مقدمه :
چوب، از نظر گياهشناسي، بخش جامد و سخت زير پوست ساقه درخت يا ديگر گياهان چوبي است که به شکل بافت آوندي وجود دارد.
گرچه در باور عموم چوب تنها در درخت و بوته يافت ميشود، از نظر علميدر همه گياهان آوندي وجود دارد. در چوب مجراهاي زير قابل مشاهده است:
بافت چوبي يا مجراهاي چوبي، که شيره خام، آب و نمکهاي معدني محلول را از ريشه به برگها و غنچههاي هوايي ميبرد.
آوند آبکشي يا مجراهاي ليبر، که غذاي آماده براي برگها (شيره توليدي) به شکل محلول از طريق آنها براي تغذيه بقيه گياه به گردش در ميآيد.
مجراهاي چوبي بهوسيله ياختههاي مرده و ديوارههاي چوبي شده بوجود ميآيند. در هر دو حال پروتوپلاسم سلولي پديدار ميگردد و ديوارها بهوسيله تهنشين شدن ماده ليگنين (که سختي چوب از آن است) افزايش مييابند.
سطوح تار و آوندي در نخستين سال رشد خود را در فاصلهاي معين در بافت ميان آوندهاي چوبي و آبکشي قرار ميدهند، اين لايه کامبيوم ناميده ميشود. کامبيوم به دو بخش دروني (آوند چوبي) و بيروني (آوند آبکشي) تقسيم ميشود. همچنانکه سلولهاي پير با رشد پيوسته تنه فرو ميريزند، لايههاي تازه آوند آبکشي کار خود را انجام ميدهند.
چوب بي گمان يکي از بهترين و سودمندترين مواد خام طبيعت است و بي آن بشر هرگز به سطح پيشرفت و رفاه کنوني نميرسيد.
مقطع ساقه? يک گياه کتان:
1. مغز ساقه (Pith)
2. چوب زودرس (Protoxylem)
3. بافت چوبي (Xylem)
4. بافت آبکش (Phloem)
5. بافت سخت (Sclerenchyma)
6. پوسته (Cortex)
7. روپوست (Epidermis)چوب ابتدا، مادهاي حياتي براي ساخت ابزارهاي اوليه، خانه و قايق براي حرکت در رودها بود. سپس، براي ساخت اکثر اشيا و ابزارهاي سودمندي که انسان قرنها براي پيشرفت زندگي خود به آنها متکي بود، به کار رفت. بخشي از فناوري چوب بر اثر تلاش صنعتگران باقي مانده، ولي بيشتر آن ناچار از بين رفته و با مواد و روشهاي ديگر که نتيجه انقلاب صنعتي بشر است، جايگزين شدهاست.
چوب تنها منبع طبيعي تجديدپذير است. نفت و زغال و ديگر معادن سرانجام روزي تمام خواهد شد، ولي جنگلي که خوب نگهداري شود (حتي گاه بدون نگهداري) بطور نامحدود به توليد چوب ادامه خواهد داد. چوب جايگاه برجستهاي در اقتصاد جهاني دارد. توليد سالانه چوب در جهان 2500 ميليون متر مکعب است. خواص فيزيکي و شيميايي و نيز مکانيکي چوب آن را فعلاْ بي جانشين کردهاست.
چوب يکي از قديمي ترين و ابتدايي ترين مصالح ساختماني موجود در طبيعت است که بشر در طول تاريخ از آن بهره بردهاست. چوب تنها مصالح ساختماني است که از منبع قابل تجديد بدست ميآيد و از مصالح خوبي براي مناطق زلزله خيز ميباشد.
داريوش در فرمان بنياد شهر شوش ميگويد: «تخته و چوب يکا از گاندرا و کرمانيا آورده شد)». واژه (يکا) در زبان فارسي همان درخت جگ است که چوبي قهوهاي رنگ و سخت دارد. از اين نقش برجسته قصر آپادانا در دوره هخامنشي آشکار ميشود که چوب را براي استفاده کاربردي و تزئيني در دوران مادها نيز به کار ميگرفتند. در قسمتي از اين نقش برجسته يک درباري ماد در حال حمل يک صندلي چوبي مشاهده ميشود که مربوط به سده پنجم پيش از ميلاد است.
از جمله مهمترين کاربردهاي چوب، ميتوان به موارد زير اشاره کرد: استفاده از چوب براي اعضاي باربر
استفاده از چوب براي نماسازي و تزئين
استفاده از چوب براي کارهاي کمکي در ساخت و ساز، مانند قالب سازي، چوب بست و...
نکته قابل توجه اين است که در تعيين مشخصههاي مکانيکي چوبها بايد مواردي همچون ناهماهنگي چوب، مقدار رطوبت، نوع چوب، محل رويش، پهني دايره سالانه، درجه حرارت، تعداد گرههاي روي چوب، شرايط نمونه گيري، شرايط لحظهاي آزمايش و دستورالعمل آزمايشي را در نظر گرفت.
مقاومت چوب به صورت مستقيم به ناهماهنگي خواص آن بستگي دارد. مقاومت کششي چوب در جهت عمود بر الياف کمتر از آن در جهت الياف ميباشد. معمولاً چوب را به ندرت در جهت عمود بر الياف تحت بار کششي قرار ميدهند.
درباره مقاومت فشاري چوب، اين مقاومت در امتداد تارها افزايش مييابد و هر چه چوب فشرده تر گردد، مقاومت آن افزايش مييابد. بيشترين مقاومت چوب در حالت متراکم و زماني که حجمي حدود 3/1 حجم اوليه را داراست، به وجود ميآيد. گاهي اوقات در حالت متراکم چوب، ميتوانيم به 10 برابر مقاومت فشاري در جهت عمود بر الياف برسيم. مقاومت چوب در جهت مايل بر الياف تقريباً برآيندي از مقاومت آن در دو جهت عمود بر هم است.
جهت تأثير نيرو در مقايسه با جهت الياف سه حالت دارد:
نيرو در جهت الياف (در امتداد محور درخت)
نيرو در جهت عمود بر الياف
نيرو در جهتي که با جهت الياف، ايجاد زاويه کند.
وسايل مورد نياز جهت آزمايش:
کوليس
متر نواري
سه عدد چوب با ابعاد گوناگون
ترازو
گرمچال
دستگاه اندازه گيري مقاومت فشاري
دستگاه اندازه گيري مقاومت خمشي
شرح روش آزمايش
در ابتدا ابعاد سه قطعه چوب (نمونههاي آزمايش که بايد فاقد ترک باشند) را توسط متر و کوليس اندازه گيري ميکنيم. از متر براي انداز گيري ابعادي که نميتوانيم با کوليس اندازه گيري کنيم، استفاده ميکنيم. نتايج اين مرحله از آزمايش به صورت زير ميباشد:
نمونه 1 (کوچک): :مقطع: mm 54?1 57 mm * ارتفاع : 153 mm
نمونه 2 (متوسط) :
مقطع : 57 mm 57 mm * ارتفاع : 204 mm
نمونه 3 (بزرگ) :
مقطع : 54?2 mm * 56 mm ارتفاع : 652 mm
در اين قسمت از چوبهاي نمونه 1 و 2 براي آزمايش مقاومت فشاري استفاده ميکنيم. (بايد دقت کنيم نمونه، بدون هر گونه ترک باشد.)
