جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
برخي ستاره شناسان بزرگ
-(5 Body) 
برخي ستاره شناسان بزرگ
Visitor 206
Category: دنياي فن آوري

نيکولاس کوپرنيک

نيکولاس کوپرنيک يک منشي دفتري در کليساي کاتوليک رومي بود که در سال 1473 ميلادي در لهستان متولد شد. او علاقه خاصي به نجوم داشت و بعد از مشاهده دقيق سياره ها و محاسبه حرکتهايشان راه هاي جديد و ساده تري را براي توضيح حرکت آنها کشف کرد. در آن زمان او بر اين فرض بود که زمين و همه سياره هاي منظومه شمسي به دور خورشيد مي گردند( البته به استثناي ماه که در همه نظريه ها تصور مي شد که به دور زمين مي گردد). که به نام نظريه خورشيد مرکزي معروف بود.اما او هنوز عقيده داشت که همه اجرام آسماني در مسيرهاي دايره اي کامل حرکت مي کنند.
زمان زيادي طول کشيد تا کوپرنيک عقايدش را منتشر کرد. احتمالا” به دليل اينکه او از مراجع کليساي زمان خودش که عقيده داشتند که زمين بايستي ثابت باشد مي ترسيد. در واقع کتاب او تا قبل از مرگش به چاپ نرسيد. کتاب او در گردش کرات آسماني ناميده شد. در اين کتاب او عالمي را تشريح مي کند که در آن خورشيد در مرکز و به ترتيب عطارد،زهره،زمين،مريخ،مشتري و زحل به دور آن مي گردند. در بالاي اينها کره ستارگان ثابت قرار دارد.

تيکو براهه

تيکو براهه يک ستاره شناس بزرگ دانمارکي بود که در سال 1546 متولد شد و به عنوان يک ستاره شناس ماهر شهرتي براي خود کسب نموده بود. او در اندازه گيري موقعيت ستارگان و سياره ها در آسمان تبحر داشت و اين کار را بسيار دقيق ترازهر کسي که در گذشته انجام داده بود انجام مي داد. خطاهاي او در اندازه گيري بندرت بيشتر از يک دقيقه قوسي بود که او اين اندازه گيري ها را بدون کمک تلسکوپ انجام مي داد. در واقع او از وسيله اي به نام کويدرانت يا يک ربع استفاده مي کرد که اساسا” يک ربع يک دايره بود که به طور عمودي نصب شده بود و بر روي آن يک بازوي محوري ديداري قرار داشت.او در طول بازوي ديداري (که بيشتر شبيه نشانه گيري يک تفنگ بود) به سمت يک ستاره نگاه مي کرد و موقعيت آن را روي درجه بندي که روي کويدرانت بود مي خواند.
فردريک پادشاه دانمارک جزيره کوچکي را در اختيار او گذاشت تا يک رصدخانه ايجاد کند و در اين جا بود که او بيشتر کارهايش را انجام مي داد. او مشهور به بد اخلاقي بود. چنين گفته شده بود که او قسمتي از بيني اش را در يک دعوا از دست داده بود و بعد خودش آن را با آلياژي از فلزات جايگزين کرد که تا آخر عمر نيز براي او باقي ماند. تيکو براهه در مورد عالم نظريه خاص خودش را داشت. او عقيده بطلميوس را که هر چيزي به دور زمين مي گردد به طور کامل قبول نداشت و همچنين از پذيرفتن پيشنهاد کوپرنيک که زمين به دور خورشيد مي گردد نيز امتناع مي کرد. ولي بعد ها اين تحقيقات تيکو بود که درستي نظريات کپرنيک را ثابت کرد.

يوهان کپلر

يوهان کپلر يک اخترشناس و رياضيدان آلماني بود. از کودکي استعداد بسيار در رياضيات داشت و در دانشگاه توبينگن از شهرهاي آلمان تحصيل کرد. در بيست و دو سالگي معلم رياضيات شد و به مطالعه در رابطه با اخترشناسي پرداخت. با بررسي مدارهاي اجرام آسماني توجه تيکو براهه اخترشناس دانمارکي را به خود جلب کرد و شاگرد و دستيار او شد. پس از مرگ تيکو براهه نوشته هاي او به کپلر رسيد. کپلر با استفاده از پژوهشهاي بيست ساله تيکو براهه قانونهايي را بيان کرد که به نام قوانين کپلر شهرت دارد. کپلر نخستين کسي است که اصول واقعي روش کار با تلسکوپ را بيان کرد. مهمترين اثر او کتاب نجوم جديد است.

