جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
نقش حسابداري و اهميت آن
-(11 Body) 
نقش حسابداري و اهميت آن
Visitor 894
Category: دنياي فن آوري

چكيده

در دنياي امروز كه هر روز شكل تازه اي از ارتباطات اقتصادي به وجود مي‌آيد و افراد و شركتها و مؤسسات با يكديگر در ارتباط مي‌باشند و تغييرات مالي آنها بر يكديگر تأثير دارد و روز به روز اين فعاليت‌ها پيچيده‌تر مي‌شود اين عوامل باعث مي شود كه نقش حسابداري به عنوان فراهم كنندگان اطلاعات مالي با استفاده از استانداردهاي حسابداري براي استفاده كنندگان بيشتر مشخص گردد. نياز روز افزون موسسات و سازمانها به اطلاعات صحيح و بهنگام جهت بكارگيري در فرآيند تصميم گيري مديران، مقوله‌اي اجتناب ناپذير است. در اين راستا سيستم اطلاعات مديريت منبع اصلي ارائه اطلاعات بشمار مي‌آيد. سيستم اطلاعات حسابداري به عنوان مهمترين زير مجموعه اين سيستم، اطلاعات مالي متنوعي را در اختيار استفاده كنندگان اين نوع اطلاعات، خصوصا " مديران هر سازمان" قرار مي دهد. به طور كلي اطلاعات حسابداري بايستي از ويژگي‌هاي خاصي برخوردار باشد تا در فرآيند تصميم گيري مورد استفاده قرار گيرد. ويژگي‌هاي كيفي اين گونه اطلاعات نظير مربوط بودن، و قابليت اتكاء از جمله خصيصه‌هايي است كه بر ميزان بكار گيري اطلاعات به‌موقع (بهنگام) تأثير مي گذارد. در اين مفاله مختصري در مورد تعاريف حسابداري و تاريخچه و انواع مختلف حسابداري و اهميت آن بحث شده است.

مقدمه:

حسابداري يا به تعبيري زبان تجارت روشهايي است قراردادي که توسط استادان ، کارشناسان و يا انجمنهاي حرفه اي حسابداران تدوين گرديده است و به تدريج مورد قبول همگان قرارگرفته است و قابل تصحيح و تغيير مي باشد. براي حسابداري تعاريف گوناگوني عنوان شده است که از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره کرد :
فرآيند تشخيص، اندازه گيري و گزارش اطلاعات اقتصادي که براي استفاده کنندگان اطلاعات مزبور امکان قضاوت و تصميم گيريهاي آگاهانه را فراهم مي سازد.
حسابداري عبارتست از خدمتي که با فراهم کردن اطلاعات مالي مورد نياز مديران، پرداخت کنندگان ماليات، اداره کنندگان و سايرين جهت تصميم گيريهاي آگاهانه انجام مي پذيرد.
حسابداري عبارتست از فن تفسير، اندازه گيري و توصيف فعاليتهاي اقتصادي. در حسابداري هدف بر اين قرار گرفته است که با بنيانگذاري يکسري ضوابط و قراردادها اطلاعات لازم را براي حل مسايل مالي يک موسسه بدست آوريم .

چرتكه يكي از قديمي ترين ابزار حسابداري

ويژگي هاي كيفي اطلاعات حسابداري براي استفاده كنندگان برون سازماني

اطلاعات حسابداري كه به تصميم گيرندگان برون سازماني ارايه مي‌شود در قالب گزارش‌ها و صورت‌هاي مالي است كه شامل صورتحساب سود و زيان، ترازنامه و صورت جريان وجوه نقد است كه به علت نقش نداشتن استفاده‌كنندگان در تهيه اين گزارش‌ها، مجامع دولتي و موسسات علمي و حرفه‌اي حسابداري، واحدهاي گزارشگر را به رعايت اصول و استانداردها موظف مي كنند، تا استفاده كنندگان با اعتماد كامل، اين نوع اطلاعات و گزارش‌ها را براي تصميم گيري مورد استفاده قرار دهند. همچنين اين گزارش‌ها و اطلاعات بايد از ويژگي‌هاي كيفي خاصي برخوردار باشند تا براي تصميم‌گيري، مفيد و قابل استفاده باشند. براي مثال :
مربوط بودن- مربوط بودن يكي از ويژگي‌هاي مهم اطلاعات حسابداري است. كليه اطلاعاتي را كه در تصميم گيري نسبت به يك مساله موثر واقع شود، اطلاعات مربوط مي‌نامند. بنابراين، مربوط بودن را مي‌توان در قالب تأثير اطلاعات حسابداري بر تصميم‌هاي استفاده كنندگان در مورد ارزيابي نتايج رويدادهاي گذشته و پيش بيني آثار رويدادهاي فعلي يا آتي و يا اصلاح انتظارات آنان بيان كرد. اگرچه اين ويژگي در تهيه گزارش‌هاي برون سازماني و درون سازماني اهميت زيادي دارد، اما اهميت آن در بررسي‌هاي درون سازماني بيشتر است.
به موقع بودن_ به موقع بودن به مفهوم آن است كه اطلاعات حسابداري در زمان مناسب در دسترس استفاده كنندگان قرار گيرد. زيرا بسياري از انواع اطلاعات به ويژه اطلاعات مالي، با گذشت زمان به سرعت ارزش و فايده خود را از دست مي‌دهند. ويژگي به‌موقع بودن اطلاعات، در مورد گزارش‌هاي درون سازماني به مراتب از اهميت بيشتري برخوردار است، زيرا اين‌گونه اطلاعات، اغلب براي كنترل و اعمال نظارت بر عمليات روزانه به كار مي‌رود.
اهميت –اهميت به اين مفهوم به كار مي‌رود كه اطلاعات حسابداري بايد به صورت خلاصه از انبوه اطلاعات، استخراج و ارايه گردد به نحوي كه براي استفاده كنندگان معنا داشته باشد. اطلاعات بيش از حد متعارف ارايه شود اطلاعات مرتبط با تصميم گيري، در ميان انبوه اطلاعات گم خواهد شد و استفاده كنندگان نخواهد توانست تصميم گيري صحيحي انجام دهند. به عبارت ديگر همان گونه كه اطلاعات كم موجب مي گردد كه پيش‌بيني و تصميم‌گيري صحيحي انجام نگردد اطلاعات با جزييات زياد و غير مهم نيز، تصميم‌گيري را مشكل خواهد كرد. بنابراين( اهميت) محدوديت گزينش اطلاعات قابل افشا را ايجاد مي‌كند.
قابل مقايسه بودن_قابل مقايسه بودن به اين معناست كه اطلاعت تهيه شده در يك شركت يا شركت‌هاي متفاوت بر اساس اصول، روش‌هاي حسابداري، طبقه‌بندي، نحوه افشاي حقايق و چارچوب مشابه ارايه شود تا خصوصيات مشابه آنها، مقايسه آنها را امكان‌پذير سازد.
صحيح بودن-صحيح بودن به معناي ارايه واقعيت‌ها در قالب كميت‌هاي قابل اندازه گيري با دقت كافي است.براي اين‌كار لازم است حسابداران بدانند چه چيزي را اندازه‌گيري مي كنند كه نشان‌‌دهنده موضوع مورد سنجش و اندازه گيري است.

سيستم هاي حسابداري در ايران

تاريخ پيدايش سيستم هاي حسابداري بي ارتباط با تاريخ تكوين حسابداري نيست چرا كه هركجا در مورد روش ارائه اطلاعات مالي و نحوه تهيه گزارشات صحبت شود، گوينده جهت انتقال نظريات خود ناچار از استفاده از مثال ها و ناگزير از استناد به روش هايي است كه مجموعه اين روش ها و سليقه ها در حقيقت نشان دهنده سيستم خاصي از حسابداري در صنعت يا بخش اقتصادي مورد نظر است.
حتي اساتيد صاحب نظر حسابداري نيز در كتاب هاي خود (به خصوص در كتب حسابداري مديريت و شعبات آن مانند حسابداري صنعتي) سيستم هاي خاصي از حسابداري را به عنوان دانش يا فن حسابداري مطرح كرده و ناخودآگاه از روش يا سليقه خاصي به عنوان اصل و اساس ياد كرده و از آن دفاع نموده اند. حسابداري را در اصل يك سيستم اطلاعاتي مي دانند و اما قدمت حسابداري و يا بهتر بگوييم سيستم حسابداري به زماني مربوط مي شود كه انسان اوليه با شمارش آشنا شد.
آثار تاريخي به دست آمده از تمدن هاي باستاني نشان مي دهد كه در حكومت هاي نخستين و حتي قبايل و اقوام اوليه نيز براي ثبت اطلاعات مربوط به مبادلات تجاري و گرفتن ماليات و طرح و پرداخت مخارج حكومتي، روش هايي ابداع شده كه اگر شباهتي با حسابداري امروز ندارد ولي نشان از قدمت و سابقه تاريخي اين رشته از دانش اجتماعي بشر دارد.
با وجود اين سابقه طولاني، عمر حسابداري نوين به قرون وسطي و انقلاب صنعتي در اروپا محدود مي شود. عصري كه افزايش چشمگير توليدات صنعتي، رونق مبادلات تجاري و تولد موسسات و شركت هاي بزرگ را به ارمغان آورد. از اين تاريخ بود كه ديگر اداره كنندگان موسسات و شركت ها لزوماً صاحبان آن نبودند.
سرمايه گذاران نگران اندوخته هايشان، مديران در انديشه ارزيابي عملكردهاي خود و دولت ها در فكر تامين مخارج اداره مملكت و بانك ها و موسسات اعتباري نگران وصول مطالباتشان، همه و همه نيازمند اطلاعاتي بودند كه فراهم كردن آنها با روش هاي قبلي ممكن نبود و اين عوامل باعث ابداع روش ها، پذيرفتن قراردادها و اصول و موازيني شد كه تدوين اين اصول و روش ها، حسابداري نوين را پايه گذاري كرد. بررسي تحولات سيستم هاي حسابداري در ايران خود نيازمند تحقيقي پردامنه است و آنچه در اين رساله به آن پرداخته شده، مروري بر مقالات و نوشته هايي است كه در اين زمينه انتشار يافته و در دسترس بوده است.

معرفي رشته حسابداري و فوايد آن

تعاريف و كليات

حسابداري يك سيستم است كه در آن فرايند جمع آوري، طبقه بندي ، ثبت ، خلاصه كردن اطلاعات و تهيه گزارش هاي مالي و صورتهاي حسابداري در شكل ها و مدل هاي خاص انجام مي‌گيرد . تا افراد ذينفع درون سازماني مثل مديران و يا برون سازماني مثل بانكها ، دولت و ... بتوانند از اين اطلاعات استفاده كنند.
حسابداري به عنوان يك نظام پردازش اطلاعات ، داده‌هاي خام مالي را دريافت نموده آنها را به نظم در مي‌آورد . محصول نهايي نظام حسابداري گزارش ها و صورت هاي مالي است كه مبناي تصميم گيري اشخاص ذينفع ( مديران ، سرمايه گذاران ، دولت و ... ) قرار مي‌گيرد .
حسابداري به عنوان يك نظام پردازش اطلاعات، داده‌هاي خام مالي را دريافت نموده، آنها را به نظم در مي‌آورد.
محصول نهايي نظام حسابداري گزارش‌ها و صورت‌هاي مالي است كه مبناي تصميم‌گيري اشخاص ذي‌نفع (مديران ، سرمايه‌گذاران ، دولت و …) قرار مي‌گيرد.

