مقدمه
اشکال هندسي در زندگي هميشه داراي کاربردهاي فراوان بوده و براي فعاليتهاي انسان الهام بخش و سمبل نيز شده است. دايره يکي از اين اشکال است. ابتداييترين کاربرد دايره ، چرخ و چرخدندهها هستند که از قديمالايام بکار رفته و ميروند. همچنين ابزار آلات زينتي چون تاج ، گردبند ، خلخال و حلقهها ، کاربردي به اندازه تاريخ بشري دارند. نمونه مثال زدني حلقه ازدواج است که بين زوجين مبادله ميشود و اين برگرفته از حلقهاي است که در دست اهورامزدا در پيکرهها و مجسمهها ديده ميشود.
با توجه به قرينه مذهبي قداست و پاکي ازدواج در ايران باستان را نشان ميدهد که اکنون فرهنگي جهاني گشته است. دايره در فرهنگها ، انجمنها ، شهرسازي ، انديشههاي هنري و ريشهدار بخصوص در ابزار آلات نجومي جايگاه نمادين و کاربردي دارد. در فرهنگ و اديان قديم ازجمله بودا ، نماد آسمان ، جهان پاک ، افلاک گردنده و غير دنياست در حالي که در مقابل دنيا چهار گوشه و مربع است که به وضوح در بيان اشعار و ادبيات ايراني بويژه غزليات عرفاني مشاهده ميشود.
دايره در هنرهاي اسلامي ايران
در هنرهاي اسلامي ايراني دايرهها ، به شکل شمس و حلقه نوراني در اطراف سرايمه و بزرگان دين ديده ميشود. همچنين با توجه به کراهت صورتگري و مجسمه سازي در اسلام و ظريف انديشي شيعه ، هنرهاي اسلامي به شکلهاي اسليمي ، گل و بوته ، نقشهايي ختايي سوق داده شد. اشکال و خطوط و ترکيب رنگ در مينياتورها ، تذهيبها و فرشها با زينت و ترکيب و نقش نگار پختهتري تکامل يافتند.
دايره به شکل شمسههاي زيبايي تزيين داده شد و شمسهها به صورت منفرد يا در ساير هنرها کاربرد يافت. در خطوط گل و بوته و اشکال اسليمي و ترکيب رنگ دايره به عنوان پايهايترين ، اصليترين و اساسيترين شکل بکار گرفته ميشود. و سير کلي به سوي مرکز براي وصل فنا نقطهاي (سياه) است. که اختيار را از چشمان بيننده گرفته و با سير در تابلو به مرکز هدايت ميکند.
دايره و نقطه سياه و قرمز
در ميان قبايل بدوي و بسياري از انجمنها و دستههاي سري قديم ، سمبل مفاهيمي چون ابديت ، جاودانگي و مرگ بوده است و دايره سياره و دواير متحدالمرکز در تمرينات اساسي ماينهتيستها ، هيپنوتيستها و درمانگران حرفهاي ميباشد. دايره و نقطه سرخ که اغلب نشان آفتاب ميباشد در پرچم و سمبل ملل شرق آسيا نيز مشاهده ميشود.
هفت شهر
بطليموس در دو قرن پيش از ميلاد بر اساس تفاوت حرارت ، سرزمينهاي شناخته شده آن روزگار را به هفت اقليم تقسيم کرده است از آنجا که تقسيم بندي بطليموس بر اساس دايرههاي مداري است اقليمهاي هفت گانه را اقليمهاي هندسي نيز ناميدهاند. به نظر صاحبنظران ، اصطلاح هفت شهر ، هفت اقليم و هفت وادي که در ادبيات و حکمت ايراني وارد شده است الهامي از نظريات بطليموسي را در خود دارد. اجرام آسماني به دو دسته ثوابت و اجرام متحرک و متغير تقسيم بندي شد و اجرام متغير شناخته شده آن روز ، خورشيد ، زمين ، بهرام ، تير ، عطارد ، مشتري و زحل هر کدام در مداري و آسماني تصور شدند. آسمان اول ، آسمان دوم … تا هفت آسمان.
