جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
موشک و راکت انداز 2
-(7 Body) 
موشک و راکت انداز 2
Visitor 1333
Category: دنياي فن آوري

موشک پاتريوت (Patriot)

يک سيستم دفاع هوايي موشکي هدايت شونده است که توانايي مقابله با موشک هاي بالستيک تاکتيکي , موشک هاي کروز, و هواپيماهاي پيشرفته (به طور پايه پرنده هاي هوا_تنفس )را در تمامي شرايط آب و هوايي ودر هر ارتفاعي داراست.ويژگيهاي کليدي سيستم PATRIOT رادار مرکب چندکاره, هدايت تعقيب از طريق موشک و نرم افزار مدرن و همچنين عملکرد خودکار گسترده است. PATRIOTيا (MIM-104 )توسط کمپاني (ريتيون) در ماساچوسف و شعبه موشک ها وکنترل آتش کمپاني (لاکهيد مارتين ) در فلوريدا ساخته شده است. علاوه بر ايالات متحده , کشورهاي آلمان , يونان, رژيم اشغال گر قدس, ژاپن , کويت, هلند, عربستان سعودي و تايوان نيز مجهز به اين موشک هستندومصر نيز به تازگي صاحب اين سيستم دفاع موشکي توانمند شده است. سيستم دفاع موشکي PATRIOT به طور گسترده در عمليات اخير تهاجم به عراق شرکت داشته وبا استقرار در کويت موفق به از بين بردن تعدادي از موشک هاي عراقي شليک شده به کويت شد. شايان توجه است در عمليات مذکور از نسل جديد اين سيستم يعني PAC-3 وموشک هاي باهدايت پيشرفته تر استفاده شده بود.

موشک:

موشک PATRIOT مجهز به سيستم هدايت تعقيب از طريق موشک(TVM) بوده ودر دستور هاي اصلاح نيمه راه طرف مرکز کنترل درگيري متحرک به سيستم هدايت ارسال مي شود. سيستم هدف يابي در اين موشک هدف را در مرحله پاياني پرواز موشک به سوي آن يافته ودادها را از طريق Downlink (مسير انتقال سيگنال از پرنده به زمين )سيستم TVM ورادارزميني به مرکز کنترل درگيري متحرک جهت محاسبات اطلاح نهايي مسير موشک ارسال مي کند ودستورات اصلاح را مسير از طريق Uplink (مسير انتقال سيگنال از زمين به پرنده ) به هدايت ردگيري موشک ارسال مي گردد. قابل ذکر است يک سرجنگي با قدرت انفجاري بالا به وزن 90 کيلوگرم نيز در بخش هدايت نهايي قرار دارد. برد اين موشک 70 کيلو متر و حداکثر ارتفاع بيش از 24 کيلومتر مي باشد. حداقل زمان پرواز موشک نيز از دو بخش زمان مسطح شدن در کمتر از 9 ثانيه و حداکثر زمان پرواز در حدود 4/3 دقيقه تشکيل يافته است.

مدل بهسازي شدهPtriot Gem+ :

کمپاني ريتيون برنامه ارتقاي سيستم دفاع موشکي Patriot PAC-2 را تا سطح Guidanced Enhanced missile يا GEM+ به اجرا در آورده است. ناگفته نماند موشکGEM+ توانايي دفاع در برابر موشک هاي هوا- تنفس, کروز بالستيک راداراست. اولين موشک هاي بهسازي شده در نوامبر سال 2002 به ارتش ايالات متحده تحويل داده شده اند و تا کنون از 376 موشک که قرار است مورد ارتقا و بهسازي قرار بگيرد حدود 230 موشک عملياتي هستند.

مدل با توانايي هاي پيشرفته Patriot Advanced Capabilit PAC-3 :

بعنوان مهمترين برنامه بهسازي و ارتقاي سيستم دفاع موشکي Patriot شناخته مي شود. موشک Patriot PAC-3 موثر بودن عليه اهداف تاکتيکي مانند موشک هاي بالستيک و کروز را با استفاده از تکنولوژي پيشرفته hit-kill (برخورد مستقيم بدنه به بدنه موشک به هدف )افزايش داده است.قابل ذکر است سيستم هدايت موشک تخريب هدف را با انرژي جنبشي ناشي از برخورد به هدف از دماغه موشک امکان پذير مي سازد. براي مقايسه نيز قابل ذکر است که پرتاب کننده PAC-3 ظرفيت شش موشک را دارد و دردر حالي که PAC-2 ظرفيت فقط چهار موشک رادارد.PAC-3 در اواخر سال 1999 وارد مرحله توليد کم تعداد اوليه شد و تا سپتامبر 2001 تعداد 92 فروند از اين سيستم ها تحويل داده شده اند. قرارداد تحويل 88 فروند در دسامبر سال 2002 و12 فروند ديگر در مارس 2003 امضا شد و متعاقبا اين موشک ها در مارس و آوريل 2003 در عمليات تهاجم به عراق شرکت داده شدند.در فوريه 2004 لاکهيد مارتين سفارشي مبني بر تحويل 159 فروند سيستم PAC-3 که شامل 22 جايگزين براي موشک هاي شليک شده در عراق نيز بود دريافت کرد که تا اواخر سال 2006 تحويل خواهند شد. يک شفارش 156 فروندي نيز در فوريه 2005 داده شده است که از اين تعداد 32 فروند براي هلند و 16 فروند براي ژاپن است. امکان تحويل اين موشک ها به کره جنوبي و تايوان وآلمان نيز وجود دارد.

ايستگاه (سکوي) پرتاب M901 :

ايستگاه M-901 موشک هاي PATRIOT را حمل ونشانگيري و شليک مي کند. هر کدام از اين پرتاب کننده ها مجهز به چهار موشک هستند. اين پرتاب کننده ها ارتباط خود را از طريق باند VHF يا خط ارتباط دادهاي فيبر نوري با ايستگاه (مرکز )کنترل درگيري ارتباط قبل از شليک و همچنين مرحله هدايت آتش برقرار مي سازد.

ايستگاه (مرکز)کنترل درگيري:

ايستگاه کنترل درگيريAN/MSQ-104 تنها بخشي از واحد آتش PATRIORT بوده که تحت نظارت مستقيم کاربر (انسان) است. ايستگاه کنترل درگيري امکان ارتباط با ايستگاه پرتاب واحدهاي ديگر آتشبار PATRIOT وبالاخره مراکز بالاتر فرماندهي را دارد.سه کاربر در اين ايستگاه کنترل حضور داشته که داراي دو صفحه فرمان (کنسول) ويک ايستگاه ارتباطات با سه ترمينال رله راديويي هستند. کامپيوتر کنترل تسليحات ديجيتال نيز در کنار ترمينال هاي ارتباط داده اي VHF قرار گرفته است.

رادار:

رادار مرکب AN/MPQ-53 وظيفه جستجو ,کشف , ردگيري , شناساييو ردگيري خود موشک وهدايت و همچنين عملکرد اقدامات متقابل ضد ضد – الکترونيکي (ECCM) رابرعهده مي گيرد. بايد اضافه شود برد اين سيستم راداري حدود 100 کيلومتر بوده و ظرفيت ردگيري 100 هدف مختلف وهدايت 9 موشک را به طور همزمان دارد.رادارهاي ارتش ايالات متحده توسط ريتيون بهسازي شده اند که اين کيت ارتقائ و بهسازي قدرت بيشتري براي رادارو اضافه شدن توانايي باند وسيع که در نهايت موجب بهبود تشخيص هدف مي شود را به دنبال داشته است.

درگيري با هدف:

درگيري با هدف مي تواند در سه حالت دستي و نيمه خودکار و تمام خودکار انجام پذيرد.زماني که تصميم براي درگيري با هدف گرفته مي شود ايستگاه کنترل درگيري سکو يا سکوي هاي پرتاب را انتخاب کرده و داده هاي قبل از پرتاب به موشک انتخاب شده ارسال مي شود. بعداز پرتاب رادار مذکور موشک را زير نظر خود گرفته و (PAC UP LINKE) دستورات وDownlink مربوط به TVM امکان نظارت برموشک را ايجاد کرده و هدايت موشک را يه وسيله کامپيوتر کنترل تسليحات امکان پذير مي سازد. در حالي که موشک به هدف نزديک مي شود سيستم هدايت TVM فعال شده و موشک به سمت هدف هدايت مي شود در نهايت يک چاشني مجاورتي نيز سر جنگي انفجاري موشک را در لحظه برخورد منفجر مي کند که به تخريب کلي هدف مي انجامد.

موشک سطح به هواي Tor M1

موشک سطح به هواي Tor M1 يک سيستم جامع دفاع هوايي سيار است که براي دفاع در برابر هواپيما/هلي کوپتر/پهپاد و موشک هاي هدايت شونده در ارتفاع متوسط ، پايين و خيلي پايين طراحي شده است . اين سيستم قادر به عملکرد در مناطقي است که در معرض اغتشاشات شديد راداري و jaming قرار دارند و نيز امکان پرتاب از لانچرهاي متحرک را دارا است .
هر يک از گردان هاي دفاع هوايي Tor M1 روسيه شامل 3-5 گروهان است که هر يک از آنها به 4 دستگاه لانچر متحرک مجهز شده اند . هر يک از اين لانچر ها نيز حامل 8 فروند موشک آماده پرتاب هستند که با سيستم هاي کنترل آتش ، رادارها و بخش فرمان در ارتباطند. اين لانچرها به صورت کاملا مستقل عمل کرده و در حالت سکون يا در حال حرکت قادر به شليک مي باشند .
در اين سيستم پدافندي، زمان لازم براي سازماندهي و آماده سازي مجموعه براي رهگيري، 3 دقيقه و زمان واکنش از هنگام تشخيص هدف تا پرتاب موشک 8-5 ثانيه است . زمان واکنش در حالت سکون تقريبا 4-3 ثانيه ودر هنگام حرکت 10 ثانيه مي باشد . هر واحد پرتاب، همزمان امکان پرتاب موشک به دو هدف جداگانه را دارد .
Tor M1 مي تواند تا 48 هدف را (با سطح مقطع راداري دست کم برابر با 0.1 متر مربع) در حداکثر فاصله اي معادل 25 کيلومتر تشخيص داده و رهگيري کند و همزمان بر روي دو هدف در فاصله يک تا 12 کيلومتري که با سرعت 700 متر بر ثانيه پرواز مي کنند قفل کند.
احتمال اصابت اين موشک ها به هدف در فاصله 10 تا 6000 متري، 92% تا 95% ادعا شده است.
پيشرانه اين موشک را يک راکت سوخت جامد تک مرحله اي تامين مي کند. اين موشک ها قابليت مانور تا شتاب 30g را دارند و حامل سرجنگي 15 کليلوگرمي مي باشند که با يک فيوز مجاورتي فعال مي شود.
همانطور که اشاره شد اين سيستم ها قابليت رهگيري موشک هاي کروز را نيز دارا هستند. احتمال اصابت اين سيستم در مقابل موشکهاي کروز و سلاحهاي هدايت شونده بين 0.6 تا 0.9 گزارش شده است. اولين کاربر سيستم tor بخش دفاع هوايي ارتش روسيه بود که از 100 واحد sa-15 استفاده کرد . نيروي دريايي روسيه نيز از نمونه دريايي آن يعني sa-n-9 بهره مي گيرد. در سال هاي 1997 تا 2000 نيز چين 50 سيستم از اين پدافند را خريداري کرد که احتمال مي رود بعدا 25 سيستم ديگر نيز به سفارشات خود اضافه کرده باشد.
پس از آن ارتش يونان 21 دستگاه از آن راسفارش داد . در دسامبر 2005 نيز ايران قرارداد 1 ميليارد دلاري جهت خريد 29 سيستم موشکي Tor M1 به همراه مدرنيزه کردن سيستم هاي نيروي هوايي و خريد قايق هاي گشت زني و مواردي ديگر با روسيه منعقد نمود که گفته مي شود هفتصد ميليون دلار از اين رقم متعلق به سيستم هاي Tor M1 بوده است.
اين قرارداد با واکنش شديد و اعتراض آميز مقامات آمريکايي مواجه شد هرچند مقامات روسي اطمينان خاطر داده اند که سيستم هاي مزبور را در موعد مقرر به ايران تحويل خواهند داد.

موشک بالستيک قاره پيماي توپول ام

موشک روسي SS-27 يا توپول-ام موشکي قاره پيما و زمين پايه است که از پيشرانه اي با سوخت جامد استفاده ميکند. اين موشک اوج تکنولوژي موشکهاي بالستيک را نمايان ساخت: ترکيبي از سوختي مدرن و طراحي جديد کلاهک نويددهنده موشک بسيار قدرتمندي بود که قابليت پرتاب از سيلوهاي زير زمني و جايگاههاي متحرک را داراست. هدف روسيه از ساخت اين موشک شکست دادن تمام موشکهاي ضد بالستيک جهان است که توپول-ام به خوبي از عهده وظيفه محوله برمي آيد.
يوري سولومونوي، سرپرست موسسه مسکو براي تکنولوژي هاي خاص و ژنرال طراح خانواده موشکي توپول است. موشک توپول-ام شالوده اصلي موشک هاي استراتژيک(هسته اي) روسيه در سال 2015 است.
مسلما تک کلاهک 550 کيلوتني اين موشک به تنهايي قادر به ويران کردن يک شهر است و همزمان امکان زندگي در آن را به طور کلي از بين مي برد.موشک SS-27 براي حملات متقابله هسته اي ساخته شده است.
موشکSS-27 ، سلاحي در خور توجه براي وارد کردن ضربه اول ميباشد. موفقيت ضربه اول در نابود کردن توان هسته اي نيروي دشمن داراي اهميت بسيار است که توپول-ام از عهده اين کار به دقت برمي ايد.
دقت اين موشک 350 m CEPگزارش شده که دقت بسيار بالائي براي يک موشک روسي است.
سولومونوي در مقابل مردم گزارش داد که موشک توپول-ام هنگام پرتاب 4 يا 6 کلاهک در سرجنگي بلند خود به همرا فريب دهنده ها حمل مي کند. موشک توپول-ام يا SS-27 ، با به همراه داشتن کلاهکي هسته اي به وزن 550 کيلوتن بردي برابر با 10500 کيلومتر يا 6524 مايل را داراست .به صورت تلويحي اشاره شده که بازده اي برابر با 1 مگاتن را دارست که با قرار دادن و افزايش کلاهکهاي MIRV تا 6 عدد قابل دست يابي است.
نصب سيستم تقويت کننده حمل(PBV) در کلاهک ها و سيستم ديجيتالي ناوبري خودکار همراه با GLOSNASS (equivalent to Global Position Satellite) سيستم هدايت ماهواره اي دقتي برابر با m 350 CEP را براي اين موشک فراهم ساخته است. وزن اين موشک در هنگام پرتاب برابر با 47200 کيلوگرم است. موشک داراي طولي برابر 21.9 متر، قطر 1.9 متري و موتوري با سوخت جامد و 3 مرحله اي است.
طراحي SS-27 در اواخر دهه 80 ميلادي شروع شد. طراحي مجدد در سال1992 موجب بازسازي کل موشک و ساختمان آن شد.اولين پرتاب آزمايشي اين موشک در دسامبر 1994 و اولين تست پرتاب نسخه TEL vehicle ان حدود 6 سال بعد انجام شد. اولين موشک هاي SS-27 در سال 1997 وارد خدمت شدند و در سيلو هاي اصلاح شده SS-19 قرار گرفتند. اولين نوع نسخه TEL در سال 2001 وارد خدمت شد و سفارش ساخت 350 موشک داده شده که در سال 2005 پنجاه موشک تحويل شده است. نوع درياپايه اين موشک نيز در دست طراحي است.

