جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
هواپيماهاي جنگي(1)
-(8 Body) 
هواپيماهاي جنگي(1)
Visitor 266
Category: دنياي فن آوري

هواپيما در جنگ جهاني اول:

وقتي برادران رايت در روز 17 دسامبر 1903 در کيتي هاوک واقع در کاروليناي شمالي آمريکا، نخستين پرواز با هواپيماي موتور دار را انجام دادند، هيچکس تصور آنرا نمي کرد که اين وسيله نوظهور و تا حدي ظريف و شکننده تبديل به ابزاري مهلک و يکي از سلاح هاي مهم در ارتش هاي جهان گردد.
سال پس از پرواز برادران رايت، ايتاليايي ها اولين کشوري بودند که از هواپيما براي مقاصد جنگي سود بردند. 23 اکتبر 1911 يک خليان ايتاليايي به نام کاپيتان پيزا در جريان جنگ ايتاليا و عثماني، حين يک پرواز برفراز مواضع نيروهاي عثماني واقع در طرابلس ليبي، چند بمب دستي کوچک پرتاب کرد. عثماني ها ادعا کردند اين بمب به يک بيمارستان اصابت کرده و ايتاليايي ها را متهم به جنايت کردند اما اين موضوعي نبود که توجه سران و فرماندهان نظامي کشورهاي اروپايي را جلب کند. آنها به موضوعي مهم تر پي بردند و آن امکان استفاده از هواپيما در ارتش و بهره برداري از آن بعنوان يک وسيله اکتشافي بود.

پروزاز برادران رايت
با اين اوصاف صنعت هواپيمايي صنعتي جوان بود، هواپيما ها به صورتي ابتدايي ساخته مي شدند اسکلت بدنه و بالها از چوب بود که روکشي پارچه اي بر آن کشيده مي شد. بعضي از مدلهاي دو نفره حداکثر توانايي حمل يک دوربين عکاسي را داشتند و هيچ محلي براي حمل اسلحه پيش بيني نشده بود. در رده هاي بالاي فرماندهي ارتش هاي اروپا نيز بر سر نوع و چگونگي استفاده از هواپيما براي مقاصد نظامي اختلاف نظر بود.
دليل عمده مخالفان وجود اسب در يگان هاي سواره نظام بود که سروصداي موتور هواپيما باعث ترسيدن و رميدن اسب ها مي گردد. و موافقان آن معتقد بودند که هواپيما برخلاف بالن هاي شناسايي، توانايي تحت پوشش قرار دادن مناطق بيشتري از جبهه هاي نبرد احتمالي را دارا خواهد بود. فراموش نکنيم که آن زمان اروپا جوي ملتهب داشت و هر اينه احتمال وقوع جنگ مي رفت. سرانجام کفه ترازو به نفع موافقان هواپيما سنگيني کرد و در ارتش هاي اروپايي يگان جديدي براي تجهيز شدن به هواپيما تشکيل شد. هر چند که يگاني مستقل نبود و به عنوان زير مجموعه نيروي زميني و نيروي دريايي هر ارتش به شمار مي رفت؛ انگليسي ها آنرا سپاه سلطنتي پرواز، فرانسوي ها سپاه هوايي و آلمان ها به آن هواپيمايي ارتش نام نهادند.

روزهاي آغازين:

وقتي در روز 28 ژوييه 1914 با اعلان جنگ امپراتوري اتريش – مجارستان به صربستان، جنگ جهاني اول آغاز شد (که در فرصتي ديگر به دلايل شروع آن خواهيم پرداخت)، آلمان با دارا بودن 280 فروند هواپيما قدرت اول اروپا به شمار مي رفت، پس از آن فرانسه و انگليس قرار داشتند. در ماه هاي اول جنگ سه وظيفه براي هواپيما تعريف شده بود :
1. شناسايي و ديده باني نقل و انتقالات نيروهاي دشمن
2. شناسايي نقاط حساس و مهم مواضع دشمن
3. تنظيم و تصحيح آتش توپخانه خودي
هواپيماهاي شناسايي يا اکتشافي معمولا دو نفره بودند که خلبان وظيفه هدايت هواپيما و ديده بان وظيفه شناسايي را بر عهده داشتند. در هواپيماهاي اکتشافي وجود دوربين عکاسي ضرورت داشت اما وجود اسلحه چندان ضروري به نظر نمي رسيد، چون يگان هاي پياده نظام وظيفه جنگيدن را بر عهده داشتند و در سنگرها مشغول نبرد بودند.
تا مدتها خلبان ها بر اساس يک هميت حرفه اي سعي داشتند از صدمه زدن به همکاران خلبان خود پرهيز کنند. حتي اگر اين همکار، خلباني هواپيماي دشمن را بر عهده داشته باشد. اما سرانجام يک خلبان به اين رسم حرفه اي پشت پا زد و با تپانچه اي که همراه داشت به سمت هواپيماي دشمن شليک کرد ...

هواپيمايي که رولان گارو روي آن مسلسل نصب کرد
از آن پس بود که ديده بان ها به تپانچه و تفنگ مسلح شدند اما با وجود اين امکان هدف گيري دقيق و رساندن آسيب جدي به هواپيماي دشمن مقدور نبود. در مرحله بعد مسلسل هاي جديدي که براي حمل توسط هواپيما ساخته شده بود وارد کارزار شدند اما هواپيما ها آنقدر قدرتمند و محکم نبودند که بتوانند اين بار اضافي را حمل کنند. پس در مرحله بعد موتور و بدنه هواپيما ها نيز قوي تر و محکم تر ساخته شدند. حال مشکل بعدي محل نصب و چگونگي نشانه روي آن توسط خلبان يا ديده بان بود.
ابتدا پايه مسلسل را روي بال هواپيما نصب کردند که توسط خلبان شليک مي شد. اما خلبان تسلط کافي بر آن نداشت و هدفگيري با آن مشکل بود. سازندگان هواپيما در آن زمان معتقد بودند که خلبان بايد بتواند به راحتي بر سلاح هواپيماي خود تسلط داشته باشد و مستقيما شليک کند. به عبارت ديگر خلبان بايد بتواند هواپيماي خود را در مسير هواپيماي دشمن قرار داده و شليک کند. اما با ملخ موتور هواپيما چه بايد کرد؟
يک خلبان فرانسوي به نام رولان گارو دست به ابتکار جالبي زد. او به اين نتيجه رسيده بود که اگر بخواهد مسلسل هواپيمايش را در جلوي هواپيما و پشت ملخ موتور نصب کند حدود 7 درصد از گلوله هايي که شليک مي کند به ملخ هواپيما برخورد خواهند کرد. او براي اجتناب از برخورد گلوله با ملخ، ملخ موتور هواپيمايش را مجهز به سپرهاي فلزي سه گوشي کرد که گلوله پس از برخورد به سپرها از مسير منحرف شده و کمانه کنند. به اين ترتيب به خود ملخ آسيبي نمي رسيد.
او با اين وسيله ابداعي که بر روي هواپيماي يک باله موران سولينه خود نصب کرده بود در اوايل آوريل 1915 وارد عرصه کارزار شد و در مدت اندکي موفق شد 5 هواپيماي آلماني را سرنگون کند.
رولان گارو اولين تکخال تاريخ هوانوردي بود.
در آن ايام تکخال به کسي اتلاق مي شد که کاري خارق العاده انجام دهد. نظير پيروزي در مسابقات دوچرخه سواري تور دو فرانس . اما از جنگ جهاني اول به بعد کلمه تکخال مفهومي تازه پيدا کرد و تکخال پرنده به کسي گفته مي شد که 5 هواپيماي دشمن را سرنگون کرده باشد.

انتقام فوکرها :

رولان گارو و هواپيمايش سردرگمي و دلسردي عجيبي ميان خلبانان و ديده بانهاي آلماني پديد آورد. آنها شاهد پيروزيهاي او بودند و مي گفتند گويي از لابلاي ملخهاي هواپيمايش شليک مي کند. اما مگر چنين چيزي ممکن است؟
ممکن يا غير ممکن گلوله هاي مسلسل گارو هدف خود را از لابلاي ملخها پيدا مي کردند و خلبان هاي آلماني مراقب بودند که به منطقه پروازي گارو وارد نشوند. هفته ها گارو يکه تاز آسمانهاي جبهه هاي نبرد در فرانسه بود. تا اينکه روز نوزدهم آوريل 1915 بخاطر نقص فني، رولان گارو مجبور به فرود اضطراري در پشت خطوط آلمانها شد.

