رودخانه ها وچشمه ها و درياچه ها داراي جايگاه آييني و اعتقادي بودند. اين جايگاه به خودي خود شكل نمي گرفت. ساخت و وجود بناي مكان ها بود كه باورها و افسانه ها و آداب و رسومات را متجلي مي ساخت. آب هايي كه از دهانه سراب هاي بزرگ از دل كوه و درون غار و ازميان سنگ وخاك بيرون مي زند و روي زمين جاري مي شوند، چشمه هاي كوچك و بزرگي هستند كه ازميان سنگ وصخره مي جوشند و درساخت بناهايي كه در اطراف آنها ساخته مي شود نقش مهمي دارند. و در اينجا مي بينيم كه دو عامل آب وصخره در امر احداث بناهاي بوجود آمده نيز مدخليت دارند. پس همانطور كه آب در ساخت باغ نقش دارد، باغ نيز در به وجود آمدن شهر نقش خود را ايفا مي كند. تحولات مربوط به شهرها و رابطه ساختار ميان باغ وشهر آن چنان است كه مي توان از سويي باغ را شهر و شهر را باغ ناميد و از سوي ديگر باغ را به مثابه كارگاه طرح اندازي شهز تلقي كرد كه نمونه اين مطلب را مي توان درگفتار <كلاريخد>، سياح دوره تيموري بيان كرد كه رابطه ساختاري ميان باغ شهر در آن شهر موقت كه درازاي سراپرده ها وخرگاه ها وخيمه هارا به روشني بازسازي كرده است.
نمونه ديگر اين باغ شهر را در اصفهان مي توان ديد و چهارباغ و كو چه هايي كه در جهات مختلف آن امتداد داشت و اين يكي از اصول طرح اندازي شهري بود.
در ايران باستان، معماري به سوي آب حركت مي كند و دركنار آن آرام مي گيرد. ولي در دوره اسلامي آب در معماري حالت كاربردي پيدا مي كند و معماران آگاهانه سعي مي كنند تا به طبيعت تسلط يافته و آن را به نظم بكشانند و باشناخت قوانين فيزيكي و رفتار آب و درك نقش و تمثيل و ارتباط آن با انسان آب را به درون معماري بكشانند. آب در شكل هاي هندسي در اكثر بناها متجلي مي شود و به نوعي مركزيت وحدت معماري در آب شكل مي گيرد. حركت پرموج آن در مفاهيم مذهبي و ادبي هنري در فرهنگ ما جاري مي شود. به اين ترتيب آن چنان در ساخت و تركيب بناهاي ما وارد مي شود كه عملانمي توان آن را ازشكل ساخته شده جدا دانست. آب در مركز كوشك ها وباغها و غيره ظاهر مي شود. در مناطق كويري، آب كمياب و زندگي بخش سبب شكل گيري معماري آب انبار ها و پاياب ها و رباط ها و يخچال ها مي شود. و به گونه اي ديگر خودرا نشان مي دهد.
آب در باغ و كوشك، نهر ها و آب نماها و جويبار و حوض و استخر و فواره ها را به وجود مي آورد و هركلام از اينها نمايانگر تسلط انسان به طبيعت است. تا تمام اينها را دركنار خود به نمايش بگذارد. آب در معماري حوض ها به عنوان سمبل آب راكد استفاده مي شود و به اشكال هندسي منظم، عامل تكميل كننده بنا مي شود.
حوض هاي جلو بناها مكمل معماري شده و مانند آيينه آنها را در خود منعكس مي كند. حوض هايي كه در معماري مساجد شاهد هستيم نيز غير از نقش تطهير، جنبه نمادين پيدا كرده و آب هم نماد زندگي و هم نماد مرگ را به وجود آورده است. و انسان را هم از نظر جسمي پاك مي كند و هم از نظر روحي و به طور كلي اينجاست كه درك مفهوم آب در معماري همان درك معماري آب است.