الف- آزمايش فشار در جهت موازي با الياف:
نمونه 2 را در امتداد الياف تحت تست فشاري قرار ميدهيم. نکتهاي که وجود دارد اين است که اگر نمونه چوب ما سالم باشد، بايد با زاويه 45 درجه در آن گسستگي رخ بدهد و هيچ گونه جدا شدگي نبايد اتفاق بيافتد. نمونه مورد آزمايش ما، نيروي 115?6 KN را تحمل کرد. نمونه مورد آزمايش پس از بارگزاري دچار جدا شدگي شده و در نتيجه نمونه ما ناسالم بوده و از اين آزمايش رد ميشود.
ب- آزمايش فشار در جهت عمود بر الياف:
چوب نمونه 1 را در جهت عمود بر امتداد الياف در دستگاه سنجش مقاومت قرار ميدهيم. بايد دقت کنيم تا نمونه فاقد هر گونه ترک يا جدا شدگي باشد. به تدريج فشار را افزايش ميدهيم و سرعت افزايش فشار را در نظر ميگيريم. روند افزايش فشار تا فشار 82 KN به طور تقريبي ثابت ميماند ولي بعد از اين فشار، سرعت افزايش بار وارده بر چوي کم شده و عملاً چوب مورد آزمايش ما از نقطه تسليم خود عبور کردهاست. چوب در اين حالت همزمان با افزايش فشار، دچار لهيدگي ميشود و در حقيقت از 82 KN به بعد در اثر ايجاد لهيدگي، شاهد بار کاذب در دستگاه هستيم.
در عمل در هنگام کاربرد چوب به عنوان مصالح ساختماني، بار وارده نبايد ار بار مجاز که خود درصدي از حد جاري شدن ميباشد بيشتر شود (نوعي ضريب اطمينان داريم). در اين آزمايش جداشدگي ايجاد شده در نمونه، در جهت گرههايي است که قبلاً در داخل چوب وجود داشتهاست.
يکي از معايب چوب، گرههاي موجود در آن است. زيرا باعث به هم خوردگي و حتي انحراف در شيب الياف ميشوند که نتيجه آن کاهش مقاومت چوب است. نحوه توزيع و ميزان و اندازه اين گرهها در هر دو جهت درازا و پهناي مقطع چوب اهميت دارد. ساير جدا شدگيها در اثر محل و نحوه عمل آوري چوب، جنس چوب و اينکه از چه درختي است، ميباشند.
ج- آزمايش مقاومت خمشي چوب:
چوب سوم با ابعاد استاندارد را در داخل دستگاه مربوطه قرار ميدهيم. حال شروع به وارد کردن نيرو به چوب ميکنيم. حال اگر نمونه چوب ما سالم باشد بايد از وسط چوب يعني محل اثر سومين تکيه گاه دستگاه به صورت عمود بر جهت الياف شکسته شود و بايد بين الياف چوب فاصلهاي نباشد.
با افزايش نيرو چوب مورد آزمايش تا 10?5 KN را تحمل ميکند اما بعد از آن شروع به شکستگي ميکند. در اين حالت شکستگي چوب با جداشدگي الياف همراه است که اين وضعيت از ويژگيهاي خوب و مطلوب براي چوب نيست. اگر نمونه ما سالم بود ميبايست از وسط و به صورت عمودي و متقارن ميشکست و عدد بدست آمده براي آن حدود 20 KN ميشد. در نتيجه نمونه ما از آزمايش مقاومت خمشي رد شد.
د- آزمايش تعيين درصد رطوبت چوب:
وقتي که چوب خشک باشد، از محيط اطراف رطوبت جذب ميکند و چنانچه تر باشد، در محيط خشک از خود رطوبت دفع ميکند. رطوبت چوب درختان زنده بين 30 تا 90 درصد متغير ميباشد. روش انجام آزمايش به اين صورت است که ابتدا چوبها را وزن ميکنيم و مقادير بدست آمده را ثبت ميکنيم.
W1 = 225?2 gr
W2 = 172?7 gr
حال آنها را در داخل گرمچال در دماي 80 درجه سانتي گراد قرار داده و بعد از 24 و 48 ساعت، مجدد آنها را وزن ميکنيم. لازم به ذکر است که درصد رطوبت استاندارد براي آزمايشهاي چوب 12? ميباشد. وزن نمونهها بعد از 24 ساعت:
W1 = 212?3 gr
W2 = 161?2 gr
وزن نمونهها بعد از 48 ساعت:
W1 = 208?9 gr
W2 = 158?6 gr
حال درصد رطوبت را از رابطه مقابل بدست ميآوريم: u = 100 * (M-m) / m u : درصد رطوبت M : جرم چوب مرطوب m : جرم چوب خشک درصدهاي رطوبت بدست آمده به قرار زير است: براي 24 ساعت : u1 = 6?07 ? u2 = 7?13 ? براي 48 ساعت: u1 = 7?80 ? u2 = 8?89 ? در نتيجه نمونههاي ما، چوبهايي خشک بودند.
آشنايي با انواع چوب
راش:
نام علمي اين چوب Fagus orientalis نام فارسي و بومي راش و مرس و نام انگليسي آن Beech است. از خواص ظاهري چوب راش درون نامشخص و به رنگ کرم مايل به قرمز است. دواير ساليانه فشرده و در نتيجه در مقاطع طولي داراي خطوط کم و بيش مشخص ناشي از آن است. از بارزترين خصوصيات شايد بتوان به پره هاي چوبي در مقاطع طولي اشاره کرده که در مقطع شعاعي به پرمگس و در مقطع مماسي به دوک معروفند و اين پره ها به صورت لکه هاي قرمز ديده ميشود. چه بسا گاهي اين پرمگس هاي زيبا عيب محصوب ميشوند چرا که به عقيده نجاران اين بخشهاي چوب پس از رنگ کاري سياه ميشوند. گونه راش چوبي نيمه سنگين و داراي بافتي همگن و تقريبا مقاوم در برابر حشرات و قارچهاست. گرده بينه هاي درجه 1 و 2 راش در ايران بيشتر به مصرف کارخانجات روکش و تخته لايه مي رسد و گرده بينه هاي درجه 3 پس از تبديل به الوار به بازار تهران (پل چوبي) روانه مي شوند. بنا به اطلاعات بازار ميزان تفاوت قيمت آن در 6 ماهه نخست در بازار تهران بوده است. به دليل بافت همگن و درجه سختي مناسب اين چوب بيشترين تقاضا را براي خريد به منظور تهيه مبل در بازار دارد. همچنين به دليل قابليت آغشتگي با انواع محلولهاي حفاظتي بيشترين گونه مصرفي در کارخانه هاي اشباع است. البته اخيرا گونه هاي خارجي راش از طريق آذربايجان وارد ايران شده است که بنا به ادعاي مبل سازان و فرشندگان چوب کيفيت چوب راش ايراني را ندارد ولي به دليل ابعاد و رطوبت مناسب تخته ها ميزان ضايعات کمتري، در امر فرآيند توليد دارد.