ابزار و مفاهيم پايه حسابداري

• حساب
• دوره مالي
• دفتر روزنامه
• دفتر کل
• دفتر معين
• درآمد
• هزينه
• سرمايه
• دارايي
• بدهي
• سند حسابداري

حساب (حسابداري )

براي اينکه در هر زمان وضعيت مربوط به هر يک از اقلام حسابداري مشخص باشد ، آن قلم و کليه تغييرات مربوط به آن در يک صفحه يا کارت به طور جداگانه نوشته مي شود که به آن حساب مي گويند . هر حساب شامل سه بخش مي باشد که بخش اول عنوان حساب ، بخش دوم طرف بدهکار و بخش سوم طرف بستانکار است .
عنوان حساب که مشخص مي نمايد اطلاعات مندرج در آن حساب متعلق به کداميک از اقلام دارايي ، بدهي ، حقوق صاحبان سرمايه ، درآمد و هزينه مي باشد.
طرف راست حساب که در اصطلاح حسابداري آن را طرف بدهکار مي نامند و طرف چپ حساب که در اصطلاح حسابداري آن را طرف بستانکار مي نامند . در اصطلاح حسابداري ثبت رقمي در سمت راست يک حساب را بدهکار کردن و ثبت رقمي در سمت چپ حساب را بستانکار کردن آن حساب مي گويند .
ساده ترين شکل حساب به دليل شباهتي که با حرف لاتين ( T ) دارد به نام
" شکل تي " خوانده مي شود که يک فرم ابتدايي مي باشد و فقط توسط حسابداران به منظور تجزيه و تحليل مسايل حسابداري و نيز توسط استادان در هنگام تدريس درس حسابداري مورد استفاده قرار مي گيرد و الا در واحد هاي اقتصادي فرمهاي کامل چاپي که داراي ستونهاي متعدد مي باشند به صورت اوراق جداگانه يا دفتر به کار مي رود .
حسابهاي موجود در يک موسسه را از جهتي مي توان به سه دسته تقسيم نمود :

حسابهاي دائمي

/b> اين حسابها همانطوري که از نامشان پيداست ، دائمي هستند . يعني ، فقط مربوط به يک دوره مالي نبوده ، مانده آنها به دوره مالي بعد انتقال مي يابد . حسابهاي ترازنامه ، از نوع حسابهاي دائمي مي باشند . در پايان هر دوره مالي ، حسابهاي دائمي مانده گيري مي شوند . سپس مانده هاي جديد در ترازنامه پايان دوره منعکس گرديده ، به دوره مالي بعد نقل مي گردند . به حسابهاي دائمي ، حسابهاي واقعي نيز گفته مي شود .

حسابهاي موقتي

/b> اين حسابها ، که حسابهاي اسمي نيز خوانده مي شوند ، با پايان يافتن دوره مالي بسته شده ، در نتيجه مانده آنها به دوره مالي بعد انتقال نمي يابد . کلمه موقتي ، توصيف کننده خوبي براي اين حسابهاست زيرا آنها فقط در طي يک دوره مالي و به منظور طبقه بندي و محاسبه تغييرات حاصله در حساب حقوق صاحبان سرمايه افتتاح گرديده ، در طي اين مدت ، تنها افزايشها را نشان مي دهند و نمي توانند کاهشها را نشان دهند و سر انجام در پايان دوره مالي نيز بسته مي شوند .
حسابهاي مربوط به صورت سود و زيان جزء حسابهاي موقتي مي باشند . زيرا همانطوري که گفته شد ، مانده اين حسابها ( درآمد فروش ، خريد ، هزينه هاي مستقيم خريد ، برگشت از فروش و تخفيفات ، برگشت از خريد و تخفيفات ، تخفيفات نقدي خريد و فروش و کليه هزينه ها ) به حساب خلاصه سود و زيان بسته مي شوند . مانده حساب اخير ، سود يا زيان ويژه دوره مالي است که به حساب سرمايه انتقال مي يابد . در نتيجه در پايان دوره مالي ، مانده اي از اين حسابها وجود ندارد که به دوره مالي بعد منتقل گردد.

حسابهاي مخلوط

/b> اين حسابها ، همانطوري که از نامشان پيداست ، مخلوطي از حسابهاي دائمي و موقتي مي باشند . بدين ترتيب ، در پايان دوره مالي ، با استفاده از تعديلات ، آن قسمت از مانده حساب را که جزء حسابهاي موقتي است ( بايد به صورت سود و زيان انتقال يابد ، يعني در محاسبه سود يا زيان ويژه دوره مالي موثر است و به حساب خلاصه سود و زيان بسته مي شود ) ، از آن جدا مي نمايند و مابقي را که جزء حسابهاي دائمي است ، به ترازنامه پايان دوره انتقال مي دهند . پيش پرداختهاي هزينه ، پيش دريافتهاي درآمد از حسابهاي مخلوط مي باشند .

دفتر روزنامه

اولين مرحله حسابداري مرحله ثبت فعاليتهاست . در اين مرحله ، اطلاعات مربوط به فعاليتهاي مالي پس از تجزيه و تحليل و تعين تاثيري که بر معادله حسابداري دارند
( تعيين حسابهاي بدهکار و بستانکار ) و تنظيم سندهاي مربوط در دفتري به نام دفتر روزنامه يا همان دفتر ثبت اوليه به ترتيب تاريخ وقوع ثبت مي گردند .
بايد به اين نکته توجه کرد که ثبتي که در دفتر روزنامه انجام مي شود ، ثبت دو طرفه ناميده مي شود زيرا که هر دو طرف فعاليت مالي مورد توجه قرار مي گيرد .بنابراين همواره توازني بين حسابها برقرار مي باشد . قبل از پيدايش ثبت دو طرفه ثبت يکطرفه يا دفترداري ساده (دفترداري يکطرفه ) معمول بود ؛ که در آن يک طرف هر فعاليت مالي مورد توجه قرار مي گرفت . چنين سيستمي براي موسسات بزرگ امروزي به هيچ وجه قابل استفاده نيست زيرا به علت عدم ثبت کامل يک فعاليت مالي ، کنترل صحت عمليات انجام شده غير ممکن مي باشد . همچنين امکان تهيه صورتها و گزارشهاي مالي درست و قابل استفاده وجود ندارد .
موسسات مختلف با توجه به نوع و حجم کار ، دفاتر روزنامه متعددي را مورد استفاده قرار مي دهند . به طور کلي مي توان دفاتر روزنامه را به دو گروه تقسيم نمود :

دفاتر روزنامه عمومي

ساده ترين و متداولترين نوع دفتر روزنامه ، دفتريست که آن را دفتر روزنامه عمومي يا دفتر روزنامه دو ستوني مي نامند . اين دفتر داراي دو ستون براي مبالغ بدهکار و بستانکار مي باشد و براي انجام ثبت معاملات در تجارتخانه ها و موسسات کوچک کفايت مي کند . البته با توجه به نوع کار وحجم فعاليتهاي موسسات مختلف و به منظور کم کردن ميزان کار دفترداري ، مي توان ستونهاي ديگري نيز به دفتر روزنامه دوستوني اضافه کرد .

دفاتر روزنامه اختصاصي

اين دسته از دفاتر بيشتر در موسسات بزرگ که تعداد معاملات تکراري آنها بسيار زياد است مورد استفاده قرار مي گيرد . معمولا حدود هشتاد تا نود درصد کليه فعاليتهاي مالي اين قبيل موسسات را مي توان به چهار گروه تقسيم و هر گروه را در دفتر روزنامه خاصي ثبت کرد .
دفتر روزنامه ترکيبي : اين دفتر ترکيبي از دفتر دفاتر روزنامه اختصاصي و عمومي است .

دفتر کل

دفتر کل عبارتست از دفتري که حسابها پس از طبقه بندي ، به طور جداگانه در آن نگهداري مي شوند . اين حسابها ممکن است به صورت صفحات يک دفتر و يا به صورت کارتها و اوراق آزاد باشد . البته طبق قانون تجارت ايران ، استفاده از کارت به عنوان دفتر کل ، مجاز نيست .
متداولترين فرم حسابهاي دفتر کل ، در حقيقت همان فرم تي ( T ) است که هريک از طرفين آن به چند ستون تقسيم شده است و از چند قسمت اصلي به شرح زير تقسيم مي شود :
عنوان حساب : در بالاي صفحات و يا کارتهاي مربوط به هر حساب ، نام و شماره حساب مذکور نوشته مي شود .
ستون تاريخ : در اين ستون تاريخ ثبت شده در دفتر روزنامه که همان تاريخ وقوع معاملات است ، نوشته مي شود و نه تاريخ نقل اعداد از دفتر روزنامه به دفتر کل . اين ستون نيز مانند ستون تاريخ دفتر روزنامه ، به دو ستون جداگانه براي تاريخ روز و تاريخ ماه تقسيم مي شود . تاريخ سال در زير کلمه تاريخ و تاريخ ماه را بايد فقط در نخستين سطر هر صفحه و يا آغاز ماه جديد و تاريخ روز را براي کليه اقلام تکرار کرد .
ستون شرح : معمولا در اين قسمت شرح مختصري از معاملات نوشته مي شود . البته بعضي از حسابداران فقط به نوشتن عبارت " به شرح دفتر روزنامه " اکتفا مي کنند .
ستون عطف : در اين ستون شماره صفحه دفتر روزنامه در مقابل هريک از اقلام نقل شده ثبت مي گردد.
ستون مبلغ : در اين فرم ، دو ستون مبلغ يکي براي مبالغ بدهکار در سمت راست و ديگري براي مبالغ بستانکار در سمت چپ وجود دارد .
بايد توجه داشت که نقل اعداد از دفتر روزنامه به حسابهاي مربوط در دفتر کل به منظور طبقه بندي فعاليتهاي مالي مي باشد .

دفتر معين

در بعضي از موسسات جريان کار به ترتيبي است که نياز به تهيه اطلاعات تفضيلي يا جزئيات بعضي از فعاليتهاي مالي مي باشد . اين گونه اطلاعات را نمي توان به آساني از دفترکل استخراج نمود ، در نتيجه از دفاتري که جنبه کمکي و فرعي دارند و به نام دفتر معين خوانده مي شوند ، استفاده مي گردد .
دفتر معين براي هر حساب دفترکل که شامل حسابهاي متعدد و جداگانه اي است ، نگهداري مي شود و در نتيجه حساب مربوط در دفتر کل يک حساب کنترل خواهد بود ، که همواره مانده آن با جمع مانده هاي حسابهاي مربوط در دفتر معين مطابقت دارد . دفاتر معيني که معمولا در موسسات نگهداري مي شوند عبارتند از : دفتر معين بانک ، دفتر معين بدهکاران ، دفتر معين اموال ، دفتر معين بستانکاران .
دفاتر معين از دفاتر قانوني نيستند و مي توانند به صورت کارتهاي آزاد باشند ، معمولا براي سهولت مراجعه به صفحات دفتر معين ، حسابها در اين دفاتر به ترتيب حروف الفبا نگهداري مي شوند .