Fokker EIII
خلبانهاي طرفين درگير نبرد دستور داشتند تا به محض فرود در خاک دشمن، هواپيماي خود را آتش بزنند تا به دست دشمن نيافتد. آتش زدن هواپيماي گارو نيز اهميت ويژه اي داشت. چون در صورت سالم ماندن هواپيما، آلمانها به اسرار سپر پشت ملخ پي مي بردند و آنها نيز از اين ابتکار سود مي بردند... اما گويي مقدر نبود که هواپيما آتش بگيرد، بدنه پارچه اي هواپيما بخاطر باران خيس بود و آتش گرفتنش غير ممکن. رولان گارو و هواپيمايش سالم به دست آلمانها افتادند. و هواپيماي موران سولنيه او تحت مراقبت شديد به برلين فرستاده شد تا مورد بررسي قرار گيرد.
فرماندهان عالي ارتش آلمان از آنتوني فوکر(1939-1890) طراح هلندي هواپيما که در خدمت ارتش امپراتوري آلمان بود، خواستند تا هواپيماي گارو و سيستم سپر پشت ملخ را مورد مطالعه قرار دهد. آنها از فوکر خواستند تا اگر امکان دارد مکانيزمي مشابه هواپيماي گارو براي هواپيمايي ارتش آلمان بسازد. اما فوکر که ذهني خلاق و مبتکر داشت معتقد بود که در سيستم گارو، دير يا زود بر اثر ضربات گلوله هاي مسلسل، ملخ هواپيما خواهد شکست. پس بايد راه حل ديگري پيدا کرد. او طي محاسباتش به اين نتيجه رسيد که دو پره ملخ هواپيما در مدت يک دقيقه 2400 بار از مقابل لوله مسلسل عبور مي کنند. پس اگر به طريقي بتوان مسلسل را تنها موقعي به کار انداخت که ملخ هواپيما در سر راه آن واقع نشده باشد به نتيجه مطلوب خواهد رسيد.
آنتوني فوکر و همکارش هاينريش لوبه روي مکانيزمي کار مي کردند که بر اساس آن بتوان مسلسل را به هنگامي که ملخ هواپيما روبروي آن قرار گرفته است، از شليک باز داشت. فقط کافي بود زمانهايي که پره هاي ملخ از مقابل لوله مسلسل عبور مي کند، ماشه مسلسل چکانده نشود. بنابر اين در تمام مدتي که مسلسل شليک مي کند ملخ در سر راه آن قرار نمي گيرد. دستگاه قطع کننده شليک مسلسل ظرف 48 ساعت ساخته و آماده کار شد.
سپس فوکر آنرا با موفقيت روي يکي از هواپيماهاي يک باله اي که طراحي و ساخته بود آزمايش کرد. هواپيماهاي يک نفره، يک باله فوکر در مدتي کمتر از يک ماه به اين مکانيزم مجهز شدند و در آسمان به شکار هواپيماهاي انگليسي و فرانسوي پرداختند.
اولين پيروزي تاييد شده با اين سيستم نوظهور متعلق به ماکس ايملمن (1916-1890)، خلبان آلماني بود که در تاريخ اول آگوست 1915 هنگامي که با يک فروند هواپيماي فوکر يک باله پرواز مي کرد موفق شد يک هواپيماي انگليسي از نوع B.E.2c دو نفره را سرنگون کند
مطبوعات انگليسي اين دوره يعني شروع يکه تازي فوکرهاي آلماني در تابستان 1915 را "انتقام فوکر" ناميدند که اين واژه در تاريخ نگاري جنگ جهاني اول به عنوان يک لغت کليدي شناخته شده است. دوراني که خلبانهاي دو طرف با مشاهده يکديگر براي هم دست تکان مي دادند تمام شد. اکنون نبرد سختي ميان نيروهاي هوايي دو طرف در جريان بود و تعداد هواپيماهاي شناسايي و بمب افکن، روزبه روز بيشتر مي گشت.
هواپيماهاي يک نفره مسلح به مسلسل که هواپيماي پيشاهنگ (جنگده هاي امروزي) ناميده مي شدند، براي محافظت از هواپيماهاي شناسايي و بمب افکن خودي و سرنگون کردن هواپيماهاي شناسايي و يا بمب افکن دشمن به پرواز درمي آمدند. پرواز با اين نوع هواپيماها به مهارت و شهامت زيادي احتياج داشت و بهترين خلباناني که با اين نوع پرواز مي کردند به عنوان تکخالهاي پرنده جنگ جهاني اول شناخته شده و به شهرت رسيدند.
قبل از اينکه به ماجراهاي نبردهاي هوايي و تکخال هاي هوايي در جنگ جهاني اول بپردازيم، ذکر اين نکته لازم است که چگونه تشخيص هواپيماهاي خودي از هواپيماي دشمن ميسر گشت؟
در ابتدا تقريبا همه هواپيماها شبيه يکديگر بودند و هيچ علامتي هم براي مشخص شدن مليت هواپيما بر روي آنها موجود نبود. به همين خاطر اغلب هواپيما ها هدف توپخانه و مسلسل هاي ضد هوايي خودي قرار مي گرفتند بخصوص که نيروهاي زميني عادت کرده بودند براي جلوگيري از خطرات احتمالي بمحض مشاهده هواپيما (چه خودي و چه دشمن) بدون آنکه وقت خود را صرف شناسايي آن کنند، آنرا هدف قرار دهند. همچنين بارها اتفاق افتاد که خلبانان خودي با يکديگر درگير مي شدند.

Bristol Scout C 1250 متعلق به نيروي هوايي انگليس ، 1915
براي همين، فرانسوي ها در ابتدا به فکر حل اين مشکل افتادند. پس از بررسي راه حل را رسم سه دايره تو در تو به رنگهاي پرچم فرانسه (سرخ، سفيد، آبي) روي قسمت رويي و زيري بالهاي هواپيما دانستند بطوريکه دايره بيروني سرخ، دايره وسطي سفيد و دايره بيروني آبي رنگ بود. به اين ترتيب نيروهاي زميني فرانسوي قادر به شناسايي هواپيماهاي خودي شده و از تيراندازي به سوي آنها خودداري مي کردند. همچنين خلبانان فرانسوي نيز از درگيري با يکديگر اجتناب مي ورزيدند.
چون از اين کار نتيجه خوبي گرفته شد، آلمانها نيز يک صليب سياه رنگ روي بدنه، سکان عمودي و زير و روي بالهاي هواپيماهاي خود رسم کردند. واحد هاي هوايي اتريش- مجارستان نيز از همان صليب آلمانها استفاده کردند.

Sopwith Camel متعلق به اسکادران 28 نيروي هوايي انگليس 1917
انگليسيها نيز تصميم به اين کار گرفتند و پرچم انگليس را روي بدنه هواپيما کشيده و دو دايره تو در تو به رنگ سرخ و سفيد روي بالها رسم کردند. ولي پس از مدت کوتاهي اين علامت ها را عوض کرده و مانند فرانسوي ها سه دايره تو در تو با همان رنگ هاي سرخ و سفيد و آبي را روي بدنه و بالهاي هواپيماهاي خود نصب کردند با اين تفاوت که دايره بيروني به رنگ آبي و دايره دروني به رنگ سرخ بود.
ديگر کشورهاي درگير جنگ نيز با استفاده از رنگهاي پرچم خود علامت هايي شبيه به علامت هاي بالا به وجود آورده و روي بدنه و بالهاي هواپيماهاي خود نصب نمودند.
در حال حاضر برخي کشورها هنوز هم ازهمان علامتهاي دوران جنگ جهاني اول استفاده مي کنند مانند فرانسه و بلژيک اما علايم نيروي هوايي بسياري از کشورها نظير آمريکا و انگليس طي سالها دستخوش تغييرات گشت و علايم نيروي هوايي برخي ديگر از کشورها مانند آلمان و ايتاليا در سالهاي بعد از جنگ جهاني اول پس از تغييراتي، مجددا به همان صورت اوليه مورد استفاده قرار گرفته است.
در جدول موجود در اين فايل Insignia_WWI.pdf آرم و علايم مورد استفاده در نيروهاي هوايي چند کشور درگير جنگ را ملاحظه خواهيد کرد. همچنين به چند نمونه از هواپيماهاي معروف جنگ جهاني اول و علايم آنها توجه نماييد.

Fokekr DVII متعلق به ياستا (واحد شکاري) 16،
نيروي هوايي آلمان ، 1918

انواع هواپيماهاي جنگي
تاريخچه و ويژگيهاي هواپيماي F5

F-5 به عنوان يك جنگنده صادراتي ارزان قيمت در راستاي برنامه هاي كمك نظامي به كشورهاي هم پيمان آمريكا توليد شد. F-5 يك جت جنگنده دو موتوره كوچك با سطح بال كم و بهينه سازي شده جهت تعمير و نگهداري آسان بود. F-5 هيچگاه در مقياس وسيع توسط نيروي هوايي آمريكا به كار گرفته نشد ؛ اما به واسطه داشتن خصوصيات مشابه با MIG-21 ، از آن به عنوان هواپيما متخاصم ( در مانورهاي هوايي ) استفاده مي شد. F-5A ( كه 799 فروند از آن توليد شد) يك هواپيماي بسيار ابتدايي با حداقل تجهيزات بود ، حال آنكه F-5 E Tiger II ( كه 1166 فروند از آن توليد شد) داراي قابليتهاي بسيار بيشتري بود. نهايتاٌ هواپيماي اصلاح شده و تك موتوره F-5G با نام جديد F-20 توليد شد. دستكم 28 كشور F-5 را به كار گرفتند.

مشخصات مدلهاي A و E هواپيماي F-5

F-5A Freedom Fighter

نوع: F-5A
كشور سازنده : آمريكا
ماموريت : جنگنده
سال ورود به خدمت : 1963
سرنشين : 1 نفر
موتورها : 2 * 1800 kg G.E. J85-GE-13
سطح بال : 15.79 m2
طول بال : 7.70 m
طول : 14.38 m
ارتفاع : 4.01 m
وزن بدون تسليحات : 3667 kg
حداكثر وزن : ------
حداكثر سرعت : 1490 km/h
برد : 15200 m
سقف پرواز : 15200 m
تسليحات : دو توپ 20mm
قيمت هر فروند : 5 ميليون دلار

Northrop F-5E Tiger II

نوع: F-5E
كشور سازنده : آمريكا
ماموريت : جنگنده
سال ورود به خدمت : 1973
سرنشين : 1 نفر
موتورها : 2 * 22.24 kN G.E. J85-GE-21A
سطح بال : 17.28 m2
طول بال : 8.13 m
طول : 14.68 m
ارتفاع : 4.08 m
وزن بدون تسليحات : 4410 kg
حداكثر وزن : ------
حداكثر سرعت : 1.64 ماخ
حداكثر برد : 2860 km
سقف پرواز : 15790 m
تسليحات : دو توپ 20mm
F-5 يك جنگنده مافوق صوت با قيمت پايين ، تعمير و نگهداري آسان و قابليت كاربرد چندگانه است. بيش از 2000 فروند هواپيماي F-5 توسط نيروي هوايي آمريكا جهت استفاده كشورهاي هم پيمان آمريكا ساخته شد. F-5 كه به هواپيماي آموزشي T-38 ساخت كارخانه نورث روپ شباهت دارد ، براي ماموريتهاي متنوع پشتيباني زميني و رهگيري هوايي مناسب است. نخستين پرواز F-5 در 30 جولاي 1959 انجام و تحويل آن به فرماندهي تاكتيكي هوايي جهت آموزش خلبانان خارجي در آوريل 1964 آغاز شد. خلباناني از ايران و كره جنوبي اولين كساني بودند كه جهت هدايت F-5 آموزش ديدند. سپس خلباناني از نروژ ، يونان ، تايوان ، اسپانيا و ساير ملل جهان آزاد كه F-5 را در اختيار داشتند ، تحت آموزش قرار گرفتند.