نقش آب در معماري ايران باستان

در ايران باستان آب پيام‌آور روشنايي و پاكي به شمار مي‌رفت و از ارزش زيادي برخوردار بود. شايد به علت اينكه ايران كشوري كم‌آب بوده، اين مايع حياتي بين ايشان قدر و منزلتي والا داشته است. آب در نزد ايرانيان نه تنها براي رفع نيازها مورد استفاده قرار مي‌گرفته، بلكه از لحاظ معنوي و روحي نيز تاثير بسياري داشته است. آب با قابليت‌هاي مختلف خود مانند حيات، تازگي، درخشندگي، پاكيزگي، رونق و رواج روشنايي، سكون و آرامش و تحرك، احساس‌هاي متفاوت در روح و روان انسان گذارده است. به همين دليل همواره در مكان‌هايي كه ساخته دست بشر هستند، به صورت‌هاي مختلف براي خود جا باز كرده است.
اين مساله در رابطه با مكان‌هايي مانند پارك يا باغ بيشتر چشمگير است. زيرا عنصر آب به عنوان يكي از زيباترين زمينه‌هاي ديد و يكي از موارد تكميلي فضاي سبز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. البته در اين مكان‌ها وجود آب براي پاكيزگي محل و آبياري درختان و گل‌ها يا استفاده براي سرويس‌هاي بهداشتي، ضروري و پراهميت است.
در سده‌هاي گذشته ايرانيان باغ‌ها را بيشتر در زمين‌هاي شيب‌دار احداث مي‌كردند و با ايجاد پلكان در مسير آب، جريان ملايم آب، تند و پر سر و صدا مي‌شد.اصلي‌ترين عاملي كه همواره به باغ‌هاي ايراني حيات مي‌بخشيد، آب جاري بود كه در چهارباغ‌ها،‌ جويبارها و جوي‌هاي كم‌شيب و مارپيچي به حركت در مي‌آمد و هواي باغ را مطبوع و دلپذير مي‌ساخت. در باغ‌هاي تزييني كه به حوض‌ها مي‌پيوست، جدول ها معمولا با سنگ و آجر ساخته مي‌شد. در كف آب‌نماها و بيشتر جاهايي كه آب در جريان بود، اغلب تخته سنگي با تراش سفيدرنگ يا با طرح‌هاي مختلف كار مي‌گذاشتند كه به موج آب، جلوه زيبايي دهد.باغ‌هاي قديمي ايران اغلب در مناطق گرم و خشك و كم‌آب ساخته شده‌اند و دليل احداث آنها در چنين مناطقي، وجود چشمه‌هاي طبيعي و يا كاريز است.

وسعت هر باغ بستگي به حجم و مقدار آب موجود براي آبياري آن دارد. باغ‌هاي شهرهاي خشك و كويري به علت گرمي هوا در تابستان، همواره اهميت خاصي داشته‌اند كه از آن جمله باغ‌هاي كاشان را مي‌توان نام برد. باغ فين كاشان كه از باغ‌هاي معروف دوره صفويه، زنديه، قاجاريه و هم‌چنين زمان ما است به علت وفور آب چشمه سليماني و حوض و استخر و فواره‌هاي فراوان و درختان كهنسال و عمارت‌هاي تاريخي، همواره جزو معرف ترين و پرجاذبه ترين باغ‌هاي كشور ما بوده است.
در باغ‌هاي ايراني، براي ايجاد محيطي آرام، خنك و پرسايه، چاره‌اي جز احداث جوي‌هاي آب در طول تمام باغ نبوده است و معمولا اين جوي‌ها در تقاطع‌ها به حوضچه تبديل مي‌شدند. آب از جوي‌ها كه اغلب از حوضخانه عمارت باغ آغاز و در فاصله‌هاي منظم با استفاده از شيب طبيعي زمين با تكرار آبشارها به داخل حوضچه‌ها روان مي‌شد.
آب‌نما كه از ضروري‌ترين عناصر ايجاد باغ محسوب مي‌شد، بيشتر در مقابل عمارت باغ احداث مي‌شد و بعد اصلي آن در جهت طول ساختمان و به شكل‌هاي مستطيل، مربع، چند ضلعي و دايره بود. گاهي در داخل عمارت‌هاي باغ‌هاي قديمي نيز آب‌نما ساخته مي‌شد كه در اصطلاح به آن محل، حوضخانه مي‌گفتند. ساكنان باغ در روزهاي گرم تابستان، به ويژه هنگام نيمروز، در كنار آب‌نما به آسايش مي‌پرداختند.