هزينه

هزينه به مبالغي گفته مي شود که براي کسب درآمد به خرج گرفته مي شود . به عبارت ديگر اگر موسسه اي فعاليتش در جهت ارائه خدمات به موسسات و يا اشخاص ديگر است ، خرجهايي که در راه ارائه خدمات متحمل مي شود را هزينه مي گويند يا اگر موسسه اي به کار خريد و فروش کالا اشتغال داشته باشد به منظور تحقق اين هدف پرداختهايي انجام مي دهد که همانا هزينه مي باشد .
اقلامي از قبيل بهاي آب مصرفي ، اجاره ساختمان ، بهاي برق مصرفي ، هزينه تلفن و استهلاک ساختمان از جمله هزينه ها مي باشند . لازم به تذکر است همانگونه که درآمدها موجب افزايش در حسابهاي « صندوق ، بانک و سرمايه ) مي شوند ، هزينه ها موجب کاهش در اين حسابها مي گردند البته در مورد حساب سرمايه همانگونه که درآمد يک عامل مثبت و افزايش دهنده آن به حساب مي آيد ، هزينه يک عامل منفي و کاهش دهنده آن است . بايد به اين نکته توجه داشت که هرگونه کاهشي در حساب وجوه نقد به منزله هزينه نيست ، مثلا پرداخت بدهيها ، خريد دارايي به طور نقد و يا برداشت نقدي صاحب يا صاحبان موسسه ، موجب کاهش در حساب وجوه نقد مي شوند ، در حاليکه هيچکدام هزينه محسوب نمي شوند .
به طور کلي ، رقمي را مي توان هزينه جاري يک دوره مالي در يک موسسه به حساب آورد که اولا در ارتباط با درآمد همان دوره باشد ، ثانيا موجب کاهش در سود ويژه دوره مالي و در نهايت صاحب يا صاحبان موسسه شود . نکته بسيار مهم در ارتباط با هزينه اينست که هزينه هاي هر دوره بايد از درآمدهاي همان دوره کسر گردد و اين در واقع براساس يکي از مهمترين اصول حسابداري ( اصل وضع هزينه هاي يک دوره از درآمد همان دوره ) مي باشد و مفهوم آن اينست که به عنوان مثال اگر هزينه اجاره ساختمان در پايان دوره مالي پرداخت نگرديد ، نبايد به عنوان هزينه در دوره آتي به حساب گرفته شود ، بلکه بايد از درآمد همين دوره مالي کسر گردد .

درآمد

همانگونه که از مفهوم عاميانه درآمد بر مي آيد ، درآمد به مبالغي اطلاق مي گرددکه از ارائه خدمات و فروش کالا و غيره عايد موسسه مي گردد . در صورتي که اين درآمد به طور نقد عايد شود ، موجب افزايش در حساب وجوه نقد « صندوق / بانک ) موسسه خواهد شد و در صورتي که تعهد گردد بعدا به موسسه پرداخت گردد ، موجب افزايش حسابهاي دريافتني و يا اسناد دريافتني موسسه مي گردد . البته بايد به اين نکته توجه داشت که کليه افزايش هاي حساب وجوه نقد به دليل کسب درآمد نيست ، بلکه مواردي از قبيل دريافت طلب نيز موجب افزايش در اين حساب و کاهش در حساب هاي دريافتني و يا اسناد دريافتني خواهد شد. در واقع درآمد مطلبي است که موجب افزايش در حساب وجوه نقد و يا حسابهاي دريافتني ونيز افزايش در حساب سرمايه خواهد شد . البته گاهي افزايش در حساب وجوه نقد و نيز حساب سرمايه به دليل سرمايه گذاريهاي مجدد صاحب و يا صاحبان موسسه است . در اينجا يک مطلب حائز اهميت وجود دارد و آن اينست که درآمد هر دوره بايد مربوط به ارائه خدمات و يا فروش کالا در همان دوره باشد و الا اگر مبلغي بابت خدماتي که در آينده انجام خواهد شد و يا کالايي که در آينده تحويل خواهد گرديد ، دريافت گردد ، درآمد آن دوره به حساب نمي آيد .
در موسسات تجاري درآمدهايي جدا از درآمدهاي حاصل از فروش کالا و خدمات وجود دارد که به آن ساير درآمدها گفته مي شود . درآمد بهره حاصل از سرمايه گذاريهاي کوتاه مدت و يا بلندمدت که موسسه از سازمانهاي اعتباري دريافت نموده است از اين نوع درآمدها مي باشد. در حسابداري موسسات يک نوع درآمد با عنوان درآمدهاي ثبت نشده نيز وجود دارد . اين درآمدها که به نام درآمدهاي وصول نشده نيز موسومند به درآمدهايي گفته مي شود که در طي دوره مالي تحقق يافته اند ، ولي دريافت و ثبت نشده اند مثلا اگر يک موسسه قرارداد ارائه خدمت منعقد نمايد اما دريافت وجه منوط به اتمام کار باشد درآمد حاصل از ارائه آن قسمت از خدمت که مربوط به دوره مالي جاري است ، تحقق مي يابد ، در حاليکه در حسابها ثبتي صورت نگرفته است . در نتيجه در پايان دوره مالي با ثبت يک آرتيکل اصلاحي ، مانده حسابها تعديل مي گردند .

دارايي

اموال وحقوق مالي متعلق به هر موسسه را که قابل تقويم به پول و داراي منافع آتي است ، را دارايي مي گويند . در اين تعريف منظور از اموال انواع دارايي مشهود و قابل لمس و رويت مانند :موجودي نقدي ، ملزومات ، اثاثه ، ساختمان و... و منظور از حقوق مالي اقسام ديگر دارايي مانند : مطالبات از اشخاص حقيقي و حقوقي ( حسابهاي دريافتني ، اسناد دريافتني ) ، حق اختراع ، سرقفلي و نظاير آن مي باشد.
داراييها خود به پنج گروه اصلي تقسيم مي شوند که عبارتند از :
داراييهاي جاري : اين داراييها اقلامي هستند که انتظار مي رود در طي يک سال يا يک دوره عملياتي از تاريخ تنظيم ترازنامه ( هر کدام که طولاني تر است ) به وجه نقد تبديل ، يا مصرف و يا فروخته شوند . معمولا داراييهاي جاري بر حسب سرعت تبديل شدن به وجه نقد و يا مصرف در ترازنامه منعکس مي گردند .
سرمايه گذاريهاي بلند مدت : اين سرمايه گذاريها ، مانند خريد اوراق قرضه و يا سهام موسسات ديگر ، از نوع داراييهايي مي باشند که مديران موسسه انتظار ندارند در طي يک دوره مالي به وجه نقد تبديل گردند .
داراييهاي ثابت :اين داراييها ، اقلامي مشهود با عمري طولاني مي باشند که در جريان عمليات موسسه مورد استفاده قرار مي گيرند . داراييهاي اين گروه به مرور زمان و پس از استفاده مکرر فرسوده مي گردد به همين دليل براي هر يک از داراييهاي ثابت استهلاک منظور مي شود.
داراييهاي نامشهود : اين گروه از داراييها نشاندهنده حقوق قانوني و يا ارتباط خاصي است که وجود فيزيکي نداشته ، منافعي را براي صاحب آن در آينده به دنبال دارد . از جمله داراييهاي نامشهود مي توان به حق اختراع ، حق امتياز توليد ، فرانشيز و سرقفلي اشاره کرد.
ساير داراييها : هر گاه موسسه اي دارايي داشته باشد که نتواند آن را در يکي از گروههاي فوق طبقه بندي نمايد از عنوان ساير داراييها استفاده مي کند .

بدهي

مبالغي که يک موسسه به افراد و موسسات ديگر بدهکار مي باشد ويا کليه مبالغي که بازپرداخت آنها در تاريخهاي معين در آينده بر عهده موسسه است را بدهي مي گوييم . به عبارت ديگر مي توان گفت ادعا يا حق مالي طلبکاران نسبت به داراييهاي يک موسسه است و اين حق نسبت به داراييهاي معيني نمي باشد بلکه نسبت به کل داراييهاست .
بدهي ها را مي توان به دو گروه تقسيم کرد :
بدهيهاي جاري : اين بدهيها اقلامي هستند ، که انتظار مي رود از محل داراييهاي جاري ، در طي يک سال و يا يک دوره عملياتي از تاريخ تنظيم ترازنامه ( هرکدام که طولاني تر است ) تاديه گردند و يا به بدهيهاي جاري ديگري تبديل شوند . از جمله اين بدهيها مي توان به حسابهاي پرداختني ، اسناد پرداختني ، هزينه هاي پرداختني ( حقوق پرداختني ، اجاره پرداختني و ... ) ، پيش دريافتهاي درآمد ، اقساط پرداختني مربوط به بدهيهاي بلند مدت که در دوره آتي بايد پرداخت گردند را نام برد .
بدهيهاي بلند مدت : اين بدهيها ، همانطور که از نامشان پيداست ، داراي موعد پرداختي بيش از يک دوره مالي مي باشند . وامهاي دريافتي درازمدت و اوراق قرضه اي که يک موسسه براي رفع نيازهاي مالي منتشر مي نمايد و تحت عنوان اوراق قرضه پرداختني در حسابها منعکس مي گردند ، از اين نوع بدهيها مي باشند .

تعريف سرمايه

سرمايه از مهم ترين عوامل تجارت بوده و بزرگ ترين وسيله جلب منفعت است. هر شرکت بايد داراي سرمايه باشد، تا بتواند نتيجه اي از عمليات خود که تجارت است برده و منتفع شود. اهميت شرکت هاي تجارتي را از سرمايه آنها مي توان درک کرد.
براي سرمايه حداکثري تعيين نشده و شرکاء به هر مقدار بتوانند ممکن است سرمايه را افزايش دهند. در بعضي از ممالک اروپا حداقلي جهت سرمايه شرکت هاي سهامي معلوم شده، و در کشور ما هم به موجب ماده 5 اصلاحي اسفند 1347 مقرر گرديده در موقع تأسيس، سرمايه شرکت هاي سهامي عام از پنج ميليون ريال و سرمايه شرکت هاي سهامي خاص، از يک ميليون ريال نبايد کمتر باشد مسلم است هيچ موقع سرمايه شرکت هاي سهامي عام يا خاص از اين مبالغ نبايد کمتر باشد و اگر کمتر شد به شرحي که گذشت در صورتي که شرکاء تا يک سال جبران ننمايند يا شرکت را به نوع ديگر تبديل نکنند حکم به انحلال شرکت داده خواهد شد.
سرمايه شرکت سهامي عبارتست از جمع قيمت اسمي سهام آن شرکت. بنابراين سرمايه به سهام متساوي قسمت شده و هر يک از شرکاء يک يا چند سهم آن را خواهند داشت.

پرداخت سرمايه

قانون اجازه داده است که در موقع تشکيل شرکت هاي سهامي دارندگان سهام اقلاً سي و پنج درصد از مورد تعهد خود را پرداخت و بقيه را فقط تعهد نمايند. البته مدت تعهد باقي مانده از پنج سال تجاوز نخواهد کرد.
ولي هرگاه آورده هاي شرکاء غير نقدي باشد بايد تمام آن تأديه شده باشد.
ارفاقي که درباره شرکت هاي سهامي به عمل آمده بسيار به جا و با بصيرت کامل بوده است. زيرا اغلب شرکت هاي سهامي که براي امور مهم تشکيل مي شوند تمام سرمايه را در موقع تشکيل احتياج ندارند بلکه در عمل و پس از مدتي ممکن است به قسمتي از آن احتياج پيدا کنند. مثلاً شرکتي که با سرمايه نهصد ميليون ريال براي ايجاد راه آهن از شهري به شهر ديگر تأسيس مي شود مسلم است تمام سرمايه را در ابتداي عمل به کار نخواهد انداخت و از اين جهت لزومي ندارد شرکاء تمامي آن را پرداخته وجه را بلا استفاده در صندوق شرکت بگذارند. البته به تدريج که احتياج به آن پيدا شد اغلب به چند قسط اخذ مي شود.
بنا به شرح فوق سرمايه شرکت هاي سهامي ممکن است به دو قسم تجزيه شود:
1. سرمايه پرداخت شده .
2. سرمايه تعهد شده.
اهميت سرمايه بيشتر مورد نظر معامله کنندگان با شرکت است و اشخاص با ملاحظه اعتبار و ميزان سرمايه شرکت، قرارداد منعقد و يا معامله انجام مي دهند. به اين جهت هر شرکت بايد در هر گونه اسناد و صورت حساب و اعلانات و نشريات و غيره که به طور خطي يا چاپي صادر يا منتشر مي نمايد ميزان سرمايه خود و آن قسمتي که تأديه شده است صريحاً قيد کند.
به اين طريق ميزان سرمايه در دسترس مراجعين و معامله کنندگان بوده و هميشه از آن مطلع خواهند شد.