دايره و نجوم
کره زمين براي شناسايي بهتر به دايرههاي افقي به نام مدار از صفر استوا تا 90 درجه قطبين و دايرههاي عمودي به نام نصفالنهار تقسيم بندي ميشود. در علوم قديم دايره بيشترين کاربرد و برترين جايگاه را در علم نجوم دارد. اولين مدلهاي منظومهاي بر اساس گردش زهره در فرهنگ اينکاها ، گردش خورشيد و کاينات دور کليسا و زمين ، تا گردش زمين و سيارات دور خورشيد در نجوم اسلامي و قوانين حاکم بر حرکت آنها بر روي مسيرهاي دايروي بودند. مدلهاي اتمي بعد از نظريه جوزف تامسون نيز هسته متمرکز در مرکز (بار مثبت) و الکترونهاي متحرک در مدارهاي دايروي بود. که به دليل شباهت به مدل منظومهاي مشهور گشت.
بعدها تيکوبراهه ، کپلر ، کپرنيک روي اين نظريهها کار کردند. در سال 1619 کپلر سه قانون حرکت سيارات را با استفاده از مشاهدات تيکوبراهه بيان کرد. قوانين کپلر پايه و اساس قوانين نيوتن و مکانيک کلاسيک و مکانيک سماوي شد. در اين نظريه مسير دايره به مسير بيضوي که خورشيد در يک کانون بيضي قرار دارد تغيير يافت. با مطرح شدن فيزيک نوين و فيزيک کوانتومي ، اصل عدم قطعيت و ساير پيشرفتهاي تکنولوژيکي مدل منظومهاي هسته نيز به مدل ابر الکتروني تبديل گشت.
نگاهي به رصدخانه مراغه
اين رصدخانه در زمره پيشگامان نجوم ايران و دنياي قديم بوده و جايگاه بينظيري براي خود دارد. مهمترين دوره و مکتب نجومي ايران مکتب مراغه بود که به گفته پروفسور عبدالسلام رصدخانههاي هنر با وجود رگههاي هنري اساسا بر پايه رصدخانههاي اسلامي ساخته شده است. در اين ميان مکتب مراغه با نام خواجه نصيرالدين طوسي با سمت گيري انتقادي نسبت به نظام بطليموسي به دليل مشکلات جدي و ناسازگاريهاي ذاتي موجود اخترشناسان بر اساس مدل هندسي نجومي ارايه شد که به جفت طوسي معروف گشت. ايجاد حرکت خطي به کمک حرکتهاي دوراني يکنواخت است. ساختمان اصلي اين رصدخانه به شکل استوانه طراحي شده بود. اکثر وسيلههاي رصدي در آن شکل دايروي داشتند از مهمترين وسيلههاي رصدخانه مراغه ميتوان به موارد زير اشاره کرد.
وسايل رصد خانه مراغه
سدس فخري که بعدها با اصلاح به دوربينهاي تيودوليت معروف گشتند که کاربردهاي نقشه برداري دارد. وسيله ديگر ربع بود. اين آلت از ربع دايره و عضادهاي تشکيل يافته و با آن ميل کلي و ابعاد کواکب و عرض بلد را رصد مينمودند و بر سطح ديواره شمالي و جنوبي رصدخانه نصب شده بود. وسيله ديگر ذاتالحلق بود که که به جاي ششگانه بطليموس و نه حلقه ثاون اسکندراني جامعتر بوده است.
آلتي است متشکل از پنج حلقه به ترتيب الف براي دايره نصف النهار که بر زمين نصب شده بود. ب براي دايره معدل النهار ج براي دايره منطقهالبروج د براي دايره عرض و ه براي دايره ميل. از آلات ديگر رصدخانه مراغه ذاتالجيب و ذاتالسمت بودند که براي تعيين ارتفاع در کليه جهات مختلف افق بکار رفته ميشد. ذاتالربعين که به جاي ذاتالحلق استعمال ميشد. ذاتالارسطوانتين و دايره شمسيه از وسايل ديگر رصد خانه هستند.
نگاهي به استفاده از دايره براي رفع مشکلات شهرها و شهرسازي
توسعه شهرها ، تامين نيازمنديهاي آنان ، چارهجويي براي توسعههاي آينده شهر ، اتخاذ تصميماتي که بتواند مشکلات شهري را به حداقل برساند و بالاخره آنکه چگونه رابطه منطقي بين انسان با محيط طبيعتش حفظ شود، به تحولاتي در امر شهرسازي منجر شد. نخستين نظريه در زمينه شهرسازي شخصي به نام هيپوداموس (480 سال قبل از ميلاد) بود و بعد از آن نظريات و راهکارهاي متفاوت شهرسازي بوجود آمد. ولي پيدايش دانش امروزي شهرسازي به قرن نوزده ميلادي ميرسد. از ميان نظريههاي شهرسازي ميتوان نظريههاي زير را نام برد.
