خوانديم كه شرايط محيطي عامل موثري در كار كردن كاركنان است و بازده كاري آن ها را افزايش يا كاهش مي دهد. در اين قسمت در ادامه مبحث طبقه بندي شاغل بر اساس فعاليت فكري و بدني مي خوانيم:
در مقابل کارهايي نيز وجود دارند که فعاليت فکري نقش بيشتري در آنها دارد. البته تفکيک اين دو دسته از مشاغل نيز به اين سادگي نيست. ما در کليه کارها و فعاليتها، چه بدني باشند و چه نباشند، به ناچار از نيروي فکر و توان ذهني خود استفاده ميکنيم.
همينطور در کارهايي که بيشتر به عنوان فعاليت فکري دسته بندي ميشوند به نحوي از اعضاي بدن خود استفاده ميکنيم. هدف از اين دسته بندي نقش بيشتر هر يک از دو بعد فکري و بدني در اين فعاليتها، است.
براي يک نويسنده توان فکري اهميت زيادي دارد، هر چند از دستهاي خود براي نوشتن استفاده ميکند. و براي يک کشاورز که عمدتا کار بدني انجام ميدهد، کار فکري نيز در مورد نحوه اين اعمال بدني اهميت دارد.
ب) طبقه بندي مشاغل بر اساس ابزارهاي مورد استفاده و مکان
برخي از مشاغل به ابزارهاي خاص و يا مکان خاص نياز دارند و برخي چنين محدوديتي ندارند و در هر گونه محيطي ميتوان به انجام آنها مشغول شد. برخي مشاغل نياز به هواي آزاد دارند و برخي در محيطهاي بسته قابل انجام هستند. اما آنچه که در اين طبقه بنديها اهميت دارند، تناسب است.
اينکه نور، فضا، رنگ و ساير عناصر بصري موثر بر روحيه کارکنان در هر محيط چگونه باشد، مهم است. ممکن است طراحي بسيار زيبا و حتي گرانقيمت در يک محيط کاري اثري مخرب داشته باشد. مثلا در يک محيط کاري مبتني بر فعاليتهاي فکري که نياز به آرامش ، تفکر و گفتگو باشد، وجود رنگهاي گرم و بهويژه قرمز نتايج خوبي نخواهد داشت.
آشنايي با مفهوم و فوايد ارگونومي
از آنجاييکه در ادامه مطلب اشاراتي به علم ارگونومي ميشود، لازم است تعريف مختصري از اين واژه ارايه دهيم تا بهتر بتوان از مولفههاي آن در کار استفاده كرد. به طور کلي ارگونومي علم هماهنگ کردن توان فيزيکي، توان رواني ، محيط کار و تکنولوژي است. براساس اين تعريف، زماني کارکنان داراي عملکرد مطلوبي هستند که بتوان در سازمان بين ابعاد و توان فيزيکي، رواني و محيط کار سازگاري و تعادل ايجاد كرد.
به همين علت در مدل عملياتي توسعه منابع انسـاني براي افزايش کارآيي و بهره وري عمدتاً از ارگونومي استفاده ميشود و اين به خاطر آن است که ارگونومي به مقدار زيادي موجب صرفه جويي در وقت و انرژي شده و کارکنان با صرف حداقل انرژي فيزيکي و رواني، حداکثر کار بدني و فکـــــري را براي سازمان به ارمغان ميآورند.
براي استفاده از ارگونومي در افزايش بهره وري لازم است اقدامات زير صورت گيرد:
1) اندازه گيري ابعاد فيزيکي کارکنان از نظر قد، اندازه بدن، وزن و ميزان چابکي و انعطاف پذيري بدن با ابزارها و وسايل موجود در علم پزشکي.
2) اندازه گيري ابعاد و ويژگيهاي رواني و شخصيتي کارکنان؛ در اين زمينه باتوجه به مطالعات و پيشرفتهاي روان شناسي ميتوان کارکنان را از ابعاد و زواياي مختلف مورد شناسايي و تحليل قرار داد.
مولفههاي رواني مورد نياز در علم ارگونومي عبارت از ويژگيهاي شخصيتي، علايق، رضايت شغلي، درون گرايي و برون گرايي، هوش عاطفي، هوش منطقي و انگيزه ها، ادراکات، مفروضات ذهني واختلالات رواني فرد است.
3) بررسي ويژگيهاي شغلي و ايمني در مشاغل سازماني يعني اينكه چه فعاليتهاي ريز و درشتي ، با چه ابعادي از حجم و کيفيت و در چه محدوده زماني و نيز با چه تاثيرگذاري بايد انجام شوند.
4) بررسي شرايــط ماشين آلات و تجهيزات و به طور کلي محيط فيزيکي کار.
در ارگونومي مشخص کردن مولفههاي بالا کار زياد دشواري نيست و با برنامه ريزي و بهکارگيري ابزارهاي مربوطه ميتوان آن را انجام داد.
آنچه براي عملياتي کردن ارگونومي در افزايش بهره وري مهم است، نحوه ترکيب و تنظيم مولفهها است. در صورت وجود ناهماهنگي بين مولفه ها، عملکرد و بهره وري کارکنان تک بعدي شده و افت ميکند ولي در صورت ايجاد هماهنگي بين مولفههاي ذکرشده در توان کارکنان سينرژي يا همافزايي ايجاد شده و عملکرد کارکنان به شدت افزايش مييابد.
ادامه دارد .......
منبع: روزنامه اطلاعات/خ