سند حسابداري

در بعضي از سيستمهاي حسابداري حسابداران به جاي اينکه ،فعاليتهاي مالي را مستقيما از روي اسناد و مدارک مثبته در دفاتر ثبت نمايند ، اقدام به تهيه برگه حسابداري و يا سند روزنامه مي کنند . اين برگه يا سند ، نوشته اي است که در آن يک يا چند فعاليت مالي انجام شده بر حسب نوع حساب ، بدهکار يا بستانکار مي گردد .
البته بايد به اين نکته توجه داشت که برگه حسابداري يا سند روزنامه، پس از امضاء مراجع صلاحيتدار در يک موسسه ، قابل ثبت در دفاتر حسابداري مي باشد . برگه حسابداري داراي ستونهايي براي ثبت شماره حساب در دفتر کل و دفتر معين مي باشد و همچنين در ستون شرح عنوان حسابها و شرح کامل معامله وتاريخ آن نوشته مي شود در زير برگه حسابداري شماره صفحه دفتر روزنامه يادداشت مي گردد . سند روزنامه در هنگام ثبت در دفتر روزنامه پياپي شماره گذاري مي شود .

سرمايه نقدي و غير نقدي

سرمايه ممکن است نقدي باشد يا غير نقدي. سرمايه نقدي که اکثر شرکت هاي سهامي دارند وجه نقد است. سرمايه غير نقدي مال يا امتياز يا عملي است که شرکاء در ازاء قيمت سهام خريداري شده مي پردازند. مثلاً ممکن است در شرکتي که موضوع آن تجارت پنبه است شخصي يک کارخانه پنبه پاک کني به ارزش يک ميليون ريال تسليم در مقابل، صد سهم ده هزار ريالي قبول کند. و يا در شرکتي که به استخراج سرب مشغول است در ازاء امتياز استخراج معدن سرب که متعلق به يکي از شرکاء مي باشد و کارشناس رسمي آن را به دويست هزار ريال تقويم نموده است بيست سهم ده هزار ريالي به نام برده داده شود. بنابراين مال يا امتياز داراي ارزش و جزء سرمايه شرکت است و اين معني در تبصره 6 مواد الحاقي قانون تجارت تصريح شده است.

سرمايه احتياطي يا اندوخته قانوني

از لحاظ اين که ممکن است زياني به شرکت وارد شود که در سرمايه نکثي حاصل و باعث دلسردي شرکاء گردد. در مواد اصلاحي قانون تجارت ضمن ماده 140 سرمايه ديگري به نام اندوخته قانوني پيش بيني شده و هيئت مديره شرکت را قانون ملزم نموده که صدي پنج از سود خالص شرکت را براي انداخته قانوني موضوع نمايد که در خود شرکت به حساب مخصوصي نگه داري شود. الزام هيئت مديره تا موقعي است که اين اندوخته مساوي با يک دهم سرمايه اصلي شرکت گردد و اضافه بر آن را قانون به اختيار شرکت گذاشته است.
اندوخته قانوني از موارد لازم و مورد احتياج شرکت است زيرا در صورتي که زياني حاصل شود که براي جبران آن احتياج به پولي باشد ممکن است از آن استفاده شود.
در ممالک اروپايي به اندوخته قانوني ( سرمايه احتياطي ) اهميت خاصي مي دهند و چند قسم سرمايه اضافي از منافع تشکيل مي دهند به نام سرمايه احتياطي و سرمايه ذخيره و غيره.

افزايش سرمايه

گاهي اتفاق مي افتد که شرکت به کارهاي مهم تري دست زده و يا موفقيت هايي به دست آورده و احتياج به افزايش سرمايه دارد، بنابراين مي تواند به سرمايه خود اضافه کند. در اين حال ناچار است سهام جديدي بفروشد. در صورتي که در اساسنامه پيش بيني شده باشد مي توان با رعايت آن اقدام به ازدياد سرمايه و فروش سهم نمود. افزايش سرمايه موقعي مقدور است که سرمايه شرکت تماماً تأديه شده باشد و الا زماني که شرکاء هنوز تعهد خود را کاملاً انجام نداده و مبلغي از سرمايه را هنوز نپرداخته اند، شرکت حق افزايش سرمايه را تحت هيچ عنوان نخواهد داشت.
گاهي در عمل مشاهده مي شود که شرکت سود سرشاري داشته و ارزش سهام آن در بازار بيش از قيمت اسمي سهام يعني پولي است که دارندگان سهام روز اول پرداخته اند. و خريداران سهام جديد که به همان قيمت اسمي بهاي سهام منتشره را مي پردازند، نفع بي تناسبي ممکن است ببرند زيرا اگر سهم يک هزار ريالي را در بازار مي خريدند بايستي دو هزار ريال بپردازند و فعلاً هزار ريال بيشتر نمي دهند. به اين جهت اغلب براي سهام بدوي مجمع عمومي نفع مخصوصي معين کرده و آن را سهام ممتاز قرار مي دهند.
ماده 160 اصلاحي قانون تجارت طريق ديگري در اين مورد ارائه کرده و اجازه داده است به اين شرح که شرکت مي تواند سهام جديد را برابر مبلغ اسمي بفروشد و يا اين که مبلغي علاوه بر مبلغ اسمي سهم، به عنوان اضافه ارزش سهم از خريداران دريافت کند. هم چنين شرکت مي تواند عوايد حاصله از اضافه ارزش سهام فروخته شده را به اندوخته منتقل سازد يا نقداً بين صاحبان سهام سابق تقسيم کند يا در ازاء آن سهام جديد به سهام بدهد.

سرمايه در گردش

آن مقدار دارايي جاري که از محل منابع مالي بلند مدت تامين شده باشد را سرمايه در گردش مي نامند. سرمايه در گردش ناخالص به صورت کل دارايي هاي جاري و سرمايه در گردش خالص به صورت مازاد دارايي جاري بر بدهي جاري تعريف مي شود. ميزان سرمايه در گردش شاخصي است براي تشخيص درجه نقدينگي و عدم اعسار يک شرکت، به ويژه اگر در مقايسه با ديگر شاخص ها و نسبت هاي مالي به کار گرفته شود.

بازار سرمايه

بازار وجوه آماده براي وام دادن در زماني بلند مدت تر از زمان بازار پول که در آن وجوه کوتاه مدت وام داده مي شود را بازار سرمايه مي نامند. اگر چه مرز مشخصي اين دو بازار را از يکديگر جدا نمي کند ولي در اصل، وام هاي بازار سرمايه براي سرمايه گذاري هاي ثابت در صنعت و تجارت به کار مي رود. بازار سرمايه هر زمان بين المللي تر مي شود، و در هر کشور صرفاً شامل يک نهاد نمي شود، بلکه نهادهايي مانند بورس، بانک ها و شرکت هاي بيمه را در بر مي گيرد که عرضه و تقاضاي سرمايه بلند مدت را نظم مي بخشند.
قابليت خريد و فروش اوراق بهادار يکي از عوامل مهم در کارآيي بازار سرمايه است، زيرا هرگاه مطالبات سرمايه گذاران به آساني قابل وصول نباشد آنها رغبت چنداني براي وام دادن به صنايع پيدا نخواهند کرد. در کشورهاي پيشرفته صنعتي، بازارهاي سرمايه کاملاً توسعه يافته اند، ولي در کشورهاي در حال توسعه فقدان بازار سرمايه به دليل کمبود پس انداز، سدي در راه بسط سرمايه گذاري هاست، و لذا دولت ها و صاحبان صنايع اين کشورها ناگزيرند براي کسب سرمايه به بازارهاي بين المللي روي آورند.

سرمايه ثابت

در اقتصاد مارکسيستي آن بخش از سرمايه که به صورت وسايل توليد، ابزار کار و مواد خام نمود مي يابد را سرمايه ثابت مي نامند.
اين سرمايه، ثابت خوانده مي شود، چون نمي تواند بيش از ارزش خود به ارزش محصول بيفزايد. البته در اينجا، ارزش به صورت زمان کاراجتماعاً لازم تعريف مي شود. سرمايه ثابت به دو قسمت سرمايه سيار و سرمايه مستقر تقسيم مي شود.

سرمايه مستقر

وسايل سرمايه اي که به نسبت داراي عمر طولاني باشند و در فرآيند توليد نقش معين و پايداري بازي کنند را سرمايه مستقر مي نامند. هزينه سرمايه مستقر معمولاً به تناسب عمر و دوام آن جبران مي شود. ساختمان، ماشين آلات و تاسيسات از انواع بارز سرمايه مستقرند.
در اقتصاد مارکسيستي آن بخش از سرمايه ثابت را سرمايه مستقر گويند که در فرآيند توليد به صورت ابزار کار مورد استفاده قرار مي گيرند (مانند ماشين آلات و ساختمان)، در حالي که بخش ديگر سرمايه ثابت را سرمايه سيار مي نامند که در فرآيند توليد به مثابه موضوع کار وارد مي شوند. مواد اوليه و واسطه اي و نيز مواد سوختي که يک بار در جريان توليد وارد و پس از تبلور يافتن در محصول توليد شده از آن خارج مي شوند، در شمار انواع سرمايه سيار هستند.

سرمايه متغير

در اقتصاد مارکسيستي به آن بخش از سرمايه که به صورت نيروي کار در فرآيند توليد (و گاهي توزيع) کالا با سرمايه ثابت ترکيب مي شود سرمايه متغير اطلاق مي شود. از نظر مارکس، سرمايه متغير سرچشمه ارزش اضافي است، زيرا فقط نيروي کار مي تواند ارزشي بيش از ارزش خود خلق کند.

سرمايه ربايي

سرمايه ربايي در اقتصاد مارکسيستي آن بخش از سرمايه است که صرفاً در حوزه گردش پول، و بدون هيچگونه فعاليتي در فرآيندهاي توليد و توزيع کالا، جريان يابد. در اين جريان پول اوليه ( ) به مقدار پول بيشتر ( ) تبديل مي شود، که گردش آن را مي توان به صورت زير نشان داد:

مقدار فزوني بر ( ) در حقيقت بخشي از ارزش اضافي است که در نظام سرمايه داري به صاحب سرمايه ربايي (ربا دهنده) اختصاص مي يابد. سرمايه ربايي، که در دوران پيش سرمايه داري نيز وجود داشته، تضعيف کننده بنيه اقتصادي توليد کنندگان (به ويژه توليد کنندگان خرد) به شمار مي رفته است.

سرمايه سهمي

کل سرمايه گذاري صاحبان يک واحد اقتصادي از راه خريد (سلام‌الله‌عليهم) را سرمايه سهمي مي نامند. سرمايه گذاران هنگامي به سرمايه سهمي يک شرکت سهامي مي افزايند که اقدام به خريد سهام جديدالانتشار آن کرده باشند. نرخ سود تثبيت شده اي به آنان وعده داده نمي شود بلکه فقط در سود شرکت سهيم اند. بنگاه ها مي توانند با قبول مقدار بيشتري سرمايه سهمي و استقبال از سهامداران جديدي که تمايل به اين قبيل سرمايه گذاري دارند، پول بيشتري جمع آوري کنند. سرمايه سهمي معمولاً با پيدايش يک فعاليت جديد اقتصادي يا گرايش فعاليت هاي اقتصادي موجود همراه است.