آب و روانشناسي

انسان مجموعه‌اي است پيچيده از روح و ذهن و جسم. همان‌گونه كه جسم آدمي به غذا نيازمند است، ذهن و روح او نيز طالب عناصري است كه به او آرامش ببخشد. در جامعه شهري كه ساختمان‌هاي بلند و خيابان‌ها و زندگي ماشيني همه جا را احاطه كرده است، جلوه‌هاي زيبايي و هنر، بهترين پناه براي روح خسته و آرامش‌طلب آدمي است.امروزه در شهرها شاهد عناصري با بافت سخت مثل بتن و ... به جاي عناصر طبيعي (پوشش گياهي) هستيم. لذا بايد با به‌كارگيري عناصري كه بافت نرم دارند، گوشه عزلت و زيبايي فراهم كرد تا به روان انسان آرامش بخشيد. اين مكان‌ها مي‌توانند پارك‌ها و باغ‌هاي شهري باشند. آب يكي از اين عناصر به شمار مي‌رود و چه در حالت سكون و چه در حالت حركت نوازش‌دهنده روح انسان است. حركت و موسيقي آب، در جلوه‌گري بيشتر فضاي سبز نقشي در خور توجه دارد. مي‌توان آب را به صورت جويبار و چشمه براي نقاط آرام و بي سر و صدا و به صورت آبشار و فواره‌هاي بزرگ براي نقاط پرازدحام و شلوغ طراحي كرد.

آب و انعكاس سطح آب ساكن

با انعكاس نور مانند آينه عمل مي‌كند و پديده هاي اطراف خود را با چرخش 180 درجه نمايش مي‌دهد،‌ هم‌چنين انعكاس پوشش گياهي در آب و تابش نور خورشيد روي گياهان آبزي موجود روي آب، تصوير زيبايي براي بيننده به وجود مي‌آورد. آب در حال حركت نيز منعكس‌كننده امواج نور در فضاست؛ مانند نوري كه از يك جويبار روان روي برگ درختان منعكس مي‌شود.
آب و تاثير آن در كاهش درجه حرارت و افزايش رطوبت:آب در پارك‌ها و باغ‌ها به هر يك از صور مختلف، خود به نحوي در متعادل كردن درجه حرارت هوا،‌ تامين رطوبت نسبي براي گياهان و ايجاد طراوت، موثر است. مجموعه اين عوامل از يكنواختي و خشكي محيط مي‌كاهد.

طراحي آب در سبك‌هاي مختلف:

جذابيت آب از ديگر عناصر موجود در پارك بيشتر است. آب‌نما عنصري است كه اگر در پارك‌ها خوب و كامل طراحي شود. تركيب مناسبي ايجاد مي‌نمايد و اگر به طور صحيح مورد استفاده قرار نگيرد. باعث ضايع شدن شيوه طراحي خواهد شد. براي احتراز از بروز چنين مشكلاتي بايد با احتياط عمل كرد.آب‌نماها را مي‌توان به دو صورت منظم يا غيرمنظم طراحي كرد.
منظم (Formal) _ منظور از طراحي منظم، دادن شكل كاملا هندسي به آب‌نماها و آبراهه‌هاست. اين نوع آب‌نماها وقتي در يك چشم‌انداز كه به شيوه منظم طراحي شده است، قرار گيرند، بهترين نماي خود را نشان مي‌دهند. اشكال به حالت قرينه و كلاسيك به كار مي‌روند. چشمه‌ها و مجسمه‌ها شكل مشخصي دارند و مواد به كار رفته، سنگ و بتن‌هاي صاف و منظم است. البته از فايبرگلاس هم در اندازه‌هاي دلخواه و به فرم منظم مي‌توان استفاده كرد. آب‌نماهاي منظم وقتي كه داراي لبه برجسته باشند، جذابيت بيشتري دارند. چرا كه نشستن روي لبه برجسته استخر جالب است و از طرفي براي كودكان امنيت دارد. در باغ‌ها و پارك‌هاي كوچك شهري، بهتر است كه آب‌نما به شيوه منظم طراحي شود
.غيرمنظم (Informal) - آب‌نماهاي غيرمنظم مي‌تواند از اجسام قالب‌ريزي شده و ظروف با اشكال غيرهندسي و خيالي و يا سنتي ساخته يا به فرم آزاد با پيروي از آبگيرهاي طبيعي طراحي شود. در اين صورت آب‌نماها داراي گوشه‌هاي راست و ديوارهاي عمودي و حاشيه‌هاي منظم و دست‌ساز نيستند. يا دست كم در ظاهر اين طور به نظر مي‌آيند. براي ساخت آنها، بيشتر از سنگ و خاك و گياهان بومي استفاده مي‌شود. براي ايجاد آب‌نماهاي طبيعي بايد فضاي كافي وجود داشته باشد. پس از مشخص شدن سبك طراحي پارك، مساحت و فرم استفاده از آب (جاري - ساكن) تعيين مي‌شود. وسعت كل آب بستگي به مساحت پارك و شرايط اقليمي منطقه دارد.در مناطقي كه آب و هواي خشك دارند، بايد پرش آب (فواره، آبشار) بيشتر باشد. در صورتي كه براي آب و هواي مرطوب، ريزش و پرش آب حتي‌الامكان بايد كمتر شود. در مناطقي مثل تهران بهتر است حدود 25درصد از مساحت كل پارك به آب و آب‌نماها اختصاص داده شود.برحسب شرايط، توپوگرافي زمين و هدف‌هايي كه از ايجاد آب‌نما وجود دارد، اشكال مختلفي از آن ساخته مي‌شود. شكل و تعيين محل آب‌نما خود بستگي به موقعيت زمين و هماهنگي با ديگر عوامل باغ‌، هم‌چنين سليقه و ابتكار طراح دارد.