يك نمونه آموزشي از هواپيماي F-5 موسوم به F-5B نخستين پرواز خود را در فوريه 1964 انجام داد. در سالهاي 67- 1966 ، يك اسكادران از هواپيماهاي F-5 نيروي هوايي آمريكا به منظور سنجش قابليتهاي عملياتي اين هواپيما به ماموريتي رزمي در جنوب شرق آسيا اعزام شد.
F-5 E Tiger II يك نمونه بسيار بهبود يافته تر نسبت به نمونه قبلي (F-5A Freedom Fighter ) بود. در طراحي مجدد به مدل E به عنوان يك جنگنده برتري هوايي مانورپذير ، سبك وزن و ارزان قيمت ، يك سيستم رادار كنترل آتش هوا به هوا و يك سيستم نشانه روي محاسبه گر زاويه افزوده شد. موتورهاي نيرومندتر J85 مستلزم افزايش طول و عرض هواپيما بود. طراحي مجدد بر روي ريشه بال جلو صورت گرفت تا به بال اين هواپيما ، ويژگي دلتا شكل سه گانه را بدهد. نخستين پرواز F-5 E در 11 اوت 1972 انجام شد و اولين واحد نيروي هوايي آمريكا كه آن را دريافت كرد ، 425th TFS at Williams AFB, Arizona بود كه مسئوليت آموزش خلبانان خارجي را جهت پرواز با F-5 بر عهده داشت. مشهورترين كاربرد Tiger II به عنوان هواپيماي متخاصم در آموزشگاه جنگ افزار جنگنده نيروي هوايي آمريكا در نوادا بود. خلبانان متخاصم اسكادران 64 جنگ افزار جنگنده (64th Fighter Weapons Squadron) ، در زمينه تاكتيكهاي شوروي ، آموزش مي ديدند و از هواپيماهاي F-5 E به منظور شبيه سازي ميگهاي 21 براي آموزش خلبانان نيروي هوايي آمريكا در مانورهاي هوايي استفاده مي كردند.

characteristics F-5E   (Tiger IIمشخصات جنگنده      (

ماموريت اصلي 

جنگنده سبك وزن 

نيروي محركه 

Two General Electric J85-GE-21B turbojets

تراست 

2x 5,013 lb

2x 22.3 kN

حداكثر سرعت 

1,082 mph

1,741 km

سرعت صعود اوليه 

574 ft/s

175 m/s

سقف پرواز 

51,800 ft

15,790 m

برد 

2,314 miles

3,724 km

شعاع عملياتي 

190 miles

306 km

وزن 

خالي

9,725 lb

4,410 kg

حداكثر هنگام برخاست 

24,725 lb

11,214 kg

طول بال 

26.7 ft

8.13 m

طول 

47.4 ft

14.45 m

ارتفاع 

13.35 ft

4.07 m

مساحت بال 

186 sq. ft

17.28 sq. m

تسليحات قابل حمل 

ميليمتري)20(M39دو توپ;تسليحات در زير بالهاتا ميزان 3175كيلوگرم (موشكهاي هدايت شونده, بمب, راكت, توپ،ECM, يك موشك هدايت شونده در نوك هر بال)

پرواز يك فروند هواپيماي صاعقه (طراحي و ساخته شده در ايران بر اساس F-5 ) به همراه يك فروند F-5

هواپيماي مدل F-15 ايگل

هر جنگنده اي يا به طور کلي هر هواپيمايي، ويژگي يا خصوصيتي دارد که به وسيله آن برتري خود را بر رقيبانش اثبات مي کند. اما جمع شدن تمام ويژگي ها و صفات مطلوب براي يک جنگنده در يک هواپيماي به خصوص، قدري مايه شگفتي است، اما واقعيت هم دارد و اين مسئله در هواپيماي جنگنده ي اف-15 ايگل، رويايي حقيقي است.

هواپيماي F-15 مشهور به عقاب آسمان ها

باز هم بايد به سال هاي جنگ سرد برگرديم، چرا که بي شک در اين سالها، بزرگترين تحولات در علم هوانوردي روي داد و براي تشريح اين تحولات، توصيف حال و هواي آن دوران، امري اجتناب ناپذير است. در آن دوران، پس از آشکار شدن ضعف هواپيماي اف-4 فانتوم در برابر جنگنده هاي جديد روسيه، هواپيماي اسطوره اي اف-14 تامکت به خدمت نيروي دريايي آمريکا در آمد، اما نيروي هوايي همچنان از فانتوم هاي قديمي استفاده مي کرد. بسياري از جمله خود شرکت گرومن به نيروي هوايي به خدمت گرفتن تامکت را پيشنهاد کردند، اما چه بهتر که نيروي هوايي هيچگاه اين پيشنهاد ها را نپذيرفت چرا که نتيجه آن شد که هواپيمايي نوين به نام اف-15 ايگل که مخصوصاً براي نيروي هوايي و جنگ هاي هوا به هوا طراحي شده بود، متولد گرديد.

هواپيماهاي F-15 در حال حمل موشک هاي اسپارو و در حال پرواز جمع به راستي F-15 چگونه جنگنده اي بود
هواپيمايي که توسط شرکت مک دانل داگلاس طراحي شده بود، مي توانست به شايستگي از عهده هر گونه جنگ هوايي برآيد، خواه که اين نبرد يک نبرد نزديک يا Dog Fight يا خواه يک نبرد دور يا ماوراي ديد بصري يا BVR بود. شرکت مک دانل داگلاس براي طراحي اف-15، از شيوه هاي طراحي بال با جديد ترين متد هاي آيروديناميکي بهره جست. اما با وجود اين، در نخستين پروازهاي اين جنگنده که از 27 جولاي 1972 آغاز شد، اشکالاتي همچون ناپايداري و لرزش شديد در بال ها در سرعت هاي نزديک به سرعت صوت ظاهر گشت که بعداً با طراحي دوباره لبه حمله و لبه فرار بال و همچنين تغييراتي در پروفيل آن، اين مشکلات نيز تا حدود زيادي برطرف گرديد. اگرچه استفاده از فلز تيتانيوم که به مراتب از فولاد سبک تر و مقاوم تر است و همچنين به کاربردن دريچه هاي ورودي موتور متغير، اجازه دستيابي به سرعت هاي بالاي 2.5 ماخ را به اف-15 مي داد، اما اجازه پرواز با اين سرعت در حالي که هواپيما به طور کامل با تسليحات مختلف لود شده است مشکلاتي را براي ادامه پرواز به وجود مي آورد. بدين ترتيب، سرعت هواپيماي اف-15 در حالت مسلح به 1.78 ماخ محدود شده است و کامپيوتر هاي کنترل کننده سرعت، اجازه دستيابي به سرعت هاي بالاتر را به خلبان نمي دهند. طراحي هواپيماي اف-15، انقلابي در در طراحي کاکپيت هواپيماهاي جنگنده نيز به شمار مي آمد. اين هواپيما با در اختيار گذاشتن کاکپيتي وسيع، ديد بسيار عالي را براي خلبان فراهم آورده و نشان دهنده ها در بهترين وضعيت ممکن براي راحتي خلبان در جاي خود قرار داده شده اند. پس از توليد 410 فروند از مدل هاي A و مدل آموزشي B از اين هواپيماي تاکتيکي قدرتمند، مدل هاي C و D نيز با تغييراتي چون موتورهاي نيرومندتر و رادار جديد AN/APG-70 معرفي شدند. در اين ميان، مدل C به محبوبترين مدل اين هواپيما در بين دارندگان اين جنگنده خوش ساخت تبديل گرديد. علاوه بر تغييرات مذکور، مدل C اين هواپيما توانايي حمل دو مخزن سوخت اضافه در زير هواکش موتورها را نيز دارابود که به نوبه خود، تاثير به سزايي در افزايش برد اين هواپيما در يک پرواز بدون سوخت گيري هوايي را داشتند. جالب اين جاست که اين هواپيما با سوخت گيري هوا به هوا مي تواند مدت 15 ساعت تمام به انجام ماموريت به پردازد. اهميت اين مسئله هنگامي روشن مي شود که بتوانيد فشاري را که در چنين مدتي طولاني بر موتورها، سازه هواپيما و دستگاههاي الکترونيکي هواپيما وارد مي آيد، تصور کنيد. گفتني است که اف-15، به داشتن محکم ترين بدنه جنگنده در دنيا مشهور است، چرا که بدنه ي اين هواپيما در مانورهاي جي شديد، مي تواند تا بالاي 9 جي يا 9 برابر شتاب جاذبه زمين را تحمل کند. اگر اين مسئله به خوبي برايتان قابل درک نيست، بايد اضافه کنيم که در اين مانورها، وزن هواپيما به دليل مقابله با شتاب جاذبه به حدود 225 تن مي رسد!

هواپيماهاي اف-15 ايگل در حال پرواز در فرميشن

F-15 E-Strike Eagle يا اف-15 بمب افکن

پس از موفقيت هاي بزرگي که اف-15 بدست آورد، کم کم از گوشه و کنار صحبت طرحي که اين جنگنده موفق را تبديل به يک بمب افکن سبک نمايد شنيده مي شد. در آن زمان، تنها بمب افکن سبک نيروي هوايي يعني هواپيماي اف-111 بازنشست شده بود و مي بايست هرچه سريعتر، جاي خالي اين بمب افکن پر مي شد. در ابتدا، نيروي هوايي مخالف تبديل اف-15 به يک بمب افکن بود، چرا که اعتقاد بر اين بود که با تبديل اين جنگنده به بمب افکن، قابليت هاي رزمي آن در نبردهاي هوا به هوا به شدت کاهش مي يابد. اما پس از پياده ساختن اين طرح، نتيجه کاملاً برعکس از آب درآمد. بله، اف-15 پتانسيل تبديل به يک بمب افکن موفق را در حالي که هنوز هم واقعاً يک «عقاب» بود داشت.

F-15E يا مدل بمب افکن هواپيماي اف-15
اين مدل از اف-15، در جنگ عراق در سال 1991، نقش عمده اي را در بمباران اهداف معين شده بازي کرد. گفته مي شد در آن زمان تنها دو هواپيما با آسودگي کامل به انجام عمليات بر فراز عراق مي پرداختند: يکي هواپيماي F-117 که يک هواپيماي مخفي از ديد رادار بود و ديگري، همين اف-15 سترايک ايگل بود که به دليل مانور پذيري و چالاکي بي حد و مرزش، به راحتي مي توانست پس از انجام عمليات، منطقه نبرد را ترک کرده و بدون هيچ آسيبي به پايگاه بازگردد. فيلم هاي واقعي که از نبرد اين هواپيما در زمان جنگ عراق تهيه شده است، مو را بر اندام راست مي کند. اما اين در حالي است که خلبانان اين هواپيما، اظهار کرده اند که عملياتشان را با آسايش کامل انجام داده اند.

