جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
عطارد ، نماد خداي پيغام آور
-(5 Body) 
عطارد ، نماد خداي پيغام آور
Visitor 398
Category: دنياي فن آوري
عطارد نماد خداي پيغام‌آور، هِرمِس است. علّت اين نام‌گذاري که عطارد با بيشترين سرعت به دور خورشيد مي‌گردد و هرمس نيز به تندپا بودن و چابکي مشهور است.
عطارد، نزديک‌ترين همسايه‌ي خورشيدِ زندگي‌بخش، دنيايي از رکوردهاست. از ميان همه‌ي اجرامي‌که از فشرده شدن ابر پيش‌ستاره‌اي خورشيد به وجود آمده‌اند، عطارد در بيشترين گرما شکل گرفته است. روز آن از پگاه تا شامگاه برابر با 59 روز زميني، طولاني‌ترين روز منظومه شمسي بوده و حتي از يک سال خودش بيشتر است. هنگامي‌که به سمت‌الشمس، نزديک‌ترين نقطه به خورشيد، مي‌رسد، حرکت آن به اندازه‌اي سريع است که از ديدگاه ناظري که بر سطح آن قرار دارد، خورشيد در آسمان متوقف شده، رو به عقب حرکت مي‌کند.اين کار تا زماني که حرکت وضعي سيّاره،پيشي گرفته و خورشيد را دوباره به حرکت رو به جلو وادارد، ادامه خواهد داشت. در طي روز، دماي سطح آن به حدود 700 درجه کلوين، گرم‌تر از سطح هر سيّاره ديگر، بيش از دماي ذوب سرب رسيده، در شب به 100 درجه کلوين، که براي انجماد کريپتون کافي‌است، سقوط مي‌کند.
چنين مواردي، به طور استثنايي، عطارد را براي ستاره‌شناسان جذاب مي‌کند. به همين دليل چند تلاش مخصوص، براي پژوهش‌هاي علمي، درباره‌ي اين سيّاره انجام شده است. خواص استثنايي عطارد، آن را براي تطبيق و هماهنگي با هر طرح فراگيرِ تکامل منظومه شمسي، با مشکل روبرو نموده است. ولي از سوي ديگر، همين خواص غير معمول، به نوعي يک محک دقيق و حساس، براي فرضيه‌هاي ستاره‌شناسان است. هرچند عطارد، پس از زهره و مريخ نزديک‌ترين همسايه‌ي زمين است، تنها درباره‌ي پلوتوي دوردست، کم‌تر از آن مي‌دانيم. بيشتر دانش ما درباره‌ي عطارد، از جمله پيدايش و تکامل، ميدان مغناطيسي اسرارآميز، جو رقيق، هسته‌ي احتمالاً مايع و چگالي بسيار بالاي آن در پرده‌اي از ابهام باقي مانده است.
عطارد به روشني مي‌درخشد، اما چنان دور است که ستاره‌شناسان پيشين نتوانستند هيچ جزيياتي از عوارض زمينه‌ي آن را تشخيص دهند‌ و فقط مسير حرکت آن در آسمان را ترسيم کرده‌اند. همانند ديگر سيارگان دروني، عطارد از ديدگاه ناظر زميني، هرگز بيش از 27 درجه از خورشيد دور نمي‌شود. اين زاويه کوچک‌تر از زاويه‌اي است که در ساعت 1، عقربه‌هاي يک ساعت با هم تشکيل مي‌دهند. پس به‌اين ترتيب، ديدن آن تنها در طول روز امکان‌پذير است که آن هم به دليل پخش شدن نور خورشيد منتفي است، مگر در هنگام طلوع يا غروب که خورشيد درست در زير افق قرار دارد. ولي در آن هنگام، عطارد در آسمان بسيار پايين قرار گرفته است و نور آن بايد از ميان هوايي گذر نمايد که تا 10 بار آشفته‌تر و متلاطم‌تر از هوايي است که درست بالاي سر ما قرار دارد. بهترين تلسکوپ‌هاي زميني تنها توانايي ديدن عوارضي از سطح عطارد را دارند که چند صد کيلومتر يا بيشتر پهنا داشته باشند. اين دقت به‌مراتب پايين‌تر از ديدن ماه با چشم غير مسلح است.
