داروهاي نشاندار راديواکتيو که به مريض تزريق يا خورانده ميشوند، به نام راديو داروها معروف هستند. دارويي هستهاي يا راديو فارماکولوژي روش دارويي خاصي است که با ترکيبات ، آزمايش يا تزريق مناسب راديو دارو به مريض ارتباط دارد.
کاربرد راديوداروها
روشهاي تشخيص زنده
روشهاي تشخيص زنده آن روشهايي هستند که در آنها يک راديو دارو در سيستم يک مريض زنده ، بطريق خوراندن ، تزريق ، يا با استنشاق وارد ميگردد. اشعه گاماي نشر شده بوسيله راديو داروها براي تامين اطلاعات مورد نياز بر روي صفحه کامپيوتر قابل مشاهده هستند.
روشهاي تشخيص غير زنده
روشهاي غير زنده آنهايي هستند که روي نمونههاي برداشته شده از يک مريض انجام ميگيرد. تعدادي از اين روشها مستلزم بکارگيري راديو داروها است. ولي مهمترين آنها روش راديو ايمونواسي (RIA) ميباشد.
راديو ايمونواسي و تاثير آن در پزشکي
راديو ايمونواسي نوعي تجزيه بطريق رقيق کردن ايزوتوپي (IDA) ، جزو استو کيومتري است که در آن عنصر مورد تجريه نشاندار و غير نشاندار براي پيوند با مقادير محدود مولکولي که بطور خاص با عنصر مورد تجزيه پيوند ميدهد، رقابت ميکند. RIA بطور گسترده در آزمايشگاههاي پزشکي براي تعيين هورمونها ، داروها ، ويروسها ، و ديگر گونههاي آلي در سطح جهان بکار ميرود. شروع RIA به سالهاي 1950 ، با بررسي S.Berson و R.Yalow برروي متابوليسم انسولين B1I در مريضهاي ديابتي بر ميگردد.
Berson و Yalow دريافتند که مريضهاي ديابتي موادي در سرم خون دارند که با انسولين پيوند ميدهند. آنها مشاهده کردند که انسولين نشاندار و غيرنشاندار با اين ماده پيوند دهنده رقابت کرده، و اين مقدار انسولين غيرنشاندار موجود ، مقادير انسولين نشاندار را که پيوند داده متاثر ميکند. آنها در اين مطالعه توانايي روش ، جهت ارزيابي انسولين را دريافتند. RIA از آن زمان تا کنون پيشرفتهاي گستردهاي را در روشهاي پزشکي با کاربردهاي وسيع براي اندازه گيري مقادير بسيار کم بسياري از بيو مولکولهاي مهم نموده است.
کاربردهاي درماني تشعشع
کاربردهاي درماني تشعشع و راديو داروها نسبت به کاربردهاي تشخيص محدودتر هستند. زماني که تشعشع براي درمان بکار ميرود، مقصود نابود نمودن يک قسمت خاص از نسوج مريض با تشعشع است. چشمه تشعشع ميتواند داخلي و خارجي باشد.
چشمههاي مورد استفاده در درمان
چشمههاي خارجي تشعشع در حال حاضر اساسا در شکل باريکههاي الکتروني يا اشعه ايکس است. بسياري از دستگاهها ميتوانند براي توليد اين تشعشعات بکار روند. ولي شتابدهندهاي خطي کوچک بيشترين کاربرد را دارند. الکترونهاي با انرژيهاي 4 تا 15 ميليون الکترون ولت براي درمان سرطانهايي که نزديک سطح بدن هستند، مانند سرطانهاي پوست ، سينه ، سر و گردن بکار ميروند.
زماني که نفوذ بيشتري از تشعشع لازم باشد، اشعه گاما از يک چشمه بسته راديو نوکليد مورد استفاده قرار ميگيرد. 60Co بطور گستردهاي براي اين منظور بکار رفته است، ولي در حال حاضر 137Cs ترجيح داده ميشود. علاوه بر تشعشع خارجي يک عضو ممکن است، يک سوزن يا دانه راديواکتيو را در داخل بدن مريض کاشت و لذا تنها مقاطع خاصي را که بايد نابود شوند، پرتودهي نمود. در اين رابطه کاشتهاي 198Au و 125I متداول است.
آثار مخرب تشعشع بر سيستم زنده
آسيب تشعشع به سلولهاي پستانداران را مي توان به سه دسته تقسيم بندي کرد :
(1) آسيب کشنده ، که غير قابل برگشت و غير قابل ترميم است و بنا به تعريف منجر به مرگ سلول مي شود .