هواپيماي اف-15 ايگل در حال لندينگ يا فرود

F-15 با چه تسليحاتي تجهيز شده است

هواپيماي اف-15 ايگل، همانند هواپيماهاي قبلي نيروي هوايي، مي تواند موشک هاي سايدويندر AIM-9 که يک موشک حرارت ياب است و همچنين موشک راداري اسپارو AIM-7 را حمل نمايد، اما علاوه بر اين موشک هاي هميشه در صحنه، موشک بسيار خطرناک و کشنده آمرام AIM-120 که يک موشک «شليک کن، فراموش کن» است، مي تواند روي هواپيماي اف-15 نصب شده و به راحتي سلطه آسمان پهناور را به «عقاب» واگذار نمايد. چرا که حمل ترکيبي از اين موشک ها به وسيله شاهين تيز پروازي چون F-15 ديگر جايي براي ديگر هواپيماها در آسمان باقي نمي گذارد.

سابقه نبردهاي F-15 Eagle

1- اسرائيل، 1979: سرنگوني پنج فروند ميگ سوريه
2- اسرائيل، 1981: حمله به راکتور هسته اي اوسيراک عراق
3- اسرائيل، 1982: حمله به لبنان توسط اسرائيل
4- عربستان سعودي، 1984: سرنگوني دو فروند فانتوم ايراني به وسيله اف-15 هاي عربستان
5- اسرائيل، 1985: عمليات حمله اسرائيل به تونس
6- نيروي هوايي آمريکا، نيروي هوايي عربستان، 1991: شرکت در عمليات جنگ عراق
7- نيروي هوايي آمريکا، 1991: عمليات Northern & Southern Watch در جنگ عراق
8- نيروي هوايي آمريکا، 1995: عمليات در بوسني و هرزگوين
9- نيروي هوايي آمريکا، 1998: عمليات روباه صحرا در عراق
10- نيروي هوايي آمريکا، 1999: عمليات در کوزوو به وسيله نيروهاي متحد
11- نيروي هوايي آمريکا، 2001: عمليات جنگ افغانستان
12- نيروي هوايي آمريکا، 2003: عمليات آزادي عراق

هواپيماهاي اف-15 در حال پرواز در کوهستان

مدل هاي مختلف F-15 Eagle

اولين نمونه ي هواپيماي اف-15 با نام F-15A به عنوان اولين نمونه اين هواپيما به تعداد 355 فروند توليد گرديد. مدل دو نفره يا مدل آموزشي اين جنگنده با نام F-15B يا TF-15 به تعداد 57 فروند براي مقاصد آموزشي ساخته شد. مدل جديد اين جنگنده يا سيستم هاي اويونيکي و موتورهاي پيشرفته تر، با نام F-15C با برد بيشتر به تعداد 408 فروند توسط شرکت مکدانل داگلاس به توليد رسيد. همچنين از همين مدل، مدلي آموزشي نيز با نام F-15D به تعداد 61 فروند طراحي و ساخته شد. مدل بعدي اين هواپيما، مدل مشهور F-15E بود که همانطوري که گفته شد، داراي قابليتهاي چشمگير هوا به زمين و توانايي بسيار در هدف قرار دادن اهداف زميني بود. از هواپيماي اف-15، مدل هاي صادراتي نيز توليد گرديد که از جمله ي آن ها مي توان به اف-15 اسرائيلي، اف-15 هاي عربستان صعودي و اف-15 هاي ژاپن اشاره کرد که البته هواپيماهاي ايگل ژاپن با کد J شناخته مي شوند. همچنين، به تازگي، کره جنوبي نيز سفارش اين هواپيما را به دولت آمريکا تسليم کرده است که قرار است اف-15 هاي تحويلي به کره جنوبي، مدل K ناميده شوند. در سال هاي اخير، برنامه هايي نيز براي توليد نمونه اي از اف-15 با کد PDF براي ايفاي نقش هواپيماي F-22 با هزينه کمتر در نظر بود که سرانجام لغو شد.

هواپيماي F-15E در حال حمل بمب هاي مختلف
هواپيماي اف-15 با آنکه بيش از 30 سال از حضورش در نيروي هوايي آمريکا و چندي از کشورهاي ديگر مي گذرد، اما بازهم جوان، نيرومند، سرحال و جنگنده مي نمايد. احتمال فراوان مي رود که مدل هاي ابتدايي اين جنگنده تا سال 2010 از خدمت بازنشسته شوند و مدل هاي جديدتر نيز، پس از تکميل حضور هواپيماي پيشرفته F-22، از خدمت نيروي هوايي ايالات متحده خارج شوند.

هواپيماي مدل جنگنده F-16 فالكون

هواپيماي اف-16 فايتينگ فالکون، ساخت شرکت جنرال دايناميکز، جنگنده اي در کلاس کوچک و چند مأموريته مي باشد که نخستين پرواز خود را با اولين نمونه خود در سال 1976 به انجام رساند. اين هواپيما توانايي حمله به صورت هوا به هوا عليه هواپيماهاي دشمن و هوا به زمين عليه تجهيزات زميني براي مثال تانک ها و زره پوش هاي دشمن را به طور کامل و بهينه داراست.
فالکون در حقيقت آميزه اي از هزينه نگهداري اندک و به صرفه و همچنين کارائي تسليحاتي و تهاجمي بالاست. اين جنگنده هم اکنون در اختيار نيروي هوايي ايالات متحده و همچنين متحدان اين کشور مانند ترکيه يا امارات متحده عربي مي باشد که البته خبرهايي از تحويل يکي از پيشرفته ترين مدل هاي اين هواپيما با کد ئي و اف به امارات توسط آمريکا نيز منتشر شده است. در طراحي اين هواپيما، از سيستم هاي به کار رفته در هواپيماهايي چون اف-15 و اف-111 نيز بهره برداري شده که البته قبل از به کارگيري اين سيستم ها، عمليات ارتقا و به روز سازي کاملي نيز بر روي آن ها صورت گرفته است. با سوخت داخلي کامل، فالکون قادر به تحمل 9 برابر شتاب گرانشي زمين يا همان شتاب جي است که در مقابل مقدار حداکثر 4 جي براي به طور مثال رهگير ميگ 25، عددي بسيار مطلوب است. در گذشته، خلبانان به دليل مقاوم نبودن کافي هواپيماهايشان، جرات انجام مانور هاي سنگين با بيش از 4 جي را نداشتند، اما همانطوري که مي بينيم، امروزه اين هواپيماها هستند که خلبانان را با مقاومتشان در هم شکته و آنان را تا مرز بيهوشي مي برند. لازم به ذکر است که حداکثر شتاب جي قابل تحمل توسط انسان حدود هشت و نيم جي است که البته انسان براي لحظات کوتاهي مانند لحظه پرتاب از هواپيما توسط صندلي نجات قادر به تحمل هيجده جي فشار نيز مي باشد.

در يک نبرد هوايي، مانورپذيري باورنکردني فالکون و برد بسيار زياد آن در مقايسه با هواپيماهاي مشابه از همان ابتدا پيروز ميدان را مشخص مي سازد. رادار پيشرفته اين هواپيما قادر به تشخيص اهداف در هر شرايط آب و هوايي و هر ساعت از شبانه روز بوده و حتي مي تواند اهدافي را که براي جلوگيري از ديد رادار در ارتفاع فوق العاده پايين پرواز مي کنند، شناسايي نمايد. در کاکپيت اين هواپيما، در تمامي نشاندهنده ها و دستگاه ها اصل صراحت و اختصار رعايت شده و اطلاعات مختصر و مفيد دسته بندي مي شوند. همچنين در اين هواپيما سيستم HUD نيز به کار برده شده که تمامي اطلاعات پرواز را بر روي شيشه جلوب خلبان منعکس ساخته و مانع از اين مي شود که خلبان هر لحظه چشم از روي هدف مورد نظر خود برداشته و براي آگاه شدن از وضعيت پرواز هواپيماي خود، مرتباً به نشان دهنده ها نگاه کند. کاناپي اين هواپيما نيز از نوع حبابي بوده که ديدي بسيار عالي را از محيط اطراف براي خلبان فراهم مي سازد که از اين لحاظ بسياري از خلبانان آن را به هليکوپتر مانند مي سازند. هواپيماي فالکون براي تامين نيروي خود از يک موتور پرات اند ويتني يا جنرال الکتريک سود مي جويد که اين مورد بسته به نوع آن متغير است و البته، موتور نوع جنرال الکتريک که در هواپيماي اف-15 و مدل سي و دي اين هواپيما نيز به کار رفته است، قدرتمند تر بوده و قادر به توليد نيروي کشش استاتيکي معادل 27.000 پوند مي باشد. ورودي هواي موتور اين هواپيما در زير بدنه قرار گرفته که ترکيب آيروديناميکي خوبي را با بدنه به وجود آورده است. با اتکا به نيروي اين موتور قدرتمند، اين جنگنده قادر به پرواز با حداکثر سرعتي معادل دو ماخ در ارتفاعات بوده و سقف پروازي آن حداکثر پانزده کيلومتر است.
طول اين هواپيما حدود پانزده متر و طول دو سر بال هاي آن نيز حدود ده متر است که از اين جهت در کلاس هواپيماهاي اندازه کوچک قرار مي گيرد. حداکثر وزني که اين هواپيما قادر به حمل آن به آسمان است حدود هفده تن مي باشد. اين هواپيما مي تواند با حداکثر شش موشک هوا به هوا اعم از موشک هاي سايدوايندر، آمرام و اسپارو تجهيز شده و براي حمله به اهداف زميني نيز قادر است که به انواع موشک هاي هوا به زمين ماوريک و هارپون و بمب هاي مارک، جي دي اي ام و جي بي يو مسلح شود. همچنين براي نبرد هاي نزديک، توپ يا مسلسل هنوز هم يک سلاح موثر به شمار مي آيد و به همين دليل، اين هواپيما از يک توپ بيست ميليمتري با حداکثر خشاب پانصد گلوله اي بهره مي برد. در هدايت اين هواپيما، از سيستم پرواز با سيم بهره جسته شده است، بدين گونه که خلبان با سوطح کنترلي مانند شهپر ها هيچ گونه ارتباط مکانيکي نداشته و سطوح کنترلي از طريق کامپيوتر هواپيما کنترل مي شوند.