مشخصات موشک:

کشور: فدراسيون روسيه
نام: Topol-M, RS-12M1/M2
کلاس: قاره پيما
جايگاه: سيلو, جايگاه متحرک
طول: 21.90 m
قطر: 1.90 m
وزن هنگام پرتاب: 47200 kg
کلاهک: تک کلاهکه
سرجنگي: اتمي 550 کيلوتني
پيشرانه: سه مرحله اي
برد: 10500 km
وضعيت: عملياتي
سال ورود به خدمت: 1997
نام روسي: RS-12M1/-12M2 Topol-M

موشک دوش پرتاب استينگر (FIM-92 Stinger)

موشک استينگر يکي از موشکهاي دوش پرتاب هدايت شونده است که توسط ايالات متحده امريکا براي درگير شدن با اهداف پرنده که در ارتفاع پايين پرواز کرده و نيروهاي پياده را تهديد مي کنند توليد شده است .
اين موشک انداز با استفاده از جستجوگرهاي مادون قرمز بر روي گرماي ناشي خروجي هاي اگزوز اهداف پرنده قفل شده و مي تواند هر شيء پرنده را در فاصله کمتر از 11000 پا مورد هدف قرار دهد.
کارآيي فوق العاده اين موشک انداز موجب گرديده که واحدهاي زميني ارتش ايالات متحده در تمام درگيري هاي خود از آن بهره ببرند.
همچنين تعدادي از گروههاي تروريستي نيز براي هدف قرار دادن هواپيماهاي مسافربري از آن استفاده کرده اند.
اين موشک انداز که نام کارخانه اي آن FIM-92A ميباشد بمنظور دفاع از نيروهاي زميني در برابر حملات هواپيماها و هلي کوپتر هاي پرواز کننده در ارتفاع پايين طراحي شده است.و توانسته نگراني نيروهاي زميني را از بمباران هواپيماها و هلي کوپترها که معمولا موجب وقفه در حرکت ستونهاي نظامي مي شوند را بر طرف نمايد.

پيشينه

موشک FIM-92 استينگر، جايگزين موشک قديمي FIM-43 Redeye شد که ردآي، استاندارد غربي MANPADS بود و در سازمان نيروهاي دفاعي بسياري از کشورها به کار گرفته مي‏شد.
طراحي استينگر به سال 1967 برمي‏گردد. در آن سال، مطالعاتي براي بهبود عملکرد موشک ردآي انجام شد که منجر به توليد ردآي2 (يا Redeye II) گشت. بهبود اصلي انجام شده بر روي موشک، نصب جستجوگر کامل‏تر، جهت پويش تمام جهات بود. به سال 1971، ارتش ايالات متحده، موشک ردآي2 را به عنوان طرح برگزيده جهت استفادهء آتي در استاندارد MANPADS برگزيد. به تاريخ مارس 1972، ردآي2 با اسم‏گذاري جديد به نام استينگر و کد XFIM-92A ناميده شد. آزمايشات مربوط به کيفيت هدايت پذيري موشک XFIM-92A به تاريخ نوامبر 1973 آغاز گشتند اما به دليل پاره‏اي مشکلات فني، اين آزمايشات چندين بار متوقف شدند. تا سال 1975، مشکلات مهم برطرف شده و در ماه جولاي همان سال، اولين پرتاب موشک XFIM-92A از روي شانه انجام شد. سرانجام به تاريخ آوريل 1978، شرکت جنرال دايناميکز موفق شد اولين قرارداد توليد انبوه موشکهاي FIM-92A را بدست آورد. با توليد موشکهاي استينگر، موشکهاي قديمي ردآي از ردهء خدمت خارج شدند و اولين سري اين موشکها به سال 1981 عملياتي شد.
مقاطعه کار اصلي در توليد استينگر، امروزه شرکت رايتئون (Raytheon) مي باشد که اين خط توليد را از قسمت موشک سازي کمپاني هيوز، خريداري کرده است. موشک استينگر، امروزه به نيروهاي نظامي بسياري در اقصا نقاط جهان، منجمله کشورهاي عقب ماندهء جهان سوم، فروخته شده است؛ البته برخي کشورهاي جهان سوم، مانند ايران، اين موشک را از طرق غيررسمي بدست آورده اند.

نحوه شليک و مکانيزم هدفيابي

موشک FIM-92A به وسيلهء يک نفر و از روي شانه‏اش شليک مي‏شود. هنگامي که تهديد يک هدف مشخص شود، خدمهء موشک، به سمتش شليک مي‏کند. اين مرحله، 6 ثانيه به طول مي‏انجامد و شامل قفل جستجوگر حرارت‏ياب، ژيروسکوپ اندازه‏گير ميزان چرخش حرکتي هدف و فعال شدن سيستم‏هاي الکترونيکي مي‏باشد. هنگامي که جستجوگر مادون قرمز بر روي هدف متصاعد کنندهء حرارت قفل مي‏کند، يک بوق کوتاه به صدا درآمده و خدمهء پرتابگر موشک را مطلع مي‏کند و اين زماني است که وي مي‏تواند ماشه را بکشد. 1.7 ثانيهء بعد، موشک پرتاب مي‎شود. پس از اينکه موشک به وسيلهء موتور کمکي از درون پرتابگر خارج شد، لبه‏هاي کنترلي در جلو و عقب موشک باز مي‏شوند. پس از طي مسافتي کوتاه پس از پرتاب به جهت آسيب نرسيدن به خدمهء پرتابگر، موتور دو مرحله‏اي اصلي (موتور بعد از مرحلهء کمکي اوليه) که با سوخت جامد کار مي‏کند، روشن مي‎شود. اين موتور در مرحلهء اول که تنها 2 ثانيه به طول مي‏انجامد، سرعت موشک را به 2.2 ماخ مي‏رساند؛ سپس جهت دستيابي به سرعت فراتر از 2.6 ماخ و طي مسير نهايي تا برخورد به هدف، مرحلهء دوم موتور اصلي به کار مي‏افتد. اگر موشک به هيچ هدفي تا 17 ثانيهء بعد از روشن شدن موتور اصلي، برخورد نکند، خود به خود منفجر مي‏شود.
کارآمدي اين موشک انداز به خاطر وزن سبک آن(15 کيلو گرم) و وزن سبک موشک (10 کيلوگرم) و برد مفيد نسبتا زياد آن (در ارتفاع 3500 متري تا مسافت 8 کيلومتر) ميباشد.
يک تيرانداز به تنهايي بطور کامل ميتواند از اين جنگ افزار استفاده نمايد. هرچند که تيم استاندارد براي استفاده از اين موشک انداز 2 نفر تعيين گرديده است.
اين موشک انداز با بهره گيري از تکنيک جستجوگر مادون قرمز از روش شليک کن و فراموش کن(Fire and Forget) استفاده مي کند و به همين علت و همچنين به علت استفاده از يک سامانه رد گيري غير فعال که برخلاف موشکهاي هدايت شونده ديگر از تشعشعات امواج راداري براي ديدن اهداف خود استفاده نمي کند توانسته است امنيت قابل قبولي را براي کادر شليک کننده ايجاد نمايد.
روش شليک با اين سامانه به اين شکل است که ابتدا موشک را به سوي هدف نشانه گرفته و زمانيکه جستجوگر بر روي هدف قفل شد با شنيدن يک علامت صوتي که نشان از اتمام هدف گيري دارد ماشه را کشيده و بقيه کارها را به موشک واگذار مي کنيم.
موشک استينگر پس از رها شدن از سامانه 2 کار انجام مي دهد:
1- در ابتدا با استفاده از يک موتور کوچک از لوله و سامانه پرتاب فاصله گرفته تا شليک کننده را در معرض خطر قرار ندهد.
2- سپس با رها کردن موتور پرتاب اوليه و روشن شدن موتور اصلي که از سوخت جامد استفاده مي کند به سمت هدف حرکت مي کند. موتور اصلي مي تواند سرعت 2400 کيلومتر بر ساعت که معادل 2 ماخ ميباشد را به موشک بدهد.
اين سرعت به موشک استينگر اجازه مي دهد که اهداف پرنده را در ارتفاع 3500 متري و در برد 8 کيلومتر به پايين مورد اصابت قرار دهد به اين معني که اگر هلي کوپتري در فاصله 2 مايلي باشد و به شکل کامل ديده شود ( نه به شکل نقطه) براحتي مورد اصابت موشکها يپرقدرت استينگر قرار خواهد گرفت.
روش رد گيري موشکهاي استينگر به اين شکل است که با استفاده از سنسورهاي مادون قرمز و ماوراء بنفش بدنبال نور ساطع شده از موتور پرنده ها مي گردند و پس از کشف آنها بدنبال گرماي ساطع شده مي روند.اين موشکها همچنين از سايه ماوراء بنفش هدف استفاده کرده تا بتوانند هدف را از مابقي اشياء توليد کننده گرماي اطراف آن تميز دهند.
موشک استينگر يک موشک هوشمند با تواناييهاي بسيار بالا ميباشد که قادر است انحرافات ايجاد شده در طي مسير که از جانب هدف پرنده يا حتي از جانب خود موشک صورت ميگيرد را بدقت اصلاح نموده و مجددا خود را در مسير دقيق هدف قرار دهد. و اين تصحيح از طريق يک دوربين ديجيتالي مادون قرمز که بر روي دماغه موشک استينگر نصب گرديده است انجام خواهد شد.

برتريهاي موشک استينگر نسبت به موشک رد آي

استينگر، دو برتري مهم نسبت به موشک ردآي دارد:
* اولين برتري، جستجوگر نسل دوم حرارت ياب است که امکان پويش و يافتن هدف در تمام جهات را امکان پذير مي سازد؛ به همين دليل، موشک استينگر مي تواند به هواپيماهايي که از روبه رو نزديک مي شوند شليک کند؛ (يعني همانند موشک ردآي، لزومي ندارد که حتمن به سمت اگزوز هدف نشانه رود) بدين جهت هواپيماي مهاجم قبل از آنکه فرصتي براي حمله و زيرآتش گرفتن ادوات زميني به وسيلهء مهمات کوتاه برد خود پيدا کند، هدف موشک بسيار دقيق استينگر قرار مي گيرد.
* دومين برتري مهم استينگر نسبت به ردآي، دارا بودن سيستم تشخيص دوست از دشمن به نام AN/PPX-1 IFF مي باشد که براي هدف قرار نگرفتن هواپيماهاي خودي در زماني که هر دو نيروي هوايي خودي و دشمن در حال انجام ماموريت هستند، کاربرد دارد.
قسمت جستجوگر و هدايت کنندهء الکترونيکي استينگر، در حين پرواز، مي تواند اهداف هوايي را که در حال انجام مانورهايي سنگين تا 8 برابر فشار ثقل مي باشند، تعقيب کرده و موشک را به سمت هدف رهنمون سازند. بلافاصله در نزديکي هدف، قسمت الکترونيکي منطق هدفياب، موشک را به سمت مرکز هدف هدايت مي‏کند (براي مثال موشک به جاي اصابت به مرکز ايجاد حرارت يا اگزوز هواپيما، به کابين هواپيما اصابت مي‏کند) سرجنگي 3 کيلوگرمي (6.6 پاوندي) که به ترکش‏هاي فراواني در حين انفجار تقسيم مي‏شود، با يک فيوز مجاورتي يا فيوز زماني عمل مي‏کند؛ همچنين حداقل فاصلهء موثر براي پرتاب موشک، 200 متر (660 فوت) عنوان شده است.

سابقه عملياتي
استينگر در افغانستان

اين موشک به صورت گسترده اي توسط مجاهدين افغان بر عليه جنگنده هاي شوروي در جريان اشغال افغانستان به کار گرفته شد. اين موشکهاي پس از عدم موفقيت موشک دوش پرتاب بلوپايپ (Bluepipe) ساخت BAE انگلستان، توسط کانالي از سازمان سيا، به دست مجاهدين افغان رسانده شدند. موشک بلوپايپ در عمل بسيار ناتوان نشان داد، زيرا براي هدفگيري هواپيماي مهاجم، مي بايست پس از شليک، موشک را به وسيلهء فرستندهء موجود بر روي پرتابگر و به صورت چشمي، تا زمان رسيدن به نزديکي هدف، هدايت نمود و اين امر، ضمن کاهش دقت، باعث ايجاد خطر براي خدمهء پرتابگر بلوپايپ مي شد.
با ورود استينگر به افغانستان، وضعيت بسيار دشواري براي پرنده هاي روسي، اعم از هليکوپتر يا انواع هواپيما ايجاد شد، به طوري که پس از مدتي، از هر دو هواپيماي ورودي يا خروجي به فرودگاه بگرام، يکي مورد اصابت استينگر قرار مي گرفت. طبق آمار ارائه شده توسط پنتاگون، حدود 250 فروند هواپيما يا هليکوپتر شوروي، مورد اصابت استينگر قرار گرفته و سرنگون شده اند. عمدهء پرنده هايي که مورد اصابت موشکهاي استينگر افغاني قرار گرفتند شامل سوخوي25 و برخي هواپيماهاي ترابري شوروي نظير An12 و An72 و هليکوپترهاي Mi-8 و Mi-24 بودند.
به غير از افغاسنتان، حدود 300 فروند هواپيما در ساير نقاط جهان، تا سال 2001، مورد اصابت استينگر قرار گرفته و سرنگون شده اند.
تاکنون 70000 فروند از انواع گوناگون موشک استينگر توليد شده است. امروزه تنها مدل FIM-92F Stinger-RMP Block II بر روي خط توليد انبوه قرار دارد.