توسکا:
دو گونه توسکاي قشلاقي و ييلاقي به نام هاي علمي Subcordate Alnus و Glutionose Alnuse در ايران وجود دارد. نام هاي محلي توسکا، تسکا و توسه است. چوب درون نامشخص، رنگ کرم مايل به قرمز، دواير ساليانه پهن با حدود نسبتا مشخص و موجدار در مقطع عرضي و پره چوبي آجري شکل قرمز رنگ در مقطع شعاعي و دوک هاي ظريف (پره ها) در مقطع مماسي از خصوصيات ظاهري چوب است. چوبي نيمه سنگين تا سبک است که به دليل پرداخت و رنگ پذيري شکاف خوري و ابزار خوري خوب در صنعت مبلمان مصرف دارد ولي کم دوام بوده که البته در آب دوام قابل توجهي دارد. بيشترين ميزان فروش را در بازار چوب فروشان پس از راش را داراست که البته در حال حاضر مهمترين مورد مصرف آن طبق آمار موجود در کارخانجات تخته لايه سازي آن در برابر آب در ساختن بناهاي آبي نيز مصرف ميشود. قيمت چوب توسکا به صورت الواري در سال بوده است.
افرا:
اين خانواده داراي گونه هاي مختلفي در ايران است از جمله ميتوان افرا پلت، افرا شيردار و کيکم را نام برد. بزرگترين و فراوان ترين افراي ايران اپلت با نام علمي insigne Bosso و نام انگليسي Maple است. اين گونه چوب درون نامشخص، چوب سفيد مايل به کرم با درخشندگي کم و بيش صدفي دارد. دواير ساليانه به دليل فشردگي چوب تابستانه در مقطع عرضي کاملا مشخص و در مقطع مماسي نقوش مواج و در مقطع عرضي نقوش رگه اي مانند ايجاد کرده است که پره هاي چوبي ظريف و قهوه اي رنگ و براق در دو مقطع مختلف طولي به صورت لکه ها و دوک ها نمايان است. چوبي نيمه سنگين با پرداخت آسان و هم کشيدگي کم باعث شده تا در صنعت مبلمان و روکش گيري جايگاه ويژه اي داشته باشد.
چوب روسي :
واژه چوب روسي در بازار چوب ايران به هر نوع چوب سفيد رنگ وارداتي از روسيه تلقي ميشود و کاربرد آن هم چندان تفاوتي نمي کند در حاليکه اين چوب سفيد خود شامل گونه هاي کاملا متفاوت چون نراد، نوئل و انواع کاجها مي شوند. همچنانکه گفته شد يکي از گونه هاي چوبي که به چوب روسي معروف است Abies يا نراد است که نام رايج آن در دنيا Fir و Sapen است. اين چوب فاقد درون چوب مشخص و به رنگ سفيد مايل به قرمز، فاقد مجاري صمغي، راست تار، سبک، واکشيدگي و همکشيدگي کم، قابليت ترک خوردن کم هنگام خشک شدن، بسيار خوش کار، سنباده خوري خوب، ميخ خوري و پيچ خوري عالي هستند ولي با وجود تمام مزايا به راحتي در مقابل قارچها دچار مرض لکه آبي يا لکه قرمز ميشوند از استحکام آن مي کاهد. حشرات نيز علاقه زيادي به لانه گزيني و تخم گذاري در آن دارند و بايد توجه داشت که چوبها داراي رگه قرمز به هنگام خشک شدن کاملا تاب بر مي دارند. اين چوب به علت سبکي و ضريب الاستيته بالا از بهترين چوبها براي اسکلت ساختمان هاست. الياف بلند و خمير سفيد آن در کاغذسازي مصرف فراوان دارد. در ايران اين چوب غالبا در صنايع مبلمان استفاده مي شود.
ماهاگوني يا آکاژو :
آکاژوها به دو دسته آکاژوي آمريکايي و آفريقايي تقسيم ميشوند که اغلب آکاژوي آفريقايي در بازار ايران يافت ميشود. نام علمي اين گونه Khaya inveeonsis و از خانواده Miliacea است. نام هاي محلي متفاوتي در کشورهاي مختلف آفريقا دارد. درون چوب قرمز رنگ و برون چوب نازک سفيد مايل به صورتي رنگ دارد. بافت يکدست و وجود پرمگسهاي درخشان و براق که با تغيير جهت نور درخشش متفاوتي دارند از ويژگيهاي شاخص اين چوب است. در مقطع شعاعي نقوش نواري صدفي و در مقاطع مماسي نقوشي متنوع چون موجي، مجعد، جناغي دارد. يکي از پرمصرف ترين چوب هاي دنيا براي تهيه روکش هاي قيمتي است. به دليل همکشيدگي و واکشيدگي کم در هنگام خشک شدن کمتر دچار عيب مي شود. ضربه پذيري خوب، پرداخت عالي، پيچ خوري و ميخ خوري بالا از خصوصيات بارز اين چوب است ولي رنگ پذيري و واکس خوري بايد همراه با بتونه کاري انجام شود. در تهيه روکش و مبلسازي بيشترين مصرف را داراست. به دليل ضربه پذيري و ضريب الاستيسيته بالا در تهيه قايق هاي بادباني و تفريحي مناسب است.لازم به ذکر است که چوبهاي ديگري نيز تحت عنوان آکاژو در بازار ديده ميشوند که اسامي واقعي آنها سيپو، کيسپو و ساپلي است.
ملچ
چوبيبه رنگ قهواي مايل به قرمز است و گاهي اوقات رگه هاي سبز رنگي در آن ديده ميشود. چوبي درشت بافت، نيمه سخت و نيمه سنگين، نسبتا بادوام و در برابر ضربه بادوام ونسبت خمش مقاوم است. از اين چوب بيشتر در ساختمانهاي چوبي، ساخت مبلمان، روكش، قايقسازي، وسايل ورزشي، در و پنجيره و تخته لائي استفاده مي شود .
گردو
چوبي ريز بافت، به رنگ خاكستري مايل به قهواي تيره وداراي نقوش زيبا و نسبتاً با دوام است. اين چوب نيمه سنگين و نيمه سخت و در مقابل فشار، خمش و كشش مقاوم است. از اين چوب بيشتر در كارهاي هنري و تزييني، تهيه روكش،خراطي ساخت مبلمان، ساخت الات موسيقي، قنداق تفنگ، مجسمه سازي، منبت كاري و معرقكاري استفاده مي شود.