استخر

استخر شنا در باغ‌هاي خصوصي احداث مي‌شود و در پارك‌هاي عمومي، استخرها نقش آب‌نما را دارند و در بعضي موارد، براي بازي از آنها استفاده مي‌شود. مانند استفاده از قايق‌هاي موتوري و پايي. اين‌گونه استخرها در اوايل قرن بيستم به شكل مستطيل، بيضي يا به اشكال هندسي منظم ساخته مي‌شدند. در قرن حاضر، در طرح اين‌گونه استخرها تجديدنظرهايي شده و اشكال هندسي نامنظم با خصوصيات بهاشتي بيشتر، تزيينات نوري و توليد امواج در آب‌، تفنن خاصي را به همراه آورده است. به طوركلي عمق استخرها برحسب موارد استفاده و سن استفاده‌كنندگان، متغير است. براي احداث استخر ابتدا مكان مناسبي در نظر گرفته مي‌شود. اين مكان بايد از هر نظر براي بازديدكنندگان جاذبه داشته باشد. علاوه بر آن روباز و آفتابگير و حتي‌المقدور كم‌شيب باشد.

آب‌نما

حوضچه‌ها يا حوض‌هاي كم‌عمق كه اغلب در آنها فواره‌هاي متعدد و چراغ‌هاي رنگين تعبيه مي‌شود به آب‌نما معروف هستند. عمق آنها تا 60 سانتي‌متر است و برحسب شكل و فرم طراحي شده، با مصالح ساختماني مختلف ساخته مي‌شوند. گاهي در كناره آنها از لكه‌هاي گل‌كاري يا جعبه‌هاي گل استفاده مي‌كنند. مي‌توان در داخل يا كنار آلاچيق‌ها آب نماهاي كوچكي احداث كرد.

چشمه

با استفاده از خصوصيات طبيعي، چشمه‌هايي را در پارك‌ها و باغ‌هايي كه به شيوه طبيعي و كلاسيك احداث شده‌اند، طراحي مي‌كنند. ايجاد چشمه‌هاي كوچك به طور مصنوعي به نحوي به لطافت و زيبايي فضاي پارك مي‌افزايد. در صورت امكان مسير و حركت آب را به صورت كانال‌هاي زيرزميني درمي‌آورند تا از يك نقطه به صورت مظهر ظاهر شود. حوضچه كوچكي نيز در كنار مظهر ايجاد مي‌كنند تا حالت طبيعي به چشمه بدهند. چشمه‌ها را بايد با توجه به انواع طبيعي آن، با جريان تند يا ملايم، با در نظر گرفتن وضع توپوگرافي زمين با سرعت كم يا زياد آب طراحي كرد.