استينگر در ايران

در سالهاي پاياني جنگ ايران و عراق، نيروهاي ايراني، به موشکهاي استينگر مجهز شدند. هرچند تعداد و نحوهء ورود آنها به ايران مشخص نشده است اما برخي کارشناسان نظامي، دو امکان را بيشتر محتمل مي دانند:
1) به وسيلهء محمولهء منتقل شده توسط هواپيماي مک فارلين به تهران در جريان تلاش ايالات متحده براي نزديکي سياسي به ايران؛
2) خريداري از مجاهدين افغان.
با ورود استينگر به ايران، وضع براي پرواز Low Level هواپيماهاي عراقي در ميادين نبرد، بسيار دشوار گشت. براي مثال تنها در عمليات کربلاي5 در شرق بصره به تاريخ زمستان 1366، حدود 80 فروند هواپيماي سوخوي22 و ميگ23 عراقي در طول 40 روز نبرد سنگين، سرنگون شدند؛ که بيشتر اين هواپيماها توسط موشکهاي استينگر و استرلا، مورد اصابت قرار گرفتند.
يکي از خلبانان اسير عراقي، اظهار مي کرد که تنها در طول يک هفته، 12 فروند هواپيماي سوخوي22 پايگاه هوايي ناصريه، سرنگون گشته بودند.

برخي مشخصات فني (بر اساس مدل C)
ماموريت

انجام دفاع نزديک هوايي در مناطق درگيري خطوط ميدان نبرد در برابر اهداف هوايي ارتفاع پائين
سازنده: ابتدا جنرال دايناميکز، سپس هيوز و در آخر رايتئون
طول: 1.52 متر (5 فوت)
طول بالچه ها: 9.1 سانتي متر
قطر: 7 سانتي متر
وزن موشک: 10.1 کيلوگرم
وزن پرتابگر و موشک: 15.7 کيلوگرم
سرعت: بين 2.2 تا 2.6 ماخ
ارتفاع عمل: 3800 متر
برد مدل C: از 1000 تا 4800 متر
برد مدل RMP سري Block II: از 200 تا 8000 متر
پيشرانه: راکت دو مرحله اي به نام MK 27 با سوخت جامد، ساخت Atlantic Research
فيوز عملگر: زماني (17 ثانيه پس از پرتاب) يا مجاورتي (انفجار در نزديکي هدف)
پويشگر هدف: شليک کن و فراموش کن به وسيلهء جستجوگر غيرفعال حرارت ياب
سرجنگي: 3 کيلوگرم مواد منفجرهء بسيار پرقدرت، با ترکش هاي فراوان پس از انفجار
زمان لازم جهت نصب موشک در پرتابگر: 3 تا 7 ثانيه
قيمت هر موشک و پرتابگر: 38000 دلار
تعداد موجود در نيروي زميني ايالات متحده تا سال 2001: حدود 13400 فروند
خدمه: دو نفر (يک نفر پرتابگر و يک نفر کمک)

معرفي موشک ( اژدر ) اشکوال

در سال 1995، خبرهايي منتشر شد مبني بر اينكه روسها يك موشك زيرسطحي غيرهدايت شونده توسعه داده اند كه سرعت آن به طور فوق العاده اي از سرعت موشك هاي ديگر اين رده بيشتر است و هيچ نمونه مشابه غربي نيز ندارد. از همان هنگام از اين موشك با عنوان اشكوال، در منابع نام برده شد. ويژگي مورد توجه اين موشك سرعت فوق العاده بالاي آن در نزديك شدن به هدف است كه عملاً شانس زيادي براي شناورهاي سطحي و زيرسطحي براي فرار از اين موشك باقي نمي گذارد.
اين موشك را مي توان در دسته اژدرهاي روسي كلاس BGT طبقه بندي نمود. اين سيستم تسليحاتي احتمالاً در اوايل دهه 90 ميلادي طراحي شده و به توليد رسيده ودر سال 1995 كه علني شده چندين سال از به خدمت گرفته شدن آن مي گذشته است.
آغاز كار بر روي اين سيستم تسليحاتي به دهه 1960 ميلادي برمي گردد. درآن زمان به موسسه تحقيقاتي NII-24 به سرپرستي ميخائيل مركولوف، ماموريت داده شد تا براي مقابله با زيردريايي هاي هسته اي دشمن متخاصم، بر روي يك موشك زير سطحي فوق سريع مطالعه كند. اين موسسه بعدها با ادغام در چندين موسسه تحقيقاتي ديگر به سازماني تبديل شد كه اكنون «گروه توليدات علمي Region» خوانده مي شود. تحقيقات گسترده اين مجموعه تحقيقاتي بر روي مسئله «كاويتاسيون» باعث شد تا اين مجموعه بتواند به ساخت موشكي فوق سريع و منحصر به فرد دست بيابد.
مدل اوليه موشك اشكوال، غيرهدايت شونده بود كه به نظر مي رسد يك ضعف براي اين موشك محسوب مي شود. گرچه اين ويژگي، موشك را از خطر جم شدن (Jamming) مصون نگه مي دارد. با اين وجود روس ها اعلام كرده اند كه مدل هدايت شونده اين موشك را نيز توسعه داده اند كه براي اين منظور پس از آنكه مسيري را با سرعت زياد طي نمود، سرعت خودرا كاهش مي دهد تا موقعيت هدف را شناسايي و به سمت آن، مسير خود را تصحيح نمايد (هدايت آشيانه يابي).
پس از سال 1995، كه روس ها در نمايشگاه دفاعي ابوظبي مدل غيرهدايت شونده اشكوال را به نمايش درآوردند كار را بر روي توسعه يك مدل پيشرفته تر از اين موشك ادامه دادند كه اولاً از سرجنگي غيرهسته اي (معمولي) برخوردار بود و هم قابليت هدايت و رديابي هدف را داشت و بدين ترتيب به نحو قابل ملاحظه اي كارايي آن نسبت به مدل بيشين افزون تر بود. روسها اولين بار اين مدل را در سال 1998 آزمايش كردند.
شركت سازنده اين موشك، مدلي صادراتي از آن را نيز توسعه داده و آن را اشكوال اي نامگذاري كرده است. روسيه اين موشك را در نمايشگاه دفاعي ابوظبي در سال 1999 عرضه كرده و بازاريابي آن را آغاز نمود. اين مدل به گونه اي است كه پيش از پرتاب آن لازم است تا موقعيت هدف و سرعت و جهت حركت آن به اتوپايلوت (سيستم كنترل خودكار) موشك داده شود.
پس از آن موشك پرتاب شده و به عمق بهينه خود مي رود. سپس موتورها را روشن كرده و به سمت هدف روانه مي شود. نكته قابل توجه در اين مدل آن است كه اين مدل مجهز به سيستم هدايت آشيانه ياب نيست.
امريكايي ها در سال 2000 تلاش كردند تا با استفاده از عوامل امنيتي و جاسوسي خود به تكنولوژي و اطلاعات اين موشك دست پيدا كنند. ماجرا از اين قرار بود كه در آوريل سال 2000 ميلادي سرويس امنيتي فدرال روسيه يك بازرگان آمريكايي به نام پوپ را دستگير و متعاقب آن اعلام نمود كه فرد مزبور تلاشهايي در جهت سرقت اطلاعات محرمانه علمي از روسيه داشته است. وي كه افسر بازنشسته نيروي دريايي بود عمده تلاش خود را بر روي دستيابي به اطلاعات مربوط به تسليحات درياپايه متمركز كرده بود.
اندكي بعد سرويس امنيتي روسيه اعلام كرد كه پوپ تلاش كرده تا به نقشه هاي موشك اشكوال دست پيدا كند و وي در حالي دستگير شده كه در يك جلسه غيررسمي با يك دانشمندان روسي كه در ساخت اين موشك سهيم بوده ملاقاتي داشته است.
بلافاصله پس از دستگيري پوپ شخص ديگري به نام «دانيل هاوارد كيلي» در روسيه بازداشت شد. كيلي در آن زمان رئيس يك مركز تحقيقاتي در آمريكا بود كه سالهاي متمادي در زمينه توسعه اژدرهاي متفاوت فعاليت داشت. طبق ادعاي منابع امنيتي روسيه پروفسور كيلي به مسكو آمده بود تا براي گرفتن اسناد «اشكوال» به «پوپ» مشاوره فني دهد.
اظهارات كيلي به عنوان شاهد مورد استفاده روسها قرار گرفت و وي پس از اثبات ادعاي منابع امنيتي روسيه به آمريكا بازگردانده شد. پوپ پس از 8 ماه حبس و با وجود محكوم شدن به 20 سال حبس با نظر مساعد «ولاديميرپوتين» به خاطر ملاحظات انساندوستانه آزاد شد. وي مبتلا به سرطان استخوان بود.
منابع امنيتي ايالات متحده ادعا كرده اند كه موشك اشكوال مدل اوليه كه از سرجنگي هسته اي بهره مي گيرد يك موشك انتحاري است. چرا كه هم هدف و هم زيردريايي كه موشك از آن شليك مي شود با هم از بين مي روند. البته روسها اين ادعا را رد كرده اند با استناد به اين موضوع كه ساختار دوجداره مستحكم زيردريايي هاي روسي توانايي تحمل موج فشاري شديد ناشي از انفجار هسته اي زير آب را دارد.

مشتريان:

طبق گفته منابع روسي، در اواسط دهه 50 ميلادي حدود 40 فروند از اين موشك از نوع صادراتي آن (اشكوال-اي) با سرجنگي متعارف به چين تحويل داده شد.

مدلهاي مختلف موشك اشكوال

الف-مدل اوليه:
اين مدل همانطور كه گفته شد غيرهدايت شونده است. از سرجنگي هسته اي برخوردار بوده و بردي در حدود 16(؟) كيلومتر دارد.
ب-مدل بهبوديافته:
اين مدل همان مدل اوليه است كه از سرجنگي متعارف درآن استفاده شده و سيستم هدايت بر روي آن نصب شده است.
ج-اشكوال-اي:
مدل صادراتي موشك اشكوال كه به جاي سيستم هدايت از يك اتوپايلوت بهره مي گيرد و لازم است قبل از شليك، موقعيت، سرعت و جهت حركت هدف به آن داده شود. اين مدل داراي سرجنگي معمولي بوده و مشخصات فني آن در قسمت مشخصات فني موشك در همين نوشتار آمده است.

مدلهاي ديگر:

اطلاعات بسيار اندكي از ادامه تحقيقات بر روي اين موشك تاكنون منتشر شده است. شايعات، سرعت اين موشك را حتي تا 720 كيلومتر بر ساعت نيز عنوان مي كنند و حتي برخي منابع برد مدل بهبود يافته اين موشك را تا 100 كيلومتر نيز ذكر نموده اند. به هرحال اطلاعات رسمي و منتشر شده اي در اين رابطه موجود نيست.

مشخصات فني موشك:

اشكوال يك موشك زيرسطحي سوخت جامد است كه با بهره گيري از پديده سوپركاويتاسيون قادر است با سرعتهاي بسيار بالايي (3 تا 4 برابر اژدرهاي معمولي) به سمت هدف روانه شود.
اين موشك با توليد حبابهاي بخار كه از نوك دماغه و پوسته خود خارج مي كند لايه اي از گاز در اطراف خود شكل مي دهد و بدين ترتيب خود را از تماس مستقيم با آب و پساي قابل ملاحظه ناشي از آن دور مي كند.
اين موشك قابليت پرتاب از روي شناور و يا زيردريايي در عمق 100 متري را دارد. با سرعت حدود 50 نات (93 كيلومتر بر ساعت) كپسول پرتاب خود را ترك مي كند. با فرو رفتن در آب و رسيدن به عمق مناسب، موتور خود را روشن كرده و به سمت هدف راهي مي شود.
از چالش هاي فني توسعه چنين موشكي مي توان به كاويتاسيون اشاره نمود كه لازم است ميزان حبابهاي كاويتاسيون براي حفظ و پايدار نگهداشتن لايه گاز اطراف موشك ونيز رسيدن به كمترين پسا كنترل شود. در همين رابطه توجه به تداخل گازهاي خروجي از راكت و نيز سطوح كنترل موشك با لايه گاز ايجاد شده در اطراف آن، پيچيدگيهاي اين مساله را روشن تر مي سازد. به ويژه زمان شروع به كار موتور و شرايط گذار (Transision) ناشي از آن از اين حيث قابل توجه است.
سيستم هدايت چنين موشكي نيز با چالشهاي خود روبرو است. تغيير محيط سيال اطراف موشك، شكست امواج و نيز سرعت خودموشك از مواردي است كه هدايت آن را با مشكلات عديده اي مواجه مي سازد.