مشخصات :

وظيفه : جنگنده چند منظوره
مبناي قدرت : يک موتور توربوفن
نيروي پيشران : 12150 کيلوگرم
پيشينه وزن برخاستي : 16875 کيلو گرم
طول : 12.8 متر
ارتفاع : 2.8 متر
فاصله دوسر بال : 9.8 متر
سرعت : دو ماخ
سقف پرواز : 15000 متر
برد : 3900 کليومتر

آيا نيروي هوايي ايران جنگنده اف-16 را داراست؟

نيروي هوايي ايران در زمان حکومت شاه حدود 300 فروند هواپيماي اف-16 را نيز سفارش داده بود که قرار بر اين بود که بعد از تحويل سري آخر هواپيماهاي اف-14، تعداد مقرر از اين هواپيماها نيز به ايران تحويل داده شود، که اين عمل مصادف شد با انقلاب جمهوري اسلامي ايران و به تعليق در آوردن عمل تحويل اف-16 ها به ايران.
البته در اين جا بايد ذکر شود که دو فروند اف-16 قبل از اين اتفاقات به ايران تحويل شد که يکي از آنها براي عمليات تحقيقاتي اوراق گرديد و ديگري در خدمت نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران يا نهاجا (IRIAF) مي باشد. اين هواپيما هرگز در جنگ تحميلي به دليل تعداد معدود به کار نرفت. گفتني است هواپيماي اف-16 ساخته شرکت جنرال دايناميکز (General Dynamics) يکي از چالاک و چابک ترين هواپيماها در نبردهاي نزديک و يا داگ فايت است که اين توانايي، در اثر سبکي وزن و خاصيت هاي آيروديناميکي ويژه که در آن به کار رفته است، به وجود آمده است. در ضمن هواپيماي اف-16 از معدود هواپيماهاي تک موتوره جنگنده مي باشد که در خدمت است. البته گونه ديگري از اف-16 هاي معمولي نيز وجود دارد که به F-16 XL موسوم است و از بالهاي بزرگتر و قابليت حمل تسليحات بيشتر و موتورهاي نيرومندتر و در نهايت برد بيشتر بهره مي برد.

آشنايي با هواپيماي مدل F/A-18 Hornet
تاريخچهء پيدايش

جنگندهء F-18 بر پايهء يكي از جديدترين جنگنده‏هاي ساخت شركت نورثروپ، يعني Cobra YF-17 ساخته شد. در دههء 1970، YF-17 به منظور رقابت با جنگندهء F-16 جهت انتخاب «جنگندهء سبك» براي نيروي هوايي ايالات متحده طراحي و ساخته شد.

YF-17 Cobra

ولي در نهايت جنگندهء F-16 توسط نيروي هوايي انتخاب شد. در آن زمان، مقامات ارشد نيروي دريايي، دريافتند كه جنگندهء ساخت نورثروپ، توان بالقوه بسيار بيشتري نسبت به F-16 جهت جايگزيني هواپيماهاي قديمي نيروي دريايي، يعني A-7 Corsair دارد.
نورثروپ و مك دانل‏داگلاس تصميم گرفتند به طور مشترك، جنگندهء F-18 را براي ناوهاي هواپيمابر و جنگندهء A-18 را براي سپاه تفنگداران نيروي دريايي، توليد نمايند. اما اين دو پروژه كمي بعد باهم ادغام شدند و نتيجه جنگندهء چندماموريتهء F/A-18 از آب درآمد.
به منظور حفظ قابليتهاي چندماموريته، در قلب جنگندهء F-18 يك رادار پرقدرت چندحالتهء ساخت هيوز قرار داده شد كه هم در ماموريتهاي هوا به هوا و هم در ماموريتهاي هوا به زمين، موثر و كارا بود.
جنگندهء جديد، مجهز به سيستم‏هاي پيچيدة الكترونيكي، نمايشگرهاي تلويزيوني، موتورهاي قدرتمند، توانايي حمل انواع جنگ‏افزار و قابليت آئروديناميكي خاصي بود كه اجازه مي‏داد جنگنده بتواند با زاويهء حملهء بالاتري پرواز نمايد. در نهايت، جنگندهء F-18، فراتر از آن چيزي شد كه مورد انتظار بود با قابليت مانورپذيري خوب و توانايي بسيار موثر در انجام عملياتهاي متفاوت.
بدين ترتيب، جنگندهء F-18 با موفقيت وارد خدمت در ناوهاي نيروي دريايي و نيروي هوايي تفنگداران دريايي ايالات متحده شد و جايگزين جنگنده‏هاي A-7 و F-4 فانتوم گرديد.
F/A-18 موسوم به Hornet – به معني زنبور سرخ – جنگنده‏اي است دو نفره، دو موتور، چندمنظوره (جنگندهء تهاجمي) كه مي‏تواند هم از روي ناوهاي هواپيمابر عمل نمايد و هم از پايگاههاي زميني.
براي F/A-18 انبوهي از ماموريتهاي گوناگون تعريف شده است: ايجاد برتري هوايي، اسكورت جنگنده‏ها، خنثاسازي دفاع هوايي دشمن، عمليات جاسوسي و اكتشافي، هدايت عمليات هوايي، پشتيباني دور و نزديك هوايي و قابليت عمليات در شب.
F/A-18 جايگزين جنگنده‏هاي F-4B ،A-7 Corsair در دههء 1970 و جنگندهء A-6 Intruder در اواخر دههء 1990 شد.
F/A-18 به وسيلة سيستم ديجيتالي پرواز با سيم (Fly Bye Wire or FBW) كنترل مي‏شود كه اين امر كيفيت بسيار خوبي را در هدايت هواپيما سبب مي‎‏شود و موجب مي‏شود خلبان با سهولت بيشتري به هدايت جنگنده بپردازد. اين سيستم به هنگام مانورهاي سنگين، به خلبان اجازه مي‏دهد تا تمركز خود را بر روي عمليات و استفاده از تسليحات از دست ندهد.
نسبت كشش به وزن اين هواپيما در حالت خشك (بدون پس‏سوز) نيز فوق‏العاده است و اين جنگنده در هنگام برخورد با دشمن، از توانايي خوبي در استفاده از قدرت بالاي موتور در حالت بدون پس‏‎سوز پيدا مي‏كند.
قدرت بالاي اين جنگنده كه توان خوبي در خارج شدن از مهلكه را مي‏دهد مورد تاييد اغلب خلبانان هورنت است. علاوه بر اين، F/A-18 اولين جنگندهء نيروي دريايي است كه سيستم‏هاي ديجيتالي را يكپارچه كرده است؛ (MUX) مدار انتقال اطلاعاتي است كه تعدادي ورودي را به تعداد كمتري خروجي تركيب مي‏كند. حسن اين نوع طراحي اين است كه زمينهء ارتقاء مداوم را به شكل آسان‏تري فراهم مي‏سازد.
در طي 15 سال عمليات و تجربه، F/A-18 ثابت كرده است كه بهترين جنگندهء تاكتيكي براي ناوهاي هواپيمابر است. F/A-18 داراي شاخصه‏هاي نظامي مورد علاقهء فرماندهان نيروي دريايي ايالات متحده است. F/A-18 اغلب ماموريتهاي خود را در يوگوسلاوي و عراق با موفقيت به انجام رسانده است و تنها نقصان اين جنگنده، كمبود سوخت جهت مداومت پروازي بيشتر است.

گونه‏هاي مختلف F-18

F/A-18A/B Hornet
در اين مدل‏، عمده مشخصات و ريزه‏كاري‏هاي جنگندهء YF-17 حفظ شده است، با اين حال از دل اين هواپيما‏، جنگندهء جديد F-18 سربرآورده است؛ جنگنده‏اي يك نفره، با قابليت تهاجمي كه انبوهي از تكنولوژي‏هاي جديد و سيستم‏‎هاي ديجيتالي كامپيوتري در آن به كار رفته است. در كابين اين جنگنده، از يك جفت سيستم لولهء‌ اشعهء كاتد به عنوان نمايشگر اطلاعات استفاده شده است و سيستم كنترل بر اساس ارزيابي دستورات خلبان, كنترل پرواز را شبيه‏سازي مي‏كند. سيستم‏هاي تعبيه شده در اين جنگنده براي دو ماموريت در نظر گرفته شده‏اند. (احتمالن منظور ايجاد برتري هوايي و عمليات زميني - ضد كشتي مي‏باشد)
در حين طراحي، نوع آموزشي (دو سرنشينه) نيز به تعداد اندك و به نام TF/A-18 ساخته شد. اين نوع نيز بر اساس مدل F/A ساخته شد و تنها شامل اندك تغييراتي شد، ضمن اينكه نوع دو سرنشينه نيز با حفظ قابليت انجام عمليات نظامي ساخته شد.
اولين پرواز F/A-18 به تاريخ نوامبر 1978 انجام شد. F/A-18 و نوع دو سرنشينه نيز كه بعدها به نام F/A-18B ناميده شد، مورد آزمونهاي گوناگون پروازي در مركز آزمون نيروي دريايي (Naval Air Test Center) قرار گرفت.
در حين اين آزمونها، بر روي نقاط ضعف و مشكلات جنگنده (به خصوص قطعات جديد) تمركز زيادي انجام گرفت و اين ارزيابي، باعث شد قطعاتي كه به نوعي مشكلاتي در طراحي داشتند، با طراحي مجدد، مشكلشان حل شود. اغلب قطعاتي كه مورد تغيير قرار گرفتند، قطعات ساخت‏افزاري و مكانيكي هواپيما بودند و سيستم‏هاي ديجيتالي، دستخوش تغيير نگشتند.
نوع اصلي جنگندهء F/A-18A (يك نفره) و نوع F/A-18B (دو نفره) به سال 1983 جايگزين جنگنده‏هاي F-4B و A-7 در ناوهاي هواپيمابر و سپاه تفنگداران نيروي دريايي (Marine Corps) شدند.
اين جنگنده‏ها به دليل قابليتهايشان (قابليت انجام ماموريتهاي متنوع و ميزان آمادگي بالا)، به سرعت نقش اصلي را در ماموريتهاي نظامي برعهده گرفتند.
قابليت اطمينان و سهولت تعمير و نگهداري، از مواردي بودند كه به هنگام طراحي اين جنگنده، مورد توجه قرار گرفتند. براي مثال F/A-18 ها، براي آزمايش از اطمينان سيستم‏ها، سه بار و هر بار ساعتها پرواز كردند در حالي كه نيمي از زمان مورد نياز براي تعمير اساسي‏شان گذشته بود. هورنت، بارها در ميدان نبرد واقعي مورد آزمايش قرار گرفت و هر بار، نقاط مثبت ادعا شده توسط طراحانش را مورد اثبات قرار داد: جنگنده‏اي بسيار قابل اعتماد، تهاجمي و همه كاره.
F/A-18 ها نقش مهمي را در جريان حمله به ليبي در سال 1986 ايفا كردند. آنها از روي عرشهء ناو هواپيمابر يواس‏اس كورال‏سي (USS CORAL SEA) به پرواز درآمدند و پدافند هوايي ليبي را با پرتاب موشكهاي سرعت بالاي هارم (HARM) نابود ساختند به طوري كه هنگام بمباران بن‏غازي، پدافند هوايي ليبي، كاملن خاموش شده و از كار افتاده بود.