(2) آسيب زير کشنده که در شرايط طبيعي طي چند ساعت ترميم مي شود ، مگر آنکه آسيب زير کشنده ديگري به سلول وارد شود ( براي مثال ، از يک دز تشعشع بعدي ). اين دو آسيب با يکديگر اندرکنش انجام داده و به آسيب کشنده منجر مي شود . بنابراين ، افزايش بقا در رژيمهاي تقطيعي با فاصله زماني مناسب مبين ترميم آسيب زير کشنده است و (3) آسيب قابل کشنده ( PLD ) ، جزئي از آسيب تشعشع که با شرايط محيطي بعد از تابش گيري قابل تعديل است . تمام اين سه مورد صرفاً اصطلاحات عملي مي باشد زيرا در سلولهاي پستانداران مکانيزمهاي ترميم و مقاومت بخوبي در سطح مولکولي شناخته نشده است .
در چند گونه مخمر ، جهش يافته هايي جداسازي شدند که به مرگ آوري اشعه ايکس ( يا اشعه فرابنفش ) حساسيت نشان مي دهند . بسياري از گونه هاي وحشي نيز با نقصهاي ژني جداسازي شدند که در بعضي موارد تواليهاي DNA آنها نيز تعيين شده است . ظاهراً محصولات ژني به طور مستقيم در فرايند ترميم دخالت دارند يا تابعي از عناصر کنترلي بازرس مولکولي مي باشند.
در سلولهاي پستانداران اولين ژن ترميم شناسايي شده مربوط به ژن ترميم آسيب ناشي از ميتومايسين C بوده است . اين ژن که روي کروموزوم 18 انسان قرار دارد، شناسايي و تعيين توالي شده است . وضعيت براي اشعه ايکس بسيار مشکلتر مي باشد زيرا رده هاي سلولي جهش يافته پستانداران – که در مقايسه با نوع وحشي از حساسيت پرتوي بسيار بالايي برخوردارند – بسادگي در دسترس قرار ندارند . براي مثال ، در مورد ميتومايسين C ، حساسيت سلولهاي جهش يافته و وحشي به دارو تا حدود 500 برابر متفاوت است در حالي که بسياري از جهش يافته هاي پستانداران و حساس به پرتو در مقايسه با سلولهاي نرمال فقط 2 تا 3 برابر حساسيت بيشتري نشان مي دهند . اين امر جداسازي ژنهاي ترميم طبيعي اشعه ايکس را از نظر فني مشکل مي سازد . به هر حال ، در انسان يک ژن با قابليت اصلاح حساسيت اشعه ايکس در يک رده سلولي جهش يافته در هامستر چيني جداسازي و موقعيت و توالي آن روي کروموزوم 19 مشخص و تعيين شد . ژن در نقص ژنتيکي اتاکسي تلانژکتيازي انسان – که حساسيت پرتوي زيادي نشان مي دهد و مستعد ابتلا به سرطان است – نيز کلون و تعيين توالي شد
آسيب قابل کشنده
تغيير شرايط محيطي پس از تابش اشعه ايکس به علت رخداد ترميم PLD ، بر نسبت سلولهاي زنده ناشي از تابش دزي معين تاثير مي گذارد . اين آسيب بالقوه کشنده است زيرا تحت شرايط فيزيولوژيک طبيعي بيان آن به مرگ سلول منجر مي شود . اما اگر در نتيجه دستکاري در محيط پس از تابش گيري ، بقا افزايش يابد، ترميم PLD روي داده است.
اگر سلولهاي تابش ديده ، به جاي محيط کاشت کامل به مدت چند ساعت در محلول نمکي نگهداري شوند ، PLD ترميم مي شود . البته اين نوع تيمار ، تيماري نامناسب براي سلولهاست و به هر حال ، به آنچه که در شرايط فيزيولوژيک روي مي دهد ، شبيه نيست . لي تل و همکارانش فرايند ترميم PLD را در کشتهاي سلولي در مرحله ثابت بررسي کردند و به نظر مي رسد الگوي in vitro مناسبي براي سلولهاي تومور در شرايط in vitro باشد ( شکل 5-1 ) . درصورت نگهداري سلولها در اين مرحله به مدت 6 تا 12 ساعت پس از تابش گيري و سنجش قابليت تشکيل کلوني آنها ، بقاي سلولها به طور قابل ملاحظه اي افزايش خواهد يافت
با نشان دادن مشابهت مکانيزم و حجم ترميم PLD در in vitro با تومورهاي آزمايشگاهي in vivo ، اهميت ارتباط PLD در پرتودرماني بيشتر شد . اگر تابش گيري تومور در in situ و برداشت سلولها از بافت اوليه براي تعيين قابليت توليد مثل با وقفه اي چندين ساعته روبرو شود ، در اين حالت ، ترميم به افزايش قابل توجه بقاي سلول منجر خواهد شد شايان ذکر است جمعبندي داده هاي تجربي قابل دسترسي با ترميم PLD موافقت کلي دارد . در صورت نامناسب بودن شرايط ، پس از تابش گيري براي رشد سلولها – به گونه اي که سلولها نتوانند با کروموزومهاي آسيب ديده وارد مرحله ميتوز شوند – نسبت بقاي سلولها افزايش مي يابد . همچنين اگر با ايجاد شرايط نامناسب رشد در ميتوز تاخيري ايجاد شود ، آسيب DNA ترميم مي گردد.