موشک ضد تانک تاو (TOW)

تاو (BGM71) موشکي است ضد تانک که براي انجام عمليات هاي ضد زره طراحي شده است.تاو را بايد به جرات يکي از بهترين موشک هاي ضد تانک جهان ناميد که تا به امروز بيش از 66000 فروند از ان به 44 کشور دنيا از جمله ايران صادر شده است.تاريخچه تاو به اواخر دهه 60 ميلادي برميگردد.زماني که بيش از نيم ميليون تانک شوروي در کنار مرز هاي اروپاي غربي صف کشيده بودند تا در صورت تبديل جنگ سرد به جنگ گرم به داخل خاک کشور هاي عضو ناتو سرازير شوند.در ان زمان کمپاني ريتيان امريکا دست به طراحي تاو زد.تاو در سال 1973 تحويل ارتش امريکا شد و همچنان نيز در حال توليد ميباشد.
تاو به روش هدايت سيمي هدايت ميشود.خود موشک تاو درون محفظه مخصوصي قرار دارد.در هنگام شليک اين موشک بالچه هاي خود را که شامل چهار عدد در عقب موشک و چهار عدد در جلوي موشک است را باز ميکند.دو رشته سيم که از يک طرف به لانچر و از طرف ديگر به موشک متصل است وظيفه ي هدايت موشک را دارند.کاربر موشک که از درون سايت هدف گيري هدف را نشانه رفته است به وسيله همين دو رشته سيم که طولشان به اندازه برد موشک است فرامين اصلاح مسير را به موشک منتقل ميکند.از اين لحاظ گهگاه به اين سبک هدايت روش هدايت همزمان نيز گفته ميشود.
تاو داراي انواع مختلفي است . بيسيك تاو، اولين مدل اين موشک، داراي برد 3000 متر ميباشد.در ديگر مدل هاي تاو از يک سرجنگي 2 مرحله اي که به صورت پشت سرهم منفجر ميشود استفاده شده تا بتواند هر زرهي را نابود کند.البته موشک تاو بي عيب نيست.عدم هدايت خودکار و عدم توانايي کافي در شب و اب و هواي بد و نياز به هدايت مستقيم کاربر از جمله عيب هاي تاو هستند.شايد همين مشکلات تاو نيروي زميني امريکا را بر ان داشت تا موشک ضد تانک هلفاير را براي هليکوپتر هاي اپاچي توسعه دهد.با وجود اين تاو به دليل تعمير و نگهداري اسان و قيمت کم همچنان موشک محبوبي است و در کشورهاي زيادي چون امريکا و ايران و پاکستان و اسراييل و ترکيه و ژاپن و حدود 40 کشور ديگر همچنان خدمت ميکند.
تاو را ميتوان از انواع تجهيزات زميني چون تانک و نفربر و جيپ و حتي از روي زمين شليک کرد.علاوه بر اينها تاو از هليکوپتر هاي زيادي چون کبرا و فنک و MD500 و چند هليکوپتر ديگر قابل استفاده است.معمولا هر هليکوپتر ميتواند 4 تا 8 موشک تاو را حمل کند.از تاو در درگيري هاي نظامي بسياري استفاده شده که مهمترين انها جنگ ايران و عراق و جنگ خليج فارس 1991 و 2003 ميلادي و حمله نظامي امريکا به افغانستان و درگيري هاي بالکان 1999 است.

موشکهاي ضد تانک قابل حمل توسط فرد

موشک هاي ضد تانک هدايت شونده اصلي ترين سلاح پياده نظام ارتش ها براي مقابله با تانکها و ادوات زرهي است. اين سلاح ها کوچک ، سبک ، ساده ولي بسيار کارآمد هستند. از دهه 70 ميلادي دهها نمونه اين موشک ها با سيستم هدايت هاي مختلف براي ارتش ها بزرگ دنيا ساخته شده و بعضي از آنها در بازار صادراتي بسيار پرطرفدار بوده اند. اکثر اين موشکها داراي هدايت سيمي بوده و در راستاي ديد پرواز مي کنند اگرچه از دهه 70 ميلادي بعضي از اين موشکها با توانايي پرواز بالاتر از خط ديد توليد شده اند ( پرواز در بالاي خط ديد يعني پرواز موشک بعد از خروج از لانچر در 5/1 تا 2 متر بالاتر از سطح هدف و حمله به آن از فراز هدف).
موشک هاي هدايت سيمي بسيار ساده و در عين حال ارزان تر از ديگر موشکها هستند از اين رو اين موشکها بسيار در بين کشورهاي داراي مرزهاي زميني زياد طرفدار دارند. اين قبيل موشک هاي را مي توان بر ضد انواع اهداف ميدان جنگ مانند تانکها ، نفر برها ، خودروها ، توپها و سنگرها تير بار استفاده مي شود.اولين بار در دهه 40 ميلادي در جريان جنگ جهاني دوم در سال 1945 آلمان ها اولين موشک ضد تانک هدايت شونده جهان را با نام X-1 در دهه 50 و 60 موشکهاي ضد تانک حمل شونده توسط نفر دچار کم مهري از طرف فرماندهان نظامي قرار گرفتند زيرا آنها معتقد بودند که راکتها غير هدايت شونده چون بازوکا و يالاو مي توانند از پس تانکها بر آيند. با شروع دهه 70 و ورود تانکهاي قدرتمند و با زرهاي ضخيم تر و پيشرفته اين راکت اندازها کارايي خود را تا اندازه اي از دست دادند. را ساختند که با اشغال آلمان هرگز فرصت استفاده در ميدان جنگ را پيدا نکرد.

شليک کننده موشک ضد تانک تاو

تانکها مي توانستند قبل از اينکه سرباز پياده با راکت انداز خود به فاصله مورد نظر براي آتش برسد ، او را مورد هدف قرار بدهند و اين مسأله در صحرا و دشتهاي باز مشکلات بيشتري را فراهم مي کرد. در جريان جنگ سال 1973 اعراب و اسرائيل ، اين رژيم با بيش از 2200 تانک به مصر حمله برد. در اين جنگ موشکهاي ضد تانک ارزش عملياتي خود را ثابت کردند زيرا موشک هاي ضد تانک AT-3 ماليوتکا تعداد زيادي از تانکهاي اسرائيلي را مورد هدف قرار دادند. اين اولين آزمون براي موشکهاي ضد تانک بود که کارايي خود را نشان دادند.
از اين پس ارتش ها دست به توسعه و خريد موشکهاي هدايت شونده ضد تانک زدند. بسياري از ارتشها ترجيح مي دهند براي مقابله با تانکها دشمن بجاي به خدمت گرفتن تانکها و بالگردها فراوان در کنار آنها موشکهاي ضد تانک بيشتري را به خدمت بگيرند ( اگرچه بدون تانک و بالگرد ضد تانک در هيچ جنگي نمي توان در مقابل تانکها پيروز شد ). تانکهاي مدرني چون آبرامز و يا لکرک شايد بتوانند از پس يک تانک T-72 بر بيايند ولي از پس يک سرباز مخفي شده در پشت درختان در حالي که مجهز به يک موشک ضد تانک با برد 2000 تا 4000 متر است به سختي بر مي آيد. در اين مقاله به طور مختصر به موشک هاي ضد تانک مورد استفاده نيروهاي پياده که در حال توليد هستند مي پردازيم. بعضي از اين مدلها بر روي نفر برها زرهي و يا تانکهاي سبک شناسايي نصب شده و بعضي از روي شانه و تعدادي نيز از روي سه پايه شليک مي شوند. دو مورد اخير بيشترين استفاده را توسط نيروهاي پياده دارد.

موشک جاولين از توانايي شليک کن فراموش کن برخوردار است.

سيستم هدايت اين موشک ها طي 4 دهه گذشته به اين صورت تکميل شده است. در اوايل سالهاي دهه 60 ميلادي موشکهايي چون AS-10 و 11 ساخت فرانسه و يا موشک کبرا ساخت آمريکا موشکهاي هدايت همزمان بودند که کاربر بايد موشک را مستقيمآ به وسيله چشم در خط راستا ديد نگه داشته تا موشک در يک راستاي مستقيم به هدف برخورد کند. اين موشکها نياز زيادي به دقت کار برداشت و يک يا دو درجه خطاي ديد ، کاربر باعث به خطا رفتن موشک مي شود. ولي نسل دوم موشکهاي ضد تانک هدايت شونده همچون تاو و يا هات اين امکان را به کاربر مي داد که تنها با نگه داشتن علامت هدف گير بر روي هدف ، سايت هدف گيري به طور خودکار با تعقيب گرمايي خروجي موشک ، آن را به طرف هدف به صورت نيم خودکار هدايت کند. امروز نسل سوم اين موشکها همچون موشکهاي بهسازي شده تاو و FF ، ميلان 3 و جاولين از توانايي شليک کن فراموش استفاده مي کنند که بعد از قفل موشک بر روي هدف تمامي کارها از تعقيب گرفته تا اصلاح مسير موشک به طرف هدف به صورت خودکار انجام مي شود. يکي از محبوب ترين روشهاي هدايت روش هدايت سيمي نيمه خودکار است که به دليل سادگي کارکرد و سادگي خود سيستم و همچنين ارزان تمام شدن آن عليرغم نداشتن دقت نسبت به موشکهاي هدايت ليزري و يا تلويزيوني چون از کارکرد بسيار بالايي برخوردار است طرفداران زيادي دارد. به جرات مي توان گفت که امروزه 80% از موشکهاي ضد تانک هدايت شونده موجود در جهان از نوع هدايت سيمي نيمه خودکار مي باشد که با وجود گذشت سه تا چهار دهه از توسعه بعضي از اين موشکها همچنان با بهسازي گسترده بر روي طرح اوليه بر روي خط توليد قرار دارند. يکي از محبوب ترين موشکهاي ضد تانک جهان که بيش از 66000 فروند از آن توسط 44 کشور جهان به خدمت گرفته شده موشک هدايت سيمي BGM71 تاو مي باشد که توسط کمپاني ري تاو در سال 1972 توليد شد.
اين موشک که از بالگرد نيز پرتاب مي شود داراي يک لانچر و يک سه پايه براي پرتاب مي باشد.در حال حاضر تنها دو مدل از موشک تاو در حال توليد است که شامل BGM-71F ملقب به TOW2B و BGM-71FF مي باشد که البته گفته مي شود که براي امور صادراتي مدل BGM-71E ملقب به TOW2A نيز توليد مي شود. مدل F و E داراي سر جنگنده دو مرحله پشت سر هم و توانايي پرواز در بالاتر از خط ديد و يورش به هدف از بالاي سر آن است . برد موثر اين دو نمونه 3750 متر مي باشد و گفته شده که مدل F از تواناي نفوذ در 700 ميليمتر زره برخوردار بوده و داراي يک سر جنگنده به وزن 5/12 کيلوگرم و زمان پرواز 21 ثانيه مي باشد.

موشک اسپايک LR

موشک سامانه موشکي ضد تانک اسپايک LR
پيشرفته ترين نمونه تاو TOWFF مي باشد که به جاي هدايت سيمي از هدايت تصوير برداري فروسرخ استفاده مي کند. اين مدل بر خلاف مدلهاي ديگر تاو که داراي هدايت نيمه خودکار هستند داراي هدايت تمام خودکار است و نيازي به هدايت کاربر ندارد. البته TOWFF تنها از بالگرد پرتاب مي شود و بايد در بالگرد مورد نظر نيز تغييراتي حاصل شود. از ديگر موشکهاي ضد تانک آمريکايي بايد به موشک M-47 دراگن اشاره کرد که اصليترين موشک ضد تانک هدايت شونده شانه پرتاب ارتش آمريکا در دهه 70 تا 90 تا زمان ورود به خدمت موشک جاولين نام برد که داراي هدايت سيمي است و داراي برد 1000 متر مي باشد. اين موشک داراي برد کمي نسبت به تاو است که دليل آن کوچکي و در نهايت سوخت کمتر آن است. البته در عوض اين موشک را مي توان به راحتي توسط يک نفر حمل کرد که اين مورد در مورد تاو صدق نمي کند. وزن کل سيستم دراگن شامل لانچر و موشک کمتر از 18 کيلوگرم است اين در حالي است که وزن سيستم پرتاب تاو در مدل F ، 92 کيلوگرم است.در حال حاضر تنها مدل ارتقا يافته دراگن که با نام دراگن 2 شناخته مي شود به صورت محدود توليد مي شود. اين مدل داراي برد بيشتر 1500 متر و توانايي نفوذ در 500 ميليمتر زره را دارد. اگر چه نيروي زميني ارتش امريکا در حال جايگزيني دراگن با جاولين است ولي سپاه تفنگ داران دريايي همچنان از اين سلاح استفاده مي کند.موشک جاولين پيشتاز موشکهاي ضد تانک هدايت شونده قابل حمل توسط نفر است. اين موشک که توسط کمپاني لاکهيد مارتين توسعه پيدا کرد از سال 1994 وارد مرحله توليد و از سال 1996 عملياتي شده است. اين موشک بر اساس نياز نيروي زميني و سپاه تفنگ داران دريايي آمريکا براي توليد موشک ضد تانک جديد و جايگزين با موشک M47 دراگن توسعه پيدا کرد.اين موشک داراي هدايت تصوير به رادار فرو سرخ نصب شده بر دماغه موشک است و داراي توانايي شليک کن فراموش کن مي باشد که در ميان موشکهاي ضد تانک شانه پرتاب کم نظير مي باشد. اين موشک بر روي لانچر پرتاب داراي يک صفحه مانيتور براي هدف گيري موشک به وسيله دوربين فروسرخ نصب شده بر روي دماغه موشک است و يک دسته هدايت براي هدايت همزمان موشک به طرف هدف در صورت نياز توسط کاربر. کاربر مي تواند بعد از شليک موشک به هدف گيري و آتش به طرف هدف ديگر اقدام نمايد و يا حمل را ترک کند. همچنين اين موشک را مي توان پشت موانع زميني شليک و بعد آن را به طرف هدف هدايت کند. اين قابليتهاي را تاو و دراگن ندارند. اين موشک داراي برد 2000 متر و وزن سر جنگنده 4/8 کيلوگرم است. گفته شده اين موشک مي تواند در 600 ميليمتر زره نفوذ کرده و 28 کيلوگرم وزن کامل سيستم مي باشد. تا کنون 20000 فروند از اين موشک توليد شده و به 10 کشور جهان صادر شده است. در اروپا نيز سيستم هاي مشابه توليد و به خدمت گرفته شده است. از جمله آنها مي توان به موشک هاي هات ، ميلان ، بيل ، اريکس ، MBTLAWاشاره کرد.