F/A-18C/D Hornet

به دنبال موفقيت در استفاده از 400 فروند مدل A و B، نيروي دريايي ايالات متحده، به تاريخ سپتامبر 1987، نوع پيشرفته‏تر هورنت را به نام F/A-18C (يك نفره) و F/A-18D (دو نفره) مورد آزمايش قرار داد.
اين هورنت‏ها مي‏توانستند موشكهاي ميان‏برد هوا به هواي جديد آمرام (AMRAAM) و موشكهاي هوا به زمين حرارت‏ياب هدايت تلويزيوني ماوريك (Maverick) را حمل و پرتاب كنند.
دو سال بعد, مدلهاي C و D به قابليت عمليات در شب مجهز شدند. ضمنن اجزاء جديدي نيز اضافه شدند: غلاف ناوبر حرارت‏ياب ([url=http://www.thales-optronics.com/dos/products/air/details/navflir.shtml]NAVFLIR[/url])، تعبيهء جايگاهي براي نمايشگر سربالا (HUD)، عينك ويژهء ديد در شب (NVG)، چراغ‏هاي مخصوص درون آلات دقيق جهت عدم تداخل با عينك ديد در شب، يك نقشهء ديجيتالي از منطقهء نبرد به همراه نمايشگر رنگي مخصوص آن.
NAVFLIR مخفف navigation forward looking infrared
HUD مخفف head-up display
NVG مخفف night vision goggles
رادار F/A-18C مجهز به سنسوري جهت شبيه‏سازي زمين است كه اين امر توسط امواج رادار دقيق و قدرتمند داپلر از سطح زمين انجام مي‏شود. اين نقشهء تهيه شده، به خلبان اين امكان را مي‏دهد تا به اهداف زميني در شرائط نامساعد جوي يا در حالتي كه ديد ضعيفي وجود دارد، حمله كند. ضمن اينكه با توجه به نقشه و اهداف مشخص شناسايي شده روي آن، موقعيت دقيق هواپيما در آسمان مشخص مي‎شود، همچنين اين نقشه، قابليت بمباران دقيق و موثر را بيشتر مي‏كند.
انواع جديدتر ساخته شدهء F/A-18C از سال 1994 به بعد، به رادار ارتقاء يافتهء [url=https://wrc.navair-rdte.navy.mil/warfighter_enc/weapons/SensElec/RADAR/anapg73.htm]APG-73[/url] مجهز شدند كه اين رادار دقت بيشتري داشت و تصاوير بسيار تميزتري در صفحهء اسكن خود به نمايش مي‏گذاشت.

غلافهاي جستجوگر هورنت

در مدل F/A-18C كه مجهز به تجهيزات عمليات در شب شده است، يك غلاف مخصوص نصب مي‏شود. اين غلاف، ساخت كمپاني هيوز است و با كد AN/AAR-50 شناخته مي‏‎شود. اين غلاف شناسايي، اهداف زميني را از روي حرارت‏شان (نظير شليك گلوله يا گرم بودن موتور ادوات زميني) تشخيص مي‏دهد.
غلاف هدف‏ياب ديگر، با كد Loral AN/AAS-38 شناخته مي‏شود. اين غلاف با نام Night Hawk FLIR نيز شناخته مي‎شود و عملكردش نيز بر اساس حرارت‏يابي از اهداف زميني است.
وسيلهء ديگر، دوربيني قوي جهت ديد و شناسايي اهداف زميني در شب است. اين وسيله به نام GEC Cat's Eyes شناخته مي‏شود. تعداد 48 فروند جنگندهء F/A-18D (نوع دو نفره) به مدل RC (شناسايي – تجسسي) تغيير يافته‏اند. به همين منظور، به جاي مسلسل استاندارد اف18 كه M61 A1 نام دارد، يك جايگاه شناسايي از نوع الكترواپتيكالي نصب مي‎‏شود. اين جايگاه ويژه، داراي يك برجستگي است كه در واقع يك دوربين بسيار قوي چشمي با دو غلطك متحرك (جهت حركت دادن لنز به اطراف) مي‎‏باشد. ضمنن تمام مشاهدات، بر روي يك نوار ويدئو ضبط مي‏شوند.
RC مخفف reconnaissance

هورنت و عمليات طوفان صحرا

در اولين روز عمليات طوفان صحرا، دو جنگندهء F/A-18 در حالي كه عازم عمليات بمباران بوده و روي هركدام 4 بمب 2000 پاوندي بارگذاري شده بود، موفق شدند دو ميگ عراقي را سرنگون كنند، سپس بمبهاي خود را بر روي اهداف تعيين شده، رها ساختند.
در مدت زمان جنگ خليج فارس، اسكادرانهاي نيروي دريايي ايالات متحده، سپاه تفنگداران و F/A-18 هاي كانادايي، هر ساعت عمليات رزمي داشتند و ركوردي را در زمينهء قابليت اطمينان در طول نبرد با حمل و فروانداختن دهها تن بمب بر روي عراق، برجاي گذاشتند.
(لازم به ذكر است كه يك فروند F/A-18C نيروي دريايي ايالات متحده در روز 17 ژانويه 1991 در يك نبرد هوايي با يك فروند MiG-25PD عراقي، سرنگون گشت)
نيروي دريايي ايالات متحده به تاريخ 18 مي 1998 اعلام كرد كه اسكادرانهاي F/A-18 خود را از ساحل شرقي به پايگاه نيروي دريايي در ساحل ويرجينيا (Oceana) و پايگاه سپاه تفنگداران در Beaufort (شهري در ساحل كاروليناي جنوبي) منتقل مي‏كند. به همين دليل 9 اسكادران عملياتي، شامل 156 فروند هواپيما به Oceana انتقال يافتند و 2 اسكادران ديگر شامل 24 فروند هواپيما نيز به Beaufort منتقل شدند. اولين اسكادران در پائيز 1998 منتقل شد و در كل انتقال 11 اسكادران عملياتي تا پايان اكتبر 1999 تكميل گشت.
در تمام طول مدت خدمت اين جنگنده‏ها، هرساله سيستم‏هاي تسليحاتي، سنسورهاي مربوطه و غيره ارتقاء مي‏يابند. آخرين سري از جنگنده‏هاي F/A-18C/D كه ارتقاء يافتند به سيستم‏هاي چون عمليات در شب، سيستم افزايش دقت در هدف‏گيري، تكنولوژي كاهش ديده شدن توسط رادار دشمن و غيره مجهز شدند. اي در حالي است كه هيچكدام از اين سيستم‏ها تا سال 1991 بر روي مدلهاي A و B وجود نداشتند و سطح سيستم‏هاي آويونيك، الكتريك و مقدورات پروازي براي ارتقاء محدوديت داشتند.
علاوه بر اينها، نقص ديگري نيز در طراحي اين جنگنده وجود داشت و آن اين بود که هنگامي که در مدلهاي C و D ، جنگندهء خالي با مهمات و سوخت کامل بارگذاري مي شد، به هنگام انجام ماموريت‏ايش، دچار کمبود سوخت شده و نمي‏توانست به همهء اهداف تعيين شده‏اش حمله کند و از اين رو گاهن با مهمات مصرف نشده و حداقل سوخت به ناو هواپيمابر باز مي‏گشت. در واقع برد پروازي کافي براي ماموريتهاي تعيين شده‏اش نداشت.

کاربران

F/A-18 در مدلهاي A، B، C و D سالها براي نيروي دريايي ايالات متحده و هشت کشور خارجي خدمت کرد. اين کشورها عبارتند از: استراليا، کانادا، فنلاند، کويت، مالزي، اسپانيا، سوئيس و تايلند.
اگرچه چشم اندازي براي توليد آتي مدلهاي C و D ديده نمي‏شود، ولي اين جنگنده‏ها سالها به منظور پرکردن خلاء جنگنده‏هاي ناونشين در نيروي دريايي ايالات متحده تا ورود به خدمت جنگنده‎هاي بزرگتر، دورپروازتر و باقابليت‏تر مدلهاي E و F در خدمت باقي خواهند ماند.