بركه

بركه‌ها يا باغچه‌هاي آبي احداث بركه بر تلطيف هواي پارك و زيبايي آن بسيار موثر است.به اشكال منظم و غيرمنظم با اعماق مختلف در نزديكي منطقه جنگل‌كاري،‌ در وسط پارك يا در كنار سطوح گل‌كاري وسيع ساخته مي‌شود. براي اين منظور در قطعه موردنظر خاك‌برداري‌هايي با اعماق مختلف و اشكال نزديك به حالت طبيعي انجام مي‌دهند. براي تامين آب بركه از كانال‌هايي آب را به آن وارد مي‌كنند كه اين كانال‌ها مي‌توانند جنبه تزييني داشته باشند و به صورت آبشار و جويبار طراحي شوند. در بركه‌ها ضمن اينكه آب راكد است متحرك هم هست تا گياهان از موهبت طبيعي ساخته شده به دست بشر برخوردار شوند. گياهاني كه در داخل يا نزديك بركه كاشته مي‌شوند بايد با خطوط و گل‌هاي تزييني منطقه هماهنگي داشته باشند.گياهان آبزي، با اشكال متنوع و رنگ سبز برگ‌هاي خود، مناظر زنده‌اي به باغچه‌هاي آبي داده و به آن حالت طبيعي مي‌دهند. مهم‌ترين خاصيتي كه گياهان آبزي در باغچه‌هاي آبي دارند، توليد اكسيژن و افزايش رطوبت هواست كه در خنك كردن هواي منطقه نقش مهمي دارد. گياهاني نظير آلاله آبي و نيلوفر آبي با برگ‌هاي خود سطح آب را مي‌پوشانند و ايجاد سايه مي‌كنند كه به خودي خود باعث مي‌شود آب در فصل تابستان زود گرم نشود.

آبشار و جويبار

آبشارها و جويبارهاي طبيعي هميشه براي مردم جذابيت خاصي داشته‌اند. امروز طراحان توانسته‌اند با الهام از زيبايي‌هاي طبيعي و از جمله آبشارها و جويبارها، در پارك‌ها و باغ‌ها گوشه‌هايي از طبيعت را تا حد امكان بيافرينند. ارزش وجودي آنها به جنبه‌هاي زيبايي‌شناسي آنها محدود نمي‌شود، بلكه در تلطيف هوا و مطبوع ساختن فضا موثرند. جويبار را مي‌توان طوري طراحي كرد كه دو عمل آبياري و حركت آب هم‌زمان انجام شود.

فواره‌ها

فواره تنها نمايشي از زيبايي آب نيست، بلكه در روزهاي خشك و گرم تابستان، رطوبت هوا را افزايش مي‌دهد و فضاي دلپذيري فراهم مي‌سازد. خلاف تصور همگان،‌ فواره‌ها الزاما مصرف‌كننده آب نيستند. مي‌توان به وسيله يك پمپ شناور، آب استخر يا حوضچه را به گردش درآورد. فواره‌ها به سه گروه اصلي تقسيم مي‌شوند:
1-فواره‌هاي پرتابي (Spray)
2-فواره‌هاي ريزشي (Spill)
3- فواره‌هاي جهنده (Splash).
در مناطقي كه در معرض وزش باد قرار دارند، استفاده از فواره‌هاي كوتاه و نيرومند مناسب‌تر است. ارتفاع فواره‌ها نبايد بيش از فاصله منبع فواره تا لبه استخر باشد. بر پايه يك قانون تجربي، قطر استخر يا حوضچه آب، بايد دست كم دو برابر ارتفاع آب فواره باشد. اگر سر فواره‌ها پايين‌تر از سطح آب تعبيه شود، زيبايي بيشتري دارد. مگر اينكه از اشكال و مجسمه‌هاي خاصي براي ايجاد فواره استفاده شود.براي نمايش فواره‌ها در شب از چراغ‌هايي در زير محل ريزش آب استفاده مي‌كنند كه بايستي با اصول نورپردازي در آب مطابقت داشته باشد. تابش نور از پايين به بالا و تنظيم ميزان آن، باعث انعكاس حركات آب در محوطه اطراف و روي شاخ و برگ گياهان مي‌شود و زيبايي خاصي به محيط مي‌بخشد. در صورت وجود گياهان آبزي يا ماهي در استخر، بايد در نصب فواره‌ها دقت شود. براي نيلوفرهاي آبي تلاطم سنگين آب مضر خواهد بود. اما اكسيژن فراوان حاصل از آب فواره‌هاي بلند براي ماهي‌ها مفيد و مطلوب است.
استفاده از آب در طراحي معماري امروز ايران

باغ موزه آب

منابع:

وبلاگ معماري و شهرسازي
http://khakzad.com
www.hkarimi.com‎

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image