موشک دراگن در حال شليک

هات همتاي اروپايي تاو مي باشد که براي استفاده در بالگردها ضد تانک توسعه پيدا کرد ولي به صورت دراز در نيروهاي زرهي نيز مورد استفاده قرار گرفت. موشک هات داراي هدايت مشابه موشک تاو مي باشد ولي اين موشک داراي سيستم شليک و حمل توسط نفر نيست و تنها زره پوشها و نفربرها مي توانند آن را حمل کنند. موشک بيل پيشروي موشکهاي ضد تانک قابل حمل توسط نفر است.اين موشک داراي هدايت سيمي و توسط کمپاني ساب سوئد طراحي شده است. بيل قابليت حمل توسط نفر را داراست و از روي سه پايه شليک مي شود. اين موشک در دهه 70 ميلادي طراحي شده و بايد آن را اولين موشک ضد تانک هدايت شونده اروپايي قابل حمل توسط نفر دانست.
موشک ضد تانک بيل که در سال 1988 مدل بهسازي شده ان با نام بيل 2 توسعه پيدا کرد همچنان در حال توليد است به بيش از 10 کشور جهان فروخته شده است. بيل داراي برد 150 تا 2200 متر مي باشد و مي تواند زرهي به قطر 900 ميليمتر را دز هم بکوبد که نسبت به رقيبان ديگرش کارايي بهتري دارد.امروزه مدل بيل 2 که تنها مدل توليدي موشک بيل است از يک سر جنگنده دو مرحله و از توانايي پرواز در بالاتر از خط ديد به ميزان 5/1 متر برخوردار است که امتياز بزرگي براي موشکهاي ضد تانک است زيرا اين موشک ها از بالا بر روي برجک تانک که آسيب پذيرترين قسمت يک تانک است برخوردار مي کنند. وزن اين سيستم کمي نسبت به جاولين سنگين تر است و وزن کامل با موشک برابر با 57 کيلوگرم است. وزن لانچر با سه پايه 5/31 کيلوگرم مي باشد. زمان پرواز اين موشک 13 ثانيه است و به دليل بهره گيري از سيستم فروسرخ از توانايي استفاده در شب برخوردار است. از جمله قابليت بيل 2 نسبت به مدلهاي اوليه تواناي انفجار موشک بر فراز هدف است که بيشترين ميزان خسارت را به آن مي رساند. در صورت تنظيم موشک قبل از برخورد به برجک بر روي آن منفجر شده و موج ويرانگر باعث تخريب زره مي شود.

موشک ضد تانک سوءدي بيل 2

موشک ضد تانک ميلان نيز از جمله موشک هاي ضد تانک اروپايي مي باشد که با طور گسترده به خدمت گرفته شده است. اين موشک که توسط کمپاني دايملر بنز آلمان و داسو فرانسه طراحي شده و در واقع هدف از طرح آن ساخت موشک قابل حمل توسط نفر براي استفاده در کنار موشک بزرگتر هات بود. ميلان که از سال 1972 توليد شده است در واقع رقيب اروپايي بيل مي باشد. آخرين مدل ميلان که هم اکنون در حال توليد است ميلان 3 در سال 1996 عرضه شده است. اين مدل که از توانايي پرواز در بالاتر از خط ديد و انفجار بر فراز هدف برخوردار است در نمونه ميلان 3 از يک سايت جلونگر فروسرخ براي انجام عمليات هاي شبانه و همچنين تعقيب خودکار هدف بهره مي گيرد. در مدلهاي ميلان 1 و 2 اين موشک به صورت نيم خودکار هدايت مي شود ولي در ميلان 3 اين موشک بعد از قفل بر روي هدف به صورت خودکار هدف را بصورت هدايت سيمي تعقيب مي کند. ميلان مي تواند اهدافي را در فواصل 400 تا 2000 متر مورد هدف قرار دهد و داراي يک سر جنگنده با 70/2 کيلوگرم است که در مقابل موشک هاي جاولين با وزن 4/8 کيلوگرم و بيل با 6 کيلوگرم بسيار ناچيز و کم توان است. وزن لانچر موشک 4/16 کيلوگرم و موشک 73/6 کيلوگرم است با اين موشک مي توان زرهي با قطر 352 ميليمتر را رد هم کوبيد.

موشک ضد تانک چند مليتي ميلان

اين موشک با وجود سبکي و سادگي عملکرد داراي وزن سر جنگنده کم و توانايي نفوذ بسيار پايين ولي داراي قيمت بسيار ارزاني مي باشد از اين رو تاکنون در 41 کشور جهان به خدمت گرفته شده است. البته گفته شده که ميلان 3 از موشکهايي چون بيل و تاو از دقت بيشتري برخوردار است.
موشک اريکس نيز از جمله موشکهاي ضد تانک نوين اروپايي است که توسط آلمان و فرانسه طراحي شده است.اگرچه که اين موشک با فاصله دو سال زودتر از جاولين به خدمت گرفته شد ولي نمي توان کارايي آن را با اين موشک کارآمد مقايسه کرد و تا حدي اين موشک داراي کارايي در حد دراگن آمريکايي متعلق به دهه 70 دانست. اريکس موشکي است با هدايت سيمي که در سال 1994 به مرحله عملياتي رسيده است و تا کنون در حدود 50000 فروند از آن سفارش شده است و به کشورهاي فرانسه ، آلمان ، کانادا ، نروژ ، بلژيک و برزيل تحويل داده شده است. برد اين موشک 600 متر است و داراي سرعت 245 متر در ثانيه مي باشد. اين موشک مي تواند زرهي به قطر 900 ميليمتر را بشکافد و از يک سر جنگنده 5/3 کيلوگرمي استفاده مي کند. موشک اريکس به روش نيمه خودکار مانند تاو و يا بيل هدايت شده و کاربر بايد نشانه گذار سايت را تا زمان برخورد موشک به هدف بر روي آن نگه دارد.

موشک اريکس به دليل کوچکي و وزن کم طرفداران بسياري دارد

موشک اريکس اگرچه يک موشک هدايت شونده کارآمد براي درگيري هاي نزديک ميدان جنگ است و بر خلاف موشک هايي چون ميلان و بيل مي توان آن را از روي شانه نيز شليک کرد ولي اين موشک را از نظر کارايي بايد حتي از موشک ضد تانک دراگن امريکايي نيز در سطح پايين تري به حساب آورد. بر کم و سر جنگنده کوچک از جمله مشخصات پايين تر نسبت به دراگن است. راکت RPG-29 ساخت روسيه که از سال 1991 به مرحله توليد رسيده داراي مشخصات يکسان با اريکس آن هم به عنوان يک راکت است. اين راکت از توانايي نفوذ در يک زره 500 ميليمتري و برد 800 متر برخوردار است و وزن لانچر با راکت 8/18 کيلوگرم مي باشد. البته اريکس داراي سيستم هدايت است که اين مسئله کمي نيست و ارزش عملياتي آن در ميدان جنگ مشخص مي شود. اريکس داراي دقت به مراتب بيشتر نسبت به دراگن و يا ميلان و ديگر موشکهاي هم گروه خود است و کمپاني سازنده مي گويد که ضريب برخورد اين موشک به هدف 95% مي باشد. البته سر جنگنده اين موشک علارقم کوچکي قدرت نفوذ خوبي نسبت به دراگن ( 900 ميليمتر در مقابل 500 ميليمتر ) در زره دارد ولي کارايي آن بر ضد اهداف ديگر همچون ساختمان ها کم است. با وجود آن وزن کم اين موشک و سادگي کاربر و قدرت خوب نفوذ در زره از دلايل پر طرفدار بودن اين موشک است که از اين رو آنرا با موشک ميلان مقايسه کرد. وزن لانچر پرتاب اين موشک با تجهيزات کامل تنها 5/12 کيلوگرم است و در مجموع با موشک و بدون سه پايه 5/17 کيلوگرم وزن دارد. طي دو دهه گذشته کشورهاي اروپايي تلاش به ساخت موشک جديد ضد تانک کردند که مافوق صوت و داراي برد بيشتري باشد.
تلاش براي ساخت يک موشک ضد تانک هدايت خودکار در دهه 80 منجر به ساخت تريگات MR در دهه 90 شد. نمونه زميني پرتاب تريگات که توسط نيروهاي پياده حمل ميشود با همکاري دو کشور انگلستان و فرانسه و مشارکت کمپاني دايمر بنز آلمان تکميل شد ، در واقع نوع تکميل شده تريگات LR که يک موشک ضد تانک هواپرتاب براي پرتاب از بالگرد هاي نوين تايگر اروپايي است توسعه داده شد. MR و LR داراي برد کمتر و ابعاد کوچکتري است از اين رو اين موشک مانند تاو نيست که همان مدل هواپرتاب آنرا مي توان از زمين نيز شليک کرد. اين موشک که از سال 2000 در حال تحويل به سه کشور ياد شده است داراي طرفداران زيادي دز کشورهاي ديگر است البته اين موشک رقيب ديگري در اسراييل با نام اسپايک دارد. تريگات از هدايت ليزري خط ديد استفاده مي کند و تا برخورد موشک کاربر بايد هدف را با نشانه گذار ليزري تعقيب کند ولي هدايت موشک به سمت هدف کاملآ خودکار بوده و به واسطه استفاده از يک سيستم فروسرخ جلو نگر امکان استفاده از اين موشک در شب نيز وجود دارد. برد اين موشک بين 200 تا 2500 متر مي باشد.

موشک هدايت ليزري تريگات MR

تريگات براي جايگزيني موشک ميلان که طي 3 دهه به طور گسترده اي توسط آلمان ، فرانسه و انگلستان به کار رفته توسعه پيدا کرد که البته به حق نيز جايگزيني شايسته براي اين موشک بود.وزن يک سيستم کامل تريگات به همراه لانچر واحد هدايت حدود 45 کيلوگرم است البته وزن موشک و وزن سر جنگنده همچنان نا معلوم مي باشد.موشک با سرعت صوت به هدف خود يورش مي برد همچون موشک بيل 2 داراي فيوز مجاورتي براي انفجار موشک بر فراز هدف و توانايي پرواز در بالاتر از خط ديد برخوردار است. نمونه هواپرتاب تريگات که همان مدل LR مي تواند 1200 ميليمتر در زره نفوذ کند ولي معلوم نيست مدل زمين پرتاب تريگات چقدر قدرت نفوذ دارد. همچنين گفته شده اين موشک مي تواند اهدافي با سرعت 150 کيلومتر در ساعت را تعقيب و منهدم کند. اسپايدگيل نيز از جمله موشکهاي ضد تانک کارآمد ساخت اسرائيل است که توسط کمپاني رافاءل اين رژيم طراحي شده. اسپايک مانند جاولين امريکايي از سيستم هدايت تصوير بردار فروسرخ استفاده کرده. اسپايک را بايد نزديک ترين رقيب جاولين به حساب آورد از جمله انکه هر دو اين موشکها در رده موشکهاي شليک کن فراموش کن مي باشند. اين سلاح در چهار مدل که سه مدل ان براي نيروهاي پياده و يک مدل براي بالگرد توليد شده است. اولين مدل اين سلاح اسپايک SR ناميده مي شود که کوچکترين عضو اين خانواده و در عين حال تنها مدل اين موشک که مي توان آنرا از روي شانه شليک کرد. اين مدل نيز داراي هدايت تلويزيوني است و داراي برد 50 تا 800 متر مي باشد. وزن کل سيستم تنها 9 کيلوگرم است که از اين رو آن را بايد سبک ترين موشک ضد تانک هدايت شونده جهان دانست.

موشک اسپايک MR

اسپايک MR (گيل) مدل ديگر براي نيروهاي پياده که از روي سه پايه شليک مي شود ولي البته در موارد خاص قابليت آتش از روي شانه را نيز دارد. اين مدل که داراي دو سر جنگنده پشت سر هم مي باشد قابليت شليک به صورت قفل شده بر روي هدف و يا هدايت همزمان را دارد . برد اين مدل 200 تا 2500 متر است و از اين لحاظ اين مدل بيشترين شباهت را با جاولين امريکايي دارد. وزن کل سيستم بدون موشک 26 کيلوگرم است و گلوله گذاري مجدد آن 15 ثانيه طول مي کشد. نمونه اين خانواده اسپايک LR است که مانند ديگر موشکهاي اين خانواده به روش هدايت تصوير بردار فروسرخ هدايت مي شود. اين مدل نيز قابليت حمل توسط نفر را داراست و از روي سه پايه شليک مي شود.LR داراي برد 4000 متر و داراي دو کلاهک جنگي پشت سر هم با رو فيوز مجاورتي و برخوردي مي باشد. اين مدل هم وزن مدل قبلي است ولي از لانچر بلندتري نسبت به مدل قبل استفاده مي کند. گفته شده اين مدل داراي قدرت نفوذ در 1200 ميليمتر زره را داراست.
هر سه اين مدلها را مي توان در حال قفل شده بر روي هدف و يا قفل نشده شليک کرد. اين موشک را مي توان مانند جاولين از پشت موانع زميني به سوي هدف شليک و بعد آنرا بر روي هدف قفل کرد. روسها نيز در حال حاضر تنها سه نمونه موشک ضد تانک قابل حمل توسط نفر توليد مي کنند که شامل نمونه ارتقا يافته موشک ضد تانک ماليوکا با نام ماليوتکاي 2 که مجهّز به سيستم هاي هدايت راديويي به جاي هدايت سيمي و داراي يک سر جنگنده پشت سر هم براي تخريب زره هاي نوين است. ماليوتکا 9M14 با برد 3000 متر و قدرت نفوذ 520 ميليمتر در مدل C ان يکي از کارآمدترين موشکهاي ضد تانک است که کارايي خود را بارها به اثبات رسانده.
ديگر موشک AT-13 ميتس که در واقع در خط توليد جايگزين موشک ضد تانک کارآمد AT-7 شد.اين موشک ضد تانک از سيستم هاي هدايت سيمي خط ديد استفاده مي کند و داراي وزن و ابعاد کوچکي است تا يک نيروي پياده بتواند به تنهايي از آن استفاده کند. اين موشک که داراي برد 1500 متر است مي تواند در 950 ميليمتر زره نفوذ کند. AT-13 داراي 5/13 کيلوگرم وزن و لانچر آن نيز 9 کيلوگرم وزن مي باشد. AT-13 را مانند پدرش AT-7 از روي سه پايه شليک مي کنند. ولي نوين ترين موشک ضد تانک روسي که در سال 1992 هم زمان با AT-13 ارائه شد موشک سنگين تر و دوربرد تر AT-14 کرنت که ان هم توسط KBP در روسيه ارائه شد و نزديکترين رقيب شرقي تريگات MR مي باشد. اين مدل داراي يک هدايت ليزري تصوير بردار فروسرخ خط ديد نيمه خودکار و توانايي انجام عمليات در شب را دارد. AT-14 داراي برد 6 کيلومتر از اين رو دوربردترين موشک ضد تانک حمل شونده توسط فرد مي باشد. در جريان اشغال نظامي عراق چند دستگاه تانک پيشرفته M1 آبرامز با آتش اين موشک منهدم شد. ار آنجايي که اين موشک در اختيار ارتش عراق از طرف سوريه بود آمريکا مدعي است که اين موشکها از طرف دولت سوريه که روابط خوبي نيز با رژيم سابق بغداد داشت در اختيار اين کشور قرار گرفته است. اين مسئله به ميزان زيادي بايد درست باشد زيرا ارتش سوريه در اواخر دهه 90 تعداد زيادي از اين موشک را از روسيه تحويل گرفته بود. در کشور ما ايران نيز موشک هاي ضد تانک به دست متخصصان وزارت دفاع توليد مي شود. از جمله اين موشکها را مي توان به موشکهاي ضد تانک توفان 1 و 2 که در واقع همان موشک تاو آمريکا است که در زمان رژيم معدوم گذشته تحويل ايران شده ولي امروزه در کشورمان به توليد رسيده است.
توفان هم از نظر کارايي مشابه BGM-71A تاو مي باشد که گفته شده مي تواند در 400 تا 400 ميليمتر زره نفوذ کند. برد اين مدل 3750 متر است که در اين صورت نسبت به مدل BGM-71A ساخت امريکا 750 متر بيشتر است. توفان 2 نيز مدل ارتقا يافته توفان 1 با دو سر جنگنده پشت سر هم که مي تواند در زرهي به قطر 650 تا 760 ميليمتر نفوذ کند. اين دو نمونه موشک توسط نيروهاي پياده ارتش و بالگرد هاي ضد تانک کبراي هوانيروز قهرمان شليک مي شود.
اين مدل از توفان دو را مي توان با موشک BGM-71E تاو آمريکايي مقايسه کرد. همچنين سيستم هدايت موشک تاو MGS2 (سايت هدايت) نيز در کشورمان توليد و در ارتش مورد بهره برداري قرار گرفته است. موشک رعد نيز از جمله محصولات ضد تانک توليدي در ميهن عزيزمان است که در واقع نمونه مهندسي معکوس AT-3 ماليوتکا مي باشد. گفته مي شود اين موشک از يک سر جنگنده پشت سر هم مي باشد و از الگوي پرواز بهينه سازي شده و زمان پرواز بيشتري برخوردار است. موشک ضد تانک صاعقه نيز از جمله موشکهاي ضد تانک توليد داخل است که شباهت زيادي از نظر کارايي به موشک دراگن آمريکايي دارد و گفته شده داراي برد 1000 متر و از توانايي نفوذ در 500 ميليمتر زره و نمونه صاعقه 2 در 650 ميليمتر زره را دارد.