گاليليو گاليله

گاليليو گاليله در سال 1564 در شهر پيزا واقع در ايتاليا متولد شد. او در سال 1581 ميلادي وارد دانشگاه پيزا شد تا خود را براي شغل طبابت آماده کند. ولي بزودي به علم مکانيک و رياضيات علاقه مند شد. او در سال 1589 به عنوان استاد رياضي در دانشگاه پيزا منصوب شد. ولي چندي نگذشت که از شغل خود استعفا داد.
در يکي از سالهاي دهه 1590 ميلادي فرضيه کپرنيکي منظومه شمسي را پذيرفت. در سال 1609 گاليله از عدسيهايي که يک عينک سازهلندي به نام هنزليپارشي مي ساخت اطلاع حاصل کرد و سپس بدون آن که حتي يک تلسکوپ هم ديده باشد تلسکوپ خود را ساخت. از او بايد به عنوان اولين کسي ياد کرد که به طور رسمي در کار ستاره شناسي از تلسکوپ استفاده کرد. در ابتدا تلسکوپ او تنها 3 برابر بزرگنمايي مي کرد اما بعد از مدتي او تلسکوپي ساخت که 30 برابر بزرگنمايي مي کرد. او به کمک اين تلسکوپ توانست براي اولين بار سطح ماه را به خوبي ببيند و اقمار سياره مشتري و حلقه هاي زحل را کشف کند و سپس به مشاهده لکه هاي سطح خورشيد بپردازد.

ادموند هالي

ادموند هالي يک اخترشناس،رياضيدان و مخترع انگليسي بود. از بيست سالگي در سنت هلن جزيره اي در جنوب اقيانوس اطلس به رصد کردن ستارگان آسمان نيمکره جنوبي پرداخت. در بازگشت به وطن از دوستان بسيار نزديک نيوتن شد. وي معتقد بود که دنباله دارها مانند سيارات احتمالا” داراي مدار بيضوي هستند. اين بدان معنا بود که دنباله دارها را مي توان رديابي نمود و بازگشت آنها را محاسبه و حتي پيش بيني کرد. هالي با کمک قانون جاذبه نيوتن پيش بيني کرد که دنباله داري که در سالهاي 1607 و 1682 از کنار زمين گذشت در سال 1758 باز خواهد گشت. دنباله دار مزبور در سال 1759 بازگشت يعني يک سال ديرتر، زيرا از مجاورت مشتري رد شده بود و جاذبه نيرومند مشتري از سرعت آن کاسته بود. ولي سال 1759 به سال 1758 بسيار نزديک است پس پيش بيني هالي دقيق بود و دنباله دار مزبور به افتخار او هالي ناميده شد.

جيوواني دومينيکو کاسيني

اخترشناس فرانسوي ايتاليايي تبار و استاد نجوم دانشگاه بولونيا بود و بيشتر اوقات به رصد ستارگان مي پرداخت. او مدت حرکت وضعي مريخ و مشتري را به دست آورد و چهار قمر زحل را کشف کرد. با ارزشترين کار علمي وي تعيين اختلاف منظر مريخ و تعيين فاصله سياره مريخ از زمين بود. او به همين طريق توانست فاصله خورشيد از زمين را به دست آورد اما نتيجه اين کار چندان درست نبود. در سال 1669 ميلادي لويي چهاردهم پادشاه فرانسه وي را به پاريس دعوت کرد. کاسيني اين دعوت را پذيرفت و بقيه عمر را در پاريس گذراند.

هنريتا سوان لويت

بانوي اخترشناس آمريکايي ، اخترشناس رصدخانه هارواردبود. وي مدتها درباره ابرهاي ماژلاني کار کرد و در سال 1912 ميلادي به کشف عمده اي دست يافت. وي بيشتر به ستارگاني توجه داشت که دوره درخشندگي آنها متفاوت بود و او آنها را متغييرهاي قيفاووسي ناميد. خانم لويت دريافت که هر چه دوره تناوب درخشندگي طويلتر باشد ستاره درخشانتر است. با اين کشف تعيين فاصله ستاره هاي دوري را که نمي توانستند اختلاف منظر آنها را به دست آورند امکانپذير شد.

پيير دو لاپلاس

اخترشناس و رياضيدان فرانسوي در خانواده اي فقير به دنيا آمد و به مساعدت و تشويق عموي کشيش خود به تحصيل روي آورد. در شانزده سالگي به دانشگاه کان راه يافت و با شوق هرچه تمامتر رشته رياضيات را دنبال کرد. در 18 سالگي عازم پاريس شد و با نوشتن رساله اي درباره مکانيک توجه دالامبر را جلب کرد و به استادي رياضيات مدرسه نظام پاريس دست يافت.
يکي از مسايلي که لاپلاس براي يافتن راه حل آن اقدام کرد مسيله بي نظمي مدار سيارات بود که دانشمندان از مدتها قبل به آن پي برده بودند. لاپلاس اين مشکل را حل کرد و نظريات خود را در کتاب بزرگي به نام مکانيک سماوي شرح داد. انتشار اين کتاب از سال 1799 تا سال 1825 ميلادي طول کشيد. در اين سالها حوادث سياسي عمده اي در فرانسه جريان داشت و لاپلاس با تدابير خاصي از اين جريانها گذشت. شهرت عمده لاپلاس به خاطر ارايه نظريه اي درباره تشکيل منظومه خورشيدي بود. بنابراين نظريه منظومه خورشيدي در آغاز توده عظيم ابر مانندي بسيار داغ بوده است که به کندي دوران مي کرده است. اين توده ابر مانند به تدريج گرماي خود را بر اثر تشعشع از دست داده،متراکم شده و بر اثر کم شدن حجم سرعت دوران آن افزايش يافته است. سپس بر اثر نيروي گريز از مرکز حلقه هايي از اين توده جدا شده و سرانجام به صورت منظومه خورشيدي در آمده است. اين نظريه که به نظريه سحابي معروف است در سراسر قرن نوزدهم معتبر بود تا اينکه در اوايل قرن بيستم از اعتبار افتاد و سپس با اصلاحاتي اعتبار خود را بدست آورد.