نكته هاي ماندگار از گنجينه حسابداري

امروزه نظام حسابداري از اطلاعات مالي حاصل از عمليات سازمان فراتر رفته است. امروز، حسابداران علاوه بر اطلاعات مالي كه حاصل خلاصهسازي و تجزيه و تحليل معاملات روزمره يك سازمان است، بايد اطلاعات مفيدي را كه براي طراحي و اجراي يك نظام برنامهريزي مورد نياز است نيز تهيه و ارائه كنند. مسائل و درگيريهاي روزمره، سبب ميشود از حسابداري انتظار توسعه و ارائه اطلاعات جامع و كاملي در جامعه وجود داشته باشد.
1988- (Bedford) بدفورد
]اصول و مباني حسابداري]… چيزي نيست جز نتايج طبقه بندي شده حاصل از تجربه هاي بازرگانان.
1924- (Couchman) كوچمن
]حسابداري] نميتواند خيلي پيچيده و مبهم باشد، بلكه كليه روشها و اصول آن بايد كاملاً علمي، قابل درك و همگام با رشد صنعت و مردم باشد.
1935- (Andersen) اندرسن
حسابداري فن است نه علم.
1947- (Yorston & Others) يورستون و ديگران
حسابداري فناوري پيچيده اي است.
1953- (Littleton) ليتلتون
حسابداري براي تحقق يكسري از اهداف مطلوب و مشخص بهوجود آمده و توسعهيافته است، لذا، بر پايه قوانين صرف بنيادي و اصول انتزاعي استوار نيست.
1960- (Catlett) كتلت
پيشرفت در صورتهاي مالي بنابه ضرورت با آزمون و خطا همراه بوده است… . با توجه به اصل ثبات (كه خيلي زود به عنوان عاملي مهم و اساسي مطرح شد) و به منظور نظاممند كردن رويه هاي حسابداري، يكسري قوانين مشخص ارائه شد كه نظريه توصيفي حسابداري در مورد آنها دچار مبالغه شده است. به هرحال تاثير استدلالهاي نظري در حسابداري كمرنگ است.
1966- (Ross) راس
واژه فناوري به معني كاربرد اصول علمي در يك مورد خاص بوده است. يك پزشك در واقع يك متخصص فناوري است، درست مثل يك قاضي و يا حتي يك روحاني. بنابراين شما هم چنين هستيد (طي يك سخنراني و خطاب به حسابداران).
1969- (Wolfenden) ولفندن
دفاتر حسابداري با همان شيوه خاص كامل و جامع ثبت بدهكار و بستانكار، ارزش آن را دارد كه در ميان ساير علوم قرار گيرد، و براي كليه صاحبنظران، صرفنظر از علاقهشان براي كاربرد آن، قابل فهم است.
1986-1714- (North) نورت
دفترداري… علمي است كه اصول آن ساده و در عينحال محكم است؛ نتايج آن طبيعي، متقن و مستند است؛ و قسمتهاي مختلف آن متناسب و هماهنگ با يكديگر است.
1809- (Jackson) جكسون
حسابداري… برخلاف نظر عده اي، صرفاً مجموعهاي غيرمتقن و غيردقيق كه از طريق مشاهده و ادراك مستقيم بهدست آمده و كاربرد آن هميشه توام با عدماطمينان و ملاحظه بوده است، نيست. حسابداري علم و شاخهاي از دانش است كه با صحت و درستي ناشي از منطق و حساب، شرايط و وضعيت موجود هر بنگاه اقتصادي را بررسي و كشف ميكند.
1900- (Haskins) هاسكينز
حسابداري علم ثبت و تفسير معاملات، صورتهاي مالي، دفاتر و اسناد و مدارك مثبته است بهطوري كه افراد غيرمتخصص نيز بتوانند درك صحيح و واضحي از وضعيت دقيق مالي و مديريتي شركت، بهدست آورند.
1909- (Duncan) دونكن
به طور كلي، حسابداري علم ارائه و طبقه بندي داراييها و حقوق مربوط به آن در يك شركت است.
1917- (Paton & Stevenson) پاتون و استيونسن
صورتي كه بازگوكننده وضعيت يكسري امور باشد مربوط به حوزه علوم تجربي است.
1934- (Carnap) كارنپ
حسابداري جزء علوم اجتماعي است.
1963- (Mautz) ماتز
حسابداري يك علم محض نيست بلكه قطعاً جزء علوم اجتماعي است. مفاهيم حسابداري برپايه ارزش سيستم اجتماعي كه در آن عمل ميكند استوار است و با توجه به مفاهيم اجتماعي نيز تعريف ميشود.
1965- (Bernstein) برنشتاين
هيچ تئوري حسابداري از زمان پاچيولي در اوايل قرن 19 به بعد ارائه نشده است…. نويسندگان… بيشتر به ارائه راه حلهاي عملي براي مشكلات موجود و نحوه ثبت دفترها پرداختند و در نتيجه به جاي شكلگيري تدريجي بدنه و ساختار يك تئوري، كوهي از قوانين كاربردي براي موارد مشخص رشد كرد.
1938- (Peragallo) پراگالو
حسابداري علم و فن ثبت صحيح كليه معاملات تجاري است كه منجر به نقل و انتقال پول يا ارزش پولي ميشود…؛ فن نگهداري حسابها به صورتيكه بازرگان با بررسي دفترهاي خود، وضعيت درستي از معاملات و داراييهاي خود را دريابد.
1923- (Carter) كارتر
]حسابداري] يك فن است. همانطور كه حقوق يا داروسازي نيز در مفهوم كلي نوعي فن به حساب ميآيند…. حسابداري همچنين يك علم است همانطور كه حقوق، مديريت دولتي و اقتصاد علم هستند. حسابداري، مثل ساير علوم قادر به دستيابي به اعتبار عيني است.
1941- (Scott) اسكات
حسابداري يك هنر تكنيكي است…. حسابداري همچنين يك علم است، مثل داروسازي، اقتصاد….
1950- (Irish) آيريش
حسابداري علم است و نگهداشتنِ حساب، فن.
55-1946- (Eaton) ايتون
حسابداري علم توصيف و اندازه گيري در قالب ارقام پولي و فن تفسير مبادلات تجاري است كه در آن شخصيت حسابداري يكي از طرفهاي مبادله است.
88-1911- (Schrader & Others) شرادر و ديگران
كميته رويه هاي حسابداري بر اين حقيقت تاكيد كرده است كه اصول و قواعد حسابداري برمبناي سودمندي و نه تئوري يا منطق صِرف، بنا نهاده شده است. تشكيل يك مرجع هماهنگ براي اصول و قواعد حسابداري، نيازي واقعي است.
42-1935- (May) مي
تئوريهاي حسابداري چيزي نيست جز اصولي كه نتايج تحليل علمي اهميت شرايط مالي يا نتايج عملياتي واحد تجاري را تشريح ميكند و روشهايي كه درستي تشريح و تفسير بهكار گرفته شده را تضمين مينمايد.
42-1927- (Oehler) اوهلر

مراحل حسابداري

فرايند حسابداري داراي چهار مرحله به شرح زير مي باشد:
• ثبت فعاليتهاي مالي
• طبقه بندي اقلام ثبت شده
• خلاصه کردن اقلام در قالب اعداد قابل سنجش به پول
• تفسير نتايج حاصله از بررسي اقلام خلاصه شده

بيوگرافي رشته حسابداري
ديباچه:

يك چرتكه، يكي دو دفتر و يك قلم، ابزار كار آن‌ها بوده است تا حساب دخل و خرج يك واحد اقتصادي را ثبت كنند و به وضعيت مالي آن سر و سامان ببخشند.اين افراد در قديم عنوانشان "ميرزا" بود. بعدها "دفتردار" نام گرفتند و امروزه به نام "حسابدار" فعاليت مي‌كنند. البته نسل جديد به جاي چرتكه از ماشين حساب يا ماشين‌هاي الكترونيكي استفاده مي‌كنند و سرو كارشان با كامپيوتر است اما اين پيشرفت، بيشتر شامل ابزار كار مي‌شود نه نوع كار، چون آن‌ها حسابداري را فني "تجربي" مي‌دانند كه بايد به روش استاد و شاگردي فرا گرفت و نيازي به تحصيلات دانشگاهي ندارد.حال سؤال اينجاست كه اگر حسابداري نياز به تحصيلات دانشگاهي ندارد، چرا از سال 1345 رشته حسابداري در آموزشگاه عالي حسابداري شركت ملي نفت ايران و سپس در دانشگاه تهران داير گرديد و امروزه نيز در بسياري از دانشگاه‌هاي دولتي و غيردولتي تدريس مي‌شود؟ آيا مي‌توان گفت كه حسابداري در مفهوم امروزين آن با دفترداري متفاوت است؟در پاسخ بايد گفت كه حسابداري‌ يك‌ "سيستم" است‌ كه‌ در آن‌ فرآيند جمع‌آوري‌، طبقه‌بندي‌، ثبت‌، خلاصه‌ كردن‌ اطلاعات‌ و تهيه‌ گزارش‌هاي‌ مالي‌ و صورت‌هاي‌ حسابداري‌ در شكل‌ها و مدل‌هاي‌ خاص‌ انجام‌ مي‌گيرد. تا افراد ذي‌نفع‌ درون‌ سازماني‌ مثل‌ مديران‌ سازمان‌ يا برون‌سازماني‌ مثل‌ بانك‌ها، مجمع‌ عمومي‌ سازمان‌ مورد نظر يا مقامات‌ مالياتي‌ بتوانند ازاين‌ اطلاعات‌ استفاده‌ كنند. به‌ همين‌ دليل‌ فردي‌ كه‌ تحصيلات‌ دانشگاهي‌ ندارد، بيشتر دفتردار است‌ تا حسابدار. چرا كه‌ گزارش‌هاي‌ اين‌ دسته‌ از افراد مطابق‌ استاندارد نيست‌ و پردازش‌ كافي‌ نمي‌شود و بيشتر تراز حساب‌ها مي‌باشد. براي‌ مثال‌ يك‌ حسابدار تجربي‌ نمي‌تواند به راحتي‌ بين‌ دارايي‌ كوتاه‌ مدت‌ و بلند مدت‌ تفاوت‌ قائل‌ شود يا نمي‌داند كه‌ چگونه‌ بايد معاملات‌ ارزي‌ را در دفاتر ثبت‌ كند. از سوي‌ ديگر يك‌ حسابدار متخصص‌، در آينده‌ مي‌تواند مدير مالي‌ يك‌ سازمان‌ يا شركت‌ گردد؛ يعني‌ مي‌تواند به‌ مديريت‌ يك‌ شركت‌ ايده‌ بدهد كه‌ منابع‌ موجودش‌ را در چه‌ راه‌هايي‌ سرمايه‌گذاري‌ نمايد تا استفاده‌ بهينه‌ كند يا اگر شركت‌ به‌ منابع‌ مالي‌ جديد نياز داشت‌ يك‌ مدير مالي‌ براساس‌ دانش‌ آكادميك‌ خود مي‌تواند بگويد كه‌ از چه‌ طريقي‌ بايد تأمين‌ مالي‌ كرد در حالي‌ كه‌ مجموع‌ اين‌ فعاليت‌ها خارج‌ از توانايي‌ يك‌ حسابدار تجربي‌ است‌.

درس‌هاي‌ اين‌ رشته‌ در طول‌ تحصيل‌ :
دروس‌ پايه‌:

روانشناسي‌ عمومي‌، جامعه‌ شناسي‌، اصول‌ علم‌ اقتصاد، رياضيات‌ پايه‌، رياضيات‌ كاربردي‌، آمار كاربردي‌، مباني‌ كاربرد كامپيوتر، پژوهش‌ و عمليات‌، مديريت‌ توليد، حقوق‌ بازرگاني‌، پول‌ و ارز بانكداري‌ ، مباني‌ سازمان‌ مديريت‌، توسعه‌ اقتصادي‌، ماليه‌ عمومي‌، روش‌ تحقيق‌.

دروس‌ اصلي‌ و تخصصي‌:

اصول‌ حسابداري‌، حسابداري‌ ميانه‌، حسابداري‌ پيشرفته‌، حسابداري ‌صنعتي‌، حسابرسي‌، حسابداري‌ مالياتي‌، اصول‌ تنظيم‌ و كنترل‌ بودجه‌، مديريت‌ مالي‌، مباحث‌ جاري‌ حسابداري‌ ، متون‌ حسابداري‌.