چنار
چوبي به رنگ سفيد روشن تا قرمز مايل به قهوه اي است كه لكه هاي قهوه اي صدفي دارد . چوبي است نيمه سخت وسنگين و با دوام كه از آن براي ساخت دربهاي اماكن متبركه، دسته ابزار، صندلي، غربال، صندوق استفاده مي شود.
بلوط
چوبي به رنگ قهوه اي روشن تا تيره، درشت بافت و با دوام است. اين چوب نسبتاً نيمه سخت و نيمه سنگين تا سنگين است و در برابر سايش مقاومت زيادي دارد و بهترين چوب براي پاركت، ساخت مبلمان تهيه روكش، تراورس راه آهن،مدل سازي است.
تبريزي
اين چوب به رنگ سفيد تا كرم روشن است واغلب لكه هاي سياه رنگ و يا قهوه اي دارد. چوبي است نسبتاً نرم، سبك كه دوام زيادي ندارد و كار با آن آسان است. براي ساخت كاغذ سازي، كبريت سازي، جعبه سازي، ادوات كشاورزي از آن استفاده مي شود.
ممرز
چوبي ريز بافت به رنگ سفيد تاسفيد مايل به كرم و سخت و نيمه سنگين است . اين چوب در مقابل ضربه و سايش مقاومت دارد و در كاغذ سازي، تخته خرده چوب سازي، تخته فيبر، واگن سازي، دسته ابزار،چوبهاي تونلي از آن استفاده مي شود.
كاج ايراني )روس)
واژه چوب روسي در بازار چوب ايران به هر نوع چوب سفيد رنگ وارداتي از روسيه تلقي ميشود و کاربردآن هم چندان تفاوتي نمي کند در حاليکه اين چوب سفيد خود شامل گونه هاي کاملا متفاوت چون نراد، نوئل و انواع کاجها مي شوند.
همچنانکه گفته شد يکي از گونه هاي چوبيکه به چوب روسي معروف است Abies يا نراد است که نام رايج آن در دنيا Fir و Sapen است.
اين چوب فاقد درون چوب مشخص و به رنگ سفيد مايل به قرمز، فاقد مجاري صمغي،راست تار، سبک، واکشيدگي و هم کشيدگي کم، قابليت ترک خوردن کم هنگام خشک شدن، بسيارخوش کار، سنباده خوري خوب، ميخ خوري و پيچ خوري عالي هستند ولي با وجود تمام مزايا به راحتي در مقابل قارچها دچار مرض لکه آبي يا لکه قرمز ميشوند از استحکام آن ميکاهد. حشرات نيز علاقه زيادي به لانه گزيني و تخم گذاري در آن دارند و بايد توجه داشت که چوبها داراي رگه قرمز به هنگام خشک شدن کاملا تاب بر مي دارند.
اين چوببه علت سبکي و ضريب الاستيته بالا از بهترين چوبها براي اسکلت ساختمان هاست. الياف بلند و خمير سفيد آن در کاغذسازي مصرف فراوان دارد. در ايران اين چوب غالبا درصنايع مبلمان استفاده مي شود.
نراد
چوبي به رنگ سفيد تا سفيد مايل به كرم تا قهوه اي مايل به صورتي است، راست تار و داراي نقوش زيبايي است. چوبي است سبك، نرم و كم دوام كه كار با آن آسان است و در كارهاي ساختماني، قفسه سازي، بسته بندي از آن استفاده مي شود.
آكونه)گابون(
چوبي است به رنگ صورتي كم رنگ تا پر رنگ، سبك، نرم، ريز بافت و كم دوام كه به خوبي ورقه ورقه مي شود. براي تهيه كاغذ سازي، قايقهاي سبك، و غيره از آن استفاده مي شود.
ساج )تيك(
چوبي است به رنگ قهوه اي طلايي تا قهوه اي پنج پر رنگ با خطهاي سياه كه بسيار سنگين و با دوام است. اين چوب در صنعت كشتي سازي، صنايع ظريف به خصوص خاتم كاري، ساخت ابزار آزمايشگاهي، روكش گيري، قسمتهاي بيروني و داخلي ساختمان موارد مصرف دارد.
چوب آبنوس
آبنوس درخت سياه رنگي است يا چگالي نسبتاً بالا و بسيار خوش بو. تنه داخلي چوب به رنگهاي مختلف زردسفيد تا قهوه اي و سياه ديده مي شود و انواع مختلف چوب ابنوس : ابنوس سياه، آبنوس مرمري يا مرمري آندامان، آبنوس كاكي . آبنوس به دليل سختي و استحكام بالا درخت وسايلي نظير انواع مبلمان، ميز و صندلي ، پيانو مورد استفاده قرار ميگيرد.
چوب افراي سياه
براي ساخت لوازمي هم چون خط كش و دكوراسيون بزرگ استفاده مي شود.
چوب والسا – بالسا
سبك ترين چوب تجاري است داراي سفتي و قابليت فرم دهي فراواني است. و به رنگهاي سفيد تا زرد روشن و قهوه اي ملايم ديده مي شود. از چوب بالسا در ساخت قطعات صنعتي ظريف مانند: ديوار سازي داخل هواپيما، در ساخت ماكت ها ، و آثار هنري استفاده مي شود.
زبان گنجشك)ون(
چوبي است داراي مقاومت و سختي مناسب و داراي قابليت فرم پذيري مناسب. رنگ اين چوب عموماً زرد ملايم است كه براي ساخت كه براي ساخت قطعات چوبي مانند قابو فرم تابلو ها، عصا، راكت تنيس استفاده مي شود.
چوب شمشاد
چوب شمشاد به دليل تراكم بالاي آوند ها و ليفهاي آن داراي چگالي بالا مي باشد. از اين چوب در كارهايي استفاده مانند خاتم كاري و و منبت كاري استفاده مي شود.
چوب لاله درختي
چوبي با بافتهاي نزديك و متراكم و به رنگ زرد وجود دارد و به دليل كيفيت عالي در ساخت انواع مبلمان قيمتي، ظروف چوبي ، جعبه ها ، اسباب بازي و غيره به كار مي رود.
چوب كاج بلسان ( Balsam fir )
چوب كاج بلسان يا چوب نراد كه از خانواده كاج است و به رنگهاي سفيد،قهوه اي، و با رگه هاي صاف و ظريف ديده مي شود و به طور عمده براي خمير كاغذ و جعبه سازي مورد استفاده قرار مي گيرد. اما شيره و صمغ حاصل از اين درخت به عنوان چسب شفاف به كار مي رود و در رنگهاي مختلف روغني از آن استفاده مي شود
مغز چوب
مغز ، که در قسمت مرکزي و وسط ساقه يا شاخه قرار دارد، به صورت يک نوار سياهرنگ قابل تشخيص است. مغز شامل بافتهايي است که در طي اولين سال رشد درخت تشکيل شدهاند.
