به اشيايي که ميدان مغناطيسي توليد کنند، آهنرُبا گفته ميشود.
معناي لغوي
آهنربا از دو بخش آهن و -ربا از فعل ربودن تشکيل شده. کاربرد واژههايي مانند آهنربا و کهربا در فارسي پيشينه طولاني دارد.
برابر اروپايي آن: اولين شرح مغناطش به يونانيان قديم باز ميگردد که اين اسم را به مغناطيس دادند. اين اسم از مگنزيا که نام يک دهکدهي يوناني است، مشتق شدهاست. از لحاظ لغوي Magnet به معني «سنگي از مگنزيا» است. اين سنگ حاوي مگنتيت (Fe2O3) بود و هنگام مالش آن به آهن، آن را آهنربا ميکرد.
تاريخچه
تلاش جدي براي استفاده از قدرت پنهان مواد مغناطيسي بسيار پس از کشف آن انجام شد. به عنوان مثال در قرن 18ام با ادغام تکههاي کوچک مواد مغناطيسي تکهي بزرگتري بدست آمد که مشخص شد توانايي بلند کردن قابل توجهي دارد.
پس از اينکه اورستد در سال 1820 کشف کرد که جريان الکتريکي ميتواند ميدان مغناطيسي به وجود آورد، پيشرفتهاي زيادي در اين زمينه حاصل شد. استورگن دانش خودش را با موفقيت براي ساخت اولين آهنرباي الکتريکي در سال 1825 بکار برد. با اينکه دانشمندان زيادي (از قبيل گاوس، ماکسول و فارادي) با اين پديده از ديدگاه تيوريک درگير شدند، اما توصيف درست مواد مغناطيسي به فيزيکدانان قرن 20 ام نسبت داده ميشود.
کيوري و ويس در شفافسازي پديدهي مغناطش دايمي و وابستگي دمايي آن موفق بودند. ويس فرضيهي وجود حوزههاي مغناطيسي را مطرح کرد تا توضيح دهد که مواد چگونه ميتوانند آهنربا شده يا خاصيت مغناطيسي کل آنها صفر شود.
جزييات خواص ديوارههاي اين حوزههاي مغناطيسي توسط بلوچ، لاندو و نيل بررسي شد.
کاربرد
مواد مغناطيسي جزء جدانشدني فناوري مدرن هستند. آهنرباها يکي از اجزاي مهم بسياري از وسايل الکترونيکي و الکترومکانيکي هستند. کاربرد عمدهي آهنرباهاي دايم در تبديل انرژي مکانيکي به انرژي الکتريکي و بالعکس است. (مانند موتورهاي الکتريکي و ژنراتورها) مغناطيسها همچنين در حافظههاي مغناطيسي (صفحات هارد ديسک و فلاپيديسکها و کارتهاي پلاستيکي حافظه(
منبع:http://www.academist.ir /س