شاخهاي از علوم تجربي است که از يک سو درباره شناخت خواص ، ساختار و ارتباط بين خواص و ساختار مواد و قوانين مربوط به آنها بحث ميکند. از سوي ديگر ، راههاي تهيه ، استخراج مواد خالص از منابع طبيعي ، تبديل مواد به يکديگر و يا سنتز آنها به روشي که به صرفه مقرون باشد، مورد بحث و بررسي قرار ميدهند. اين علم با ترکيب و ساختار و نيروهايي که اين ساختارها را برپا نگه داشته است، سروکار دارد.
شرح تفصيلي درباره چگونگي واکنشها و سرعت پيشرفت آنها ، شرايط لازم براي فراهم آوردن تغييرات مطلوب و جلوگيري از تغييرات نامطلوب ، تغييرات انرژي که با واکنشهاي شيميايي همراه است، سنتز موادي که در طبيعت صورت ميگيرد و آنهايي که مشابه طبيعي ندارند و بالاخره روابط کمي جرمي بين مواد در تغييرات شيميايي در علم شيمي مورد مطالعه قرار ميگيرد.
پيدايش دانش شيمي (Chemistry science)
انسان از بدو خلقت که بناچار پيوسته با اشياي محيط زيست خود سرو کار پيدا کرد، با شناخت تدريجي نيازهاي زندگي خويش و کسب اطلاعات بيشتري درباره خواص آنها ، آموخت که براي ادامه حيات خود به ناچار بايد از آنها استفاده کند. با گذشت زمان دريافت که براي استفاده هر چه بيشتر و بهتر از اين مواد ، بايد در وضعيت و کيفيت آنها تغييراتي وارد کند. اين کار با استفاده از گرما و بويژه کشف آتش بصورت عملي در آمده بود.
آغاز دانش بشري را در واقع ميتوان همان آغاز استفاده از آتش دانست. زيرا گرم کردن و پختن مواد و … ، تغييراتي شيميايي ميباشد و اين خود نشان دهنده اين واقعيت است که شيمي ، علمي است که در ارتباط با اولين و حياتيترين نيازهاي جامعه بشري بوجود آمده و براي برآورده کردن هر چه بيشتر اين نيازها که روز به روز تنوع حاصل ميکرد، توسعه و تکام يافته است.
از آنجايي که شيمي ، علم تجربي است و بشر اوليه قبل از هر نوع تفکر و نظريه پردازي ساختار و چگونگي پيدايش مواد موجود در محيط زيست خود ، در انديشه حفظ خود از سرما و آزمايشهاي مربوط به گرما ، رفع گرسنگي و احتمالا دفاع از هستي خويش بوده و در راه دسترسي به چگونگي تغيير و تبديل آنها به منظور استفاده هر چه بهتر و بيشتر از آنها قدم برميداشت، بر همين اساس بود که بخش شيمي نظري خيلي ديرتر از بخش کاربردي آن آغاز شد و پيشرفت کرد.
سير تکامي و رشد
اولين نظريه درباره ساختار مواد ، حدود 400 سال قبل از ميلاد توسط فلاسفه يونان بيان شد، در صورتي که شاخه کاربردي شيمي چندين هزار سال قبل از ميلاد رواج داشت و قابليت توجيه پيدا کرده بود. به چند مورد اشاره ميکنيم.
* طلا ، اولين فلزي بود که توسط بشر کشف شد و نقره پس از طلا کشف شد و در زندگي بشر کاربرد پيدا کرد.
مس سومين فلزي بود که کشف شد. سرب ، قلع و جيوه بعد از مس و قبل از آهن کشف شدند.
آهن به علت دشواريهايي که در استخراج آن وجود داشت، ديرتر از فلزات فوق کشف و مورد استفاده قرار گرفت.
* ساختن شيشه رنگي (سبز و آبي) و شيشه بيرنگ در مصر و بينالنهرين و در کشورهاي مجاور درياي اژه و درياي سياه و تهيه بطريهاي شيشهاي در بينالنهرين متداول شد.
* کوزهگري ، سفالگري و استفاده از لوحههاي سفالي و تهيه لعاب و لعاب دادن ظروف سفالي در مصر و بينالنهرين متداول شد.
* تهيه پارچههاي نخي ، ابريشمي و پشمي و رنگرزي آنها با رنگهاي نيلي ارغواني و قرمز و … رواج يافت. رنگ قرمز از حشرهاي به نام قرمزدانه ، رنگ نيلي از گياهي بنام اينديگو و رنگ بنفش از جانور دريايي بدست آمد.
* دباغي پوست با استفاده از زاجها ، تهيه الکل ، سرکه ، روغن ، موميا و استخراج نمک از آب دريا انجام گرفت.
طبقهبندي علم شيمي
شيمي محض يا شيمي نظري
درباره شناخت خواص و ساختار و ارتباط خواص و ساختار مواد و قوانين مربوط به آنها بحث ميکند.
شيمي عملي يا شيمي کاربردي
راههاي تهيه ، استخراج مواد خالص از منابع طبيعي ، تبديل مواد به يکديگر و يا سنتز آنها را مورد بررسي قرار ميدهد.
دامنه علم شيمي
بدين ترتيب دامنه علم شيمي در زمينههاي نظري و عملي فوقالعاده گسترش حاصل کرد و نقشهاي حساس را در زندگي انسان به عهده گرفت. بطوري که امروزه ميزان برخورداري هر جامعه از تکنولوژي شيميايي ، معيار قدرت و ثروت و رفاه آن جامعه محسوب شده و بصورت جزيي از فلسفه زندگي در آمده است.
منبع:http://www.academist.ir/خ