با وجود اين موانع، مشاهدات زميني نتايج جالبي داشته است. در سال 1334 ستاره‌شناسان توانستند پژواک امواج گسيل شده‌ي رادار خود را از سطح عطارد را دريافت کنند. با اندازه‌گيري اثر جابجايي دوپلر در فرکانس امواج بازتابي، به حرکت وضعي 59 روزه‌ي عطارد پي بردند. تا آن زمان، دانشمندان مي‌پنداشتند که دوره‌ي حرکت وضعي عطارد 88 روز و برابر با يک سال آن است، که به اين ترتيب يک روي آن بايد همواره به سوي خورشيد مي‌بود. نسبت ساده‌ي دو به سه، ميان روز و سال سيّاره بسيار قابل توجه است. عطارد که در آغاز سريع‌تر به دور خود مي‌چرخيد، احتمالا انرژي خود را در طي پديده‌هاي کششي از دست داده، کند شده و سرانجام در مداري با اين نسبت عجيب به دام افتاده است.
ممکن است چنين به نظر برسد که رصدخانه‌هاي فضايي، مانند تلسکوپ فضايي‌هابل، به دليل آنکه محدوديت آشفتگي‌هاي جوي را ندارند، بايد ابزارهايي ايده‌ال براي مطالعه‌ي عطارد باشند. ولي متاسفانه‌هابل مانند بسياري از گيرنده‌هاي فضايي ديگر به دليل نزديکي به خورشيد نمي‌تواند بر عطارد تمرکز نمايد زيرا نور شديد خورشيد مي‌تواند به قطعات حساس نوري، آسيب برساند.
تنها راه ديگري که براي بررسي عطارد باقي مي‌ماند، فرستادن يک سفينه فضايي است تا آن را از نزديک بررسي کند. تنها يک بار در دهه‌ي 1970 يک سفينه، مارينر 10، به عنوان بخشي از يک ماموريت بزرگ‌تر، که کاوش منظومه‌ي شمسيِ داخلي بود، چنين سفري را انجام داد. بردن يک سفينه به آنجا کار ساده‌اي نبود. سقوط مستقيم به درون چاهِ پتانسيلِ گرانشيِ خورشيد غيرممکن بود. اين سفينه براي رد کردن انرژي گرانش به زهره، بايد با چرخشي سريع به دور آن به سوي عطارد کمانه مي‌کرد و در نتيجه اين کار، سرعت خود را براي ملاقات با عطارد از دست مي‌داد. در اين سفر، مدار مارينر به دور خورشيد امکان سه ملاقات نزديک با عطارد را در 29 مارس 1974، 21 سپتامبر 1974 و 16 مارس 1975 فراهم کرد. اين سفينه تصاويري از حدود 40% سطح عطارد را به زمين مخابره نمود که در نگاه نخست، ظاهري شبيه به ماه را نشان مي‌داد.
اين تصاوير، متاسفانه به اشتباه، اين عقيده را القاء نمود که عطارد تفاوت بسيار کمي‌با ماه دارد و درست همانند ماه خودمان است که در گوشه‌ي ديگري از منظومه شمسي جاي گرفته است. در نتيجه عطارد از برنامه‌ي فضايي ناسا قلم خورد، و بخش بزرگي از اين سيّاره همچنان بررسي نشده باقي ماند.
با سفر مارينر، دانش ما از عطارد، از تقريبا هيچ، به آن چه که امروزه مي‌دانيم، ارتقاء يافت. تجهيزاتي که با سفينه حمل شدند، ‌حدود 2000 تصوير با قدرت تفکيک مؤثرِ حدود 1.5 کيلومتر را به زمين مخابره کردند. دقت اين تصاوير همانند تصاويري از ماه است که مي‌توان از زمين توسط يک تلسکوپ بزرگ گرفت. ولي تمام اين تصاوير از يک سوي عطارد تهيه شده و هنوز ديگر سوي آن ديده نشده است.