نظريه متحدالمرکز
در اين نظريه الگوي ساخت شهر بر اين اصل استوار است که توسعه شهر از ناحيه مرکزي به طرف خارج شهر صورت گرفته و تعداد مناطق متحدالمرکز را تشکيل ميدهد. اين مناطق با ناحيه مشاغل مرکزي شروع شده و بوسيله منطقه در حال تحول احاطه ميشود.
نظريه قطاعي
تعديل و تغيير در جهات مختلف اين نظريه است. شهرها براي هميشه نميتوانند حالت متحدالمرکزي مناطق را حفظ کنند. در اين نظريه اجازه خانه به عنوان راهنما مطالعه شهر را عملي ميسازد. ساخت واحدهاي گرانقيمت از کانون اصلي در طول شبکههاي رفت و آمد ، ساخت واحدهاي مسکوني ديگر و ارزانتر به سوي فضاهاي باز و جابجايي ساختمانهاي اداري و تجاري ، توسعه واحدهاي مسکوني گرانقيمت را در جهت عمومي عملي سازد. آپارتمانهاي لوکس در مجاورت بخشهاي تجاري و مسکوني قديمي بوجود آمده و واحدهاي گرانقيمت شهر بطور اتفاقي و نامنظم جابجا نميشوند. راههاي شعاعي از مرکز شهر به اطراف کشيده ميشود و عامل دسترسي به اين راهها و قيمت زمينها را در مناطق مختلف شهر تعيين ميکند.
مدل حلقهاي
در اين مدل به جاي آنکه خطوط اصلي حمل و نقل به صورت خطي گسترش يابد به شکل دايرهاي و به موازات مرکز شهر ، حواشي ناحيه مرکزي و بافتهاي اطراف آن را احاطه ميکند. و دور تا دور بافت را گرههاي شهري بوجود ميآورد. و فعاليتها شکل حلقهاي يا زنجيرهاي به خود ميگيرند.
طرح مکمل مدل کهکشان
بر اساس نظريه ويکتورگروين در بيشتر شهرهاي بزرگ کاربرد دارد. شهر از مراکز متعددي تشکيل يافته و هر کدام واحدهاي ديگري را بوجود ميآورد و بوسيله شبکههاي ارتباطي مشترک و مستقل و منطقهاي بافتها به همديگر مرتبط ميشوند. مجموعه اين بافتها و شبکهها يک شبکه کهکشاني را بوجود ميآورد. خدمات مرکزي در وسط بافت و جايگاه صنايع در نواحي اطراف شهر و در خارج از بافت اصلي پيشبيني شده است.
دايره در مثلثات و فيزيک
از دايرههاي مشهور ديگر دايره مثلثاتي است. دايره مثلثاتي دايرهاي است با درجهبندي و جهت حرکت مشخص که به آن جهت مثلثاتي گويند و آن پادساعت گرد يا عکس ساعت گرد است. شعاع اين دايره واحد است و حداکثر مقدار توابع مثلثاتي سينوس يا کوسينوس که در اين دايره بدست ميآيد ميتواند واحد شود. هارمونيها و هماهنگها ، چرخش ، حرکت دوراني ، حرکات پريوديک و دورهاي ، حرکات تناوبي ، حرکات رفت و برگشتي در يک مسير مشخص را ميتوان توسط اين دايره و کميات مثلثاتي براي بيان مکان و زمان و توصيف اين حرکات و موقعيت بکار برد.
دايره در ورزشهاي باستاني و موسيقي
دايره با توجه به نماد آسماني و قداست افلاکي در ورزشهاي باستاني از جمله زورخانه و گوي بازي ورزشکاران باستاني کار ، در رقص سماء و حلقه گردش و لباس و کلاه آنها ، نيز کاربرد دارد. در مکاتب هادي همچون کومونيسم نيز همچنان که در فيلم بايکوت مشاهده ميکنيم. به عنوان سمبل بکار رفته است مسيري که از هيچ آغاز شده و در سير مسير به هيچ منتهي ميشود.
اساس موسيقي و هنرهاي ادبي شرقي موسيقي دوري است. موسيقي و هنري که انسان را در جاي خود از حالي به حالي دگرگون ميکند از نقطهاي شروع شده و او را به سير در عالم معاني برده و در آخر انساني ارزشي ، تحول يافته و والامقام و انساني که شايسته خليفه الهي است بوجود ميآورد.
منبع:http://www.academist.ir/خ