موشک ضد تانک ماليوتکاAT-3

همچنين طي چند سال گذشته ايران دست به ساخت نمونه بومي موشک ضد تانک روسي AT-7 اسپندرل در ايران زده که گفته شده اين موشک داراي برد و سر جنگنده بهينه شده مي باشد. همچنين نشريه جينز ( متعلق به سازمان تحقيقاتي دفاعي جينز در انگلستان ) مي گويد که ايران در حال توسعه انواع موشکهاي ضد تانک ليزري و هدايت سيمي با نامهاي تندر ، توسن و حافظ مي باشد. موشکهاي رعد ، توفان ، AT-5 اسپندرل ( که در ايران M113 ناميده مي شود) در نمايشگاه دستاوردهاي انقلاب اسلامي ( سال 1377 در تهران ) به نمايش گذاشته شده است.

موشک ضد تانک دراگون (A-47)

با افزايش توانايي تانکها براي دفاع از خود فاصله ي در گيري با تانکها توسط نيروهاي پياده افزايش يافت . بين دهه هاي 40 تا 60 ميلادي اين فاصله چيزي حدود 150 تا 350متر بود ولي بعد ازان اين فاصله افزايش يافت. با افزايش فاصله ي در گيري راکتهاي ضد تانک معمول چون RPG و بازوکا ديگر کارايي زيادي نداشتند حتي در صورت اضافه کردن برد راکت ديگر سرباز پياده قدرت هدف گيري يک تانک از فاصله ي 500تا800 متري را نداشت . حتي يک درجه اشتباه در هدف گيري باعث يک خطاي چند متري در فاصله بيش از 500 متري ميشود و اين فاصله براي در امان ماندن تانک از اثرات موشک ضد تانک کافي بود .از اين لحاظ هر دو قدرت شوروي و امريکا دست به ساخت موشک ضد تانک هدايت شونده اي زدند که بتوان انها را از فاصله ي زياد شليک و هدايت کرد روسها موشک ضد تانک ماليوتکا را ساختند و امريکا در اولين تجربه ي موفق خود براي به خدمت گرفتن گسترده ي يک موشک ضد تانک هدايت شونده. موشک A-4 دراگن را ساخت موشک ضد تانک قابل حمل هدايت شونده A-47 (اژدها) توسط کمپاني مک دانل داگلاس در امريکا ساخته شده است. اين موشک که قابل شليک توسط نفر است به روش هدايت سيمي( همانند موشک ضد تانک تاو ) هدايت ميشود اين سيستم شامل موشک و لانچر پرتاب مي باشد . سيستم هدايت موشک شامل سيستم گرما ياب و همين طور سيستم ديد در شب است که بر روي لانچر پرتاب نصب شده . همچنين اين لانچر مجهز به دو پايه و يک باتري ميباشد. کلاهک موشک ان قدر قدرت دارد که به سرباز پياده قابليت حمله به انواع زره پوش و و سنگر هاي سبک را بدهد. دراگن از اوايل دهه ي 70 ميلادي براي ارتش امريکا توسعه پيدا کرد . سيستم هدايت سيمي به کاربر اين امکان را ميدهد که موشک را در يک مسير مستقيم نسبت به هدفش حفظ کند دراگن در اوايل دهه ي 90 دوباره باز نگري شد که نتيجه ي اين باز نگري سوپر دراگن بود . نسل اول دراگن داراي برد 1000 متر و زمان پرواز 11.2 ثانيه بود . نمونه ي جديد بهينه سازي شده دراگن که طي برنامه يPIP ارتقا داده شده دراگن II ناميده ميشود اين نمونه داراي توانايي نفوذ بيشتر در زره به مقدار 18 اينچ و بردي معادل1500 متراست . دراگن II داراي 85% توانايي بيشتر نسبت به نمونهي اوليه است

دراگن در ايران

اولين استفاده ي رزمي دراگن مربوط به جنگ ايران و عراق ميشود که اين موشک توسط نيروهاي ايراني بر عليه نيروهاي عراقي استفاده شد (تعداد محدودي از اين موشک در دوران رژيم پهلوي تحويل ارتش ايران شد. اين موشک امروزه در ايران به روش مهندسي معکوس توليد و بهينه سازي ميشود )دراگن توسط نيروي زميني و سپاه تفنگداران دريايي امريکا و10 کشور ديکر به خدمت گرفته شده است . تا کنون ارتش امريکا دستکم 7000 لانچر پرتاب و 33000 موشک دراگن را به خدمت گرفته است . از اين ميزان 17000 فروند موشک متعاق به سپاه تفنگداران دريايي است. دراگن با موفقيت بسيار ي در انواع درگيري هاي نظامي از جمله جنگ خليج فارس و حمله نظامي امريکا به افغانستان استفاده شده است . امروزه اين موشک در حال جايگزيني با مشک جاولين و AT4 است .

مشخصات فني:

نوع هدايت:هدايت سيمي. نيمه خودکار
قطر کلاهک:140 ميليمتر
وزن لانجر:6.9 کيلوگرم
وزن لانجر با موشک:10.07کيلوگرم
تعداد خدمه:2نفر
وزن موشک:5.4 کيلوگرم
طول لانچر:852ميليمتر
کمترين و بيشترين برد درمدل پايه به ترتيب :1000تا1500 متر
سرعت موشک:200 متر بر ثانيه
قدرت نفوذ :400تا500 ميليمتر

موشک کورنت اي، کابوس تانکهاي مدرن مرکاوا و آبرامز

کورنت اي (Kornet E) نامي است که به نمونه صادراتي سيستم موشکي روسي کورنت اطلاق مي شود. اين سيستم که براي نخستين بار در سال 1994 به نمايش عمومي درآمد، توسط دفتر طراحي تجهيزات KBP در تولاي روسيه توسعه يافته است و هم اکنون در ارتش روسيه در دست توليد و در حال خدمت است.کورنت يک موشک ضدزره نسل سوم است که به عنوان جايگزيني براي سيستمهاي قديميتر Fagot و Konkurs در ارتش روسيه، توسعه يافته است. اين موشک به منظور انهدام انواع تانک از جمله تانکهاي با زره واکنشي انفجاري (ERA)، استحکامات، يگانهاي مستقر در سنگر و نيز اهداف کوچک مقياس (small-scale) طراحي شده است. اين سيستم با انواع وسايط نقليه شني دار يا چرخ دار از جمله BMP-3 قابل انطباق است؛ ولي به صورت مستقل و با کمک سيستم پرتابل نيز قابل استفاده است. سيستم خودکششي موشک کورنت توسط کارخانه Volsk Mechanical Plant در وُلسک روسيه توليد مي شود.

موشک

موشک کورنت با دو نوع سر جنگي قابل کاربرد است:1- سر جنگي با خرج شکل دار دو مرحله اي براي درگيري با تانکهاي مجهز به زره هاي واکنشي انفجاري2- سر جنگي انفجاري/آتش زا (با اثر ترموباريک) جهت استفاده بر ضد سنگرهاي بتني، استحکامات و مواضع توپخانه.برآورد مي شود سرجنگي دو مرحله اي قادر به نفوذ در زره هايي به ضخامت 1200 ميليمتر باشد. برد موشک کورنت، 5 کيلومتر و داراي سيستم هدايت ليزري نيمه خودکار SACLOS* است.

لانچر

لانچر سه پايه دار کورنت، شامل سايت نشانه روي اپتيکال، سايت نشانه روي حرارتي، گرداننده لوله لانچر، اجزا و متعلقات پرتاب موشک، موشکهاي ذخيره و محفظه جهت حمل و نقل است. اپراتور موشک مي تواند از سايت نشانه روي اپتيکال يا حرارتي جهت تشخيص و رديابي هدف استفاده کند. سايت نشانه روي حرارتي از نوع 1PN80 است که توسط انستيتو دولتي اپتيک کاربردي (NPO GIPO) در کازان روسيه توليد مي شود.

کورنت نصب شده بر روي خودرو

سيستم ضد تانک هدايت شونده کورنت بر روي خودرويي نصب شده است که بر پايه خودروي رزمي پياده نظام BMP-3 توليد شده و داراي قابليت حرکت در بيرون از جاده و شاسي تقويت شده مي باشد. BMP-3 که از اواخر دهه 80 ميلادي در خدمت ارتش روسيه است، يک خودروي آبي- خاکي زره پوش و شني دار داراي موتور ديزلي با قدرت 500 اسب بخار، وزن 7/18 تن، حداکثر سرعت 70 کيلومتر در ساعت و شعاع عملياتي 600 کيلومتر است. اين خودرو به تجهيزات ديد در شب نيز مجهز شده است.سيستم خودکششي کورنت قادر به بارگذاري خودکار و شليک همزمان دو موشک به سوي يکه هدف خاص است. خودرو قابليت حمل 16 موشک را داراست و دوسرنشينه است.

برجک موشک/توپ کليور (KLIVER)

دفتر طراحي تجهيزات KBP به تازگي يک برجک موشک/توپ را بر پايه سيستم موشکي کورنت توسعه داده که بر روي خودروهاي مختلفي از جمله نفربر زرهي BTR-80 و خودروي رزمي پياده نظام BMP-1 قابل نصب است. اين برجک بر روي شناورهاي کوچک از قبيل قايقهاي گشت ساحلي نيز مي تواند نصب شود.برجک کليور شامل مجموعه اي از 4 موشک کورنت و يک توپ 30 ميليمتري از نوع 2A72 است. برد توپ 4000 متر و نواخت تير آن 350 تا 400 گلوله در دقيقه مي باشد. يک تيربار 62/7 ميليمتري PKT نيز بر روي برجک تعبيه شده است. وزن کل برجک ،شامل موشکها و مهمات، حدود 1500 کيلوگرم است. سيستم خودکار کنترل آتش شامل کامپوتر بالستيک، سايت نشانه روي حرارتي، مسافت ياب ليزري و سيستم تثبيت مي باشد. برجک داراي قابليت چرخش 360 درجه به صورت افقي و 15- تا 60+ درجه به سمت بالا يا پايين است.

سابقه عملياتي

علاوه بر ارتش روسيه، سوريه نيز سيستم موشکي کورنت را به خدمت گرفته است. روسيه از سال 1998 صادرات اين سيستم را به سوريه آغاز کرد. بنا به برخي گزارشها در جنگ 33 روزه اسرائيل و حزب الله، موشکهاي کورنت صادراتي به سوريه که از طريق سوريه به حزب الله تحويل داده شده بود، به نحو موثري توسط حزب الله عليه تانکهاي اسرائيلي به ويژه تانکهاي پيشرفته مرکاوا به کار گرفته شد و خسارات و تلفات سنگيني به ارتش اسرائيل وارد ساخت. مسکو رسيدن موشکهاي کورنت صادراتي به سوريه را به دست حزب الله، شديداً رد مي کند. حتي پس از آنکه يک هيات بلندپايه نظامي اسرائيلي به سرپرستي "لان ميزراهي" ،رئيس شوراي امنيت ملي اسرائيل، راهي روسيه شد و شواهدي دال بر استفاده حزب الله از موشکهاي کورنت (از جمله قطعات موشکهاي گردآوري شده از جبهه هاي نبرد و عکسهايي در تائيد ادعاي خود) را به مقامات روس ارائه کردند، روسها حاضر به پذيرش اين مساله نشدند.موشکهاي کورنت کام نيروهاي آمريکايي نيز تلخ کرده است. اولين تجربه مواجهه نيروهاي آمريکايي با کورنت به سال 2003 بر مي گردد که تعدادي از تانکهاي M1 آبرامز به وسيله موشکهايي که تصور مي رود توسط سوريه به نيروهاي عراقي تحويل داده شده بود، منهدم گرديد. پس از اشغال عراق، شورشيان سني عراق موشکهاي کورنت را به صورت گسترده اي عليه نيروهاي آمريکايي به کار گرفتند.