اهميت ترميم PLD در پرتودرماني باليني مورد بحث است . با توجه به روي دادن اين فرايند در تومورهاي قابل پيوند حيوانات دليلي مبني بر فرض روي ندادن آن در تومورهاي انسان وجود ندارد . از سوي ديگر پيشنهاد شد مقاومت پرتويي انواع خاصي از تومورهاي انسان به قابليت ترميم PLD آنها ارتباط دارد ؛ به عبارت ديگر ، تومورهاي حساس به پرتو ، ترميم PLD را بخوبي انجام نمي دهند اما تومورهاي مقاوم به اشعه ، از مکانيزم هاي ترميمي مناسب براي PLD برخوردارند. علي رغم جالب و جذاب به نظر رسيدن اين فرضيه ، اما هنوز به بررسي بيشتري نياز دارد .
طب هسته اي مجزه قرن
يکي از روشهاي تشخيصي و درماني ارزشمند در طب، پزشکي هسته اي مي باشد. که تبلور آن از ابتدا تا کنون تلفيقي از کشفيات مهم تاريخي بوده است. اولين جرقه در سال 1895 با کشف اشعه X و در 1934 با کشف مواد راديواکتيو زده شد. اولين استفاده کلينيکي مواد راديواکتيو، در سال 1937 جهت درمان لوسمي در دانشگاه کاليفرنيا در برکلي بود. بعــــــد از آن در 1946 با استــــــفاده از اين مواد توانستند در يک بيمار مبتلا به سرطان تيروئـــــيد از پيشرفت اين بيماري جلوگيري کنند. البته تا 1950 کاربرد کلينيکي مواد راديواکتيو بطور شايع رواج نيافت و مسکوت ماند. طي سالهاي بعد از آن متخصصين و فيزيکدانان به اين واقعيت پي بردند که مي توان از تجمع راديو داروها در ارگان هدف تصاويري از آن تهيه نمود و يا به درمان بافت آسيب ديده کمک نمود. بطوريکه در اواسط دهه 60 مطالعات بسياري در خصوص طراحي تجهيزات لازم آغاز گشت. در دهه 1970 توانستند با جاروب نمودن از ارگانهاي ديگر بدن مانند کبد و طحال، تومورهاي مغزي و مجاري گوارشي تصاويري را تهيه نمايند. و در دهه 1980 از راديو داروها جهت تشخيص بيماري هاي قلبي استفاده نمودند و هم اکنون نيز با ضريب اطمينان بسيار بالايي از پزشکي هسته اي در درمان و تشخيص و پيگيري روند درمان بيماريها استفاده مي گردد. طب هسته اي از جمله گرايش هاي تخصصي درشاخه هاي پزشکي است وداراي اهميت و نقش قابل ملاحظه اي دربهبودي بيماران و مطمئن ترين روشها و سبکهاي تشخيص اشعه اي براي تشخيص بيماريها و علاج آنها در عصر امروزي است.
اين شاخه ازعلم که کاربرد آن در پزشکي از اهميت بالايي برخوردار است داراي کارايي و توانائي هاي فوق العاده درتشخيص عضو مصدوم و کم کاري يا نقص و ضعف در انجام وظيفه توسط هر کدام از اعضاي جسم انسان است که به واسطه تغييرات شيميايي معين در عضو مورد بررسي قرار مي گيرد. به وسيله اين روش وسبک پزشکي مي توان بيماري را درمراحل اوليه و قبل از وارد شدن به مراحل مزمن و بدخيم و لاعلاج بهبودي به موقع و زودهنگام با تشخيص و جلوگيري ازگسترش بيماري انجام داد. البته کاربرد طب هسته اي تنها به مرحله تشخيص محدود نمي گردد بلکه داراي نقش اساسي در بهبودي بعضي از بيماريها دارد بدين شکل که با تزريق يا اعطاي مقداري از ماده مخصوص و متفاوت با اشعه اي که در تشخيص به کار مي رود در مسير و مراحل بهبودي بيمار کاربرد دارد. بدين صورت که اين ماده در محلهاي بيماري و مختل متمرکز گرديده با تمرکز اشعه به محل و ريشه کني بيماري و عامل بيماري ومحدود و بسته نمودن بيمار (عارضه ديده) از توسعه وگسترش و رسوخ بيماري وحمله به ديگر اعضا و تسري به محلهاي ديگر جسم بشر جلوگيري مي نمايد بدون اينکه اثر جانبي مضر و منفي بر قسمتهاي ديگر جسم داشته باشد.
جمع آوري وتنظيم :نسرين ون آبادي کارشناس پرستاري از اورميه
منبع:sahand27216.parsiblog.com/س