آشنايي با سوپر هورنت: F/A-18E/F Super Hornet
تفاوت سوپرهورنت با مدل معمولي

جنگندهء چندماموريتهء F/A-18E/F موسوم به «سوپرهورنت» در واقع مدلي ارتقاء يافته از جنگنده‏هاي مدل C و D مي باشد که پيشتر قابليت عمليات در شب به آنها افزوده شده بود. سوپرهورنت فرماندهي گروه عمليات رزمي هواپيماهاي ناونشين را فراهم خواهد آورد زيرا داراي برد پروازي بيشتر و قابليت حمل مهماتي است که توسط جنگنده هاي بازنشستهء A-6 حمل مي‏شود.
مدلهاي E و F (نسبت به مدلهاي قبلي) داراي 4.2 فوت درازاي بيشتر، 25% مساحت بال بيشتر و قابليت حمل 33% بيشتر سوخت در مخازن داخلي هستند که اين سوخت اضافه تا 41% برد عملياتي و تا 50% استقامت پروازي آنها را افزايش مي‏دهد.
در سوپرهورنت همچنين دو جايگاه حمل مهمات باهم ادغام شده‎اند. اين به معني افزايش ميزان بارگذاري مهمات به دليل مخلوط کردن محل بارگذاري انواع جنگ افزارهاي هوا به هوا يا هوا به زمين مي‎باشد.
سوپرهورنت همچنين مي‎تواند انواع مختلفي از تسليحات به اصطلاح هوشمند را حمل کند. از جملهء اين مهمات مي‏توان به جديدترين بمبهاي هدايت شونده به وسيلهء ماهواره نظير JDAM و JSOW اشاره کرد.
سوپر هورنت مي تواند 17.750 پاوند (8032 کيلوگرم) مهمات را در 11 مقر خارجي حمل تسليحات بارگذاري نمايد. اين جنگنده داراي راداري مخصوص کار در همه نوع شرائط آب و هوايي است که داراي توانايي رهگيري اهداف هوايي و سيستمي جهت افزايش دقت در پرتاب بمبهاي عادي يا هدايت شونده است.
دو محل بارگذاري در نوک بالها، چهار مقر در زير بالها براي حمل سوخت يا مهمات هوا به زمين و دو مقر در زير بدنه و نزديک دماغهء هواپيما جهت نصب موشکهاي هوا به هواي اسپارو يا غلافهاي شناسايي و يک محل در مرکز بدنه براي حمل مخازن سوخت يا تسليحات هوا به زمين است. ضمن اينکه يک مسلسل 20 ميلي متري از نوع M61 A1 Vulcan در نوک هواپيما تعبيه شده است.
ميزان حمل بارگذاري در سوپرهورنت به ميزان 9000 پاوند افزايش يافته است و قدرت موتور آن نيز از كشش 36000 پاوند به 44000 پاوند افزايش يافته است. در اين جنگنده از دو موتور پرقدرت توربوفن ساخت جنرال الكتريك به نام F414 استفاده شده است.
اگرچه در مدلهاي جديدتر ساخته شدهء C و D به ميزان كمي از تكنولوژي مدرن استفاده شده است، ولي در مدلهاي E و F از ابتدا و به طور گسترده از تكنولوژي‏هاي نوين استفاده شده و توان دفاعي آن نيز افزايش قابل توجهي يافته است.
سيستم پيشرفتهء جستجوگر مادون قرمز ساخت هيوز (ATFLIR)، سيستم اصلي هدفيابي جنگنده‏هاي E و F به شمار مي‏رود. اين سيستم همچنين قرار است در مدلهاي قبلي F/A-18 نيز نصب شود. غلاف ساخت هيوز، داراي جهت‏ياب و هدف‏ياب مادون قرمز بسيار دقيق اهداف مي‏باشد و از تكنولوژي نسل سوم اين نوع غلافها در آن استفاده شده است (MWIR) كه در ميان هواپيماهاي موجود، تكنولوژي بسيار برجسته‏اي به شمار مي‏رود.
ATFLIR مخفف The Hughes Advanced Targeting Forward-Looking Infra-Red
MWIR مخفف mid-wave infrared
اكنون پروژهء ارتقاء مدلهاي يك نفرهء C و دو نفرهء D آغاز شده است. اگرچه تا حد زيادي ظاهر مدلهاي C و D به هم شبيه است، ولي خروجي طرح ارتقاء، شامل دو گونهء مختلف از F-18 خواهد بود كه عمدهء تمركز برنامهء ارتقاء، بر روي قابليت عمليات در شب خواهد بود.
زماني، F-18B تنها جنگنده‏اي آموزشي بود ولي در جنگندهء F-18D، كابين عقب، مملو از نمايشگرهاي رنگي چندمنظوره و كليدهاي رهاسازي سلاح و كنترل آنها مي‏باشد كه اين امر به F-18، قابليت فرماندهي، پيشتازي عمليات و هدايت ساير جنگنده‏ها را جهت هدف‏يابي و نابودسازي اهداف، مي‏دهد.
توليد مدلهاي C و D در اواخر دههء 1990 پايان يافت و به جاي آنها F/A-18E و F/A-18F (سوپرهورنت) در خط توليد قرار گرفته است. مدلهاي كنوني A و B قرار است تا پايان سال 2015 و مدلهاي C و D تا پايان سال 2020 در خدمت باقي خواهند ماند. F-18 امروزه، انبوهي از مشتريان خارجي را براي خريد در پيش رو مي‏بيند.

تاريخچه اولين پرواز

F-18A به تاريخ 18 نوامبر 1978
F-18C به تاريخ 3 سپتامبر 1986
F-18D به تاريخ 6 مي 1988

ورود به خدمت

F-18A به تاريخ 7 ژانويه 1983
F-18D به تاريخ نوامبر 1989

خدمه

F/A-18 A/C = يك نفر
F-18D = دو نفر، يك خلبان و يك افسر تسليحات

قيمت

35 ميليون دلار (سال 2003) براي مدل F/A-18E

ابعاد

طول: 56 فوت = 17.07 متر
فاصلهء دو سر بالها: 37.50 فوت = 11.43 متر
ارتفاع: 15.25 فوت = 4.66 متر
سطح بالها: 400 فوت مربع = 37.16 متر مربع

اوزان

وزن خالي: 23.050 پاوند = 10.455 كيلوگرم
وزن عادي براي برخاستن:
36.710 پاوند = 16.650 كيلوگرم (جهت ماموريت نبرد هوايي)
49.225 پاوند = 22.330 كيلوگرم (جهت عمليات تهاجمي زميني)
حداكثر وزن قابل برخاستن: 56000 پاوند = 25.400 كيلوگرم

حجم مخازن سوخت

مخزن داخلي: 10.860 پاوند = 4.925 كيلوگرم
مخزن خارجي: 6.730 پاوند = 3.055 كيلوگرم
حداكثر وزن قابل بارگذاري: 15.500 پاوند = 7030 كيلوگرم

پيشرانه

دو موتور توربوفن ساخت جنرال الكتريك از نوع F404-400 با قابليت پس‏سوز
كشش هر موتور: 32000 پاوند = 142.400 نيوتن با استفاده از پس‏سوز

عملكرد

حداكثر سرعت: 1190 مايل بر ساعت = 1915 كيلومتر بر ساعت در ارتفاع 40000 فوتي (12190 متري) = 1.8 ماخ
نرخ اوج‏گيري: 45000 فوت در دقيقه = 13715 متر بر دقيقه
سقف پرواز خدمتي: 50000 فوت = 15240 متر

برد پروازي

در حالت شكاري (fighter mission) = 800 ناتيكال مايل = 1480 كيلومتر (رفت و برگشت)
در حالت تهاجمي (attack mission) = 1150 ناتيكال مايل = 2130 كيلومتر (رفت و برگشت)
برد عبوري: 1800 ناتيكال مايل = 3335 كيلومتر (با سه مخزن سوخت خارجي)
حد تحمل شتاب ثقل: نامعلوم (بنا بر گزارشي حدود 7.5 برابر g)

تسليحات

مسلسل 20 ميلي متري M61A1 Vulcan با 570 تير فشنگ
7 جايگاه حمل بار در زير بدنه و بالها و دو جايگاه در نوك بالها

تسليحات هوا به هوا

موشك ميان برد AIM-7 (اسپارو)
موشك كوتاه برد حرارت ياب AIM-9 (سايدوايندر)
موشك ميان برد AIM-120 (آمرام)
موشك كوتاه برد AIM-132 (آسرام)

تسليحات هوا به سطح

AGM-45 Shrike (شرايك)
AGM-62 Walleye (وال‏‎آي)
AGM-65 Maverick (ماوريك)
AGM-84 Harpoon (ضدكشتي)
AGM-84 SLAM
AGM-84 SLAM-ER
AGM-88 HARM (ضد رادار)
AGM-123 Skipper
AGM-154 JSOW

بمب

GBU-10/12/24 Paveway (هدايت ليزري)
GBU-15 EO-guided (هدايت الكترواپتيكالي)
GBU-29/30/31/32/35 JDAM (هدايت شونده توسط ماهواره)
بمبهاي هسته‎‏اي B-57 و B-61 (استحكام‏شكن)
Mk 82/83/84 GP
Mk 20 Rockeye
BLU-107 Durandal
CBU-59 (بمب خوشه‏اي)

ساير موارد

غلافهاي اغتشاش‏گر الكترونيكي (ECM pod)
غلافهاي راكت انداز

انواع توليد شده

YF-17 Cobra
جنگندهء توليد شده در طرح مناقصهء ساخت «جنگندهء سبك» براي نيروي هوايي ايالات متحده؛ اگرچه هيچگاه انتخاب نشد ولي نيروي دريايي از طرح آن براي توليد F/A-18 Hornet استفاده كرد.
F/A-18A
اولين مدل توليد شده به تعداد 371 فروند.
AF-18A
نوع يك نفره‏اي كه توسط نيروي هوايي كانادا خريداري شد. اين مدل بر اساس F-18A ساخته شد ولي اكنون همگي به سطح مدل F-18C ارتقاء يافته‏اند و قرار است تا سال 2011 در خدمت باقي بمانند. تعداد توليد شده: 57 فروند
ATF-18A
نوع دو نفرهء آموزشي جهت نيروي هوايي استراليا كه بسيار شبيه به مدل F-18B مي‏باشد. تعداد توليد شده: 18 فروند
CF-18A / CF-188A
نوع يك نفره‏اي كه توسط نيروي هوايي كانادا خريداري شد و بر اساس F-18A ساخته شده است با اين تفاوت كه داراي سيستم شناسايي اهداف در شب مي‏باشد كه در مدل A وجود ندارد. همچنين داراي سيستم ILS (سيستم فرود ايمن) و توانايي حمل غلافهاي راكت‏انداز LAU-5003 مي‏باشد. كانادا قصد دارد اين جنگنده‏ها را تا سال 2017 عملياتي نگه دارد. تعداد توليد شده: 98 فروند
EF-18A / C-15
نوع يك نفره‏اي كه توسط نيروي هوايي اسپانيا خريداري شد و بر اساس F-18A ساخته شده است، اما همگي تا سطح استاندارد نزديك به مدل F-18C ارتقاء يافته‏اند. تعداد توليد شده: 60 فروند
RF-18A
نوع شناسايي كه به تعداد بسيار اندك ساخته شده است و براي امور تحقيقاتي در اختيار نيروي دريايي و سازمان ناسا قرار دارد.
F/A-18B / TF/A-18A
نوع دو سرنشينهء آموزشي، توليد شده به تعداد 40 فروند
CF-18B / CF-188B
نوع دو سرنشينهء آموزشي براي كانادا، توليد شده به تعداد 40 فروند
EF-18B / CE-15
نوع دو سرنشينهء آموزشي براي اسپانيا، توليد شده به تعداد 12 فروند
F/A-18C
نوع ارتقاء يافتهء مدل تك سرنشينه كه قابليت پرتاب موشك هوا به هواي AIM-120 (آمرام) و موشك هوا به زمين AGM-65 (ماوريك) به آن افزوده شده است. همچنين سيستم‏هاي الكترونيك آن ارتقاء يافته، نوع جديدي از صندلي پرتاب شونده بر رويش نصب شده و باريكه‏هاي كوچكي به لبه‎هاي حملهء بالها جهت كاهش اثرات نوسانات پروازي و افزايش ميزان زاويهء حمله، بدان افزوده شده است. تعداد توليد شده: 355 فروند
KF-18C
نوع تك سرنشينه‏اي كه به كويت فروخته شده و براساس F-18C ساخته شده است. تعداد توليد شده: 32 فروند
KAF-18D
نوع دوسرنشينهء آموزشي مخصوص كويت. توليد شده به تعداد 8 فروند
F/A-18D
نوع دو سرنشينه مخصوص عمليات در شب، جهت سپاه تفنگداران نيروي دريايي ايالات متحده، شامل سيستم‏هاي الكترونيكي ارتقاء يافتهء مشابه مدل C.
F/A-18E/F
مهمترين مدل ارتقاء يافته از جنگندهء F-18 موسوم به «[b]سوپر هورنت[/b]» با بدنه‏اي كشيده‏تر و بالهاي بزرگتر.
Hornet 2000
مدل جديدي كه توسط شركت مك‏دانل‏داگلاس پيشنهاد داده شده است با بال و دم بزرگتر، بدنهء كشيده‏تر، موتورهاي جديدتر، كابين ديجيتالي بسيار پيشرفته‏تر، كه احتمالن جايگزين مدلهاي E و F خواهد شد.

