رقابت بر سر تصاحب زمين هاي حاصلخيز
    -(2 Body)
|
رقابت بر سر تصاحب زمين هاي حاصلخيز
Visitor
404
Category:
دنياي فن آوري
تاريخ يک بار ديگر خود را تکرار خواهد کرد. تا اواسط قرن بيستم، بسياري از کشورهاي اروپايي با تصاحب منابع سرزمين هاي مستعمره خود به ثروت بي حد و حصري دست مي يافتند. حال نيز کشورهايي نظير چين، کويت و سوئد با تصاحب زمين هاي کشورهاي فقيرتر، به ويژه در آفريقا، براي توسعه سوخت هاي گياهي و منابع غذايي حرکت جديدي را آغاز کرده اند. بحث تصاحب زمين، به اعتقاد بسياري، شيوه اي جديد از استعمار نو محسوب مي شود و بسياري نيز معتقدند اين مسئله مي تواند به تشديد فقر در جهان منجر شود. با اين حال، برخي سازمان ها و نهادهاي دخيل در اين حوزه معتقدند اين مسئله مي تواند فرصتي را براي کشورهاي فقير فراهم کند تا بتوانند با تبادل زمين و نيروي کار، زمينه را براي کسب فناوري و سرمايه گذاري به عنوان دو اصل مهم در رشد و توسعه اين کشورها فراهم کنند. انگيزه و علاقه براي تصاحب زمين هاي هرچه بيشتر، سال گذشته با شدت گرفتن بحران غذا و افزايش نياز کشورهاي اروپايي به سوخت هاي گياهي تشديد شد. شرکت کره اي دوو در اواخر سال 2008 با اجاره 99 ساله حدود 1/3ميليون هکتار از زمين هاي ماداگاسکار، کشت و پرورش دانه هاي روغني را در آنها آغاز کرد. اين معامله تعجب بسياري را در محافل خبري موجب شده است و از آن به عنوان يک معامله بي سابقه ياد مي شود. براي مثال، در حال حاضر شرکت هاي متعددي مشغول پرورش چغندر در تانزانيا هستند تا بتوانند به منظور رفع نيازهاي انرژي براي کشورهاي اتحاديه اروپا، اتانول گياهي توليد کنند. سال گذشته ميلادي سرمايه گذاران از کشورهاي خليج فارس طرح هاي گسترده اي را در آفريقا وجنوب شرقي آسيا آغاز کردند که درنهايت باعث شد سازمان غذا و کشاورزي ملل متحد يا همان فائو هشدارهايي را در اين زمينه بدهد. "يواخيم فون برون"، مدير مؤسسه تحقيقات غذاي بين الملل در واشنگتن، مي گويد در حال حاضر کشورهايي مختلف مکان هاي مناسبي را براي سرمايه گذاري يافته اند. براي مثال مصر در سودان، ليبي در اوکراين، عربستان در تايلند، چين در آفريقا و فيليپين در روسيه سرمايه گذاري کرده اند. در روزهايي که رشد بي رويه جمعيت و کاهش منابع نفت، مزرعه داري و کشاورزي را به منابعي مطمئن و استراتژيک تبديل کرده، انگيزه و اشتياق براي تصاحب زمين به شدت افزايش يافته است. چين 20 درصد جمعيت جهان را در خود جاي داده اما تنها 9 درصد از زمين هاي کشاورزي جهان را در اختيار دارد. بنابر آمارهاي ارائه شده از سوي برخي سازمان هاي دولتي، شرکت هاي چيني و دولت اين کشور از سال 2007 حدود 2 ميليون هکتار از زمينهاي خارجي را اجاره يا تملک کرده اند. برخي شرکت هاي تجاري نيز در اين زمينه گوي سبقت را از بقيه ربوده و نگاه خود را از تجارت غذا به زمين تغيير داده اند. شرکت انگليسي دکسيون قصد دارد حدود 270 ميليون دلار را در بالغ بر 1/2 ميليون هکتار از زمين هاي استراليا، روسيه وآمريکاي جنوبي سرمايه گذاري کند. حال سؤال اصلي اينجاست که آيا فناوري و سرمايه گذاري رو به ظهور در اين عرصه، مي تواند در جهت توليد غذا براي کشورهاي فقير مورد استفاده قرار گيرد يا خير؟ اگر چه بحران مالي جهاني تا حدودي قيمت ارزاق را ثابت نگه داشته، اما اخيراً مشخص شده که اين مسئله مي تواند پيامدهايي نيز درحوزه زمين داري به جا بگذارد؛ به رشد مجدد قيمت غذا و ارزاق به ميزان 27 درصد تا سال 2020 بينجامد. بسياري از شرکت هاي فعال در اين حوزه قول داده اند که زمين هاي ناهموار و باير را مورد استفاده قرار داده و آنها را به مرحله استحصال برسانند. اين وعده، در روي کاغذ وعده جالبي است؛ اما در عمل مسئله بدين روشني نيست. آيا طبق گفته اين شرکت ها اصولاً زمين باير و بي استفاده وجود دارد؟ بسياري از کارشناسان معتقدند که اغلب زمين هاي حاصلخيز پيش از اين مورد استفاده قرار گرفته اند، اما برخي نيز معتقدند زمين هاي حاصلخيزي نيز وجود دارد که هنوز دست بشر از آنها کوتاه مانده است. آفريقا نمونه زيادي از اين زمين ها را در خود جاي داده است. گفته مي شود به ازاي هر هکتار زمين هاي حاصلخيز آفريقا، حدود 2/5 هکتار زمين اشباع شده به لحاظ بارندگي و قابل کشت وجود دارد که هنوز به دليل فقدان سرمايه و امکانات بلااستفاده باقي مانده است. البته اين احتمال نيز وجود دارد که همين زمين ها حداقل در بخشي از سال مورد استفاده قرار گرفته باشند. براي مثال عشاير و گله داران گروه هايي هستند که غالباً از راه تکيه بر اين زمين ها ارتزاق مي کنند. در کشورهايي چون کنيا، ماداگاسکار و اتيوپي، چراگاه هاي اين عشاير جديداً به سرمايه گذاران بخش خصوصي اجازه داده شده است. اين مسئله مي تواند به تخريب منابع حاصلخيز گياهي دراين کشورها بينجامد. در بسياري از موارد، زمين هاي ارائه شده به کارگزاران خصوصي به دليل نامناسب بودن خاک و آب آن، اجاره داده مي شود. نگراني اصلي اينجاست که اين کارگزاران خارجي با استفاده از دانش و فناوري خود، تمام منابع خاک و آب موجود را تخليه کرده و پس از استثمار کامل زمين، آن را ويران شده رها کنند. برخي نيز از موافقان اين روند هستند. به اعتقاد آنها، استفاده از اين زمين هاي مي تواند منابع گسترده اي را دراختيار ساکنان منطقه قرار دهد. براي مثال، سرمايه گذاران خارجي مي توانند با راه اندازي زيرساخت هايي چون جاده، بندر و امکاناتي از اين دست، زمينه فروش محصول را براي کشاورزان داخلي در آفريقا فراهم کنند. به اعتقاد آنها، اجاره اين زمين ها مزايايي نيز دارد و نبايد يکسره آنها را تحريم کرد. براي مثال، تعريف شرايط مالياتي بهتر براي کشاورزان مي تواند کشاورزان را به حفظ زمين خود ترغيب کند و از اجاره پراکنده آنان جلوگيري به عمل آورد. برخي از شرکت هاي خارجي امکاناتي چون مدرسه و بيمارستان را براي مردم منطقه فراهم کرده اند. برخي نيز معتقدند بهترين راه براي برون رفت ازبن بست موجود اين است که کشورهاي خارجي مستقيماً با کشاورزان خرده پا و بومي منطقه وارد معامله شوند. براي مثال، با ارائه توصيه هايي در زمينه نوع بذر واقدامات و فنون کشاورزي، اين شرکت ها مي تواند خريد محصول کشاورزي بومي را تضمين کنند. به عبارت ديگر، چنين معامله اي مي تواند براي دو طرف منفعت داشته باشد. شرکت آلماني فلورا با همين روش، در اتيوپي سوخت ها گياهي توليد مي کند. چنين روشي مي تواند امنيت بيشتر و آتيه بهتري را براي کشاورزان فقير منطقه به وجود آورد و فروش محصول آنان را در بازار آزاد تضمين کند. با اين وجود، در شرايط فعلي برگ برنده در اختيار شرکت هايي است که قدرت بيشتري دارند و معامله مستقيم آنان با کشاورزان در عمل معادله اي نامتوازن را به وجود مي آورد و در نتيجه تضمين هاي کمي به بوميان منطقه ارائه مي شود. بنابراين برخي نيز معتقدند براي به سامان شدن اوضاع، اين حوزه نيازمند تدوين قوانين واضح تري است تا سياست هاي حمايتي لازم براي توليد کنندگان بومي ارائه شود و حقوق مالکيت و مديريت پايدار تحت قواعد روشن تري مورد تصريح قرار گيرد. فائو در حال حاضر تلاش مي کند چنين دستورالعملي را تدوين کند. به هر حال اين زمين ها اگر همچنان بلااستفاده باقي بمانند، منفعتي به حال کسي نخواهد داشت. از طرفي،تا به حال هيچ کدام از سرمايه گذاران خارجي علاقه اي براي معامله مستقيم با بوميان نشان نداه اند. براي مثال، در بسياري از طرح هايي که سرمايه گذاران چيني اجرا کرده اند، کشاورزان چين به محل پروژه اعزام شده اند. بنابراين اگر قرار باشد اين زمين ها، محصول را پرورش داده و هيچ امتيازي به مردم بومي منطقه ندهند، خاطره تلخ دوران استعمارگري اروپا يک بار ديگر در شکل جديد خود تکرار خواهد شد. منبع:New scientist ،6December2008 منبع:نشريه دانشمند- ش 548. /خ
|
|
|