جيمز. کلارک. ماکسول در سيزدهم نوامبر سال 1831 در ادينبراي اسکاتلند متولد شد از کودکي به رياضيات و فيزيک علاقه فراوان داشت از سال 1841 ماکسول در فرهنگستان ادينبرا حضور مي يافت و در آنجا با لوئيس کمبل زندگينامه نويس و دانش پژه افلاطوني و دوست تمام عمر ديدار مي کرد در 1847 وارد دانشگاه ادينبرا شد و تحت تأثير جيمز ديويد فاربز و سر ويليام هميلتن قرار گرفت در 1850 به کمبريج رفت و زير نظر معلم خصوصي بزرگ ويليام هاپکنز به تحصيل پرداخت و همچنين تحت تأثير استوکس و ويليام هيوئل واقع شد او در سال 1854 از تحصيل فراغت يافت و در سال 1855 به عضويت ترينيتي برگزيده شد ماکسول از سال 1856 تا 1865 استادي کالج مارشال در ابردين و کالج کينگ در لندن را عهده دار بود آنگاه از کارهاي منظم دانشگاهي کناره گرفت تا به نگارش اثر معروفش «رساله اي درباره برق و مغناطيس» بپردازد در 1871 به عنوان نخستين استاد فيزيک تجربي در کمبريج منصوب شد و نقشه آزمايشگاه کونديش را طرح کرد و آن را گسترش داد ماکسول علاوه بر پژوهشهاي انقلابي در برق مغناطيس و نظريه جنبشي گازها که نام وي را در تاريخ علم جاودان ساختند خدمات قابل توجه ديگري در چندين زمينه انجام داد نخستين مقاله اش درباره روش جديد ترسيم يک مرغانه کامل زماني انتشار يافت که وي چهارده ساله بود کارهاي ابتدايي او در نورشناسي هندسي بود از جمله کشف عدسي «چشم ماهي» (1843) و نور اکشساني (1840) که با استفاده ازيک جفت منشور قطبنده که ويليام نيکل به وي داده بود صورت پذيرفت ماکسول در سال 1839 پژوهش در مخلوط رنگها را درآزمايشگاه فاربز آغاز کرد و آنقدر پيش رفت تا دانش رنگ سنجي کمي را آفريد او ثابت کرد که نظير همه رنگها را مي توان با مخلوط کردن عامل طيفي بوجود آورد مشروط بر اينکه افزايش يا کاهش عاملها امکان پذير باشد او نظريه تامس يانگ درباره سه گيرنده در ديدن رنگها را احيا کرد و نشان داد که کور رنگي به علت ناکارآيي يکي يا بيشتر ازيکي از اين گيرنده هاست او اولين عکس سه رنگي را طرح ريزي کرد (1851) بيشتر وقت ماکسول بين سالهاي 1845 و 1849 صرف بررسيهاي رياضي حرکات و پايداري حلقه هاي کيوان (زحل) گرديد. ماکسول بر اثر مطالعه در حلقه هاي زحل که مسأله تعيين حرکات تعداد زيادي از اجسام متصادم را پيش آورد و بر اثر مقالات کلاوزيوس (1847 و 1848) با تصوري از احتمال و مسيرهاي آزاد و نيز در نتيجه مطالعات قبلي (يعني نظريه جنبشي گازها) به فرمول هاي آماري براي توزيع سرعتها در گازي با فشار يکنواخت انجاميد و از آغاز عصر نويني در فيزيک خبر داد که از تازگي فوق العاده انديشه ماکسول درباره توصيف فرايندهاي عملي فيزيک به وسيله تابعي آماري پديد آمد پژوهشهاي ماکسول درباره توصيف فرايندهاي عملي فيزيک به وسيله تابعي آماري پديد آمد پژوهشهاي ماکسول در زمينه برق در سال1844 آغاز شد اين پژوهشها به دو چرخه گسترده تقسيم مي شوند چرخه اول از زمان پنج مقاله عمده است در زمينه برق مغناطيس چرخه دوم با تنظيم «رساله اي درباره برق و مغناطيس» و بيشتر از ده مقاله کوتاهتر در زمينه مسائل خاص ادامه مي يابد. اندازه گيري هاي نارواني گازي در فشارها و دماهاي مختلف که ماکسول و همسرش در سال 1855 انجام دادند در آن زمان مفيد ترين خدمت به فيزيک تجربي بود مقاله «نظريه پويشي گازها» که بعد از آن عرضه شد بزرگترين تک مقاله ماکسول بود و ماکسول در آن نظريه تازه اي پرورد که در آن مولکولهاي گاز به صورت مراکز نيرويي بودند دستخوش نيروي رانش مولکولي از درجه n ام و به جاي ميانگين مسير آزاد زمان مشخص کننده اي را قرار مي داد و آن «مدول زمان واهلش» تنشها در گاز بود فرايند هاي کوتاه مدت که با زمان واهلش مقايسه شوند کشسانند و فرايندهايي که طول مدتشان درازتر باشد ناروانند اين نظريه واهلش کشش آغازگر تغيير شکل ماده شد و به طور نامستقيم به هر شاخه فيزيک اثر گذاشت ماکسول در دو سال آخر عمر خود دو مقاله بسيار قوي درباره فيزيک مولکولي منتشر ساخت کتاب درسي ماکسول به نام Theory of Heat «نظريه گرما» در سال 1870 منتشر شد و چندين چاپ با تجديد نظر بسيار انتشار يافت همچنين در سال 1873 کتاب خود را به نام «دوره الکتريسيته و مغناطيس» منتشر ساخت و بلافاصله به سمت استاد کرسي فيزيک دانشگاه انتخاب شد ولي عمرش کوتاه بود و در پنجم نوامبر سال 1879 در چهل و نه سالگي وفات يافت.
منبع:http://www.academist.ir /س