مشخصات موشک ضدزره کورنت

برد
روز : 100 - 5,500 متر
شب : 100 - 3,500 متر

موشک

سرجنگي : حرارتي دو مرحله اي يا ترموباريک
هدايت : ليزري نيمه خودکار
قطر : 152 ميليمتر
طول : 1200 ميليمتر
وزن ( با محفظه) : 29 کيلوگرم
قابليت نفوذ : نفوذ در انواع زره از جمله زره هاي واکنشي انفجاري
ميزان نفوذ در زره هاي واکنشي انفجاري : حدود 1200 ميليمتر
وزن لانچر : 25 کيلوگرم
وزن سايت نشانه روي : 11 کيلوگرم
نرخ آتش : 3-2 شليک در دقيقه
زمان لازم براي عملياتي شدن : 1 دقيقه
زمان لازم براي شليک : 2/1 ثانيه
ارتفاع عملياتي موشک : حدود 3000 متر

خودروي حامل

سرعت
بيشينه سرعت (دربزرگراه) : 70 کيلومتر در ساعت
سرعت متوسط (در جاده) : 45 کيلومتر در ساعت
سرعت حرکت در آب : 10 کيلومتر در ساعت

شعاع عملياتي

در بزرگراه : 600 کيلومتر
در جاده استاندارد : 12 ساعت
در آب : حداقل 7 ساعت
تعداد سرنشين : 2

برجک kliver

زاويه حرکت عمودي : 15- تا 60+ درجه
زاويه حرکت افقي : 360 درجه

جنگ افزار محمول

موشک هدايت شونده کورنت
توپ خودکار 30 ميلمتري
برد : حدود 4000 متر
نواخت تير : 400-350 گلوله در دقيقه

تيربار 62/7 ميليمتري

ذخيره مهمات
موشک : 4
گلوله 30 ميليمتري : 350
فشنگ 62/7 ميليمتري : 200

حداکثر سرعت هدف
اهداف زمين پايه/دريايي : 70 کيلومتر در ساعت
هواگرد : 700 کيلومتر در ساعت

راکت انداز ضدزره RPG7

در اواخر جنگ جهاني اول(1914-1918)، نخستين تانک هاي جنگي پا به عرصه نبرد گذاشتند. آلماني ها به سرعت به اين امر واکنش نشان دادند و با استفاده از تفنگ هاي 13mm با گلوله هاي قابل نفوذ در زره افراد داخل تانک رو مي کشتند. اين تفنگ هاي تک تير تا اواخر دهه 30 ميلادي در ارتش هاي شوروي و انگليس استفاده مي شدند. اما با شروع دومين جنگ جهاني(1939-1945) و ظهور نسل جديد تانک هاي مدرن و قدرتمند آلماني که زرهي نفوذ ناپذير داشتند تفنگ هاي تک تير کنار گذاشته شدند.
در آن زمان تنها راه مقابله با يک تانک استفاده از تانکي ديگر بود که بتواند به نبرد در برابر تانک دشمن بپردازد. در سال 1943 آمريکايي ها سلاحي جديد به نام "بازوکا M9" را وارد عرصه نبرد کردند که قادر بود تانک هاي آلماني را منهدم کند. بازوکا اولين راکت انداز ضدتانک جهان بود که توسط نفر حمل مي شد.
اين سلاح تاثير زيادي در تعيين سرنوشت جنگ داشت. بعدها بازوکا در جنگ کره و جنگ ويتنام هم به کار گرفته شد.
در اواخر جنگ جهاني دوم(1944) آلماني ها يک سلاح جديد ضدتانک به نام "پانزرفاست" را به خدمت گرفتند. اين سلاح هرگز مانند بازوکا به شکل وسيع به خدمت گرفته نشد. پس از جنگ پانزرفاست مورد توجه متخصصان روسي قرار گرفت و با الهام گرفتن از آن سلاحي جديد به نام "RPG2"را ساختند. RPG2 در سال 1949 وارد خدمت شد. و پس از گذشت چند سال از خدمت خارج شد.

پانزر فاست ساخت آلمان نازي

پس از آن مشهورترين راکت انداز جهان با نام RPG7 که تکامل يافته RPG2 بود، ساخته شد. و با توجه به اينکه خود RPG2 هم از پانزرفاست الگوبرداري شده بود، مي توان به نوعي مبدا RPG7 را کشور آلماننازي دانست. RPG7 داراي برد و قدرت تخريب بيشتر نسبت به مدل قبلي بود. RPG7 به سرعت جاي خود را در بين ارتش هاي دنيا و چريک ها باز کرد و به سلاحي محبوب و مشهور تبديل گشت. راکت RPG7 هم مانند RPG2 داراي پره هاي از پشت است، که پس از شليک اين پره ها باز شده و باعث تعادل در هنگام پرواز مي شوند.
RPG7 داراي مدل ها هاي متفاوتي است که براي مقاصد مختلف مورد استفاده قرار مي گيرند. مانند RPG7 D که مخصوص نيروهاي هوابرد است و تاشو است و يا مدل OG-7V که داراي کلاهک خوشه اي و مخصوص نبردهاي شهري است. و همين طور مدل هاي RPG7-V1 و RPG7-V2 که از پرکاردبردترين مدل ها هستند و در ايران هم موجودند. توليد اين سلاح در چين، ايران، بلغارستان، لهستان، پاکستان و... همچنان ادامه دارد اما توليد آن در روسيه متوقف شده است و با مدل هاي جديدتر مانند RPG22 جايگزين شده است. در حال حاضر قدرتمندترين راکت ضدتاک جهان RPG29 است که توليد آن منحصرا در اختيار روسيه قرار دارد.
RPG7 در اکثر جنگ هاي پس از جنگ کره (1950-1953) حضور داشته است که يکي از اين جنگ ها جنگ هشت ساله ايران با عراق بوده است. يقينا همه ما اين سلاح ضدتاک را اکثر فيلم ها يا سريال ها جنگي ديده ايم و از تاثير گذاري آن در هشت سال دفاع مقدس باخبريم.
در زمان شروع جنگ لشکرهاي زرهي ارتش عراق از قدرتمندترين يگان هاي زرهي جهان به حساب مي آمدند و در مقابل ارتش بحران زده و ضعيف ايران قرار داشت. در ماه هاي ابتدايي جنگ به جرات مي توان گفت تعداد سلاح هاي ضدتانک ما از تعداد تانک هاي عراقي کمتر بود و تانک هاي عراقي مي توانستند با پيشروي و رد شدن از روي سنگرها و رزمندگان ما تا مرکز کشور هم پيشروي کنند. در اين زمان هوانيروز هميشه قهرمان ارتش به داد کشور رسيد و با مقاومت سرسختانه در مقابل ستون هاي زرهي ارتش بعثي، جلوي پيشروي سريع آن ها را گرفت. در برخي روزهاي ابتدايي جنگ، بالگردهاي کبرا هوانيروز از صبح تا شب مشغول موشک باران تانک هاي عراقي بودند و فقط براي سوخت گيري و مهمات گيري به پايگاه مي آمدند.
اما به تدريج سلاح RPG7 با سه برابر قيمت و با واسطه وارد ايران شد. و اگر اين گونه نبود ما در بيش از 80? عمليات ها مغلوب عراق مي شديم. بنابراين ما به نوعي مديون RPG7 هستيم. همان گونه که گفته شد RPG7 داراي مدل هاي گوناگوني است که از نظر مشخصات فني با يکديگر تفاوت هاي زيادي دارند. اما مشخصات نمونه توليد شده در ايران به شرح زير است:
سرعت اوليه: 320 متر بر ثانيه
وزن لانچر: 6.6 کيلوگرم
وزن راکت: 2.4 کيلوگرم
برد موثر: 500 متر
کاليبر: 40 ميليمتر
طول سلاح: 950 ميليمتر
نزديک به دو دهه است که با ورود تانک هاي جديدي مانند M1 آمريکايي، مرکاواي اسراييلي، لئوپارد آلماني، چلنجر انگليسي، لکرک فرانسوي و... ديگر جايي براي RPG7 به عنوان يک سلاح ضدتانک باقي نمانده است. زيرا زره مستحکم و چند لايه تانک هاي امروزي کاملا نسبت به سلاح هايي از اين قبيل مقاوم هستند.
اما هنوز هم مي توان از RPG7 به عنوان وسيله اي براي منهدم کردن خودروهاي دشمن، تاسيسات، محل تجمع نفرات، بالگردهايي که در ارتفاع پايين پرواز مي کنند و... استفاده کرد.

راکت انداز کاتيوشا

راکت انداز 122 ميليمتري 40 لول 9k51 با نام گذاري ناتو با نام BM-21 گراد ( اين سلاح را کاتيوشا نيز مي نامند ) يک راکت زمين به زمين غير هدايت شونده پر آوازه و مشهور ساخت روسيه است. اين سلاح کارامد که براي اولين بار در سال 1964 عملياتي شده است امروزه به طور گسترده در بيش از 50 کشور جهان استفاده و همچنان توليد مي شود. اين سلاح با عملکرد خوب خود باعث توسعه نمونه هاي مشابه خود در سراسر جهان شد. کاتيوشا را بايد سلاحي مشابه توپ ولي با حجم آتش بسيار ، قدرت تخريب چند برابر ولي با برد کمتر و دقت آتش کمتر دانست. کاتيوشا و سلاح هاي مشابه آن تعريف جديدي از پشتيباني نيروهاي زميني در کنار توپخانه ارائه دادند.

لانچر و نحوه پرتاب راکتها

لانچر راکت انداز اين سلاح بر روي يک دستگاه خودروي دو محوره 6×6 Ural-375D سوار مي باشد و براي همين داراي تحرک بسياري در هنگام جنگ مي باشد. اين سلاح را تنها مي توان در هنگامي که کاميون ايستاده است شليک کرد و کابين راننده داراي صفحات محافظ براي محافظت در مقابل آتش خروجي راکت مي باشد. در صورت لزوم براي حفظ تعادل خودرو مي توان از دو جک تثبيت کننده در هنگام آتش استفاده کرد.
سرعت حرکت کاميون در جاده حدود 75 کيلومتر در ساعت است. راکت براي روشن شدن خرج پروازش نياز به يک مولد برق دارد ، از اين رو خودروي حامل داراي يک مولد برق است که با سيم به لانچر راکت ها وصل مي شود و مي تواند در عرض6 ثانيه تمامي راکت ها را روشن کرده و در عرض 5 دقيقه دوباره شارژ شود. اين مولد برق مي تواند تمامي راکت ها را يکجا روشن کند يا با فاصله 5/. ثانيه راکت ها را يکي پس از ديگري روشن و شليک کند. خدمه اين سيستم 5 نفر مي باشد و مي توانند پس از شليک در عرض 8 دقيقه دوباره لانچر را بارگيري و آماده شليک کنند. راکت ها داراي بالچه هاي تاشو هستند که پس از شليک و خارج شدن از لوله باز مي شوند و باعث تثبيت حرکت راکت مي شوند.

برد راکتها

برد اين سلاح در مدل هاي مختلف ساخت کشورهاي مختلف و با راکت هاي مختلف ، فرق مي کند. مدل استاندارد ساخت روسيه ، مي تواند اهدافي از 375 متري تا 16 کيلومتري هدف قرار دهد. برخي نمونه هاي ديگر اين سلاح مي توانند اهدافي تا 36 کيلومتري را نيز مورد هدف قرار دهند. گرچه مي توان اين راکت ها را به صورت مستقيم به سمت هدف شليک کرد ولي به طور معمول آن ها را به صورت بالستيک (منحني) شليک مي کنند. لانچرپرتاب که 9p132 نام دارد مي تواند 40 راکت خود را در عرض 20 ثانيه شليک کند. لانچر قابليت حرکت در پشت شاسي را دارد و مي تواند در چپ تا 102 درجه ، راست 72 درجه و تا 55 درجه بالا يا پايين حرکت کند. همچنين راکت ها قادرند انواع سرجنگي هاي انفجاري ، خوشه اي ، ضدتانک و حتي شيميايي را با خود حمل کنند.
بعد ها راکت انداز هاي مختلفي بر اساس طرح BM-21 ساخته شدند که داراي کاليبربزرگتر و سرجنگي هاي قوي تر بودند.

کاتيوشا در خدمت نيروهاي نظامي ايران

نظاميان کشورمان نيز در زمان جنگ با عراق طعم تلخ اين سلاح را که به طور گسترده توسط ارتش عراق به کار مي رفت را چشيدند. البته از همان ابتداي جنگ با به غنيمت گرفتن تعداد زيادي از اين سلاح و سلاح هاي خريده شده قبلي ، نيروهاي ما نيز کم و بيش از اين سلاح استفاده مي کردند. با پايان جنگ تحميلي متخصصان صنايع دفاعي کشورمان نيز دست به توسعه نمونه بومي اين سلاح زدند. امروزه تمامي اجزاي کاتيوشا از لانچر پرتاب گرفته تا راکت به روش مهندسي معکوس در ايران توليد مي شود. طي چند سال گذشته وزارت دفاع نمونه هاي دور برد تر و و قدرتمندتر اين سلاح را توسعه داد که با نام فجر شناخنه مي شود. راکت انداز فجر3 با لانچر دوازده لول و برد 40 کيلومتر و فجر5 با لانچر 4 لول و برد 70 کيلومتر ، از جمله سلاح هايي هستند که بر پايه کاتيوشا در ايران توسعه پيدا کرده و ساخته شده اند.