توانايي‌هاي‌ لازم‌ :

رشته‌ حسابداري‌ از جمله‌ رشته‌هايي‌ است‌ كه‌ از داوطلبان‌ سه‌ گروه‌ آزمايشي‌ رياضي‌ و فني‌، علوم‌تجربي‌ و علوم‌انساني‌ دانشجو مي‌پذيرد و در آزمون‌ هر سه‌ گروه‌ نيز درس‌ رياضي‌ به‌ عنوان‌ مهمترين‌ درس‌ اين‌ رشته‌ مطرح‌ است‌. در واقع‌ داشتن‌ شم‌ رياضي‌ در رشته‌ حسابداري‌ از اهميت‌ بسياري‌ برخوردار است‌. همچنين‌ يك‌ حسابدار بايد بتواند به خوبي‌ گزارش‌ كارهاي‌ خود را ارائه‌ دهد. بنابراين‌ بايد به ادبيات‌ فارسي‌ مسلط‌ بوده‌ و نگارش‌ خوبي‌ داشته‌ باشد. همچنين‌ دانشجوي‌ اين‌ رشته‌ بايد تحمل‌ ساعت‌ها كار در پشت‌ يك‌ ميز و صندلي‌ و سروكار داشتن‌ با اعداد و ارقام‌ را داشته‌ و دقيق‌ و منظم‌ باشد تا در جمع‌‌بندي‌ اعداد و ارقام‌ دچار مشكل‌ نگردد و در نهايت اين كه يك حسابدار براي موفقيت در اين دنياي پر از رقابت و تغيير و تحول بايد خلاق، مبتكر، صبور و منضبط باشد

ماهيت :

يك حسابدار متخصص، در آينده مي‌تواند مدير مالي يك سازمان يا شركت گردد يعني مي‌تواند به مديريت يك شركت ايده بدهد كه منابع موجودش را در چه راههايي سرمايه‌گذاري نمايد تا استفاده بهينه كند و يا اگر شركت به منابع مالي جديد نياز داشت يك مدير مالي بر اساس دانش آكادميك خود مي‌تواند بگويد كه از چه طريقي بايد تامين مالي كرد. و مجموع اين فعاليت‌ها خارج از توانايي يك حسابدار تجربي است.
«حسابداري يك سيستم اطلاعاتي است كه با فراهم‌كردن اطلاعات لازم كمك مي‌كند تا سرمايه‌گذارها، اعتبار دهندگان، مديران و دولت نسبت به مسائل اقتصادي بهتر بتوانند، تصميم‌ بگيرند. براي مثال اگر شخصي بخواهد در يك شركتي سرمايه‌گذاري كند، تمايل دارد كه وضعيت مالي آن شركت و يا نتايج عمليات آن شركت را در طي سالهاي قبل بداند. موضوعاتي كه به صورت گزارشهاي مالي توسط حسابداران تهيه مي‌شود.
«حسابداري به منظور جوابگويي به نيازهاي انسان به وجود آمده است. به همين دليل با گذشت زمان و به موازات گسترش فعاليت‌هاي اقتصادي و افزايش پيچيدگي آن ،‌ هدفها و روشهاي حسابداري براي جوابگويي به نيازهاي اطلاعاتي، توسعه يافته است. چرا كه اشخاص، شركت‌ها و دولت براي تصميم‌گيري در مورد توزيع مناسب منابع مالي نياز به اطلاعاتي قابل اتكا دارند كه اين اطلاعات را به ياري حسابداري مي‌توان به دست آورد. از سوي ديگر انجام سرمايه‌گذاري يكي از مواد ضروري و اساسي در فرآيند رشد و توسعه اقتصادي كشور است و سرمايه‌گذاران نيز از بعد عرضه سرمايه، تا حد امكان سعي دارند منابع مالي خودرا به سويي سوق دهند كه كمترين ريسك و بيشترين بازده را داشته باشد. يعني به دنبال برآورد ريسك سرمايه‌گذاري‌ها خواهند بود. اين در حالي است كه يكي از مباني اساسي براي محاسبه ريسك بازار شركت‌ها ، استفاده از اطلاعات توليد شده توسط سيستم حسابداي است.
رشته حسابداري از جمله رشته‌هايي است كه از داوطلبان هر سه گروه آزمايشي رياضي و فني ، علوم تجربي و علوم انساني دانشجو مي‌پذيرد.

آينده شغلي ، بازار كار ، درآمد:

به نظر مي‌رسد فارغ‌التحصيلان دوره‌هاي تحصيلات تكميلي اين رشته، آمادگي و پختگي بيشتري براي حضور در بازار كار دارند.
نتيجه يكي از تحقيقات دانشگاه «كلمبيا» مبني بر اين بود كه از از دهه 70 به بعد همه شركتهاي موفق، شركتهايي بوده‌اند كه مدير آنها تحصيلات مالي داشته است. چون از اين دهه به بعد اطلاعات نقش مهمي پيدا كرده است و مهمترين اطلاعات نيز، اطلاعات مالي است كه تاثير بسياري در تصميم‌گيري روساي شركت‌ها دارد.

موقعيت‌ شغلي‌ در ايران‌ :

«فرصت‌هاي شغلي يك حسابدار بسيار گسترده است و از پايين‌ترين سطح تا بالاترين سطح را در بر مي‌گيرد. و با وجود اين كه در دانشگاههاي مختلف كشور اعم از دولتي ، غيرانتفاعي و آزاد، دانشجويان بسياري در رشته حسابداري تدريس مي‌كنند اما تعداد فارغ‌التحصيلان بيكار اين رشته از بيشتر رشته‌ها كمتر است. چون از يك موسسه كوچك گرفته تا بزرگترين كارخانه‌هاي كشور حداقل براي تهيه اظهارنامه مالياتي به حسابدار نيازمند هستند.
همچنين دانش حسابداري در بخش ماليات كاربرد وسيعي دارد. چون محاسبه سود به ياري حسابداري امكان‌پذير است و تعيين مقدار سود نيز مبناي محاسبه ماليات شركتها اعم از دولتي و خصوصي مي‌باشد.
فارغ‌التحصيلان اين رشته پس از اتمام تحصيل مي‌توانند در سطوح مختلف و شاخه‌هاي متفاوت عهده‌دار انجام امور مالي گردند كه شرح آن چنين است:

الف) حسابداري

فارغ‌التحصيلان مي‌توانند در كليه موسسات و واحدهاي تجاري، اعم از دولتي يا خصوصي به عنوان حسابدار در شاخه‌هاي زير مشغول كار شوند:
حسابداري مالي: در كليه شركتها و موسسات تجاري و غيرانتفاعي.
حسابداري صنعتي : در كليه واحدهاي صنعتي و شركتهاي توليدي.
حسابداري دولتي : در كليه سازمانها و ادارات دولتي به عنوان حسابدار يا عامل ذيحساب.
حسابداري مالياتي : در ادارات دارايي.
حسابداري بيمه : در موسسات بيمه .

حسابداري سيستمها

حسابداري بانكها : در شعبه‌ها و سرپرستي بانكها .
حسابداران پس از مدتي اشتغال به كار حسابداري مي‌توانند در سمت مديريت مالي واحدهاي تجاري ، ايفاي نقش نمايند.

حسابداري صنعتي

اين حسابداري كه بتدريج و پس از انقلاب صنعتي روي داد در جهت نياز به دانستن بهاي تمام شده محصولات توليدي بود در اين نوع از حسابداري هدف اصلي سيستم دانستن ، بهاي تمام شده يك واحد از نظر تمامي عوامل هزينه مي‌باشد.
همزمان و همراه با تكامل ابزارها و شيوه هاي توليد، در سده هاي بعد ، روشها و شيوه‌هاي هزينه‌يابي پيشرفته‌اي ابداع و بكار گرفته شد كه هزينه عمليات را بدرستي شناسايي نمايد.
حسابداري صنعتي امروزه ثمره اين فرايند شتاب آميز تكاملي است اصولا" همان هدف اندازه گيري و گزارش بهاي تمام شده محصولات ، خدمات و فعاليت‌ها را دنبال مي‌كند.

حسابداري مالي

اين نوع از حسابداري را مي توان حسابداري گزارش نيز ناميد . زيرا هدف اصلي در اين نوع از حسابداري ، تهيه صورتهاي مالي اساسي مي‌باشد كه مورد نياز استفاده كنندگان از اين صورتهاي مالي است .
شايد بتوان گفت كه دليل اصلي پيدايش اين نوع حسابداري ، اصل تفكيك شخصيت مي‌باشد . اين اصل امكان مشاركت صاحبان سرمايه اي را كه به تجارت نمي پرداختند ممكن ساخت و به اين شكل باعث رشد و توسعه بنگاه هاي تجاري شد.
اين نوع از مشاركت باعث پيدايش سهام و بازار بورس شد.
البته دليل اصلي ايجاد بازار بورس را مي توان ، افزايش شمار شركتهاي سهامي دانست .
يكي ديگر از موضوعات اصلي كه در اين دوران تأثير اساسي بر رشته حسابداري گذاشت برقراري ماليات بردرآمد بود. اين نوع از ماليات كه در اغلب كشور هاي صنعتي اروپا وسيله اي براي تأمين عدالت اقتصادي است از اوايل قرن نوزدهم ايجاد و به تدريج جزئي از نظام مالياتي كشورها شد.
تعيين ماليات بر درآمد مستلزم شناخت دقيق سود خالص بود و لازمه اين شناخت نگهداري حسابها و دفاتر منظم و تهيه صورتهاي مالي كه ميزان سود را به درستي نشان دهد . به اين ترتيب دولتها به صورت يكي از اصلي ترين استفاده كنندگان از صورتهاي مالي مؤسسات درآمدند.
ديگر استفاده كنندگان از اين صورت‌هاي مالي عبارتند از : بانكها ، اعتبار دهندگان ، بستانكاران بلند مدت و كوتاه مدت ، فروشندگان ، مشتريان ، كاركنان ، سرمايه‌گذاران بالقوه ، كارگزاران بازار سرمايه ، جامعه و مديريت مؤسسه.

حسابداري مديريت

در اواخر قرن نوزدهم مديريت علمي به عنوان رشته‌اي خاص توسط فردريك تيلور مطرح گرديد .
مديريت علمي بطور بسيار خلاصه ، روش برخورد منظم و منطقي با مسائل سازمان‌ها به منظور يافتن مناسب‌ترين راه براي انجام هر كار است و بر كسب اطلاع دقيق و كامل از آنچه مي‌گذرد و نتايجي كه بر اثر هرگونه تغيير حاصل مي‌شود تأكيد دارد. اين نوع از مديريت نياز زيادي به اطلاعاتي از قبيل بهاي تمام شده محصولات و خدمات ، مقدار توليد ، هزينه اجزاء مختلف توليد ، قيمت فروش محصولات و خدمات و ظرفيت منابع مختلف نظير ظرفيت توليدي ماشين آلات و تجزيه و تحليل اين اطلاعات داشت . اين جريان ، نياز به اطلاعات و بخصوص اطلاعات مالي را فزوني بخشيد.
افزايش استفاده مديران از اطلاعات مالي موجب شد كه روشهاي هزينه يابي توليدات ، خدمات و فعاليتها بهبود و توسعه يابد و اطلاعات مفصل تري از جنبه هاي مختلف مالي فعاليت‌ها فراهم آيد.
بدين ترتيب ، حسابداري مديريت به عنوان رشته‌اي خاص در اوايل قرن حاضر شكل گرفت.

