مقدمه
سلطان جواهرات امروزه ندرتاً در مجموعه جواهرات باستاني يافت شده است و اين احتمال مي رود که انواع اندازه هاي الماس در جهان به معناي کمياب بوده است. آداماس در يکي از نشان هاي يهود وجود دارد ولي دلايلي وجود دارند که اين نام به سنگي سست تر از الماس اشاره مي کند: احتمالاً سافير بي رنگ و يا توپاز بي رنگ بوده است . روي هر قطعه جواهر از اين نشان يهودي نام يکي از قبايل اسرائيل حکاکي شده است (12 قبيله)
کاهن اعظم يهودي از آداماس براي رسيدن به تصميم نهايي ، از قانون استفاده مي کرد. اگر اين سنگ کدر مي شد حکم بر ضد آن مورد بود و اگر روشن مي شد قضاوت به نفع آن مورد بود.
احتمالاً الماس براي اولين بار به عنوان وسيله تراش جواهر به کار مي رفته است و سختي زياد آن ، استفاده از آن را براي اين هدف مؤثر کرده است . يونانيان باستان فکر مي کردند که تنها راه شکستن الماس فرو کردن آن در خون بز است و بعد از آن به راحتي شکسته مي شود . نزديک کردن الماس به کاني لوداستون (مگنتيت داراي خاصيت مغناطيسي) اثر آنرا از بين مي برد. اين دو ويژگي توسط بسياري از پژوهشگران رد شده اند. تا قرن 18 فکر مي شد که الماس زهر دارد، خاصيتي که کساني که صاحب الماس بودند از آن راضي بودند زيرا افسانه زهري بودن الماس يکي از راه هاي مهم سرقت الماس را منتفي مي کرد . بلع الماس و دفع آن نيز بعد از چند روز شايع بود . در ضمن فکر مي شد که پودر الماس داراي زهر مهلکي باشد اما احتمالاً به آن آرسنيک مي افزودند و کشندگي آن به خاطر آرسنيک بود . يک حادثه واقعي در تاريخ الماس بزرگ و معروف سنسي اتفاق افتاده است که يک خدمتگزار مورد اعتماد الماس را حمل مي کرده که مورد تاراج دزدان قرار مي گيرد ولي دزدان نمي توانند الماس را پيدا کنند و او را مي کشند و بعدها الماس از شکم او پيدا شد و به خزانه باز گردانده شد . الماس به شکل وسيعي براي حفاظت از بشر ، به عنوان طلسم تصور مي شد و الماس درخشندگي و خيره کنندگي و با زتاب شديد نور داشت . همچنين در مبارزات طلسم شکست ناپذيري بود . در شرق گاهي به عنوان چشم سوم بت از آن استفاده مي شد.
با ظهور روشهاي جديد علمي ، در قرن19 تحليل کاني ها آسانتر شد و بسياري از خرافات در مورد جواهرات از نزديک مورد آزمايش قرار گرفت و رد شد.
محل پيدايش
الماس براي نخستين بار در گالکوندا در هندوستان استخراج شد و شماري اندک از برنئو به دست مي آمد . از زمان باستان تا سده هفدهم همين دو سرچشمه شده بود تا اين که در اين قرن در حفاري براي طلا در برزيل مورد ديگري يافت شد . در آن زمان الماس به عنوان سنگي گرانبها مورد نظر بود و از ديد خواست مردم در رده سوم پس از ياقوت سرخ و زمرد قرار داشت. تراش دادن الماس به طوري که از ديد صنعتي و بازرگاني مناسب باشد در سده هاي 14و15 توسعه يافت در قرن 16، Jean Baptiste Jowernier از سفر حماسي خود به خاورزمين شماري الماس به فرانسه آورد. البته مانند تمام سنگهاي گرانبها ، الماس نيز به مردم ثروتمند تعلق داشت ، تا زمانيکه نيمه دوم سده نوزدهم فرا رسيد و سرچشمه ها و ميدانهاي غني در آفريقاي جنوبي کشف شدند و الماس به درون توده هاي مياني نيز راه پيدا کرد . دگرگوني هاي صنعتي رونقي فراوان به آن بخشيد و براي نخستين بار الماس در گستره اي از جامعه وارد گشت.
دو مکان عمده که امروزه از آنها بهره برداري مي شود به تازگي کشف شده اند . با اين که در سده 19 ، استراليا سرچشمه اي شناخته شده بود. اما تا سال 1970 از تمام استعدادهاي اين مکان استفاده نمي شد. تا اينکه در اين سال در زمينه طرحها و ماشين آلات سرمايه گذاري کافي انجام شد . معادن الماس شوروي پيشين در زمره بزرگترين تأمين کننده سنگهاي قيمتي در سراسر جهان اند که شماري از سنگهاي ارزشمند با کيفيت را به بازار مي فرستند.
الماسها به طور معمول در دو منطقه پيدا مي شوند:
کهن ترين و رايجترين مکان در ميان ريگ هاي ته نشين شده بستر رودخانه هاي کهن است . در اين حالت ، الماس ها از فرسايش سنگ ها و تخته سنگهاي مادر به وجود آمده اند . تا پيش از کشف سرچشمه هاي جديدتر در آفريقا تمامي الماسها از همين مکانها به دست مي آمده اند.
در مناطق کيمبرليتي الماسها درون دودکشهاي آتشفشاني خاموش يافت ميشود . اين اولين باري بود که سنگهاي قيمتي از ميان سنگهاي مادر برداشت مي شدند. اکنون چنين استخراجهايي از رگه هايي در سيبري ، استراليا و بوتسوانا انجام مي شود.
منبع: http://atwis.com/خ