چوب (زايلم)
قسمت چوب ، يک لايه ضخيم است که در کنار سلولهاي زاينده به صورت حلقههاي متحد المرکز (رويشهاي سالانه) آرايش مييابد. در درخت در حال رشد ، چوب عموما از سلولهاي زنده تشکيل شده است. چوب محکمترين و مقاومترين قسمت تنه براي کارهاي ساختماني است. در جهت برشهاي افقي ، شيره درخت از پوست درخت از ميان نسوج شعاعي عبورميکند و به چوب ميرسد.
نقش نسوج شعاعي در مقاومت چوب بسيار مهم است. در واقع اين نسوج مانند بستهايي هستند که الياف چوب را به همديگر محکم ميکنند و نگاه ميدارند و از خم شدن و از همگسيختگي رشته ميکاهند. به مرور زمان در اطراف مغز چوب ، بافتي از سلولهاي مرده تشکيل ميگردد که چوب پير نام دارد. اين قسمت معمولا از چوب جواني که آن را احاطه کرده است محکمتر ميباشد و حاوي مقاديري رنگ و مواد قليايي است.
در مقطع عرضي درختاني مثل گردو ، آلبالو و نارون ، چوب مرکزي يا چوب پير ديده ميشود. چوب جوان معمولا رنگ روشني دارد، اما چوب پير تيرهتر ميباشد.
لايه زاينده (کامبيوم)
ناحيه کامبيومي ، لايه بسيار نازکي است که شامل سلولهاي زنده ميباشد و بين بافت چوبي اوليه و پوست داخلي (آبکش) قرار دارد. تقسيم سلولي و رشد شعاعي درخت در اين ناحيه صورت ميگيرد. تعداد سلولهايي که توليد ميشوند و به بافت چوبي داخلي ميپيوندند، بيشتر از تعداد سلولهايي است که به طرف آبکش (قسمت خارجي) ميروند. يعني سلولهاي آوند آبکشي کمتر از سلولهاي بافت چوبي تقسيم ميشوند. به اين دليل ، بيشترين حجم درخت را چوب تشکيل ميدهد تا پوست.
رشد درخت
درخت از طريق تقسيم سلولي به دو صورت رشد ميکند: رشد طولي و رشد عرضي (شعاعي). رشد طولي (اوليه) که در اولين فصل سال رخ ميدهد، در انتهاي ساقهها ، شاخهها و ريشه انجام ميشود و نقاط رشد ، داخل جوانهها که در پاييز سال قبل تشکيل شدهاند قرار دارد. رشد عرضي (شعاعي) همانطور که ذکر شد در ناحيه لايه زاينده (کامبيوم) صوت ميگيرد.
پوست
پوست درخت در برابر ضربات و ضايعات مکانيکي از چوب محافظت ميکند. اين قسمت ، از دو لايه تشکيل شده است: لايه بيروني (پوست خارجي) و لايه داخلي (آبکش). لايه نازک پوست داخلي (آبکش) ، انتقال شيره درخت به شاخهها و ذخيره آنها را بر عهده دارد.
تقسيم بندي چوبها
درختان ، متعلق به تيره گياهان بذرده هستند که به دو دسته بازدانگان و نهاندانگان تقسيم ميشوند. سوزنيبرگان (نرم چوبها) به دسته اول و پهن برگان (سخت چوبها) به دسته دوم تعلق دارند.
سخت چوبها
اين دسته ، شامل چوب درختان پهن برگ ميباشد. بافت چوب درختان پهن برگ تنها در زماني که درخت برگ دارد، رشد ميکند. رشد و نمو در بهار شروع ميشود و به مرور در پاييز متوقف ميشود. لذا حلقه ساليانه اين درختان به صورت يکنواخت از چوب بهاره داراي رنگ روشن به طرف چوب پاييزه تيره رنگ تغيير ميکند. نام سخت چوبها ، بدليل نوع بافت آنها است و دليل بر سختتر بودن کليه چوبهاي اين دسته نميباشد.
برخي از درختان پهن برگ عبارتند از: گردو ، انجير ، بلوط ، چنار ، راش ، تبريزي ، سپيدار و افرا. از جمله موارد استفاده از اين نوع چوبها ، ساخت مبلمان ، در و پنجره و نازک کاري در ساختمان ميباشد.
نرم چوبها
شامل چوب درختان سوزني برگ است. بافت چوب درختان سوزني برگ در طول سال ، زمان رشد بيشتري دارد اين نوع درختان در بهار و تابستان با شدت بيشتري رشد ميکنند و سپس تا پايان فصل سرما اين رشد و نمو به کندي ميگرايد و به آرامي ادامه پيدا ميکند. به اين دليل ، چوب پاييزه و بهاره در حلقه ساليانه براحتي از يکديگر تميز داده ميشود و رنگ آنها اين مساله را مشخص ميکند.
در فصل بهار ، بدليل وجود آب فراوان و خاک سرشار از مواد غذايي موجب ميشود که سلولهاي پهن با ديواره نازک تشکيل شوند و بافتي متخلخل و نسبتا کمرنگ بوجود آورند. اما با کاهش سرعت رشد در اواخر تابستان ، چوب پاييزه شکل ميگردد که متشکل از الياف ديواره ضخيم است و به ساقه مقاومت و استحکام مکانيکي ميدهد و فشردهتر ، تيرهتر و مقاومتر از چوب بهاره ميباشد.
ريز ساختار چوب
ترکيبات تشکيل دهنده سلول چوب عبارتند از: کربوهيدراتها ، ليگنين ، مواد استخراجي ، ترکيبات معدني.
کوبوهيدراتها
کربوهيدراتهاي موجود در چوب ، عمدتا از سلولز و هميسلولزها تشکيل شده است.
سلولز
سلولز ، جزء اصلي چوب است. در اغلب گونهها در حدود 40 تا 45% چوب خشک ، سلولز است. سلولز يک هوموپلي ساکاريد تشکيل شده از واحدهاي گلوکز است. مولکولهاي سلولز ، کاملا خطي هستند و تمايل شديد به تشکيل پيوندهاي هيدروژني بين مولکولي دارند. در نتيجه ، دستههايي از مولکولهاي سلولز با يکديگر مجتمع ميشوند و زيرليفچه ها را تشکيل ميدهند. از تجمع زيرليفچهها و از تجمع ليفچهها ، ليف سلولزي تشکيل ميشود.
بر اثر همين ساختار ليفي و پيوندهاي هيدروژني محکم ، سلولز از مقاومت کششي بالايي برخوردار است و در اغلب حلالها ، نامحول ميباشد.
• هميسلولزها: هميسلولزها ، هتروساکاريدهايي هستند که معمولا بين 20 تا 30% نسبت وزني چوب خشک را تشکيل ميدهند و همچون سلولز به عنوان ماده ساختماني در ديواره سلول عمل ميکنند. در اثر اسيد ، بسادگي به اجزاي تکپاري خود آبکافت ميشوند. هميسلولزهاي سوزني برگان عبارتند از: گالاکتوگلوکامانان ، آرابينوگلوکورونوزايلان ، آرابينوگالاکتان ، نشاسته و مواد پکتيکي.