موشکهاي شهاب ايران

موشک شهاب 3

از سال 1986 گزارشهاي دريافتي از ايران حاکي از برنامه توسعه و پيشرفت موشک بالستيکي ميان بردي بود که نامهاي مختلفي از قبيل Shahab 3،Shihab 3،Shehob 3 و يا Zelzal براي آن برگزيده شده بود.در سال 1993 ايران و کره شمالي همکاريهاي بسيار نزديکي را در جهت برنامه توسعه و پيشرفت موشکهاي سوخت مايع يک مرحله اي No-dong 1 و No-dong 2 آغاز کردند و احتمالا در همان زمان پاکستان نيز براي توسعه و پيشرفت موشکهاي Ghauri1/2 خود به اين برنامه ملحق شد. طراحي موشک No-dong کره شمالي بر اساس تکنولوژي ساخت موشک روسي SCUD B بنا نهاده شده بود که بعدها نيز امتياز ساخت موشکهاي SCUD B و SCUD C را نيز در اختيار کره شمالي قرار داد و آنها نيز نسخه بعدي آن را به ايران فروختند.
موشکهاي No-dong و شهاب 3 که به نظر مي‌آيد طراحي آنها بر اساس موشکهاي SCUD مدل B و C باشد شايد تنها در مقياس (کوچکتر يا بزرگتر بودن) تفاوت اندکي با هم داشته باشند.
گزارشهاي ارسالي از ايران حاکي از آن است که ايران در حال بررسي خريد امتياز موشک شهاب No-dong کره شمالي و مجموع 150 فروند از اين موشکها مي‌باشد. همچنين ايران در نظر دارد که تمامي مراحل آزمايش برد و پرتاب اين نوع موشکها را در داخل خاک ايران انجام دهد،زيرا کره شمالي با شرايط سختي براي اين آزمايشها از قبيل :عدم صدور مجوز براي پرواز اين موشکها بر فراز خاک ژاپن از سوي اين کشور و فشار وارده از سوي چند کشور جهان از جمله آمريکا به کره شمالي براي ترک سريع برنامه‌هاي موشکي ايران روبه رو است .

در سال 1997 ايران مشغول انجام آزمايش و تست هفت موتور براي توسعه ي برنامه هاي موشکي خود بود که اين موشک شهاب 3 ناميده ميشد. منابع خبري معتقدند که کره شمالي در فاصله سالهاي 1994 تا 1995 تعداد اندکي موشک احتمالا 5 تا 12 فروند No-dong به همراه 4 خودروي مخصوص حمل موشک به ايران تحويل داده است و اين تحويل‌ها به علت فشار چندين کشور به کره از جمله آمريکا متوقف شد و بار ديگر از سال 1997 از سر گرفته شد. آنچه به نظر مي‌رسد اين است که توسعه و ظهور موشک شهاب 3 ابتدا با مجوز صنايع هوافضاي ايران ودر نهايت مجلس به انجام رسيد و وظيفه آزمايش و نگهداري و عملياتي نگاه داشتن آن به صنايع موشکي همت در تهران سپرده شد که اين مرکز با در اختيار داشتن موتورهاي موشک و تانکرهاي سوخت ساخته شده در يک مرکز بزرگ و وسيع زير زميني واقع در خوجان به خوبي از انجام ماموريت محوله برآمده است.
در آوريل 1998 برنامه پرواز آزمايشي موشک بالستيکي ميان برد خود را که نام Ghauri 1 يا Hatef برآن نهاده شده بود به اجرا گذاشت که به نظر مي‌رسيد بسيار شبيه موشکهاي شهاب 3 ايران و No-dong کره شمالي باشد که در نهايت باعث امضاي توافقنامه اي مشترک براي ساخت کمپاني‌اي واحد جهت برنامه‌هاي موشکي ميان سه کشور مزبور شد. به نظر مي‌رسد که تکنولوژي ساخت موشکهاي No-dong 1 و No-dong 2 از کره شمالي به ايران و پاکستان فرستاده شده است و به همين دليل موشکهاي شهاب 3 و Ghauri 1 يا Hatef 5 بسيار به هم شبيه هستند. اولين برنامه پرواز آزمايشي موشک شهاب 3 در ژولاي 1998 انجام شد دو فروند از اين نوع موشک نيز در سپتامبر 1998 به نمايش عمومي در آمد. يک منبع وابسته به منابع اسرائيلي گزارش کرد که ايران در حال ساخت و توسعه يک کلاهک هسته اي براي موشک شهاب 3 مي‌باشد ، اما اين گزارشات از سوي مقامات ايراني تائيد نشده است. در سپتامبر 2000 يک موشک شهاب 3 مدل D آزمايش شد که ايرانيها عنوان کردند که از آن به عنوان نخستين وسيله پرتاب ماهواره در ايران استفاده خواهند کرد. اين موضوع نشان مي دهد که موتور استاندارد شهاب 3 ابتدا يک موتور با سوخت جامد دو مرحله اي بود.
برد موشك‌هاي نسل جديد «شهاب 3»، در مقايسه با سري قبلي حدود 100 درصد ارتقا پيدا كرده و از 1300 كيلومتر به 2500 كيلومتر افزايش يافته و خطاي هدف‌گيري که در نسل قبلي نسبت به برد آن 8 در ده‌هزار بوده، در نسل جديد، به 2 در ده‌هزار كاهش يافته است. نكته ديگر، سيستم اختصاصي ناوبري موشك‌هاي شهاب است كه موجب شده كساني كه ادعا دارند ايران اين موشك ها را از كشورهاي ديگر تهيه كرده است، اما اين سيستم ناوبري و الكترونيكي ساخته شده توسط متخصصان ايراني، جاي شبهه اي را باقي نگذاشته است. اين سيستم علاوه بر آنكه قدرت شناسايي و اصابت به اهداف را به گونه اي بسيار دقيق در اختيار ايران قرار داده است كه علاوه بر اطمينان از برخورد موشك به هدف موردنظر، در صورت خروج از مسير تعيين شده نيز مي تواند آن را تصحيح كرده و درصد اطمينان از برخورد را به نحو چشمگيري افزايش دهد. نكته ديگر در خصوص بهينه سازي استفاده از موشك هاي شهاب، تغيير زاويه شارژ موشك شهاب است كه از اين پس با زاويه صفر با سطح افق مورد استفاده قرار مي گيرد. اين تغيير موجب مي شود تا فواصل آماده سازي شليك موشك ها كمتر شده و قدرت متحرك سازي شليك ها را افزايش مي دهد تا شليك هايي نامحدود در زمانهاي كوتاه را شاهد باشيم.

مشخصات:

عملكرد: موشك بالستيك ميان برد
سازنده:سازمان هوا و فضاي ايران
طول:16.58 متر
وزن:1780 كيلوگرم در مدل اوليه و 2.180 كيلوگرم در مدل هاي بعدي
قطر: 1.38 متر
برد: 1300 كيلومتر در مدل اول و 2500 كيلومتر در مدل هاي بعدي
موتور: موتور تك مرحله اي با سوخت مايع در مدل اوليه و سوخت جامد در مدل بعدي
وزن پرتاب: 17480 كيلوگرم
كلاهك:بين 700 تا 1200 كيلوگرم
دقت: 190m CEP

موشکهاي شهاب 4 و 5

پاکستان در ماه آوريل 1999 يک فروند موشک Ghauri 2 يا Hatef 6 را آزمايش کرد که يک نسخه بلندتر از موشک Ghauri 1 بود و داراي حداکثر برد معادل 2500 کيلومتر بود. ممکن است که موشک شهاب 4 شبيه Ghauri 2 باشد.
پيشرفت و توسعه شهاب 4 هنوز واضح و شفاف نيست، اگرچه اسرائيليها معتقدند که اين موشک تا سال 2001 وارد خدمت خواهد شد اما تا جولاي 2001 هيچگونه آزمايش پروازي نداشته است. ايرانيها اعلام کرده اند که در حال طراحي يک وسيله براي پرتاب ماهواره هستند و موشک شهاب 4 ممکن است اولين نامزد و وسيله براي براي انجام اين ماموريت باشد.هرچند به جزئيات بيشتري در اين باره اشاره نشده است.اما ايرانيها به خوبي به اين مساله واقفند که اجراي اين برنامه بدون عقد قرارداد با هيچ شرکت خارجي بسيار سخت و طاقت فرسا خواهد بود.
گزارشهاي رسيده حاکي از آن است که ايران توسعه برنامه موشکي ديگري با عنوان شهاب 4 را در دستور کار قرار داده است. اين برنامه در سال 1997 شناخته شد. گزارشهاي مختصري از منابع اسرائيلي حاکي از آن است که ايران در ساخت موشک شهاب 4 از متحد قدرتمند و مخصوصش يعني روسيه کمک گرفته است . آنها معتقدند که تکنولوژي ساخت موشک شهاب 4 برگرفته از يک نوع موشک بالستيکي ميان برد روسي به نام SS-4 Sandel يا همان R-12 که براي اولين بار در سال 1958 وارد خدمت شد . هر چند اين مساله توسط ايران و روسيه کاملا مخفي نگاه داشته شده است.
گزارشهاي رسيده از داخل ايران حاکي از اين است که ايرانيها در حال برنامه ريزي براي توسعه يک موشک بالستيکي با بردي معادل 4000 کيلومتر هستند که وسيله بسيار مناسبي براي پرتاب ماهواره مي‌باشد و اين شايد سر آغاز طراحي و ساخت شهاب 5 يا 6 باشد. آنچه ممکن به نظر مي‌رسد اين است که شهاب 5 بر اساس موشک Taepo-dong 1 به عنوان يک وسيله پرتاب فضايي (SLV) طراحي و ساخته خواهد شد.
برخي گزارش‌ها نشان مي‌دهد كه موشك «شهاب 4» بر اساس ويژگي‌هاي موشك «SS-4» ساخت شوروي تهيه شده است. گزارشهاي ديگر حاكي است كه موشك «شهاب 5» با برد بيشتر نيز وجود دارد كه بر اساس ويژگي‌هاي موشك Tapeo Dong يا SS-4 ساخته شده است. مي‌گويند اين موشك تا 4 هزار كيلومتر برد دارد و بيش از يك تن مواد را مي‌تواند حمل كند. ايران ممكن است دو برنامه موشكي ديگر شامل سيستم‌هاي دوربردتر داشته باشد كه گزارش‌هاي متعددي در خصوص حداكثر برد آن مطرح است بردهايي كه اين گزارش‌ها ذكر كرده‌اند، عبارتند از 3650 كيلومتر،‏ 4500 تا 5000 كيلومتر‏، 6250 كيلومتر و ده‌هزار كيلومتر.
به نظر مي‌رسد كه ايران موفق به دستيابي به جزييات فناوري و طراحي موشك روسي SS-4 شده است. موشك SS-4 كه به موشك R-12 يا Sandal نيز معروف است، يك موشك روسي قديمي با سوخت مايع است كه براي اولين بار در سال 1959 به خدمت گرفته شد و احتمالاً به عنوان اجراي بخشي از پيمان IRBM نابود شده است. اين موشك بسيار بزرگ است و فناوري آن به اوايل دهه 1950 مربوط مي‌شود، البته بين سال‌هاي 1959 و 1980 دوبار نوسازي شده است. خطاي اين موشك 2 تا 4 كيلومتر و حداكثر برد آن دو هزار كيلومتر است و معنايش اين است كه فقط با يك كلاهك اتمي يا يك سلاح بيولوژيكي نزديك به مرگباري سلاح‌هاي هسته‌اي كارايي دارد. در عين حال فناوري كلي موشك SS-4 نسبتا ساده و نزديك به 1400 كيلوگرم وزن دارد.
گزارش‌هاي فزاينده‌اي وجود دارد كه نشان مي‌دهد ايران ممكن است از تكنولوژي‏هاي روسي براي توسعه موشك‌هاي دوربرد خودش كه با بردهاي 2000 تا 6250 كيلومتر استفاده كند. منابع اطلاعاتي اسرائيل و آمريكا گزارش داده‌اند كه ايران در حال توسعهء موشك‌ «شهاب 4» با برد 3000 كيلومتر است و مي‌تواند تا حدود 2000 پوند مواد حمل كند و خطاي آن حدود 2400 متر است. برخي از برآوردها نشان مي‌دهد كه سيستم اين موشك سال 2004 تا 2005 عملياتي خواهد شد. معاون وزارت خارجه در امور خاور نزديك در 28 جولاي 1998 گواهي داد كه آمريكا برآورد مي‌كند اين سيستم هنوز جهت تقويت موتورها و سيستم هدايتي خود نياز به كمك خارجي بيشتري دارد.

موشک شهاب 6

بنا به ادعاي پاره اي منابع، روسها درحال كمك به يك تيم ايراني طراحي موشك با سوخت جامد در گروه صنعتي شهيد باقري تهران هستند. هدف از اين پروژه ساخت موشكي با برد 2800 مايل مي باشد كه قابليت رسيدن به لندن و پاريس را دارد؛ همچنين يك موشك با برد 6300 مايل ( 10000 كيلومتر) كه مي تواند شهرهايي در شرق ايالات متحده را هدف قرار دهد. اين گزارشها فاقد مستندات كافي است و بسيار تخيلي به نظر مي رسد.
در ششم اوت 2003 ، نشريه ((سانكئي شيمبون)) به نقل از منابع نظامي گزارش داد كره شمالي درصدد صادر كردن قطعات موشك Taepo Dong-2 به ايران است؛ جايي كه كارشناسان كره شمالي قطعات موشك را در تاسيساتي در نزديكي تهران مونتاژ خواهند كرد. مذاكرات بين كره شمالي و ايران در سال 2002 آغاز شد و انتظار مي رفت در اكتبر 2003 به سرانجام برسد.
در مي 2004 ، ميدل ايست نيوزلاين ((Middle East Newsline)) به نقل از منابع اطلاعاتي غربي گزارش داد تهران با پيونگ يانگ در مورد خريد موشك Taepo Dong-2، به عنوان اولين موشك بالستيك قاره پيماي ايران كه مي تواند به عنوان پرتاب كننده ماهواره به فضا نيز مورد استفاده قرار گيرد ، مذاكره كرده بود. همچنين ادعا شده است كه كره شمالي در سال 2003 در مورد موشك Taepo Dong-2 با ليبي و سوريه نيز وارد مذاكره شده ؛ اما هيچ يك از اين دو كشور تمايل جدي در اين خصوص ابراز نكرده اند.
در 16 فوريه 2005 درياسالار Lowell E. Jacoby ، مدير آژانس اطلاعات دفاعي نيروي دريايي آمريكا تصديق كرد كه ايران قابليت فني ساخت موشك بالستيك قاره پيما را تا سال 2015به دست خواهد آورد. هنوزعزم ايران در عملي كردن ساخت چنين موشكي در پرده ابهام است.
منابع :
انواع موشک /www.artesh-iran.blogfa.com
هوانورد http://newcoy.persianblog.ir
انواع موشکها http://www.cloob.com
تاريخچه موشک http://enc.fazaee.com
فناوري موشکي http://www.moshaki-nezami.blogfa.com/
ساختمان موشک http://daneshnameh.roshd.ir

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image