با اندازه‌گيريِ شتاب مارينر در ميدان گرانشِ به شدت نيرومند عطارد، ستاره‌شناسان به يکي از غيرعادي‌ترين خصوصيات آن، يعني چگالي بالاي سيّاره پي بردند. اجسام جامد (غير گازي) ديگر يعني زهره، ماه و مريخ و زمين، کاملاً چگال هستند. کوچک‌ترها يعني ماه و مريخ، چگالي کم‌تر و بزرگ‌ترها،‌يعني زمين و زهره، چگالي بيشتري دارند. عطارد بسيار از ماه بزرگتر نيست ولي چگالي آن همانند سيّاره‌اي به بزرگي زمين است.
مشاهده اين پديده سرنخي اساسي براي پي بردن به ساختار دروني عطارد است. لايه‌هاي بيروني يک سيّاره‌ي جامد، از مواد سبک‌تر مانند سنگ‌هاي سيليکاتي تشکيل شده است. با پيشروي در عمق، به دليل فشار لايه‌هاي بالايي و ترکيب متفاوت لايه‌هاي دروني، چگالي افزايش مي‌يابد. هسته بسيار چگال سيّاره‌هاي جامد، به طور عمده، از آهن تشکيل شده است. پس در ميان سيّاره‌هاي جامد، عطارد بايد، ‌به نسبت ابعادش، داراي بزرگ‌ترين هسته فلزي باشد. اين يافته، گواهيِ زنده‌اي بر فرضيه‌ي پيدايش و تکامل منظومه شمسي است. ديدگاه بيشتر ستاره‌شناسان بر اين است که همه‌ي سيّاره‌ها در يک زمان از فشرده شدن ابرهاي دور خورشيد شکل گرفته‌اند. اگر اين فرضيه درست باشد، آن گاه خاص بودن چگالي عطارد را مي‌توان به يکي از سه شکل زير توضيح داد:
1- ابر خورشيدي در نزديکي مدار عطارد با جاهاي ديگر فرقي اساسي داشته باشد، تفاوتي بسيار بيش از آن که مدل‌هاي تيوريک پيش‌بيني مي‌کنند.
2- در آغاز عمر منظومه شمسي، خورشيد چنان پر انرژي بوده است که بر اثر گرماي آن عناصر فرّار و کم چگال عطارد، بخار شده از آن گريخته‌اند.
3- يک جسم بسيار پرجرم، درست پس از شکل گيري عطارد، با آن برخورد کرده باشد و موجب بخار شدن مواد کم‌چگالي‌تر شده باشد.
وضعيت شواهد کنوني هنوز به گونه‌اي نيست که بتوانيم از ميان اين سه امکان، يکي را برگزينيم.
از همه عجيب‌تر اين که، تحليل دقيق يافته‌هاي مارينر به همراه مشاهدات طيف‌سنجي مداوم از زمين، در شناسايي کوچکترين اثري از آهن در سنگ‌هاي سطح عطارد ناموفق مانده است. فقدان آهن در سطح عطارد، به شدت با مقدار پيش‌بيني شده آن در قسمت‌هاي دروني عطارد، در تضاد است. آهن در پوسته زمين وجود دارد. با طيف‌سنجي، وجود آن در سنگ‌هاي ماه و مريخ نيز تاييد مي‌شود. پس عطارد، تنها سيّاره از منظومه داخلي شمسي است که آهن آن – که از چگالي بالايي برخوردار است – در هسته‌اش متمرکز شده و در پوسته آن سيليکات‌هايي ديده مي‌شود که چگالي پايين‌تري دارند. دانشمندان حدس مي‌زنند که عطارد آن قدر مدت زيادي به صورت مذاب بوده است که مانند يک کوره ذوب آهن – که در آن آهن پس از ذوب شدن به زير تفاله‌ها مي‌رود – مواد سنگين در مرکز آن ته‌نشين شده باشند.