هميسلولزهاي پهن برگان عبارتند از: گلوکورونوزايلان ، گلوکومانان ، نشاسته و مواد پکتيکي.
ليگنينها
ليگنين ، بسپاري متشکل از واحدهاي فنيل پروپان است و با اتصالهايي از نوع اتصالهاي استري يا اتري گليکوزيدي با کربوهيدراتها ، پيوند برقرار ميکنند. پس از خارج ساختن پلي ساکاريدها به وسيله آبکافت از چوب عاري از مواد استخراجي و عصاره اي ، ليگنين به صورت توده نامحلولي باقي ميماند. همچنين ميتوان ليگنين را آبکافت کرد و از چوب خارج نمود يا آن را به به مشتقات محلول تبديل کرد.
مواد استخراجي
تعداد زيادي از اجزاي شيميايي موجود در چوب که در کل بخش کوچکي را تشکيل ميدهند، در حلالهاي آلي خنثي يا در آب انحلال پذيرند. اين اجزا را مواد استخراجي ميگويند. در ترشحات بيرون زده از درخت که بر اثر آسيبهاي مکانيکي يا حمله حشرات و قارچها تراوش ميکنند نيز ترکيبهاي مشابهي مشاهده ميشود. مواد استخراجي را به دو دسته چربي دوست و آب دوست تقسيم ميکنند و غالبا اصطلاح "رزين" را براي مجموعه عصاره هاي چربي دوست (به استثناي فنلها) قابل حل در حلالهاي غير قطبي و غير قابل حل در آب بکار ميبرند.
ترکيبهاي عصارهاي ، مواد اوليه خام ارزشمندي در ساخت مواد شيميايي بشمار ميآيند و در فرايندهاي توليد خمير و کاغذ هم تاثيرگذار ميباشند. براي ادامه اعمال بيولوژيک درخت ، انواع مواد عصارهاي مورد نياز است. به عنوان مثال ، چربيها منبعانرژي سلولهاي چوب هستند در حالي که ترپنوئيدها ، اسيدهاي رزيني و مواد فنلي ، چوب را در برابر آسيبهاي بيولوژيکي يا حمله حشرات محافظت ميکنند.
اندکي يون هاي فلزي ، معمولا بخش عاملي آنزيمها را که در بيوسنتز به عنوان کاتاليزور عمل ميکنند، تشکيل ميدهند. مواد استخراجي چوب عبارتند از:
• ترپنوييدها و استروييدها: که در کانالهاي رزيني يافت ميشوند.
• چربيها و مومها: در سلولهاي پارانشيم پره چوبي يافت ميشوند.
• عصارههاي فنلي: عمدتا در چوب درون و در پوست متمرکزند.
• ترکيبهاي معدني چوب: چوب داراي اندکي ترکيبهاي معدني است که به صورت خاکستر اندازه گيري ميشود و به ندرت از 1% نسبت به وزن چوب خشک تجاوز ميکند. خاکستر ، معمولا شامل نمکهايي از قبيل کربناتها ، سيليکاتها ، اگزالاتها و فسفاتهاست. فراوانترين يونهاي فلزي در خاکستر عبارتند از: کلسيم ، پتاسيم و منيزيم. مقدار يونهاي فلزات آهن و منگنز در حدود 110ppm است و مقدار يونهاي ساير فلزات حتي کمتر از 10ppm است.
تبديل شيميايي چوب
مواد شيميايي حاصل از چوب را بسته به منشاء آنها و فنون جداسازي و فراورش آنها ميتوان به چند گروه تقسيم کرد.
فراورده هاي حاصل از استخراج
بيشتر مواد غير ساختاري (غير پليمري) چوب را با استفاده از استخراج به کمک حلالهاي مناسب يا تيغ زدن و جمع آوري رزين ميتوان بدست آورد. مواد استخراجي را ميتوان مستقيما بکار برد يا پس از جداسازي و تبديل شيميايي به انواع فراوردههاي با ارزش افزوده مطلوب تبديل کرد. از فراوردههاي مواد استخراجي ، موارد زير را ميتوان نام برد:
• اولئورزين:فراورده هاي اصلي اولئورزين شامل تربانتين (متشکل از ترپنوييدها) و روزين (مخلوطي از اسيدهاي رزيني) است. تربانتين عمدتا به عنوان حلال براي ساخت انواع جلا و رنگ براي ساخت مواد شيميايي و توليد رزينهاي پليترپن کاربرد دارد که اين رزينها در توليد چسبهاي حساس به فشار و چسب حرارتي و موارد مشابه به مصرف ميشود. از کاربردهاي دوزين عبارتند از: در صنعت آهاردهي ، امولسيون کننده هاي بسپارش ، انواع چسبها و افزودنيها به مرکب چاپ.
• مومها و استروييدها:مومها عمدتا مخلوطي از استرهاي الکلهاي آليفاتيک و اسيدهاي چرب هستند و به منظورهاي مختلف از قبيل چسباننده يا جايگزين واکس کربن بکار ميرود.
• ترکيبهاي فنلي:مهمترين ترکيبهاي فنلي ، فلاونوييدها و تاننهاي متراکم (کندانسه) ميباشند و کاربردهاي فراواني در صنايع تغذيه و دباغي چرم و چسبسازي دارند.
• لاستيک طبيعي ، گوتاپرشار بالاتا: که همگي بسپارهايي از واحدهاي ايزوپرني هستند.
فراورده هاي هيدروليز (آبکافت)
پلي ساکاريدهاي چوب را با هيدروليزي اسيدي يا هيدروليز آنزيمي و يا با روش تخمير به مونوساکاريدها آبکافت ميکنند که اين مونوساکاريدها (قندها) به انواع ترکيبات شيميايي قابل تبديل هستند.
• تبديل حرارتي:تبديل گرمايي چوب در دماهاي بالا به دو روش پيروليز (تقطير چوب) و گازسازي صورت ميگيرد. در فرايند پيروليز ، مهمترين فراورده ، زغال است. اما مقداري گاز و قطران نيز تشکيل ميشود. از تقطير حاصل از پيروليز ، آلدهيدها ، کتونها ، اسيدها و استرها ، انواع فنولها از جمله کروزول و نيز مواد تيرهمانند بدست ميآيند و گازهاي حاصل از تقطير معمولا شامل دياکسيد کربن ، مونوکسيد کربن ، هيدروژن ، متان و ساير هيدروکربنها ميباشد.
در روش گاز سازي ، تبديل چوب به گاز در اثر تجزيه حرارتي آن بوسيله سوزاندن نسبي انجام ميگيرد و گاز حاصل ، محتوي هيدروژن ، کربن مونوکسيد ، کربن دياکسيد ، متان و آب است. اين گاز را مي توان مستقيما به عنوان سوخت مصرف کرد يا آن را به انواع فراورده هاي شيميايي بويژه متانول و آمونياک تبديل نمود.
خواص فيزيکي چوب
• قابليت هدايت حرارتي چوب کم است و به اين دليل ، براي ساختن عايقهاي حرارتي مناسب است.