حسابداري منابع انساني

يكي از مباحث جديد در دانش حسابداري، نگرش نوين به منابع انساني به عنوان يكي از موثرترين عوامل مولد در ايجاد درآمد موسسات است. در اين مبحث، ارزش اقتصادي منابع انساني به مثابه دارايي با اهميت موسسه تلقي و امكان ارايه آن در صورت‌هاي مالي مطرح مي گردد.

حسابداري سيستمها

از سال 1937 ميلادي که " نظريه عمومي سيستمها " توسط " لودويک فون برتالنفي " دانشمند برجسته اطريشي مطرح گرديد ، واژه سيستم در صدر همه مفاهيم جاري و تکيه کلامهاي متداول قرار گرفت . اين مفهوم در همه زمينه هاي علوم رواج يافته و رفته رفته در اصطلاحات فني و حرفه اي و در رسانه هاي همگاني نيز نفوذ کرده است .
از اواخر دهه 1960 ميلادي تغييرات و تحولات عمده اي در دانش حسابداري پديد آمده که مهمترين آنها نگرش به حسابداري به عنوان يک سيستم اطلاعاتي است . در پي اين تحولات ، يکي از رشته هاي تخصصي ايجاد شده در حسابداري ، طرح و اجراي سيستمهاي حسابداري مي باشد .
موسسات مختلف ، دائما در حال رشد ، گسترش و تغيير بوده و اين تغييرات ، نيازهاي جديد به اطلاعات مختلف منجمله اطلاعات حسابداري را مطرح مي کند . براي دستيابي به اطلاعات جديد ، سيستمهاي حسابداري به عنوان يکي از اجزا اصلي سيستم موسسات بايستي همراه و هماهنگ با رشد آنها توسعه يافته و سيستمهاي حسابداري جديدتر طراحي و يا سيستمهاي حسابداري قبلي تکميل گردد . طراحي و تدوين سيستمهاي حسابداري يکي از پيچيده ترين رشته هاي تخصصي حسابداري است که توسط حسابداران خبره و کارآزموده انجام مي شود .
در اين گرايش حسابداري آموزشهاي لازم جهت ارائه يک سيستم حسابداري مناسب براي هر موسسه با توجه به نوع فعاليت ، کميت و کيفيت کار و نيز ميزان سرمايه آن موسسه داده مي شود . هر سيستم ارائه شده چگونگي گردش کارها را معين مي سازد .

ب ) حسابرسي

فارغ‌التحصيلان رشته حسابداري قادرند با توجه به شاخه‌هاي حسابداري در بند الف در حرفه حسابرسي شاغل شوند. شاغلان حرفه حسابرسي در يك تقسيم‌بندي كلي به دو گروه اصلي تفكيك مي‌شوند :
حسابرسان داخلي : اين گروه از حسابرسان ، كارمند واحد مورد رسيدگي هستند، و در واقع رابط ميان هيات مديره و شركت بوده و گزارش رسيدگي خود را به طور هفتگي ، ماهانه يا سالانه به مديرعامل و هيات مديره ارائه مي‌دهند . اين گروه از حسابرسان عمليات داخل واحد تجاري را رسيدگي مي‌كنند.
حسابرسان مستقل: اين گروه از حسابرسان، افرادي هستند كه در موسسات حسابرسي مشغول كار هستند و بر اساس قرارداد ميان شركتها يا سازمانها با اين موسسات، عمليات حسابداري و مالي واحد تجاري را بر اساس اصول و موازين حسابداري مورد رسيدگي قرار مي‌دهند و گزارش خود را به مجمع عمومي صاحبان سهام ارائه مي‌كنند. در واقع حسابرسان مستقل رابط ميان صاحبان شركت و هيات مديره شركت مي‌باشند.
در حال حاضر در ايران ، سازمان حسابرسي به عنوان يك سازمان دولتي ، بزرگترين موسسه حسابرسي است و در كنار آن ساير موسسات حسابرسي دولتي و خصوصي مشغول فعاليت مي‌باشند.

توانايي‌هاي مورد نياز و قابل توصيه:

داشتن شم رياضي در رشته حسابداري از اهميت بسياري برخوردار است. به همين دليل دانش‌آموزان رشته رياضي در اين رشته موفقتر هستند. البته اين بدان معنا نيست كه دانش‌آموزان رشته علوم انساني قادر به ادامه تحصيل در رشته حسابداري نيستند بلكه بايد تلاش كنند تا از دانش رياضي خوب و يا حداقل متوسطي برخوردار باشند.
همچنين يك حسابدار بايد بتواند بخوبي گزارش كارهاي خود را ارائه دهد. بنابراين بايد در ادبيات فارسي مسلط بوده و نگارش خوبي داشته باشد. اين ويژگي بخصوص در سطوح بالاتر اين رشته يعني حسابرسي و مديريت مالي اهميت بسياري دارد.
در آزمون هر سه گروه آزمايشي درس رياضي به عنوان مهمترين درس اين رشته ضريب 4 دارد.
دانشجوي حسابداري بايد صادق و رازدار باشد چون در آينده تمام اسناد و مدارك يك سازمان را در اختيار دارد و اگر فرد رازدار و در كل با اخلاقي نباشد لطمات زيادي به آن شركت و در نهايت به جامعه وارد مي‌آورد. اين مساله بخصوص در حسابرسي اهميت بيشتري دارد زيرا اگر يك حسابرس كه وظيفه بررسي گزارشات مالي يك سازمان و تاييد صحت و سقم آن را بر عهده دارد، درستكار نبوده و يا شهامت ابراز مشكلات را نداشته باشد، مي‌تواند به نابساماني‌هاي اداري و مالي يك جامعه دامن بزند.
و بالاخره يك حسابدار براي موفقيت در اين دنياي پر از رقابت و تغيير و تحول بايد خلاق، مبتكر، صبور و منضبط باشد.
علاقه به امور مالي و تجزيه و تحليل‌هاي آن، عامل موفقيت دانشجوي حسابداري است.

وضعيت ادامه تحصيل در مقاطع بالاتر:

تا مقطع دكترا امكان ادامه تحصيل وجود دارد.
نظر يك فارغ‌التحصيل مشغول به كار در اين رشته :
دانشجوي اين رشته بايد تحمل ساعتها كار در پشت يك ميز و صندلي و سرو كار داشتن با اعداد و ارقام را داشته باشد. همچنين بايد دقيق و منظم باشد تا در جمع‌بندي اعداد و ارقام دچار مشكل نگردد.»

وضعيت نياز كشور به اين رشته در حال حاضر:

آموزش حسابداران و شركت موثر آنها در فراهم‌آوري اطلاعات مالي دقيق و قابل اعتماد، و تجزيه و تحليل اين اطلاعات براي توسعه پايدار در كشور در حال توسعه‌اي مانند ايران اهميت فراواني دارد. چرا كه وجود اطلاعات دقيق، اعتماد برانگيز، بموقع و مربوط به فعاليت‌هاي اقتصادي، نه تنها لازم بلكه حياتي است. علاوه بر اين اطلاعات مالي حاصل از فعاليت‌هاي اقتصادي كه بوسيله نظام‌هاي حسابداري گزارش مي‌شود، مي‌تواند از انحراف مسير پيش‌بيني شده ، اتلاف منابع اقتصادي و اخلال در برنامه‌هاي توسعه اقتصادي جلوگيري كند.
دكتر ثقفي نيز در اين باره مي‌گويد:« چون اين رشته فقط به كلاس و معلم نياز دارد متاسفانه در سالهاي اخير، بسياري از شهرهاي دورافتاده كه حتي يك حسابدار مجرب و متخصص ندارد، رشته حسابداري را با استفاده از اساتيد كم‌تجربه دائر كرده است و در نتيجه فارغ‌التحصيلان دانشگاههاي فوق حسابداراني ناكارآمد هستند كه نمي‌توانند، جذب بازار كار شوند. البته آنچه گفته شد شامل حال فارغ‌التحصيلان توانمند اين رشته نمي‌شود چون هر فرد سرمايه‌گذار و هر موسسه اعتباري براي سرمايه‌گذاري يا اعتبار دادن به حسابدار نياز دارد. »

مفروضات حسابداري

بايد دانست که مفاهيم حسابداري مفروضاتي هستند که مبناي صورتهاي مالي و ساير
اصول حسابداري مي باشند و به چهار دسته به شرح زير طبقه بندي مي گردند:
• فرض داشتن شخصيت حقوقي جداگانه
• فرض تداوم فعاليتهاي مالي
• فرض وجود واحد اندازه گيري
• فرض دوره مالي

اصول حسابداري

اصول حسابداري به شش دسته کلي تقسيم مي شوند :
• اصل قيمت تمام شده
• اصل وضع هزينه هاي همان دوره از درآمد همان دوره
• اصل افشاي حقايق
• اصل قابل اعتماد بودن
• اصل قابليت مقايسه
• اصل ثبات رويه

معرفي برخي انواع موسسات حسابداري و حسابرسي

موسسات حسابرسي :
مؤسسه حسابرسي ، مؤسسه اي انتفاعي غير تجاري است كه به منظور انجام خدمات حسابرسي وحسابداري و مالي توسط حداقل دو نفر حسابدار رسمي شاغـل و بر اسـاس شرايط زير تشكيل مي شود :
1- در نام هر مؤسسه حسابرسي بايد عبارت ” مؤسسه حسابرسي “ و به دنبال نام آن مؤسسه ، عبارت ” حسابداران رسمي “ قيد شود.
2- شركاي يك مؤسسه تماماً بايد حسابدار رسمي شاغل باشند ، منحصراً در همان مؤسـسه به كار حرفه اي اشتغال داشته باشند و در مؤسـسات ديگري كه به خدمات تخصصي و حرفه اي و يا ساير خدمات مرتبط ، موضوع ماده (1) اساسنامه اشتغال دارند ، هيچ گونه مشاركت يا منافعي نداشته باشند .
3- شركاي مؤسسه حسابرسي در ارتباط با فعاليتهاي مؤسسه ، “مسئوليت تضامني” دارند.
دامنه اندازه موسسـات حسابـرسي از يک نـفر تا چندين هـزار نـفر کارکنان حرفه اي است . از نظر اندازه ،موسسات حسابرسي اغلب به چهار گروه تقسيم مي شوند :
موسسات محلي :
موسسات محلي معمولا داراي يک يا دو دفتر کار و فقط يک يا چند شريک حسابرس مستقل است که در يک شهر يا ناحيه ،خدمات خود را به صاحبکاران ارايه مي کنند . خدمات اين موسسات بيشتر شامل تنظيم اظهارنامه مالياتي ،ارائه مشاوره مديريت و خدمات حسابداري است .صاحبکاران حسابرسي معمولا واحدهاي تجاري کوچکي هستنـد کـه صورت هاي مالي حسابرسي شده را بـراي پيوست کردن به در خواست وام بانکي خود مي خواهند. .
موسسات منطقه اي :
بسياري از موسسات محلي با افتتح دفاتر کار بيشتر در شهر ها يا ايالت هاي همجوار و افزايش تعداد کارکنان حرفه اي خود به موسسات منطقه اي تبديل مي شوند. ادغام با موسسات محلي ديگر نيز راهي براي منطقه اي شدن اين موسسات اسـت .اين رشد معمولا بـه همراه افزايش سهم کار حسابرسي در مقايسه با خدمات ديگر مي باشد .
موسسات ملي :
به موسساتي حسابرسي که در بيشتر شهر هاي اصلي دفاتري دارند ، اصطلاحاً مـوسسات ملي گفته مي شود .اين موسسات حسابرسي در کشور هاي ديگر نيز يا از طريق دفـاتر خود يا از راه موسسات وابسته در آن کشور ها ،فعاليت دارند. .
تذكر:
اساسنامه هر يك از موسسات حسابرسي با رعايت كليه موارد پيش بيني شده در اساسنامه نمونه اي كه به تصويب شوراي عالي مي رسد ، تنظيم و پس از تاييد دبيركل جامعه به ثبت خواهد رسيد. مرجع ثبت شركتها ، تنها موسساتي را به نام” مؤسسه حسابرسي “ ثبت مي‌كند كه از جامعه حسابداران رسمي ايران مجوز داشته باشند.