يکي ديگر از يافته‌هاي سفينه مارينر 10، اين است که عطارد داراي يک ميدان مغناطيسي نسبتاً نيرومند است. ميدان آن از همه‌ي سيارگان دروني، به غير از زمين، قوي‌تر است. ميدان مغناطيسي زمين ناشي از فرآيندي به نام ديناموي خودگردان است که در آن فلزات مذاب‌هادي الکتريسيته در هسته‌ي سيّال زمين مي‌چرخند. اگر ميدان مغناطيسي عطارد هم ناشي از پديده‌اي همانند باشد، نتيجه مي‌گيريم که اين سيّاره بايد يک هسته‌ي سيّال داشته باشد. اين فرضيه نيز يک اشکال دارد؛ اجسام کوچکي مانند عطارد، به نسبت حجم خود، از مساحت سطحي بالايي برخوردارند. به فرض آن که ديگر شرايط يکسان باشد، نتيجه مي‌گيريم اجسام کوچک‌تر انرژي خود را زودتر به فضا گسيل مي‌کنند. اگر عطارد، همان گونه که چگالي بالا و ميدان مغناطيسي آن نشان مي‌دهد، داراي يک هسته‌ي آهني باشد، آن گاه اين هسته مي‌بايست ميليون‌ها سال پيش سرد و جامد شده باشد. يک هسته جامد هم نمي‌تواند اساس و بنيان يک ديناموي خودگردان باشد. از اين تناقض، نتيجه مي‌گيريم که مواد ديگري نيز بايد در هسته باشند که با پايين بردن نقطه‌ي ذوب آهن، باعث مايع ماندن آن در دماهاي پايين‌تر شوند. گوگرد، يک عنصر فراوان کيهاني، مي‌تواند يک کانديداي مناسب باشد. در مدل‌هاي جديدتر پيشنهاد مي‌شود که هسته عطارد از آهن جامد تشکيل شده است ولي با پوسته‌اي مايع، از آهن و گوگرد با دماي 1300 درجه کلوين در پيرامونش، احاطه شده باشد. اين فرضيه، گرچه هنوز اثبات نشده است، به نظر مي‌رسد پاسخ مناسبي براي تناقض ياد شده باشد.
همين که سطح سيّاره‌اي به اندازه‌ي کافي جامد شود، بر اثر تنش‌هاي مداومي‌که در طي زمآن‌هاي طولاني تحت آن قرار مي‌گيرد، ترک برداشته، يا در اثر برخورد شهاب‌سنگ‌ها مانند تکه شيشه‌اي خرد مي‌شود. پس از تولد در چهار ميليارد سال پيش، عطارد تحت بمباران شهاب‌سنگ‌هاي بزرگي قرار گرفته است که توانسته‌اند از پوسته‌ي شکننده‌ي‌ بيروني آن به داخل نفوذ کرده، سيلاب‌هايي از گدازه را بر سطح آن جاري کنند. بعدها نيز، برخوردهايي کوچک‌تر موجب جريان يافتن گدازه شده‌اند. اين برخوردها بايد آن قدر انرژي آزاد کنند تا بتوانند لايه‌ي سطحي را ذوب نموده يا در لايه‌هاي زيرين - که مايع هستند - نفوذ کنند. سطح عطارد، توسط وقايعي که پس از جامد شدن لايه‌ي بيروني آن رخ‌داده، خالکوبي شده است.
زمين‌شناسان سيّاره‌اي، کوشش کردند با سودجستن از اين عوارض و بدون داشتن آگاهيِ دقيقي از نوع سنگ‌هايي که سطح آن را تشکيل مي‌دهند، پي به تاريخ پررمز و راز اين سيّاره ببرند. تنها راه براي تعيين دقيق عمر يک سيّاره، سودجستن از اطلاعات راديومتريِ نمونه هاي بازگردانده شده از آن سيّاره است. ( در مورد عطارد چنين چيزي در دسترس نيست و در آينده نزديک هم در دسترس نخواهد بود). ولي به‌جز آن زمين‌شناسان سيّاره‌اي، راه‌حل‌هاي نبوغ‌آميري براي تعيين عمر نسبي آن دارند که بيشتر برپايه اصل برهم‌نهي است: هر عارضه‌اي که بر روي عارضه‌اي ديگر قرار بگيرد يا شکافي در آن ايجاد کند از آن جوان‌تر است. از اين اصل استفاده‌ي خاصّي در تشخيص عمر نسبي گودال‌ها به عمل مي‌آيد.
و امّا در 4 اوت سال 2004 ناسا تصميم بر فرستادن کاوشگر ديگري براي اکتشاف سطح عطارد گرفت.
منبع:http://www.academist.ir
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image