• گرماي ويژه چوب خيلي زياد است و به همين دليل ، در برابر خورشيد و تابش آن برخلاف فلزات سطحش سوزاننده نيست و در محيطهاي بسيار سرد يخ نميزند.
• چوب ، به علت قابليت ارتجاعي قادر به تقويت اصوات ميباشد و انتشار صوت در چوب در جهات مختلف متفاوت است.
• چوبهاي سبک ، اصوات را بهتر جذب ميکنند و هر چه سطح چوب نامنظمتر و مرطوبتر باشد، خاصيت عايق بودن آن در برابر صدا بيشتر است.
• ميزان هدايت الکتريکي چوب وابسته به درصد رطوبت چوب ميباشد و بطور کلي ، چوبهاي خشک ، عايق جريان برق هستند.
کاربردهاي چوب
در سطح جهاني ، چوب يک ماده خام فراوان و تجديد شونده است که براي توليد انرژي و مواد شيميايي بکار ميرود. چوب همواره نقش مهمي را در توليد انواع وسايل به عهده داشته است که به مرور زمان ، اکثر آنها با مواد پتروشيميايي جايگزين شده است. با وجود اهميتي که مواد پتروشيميايي دارند، نبايد فراموش کرد که منابع نفتي و فسيلي پايان پذيرند و قيمت آنها رو به افزايش است.
به علاوه ، نگرانيهاي زيست محيطي سبب شده است که به چوب و تبديل شيميايي آن به انواع سوخت و مواد شيميايي ، توجه بيشتري بشود. در صنايع و موارد گسترده و گوناگوني کاربرد دارد، مانند: کشتي سازي ، هواپيما سازي ، صنعت حمل و نقل و بسته بندي ، کاغذ سازي ، ابريشم و چرم مصنوعي ، پارچه بافي ، فيلم سازي ، ساخت ابزار موسيقي و... .
چوب به عنوان يکي از مصالح ساختماني در کليه امور قابل استفاده مباشد و به علت برخورداري از تاب مناسب فشاري و کششي ، از آن علاوه بر مصارف روزمره ، براي ساختن پلها و اعضاي طاقهاي پوسته اي نيز استفاده ميشود. چوب در تزئينات داخلي و خارجي ، به عنوان يکي از بهترين و زيباترين مصالح طبيعي به طراحان کمک شاياني ميکند.
انواع چوب جهت توليد آتش
چوب سخت
عموماً چوبهاي سخت به خوبي و به آرامي ميسوزند و ذغالهاي بادوامي را به جا ميگذارند. درختهاي آنها پهن برگ هستند. برگ اکثر آنها در پاييز مي ريزد. چوبهاي سخت لزوماً هميشه محکمتر و مقاومتر از چوبهاي نرم نيستند.
چوب نرم
آتش توليد شده آنها داراي حرارت زيادي است ولي عمر کوتاه دارد. اين درختها برگهاي سوزني دارند. اکثراً هميشه سبز هستند (در پاييز برگهايشان نمي ريزد)، البته غير از انواع کاج اروپايي، سرو و سياه کاج با ميوه هاي مخروطي شکل.
چوب مناسب آتش
بايد از موارد زير اطلاع حاصل کنيد:
حرارت توليدي انواع مختلفي از چوبها هر چوب سبز و تازه چگونه ميسوزد؟
ذغال کداميک بادوام بوده و چه چوبي سريعاً به خاکستر تبديل ميشود؟
آتش گرفتن چه چوبي با جرقه همراه است؟
اين امر ميتواند باعث سوراخ شدن کيسه خواب، لباسها و چادر شده و يا منجر به آتش سوزي در جنگل شود.
خشکاندن چوب
از قطعه قطعه کردن يک درخت سبز و زنده چوب سبز بدست مي آيد. يعني هنوز شيره گياهي در سلولهاي آنها وجود دارد. و وقتي که اين چوبها خشک ميشوند به آنها کنده گفته ميشود که اين نوع چوب معمولاً آتش بهتري ايجاد ميکند. زمان خشک شدن چوب هر درخت به سن درخت هنگام قطع شدن (درختان پيرتر شيره کمتري دارند)، فصل بريده شدن و آب و هواي منطقه رشد درخت بستگي دارد. مدت زمان متوسط براي خشکاندن چوب درختان سيب، بلوط و گردوي آمريکايي تقريباً يک سال و (زير تابش نور خورشيد تنها چند ماه) ميباشد.
چوب سبز: اين چوبها هنوز خشک نشده اند. همه چوبها خاصيت خشک شدن را ندارند پس نميتوان از آنها به عنوان سوخت استفاده کرد. از چوبهاي سبز ميتوان به عنوان بازتابنده و يا محافظ ظروف استفاده کرد.
چوب خشک:
انقباض سبب ميشود اين چوبها از مرکز دچار ترک خوردگي شوند ولي اين مسئله به اين معني نيست که الزاماً راحت تر تکه تکه ميشوند. خاصيت تکه تکه شدن هر چوب به مشخصات آن برمي گردد.
چرا چوب ميسوزد؟ ... تغييرات شيميايي
براي اينکه مقادير مختلف چوب بسوزد به ميزان کافي اکسيژن و حرارت کافي نياز هست. درصورت فقدان يکي از اين عوامل چوب آتش نخواهد گرفت. ميزان اکسيژن مورد نياز و دماي مورد نياز بنا به نوع چوب متغير است. تغيير و تحولات شيميايي در داخل چوب، در غياب اکسيژن و با درجه حرارت بالا اتفاق مي افتد که درنتيجه چوب شکسته شده، گازهايي آزاد ميشوند که باعث آتش گرفتن بيشتر چوب ميشود. هرچه درجه حرارت بيشتر باشد ميزان گازهاي توليدي بيشتر است.
چوبهايي که به آتش اضافه ميشوند، قبل از آتش گرفتن به دماي 282 سانتيگراد ميرسند. درعين حال تحولات دروني شيميايي گازهاي ذکر شده را آزاد کرده و درنتيجه چوبها آتش ميگيرند. گازها براي سوختن اکسيژن کافي و درجه حرارت 537 درجه سانتيگراد. يک جرقه براي شعله ور شدن اين گازها کافيست.
ذغال سنگ
ذغال سنگ انباشته اي از باقيمانده گياهان است که هزاران سال در باتلاقها و لجنزارها روي هم جمع شده اند. کمبود اکسيژن مانع تجزيه کامل باقيمانده گياهان ميشود. ذغال سنگ را ميتوان با تراشيدن، مانند قالبهاي برفي، از زمين جدا نمود. در طول زمان استخراج (برداشت ذغال سنگ) به سرعت خشک شده و قابل استفاده ميشود. در مناطق مختلف دردسترس است. از آن براي ساختن آتش، به خصوص در زمانهاي گذشته، استفاده ميکردند.
