جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آشنايي با مفاهيم : ” انتزاع” ، ” تعريف و قرارداد” در رياضي
-(8 Body) 
آشنايي با مفاهيم : ” انتزاع” ، ” تعريف و قرارداد” در رياضي
Visitor 641
Category: دنياي فن آوري
1. زماني ، در دوره هاي نخستين شکل گيري مفهوم عدد ، براي نام بردن سه درخت و سه گوسفند ، از دو واژه ي مختلف استفاده مي کردند و وقتي مي خواستند از سه مرد صحبت کنند ، واژه ي سومي را به کار مي بردند و اين ، امري طبيعي بود : درخت به گوسفند و هيچ کدام از آن ها به مرد شباهتي نداشت .
بسيار طول کشيد تا بشر توانست وجه مشترکي بين « سه درخت » ، « سه گوسفند » و « سه مرد» پيدا کند و متوجه شود که در هر سه حالت با «تعدادي» برابر سر و کار دارد . ولي وقتي اين درک - يعني درک ” مقدار” و ” کميت ” – به وجود آمد و بشر به مفهوم «سه» (بدون اين که آن را وابسته به چيز مشخصي مثل « درخت » يا « نيزه» بکند) پي برد ، نخستين گام را در جهت ” انتزاع” برداشت .
علم ، بررسي هاي علمي و ذهن علمي ، بدون انتزاع ممکن نيست . علم ، در همان حال که روي پديده ها و فرآيندهاي مادي کار مي کند و طبيعت ( و هم جامعه ) آزمايشگاه بزرگ آن است ، براي پي بردن به قانون هاي حاکم بر طبيعت ( و جامعه ) چاره اي جز انتزاع ندارد
« درخت سيب » يا « درخت سپيدار » در طبيعت وجود دارند. ولي وقتي به طور کلي از « درخت » صحبت مي کنيم ، در واقع ويژگي مشترک بسياري از روييدني ها را در نظر گرفته ايم و به يک انتزاع دست زده ايم .
« رنگ زرد» يا « رنگ سرد» را مي توان در طبيعت مشاهده کرد ، ولي وقتي به طور کلي از واژه ي «رنگ» نام مي بريم ، به چنان ويژگي توجه داريم که در همه ي رنگ هاي موجود و قابل مشاهده ، مشترک است .
« کميت » ، « مقدار» ، « اندازه» و « تعداد» ، بيان هاي مختلفي از يک نوع ويژگي هستند که در مورد هر جسم مادي و بسياري از فرآيندهاي مادي مي تواند به کار رود .
وقتي از حجم کره ي زمين ، ميزان محصول ساليانه ي فلان کشت زار ، سرعت حرکت مريخ به دور خورشيد ، مقدار برق لازم براي حرکت قطار زير زميني و غير آن صحبت مي کنيم ، با همين ويژگي سر و کار داريم .
انتزاع ، در تحليل آخر ، نه به معناي جدا شدن از طبيعت ، بلکه براي شناخت دقيق تر و کامل تر قانون هاي حاکم بر طبيعت است.
رياضيات ، به طور عمده ، از راه انتزاع هاي متوالي ، به بررسي دو مفهوم « کميت » و «شکل» جسم هاي مادي مي پردازد .
در اين جا ، وقتي از کره صحبت مي شود ، بدون توجه به رنگ و جرم و دوام و وزن و ديگر ويژگي هاي جسم ، تمامي دقت روي شکل آن ( کروي بودن ) متمرکز مي شود و قانون مندي هايي که از اين جهت ، در آن وجود دارد ، مورد بررسي قرار مي گيرد .
2. وقتي مي نويسيم 5=3+2 ، هم با انتزاع سر و کار داريم و هم با قرارداد . از آن جا که نگفته ايم چه چيزهايي را با هم جمع کرده ايم ، يک انتزاع انجام داده ايم ، در اينجا با يک ويژگي کلي سر و کار داريم : از کنار هم گذاشتن « دو مداد» با « سه مداد» ، « پنج مداد»
به دست مي آيد ، همان طور که اگر « سه کيلومتر» راه را بعد از « دو کيلومتر » قبلي طي کنيد ، روي هم « پنج کيلومتر» راه رفته ايد .
ولي نشانه هاي « 2 » ، « 3 » ، « 5 » ، « + » و « = » ، نشانه هاي قراردادي هستند . اين که چرا نشانه ي « = » براي بيان
” برابري” به کار مي رود ، به رياضيات مربوط نيست !!! در اين مورد بايد به پژوهشي تاريخي دست زد و روشن کرد که چه « دليل هايي » سرانجام به اينجا رسيده است که در بين همه ي ملت هاي جهان ، آن را به مفهوم «برابري » بگيرند .
« = » يک نماد است ، نمادي براي بيان : برابري . همانطور که « 5 » هم يک نماد است ، نمادي براي بيان عدد ” پنج ” .
براي مطالعه ي رياضيات ، بايد نمادها ( يا قراردادها) را شناخت . شما تنها وقتي مي توانيد با نماد f(x) کار کنيد که معنا و تعريف ان را بدانيد .
a2 نمادي است و a2> نمادي ديگر و ، طبيعي است ، اگر «تعريف» و معناي آن ها را ندانيد ، نمي توانيد عمل هاي رياضي را با آن ها انجام دهيد .