ادوين هابل

ادوين هابل يک اخترشناس آمريکايي بود که ابتدا در آکسفورد به تحصيل حقوق پرداخت و سپس به اخترشناسي روي آورد و از 1914 تا 1917 ميلادي در رصدخانه يرکيز مشغول به کار شد.
جنگ جهاني اول وقفه اي در کارش پديد آورد و متعاقب آن در رصدخانه ماونت ويلسون به کمک تلسکوپ صد اينچي به انجام رصدهاي آسماني و پژوهشهاي نجومي پرداخت.
وي علاقه خاصي به سحابيها داشت و در سال 1924 ميلادي با بزرگترين تلسکوپ آن زمان ستارگان درون سحابي آندرومدا را کشف کرد. از آن پس نيز تحقيقات خود را در اين زمينه ادامه داد و ثابت کرد که تعدادي از ستارگان از نوع متغييرهاي قيفاووسي هستند. هابل با استفاده از قانون دوره تناوب درخشندگي فاصله سحابي آندرومدا تا زمين را استنتاج کرد و به اين ترتيب مطالعه درباره جهان ماوراي کهکشان را بنياد نهاد و براي نخستين بار وجود اجرام سماوي برون کهکشاني را اعلام داشت. وي درصدد برآمد تا کهکشانها را از روي شکل و از نظر تحول احتمالي طبقه بندي کند. بزرگترين نتيجه اي که از اين کار به دست آورد تحليلي بود که در سال 1929 ميلادي درباره سرعتهاي دور شدن يا نزديک شدن آنها و انبساط جهان به عمل آورد.

ويليام هاگينز

ويليام هاگينز يک اخترشناس انگليسي بود که در جواني به تحقيقات ميکروسکوپي علاقه داشت. اما در سال 1865 ميلادي به ساختن رصدخانه اي در نزديکي لندن اقدام کرد و از آن پس به تحقيقات و رصدهاي نجومي روي آورد. در سال 1863 ميلادي از تحقيقاتي که درباره خطوط طيفي به عمل آورد اعلام داشت که همان عناصري که در زمين وجود دارد در ستارگان نيز يافت مي شود که در آن زمان گفتاري حيرت انگيز بود. وي در سال 1866 ميلادي براي نخستين بار طيف يک سحابي را مورد مطالعه قرار داد و ثابت کرد که اطراف آن را گاز هيدروژن فرا گرفته است. هاگينز با استفاده از تحقيقات فيزو در مورد تعميم اصل دوپلر به بزرگترين کشف علمي خويش نايل آمد. وي دريافت که اگر ستاره اي به زمين نزديک شود يک نوع جابه جايي به طرف بنفش در خطوط طيفي آن روي مي دهد. حتي توانست از روي مقدار جابه جايي سرعت را در امتداد ديد تعيين کند.

ژرژ لومتر

ژرژ لومتر اخترشناس بلژيکي بود که ابتدا در رشته الهيات تحصيل کرد و در سال 1922 ميلادي کشيش شد. سپس به نجوم روي آورد و در دانشگاه کمبريج انگلستان و انستيتوي تکنولوژي ماساچوست در آمريکا به تحصيل پرداخت و در سال 1927 ميلادي درجه دکتري گرفت. آنگاه به کشور خود بلژيک بازگشت و به سمت استادي نجوم فيزيکي در دانشگاه بودن برگزيده شد.
وي معتقد بود که همه کهکشانها در ابتدا چنان به هم نزديک بوده اند که صورت توده واحدي داشته اند. وي اين توده واحد که تمام جهان را شامل بوده است تخمک کيهاني مي ناميد. به نظر وي اين تخمک کيهاني بر اثر يک انفجار عظيم منفجر شده و انبساط عالم نيز باقيمانده آن انفجاري است که ميلياردها سال پيش روي داده است. لومتر نظريات خود درباره کيهانزايي را در سال 1927 ميلادي منتشر کرد
منبع:http://www.academist.ir
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image