انتخاب صحيح چوب جهت درست کردن آتش
چوبهاي نرم وقتي که خوب خشک شوند به عنوان سوخت براي پخت و پز استفاده ميشوند. به راحتي مي شکنند و خراش برميدارند و زود آتش ميگيرند. چوبهايي که کنار نهرها و رودها ميرويند از اين دسته هستند. پس از چوبهاي شناوري که از آب ميگيريم ميتوان به عنوان سوخت استفاده کرد.
چوبهاي نرم کاج سفيد، به سرعت آتش گرفته و سريع خاموش ميشوند.
سياه کاج
انواع کاج ميلاد يک سوخت ضعيف است و از آن به عنوان آتش گير استفاده ميشود، شعله اوليه آن براي درست کردن آتش مناسب است.
انواع کاج سياه وقتي که خشک هستند بسيار زود آتش ميگيرند، ولي موقعي که خيس هستند به سختي آتش ميگيرند.
انواع کاج زرد خوب ميسوزند چون شيره داخلي آنها به جاي اينکه مايع باشد حالت صمغي دارد.
بلوط قرمز براي سوخت بايد از تکه هاي کوچک آن استفاده کرد.
اقاقيا، شاه توت جهت انبار کردن مناسب است، به راحتي بريده ميشود و وقتي که سبز است به راحتي ميشکند، شاخه هاي نازک آن به خوبي ميشکند و به آرامي ميسوزد.
زبان گنجشک به راحتي بريده ميشود، براي حمل نسبت به سايز چوبهاي سخت سبکتر است، خشک آن به خوبي آتش ميگيرد شعله آن آبي و با دوام است.
خيار و شاه بلوط هندي خشک آن سوخت خوبي است و نمي شکند.
سپيدار شمالي خشک آن حرارت بالايي دارد و تقريباً دود نميکند، بادوام است. لوازم پخت و پز را سياه نميکند پس مناسب اين کار است.
توسکا به آساني آتش ميگيرد ولي دوام ندارد.
نارون سفيد و قرمز آتش آنها بسيار ضعيف است.
روش چيدن چوبها براي داشتن آتش ايده آل
اگر چوبها به هم نزديک باشند: در اين حالت آتش دچار کمبود هوا ميشود و درجه حرارت افت کرده و خاموش ميشود. دميدن هوا و حد فاصل بين چوبها به بقاي آتش کمک ميکند. اگر چوبها را روي صفحه فلزي مشبکي قرار دهيم عبور هوا از زير اين شبکه باعث شعله ور شدن دوباره چوبها ميشود.
فاصله مناسب: تعادل مناسب بين هوا و حرارت باعث ميشود آتش خوبي داشته باشيم. هر چه چوبها بهتر بسوزند، فضاي بين آنها بيشتر ميشود و بايد کم کم چوبها را به هم نزديکتر کنيم و در مواقعي هم تعداد چوبها را بيشتر کنيم تا آتش خاموش نشود.
تکه تکه کردن چوب: چوبهاي تکه تکه شده براي افروختن آتش بسيار مناسب هستند زيرا به راحتي آتش گرفته و به راحتي مي سوزند.
فاصله زياد: در اين حالت گرماي آتش از بين ميرود، چون درجه حرارت براي يک آتش خوب مناسب نيست و آتش به تدريج خاموش ميشود.
ذغال يا چوب؟
مزاياي چوب: راحت تر ميسوزد، به راحتي حمل ميشود. تميزتر است و بوي حاصل از آتش آن بسيار مطبوع است.
مزاياي ذغال: نسبت به حرارت و گرمايي که ميدهد جاي کمتري را ميگيرد و حجم مشخصي از آن به مدت زيادي ميسوزد. حرارت آن خيلي هدر نمي رود، لذا توصيه ميشود براي ايجاد حرارتي ملايم و يکنواخت از ذغال استفاده شود.
ذغال چوب
ذغال چوب حرارت بالايي دارد. دود نميکند و کمترين وزن را به عنوان سوخت داراست. چوبي که در مجاورت هواي مناسب بسوزد کاملاً آتش ميگيرد و اگر هوا محدود شود، دود نميکند. در اين مواقع آتش به اصطلاح خفه شده و چوب به ذغال تبديل ميشود. براي درست کردن ذغال، چوبها را به صورت متراکم و درون گودالي قرار دهيد سپس روي آن را با خاک بپوشانيد و از چند جاي مختلف آنها را آتش بزنيد و با محدود کردن هوا سعي کنيد آتش ملايم شود. در دماي 500 فارنهايت (260 سانتي گراد) فرايندهاي شيميايي باعث ميشود که درجه حرارت چوبهاي درحال سوختن افزايش يابد که اين امر مصرف هواي اطراف چوبها را بالا برده و کم کم آنها را به کربن تبديل ميکند. اين روند شايد روزها طول بکشد، که البته به سوخت مصرفي براي سوزاندن چوبها بستگي دارد. پس از اتمام فرآيند ذغالها را در همان گودال سرپوشيده نگهداري ميکنيم چون در مجاورت هوا امکان دارد دوباره شعله ور شوند و به خاکستر تبديل شوند. کيفيت اين نوع ذغال بستگي به نوع چوب مصرفي اوليه دارد.
حمل چوبهاي نيم سوز
درصورت نبودن کبريت ميتوان براي روشن کردن آتش از چوبهاي نيم سوز استفاده کرد. محفظه هايي که براي اين کار ميتوان استفاده کرد: قوطي حلبي، شاخ حيوانات، محفظه هاي ساخته شده از پوست درختان و يا جعبه اي از چوب سخت درختان. براي اين کار محفظه را با خاک نرم پوشانده و روي آن را با خاک برگ بپوشانيد. هر از چند گاهي چوبهاي نيم سوز را بررسي کنيد و درصورت نياز آنها را بدهيد تا از شدت افروختگي آنها کاسته نشود. اگر به خوبي از آنها نگهداري کنيد شايد بتوانيد تا چندين روز چوبها را با خود حمل کنيد.
خاک برگهاي روي چوبها مانع رسيدن هوا به چوبها ميشود از جهتي مقداري هوا بايد به اين نيمسوزها برسد و اگر نه به زودي خاموش ميشوند.
چوبهاي پوسيده
انرژي ذخيره شده در چوبهاي پوسيده کاهش مي يابد. چوبهاي پوسيده خشک به سرعت آتش گرفته و مي سوزند ولي حرارت آنها محدود است. از تراشه هاي روي چوبهاي پوسيده ميتوان به عنوان آتش گيرانه استفاده نمود. فرآيند پوسيدن توسط قارچ، با کمک اکسيژن هوا، رطوبت و دماي 60 تا 90 درجه فارنهايت صورت ميگيرد. چوبهاي کاربردي در منازل به دليل خشک بودن نميپوسند.
منابع :
انواع چوب http://www.irandeserts.com
آشنايي با انواع چوب http://www.tecwood.blogfa.com
چوب http://fa.wikipedia.org
شيمي چوب http://daneshnameh.roshd.ir
انواع چوب http://www.vania-jungle.com/الف