مانـيفيست در عرصه حسابداري

امروز که >جامعه حسابداران رسمي ايران< ‌بايد به مثابه کل واحدي تجليگاه بهترين انديشه‌هاي ناب حسابداري باشد، اختلا‌ف نظر، تشتت آرا و تعدد جريانهاي فکري در اين جامعه بيش از هر زمان رخ نموده است.
تفاوت ديدگاه، تقابل آرا و کثرت نظرات گرچه ممکن است زمينه را براي وفاق و همکاري گروهي فراهم کند اما اگر ريشه در عملگرايي و تفکر انتزاعي داشته باشد آن‌گاه واقعبيني و درست‌انديشي راه گم مي‌کند و کمبودها، ضعفها، فرصتها و تواناييها به‌درستي شناخته نمي‌شوند و برخورد سطحي، ساده‌انديشي، خودباوري، سرمستي کاذب و يا نااميدي افراطي حاکم مي‌شود.
نمي‌توان نسبت به مسائلي که در اثر اين بحران بروز کرده بي‌اعتنا بود. هيچ‌چيز مضرتر و ضداصولي‌تر از کوششي نيست که از طريق عبارت پردازي براي رها ساختن گريبان خود از اين مسائل مي‌شود. براي دفاع از اصول و مباني اساسنامه جامعه حسابداران رسمي و قواعد اساسي آن، هيچ چيز مهمتر از وحدت نظر و عمل بين کليه حسابداراني که به عمق بحران و لزوم يافتن راهکار براي آن آگاهند نيست.
واقعيت نشان مي‌دهد که بحران فعلي که از جنبه‌اي بيان‌کننده تفاوت شديد آراء و نظريات حرفه‌اي-اجتماعي جامعه حسابداري از يک‌سو و وجود گرايشهاي خود محور از سوي ديگر است، تمرکز خود را از لحاظ برنامه‌اي بر حول مسئله کليدي <اساسنامه> و ساخت تشکيلا‌تي جامعه قرار داده است. درک از محيط اجتماعي که در آن به‌سر مي‌بريم و حرکت و روند آينده حلقه کليدي است که در پرتو شناخت علمي از آن مي‌توان به بحران فعلي پاسخي درخورداد.
اگرچه در دو سال اخير نقد و انتقاد چه در قالب اصولي و چه متاسفانه در چارچوب کارکرد غيرحرفه‌اي شدت گرفته اما در مجموع جامعه نسبت به گذشته حرکتي رو به پيشرفت داشته است. با اين حال، هنوز به خاطر آنکه تمامي واقعيت و عمق بحران را درک نکرده‌ايم و فقط بخشي از آن را بيان مي‌کنيم، طبيعتاً قادر به ارائه راه‌حل علمي براي برون‌رفت از تنگناي موجود نيستيم.
آيا اين اختلا‌فات فقط از طريق <نقد و انتقاد> برطرف مي‌شود؟ به‌ديده ما نه ! اگر به فرض وجود، اختلا‌ف نظردر جامعه را صرفاً به نبود توافق درباره سازوکارهاي جامعه نسبت دهيم پس چرا حتي در بين کساني که ظاهراً روي سازوکارهاي جامعه توافق دارند، تفاوت نظر در مباحث اساسي همچنان باقي است و اگر صرفاً از طريق نقد آراء و تقابل نظريات مي‌شد تشتت آرا را از بين برد، پس چگونه تاکنون جامعه حسابداري چنين دستاوردي نداشته است؟
تنها راه‌حل اصولي، حرفه‌اي و علمي در چنين وضعيتي نقد و مجادله حرفه‌اي بر روي مشي و برنامه است که ميثاق جمعي حسابداران (اساسنامه) از درون چنين پروسه‌اي بيرون خواهد آمد! و صد البته در شرايط طبيعي و متعارف جايگاه اين مجادله حرفه‌اي بايد نشريات حرفه‌اي همچون حسابدار و حسابرس وحسابدار رسمي باشد.
واقعيت اين است که عملگرايي حاکم بر تفکر نظريه‌پردازان فعلي (که خود محصولي از نظريه‌پردازيهاي عاميانه است) ما را بر آن مي‌دارد تا، يا در زنجيره به‌هم پيوسته روابط علت و معلولي به پيش نرويم و يا، آن‌را تا ريشه دنبال نکنيم. عملگرايي يکي از خصوصيات عمده تفکرات سنتي است که از بينش غيرحرفه‌اي سرچشمه مي‌گيرد؛ زماني که جامعه‌اي قادر نيست انحرافات گذشته و حال خود را واقعاً ريشه‌يابي کند.
متاسفانه متدولوژي غالب بر جامعه حسابداران رسمي ايران دچار انحرافات اساسي است که نه‌تنها از متدولوژي علمي حسابداري فاصله داشته بلکه فراتر از اين، بيشتر به روشهاي عاميانه نزديک بوده تا به روشهاي علمي و اين نه سخني گزاف بلکه توضيح علمي واقعيت موجود است. از سوي ديگر توضيح کاملتر اين مطلب بدون توجه به بحران جهاني که در حرفه حسابداري روي داده و رابطه معيني که ميان اين دو وجود دارد نمي‌تواند صورت پذيرد. و اين نيز به دو دليل زير متکي است:
اول آنکه حرفه حسابرسي در جهان در حال از سرگذراندن بحرانهاي ناشي از جدايي استانداردهاي بين‌المللي، امريکايي و انگليسي ، رويدادهاي تقلب و فريب از نوع شرکتهاي انرون و ورلدکام، وهمچنين برجسته شدن موضوع نظام راهبري بنگاه(Corporate governance) است؛
دوم آنکه روندهاي اساسي موجود (در چندسال اخير) در سطح جهان و ايران نشان مي‌د هد که مسئله خطير مسئوليتهاي اجتماعي حسابرسان به‌عنوان مسئله مبرم روز مطرح شده ولي متاسفانه در هيچکدام از اين موارد نيز خود حسابداران و حسابرسان رهبري را به‌دست نداشته اند.
ما قادر نخواهيم بود جامعه خود را متحول سازيم، جز از اين طريق که در جهت نفي مشي و روشهايي که حرفه را ناتوان معرفي کرده حرکت نماييم. راه‌حل اين نيست که نقطه نظرات سنتي را به کناري افکنيم و به‌سادگي آن را مردود بشناسيم؛ چرا که فقط با مردود شناختن، از ميدان به‌در نمي‌رود. نفي ما، نه نفي انکارگرايانه، نه نفي در ذهن بلکه بايد نفي در عين باشد. جامعه حسابداري و به‌ويژه اعضاي شوراي‌عالي (براساس رسالتي که برعهده‌دارند) بايد خود را متحول سازند و آن هم در چارچوب تحول متدولوژيک در فرايند اين بستر و به‌استناد ساختار تئوري حسابداري ؛ در غيراين صورت تمام راههاي ديگر نه راه، بلکه بيراهه است.
نقطه انحراف آغازين تفکرات بسياري دوستان در جامعه حسابداري اين بوده که روش منطقي- قياسي را در تبيين اساسنامه حاکم کردند. اين روش همان نقشي را در زندگي دارد که خط مماس در مقايسه با منحني دارد. انتظار ما اين است که قياس (که عمدتاً فعاليتي ذهني است) در مطالعه خود ذهن (يعني در روانشناسي) و در مطالعه رفتاري که در آنها تفکر، شرط پيشين عمل است، مثلا‌ً در اقتصاد و سياست، موفق باشد؛ ولي عکس اين امر صادق است: معلوم شده است که در روانشناسي و علوم اجتماعي، قياس، راهنماي ضعيفي است، در صورتي که در مطالعه و بررسي بر روي امور لا‌يعقل (مثل مواد معدني، اجسام فضايي، و ملکولها)، قياس رياضي، که از مشاهده کمک گرفته باشد، موفق مي‌شود. آيا اين نمي‌رساند که قياس فعاليتي است که تابع خواص موجودات بيجان است، خواصي که از کيفيات موجود زنده نيستند، در حالي که جامعه حسابداران و ماموريت حسابداران رسمي پديده‌هاي زنده و تاثيرگذار هستند؟
چگونگي تکامل و کلا‌ً سير تسلسلي تکاملي جوامع بشري نشان مي‌دهد که هستي را مي‌بايست بدان صورتي توضيح داد که واقعاً هست و بدان طريق تغيير داد که قوانين تغيير و تکامل آن حکم مي‌کند و بدون شک چنين حرکتي در جامعه حسابداران رسمي ايران نيز جز از طريق اتکا بر بينش و دانش تئوري حسابداري وبه طريق اولي دانايي بر فلسفه شناخت اقتصادي امکانپذير نيست.
با نگاهي به سيماي کنوني جامعه حسابداري ايران نمودهاي واقعي يک بحران علمي-حرفه‌اي فراگير را بازخواهيم يافت. تشتت عميق نظرگاههاي حرفه‌اي، عقب ماندن از تبيين رفتار حسابداري در نظام اقتصادي کشور، نبود راهبران حرفه‌اي در جامعه، که همه گروههاي موجود در جامعه در مقابل جايگاه حرفه‌اي اين رهبران وحدت نظر داشته باشند (مشابه شادروان سجادي‌نژاد، مرحوم عرفاني و...)، همگي مويد و نشانه‌هاي شکنندگي و بحران است. اکنون جامعه حسابداري ايران فاقد تاکتيک و استراتژي معين و منطبق با ويژگيهاي عصر جديد است و بالطبع فاقد اساسنامه واجد شرايط و رفتار حرفه‌اي مناسب است.
بدون کنار گذاشتن ديدگاهها و نظرگاههايي که ريشه در عوام‌گرايي دارد تا منطق علمي، قادر به تدوين اساسنامه و به تبع آن ماديت بخشيدن به رهبري جامعه حسابداران در راستاي وظايف خود نخواهيم بود و تنها مسيري که ما را به تدوين برنامه‌هاي پيشبرنده هدايت مي‌کند برخورد حرفه‌اي-علمي به قضاياي درون و برون جامعه حسابداري است.
با چنين درک و رسالتي است که وظيفه شوراي‌عالي جديد جامعه حسابداران رسمي، مسئولا‌ن و اعضاي ارکان آن و به‌ويژه اعضايي که اعتقاد به توسعه و اعتلا‌ي حرفه دارند دوصدچندان مهم، بزرگ و اجتماعي است. لذا براي انجام چنين امر مهمي بايد همه اعضاي جامعه چارچوب مناسبي را به عنوان <ميثاق حرفه‌اي> تبيين و تعريف کنند و اين ميثاق حرفه‌اي به عنوان <مشترکات حداقل> مورد قبول همگي واقع شود تا بتوان کاري از پيش برد.
منابع:
سايت حسابرس
http://daneshnameh.roshd.ir/
http://forum.parsigold.com
/http://www.kcc.hawall.edu
/http://www.quia.com
/http://www.accountingeducation.com/links
/http://www.account2.com
/http://www.ui.ac.ir
/http://www.caso.com
/http://www.cpajournal.com
/http://www.electronicaccountant.com
ويکي پديا
وبلاگ حسابدار
بانک مقالات کانون دانش حسابداري
ويژگيهاي اطلاعات حسابداري- دكتر محمد رضا طاهري
سايت انجمن علمي حسابداري
سايت تخصصي حسابداري دانشگاه
صفحات برگزيده اينترنتي در مورد حسابداري
بينش حسابداري –دكتر محمد حسن اردبيلي

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image