يادداشت 1 :

يادآوري اين مطلب ضروري است که : در بسياري موردها ، رياضيات نمي تواند بدون توجه به ساير ويژگي هاي ماده ( يعني بدون توجه به ويژگي هايي از ماده ، که در دانش هاي ديگر مورد مطالعه قرار مي گيرند ) ، حکم هاي جزمي خود را در همه ي زمينه ها سازگار کند .
رياضي دان مي گويد 20 = 10+10 ، ولي شيمي دان در عمل مشاهده مي کند که از روي هم ريختن 10 ليتر آب با 10 ليتر الکل ، نه 20 ليتر ، بلکه 19 ليتر « آب و الکل » به دست مي آيد . در اين جا ، اگر به حجم واقعي محلول نظر داشته باشيم ، بايد با توجه به ويژگي هاي شيميايي اب و الکل بگوييم : 19 = 10 + 10 .
در رياضيات مقدماتي ، بدون هيچ ترديدي حکم مي کنيم 2 = 1 + 1 . ولي اگر منظور از اين «جمع» محاسبه ي نتيجه ي عمل هاي دو نيروي يک کيلوگرمي باشند که به طور عمود بر هم بر جسمي اثر مي کنند ، آن وقت ، نيروي « مجموع» ( منظور برآيند نيروها يا منتجه است ) ، به جاي 2 کيلوگرم برابر 4/1 کيلوگرم مي شود .
رياضي دان ، در همان حال که با نيروي انتزاع و با ياري گرفتن از نيروي قانون هاي دروني رياضيات ، جلو مي رود و « حقيقت هايي» را کشف مي کند ، بايد دايما به جهان واقع ، به طبيعت و جامعه ، مراجعه کند و هر جا لازم باشد ، نتيجه گيري هاي خود را با « واقعيت هاي موجود » تطبيق دهد .

يادداشت 2 :

ذهن آدمي چنان است که بدون دستگيره ي مادي نمي تواند درباره ي چيزي بينديشد و کار کند و ، به همين مناسبت ، هر وقت که انتزاعي انجام مي گيرد ، در واقع ، دستگيره اي مادي جانشين دستگيره ي مادي ديگر مي شود. وقتي با کسي که عدد نويسي نمي داند ، از سيصد و هفتاد و دو درخت صحبت کنيم ، تصور مبهمي از انبوهي درخت در ذهن او به وجود مي آيد ، ولي براي کسي که عدد نويسي را مي داند ، رقم هاي « 3 » ، « 7 » و «2 » در ذهن او ظاهر مي شوند و ، بدون اين که به مقدار واقعي 372 درخت توجه کند ، نماد 372 در ذهن او مجسم مي شود . در اين جا ، نماد نوشتني 372 ، همان دستگيره ي مادي است که جانشين « درخت ها » شده است .
3. براي تعريف ، از هيچ نمي توان آغاز کرد . هر تعريفي به ناچار بايد بر پايه ي تعريف هاي ساده تري استوار باشد . مثلا شما نمي توانيد ، عمل « جمع » را تعريف کنيد . بيان هايي از نوع « افزودن دو عدد به يکديگر » ، در واقع ، يک دور باطل است . زيرا کاري نکرده ايد جر اين که به جاي واژه ي « جمع» از واژه ي معادل « افزودن» استفاده کرده ايد . به اين ترتيب ، چاره اي نداريم جز اينکه « عمل جمع» را به همان صورتي که «حس» مي کنيم و کم و بيش همه ي ما درباره ي آن « تصوري» داريم ، بپذيريم. هر تلاشي براي تعريف « عمل جمع » سر آخر ، منجر به اين مي شود که بگوييم ” جمع يعني جمع ” !!!
ولي ، وقتي که « عمل جمع» را ، بدون تعريف ، بپذيريم ، ديگر مي توانيم عمل هاي « تفريق» و «ضرب» را به کمک آن تعريف کنيم :
a - b = c ، يعني اگر b را با c جمع کنيم a بدست مي آيد .
a * b = c ، يعني اگر b را a مرتبه با خودش جمع کنيم ، عدد c حاصل شود .
منبع:http://www.academist.ir
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image