سابقهء عملياتهاي انجام شده

* ليبي – عمليات ال دورادو كانيون – اجرا شده توسط نيروي دريايي ايالات متحده – به سال 1986 (Operation El Dorado Canyon)
* عراق – عمليات طوفان صحرا – اجرا شده توسط كانادا، نيروي دريايي و سپاه تفنگداران نيروي دريايي ايالات متحده به سال 1991 (Operation Desert Storm)
* عراق – سلسله عمليات مراقبت هوايي در منطقهء‌ جنوبي پرواز ممنوع بين سالهاي 1991 تا 2003 – اجرا شده توسط نيروي دريايي و سپاه تفنگداران نيروي دريايي ايالات متحده (Operation Southern Watch)
* بوسني و هرزگوين – اجرا شده توسط اسپانيا، كانادا، نيروي دريايي و سپاه تفنگداران نيروي دريايي ايالات متحده به سال 1995 (Operation Deliberate Force)
* عراق – عمليات روباه صحرا – اجرا شده توسط نيروي دريايي ايالات متحده به سال 1998 (Operation Desert Fox)
* كوزوو – عمليات نيروهاي متفقين – اجرا شده توسط اسپانيا، كانادا و نيروي دريايي ايالات متحده به سال 1999 (Operation Allied Force)
* افغانستان – عمليات آزادسازي افغانستان - اجرا شده توسط نيروي دريايي و سپاه تفنگداران نيروي دريايي ايالات متحده به سال 2001 تاكنون (Operation Enduring Freedom)
* عراق – عمليات آزادسازي عراق - اجرا شده توسط استراليا، نيروي دريايي و سپاه تفنگداران نيروي دريايي ايالات متحده به سال 2003 تاكنون (Operation Iraqi Freedom)

كاربران هورنت

استراليا، كانادا، فنلاند، كويت، مالزي، اسپانيا، سوئيس، سپاه تفنگداران نيروي دريايي ايالات متحده (US Marine Corps)، نيروي دريايي ايالات متحده (US Navy) و سازمان ناسا.

پايان كار گربهء افسانه‏اي گرومن

جايگزيني سوپرهورنت به جاي بهترين رهگير جهان
با تفاصيلي كه در مورد قابليتهاي عالي F/A-18E/F گفته شد، اين جنگنده ثابت كرده است كه مي‏تواند به طور گسترده در نيروي دريايي ايالات متحده به خدمت گرفته شود. از اين رو قرار است با ورود به خدمت 548 فروند سوپرهورنت، جنگنده‏هاي F/A-18A و F-14D حداكثر تا پايان سال 2010 همگي از ردهء خدمت خارج مي‎شوند. قرار است در هر ناو هواپيمابر، 12 فروند F/A-18E و 14 فروند F/A-18F به كار گرفته شوند. چهار يا پنج فروند از اين جنگنده‏ها، به عنوان سوخت‏رسان عمل خواهند كرد.
علاوه بر اينها، مدل دوسرنشينهء EA-18G Growler (گراولر) به عنوان هواپيماي جنگ الكترونيك، جايگزين هواپيماهاي قديمي EA-6B Prowler خواهند شد. در هر ناو هواپيمابر يك دستهء 6 فروندي از EA-18 ها به خدمت گرفته خواهند شد.
هرچند نيروي دريايي تمايل دارد دسته‏اي 1000 فروندي از سوپرهورنت‏ها را تا سال 2030 به خدمت گيرد، ولي برنامه‏‎هاي جديدي چون جنگندهء F-35 نيز در حال اجرا هستند و ممكن است زودتر از اين زمان، عمر سوپرهورنت‏ها تمام شود.
امروزه مشتريان بسياري براي جنگنده‏هاي F/A-18E/F پيدا شده‏اند، از جمله سنگاپور و مالزي كه تمايل زيادي براي به خدمت‏گيري نوع صادراتي سوپرهورنت اعلام كرده‏اند.
سوپرهورنت اگرچه جنگنده‏اي فوق‏العاده بر عليه اهداف زميني و دريايي است ولي نسبت به F-14D توانايي بسيار اندكي در رهگيري دوربرد هواپيماها و موشكهاي كروز دشمن دارد و اين بزرگترين نقطهء ضعفي است كه با از رده خارج كردن تامكتها، ناوهاي هواپيمابر را مورد تهديد موشكهاي كروز و دوربرد بمب‏افكن‏هاي دورپرواز دشمن نظير Tu-95 و Tu-160 قرار خواهد داد.

جنگنده F-20 کوسه ببري در آسمان

هواپيماي جنگنده اف20 ملقب به تايگر شارک به معناي کوسه ببر ساخت شرکت نورثروپ گرومن در سال 1982 وارد عرصه خدمت گشته و اولين پرواز خود را نيز همين سال در 30 آگوست به ثبت رسانيد. اين جنگنده را مي توان نوع ارتقا يافته و بهبوديافته هواپيماي جنگنده اف-5 تايگر برشمرد.

اين جنگنده تاکتيکي برخلاف جنگنده اف-5 با دو موتور، از يک موتور نيرومند اف 404 ساخت شرکت جنرال الکتريک با قدرت کشش يا کشش خشک استاتيکي معادل 18000 پوند بهره مي برد. لازم به ذکر است اين موتور يک از کارآمدترين وقابل اطمينان ترين موتورها در جهان بوده که در هواپيماي ناونشين اف-18 اي نيز مورد استفاده قرار مي گرفت. جنگنده اف-20 را مي توان يکي از سازگارترين هواپيماها از نظر جوي به حساب آورد. همچنين اين جنگنده از ترکيب ويژگيهاي جالبي برخوردار است که از آنها مي توان به توانايي حمل بيش از 8300 پوند تسليحات خارجي و 5 پايلون سوخت اشاره کرد. به علاوه اين هواپيما قادر به حمل 6 موشک سايدوايندر در ماموريت هاي هوابه هواست. براي نبردهاي هوابه زمين نيز 6800 پوند تسليحات قابل حمل وجود دارد. دو توپ 20 ميلي متري داخلي نيز جزو تجهيزاتي بوده که در اف-20 تعبيه شده بودند. همچنين از تجهيزات اويونک اين جنگنده مي توان به رادار چند حالته جنرال الکتريک، ليزر خودکار هاني ول، سيستم هد آپ ديسپلي يا دستگاه مربوط به هدفگيري و اطلاعات مربوط به آن که در شيشه کابين جلو خلبان تعبيه شده جنرال الکتريک، سيستم ها و نمايشگر هاي ديجيتالي و دستگاه هاي کنترلي بنديکس و سيستم ماموريت کامپيوتري تلديان اشاره نمود.

هريک از موارد فوق نيز کارايي جالبي به اين جنگنده داده است، براي مثال سيستم رادار چند حالته خلبان را قادر به شناسايي و يافتن و مسيريابي هدف در رسايي وبردي معادل 48 ناتيکال مايل مي سازد همچنين سيستم ماموريت کامپيوتري هواپيما را در هماهنگ سازي و سازماندهي مهمات و تسليحات جنگي ياري مي نمايد. لازم به ذکر است سيستم اچ يو دي هد آپ ديسپلي اين جنگنده نيز قابليت هاي جالبي را در زمينه مکان يابي و وضعيت استقرار سلاح ها در شرايط بحراني را براي خلبان ودر سطح و رسايي چشم وي فراهم آورده است.
اين امکانات خلبان را قادر به شناسايي صحيح هدف بدون نظر انداختن به پايين و نشان دهنده ها مي سازد، چرا که تمام اطلاعات اعم از ارتفاع و سرعت در اين صفحه نقش مي بندند. نورثروپ در اين طرح يک کاناپي وسيع و در عين حال جديد را طراحي نمود که ميدان ديد را نسبت به جنگنده هاي پيشين اين شرکت نزديک به 50 درصد افزايش داده بود. توسعه در زمينه جا و وضعيت سر نيز هرچه بيشتر و بيشتر به وضعيت ديد خلبان مي افزود چرا که اين مسايل در شرايط بحراني بسيار موثر و تعيين کننده هستند. از ويژگي هاي مثبت آيروديناميکي اين جنگنده مي توان به بزرگتر نمودن زائده روي بال ها اشاره کرد که 30 درصد برا را براي مانورهاي گوناگون افزايش مي داد.

شکل دماغه نيز جنگنده را براي انجام مانورها در ارتفاعات بالاتر از طرف لبه حمله خود توانا مي ساخت. بدنه هواپيما نيز قادر به مقاومتي به نسبت 9 جي يا شتاب گرانشي زمين بود. جنگنده اف20 براي نگهداري نيز ساده و قابل اطمينان بوده و در مقايسه با جنگنده هاي همزمان از درجه بهتري برخوردار بود. اف-20 حدود 53 درصد از سوخت بهينه تري برخوردار بوده و کم مصرف تر به حساب مي آمد و 63 درصد از نظر عمليات نگهداري مقرون به صرفه تر بوده و به اين شيوه از چهار نظر قابل اطمينان به نظر مي رسيد. حداکثر سرعت اين هواپيما 2 ماخ و از سقف پروازي نزديک به 20 کيلومتر برخوردار است که مشخصاتي بسيار مطلوب براي يک شکاري محسوب مي شوند.
ادامه دارد ...
منابع :
آشنايي با انواع هواپيماهاي جنگي http://newcoy.persianblog.ir
عكس هايي از هواپيماهاي جنگي http://www.parsclubs.com
آشنايي با تاريخچه هواپيماي بدون سرنشين http://aftab.ir
هواپيماهاي جنگي در جهان http://forum.p30parsi.com
اولين هواپيماي جنگي جهان http://www.fadack.com
جنگنده شفق http://fa.wikipedia.org/wiki/

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image