براي اداره يک بيزنس کوچک هم بايد مهارت هاي پايه مديريت را بدانيد. خيلي ها فکر مي کنند که رهبري درمقابل مديريت مهمتر است. اما در واقعيت، بايد بتوانيد هم رهبري کنيد و هم مديريت.
اما مدير خوب به چع کسي گفته مي شود؟ مهارت ها و سبک هاي مديريتي مشخصي هست که بايد روي آنها متمرکز شويد. مخصوصاً براي دارنده هاي بيزنس هاي خُرد. اگر شما هم شرکت يا کارخانه کوچکي را اداره مي کنيد، بايد بدانيد که اين مهارت هاي مديريتي چه هستند و سعي کنيد که از آنها در رفتار و منش خود استفاده کنيد. اما چرا؟ چون بعضي از مهارت ها موفق تر از بقيه هستند و باعث مي شود بتوانيد کارمندانتان را خيلي خوب به کار گيريد.
مهارت هاي مديريتي مثل برنامه ريزي، تصميم گيري، حل مشکل، کنترل و هدايت، و سنجش و گزارش براي فعاليت هاي روزانه شما ضروري هستند.
مديران موفق بااستفاده از برنامه کاري خود فعاليت هاي کار خود را هدايت مي کنند. ارتباطات، محک زني، پيگيري و سنجش تاکتيک ها و استراتژي هايي هستند که مديران موفق براي بررسي جهت خود، تنظيم برنامه (درصورت نياز) و جلوراندن کار استفاده مي کنند. مديران موفق براي گرفتن نتيجه مطلوب خود وارد عمل مي شوند و افراد و منابع را براي رسيدن به آنجايي که در سر دارند، مديريت مي کنند.
براي اينکه بدانيم يک مدير خوب چه کسي است بايد بدانيم که چه چيز به کارمندان انگيزه مي دهد. چطور بايد يک محيط و فرهنگ خوب ايجاد کنيد که کارمندان را ترغيب و تشويق به مشارکت کند؟ چطور بايد بازده کاري کارمندان و درعين حال رضايت خاطر آنها را بالا برد؟ چطور مي توانيد بهترين استعدادها را استخدام کرده و آنها را حفظ کنيد؟چطور به کارمندان خود آموزش مي دهيم مشکلات را حل کنند، تصميم گيري کنند، و ديگران را به کار بگيرند؟ اينها فقط تعدادي از مشکلات و مسئوليت هاي مديريت است.
شما بعنوان يک مدير بايد با سبک هاي متداول مديريت (استبدادي، ارباب مآبانه، دمکراتيک، و منفعل) آشنا شويد. و بايد سبک مديريتي خود را تشخيص داده و بدانيد آن سبک مديريتي چطور بر نتيجه کار تاثير مي گذارد.
4 سبک متداول مديريت
1. استبدادي: همه تصميمات بر عهده مدير است. اين سبک مديريت "فرمان و کنترل" (نظامي گري) است. تمرکز روي کار است. هيچ مسئله شخصي نبايد وارد کار شود. مزيت اين سبک مديريتي اين است کهتصميمات سريع اتخاذ مي شوند. عيب آن اين است که اين سبک مديريت براي کارمندان سخت و استرس زا است.
2. ارباب مآبانه: همه تصميمات (يا اکثر آنها) بر عهده مدير است اما در تصميم گيري تمرکز روي منفعت کارمندان است. مزيت اين سبک مديريتي اين است که کارمندان حس مي کنند که آن بيزنس از آنها حمايت و حفاظت مي کند. عيب آن اين است که کارمندان به فکر بيزنس نيستند و زياد درگير کار نمي شوند.
3. دمکراتيک: مدير از همه تيم نظر مي خواهد و اکثريت هستند که حکومت مي کنند. معمولاً تصميمات خوبي گرفته مي شود و کارمندان خود را در کار شريک مي دانند اما روند کار کند است و هميشه همه راضي نيستند.
4. منفعل: مدير مسئوليت را به کارمندن واگذار مي کند. مزيت آن اين است که کارمندان معمولاً چيشرفت مي کنند و چيزاي زيادي ياد مي گيرند. عيب آن اين است که جهت کار پراکنده است و ممکن است اشتباهات زيادي رخ دهد چون هيچ مدير مشخصي وجود ندارد.
مديران معمولاً برحسب موقعيت از بيشتر از يک سبک مديريتي استفاده مي کنند. اگر ايده پردازي درمورد يک محصول جديد کار امروز است، مدير احتمالاً از سبک دمکراتيک يا منفعل استفاده مي کند. اگر قرار است درمورد اخراج يا نگه داشتن يکي از کارمندان تنبل تصميمي گرفته شود، مدير ممکن است از سبک استبدادي يا ارباب مآبانه استفاده کند.
در اکثر بيزنس هاي کوچک، معمولاً خود مالک بيزنس مدير است. شما هم در کار خود بايد اول درمورد سبک هاي مختلف مديريتي اطلاعات داشته باشيد و کيفيات هرکدام را بدانيد و بعد در موقاع مناسب از سبک هاي مختلف استفاده کنيد.
منبع:http://www.mardoman.net
/س